من دختری دانشجوهستم. یکی از همکلاسیام بهم پیشنهاد داد فقط ارتباط تلفنی داشته باشیم من گفتم باید خانواده هامون مطلع بشن اما اون قبول نکرد اونم به من گفت به شرطی باهم ازدواج می کنیم که یکبار بیای خونمون. منم شرط اونو قبول نکردم فقط دو هفته باهم حرف زدیم.الان همکلاسیم خیلی دوسش دارم نگاهاش اذیتم می کنه می گفت تورو خیلی خیلی ..... دوست دارم. تو رو خدا کمکم کنید دلیل اینکارش رو بگین.
من دختری دانشجوهستم. یکی از همکلاسیام بهم پیشنهاد داد فقط ارتباط تلفنی داشته باشیم من گفتم باید خانواده هامون مطلع بشن اما اون قبول نکرد اونم به من گفت به شرطی باهم ازدواج می کنیم که یکبار بیای خونمون. منم شرط اونو قبول نکردم فقط دو هفته باهم حرف زدیم.الان همکلاسیم خیلی دوسش دارم نگاهاش اذیتم می کنه می گفت تورو خیلی خیلی ..... دوست دارم. تو رو خدا کمکم کنید دلیل اینکارش رو بگین. خواهر گرامی ابتدا از شما به خاطر اعتمادی که به این مجموعه دارید، تشکر می کنیم. قبل از پاسخ به سؤال شما و برای روشن شدن مطلب ، توجه شما را به قسمتی از یک نامه، که چند روز پیش از جانب دختری هم سن و سال شما به دست ما رسیده است، جلب می کنیم: (راستش رو بخواهید، می دونم کارم اشتباه بود. اجازه بدید مسأله رو بازتر کنم؛ ولی قبلش باید از اتفاقی که چند روز پیش برای یکی از دانشجوها افتاده بود، بگم. یه دختر با یه پسر دوست بوده، میرفته خونه پسره. یه بار پسر، دوستاش رو هم میبره. بعد از اینکه به دختر تجاوز می کنن، اون رو خفه می کنن و میاندازن اطراف شهر که بعد از چند روز از طریق دوست دختره، اصل ماجرا معلوم میشه. بعد از شنیدن این ماجرا خدا رو حس کردم. دیدم که چقدر بهم نزدیکه که نذاشت. به اصرار ... تن ندادم و نرفتم خونشون...). وقتی پسری از شما دعوت می کند که به خانه آنها بروید، فکر می کنید به چه دلیلی و با چه انگیزه ای این کار را انجام می دهد؟! اساسا چه لزومی دارد که شما به خانه او بروید. اگر واقعا قصد ازدواج با شما را دارد، چه لزومی دارد که از غیرمنطقی ترین راه و نامطمئنترین کار استفاده کنید. او باید خانواده¬اش را با شما اشنا کند و از انها بخواهد رسما از شما خواستگاری کنند. بنابراین به نظر می رسد این جوان دروغگو، از سادگی شما و امثال شما دارد سوء استفاده می کند و شما به هیچ وجه نباید به او اعتماد داشته باشید. چنین ادمهایی هرگز قابل اعتماد نیستند و شما حتی اگر با او ازدواج کنید،( که بعید است با این درخواستش، قصد ازدواج با شما را داشته باشد) بعد از ازدواج، هرگز از جانب او مطمئن نیستید و همیشه این امکان وجود دارد که این چشم¬چرانیهایش را ادامه دهد و باز ارتباطهایی از این قبیل داشته باشد. اینکه می گوید شما را خیلی دوست دارد، به خاطر همان لذت و سوءاستفاده ای است که می خواهد از شما ببرد. و اصولا هر گرگی به طعمه خود علاقه دارد. بنابراین به نظر می رسد که شما باید هرچه سریعتر ارتباط خود را با او قطع کنید و اجازه ندهید او به نیت سوءش برسد. دقت داشته باشید که شما به محض اینکه وارد خانه او بشوید، از دید دیگرانی که احتمالا از این قضیه باخبر می شوند، همه چیز در مورد رابطه شما با او محتمل است و هر نوع فکری ممکن است بکنند و هر شایعه ای ممکن است به وجود اید. و این اینده زندگی شما را به خطر می اندازد و تهمتهایی را نصیب شما می¬کند که تا اخر عمرتان راهی برای اثبات بی¬گناهیتان ندارید. شاید هم او می خواهد با کشاندن شما به خانه خود، از شما نقطه ضعف و مدرک در دست داشته باشد تا هر وقت پیشنهاد نامشروعی از شما داشت، شما به راحتی قبول کنید. با این توضیحات بهترین راه این است که با تندی به پیشنهاد او پاسخ منفی بدهید و در صورتی که به رفتارش و پیشنهادش ادامه داد، این موضوع را با مسؤولین دانشگاه یا خانواده خود در میان بگذارید. این واکنش قاطعانه، او را از شما ناامید می¬کند و به او می فهماند که با دخترخانم متشخصی روبروست که چنین پیشنهادهایی را برای خود توهین قلمداد می کند. در پایان راهکارهایی را برایتان ارسال می کنیم که به کمک انها راحتتر بتوانید با این قضیه برخورد کنید و بهتر بتوانید ان را فراموش کنید: الف: علاقه به وی را در دل نپرورانید. تا حد امکان به او فکر و خیال بافی نکنید. هر گاه افکار مربوط به ایشان به ذهنتان خطور کرد، حواستان را پرت کنید و به چیز دیگری فکر کنید، یا به کار دیگری مشغول شوید، و یا مکانتان را ترک کنید، مثلا به میان جمع خانواده بروید و با آنان مشغول گفتگو شوید تا این افکار از ذهنتان خارج شود. ب. تا آنجا که امکان دارد. از برقراری هر گونه رابطه به هر دلیل با ایشان خودداری کنید و اگر امکانش هست سعی کنید که حتی ایشان را نبینید. به خاطر داشته باشید که: (از دل برود هر آنکه از دیده برفت.) ج- از بیکاری و تنهایی اجتناب کنید زیرا هنگام بیکاری یا تنهایی ذهن انسان جولانگاه این گونه افکار و تخیلات می شود. ه - روابط دوستانه‌تان را با دوستان همجنستان تقویت کنید. با آنان بیشتر نشست و برخاست داشته باشید. و- روش ذهن گردانی به شما کمک می‌کند تا بتوانید با افکار انحرافی که به ذهنتان خطور می‌کند مقابله کنید. در این روش شما باید به محض وارد شدن افکار انحرافی آن را با افکار دیگری جایگزین کنید این افکارِ جایگزین، هر فکری می‌ تواند باشد اما بهتر آن است که از ذکر خدا استفاده نمایید. توجه داشته باشید که برخی از بزرگان فکر گناه را اگر اختیاری باشد گناه می‌دانند. لذا کنترل فکر بسیار مهم است و در فراموش کردن نیز بسیار به شما کمک می‌کند ز. از خدا کمک بخواهید و توسل به ائمه معصومین(علیهم السلام) را فراموش نکنید و بدانید که آنها قادر به گشودن هر گرهی هستند. برای شما آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی را داریم و از خدا می خواهیم به شما کمک کند تا در هر مرحله بهترین تصمیم را بگیرید نویسنده: روح الله پور مطهری
عنوان سوال:

من دختری دانشجوهستم. یکی از همکلاسیام بهم پیشنهاد داد فقط ارتباط تلفنی داشته باشیم من گفتم باید خانواده هامون مطلع بشن اما اون قبول نکرد اونم به من گفت به شرطی باهم ازدواج می کنیم که یکبار بیای خونمون. منم شرط اونو قبول نکردم فقط دو هفته باهم حرف زدیم.الان همکلاسیم خیلی دوسش دارم نگاهاش اذیتم می کنه می گفت تورو خیلی خیلی ..... دوست دارم. تو رو خدا کمکم کنید دلیل اینکارش رو بگین.


پاسخ:

من دختری دانشجوهستم. یکی از همکلاسیام بهم پیشنهاد داد فقط ارتباط تلفنی داشته باشیم من گفتم باید خانواده هامون مطلع بشن اما اون قبول نکرد اونم به من گفت به شرطی باهم ازدواج می کنیم که یکبار بیای خونمون. منم شرط اونو قبول نکردم فقط دو هفته باهم حرف زدیم.الان همکلاسیم خیلی دوسش دارم نگاهاش اذیتم می کنه می گفت تورو خیلی خیلی ..... دوست دارم. تو رو خدا کمکم کنید دلیل اینکارش رو بگین.

خواهر گرامی
ابتدا از شما به خاطر اعتمادی که به این مجموعه دارید، تشکر می کنیم.
قبل از پاسخ به سؤال شما و برای روشن شدن مطلب ، توجه شما را به قسمتی از یک نامه، که چند روز پیش از جانب دختری هم سن و سال شما به دست ما رسیده است، جلب می کنیم: (راستش رو بخواهید، می دونم کارم اشتباه بود. اجازه بدید مسأله رو بازتر کنم؛ ولی قبلش باید از اتفاقی که چند روز پیش برای یکی از دانشجوها افتاده بود، بگم. یه دختر با یه پسر دوست بوده، میرفته خونه پسره. یه بار پسر، دوستاش رو هم میبره. بعد از اینکه به دختر تجاوز می کنن، اون رو خفه می کنن و میاندازن اطراف شهر که بعد از چند روز از طریق دوست دختره، اصل ماجرا معلوم میشه. بعد از شنیدن این ماجرا خدا رو حس کردم. دیدم که چقدر بهم نزدیکه که نذاشت. به اصرار ... تن ندادم و نرفتم خونشون...).
وقتی پسری از شما دعوت می کند که به خانه آنها بروید، فکر می کنید به چه دلیلی و با چه انگیزه ای این کار را انجام می دهد؟! اساسا چه لزومی دارد که شما به خانه او بروید. اگر واقعا قصد ازدواج با شما را دارد، چه لزومی دارد که از غیرمنطقی ترین راه و نامطمئنترین کار استفاده کنید. او باید خانواده¬اش را با شما اشنا کند و از انها بخواهد رسما از شما خواستگاری کنند.
بنابراین به نظر می رسد این جوان دروغگو، از سادگی شما و امثال شما دارد سوء استفاده می کند و شما به هیچ وجه نباید به او اعتماد داشته باشید. چنین ادمهایی هرگز قابل اعتماد نیستند و شما حتی اگر با او ازدواج کنید،( که بعید است با این درخواستش، قصد ازدواج با شما را داشته باشد) بعد از ازدواج، هرگز از جانب او مطمئن نیستید و همیشه این امکان وجود دارد که این چشم¬چرانیهایش را ادامه دهد و باز ارتباطهایی از این قبیل داشته باشد.
اینکه می گوید شما را خیلی دوست دارد، به خاطر همان لذت و سوءاستفاده ای است که می خواهد از شما ببرد. و اصولا هر گرگی به طعمه خود علاقه دارد.
بنابراین به نظر می رسد که شما باید هرچه سریعتر ارتباط خود را با او قطع کنید و اجازه ندهید او به نیت سوءش برسد. دقت داشته باشید که شما به محض اینکه وارد خانه او بشوید، از دید دیگرانی که احتمالا از این قضیه باخبر می شوند، همه چیز در مورد رابطه شما با او محتمل است و هر نوع فکری ممکن است بکنند و هر شایعه ای ممکن است به وجود اید. و این اینده زندگی شما را به خطر می اندازد و تهمتهایی را نصیب شما می¬کند که تا اخر عمرتان راهی برای اثبات بی¬گناهیتان ندارید. شاید هم او می خواهد با کشاندن شما به خانه خود، از شما نقطه ضعف و مدرک در دست داشته باشد تا هر وقت پیشنهاد نامشروعی از شما داشت، شما به راحتی قبول کنید.
با این توضیحات بهترین راه این است که با تندی به پیشنهاد او پاسخ منفی بدهید و در صورتی که به رفتارش و پیشنهادش ادامه داد، این موضوع را با مسؤولین دانشگاه یا خانواده خود در میان بگذارید. این واکنش قاطعانه، او را از شما ناامید می¬کند و به او می فهماند که با دخترخانم متشخصی روبروست که چنین پیشنهادهایی را برای خود توهین قلمداد می کند.
در پایان راهکارهایی را برایتان ارسال می کنیم که به کمک انها راحتتر بتوانید با این قضیه برخورد کنید و بهتر بتوانید ان را فراموش کنید:
الف: علاقه به وی را در دل نپرورانید. تا حد امکان به او فکر و خیال بافی نکنید. هر گاه افکار مربوط به ایشان به ذهنتان خطور کرد، حواستان را پرت کنید و به چیز دیگری فکر کنید، یا به کار دیگری مشغول شوید، و یا مکانتان را ترک کنید، مثلا به میان جمع خانواده بروید و با آنان مشغول گفتگو شوید تا این افکار از ذهنتان خارج شود.
ب. تا آنجا که امکان دارد. از برقراری هر گونه رابطه به هر دلیل با ایشان خودداری کنید و اگر امکانش هست سعی کنید که حتی ایشان را نبینید. به خاطر داشته باشید که: (از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)
ج- از بیکاری و تنهایی اجتناب کنید زیرا هنگام بیکاری یا تنهایی ذهن انسان جولانگاه این گونه افکار و تخیلات می شود.
ه - روابط دوستانه‌تان را با دوستان همجنستان تقویت کنید. با آنان بیشتر نشست و برخاست داشته باشید.
و- روش ذهن گردانی به شما کمک می‌کند تا بتوانید با افکار انحرافی که به ذهنتان خطور می‌کند مقابله کنید. در این روش شما باید به محض وارد شدن افکار انحرافی آن را با افکار دیگری جایگزین کنید این افکارِ جایگزین، هر فکری می‌ تواند باشد اما بهتر آن است که از ذکر خدا استفاده نمایید. توجه داشته باشید که برخی از بزرگان فکر گناه را اگر اختیاری باشد گناه می‌دانند. لذا کنترل فکر بسیار مهم است و در فراموش کردن نیز بسیار به شما کمک می‌کند
ز. از خدا کمک بخواهید و توسل به ائمه معصومین(علیهم السلام) را فراموش نکنید و بدانید که آنها قادر به گشودن هر گرهی هستند.
برای شما آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی را داریم و از خدا می خواهیم به شما کمک کند تا در هر مرحله بهترین تصمیم را بگیرید
نویسنده: روح الله پور مطهری





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین