همه ما در درون خود با این سؤال مواجه هستیم که چرا ما خلق شدیم؟ این سؤال با ‌ذکر دو مطلب حل میشود. اول اینکه هدف خدا از آفرینش چیست؟ دوم اینکه هدف ‌ما از خلق شدنمان چیست؟ پاسخ مطلب اول این است که این سؤال صحیح نیست، چون خدا خود هدف است نه ‌این که هدف داشته باشد. هرکس کاری را انجام میدهد برای آن است که نقص خود را ‌با آن کار برطرف کند. احتیاجی دارد و میخواهد آن احتیاج را برطرف کند، تا به کمال ‌برسد. اگر خود کمال مطلق یعنی خدا، خواست کار انجام بدهد دیگر این سؤال صحیح ‌نیست که کمال مطلق برای چه این کار را انجام میدهد. هر فاعلی کاری را انجام ‌میدهد که به کمال برسد، خود کمال مطلق به چه منظور کاری را انجام میدهد؟ این ‌سؤال درست نیست. بلکه درباره کمال مطلق اینطور گفته میشود که او چون کمال ‌مطلق و خیر محض است و یکی از شعب کمال، جود و سخاست، از چنین ذاتی خیر و ‌احسان و جود صادر میشود و آن اِفاضه هستی است، افاضه هستی بهترین جود ‌است.‌ پاسخ مطلب دوم این است که انسان موجودی است که هم میاندیشد و هم کار ‌میکند، بنابراین باید برای اندیشه و کار انسان هدف در نظر گرفته شود. درباره اندیشه، ‌قرآن کریم فرمود: هدف از آفرینش انسان این است که او جهان را با دیدگاه الهی ببیند و ‌بشناسد. ”اللّه الّذی خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ ومِنَ الأرضِ مِثَلَهُنّ یَتَنَزّلُ الأمْرُ بَیْنَهُنّ لِتَعْلَمُوا اَنّ ‌اللّهَ عَلی کُلّ شَیء قَدیرٌ وَاَنّ اللّه قَدْ اَحاطَ بِکُلّ شَیءٍ عِلْماً“(1) این مجموعه آفریده شد ‌تا شما با دید الهی جهان را ببینید و بدانید همه اینها مخلوق یک مبدأ است، مبدأیی به ‌نام خدا که عین قدرت است و بکل شیء قادر است، عین علم است و به کل شیء ‌علیم است، چیزی از علم و قدرت او خارج نیست.‌ اعتقاد به مبدأیی که علم و قدرتش نامتناهی است برای ما سازنده است، به این صورت ‌که چون او به همه چیز عالم است پس مواظبیم که آلوده نشویم و چون به همه چیز ‌تواناست مواظبیم کارها را با او در میان بگذاریم و فقط از او بخواهیم. البته بعضی از موجودات به خدا نزدیکترند و کمال برتری دارند و میشود به آنها متوسل ‌شد و از آنها شفاعت گرفت. شفاعت و توسل هم نه با توحید مخالف است نه با شرک ‌موافق، بلکه با توحید ناب سازگار است.‌ الآن همه ما وقتی تشنه شدیم آب مینوشیم، وقتی به روشنی نیازمند شدیم از آفتاب ‌کمک میگیریم با این که آب و آفتاب را خدا آفرید، ولی در حقیقت برای نورگیری به آفتاب ‌و برای رفع عطش به آب متوسل شدهایم. ما به آفتاب توسل میجوییم نه این که آفتاب ‌را مبدأ نور بدانیم، این عین توحید است. وقتی به خاندان عصمت و طهارت ¦ که آب زندگی و آب کوثر و از هر آفتابی بالاترند ‌متوسل میشویم به این معنی نیست که آنها را مبدأ وجود بدانیم، بلکه همان طور که ‌آب مینوشیم تا زنده بمانیم از آب حیات و زندگانی این خاندان هم بهره میگیریم تا ‌عالِم شویم. در آیه مذکور فرمود: یکی از اهداف آفرینش انسان این است که عالم بشود ‌به علمی که به درد او میخورد، علمی که او را به غیر خداوند واگذار نکند، نه به خودش ‌متکی کند نه به غیر خدا، این هدف بخش علمی انسان.‌ در مورد بخش عملی در قسمتهای پایانی سوره (ذاریات) آمده که ”وَما خَلقْتُ الجِنّ ‌والاِنْسَ إلاّ لِیَعْبُدُونِ“(2) یعنی آفرینش جن و انسان برای این است که خداپرست شوند و ‌غیر خدا را نپرستند، چون ممکن نیست بشر دین نداشته باشد. هرکسی بالاخره یک ‌دینی دارد یعنی یک قانونی را احترام میکند، حرف کسی را گوش میکند، اگر آن کس ‌خدا بود دین این شخص اسلام است که ”اِنّ الدّینَ عِنْدَ اللّه الاِسلامْ“(3) واو مسلّماً ‌اوامر خدا را اطاعت میکند، از نواهی پرهیز میکند و از ارشادات خدا کمک میگیرد. اگر این راه را طی نکرد و نفس خود را به جای خدا نشاند، میشود هواپرست. اینکه ‌بعضیها میگویند من هرچه میخواهم میکنم یعنی هوای من خدای من است، من ‌هرجا بخواهم میروم، هرچه بخواهم میکنم یعنی دین من برابر هوس من تنظیم ‌میشود، این همان است که ذات اقدس اله در قرآن فرمود: ”اَفَرَأیتَ مَنِ اتّخَذَ اِلهَهُ ‌هَواهُ“(4) چنین کسی هوا پرست است و اگر مشکلی برای او پیدا شد این هوا پرست ‌آهش به جایی نمیرسد.‌ نتوان زدن به تیر هوایی نشانه را. بنابراین هیچ کس بیدین نیست، یا خدا پرست است یا هواپرست. لذا قرآن کریم ‌فرمود: انسان باید در بخش عمل خداپرست و در بخش نظر خدابین باشد. مجموعه این ‌دو هدف علمی و عملی آفرینش انسان را تشریح میکند. در اول بحث به عرضتان ‌رسید که درباره خدا این سؤال روا نیست که خدا هدفش از خلقت چه بود. چرا روا ‌نیست؟ برای این که اگر فاعل ناقص باشد حتماً هدفی دارد که برای رسیدن به آن هدف ‌کاری را انجام میدهد، بین این فاعل و آن هدف کار واسطه است، تا فاعل کمال خود را ‌باز یابد. امّا اگر آن فاعل نامتناهی و کمالِ محض بود، کمبودی ندارد تا کاری انجام دهد و ‌به وسیله آن به مقصد برسد. در سوره ابراهیم فرمود: ”اِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَمَنْ فِی الأرضِ جَمیعاً اِنّ اللّه غَنیٌ حَمیدٌ“(5) ‌اگر همه مردم روی زمین کافر بشوند نقصی بر خدا وارد نیست و کمبودی برای خدا ‌ایجاد نمیشود. بعضیها کاری را انجام میدهند برای اینکه سودی ببرند، مثلاً کسی خانهای را ‌میسازد که در آن سکونت کند یا خانهای میسازد که بفروشد و از آن سود ببرد. غرض ‌از خانه سازی در اینجا، سود بردن صاحب خانه است. گاه هدف از ساختن این بنا سود ‌بردن نیست، جود کردن است، مثل کسی که وضع مالیاش از راه حلال درست است، ‌مسکن دارد و در عین حال برای دانشجویان خوابگاه میسازد. او سودی نمیبرد ولی ‌جود میکند، اگر این کار را نکند ناقص است، سخا ندارد، چون میخواهد به جود و سخا ‌که یک کمال است برسد خوابگاه میسازد.‌ پس بعضیها ناقصند، کار انجام میدهند تا سود ببرند، بعضیها ناقصند کاری انجام ‌میدهند تا جود کنند. ذات اقدس اله نه از قسم اول است نه از قسم دوم، نه جهان را ‌آفرید که سودی ببرد (یک) و نه جهان را آفرید که جودی کند [که اگر نکرده بود ناقص بود ‌معاذ اللّه] او غنیّ عن العالَمین است. کسی که هستی محض و کمال صرف است ‌کمبودی ندارد تا کاری را انجام بدهد و آن کمبود را رفع کند؛ بلکه چون عین کمال است، ‌جود و سخا از او ترشح میکند و نشأت میگیرد او خودش هدف است و عین الهدف، ‌منزّه از آن است که هدف داشته باشد.‌ ‌ ‌(1) سوره طلاق، آیه 12.‌ ‌(2) سوره ذاریات، آیه 56.‌ ‌(3) سوره آلعمران، آیه 19.‌ ‌(4) سوره فرقان، آیه 43.‌ ‌(5) سوره ابراهیم، آیه 8.‌
هدف خداوند از آفرینش چیست؟
همه ما در درون خود با این سؤال مواجه هستیم که چرا ما خلق شدیم؟ این سؤال با ذکر دو مطلب حل میشود. اول اینکه هدف خدا از آفرینش چیست؟ دوم اینکه هدف ما از خلق شدنمان چیست؟
پاسخ مطلب اول این است که این سؤال صحیح نیست، چون خدا خود هدف است نه این که هدف داشته باشد. هرکس کاری را انجام میدهد برای آن است که نقص خود را با آن کار برطرف کند. احتیاجی دارد و میخواهد آن احتیاج را برطرف کند، تا به کمال برسد. اگر خود کمال مطلق یعنی خدا، خواست کار انجام بدهد دیگر این سؤال صحیح نیست که کمال مطلق برای چه این کار را انجام میدهد. هر فاعلی کاری را انجام میدهد که به کمال برسد، خود کمال مطلق به چه منظور کاری را انجام میدهد؟ این سؤال درست نیست. بلکه درباره کمال مطلق اینطور گفته میشود که او چون کمال مطلق و خیر محض است و یکی از شعب کمال، جود و سخاست، از چنین ذاتی خیر و احسان و جود صادر میشود و آن اِفاضه هستی است، افاضه هستی بهترین جود است.
پاسخ مطلب دوم این است که انسان موجودی است که هم میاندیشد و هم کار میکند، بنابراین باید برای اندیشه و کار انسان هدف در نظر گرفته شود. درباره اندیشه، قرآن کریم فرمود: هدف از آفرینش انسان این است که او جهان را با دیدگاه الهی ببیند و بشناسد. ”اللّه الّذی خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ ومِنَ الأرضِ مِثَلَهُنّ یَتَنَزّلُ الأمْرُ بَیْنَهُنّ لِتَعْلَمُوا اَنّ اللّهَ عَلی کُلّ شَیء قَدیرٌ وَاَنّ اللّه قَدْ اَحاطَ بِکُلّ شَیءٍ عِلْماً“(1) این مجموعه آفریده شد تا شما با دید الهی جهان را ببینید و بدانید همه اینها مخلوق یک مبدأ است، مبدأیی به نام خدا که عین قدرت است و بکل شیء قادر است، عین علم است و به کل شیء علیم است، چیزی از علم و قدرت او خارج نیست.
اعتقاد به مبدأیی که علم و قدرتش نامتناهی است برای ما سازنده است، به این صورت که چون او به همه چیز عالم است پس مواظبیم که آلوده نشویم و چون به همه چیز تواناست مواظبیم کارها را با او در میان بگذاریم و فقط از او بخواهیم.
البته بعضی از موجودات به خدا نزدیکترند و کمال برتری دارند و میشود به آنها متوسل شد و از آنها شفاعت گرفت. شفاعت و توسل هم نه با توحید مخالف است نه با شرک موافق، بلکه با توحید ناب سازگار است.
الآن همه ما وقتی تشنه شدیم آب مینوشیم، وقتی به روشنی نیازمند شدیم از آفتاب کمک میگیریم با این که آب و آفتاب را خدا آفرید، ولی در حقیقت برای نورگیری به آفتاب و برای رفع عطش به آب متوسل شدهایم. ما به آفتاب توسل میجوییم نه این که آفتاب را مبدأ نور بدانیم، این عین توحید است.
وقتی به خاندان عصمت و طهارت ¦ که آب زندگی و آب کوثر و از هر آفتابی بالاترند متوسل میشویم به این معنی نیست که آنها را مبدأ وجود بدانیم، بلکه همان طور که آب مینوشیم تا زنده بمانیم از آب حیات و زندگانی این خاندان هم بهره میگیریم تا عالِم شویم. در آیه مذکور فرمود: یکی از اهداف آفرینش انسان این است که عالم بشود به علمی که به درد او میخورد، علمی که او را به غیر خداوند واگذار نکند، نه به خودش متکی کند نه به غیر خدا، این هدف بخش علمی انسان.
در مورد بخش عملی در قسمتهای پایانی سوره (ذاریات) آمده که ”وَما خَلقْتُ الجِنّ والاِنْسَ إلاّ لِیَعْبُدُونِ“(2) یعنی آفرینش جن و انسان برای این است که خداپرست شوند و غیر خدا را نپرستند، چون ممکن نیست بشر دین نداشته باشد. هرکسی بالاخره یک دینی دارد یعنی یک قانونی را احترام میکند، حرف کسی را گوش میکند، اگر آن کس خدا بود دین این شخص اسلام است که ”اِنّ الدّینَ عِنْدَ اللّه الاِسلامْ“(3) واو مسلّماً اوامر خدا را اطاعت میکند، از نواهی پرهیز میکند و از ارشادات خدا کمک میگیرد.
اگر این راه را طی نکرد و نفس خود را به جای خدا نشاند، میشود هواپرست. اینکه بعضیها میگویند من هرچه میخواهم میکنم یعنی هوای من خدای من است، من هرجا بخواهم میروم، هرچه بخواهم میکنم یعنی دین من برابر هوس من تنظیم میشود، این همان است که ذات اقدس اله در قرآن فرمود: ”اَفَرَأیتَ مَنِ اتّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ“(4) چنین کسی هوا پرست است و اگر مشکلی برای او پیدا شد این هوا پرست آهش به جایی نمیرسد.
نتوان زدن به تیر هوایی نشانه را.
بنابراین هیچ کس بیدین نیست، یا خدا پرست است یا هواپرست. لذا قرآن کریم فرمود: انسان باید در بخش عمل خداپرست و در بخش نظر خدابین باشد. مجموعه این دو هدف علمی و عملی آفرینش انسان را تشریح میکند. در اول بحث به عرضتان رسید که درباره خدا این سؤال روا نیست که خدا هدفش از خلقت چه بود. چرا روا نیست؟ برای این که اگر فاعل ناقص باشد حتماً هدفی دارد که برای رسیدن به آن هدف کاری را انجام میدهد، بین این فاعل و آن هدف کار واسطه است، تا فاعل کمال خود را باز یابد. امّا اگر آن فاعل نامتناهی و کمالِ محض بود، کمبودی ندارد تا کاری انجام دهد و به وسیله آن به مقصد برسد.
در سوره ابراهیم فرمود: ”اِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَمَنْ فِی الأرضِ جَمیعاً اِنّ اللّه غَنیٌ حَمیدٌ“(5) اگر همه مردم روی زمین کافر بشوند نقصی بر خدا وارد نیست و کمبودی برای خدا ایجاد نمیشود.
بعضیها کاری را انجام میدهند برای اینکه سودی ببرند، مثلاً کسی خانهای را میسازد که در آن سکونت کند یا خانهای میسازد که بفروشد و از آن سود ببرد. غرض از خانه سازی در اینجا، سود بردن صاحب خانه است. گاه هدف از ساختن این بنا سود بردن نیست، جود کردن است، مثل کسی که وضع مالیاش از راه حلال درست است، مسکن دارد و در عین حال برای دانشجویان خوابگاه میسازد. او سودی نمیبرد ولی جود میکند، اگر این کار را نکند ناقص است، سخا ندارد، چون میخواهد به جود و سخا که یک کمال است برسد خوابگاه میسازد.
پس بعضیها ناقصند، کار انجام میدهند تا سود ببرند، بعضیها ناقصند کاری انجام میدهند تا جود کنند. ذات اقدس اله نه از قسم اول است نه از قسم دوم، نه جهان را آفرید که سودی ببرد (یک) و نه جهان را آفرید که جودی کند [که اگر نکرده بود ناقص بود معاذ اللّه] او غنیّ عن العالَمین است. کسی که هستی محض و کمال صرف است کمبودی ندارد تا کاری را انجام بدهد و آن کمبود را رفع کند؛ بلکه چون عین کمال است، جود و سخا از او ترشح میکند و نشأت میگیرد او خودش هدف است و عین الهدف، منزّه از آن است که هدف داشته باشد.
(1) سوره طلاق، آیه 12.
(2) سوره ذاریات، آیه 56.
(3) سوره آلعمران، آیه 19.
(4) سوره فرقان، آیه 43.
(5) سوره ابراهیم، آیه 8.
- [سایر] هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چه بوده است ؟
- [سایر] هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چه بوده است ؟
- [سایر] هدف خدا از آفرینش آدمی در این جهان چه بوده؟
- [سایر] هدف خدا از آفرینش آدمی در این جهان چه بوده؟
- [سایر] اگر هدف از آفرینش، فیاضیت و رحمانیت است؛ چرا خداوند جهنم را آفرید؟
- [سایر] چرا خدا موجود شر مطلقی مثل شیطان را آفرید و هدف از آفرینش او چه بود ؟
- [سایر] هدف از آفرینش انسان چیست؟
- [سایر] هدف از آفرینش دوزخ چیست؟
- [سایر] با سلام؛ نظر متکلمان امامیه، معتزله و اشاعره در باره هدف فاعلی خداوند در آفرینش چیست؟ تشکر
- [سایر] هدف از آفرینش انسان کدام است ؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مرد بخواهد زن خود را که به واسطه مرضی که حیض نمی بیند یا در آفرینش چنین است طلاق دهد، باید از وقتی که با او نزدیکی کرده تا سه ماه از نزدیکی با او خودداری نماید و بعد او را طلاق دهد.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد