در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به چند نکته توجه کرد: یکم. معنای هدف هدف، یعنی (برای هر کار و فرمان و هر راهی، نقطهای است که به آن ختم میشود). ژرف نگری در این نکته، ما را از خطاهای بسیاری ایمنی میبخشد. در طول تاریخ بشر، خطاکنندگان به معنایِ صحیح (هدف)، نیندیشیده و یا آن را درنیافتهاند. از این رو، به غلط آنچه را که لازمه زندگی و یا از اجزای حیات دنیایی بشر بوده و در مواردی ایدهآل برای بخشی از زندگی به حساب آمده است با هدف برای کل حیات تلقی کرده و براین اساس دچار زیان در زندگی یا شکستهای روحی شدهاند. در این باب، میتوان به کسانی اشاره کرد که بهرهمندی از لذّتها و شهوتها را هدف دانستهاند! به هر حال این تصوّر نادرست است؛ چرا که آنچه جزء زندگی است، نمیتواند هدف آن باشد. برای چنین افرادی پس از پایان زندگی (حیات دنیوی)، رسیدن به هدف، هیچ تصویری ندارد. به طور مثال کسانی که رسیدن به مدارج عالی علمی را هدف زندگی خود دانستهاند، علاوه بر آنکه ممکن است در رسیدن به این مطلوب، ناکام مانده و به دلیل احساس شکست، دید منفی و مأیوسانهای نسبت به زندگی بیابند؛ در صورت موفقیت نیز، پس از پایان زندگی دنیوی، نیل به هدف برای آنان معنا نخواهد داشت. بنابراین باید (زندگی) و (هدف از آن)، از یکدیگر متمایز شوند و آنچه داخل در محدوده زندگی است، هدف زندگی تلقی نشود. به هر صورت، هنگام پرداختن به پرسش از هدف زندگی، باید مافوق حیات طبیعی قرار گیریم؛ تا سراغ آن را در حیات طبیعی و شئون آن نگیریم برای آگاهی بیشتر: عبداللّه نصری، تکاپوگر اندیشهها (زندگی، آثار و اندیشههای استاد محمدتقی جعفری)، ص 220.. دوم. درستی هدف روشن است که عالمان و اندیشمندان، هدفهای متفاوتی برای زندگی ترسیم و ارائه کردهاند. امّا این بدان معنا نیست که همه این نظرها و هدفها صحیح بوده و به دیگران درست شناسانده شده است. ضدیّت و یا تناقض بسیاری از این هدفها، نشانگر صحت این مدعا است. به عنوان مثال، بیماری نیاز فوری به دارویی خاص دارد. شما میدانید که این دارو تنها در یک داروخانه عرضه میشود؛ ولی آنجا را نمیشناسید. اکنون درمییابید که دانستن نام و یافتن نشانی آنجا، تا چه حد ضروری و جدی است؛ یعنی، همان قدر که دانستن این مشخصات مهم است، یافتن خیابان و نحوه رفتن به آنجا نیز اهمیت دارد. بدون شک اگر نام و نشانی و چگونگی رفتن به داروخانه به صورت اشتباه در اختیار شما قرار گیرد، لطمهای جانسوز و جبرانناپذیر برای بیمار در پی خواهد داشت. در اولین قدم کاوش برای یافتن هدف زندگی و راه رسیدن به آن، پای ما به زنگ خطری برخورد میکند که برای هوشیاری و دقت بیشتر سودمند خواهد بود. این زنگ به ما چنین میگوید: (تنها یک بار این راه را خواهی رفت و یک بار زندگی را تجربه خواهی کرد)! این اخطار و گوشزد مهم و جدّی، ما را بر آن میدارد که با دقّتی متناسب با اهمیت موضوع و موشکافی بسیار، به کاوش بپردازیم و ضریب اطمینان بالایی برای یافته خود، دست و پا کنیم. پس شناخت هدف زندگی، کار آسانی نیست تا در توان ما یا امثال ما - که خود برای اولین و آخرین بار از این راه میگذریم بگنجد. گویی باید دستی از آستین غیب برآید و با انگشت اشارهای، هدف و سمت و سوی آن را به ما بنمایاند. خوشبختانه باید بگوییم: این دست برآمده و در تعیین هدف و چگونگی رسیدن به آن، کاری کارستان کرده است. خداوند بلندمرتبه، در حالی که به همه جهان هستی احاطه دارد، رمز و راز آن را از آغاز تا انجام میداند و هدف زندگی و راه رسیدن به آن را به خوبی و پله پله به ما میآموزد. او در آیات قرآن، این حقیقت را بازگفته است که همه جهان هستی و از جمله انسان، به عالم بالا بازخواهند گشت و فرجام تمامی امور و پایان زندگی، به سوی خداوند و از آنِ او است: (وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ)؛ لقمان (31)، آیه 22.؛ (و فرجام کارها به سوی او است) و (إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ)؛ آل عمران (3)، آیه 109.؛ ((همه) کارها به سوی خدا بازگردانده میشود). بر این اساس هدف، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر تصویر کرده، فقط (خدا) است و بس و این غایتی است که ورای آن هدف برتری تصورپذیر نیست. آدمی به سوی خداوند در حرکت است و در واقع تمامی جهان به سوی آن، در سیلان و جریانند و ما چه بخواهیم، چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم، رو به سوی آن هدف و غایت داریم. این هدف ماورای زندگی و عالم مادی؛ بلکه محیط بر عوالم بالاتر و برتر است. بنابراین هدف از زیستن آدمی در این دنیا، حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. خداوند، چگونگی رسیدن به این هدف و کیفیت این بازگشت را روشن ساخته و رسالت تبیین آن را بر دوش پیامبران نهاده است. در واقع در پرتو پیروی از ایشان و عمل به هدایتها و تعالیم آنان، آدمی میتواند به حقیقت انسانیت و قرب حضرت حق دست یازد: ( ... فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً * رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیِّناتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ...)؛ طلاق (65)، آیه 10 و 11.؛ (پس ای خردمندانی که ایمان آوردهاید! از خدا بترسید؛ به راستی که خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است: پیامبری که آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت میکند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون برد). (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً)؛ احزاب (33)، آیه 45 و 46.؛ (ای پیامبر! ما تو را (به سِمت) گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم و دعوتکننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک). این عبارات بیانگر این حقیقت است که بعثت پیامبران، برای دعوت به سوی حضرت حق است و آنان همچون چراغی تابناک، روشنگر راه آدمی در رسیدن به مقصود و هدف زندگیاند. چون رسید اندر سبا این نور شرقغلغلی افتاد در بلقیس و خلق روحهای مرده جمله پر زدندمردگان از گور تن سر بر زدند یکدگر را مژده میدادند، هانتک ندایی میرسد از آسمان زان ندا دینها همی گردند گبزشاخ و برگ دل همی گردند سبز از سلیمان آن نفس چون نفخ صورمردگان را وا رهانید از قبور مثنوی معنوی، دفتر 4، ابیات 839 843. قرآن کریم، ایمان و عمل صالح را دو رکن اساسی و دو ره توشه مهم، برای رسیدن به هدف حقیقی و اصلی انسان در زندگی میداند: (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ)؛ تین (95)، آیات 4-6.؛ (بهراستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم. سپس او را به پستترین (مراتب) پستی بازگردانیدیم؛ مگر کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند که پاداشی بیمنّت خواهند داشت). و (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ)؛ عصر (103)، آیه 2 و 3.؛ (در حقیقت انسان دستخوش زیان است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند). بنابراین، بر اساس آیات قرآن چند امر روشن میشود: یکم. هدف برین زندگی، خارج از چند روزه زندگی این دنیا قرار دارد و در سرانجام آن است، نه در متن آن. دوم. هدف زندگی، رسیدن و بازگشت به حقیقت اصلی؛ یعنی، خداوند متعال است. سوم. خداوند، چگونگی و کیفیت رسیدن به این هدف را، به وسیله پیامبران الهی برای ما روشن ساخته است. او در کنار عقل - که حجت درونی است و در راه رسیدن به هدف زندگی، ما را به کلیاتی رهنمون میکند انبیا و کتابهای آسمانی را به منظور راهنمایی و معرفی جزئیات این راه و مسیر، فرستاده است. چهارم. ایمان و عمل صالح، دو رکن اصلی و مهم برای نیل به هدف حقیقی زندگی تلقی شده است. از همه این مطالب روشن میشود که هدف زندگی برای دانشجو، کارگر، کارمند، پزشک، عارف، هنرمند، معلم، زن، مرد و در یک کلمه (انسان)، یکسان است و البته هر کس به اندازه ایمان و عمل صالح خود، میتواند به هدف حقیقی زندگی دست یابد. با این نگاه به هدف زندگی، تلاش در جهت ایمان و عمل صالح، هر چند سخت؛ ولی بسیار لذت بخش است. رو به سوی خدا آوردن، بسیار آرام بخش و آمیخته با انس و لطف است و نرسیدن به این وصال، بسیار جانسوز است؛ چنان که عبدالرحمان جامی در شرح دو بیت زیر از مولانا جلال الدین رومی: بشنو از نی چون حکایت میکندو زجداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهانددر نفیرم مرد و زن نالیدهاند چنین میسراید: حبذا روزی که پیش از روز و شبفارغ از اندوه و آزاد از طرب متحد بودیم با شاه وجودحکم غیریت به کلّی محو بود بود اعیانِ جهان بیچند و چونز امتیاز علمی و عینی مصون نی به لوح علمشان نقش ثبوتنی ز فیض خوان هستی خورده قوت نی ز حق ممتاز و نی از یکدگرغرقه دریای وحدت سربهسر ناگهان در جنبش آمد بحر جودجمله را در خود ز خود بیخود نمود امتیاز علمی آمد در میانبینشانی را نشانها شد عیان واجب و ممکن ز هم ممتاز شدرسم و آیین دویی آغاز شد بعد از آن، یک موج دیگر زد محیطسوی ساحل آمد ارواح بسیط موج دیگر زد پدید آمد از آنبرزخ جامع میان جسم و جان پیش آن کز زمره اهل حق استنام آن برزخ مثال مطلق است موج دیگر نیز در کار آمدهجسم و جسمانی پدیدار آمده جسم هم گردید طورا بعد طورتا به نوع آخرش افتاده دور نوع آخر آدم است و آدمیگشته محروم از مقام محرمی بر مراتب سرنگون کرده عبورپایه پایه ز اصل خویش افتاده دور گر نگردد باز مسکین زین سفرنیست از وی هیچکس مهجورتر نی که آغاز حکایت میکندزین جداییها شکایت میکند امید آنکه خداوند همه انسانهای حقیقتجو را در شناخت هدف زندگی و رسیدن به آن، یاری دهد و ما را از اهل معرفت و نوشندگان شراب وصل گرداند برای آشنایی بیشتر با مباحث پیش گفته، کتابهای ذیل خواندنی است:.
در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به چند نکته توجه کرد:
یکم. معنای هدف
هدف، یعنی (برای هر کار و فرمان و هر راهی، نقطهای است که به آن ختم میشود). ژرف نگری در این نکته، ما را از خطاهای بسیاری ایمنی میبخشد. در طول تاریخ بشر، خطاکنندگان به معنایِ صحیح (هدف)، نیندیشیده و یا آن را درنیافتهاند. از این رو، به غلط آنچه را که لازمه زندگی و یا از اجزای حیات دنیایی بشر بوده و در مواردی ایدهآل برای بخشی از زندگی به حساب آمده است با هدف برای کل حیات تلقی کرده و براین اساس دچار زیان در زندگی یا شکستهای روحی شدهاند.
در این باب، میتوان به کسانی اشاره کرد که بهرهمندی از لذّتها و شهوتها را هدف دانستهاند! به هر حال این تصوّر نادرست است؛ چرا که آنچه جزء زندگی است، نمیتواند هدف آن باشد. برای چنین افرادی پس از پایان زندگی (حیات دنیوی)، رسیدن به هدف، هیچ تصویری ندارد. به طور مثال کسانی که رسیدن به مدارج عالی علمی را هدف زندگی خود دانستهاند، علاوه بر آنکه ممکن است در رسیدن به این مطلوب، ناکام مانده و به دلیل احساس شکست، دید منفی و مأیوسانهای نسبت به زندگی بیابند؛ در صورت موفقیت نیز، پس از پایان زندگی دنیوی، نیل به هدف برای آنان معنا نخواهد داشت. بنابراین باید (زندگی) و (هدف از آن)، از یکدیگر متمایز شوند و آنچه داخل در محدوده زندگی است، هدف زندگی تلقی نشود. به هر صورت، هنگام پرداختن به پرسش از هدف زندگی، باید مافوق حیات طبیعی قرار گیریم؛ تا سراغ آن را در حیات طبیعی و شئون آن نگیریم برای آگاهی بیشتر: عبداللّه نصری، تکاپوگر اندیشهها (زندگی، آثار و اندیشههای استاد محمدتقی جعفری)، ص 220..
دوم. درستی هدف
روشن است که عالمان و اندیشمندان، هدفهای متفاوتی برای زندگی ترسیم و ارائه کردهاند. امّا این بدان معنا نیست که همه این نظرها و هدفها صحیح بوده و به دیگران درست شناسانده شده است. ضدیّت و یا تناقض بسیاری از این هدفها، نشانگر صحت این مدعا است.
به عنوان مثال، بیماری نیاز فوری به دارویی خاص دارد. شما میدانید که این دارو تنها در یک داروخانه عرضه میشود؛ ولی آنجا را نمیشناسید. اکنون درمییابید که دانستن نام و یافتن نشانی آنجا، تا چه حد ضروری و جدی است؛ یعنی، همان قدر که دانستن این مشخصات مهم است، یافتن خیابان و نحوه رفتن به آنجا نیز اهمیت دارد. بدون شک اگر نام و نشانی و چگونگی رفتن به داروخانه به صورت اشتباه در اختیار شما قرار گیرد، لطمهای جانسوز و جبرانناپذیر برای بیمار در پی خواهد داشت.
در اولین قدم کاوش برای یافتن هدف زندگی و راه رسیدن به آن، پای ما به زنگ خطری برخورد میکند که برای هوشیاری و دقت بیشتر سودمند خواهد بود. این زنگ به ما چنین میگوید: (تنها یک بار این راه را خواهی رفت و یک بار زندگی را تجربه خواهی کرد)! این اخطار و گوشزد مهم و جدّی، ما را بر آن میدارد که با دقّتی متناسب با اهمیت موضوع و موشکافی بسیار، به کاوش بپردازیم و ضریب اطمینان بالایی برای یافته خود، دست و پا کنیم.
پس شناخت هدف زندگی، کار آسانی نیست تا در توان ما یا امثال ما - که خود برای اولین و آخرین بار از این راه میگذریم بگنجد. گویی باید دستی از آستین غیب برآید و با انگشت اشارهای، هدف و سمت و سوی آن را به ما بنمایاند.
خوشبختانه باید بگوییم: این دست برآمده و در تعیین هدف و چگونگی رسیدن به آن، کاری کارستان کرده است. خداوند بلندمرتبه، در حالی که به همه جهان هستی احاطه دارد، رمز و راز آن را از آغاز تا انجام میداند و هدف زندگی و راه رسیدن به آن را به خوبی و پله پله به ما میآموزد.
او در آیات قرآن، این حقیقت را بازگفته است که همه جهان هستی و از جمله انسان، به عالم بالا بازخواهند گشت و فرجام تمامی امور و پایان زندگی، به سوی خداوند و از آنِ او است: (وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ)؛ لقمان (31)، آیه 22.؛ (و فرجام کارها به سوی او است) و (إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ)؛ آل عمران (3)، آیه 109.؛ ((همه) کارها به سوی خدا بازگردانده میشود).
بر این اساس هدف، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر تصویر کرده، فقط (خدا) است و بس و این غایتی است که ورای آن هدف برتری تصورپذیر نیست. آدمی به سوی خداوند در حرکت است و در واقع تمامی جهان به سوی آن، در سیلان و جریانند و ما چه بخواهیم، چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم، رو به سوی آن هدف و غایت داریم. این هدف ماورای زندگی و عالم مادی؛ بلکه محیط بر عوالم بالاتر و برتر است. بنابراین هدف از زیستن آدمی در این دنیا، حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است.
خداوند، چگونگی رسیدن به این هدف و کیفیت این بازگشت را روشن ساخته و رسالت تبیین آن را بر دوش پیامبران نهاده است. در واقع در پرتو پیروی از ایشان و عمل به هدایتها و تعالیم آنان، آدمی میتواند به حقیقت انسانیت و قرب حضرت حق دست یازد: ( ... فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً * رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیِّناتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ...)؛ طلاق (65)، آیه 10 و 11.؛ (پس ای خردمندانی که ایمان آوردهاید! از خدا بترسید؛ به راستی که خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است: پیامبری که آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت میکند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون برد).
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً)؛ احزاب (33)، آیه 45 و 46.؛ (ای پیامبر! ما تو را (به سِمت) گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم و دعوتکننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک).
این عبارات بیانگر این حقیقت است که بعثت پیامبران، برای دعوت به سوی حضرت حق است و آنان همچون چراغی تابناک، روشنگر راه آدمی در رسیدن به مقصود و هدف زندگیاند.
چون رسید اندر سبا این نور شرقغلغلی افتاد در بلقیس و خلق
روحهای مرده جمله پر زدندمردگان از گور تن سر بر زدند
یکدگر را مژده میدادند، هانتک ندایی میرسد از آسمان
زان ندا دینها همی گردند گبزشاخ و برگ دل همی گردند سبز
از سلیمان آن نفس چون نفخ صورمردگان را وا رهانید از قبور
مثنوی معنوی، دفتر 4، ابیات 839 843.
قرآن کریم، ایمان و عمل صالح را دو رکن اساسی و دو ره توشه مهم، برای رسیدن به هدف حقیقی و اصلی انسان در زندگی میداند: (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ)؛ تین (95)، آیات 4-6.؛ (بهراستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم. سپس او را به پستترین (مراتب) پستی بازگردانیدیم؛ مگر کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند که پاداشی بیمنّت خواهند داشت).
و (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ)؛ عصر (103)، آیه 2 و 3.؛ (در حقیقت انسان دستخوش زیان است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند).
بنابراین، بر اساس آیات قرآن چند امر روشن میشود:
یکم. هدف برین زندگی، خارج از چند روزه زندگی این دنیا قرار دارد و در سرانجام آن است، نه در متن آن.
دوم. هدف زندگی، رسیدن و بازگشت به حقیقت اصلی؛ یعنی، خداوند متعال است.
سوم. خداوند، چگونگی و کیفیت رسیدن به این هدف را، به وسیله پیامبران الهی برای ما روشن ساخته است. او در کنار عقل - که حجت درونی است و در راه رسیدن به هدف زندگی، ما را به کلیاتی رهنمون میکند انبیا و کتابهای آسمانی را به منظور راهنمایی و معرفی جزئیات این راه و مسیر، فرستاده است.
چهارم. ایمان و عمل صالح، دو رکن اصلی و مهم برای نیل به هدف حقیقی زندگی تلقی شده است.
از همه این مطالب روشن میشود که هدف زندگی برای دانشجو، کارگر، کارمند، پزشک، عارف، هنرمند، معلم، زن، مرد و در یک کلمه (انسان)، یکسان است و البته هر کس به اندازه ایمان و عمل صالح خود، میتواند به هدف حقیقی زندگی دست یابد.
با این نگاه به هدف زندگی، تلاش در جهت ایمان و عمل صالح، هر چند سخت؛ ولی بسیار لذت بخش است. رو به سوی خدا آوردن، بسیار آرام بخش و آمیخته با انس و لطف است و نرسیدن به این وصال، بسیار جانسوز است؛ چنان که عبدالرحمان جامی در شرح دو بیت زیر از مولانا جلال الدین رومی:
بشنو از نی چون حکایت میکندو زجداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهانددر نفیرم مرد و زن نالیدهاند
چنین میسراید:
حبذا روزی که پیش از روز و شبفارغ از اندوه و آزاد از طرب
متحد بودیم با شاه وجودحکم غیریت به کلّی محو بود
بود اعیانِ جهان بیچند و چونز امتیاز علمی و عینی مصون
نی به لوح علمشان نقش ثبوتنی ز فیض خوان هستی خورده قوت
نی ز حق ممتاز و نی از یکدگرغرقه دریای وحدت سربهسر
ناگهان در جنبش آمد بحر جودجمله را در خود ز خود بیخود نمود
امتیاز علمی آمد در میانبینشانی را نشانها شد عیان
واجب و ممکن ز هم ممتاز شدرسم و آیین دویی آغاز شد
بعد از آن، یک موج دیگر زد محیطسوی ساحل آمد ارواح بسیط
موج دیگر زد پدید آمد از آنبرزخ جامع میان جسم و جان
پیش آن کز زمره اهل حق استنام آن برزخ مثال مطلق است
موج دیگر نیز در کار آمدهجسم و جسمانی پدیدار آمده
جسم هم گردید طورا بعد طورتا به نوع آخرش افتاده دور
نوع آخر آدم است و آدمیگشته محروم از مقام محرمی
بر مراتب سرنگون کرده عبورپایه پایه ز اصل خویش افتاده دور
گر نگردد باز مسکین زین سفرنیست از وی هیچکس مهجورتر
نی که آغاز حکایت میکندزین جداییها شکایت میکند
امید آنکه خداوند همه انسانهای حقیقتجو را در شناخت هدف زندگی و رسیدن به آن، یاری دهد و ما را از اهل معرفت و نوشندگان شراب وصل گرداند برای آشنایی بیشتر با مباحث پیش گفته، کتابهای ذیل خواندنی است:.
- [سایر] مهمترین هدف زندگی چیست؟
- [سایر] هدف از زندگی چیست؟
- [سایر] سلام.بله درسته در زندگی هیچ هدفی ندارم.من میل به با هدف کردن زندگی ندارم و دوست دارم بی هدف باشم چی کار کنم و هدفو چه جوری می توان در خود ایجاد کرد
- [سایر] هدف زندگی را چه کسی تعیین می کند خود شخص یا عقلاء یادین؟
- [سایر] هدف زندگی را چه کسی تعیین می کند، خودش ، دین یا عقلاء؟
- [سایر] چرا سؤالات اساسی در مورد هدف از زندگی به ذهن خطور می کند؟
- [سایر] کسی که تو زندگیش هدف نداره چیکار کنه؟ به خدا حوصله ادامه زندگی را ندارم کاش ...
- [سایر] چگونه اعتقاد به معاد با هدف از زندگی در دنیا ارتباط دارد؟
- [سایر] چگونه اعتقاد به معاد با هدف از زندگی در دنیا ارتباط دارد؟
- [سایر] هدف قرآن از بیان قصص چیست؟ چه پیام هایی در آنها وجود دارد؟ و نقش داستان در زندگی انسانها چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که نمی تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند ولی می تواند حمد را درست بخواند باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند
- [آیت الله مظاهری] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.
- [آیت الله نوری همدانی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند ، نجس است .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر پیش ازخواندن نمازاحتیاط بفهمد ، نمازی که خواند ، درست بوده ، لازم نیست آن را تمام نماید .
- [آیت الله سبحانی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند، نجس است.
- [آیت الله بروجردی] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند، نجس است.
- [امام خمینی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.
- [آیت الله علوی گرگانی] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.