کسی که تو زندگیش هدف نداره چیکار کنه؟ به خدا حوصله ادامه زندگی را ندارم کاش ... خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.در مورد احساس به بن بست رسیدن و سرگردانی و گاهی پوچگرایی و حالات پیش آمده برای شما بایدخدمتتان بیان داریم که این مشکل، کم و بیش در بسیاری از جوانان هم سن و سال شما وجود دارد. جوانانی که مانند شما در پی اهداف و آرمانهای بلند و ارزشمندی هستند، با مشکل مضاعفی رو به رو میشوند؛ زیرا - علاوه بر مشکلات روحی ناشی از دوران جوانی و محرومیتها و فشارهای دوران تحصیل - از اینکه بین وضع موجود و آرمان مطلوبشان، فاصله زیادی احساس میکنند، رنج جانکاهی آنان را میآزارد. در عین حال باید دانست زندگی، مجموعهای از شادی و رنج، کامروایی و ناکامی، تلخی و شیرینی و خلاصه میدان جنگی است که هرکس در آن، سهمی از پیروزی و شکست دارد. همه اینها به شکلهای گوناگون، در زندگی هر فرد وجود دارد و در ایام جوانی و تحصیلی، این فشارها شدیدتر است. این حالت و احساس علل و عوامل مختلفی میتواند داشته باشد که اهم آنها عبارت است از: 1. نداشتن فلسفه درست و اساسی در زندگی؛ 2. فقدان ایدهآل و آرمان عالی و معنوی، 3. مسائل و مشکلات تربیتی و خانوادگی؛ 4. تجربه متعدد ناکامی و شکست در زندگی؛ 5. تعارضات فکری و ناتوانی در حل آنها؛ 6. بحران هویت. در مورد هدف زندگی باید بیان داریم که همانطور که می دانید جهانبینی و انسانشناسی در معرفی هدف از زندگی انسانها موثر است.باید توجه داشت که تفاوت جهانبینیها و انسانشناسیها تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری بر ارائه اهدافی مختلف و متفاوت از زندگی دارد. در تفکر کسی که جهان هستی را منحصر در عالم ماده میداند و تمامی اهداف را در رسیدن به امکانات مادی و بهره مندی بیشتر از آنها می داند یک هدف از زندگی ارائه میشود و در تفکر الهی که قائل به وجود افقهای فراوانی در ماوراء عالم ماده است هدف از زندگی به گونهای متعالیتر ترسیم میگردد. همین تفاوت در جهانبینیها و انسانشناسیهاست که باعث شده اهداف متفاوت و متعارضی از زندگی بشر ارائه گردد از این روست که میبینیم بسیاری از نگرشها مبتنی بر فلسفههای گوناگون در پاسخ به پرسش هدف از زندگی پاسخ کسب سعادت را میدهند. پس روشن شد که جهانبینیهای مختلف باعث برداشتهای متفاوت از هدف زندگی میشود. با توجه به پردامنه بودن این مباحث از بیان و نقد افکار مختلف صرف نظر کرده و هدف زندگی را از دیدگاه مکتب اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار میدهیم.برای دستیابی به هدف ارائه شده از زندگی توسط اسلام باید به نکاتی توجه داشته باشیم. 1. با توجه به اینکه اسلام زندگی بشر را تنها در محدوده این عالم مادی نمیبیند لذا از دیدگاه اسلام زندگی روزمره بشری نمیتواند امری آرمانی و ایدهآل نهایی تلقی شود. از این رو جنبههای آن نیز به عنوان اهداف اصلی از زندگی بشر قلمداد نخواهد شد از این روست که خداوند متعال میفرمایند: (انما الحیوه الدنیا لهو و لعب)[ سوره محمد، آیه 36] همانا زندگی دنیا لهو و بازیگری است. 2. مقاصدی را که یک انسان در فرایند زندگی دنبال میکند همه یکسان و هم عرض نیستند و در یک رتبه قرار ندارند برخی از این اهداف مقدماتی بوده و زمینهساز نیل به هدفهای بالاترند و برخی دیگر هدف نهایی به شمار میروند و برخی هدفهای میانه و حد وسطهای میان هدفهای مقدماتی و نهایی به شمار میروند و به عبارت دیگر این سه دسته هدف در طول هم قرار دارند.[ رجبی، محمود، انسانشناسی، ص143، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، 1379]شما اهداف خود را چگونه دسته بندی نموده اید؟ 3. هدف از زندگی عبارت است از وصول به کمال نهایی انسان یعنی نقطهای از کمال که فراتر از آن برای انسان متصور نیست و آخرین پله نردبان ترقی انسان است که همه تلاشها و اوج گرفتنها برای وصول به آن است قرآن مجید از این نقطه اوج با واژگان فوز (کامیابی) فلاح رستگاری و سعادت (خوشبختی) یاد کرده و میفرماید: (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً)[ سوره احزاب، آیه 71] هرکس از خداوند و رسولش فرمانبری کند حقیقتاً به کامیابی بزرگی دست یافته است. نتیجه: از نظر اسلام هدف از زندگی بشری وصول به مقام (قرب الهی) است که جامع میان کمال نظری و عملی انسان است. پاسخ مذکور همانگونه که ملاحظه شد با توجه به آیات قرآن و احادیث ائمه بیان شده و مستند به حدس و گمان و نظر شخص نیست. اما چه باید کرد؟ نکته مهم و اساسی، نحوه برخورد انسان با این مسائل است. در این رابطه دو گونه برخورد میتوان داشت: الف: واکنش انفعالی در برخورد انفعالی، انسان همواره مشکلات را بزرگ میبیند و در بیشتر صحنهها خود را شکست خورده میپندارد. به رغم اینکه از خود انتظاراتی بیش از حد توانش دارد، در گشودن راه و گام نهادن به سوی هدف، خود را ناتوان میبیند. امکانات، توانمندیها و موفقیتهای خویش را فراموش میکند و کمکم احساس یأس، ضعف و سستی نموده و خود را بیمار میپندارد. اگر این روند ادامه یابد، گرفتار بیماریهایی میشود که با هیچ دارویی درمان نمیشود؛ جز با تغییر در روحیه و تغییر در سبک زندگی. ب: واکنش فعال انسان در برخورد فعال به مقایسه معقول و منطقی، بین خواستهها و توانمندیها و شکستها و پیروزیها میپردازد. توقع از خویش را با واقعیات و تواناییهای فردی و شرایط محیطی و اجتماعی، تنظیم میکند و با جدّیت، نشاط و روحیه بالا، به فعالیت و تلاش میپردازد. توصیه ما به شما این است که: 1. همواره به آرمانهای دست نیافتنی نیندیشید؛ بلکه خواستها و تمایلات خود را متناسب با میزان و سطح تواناییها خود تنظیم کنید. 2. موفقیت و کامیابیهایی را که در زندگی تجربه کردهاید در نظر بگیرید و آنها را در یک دفترچه یادداشت و هر روز آن را مرور کنید. 3. نشاط خود را همواره حفظ کنید و هرگز خود را مریض و ضعیف به حساب نیاورید. برای حفظ نشاط همه روزه ورزش کنید. 4. بروز مشکلات را در زندگی، امری عادی بدانید و به همان اندازه، آنها را بپذیرید که کامیابیها را پذیرا هستید. 5. برای رشد معنویت، باید برای خود برنامهریزی کنید. البته برنامه سنگین نریزید؛ ولی در اجرای آن مداومت و جدیت داشته باشید. 6. برای شرکت در فعالیتهای فرهنگی، هر قدر میتوانید تلاش کنید و اگر اصلاً نمیتوانید، در فرصتهای دیگر این کار را انجام دهید. 7. همواره از خداوند در همه امور مدد جویید و نسبت به آنچه او مقدر میفرماید، راضی باشید. از نگاه روان شناختی نیز گفتنی است: انسان از نظر خلقی و عاطفی معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسانها کم و بیش دورههایی از غمگینی و افسردگی را تجربه میکنند و این امر طبیعی است. و علت آن هم گاهی معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزی، شکست در بعضی از امورات زندگی، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتن، زندگی کردن در غربت و دوری از خانواده و... و گاهی اوقات علت غمگینی و افسردگی و بی نشاطی معلوم و شناخته شده نیست. چه بسا علت فیزیکو شیمیایی یا ارثی و یا عواملی محیطی مبهم دارد. به کارگیری راهکارهای زیربسیار مفید است: 1 اجتناب از تنهایی؛ سعی کنید به جز مواقعی که ضرورت دارد در تنهایی قرار نگیرید. 2 با افکار منفی خود مقابله کنید یعنی هر وقت این افکار به شما هجوم آورد به هر صورتی که شده خود را از چنبره آن نجات دهید مثلاً خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که علاقه دارید و ممکن است مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد. 3 به جنبههای مثبت خود فکر کنید و سعی کنید آنها را در یک برگهای به صورت فهرست، لیست کنید و آنها را شکوفا ساخته و رشد دهید نه آن که زمینه های منفی را بال و پر دارد و پرورش دهید. 4 به جای این که به کمبودها و عیبها و ناکامیهای خود فکر کنید به موفقیتها و امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند بوده و هستید فکر کنید. به عبارت دیگر امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پر است و بخشی خالی و همه افراد اینچنین هستند سعی کنید به آن بخش پر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیمهخالی را نخورید چه اینکه از آنچه در اختیار دارید میتوانید بهرهمند شوند، فرصتهای زندگی را مغتنم بشمرید و از آنچه در آینده پیش خواهد آمد نگران نباشید. 5 با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، و متدین و در عین حال مثبتنگر معاشرت کنید و از افرادی که مدام از زندگی شکایت میکنند، دوری گزینید. 6 ورزش را جزء ضروریترین فعالیتهای روزمره خود قرار داده هر روز حداقل نیم ساعت الی یک ساعت ورزش کنید. (هر ورزشی که مورد علاقه شماست) 7 هر چه میتوانید قرآن بخوانید و از مضامین بلند دعاهای نقل شده از اهلبیت(ع) بهره بگیرید (فاقرأوا ما تیسر منه) البته قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید. 8 از بیکاری و بیبرنامهگی اجتناب کنید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید. 9 برای اوقات شبانهروزی خود برنامه ریزی کنید یعنی برای هر ساعت از 24 ساعت شبانه روز، یک فعالیت و کار خاص در نظر بگیرید و بر اساس همان عمل کنید و در پایان روز میزان موفقیت خود را در به اجرا درآوردن برنامه محک بزنید و بسنجید و سعی کنید روز به روز میزان موفقیت را افزایش دهید تا آنجا که کاملا برنامه اجرا شود و برنامه نیز یک برنامه هماهنگ با هدف باشد. 10 به تغذیه خود خصوصا صبحانه اهمیت بدهید و هیچگاه بدون خوردن صبحانه خود را مشغول کار یا مطالعه و یا کلاس نکنید. 11 هر وقت احساس دلتنگی میکنید حدود 10 دقیقه یک دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان شنا کنید. 12 به مسائل معنوی بویژه نماز اول وقت اهمیت فوقالعاده بدهید. 13 با توسل به اهلبیت(ع) از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید. ما هم در کنار حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیه برای شما انسانهای خواستار پاکی دعا می کنیم و منتظر مکاتبه بعدی و نظر شما نسبت به این مطالب هستیم تا در کنار یکدیگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم. برای آشنایی بیشتر کتابهای ذیل خواندنی است: الف. علامه سیدمحمدحسین، طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه، تحقیق و تعلیقه از صادق لاریجانی، (تهران: الزهراء). ب. محمد، شجاعی، مقالات، (تهران: سروش، ج 1). ج. محمد تقی، جعفری، فلسفه و هدف زندگی؛ د. همو، زندگی ایدهآل و ایدهآل زندگی؛ ه. عبداللّه، نصری، انسان از دیدگاه اسلام؛ و. زین العابدین، قربانی، فلسفه و هدف زندگی؛ ز. مرتضی، مطهری، هدف زندگی نویسنده:حامد محقق زاده
کسی که تو زندگیش هدف نداره چیکار کنه؟ به خدا حوصله ادامه زندگی را ندارم کاش ...
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.در مورد احساس به بن بست رسیدن و سرگردانی و گاهی پوچگرایی و حالات پیش آمده برای شما بایدخدمتتان بیان داریم که این مشکل، کم و بیش در بسیاری از جوانان هم سن و سال شما وجود دارد. جوانانی که مانند شما در پی اهداف و آرمانهای بلند و ارزشمندی هستند، با مشکل مضاعفی رو به رو میشوند؛ زیرا - علاوه بر مشکلات روحی ناشی از دوران جوانی و محرومیتها و فشارهای دوران تحصیل - از اینکه بین وضع موجود و آرمان مطلوبشان، فاصله زیادی احساس میکنند، رنج جانکاهی آنان را میآزارد. در عین حال باید دانست زندگی، مجموعهای از شادی و رنج، کامروایی و ناکامی، تلخی و شیرینی و خلاصه میدان جنگی است که هرکس در آن، سهمی از پیروزی و شکست دارد. همه اینها به شکلهای گوناگون، در زندگی هر فرد وجود دارد و در ایام جوانی و تحصیلی، این فشارها شدیدتر است.
این حالت و احساس علل و عوامل مختلفی میتواند داشته باشد که اهم آنها عبارت است از:
1. نداشتن فلسفه درست و اساسی در زندگی؛
2. فقدان ایدهآل و آرمان عالی و معنوی،
3. مسائل و مشکلات تربیتی و خانوادگی؛
4. تجربه متعدد ناکامی و شکست در زندگی؛
5. تعارضات فکری و ناتوانی در حل آنها؛
6. بحران هویت.
در مورد هدف زندگی باید بیان داریم که همانطور که می دانید جهانبینی و انسانشناسی در معرفی هدف از زندگی انسانها موثر است.باید توجه داشت که تفاوت جهانبینیها و انسانشناسیها تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری بر ارائه اهدافی مختلف و متفاوت از زندگی دارد. در تفکر کسی که جهان هستی را منحصر در عالم ماده میداند و تمامی اهداف را در رسیدن به امکانات مادی و بهره مندی بیشتر از آنها می داند یک هدف از زندگی ارائه میشود و در تفکر الهی که قائل به وجود افقهای فراوانی در ماوراء عالم ماده است هدف از زندگی به گونهای متعالیتر ترسیم میگردد. همین تفاوت در جهانبینیها و انسانشناسیهاست که باعث شده اهداف متفاوت و متعارضی از زندگی بشر ارائه گردد از این روست که میبینیم بسیاری از نگرشها مبتنی بر فلسفههای گوناگون در پاسخ به پرسش هدف از زندگی پاسخ کسب سعادت را میدهند. پس روشن شد که جهانبینیهای مختلف باعث برداشتهای متفاوت از هدف زندگی میشود. با توجه به پردامنه بودن این مباحث از بیان و نقد افکار مختلف صرف نظر کرده و هدف زندگی را از دیدگاه مکتب اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار میدهیم.برای دستیابی به هدف ارائه شده از زندگی توسط اسلام باید به نکاتی توجه داشته باشیم.
1. با توجه به اینکه اسلام زندگی بشر را تنها در محدوده این عالم مادی نمیبیند لذا از دیدگاه اسلام زندگی روزمره بشری نمیتواند امری آرمانی و ایدهآل نهایی تلقی شود. از این رو جنبههای آن نیز به عنوان اهداف اصلی از زندگی بشر قلمداد نخواهد شد از این روست که خداوند متعال میفرمایند: (انما الحیوه الدنیا لهو و لعب)[ سوره محمد، آیه 36] همانا زندگی دنیا لهو و بازیگری است.
2. مقاصدی را که یک انسان در فرایند زندگی دنبال میکند همه یکسان و هم عرض نیستند و در یک رتبه قرار ندارند برخی از این اهداف مقدماتی بوده و زمینهساز نیل به هدفهای بالاترند و برخی دیگر هدف نهایی به شمار میروند و برخی هدفهای میانه و حد وسطهای میان هدفهای مقدماتی و نهایی به شمار میروند و به عبارت دیگر این سه دسته هدف در طول هم قرار دارند.[ رجبی، محمود، انسانشناسی، ص143، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، 1379]شما اهداف خود را چگونه دسته بندی نموده اید؟
3. هدف از زندگی عبارت است از وصول به کمال نهایی انسان یعنی نقطهای از کمال که فراتر از آن برای انسان متصور نیست و آخرین پله نردبان ترقی انسان است که همه تلاشها و اوج گرفتنها برای وصول به آن است قرآن مجید از این نقطه اوج با واژگان فوز (کامیابی) فلاح رستگاری و سعادت (خوشبختی) یاد کرده و میفرماید: (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً)[ سوره احزاب، آیه 71] هرکس از خداوند و رسولش فرمانبری کند حقیقتاً به کامیابی بزرگی دست یافته است.
نتیجه: از نظر اسلام هدف از زندگی بشری وصول به مقام (قرب الهی) است که جامع میان کمال نظری و عملی انسان است. پاسخ مذکور همانگونه که ملاحظه شد با توجه به آیات قرآن و احادیث ائمه بیان شده و مستند به حدس و گمان و نظر شخص نیست.
اما چه باید کرد؟
نکته مهم و اساسی، نحوه برخورد انسان با این مسائل است. در این رابطه دو گونه برخورد میتوان داشت:
الف: واکنش انفعالی
در برخورد انفعالی، انسان همواره مشکلات را بزرگ میبیند و در بیشتر صحنهها خود را شکست خورده میپندارد. به رغم اینکه از خود انتظاراتی بیش از حد توانش دارد، در گشودن راه و گام نهادن به سوی هدف، خود را ناتوان میبیند. امکانات، توانمندیها و موفقیتهای خویش را فراموش میکند و کمکم احساس یأس، ضعف و سستی نموده و خود را بیمار میپندارد. اگر این روند ادامه یابد، گرفتار بیماریهایی میشود که با هیچ دارویی درمان نمیشود؛ جز با تغییر در روحیه و تغییر در سبک زندگی.
ب: واکنش فعال
انسان در برخورد فعال به مقایسه معقول و منطقی، بین خواستهها و توانمندیها و شکستها و پیروزیها میپردازد. توقع از خویش را با واقعیات و تواناییهای فردی و شرایط محیطی و اجتماعی، تنظیم میکند و با جدّیت، نشاط و روحیه بالا، به فعالیت و تلاش میپردازد. توصیه ما به شما این است که:
1. همواره به آرمانهای دست نیافتنی نیندیشید؛ بلکه خواستها و تمایلات خود را متناسب با میزان و سطح تواناییها خود تنظیم کنید.
2. موفقیت و کامیابیهایی را که در زندگی تجربه کردهاید در نظر بگیرید و آنها را در یک دفترچه یادداشت و هر روز آن را مرور کنید.
3. نشاط خود را همواره حفظ کنید و هرگز خود را مریض و ضعیف به حساب نیاورید. برای حفظ نشاط همه روزه ورزش کنید.
4. بروز مشکلات را در زندگی، امری عادی بدانید و به همان اندازه، آنها را بپذیرید که کامیابیها را پذیرا هستید.
5. برای رشد معنویت، باید برای خود برنامهریزی کنید. البته برنامه سنگین نریزید؛ ولی در اجرای آن مداومت و جدیت داشته باشید.
6. برای شرکت در فعالیتهای فرهنگی، هر قدر میتوانید تلاش کنید و اگر اصلاً نمیتوانید، در فرصتهای دیگر این کار را انجام دهید.
7. همواره از خداوند در همه امور مدد جویید و نسبت به آنچه او مقدر میفرماید، راضی باشید.
از نگاه روان شناختی نیز گفتنی است: انسان از نظر خلقی و عاطفی معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسانها کم و بیش دورههایی از غمگینی و افسردگی را تجربه میکنند و این امر طبیعی است. و علت آن هم گاهی معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزی، شکست در بعضی از امورات زندگی، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتن، زندگی کردن در غربت و دوری از خانواده و... و گاهی اوقات علت غمگینی و افسردگی و بی نشاطی معلوم و شناخته شده نیست. چه بسا علت فیزیکو شیمیایی یا ارثی و یا عواملی محیطی مبهم دارد.
به کارگیری راهکارهای زیربسیار مفید است:
1 اجتناب از تنهایی؛ سعی کنید به جز مواقعی که ضرورت دارد در تنهایی قرار نگیرید.
2 با افکار منفی خود مقابله کنید یعنی هر وقت این افکار به شما هجوم آورد به هر صورتی که شده خود را از چنبره آن نجات دهید مثلاً خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که علاقه دارید و ممکن است مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.
3 به جنبههای مثبت خود فکر کنید و سعی کنید آنها را در یک برگهای به صورت فهرست، لیست کنید و آنها را شکوفا ساخته و رشد دهید نه آن که زمینه های منفی را بال و پر دارد و پرورش دهید.
4 به جای این که به کمبودها و عیبها و ناکامیهای خود فکر کنید به موفقیتها و امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند بوده و هستید فکر کنید.
به عبارت دیگر امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پر است و بخشی خالی و همه افراد اینچنین هستند سعی کنید به آن بخش پر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیمهخالی را نخورید چه اینکه از آنچه در اختیار دارید میتوانید بهرهمند شوند، فرصتهای زندگی را مغتنم بشمرید و از آنچه در آینده پیش خواهد آمد نگران نباشید.
5 با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، و متدین و در عین حال مثبتنگر معاشرت کنید و از افرادی که مدام از زندگی شکایت میکنند، دوری گزینید.
6 ورزش را جزء ضروریترین فعالیتهای روزمره خود قرار داده هر روز حداقل نیم ساعت الی یک ساعت ورزش کنید. (هر ورزشی که مورد علاقه شماست)
7 هر چه میتوانید قرآن بخوانید و از مضامین بلند دعاهای نقل شده از اهلبیت(ع) بهره بگیرید (فاقرأوا ما تیسر منه) البته قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید.
8 از بیکاری و بیبرنامهگی اجتناب کنید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.
9 برای اوقات شبانهروزی خود برنامه ریزی کنید یعنی برای هر ساعت از 24 ساعت شبانه روز، یک فعالیت و کار خاص در نظر بگیرید و بر اساس همان عمل کنید و در پایان روز میزان موفقیت خود را در به اجرا درآوردن برنامه محک بزنید و بسنجید و سعی کنید روز به روز میزان موفقیت را افزایش دهید تا آنجا که کاملا برنامه اجرا شود و برنامه نیز یک برنامه هماهنگ با هدف باشد.
10 به تغذیه خود خصوصا صبحانه اهمیت بدهید و هیچگاه بدون خوردن صبحانه خود را مشغول کار یا مطالعه و یا کلاس نکنید.
11 هر وقت احساس دلتنگی میکنید حدود 10 دقیقه یک دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان شنا کنید.
12 به مسائل معنوی بویژه نماز اول وقت اهمیت فوقالعاده بدهید.
13 با توسل به اهلبیت(ع) از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید. ما هم در کنار حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیه برای شما انسانهای خواستار پاکی دعا می کنیم و منتظر مکاتبه بعدی و نظر شما نسبت به این مطالب هستیم تا در کنار یکدیگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم.
برای آشنایی بیشتر کتابهای ذیل خواندنی است:
الف. علامه سیدمحمدحسین، طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه، تحقیق و تعلیقه از صادق لاریجانی، (تهران: الزهراء).
ب. محمد، شجاعی، مقالات، (تهران: سروش، ج 1).
ج. محمد تقی، جعفری، فلسفه و هدف زندگی؛
د. همو، زندگی ایدهآل و ایدهآل زندگی؛
ه. عبداللّه، نصری، انسان از دیدگاه اسلام؛
و. زین العابدین، قربانی، فلسفه و هدف زندگی؛
ز. مرتضی، مطهری، هدف زندگی
نویسنده:حامد محقق زاده
- [سایر] کسی که نه پول داره، نه خونه، نه ماشین، نه کار، چطوری ازدواج کنه؟! راستی پارتی هم نداره؟! دوم اگه ازدواج کرد زندگیش چقدر دووم میاره؟
- [سایر] زندگیم بسیار یکنواخت شده است.هر روز تکرار دیروز است، بدون کوچکترین تغییری. همه نا امیدم کرده اند. حوصله هیچ کس را ندارم. بی حس شده ام. حوصله ادامه زندگی را ندارم.زیاد به خود کشی فکر میکنم
- [سایر] باسلام من جوانی هستم که حدود یک سال است اززندگی سیر شده ام دنیا رادوست ندارم میدانم از افرینش من هدفی بوده اما مگر لطف و عنایت اجباری است. من تحمل سختی های این دنیا را ندارم تا به بهشت برسم انگیزه واسه ادامه زندگی ندارم تمام افکارم منفیست هدف از کارها رضایت خدا باشد که چی ؟ من ماندم بین دوراهی مرگ و زندگی
- [سایر] مهمترین هدف زندگی چیست؟
- [سایر] هدف از زندگی چیست؟
- [سایر] هدف درست در زندگی چیست؟
- [سایر] سلام خانم عطاریان خسته نباشید من چطور میتونم خانمم رو بیش از پیش به خودم علاقه مندش کنم چیکار کنم که بهم اعتماد کنه چیکار کنم که دوستم داشته باشه چیکار کنم که نتونه دوریم رو تحمل کنه خودمم خیلی دوستش دارم خلاصه چی کنیم
- [سایر] با سلام من در حضور جوانان سمنان بودم و از بیانات شما هم خیلی استفاده کردم ولی جواب سوالمو نگرفتم و حالا خواهش می کنم بعد از مطالعه سوالم جوابمو بدهید ممنونم من 23 سال دارم و خواستگارم زیاد دارم ولی همه تا یه مرحله یا 2 3 مرحله هم می خوره خیلی نا امید شدم و حوصله ادامه زندگی هم ندارم و اون روز توی سالن شما گفتید قسمت وجود ندارد و منو نا امید کردید. آخه چرا قسمت وجود نداره خواهش می کنم جوابمو بدید خیلی این موضوع فکرمو درگیر کرده ممنونم ممنونم خدا نگهدار
- [سایر] سلام،خدا حفظتون کنه که انقدر خوبید-حاج آقا من از زندگی خسته شدم،از دنیا خسته شدم،دوست داشتم اصلا به دنیا نمی اومدم اگر به خاطر گناهش نبود تا حالا خودکشی کرده بودم،همیشه آرزو میکنم یادنیا تموم بشه یا من بمیرم اگر خواستید جواب بدید خواهشن نگید که برو پیش روانشناس، خیلی با زندگی راه اومدم ولی اون با من راه نمیاد-یک کلام چیکار کنم؟؟؟
- [سایر] هدف خداوند از آفرینش چیست؟
- [آیت الله سیستانی] جائی را که انسان محل زندگی خود قرار داده ، هر چند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند ، اگر طوری باشد که عرف او را در آنجا مسافر نمیگویند ، بطوری که اگر موقتاً ده روز یا بیشتر جای دیگری را محل زندگی خود قرار دهد ، باز هم محل زندگیش را جای اول میگویند ، آنجا برای او حکم وطن را دارد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنی که مایل نیست با شوهرش زندگی کند، و بیم آن می رود که ادامه همسری آنها باعث گناه شود می تواند مهر خود یا مال دیگری را به او ببخشد که طلاقش دهد، این را طلاق خلع گویند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر با زن شوهرداری (نعوذ باللّه) زنا کند سپس آن زن از شوهرش طلاق بگیرد بنابر احتیاط واجب نمی¬توند با او ازدواج کند؛ ولی اگر حکم را نمی¬دانسته و ازدواج کرده، می¬تواند به زندگی خود ادامه دهد.
- [آیت الله بهجت] کسی که در دو محل زندگی میکند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه دیگر در شهری دیگر میماند، هر دو وطن اوست؛ و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آنها وطن او حساب میشود. و زن در صورتی که زندگیش در اینگونه وطن به همراه شوهرش است در مسئله وطن تابع شوهر خواهد بود. و در صورتی که فاصله بین دو وطن به اندازه مسافت شرعی باشد، نمازش در آن فاصله شکسته است و در غیر این صورت نمازش تمام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] : اگر با زنی که در عدّه دیگری است زنا کند خواه طلاق رجعی باشد یا غیر رجعی، پس از سپری شدن عدّه، بنابر احتیاط واجب نمی تواند با او ازدواج کند؛ ولی اگر حکم را نمی دانسته و ازدواج کرده، می تواند به زندگی خود ادامه دهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پدر و مادر فقیر باشند و نتوانند کاسبی کنند یا کسب مطابق شأن آنها نباشد و مراد از فقر در اینجا نتوانستن ادامه زندگی است، فرزند آنان اگر بتواند باید خرجی آنان را بدهد، اگر متکفّل نفقه آنها کسی دیگر نباشد ولو از بابت وجوه شرعیّه.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله نوری همدانی] اگر روزه دار بدون قصد بیرون آمد منی با کسی بازی و شوخی کند در صورتی که عادت نداشته باشد که بعد از بازی و شوخی منی از او خارج شود اگر چه اتفاقاً منی بیرون آید روزة او صحیح است . ولی اگر شوخی را ادامه دهد تا آنجا که نزدیک است منی خارج شود و خودداری نکند تا خارج گردد روزه اش باطل است . 4-دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص)
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه گروهی از مسلمانان بر ضد گروه دیگری تجاوز کنند باید جلو متجاوز را گرفت تا به حکم خدا گردن نهد و اگر مسلمانان در این میان غنائمی به دست آورند نمی توانند آن را ملک خود سازند، بلکه باید نگهداری کنند و بموقع به آنها بازگردانند، مگر چیزهایی که اگر در دست آنها باشد منشأ فساد و ادامه تجاوز می شود که با اجازه حاکم شرع از آن استفاده صحیح می شود.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.