جرأت کنفرانس دادن را ندارم ؛ احساس می ‌کنم آن‌گونه که باید بر سخن گفتن مسلط نیستم و نمی ‌توانم آنچه را که می‌ دانم بر زبان آورم. در ضمن اگر کسی هنگام سخن گفتن انتقاد کرد، چگونه باید برخورد کنیم؟
جرأت کنفرانس دادن را ندارم ؛ احساس می ‌کنم آن‌گونه که باید بر سخن گفتن مسلط نیستم و نمی ‌توانم آنچه را که می‌ دانم بر زبان آورم. در ضمن اگر کسی هنگام سخن گفتن انتقاد کرد، چگونه باید برخورد کنیم؟ یکی از علل نداشتن جرأت برای ارائه کنفرانس یا سخنرانی، نداشتن اعتماد به نفس کافی است. اگر بتوانید قبل از شروع کار، اراده و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید و به خود تلقین کنید که قادر بر انجام این کار هستید، مشکل شما تا حد زیادی حل می‌ شود. علاوه بر این، در اینجا به بعضی از راه‌کارهای دیگر برای برطرف شدن این مشکل اشاره می ‌شود، اما قبل از آن توجه به مقدمه ‌ای در این باره بایسته است: اضطراب و ترس از شرکت در برنامه‌ های جمعی، علل زیادی دارد. یکی از آنها داشتن افکار منفی است و چون زیر بنای احساسات انسان افکار او است، اگر این افکار منفی باشد، احساسات او نیز منفی و تخریب گر خواهد بود. اگر بتوانید افکار منفی را تبدیل به افکار مثبت کنید، ترس شما از بین می‌ رود. چند نمونه از افکار منفی که منجر به ترس از سخن گفتن در حضور جمع می ‌شود عبارت است از : (اگر من صحبت کنم، می ‌ترسم عصبی و مضطرب شوم و نتوانم نظراتم را به روشنی بیان کنم) (من نباید مضطرب شوم)، (اگر نتوانم درست صحبت کنم، همه مرا مورد تمسخر قرار می ‌دهند)؛ (این اتفاق نشان می‌دهد من آدم بی‌عرضه و حقیری هستم) و... . اگر شما بتوانید این افکار منفی را تبدیل به افکار مثبت کنید، یقیناً مشکلتان حل خواهد شد؛ یعنی، به جای اینها این گونه فکر کنید : (اگر من صحبت کنم ممکن است ابتدا عصبی و مضطرب شوم، اما این طبیعی است، وقتی شروع کردم، آرامش بیشتری پیدا می‌کنم. من بزرگترین جلسه گردان و سخنران دنیا نیستم، اما می‌ توانم نقطه نظرهایم را ارائه دهم). (هیجان داشتن اشکال ندارد؛ همه ما در این موقع چنین احساسی پیدا می‌ کنیم). اینکه چرا باید این طور فکر کنیم، به این دلیل است که ما اگر در مقابل اضطراب خود مقاومت کنیم، وضع بدتر می ‌شود. پس باید آن را بپذیریم؛ ولی بزرگ نمایی نکنیم. در مورد این فکر منفی - که ممکن است شما را مسخره کنند - به خود بگویید : (لازم نیست همه مردم دنیا مرا قبول داشته باشند، زیرا من هرگز انسان کاملی نیستم؛ پس طبیعی است که مورد تمسخر عده‌ ای باشم). در مورد این فکر منفی - که آدم بی ‌عرضه و حقیری هستید - به خود بگویید : (هیچ رابطه ‌ای بین خوب حرف زدن در جمع و اینکه من یک انسان حقیر و بی ‌ارزش و بی ‌عرضه باشم، وجود ندارد. این فرض غلط است که اگر عده ‌ای مرا قبول ندارند و حقیر می‌ پندارند؛ همه مردم مرا حقیر بپندارند و هیچ کس مرا دوست نداشته باشد). بنابراین ما می ‌توانیم با اصلاح افکار منفی خود، بسیاری از احساسات نادرستمان را - که برخاسته از این افکار منفی است - از بین ببریم. حال با توجه به این مقدمه، نکات زیر - برای تقویت روحیه‌ تان به هنگام حضور در جمع دوستان و آشنایان یا برای ارائه کنفرانس - پیشنهاد می ‌شود : هنگام برخورد با کسی که از شما انتقاد می‌ کند، بهترین و مناسب‌ترین شیوه را انتخاب کنید و کاری کنید که انتقاد او از حالت خصمانه، به حالتی دوستانه تبدیل شود. شما با این کار، هم انتقاد او را سازنده می ‌کنید، هم او را خلع سلاح می‌ نمایید و از اضطراب خود نیز می ‌کاهید. برای این کار لازم است هیچ عکس‌ العمل متضاد و پرخاشگرانه‌ ای بروز ندهید و اگر انتقادهای او، دارای نکته مثبتی است، آن را بپذیرید. در اینجا با چند مثال مطلب را بیشتر توضیح می‌ دهیم : فرض کنید سر قرار حاضر نشدید. دوستتان در مقام انتقاد از شما می‌ گوید : (همیشه دیر می ‌کنی. از انتظار کشیدن خسته شده ‌ام)؛ شما در پاسخ بگویید : (بله حقیقت دارد. دیر کردم و حق داری عصبانی شوی). با این پاسخ، هم دوستتان احساس می‌کند کسی به حرفش گوش داده و مورد احترام قرار گرفته است و هم از شدت ناراحتی او کاسته می‌شود. اما اگر حالت تدافعی بگیرید و عذر و بهانه بیاورید، او را عصبانی‌تر می‌کنید. مثال دیگر : برای تهیه یک گزارش یا مقاله، زحمت زیادی کشیده‌ اید؛ ولی استاد یا همکلاسی‌ تان، به شما می ‌گوید : (گزارش (یا مقاله) بسیار بدی نوشته ‌ای؛ حواست کجا بود؟! آیا هنگام نوشتن خیالاتی شده بودی؟) شما می ‌توانید بگویید : (مثل اینکه نکته مهمی را فراموش کرده ‌ام. البته وقت زیادی صرف تهیه این گزارش کرده ‌ام. ممکن است نظر خود را بیشتر توضیح دهید؟) این طرز برخورد، از شدت عصبانیت استادتان می ‌کاهد و به احتمال زیاد، بهتر با شما گفت و گو می ‌کند و راهنمایی مفیدتری به شما ارائه می ‌دهد. مثال دیگر : فرض کنید لباس تازه‌ ای خریده ‌اید و همه از آن تعریف می ‌کنند؛ ولی در این میان کسی به شما می ‌گوید : (این پیراهن سبز روی تن تو گریه می ‌کند)؛ شما برای خلع سلاح کردن او بگویید : (ممکن است لباس سبز به تن من نیاید، به نظر شما چه رنگی بیشتر به من می‌ آید؟) شما با این پاسخ، هم انتقاد او را محترمانه پاسخ داده‌اید و از این بابت رنجشی در دلتان ایجاد نشده و هم مانع این شده‌ اید که به بحث بی ‌فایده‌ ای درباره رنگ لباس کشیده شوید. مثال دیگر : فرض کنید کمی اضافه وزن دارید و دوستتان می‌ گوید: (آدم پرخور و چاقی هستی. اختیار غذا خوردنت را نداری)؛ در پاسخ می ‌توانید بگویید: (بله حق با شماست؛ باید از وزنم کم کنم. بهتر است غذا خوردنم را کنترل کنم). بنابراین در مواجه شدن با انتقادهای دیگران، سه راه وجود دارد : 1. ناراحت شوید و واکنش تدافعی از خود نشان دهید. 2. خود خوری کنید و با ناراحتی سکوت نمایید. 3. از روش‌هایی که در بالا گفته شد (یعنی پیدا کردن نکته مثبت در انتقاد او و پذیرش آن و توضیح خواستن بیشتر درباره سخنانش)استفاده کنید و بکوشید فرد مقابل را خلع سلاح کنید و از حالت تهاجمی، به حالت سازنده تبدیلش کنید. به نظر ما روشی که هم شما را راضی می ‌کند و هم فرد منتقد را قانع می ‌سازد و او را آماده می ‌کند که به سخن شما گوش دهد و به شما احترام گذارد، روش سوم است. در حالی که روش اول و دوم به عمق اختلاف و ناراحتی می ‌افزاید و مشکلی را هم حل نمی‌ کند.
عنوان سوال:

جرأت کنفرانس دادن را ندارم ؛ احساس می ‌کنم آن‌گونه که باید بر سخن گفتن مسلط نیستم و نمی ‌توانم آنچه را که می‌ دانم بر زبان آورم. در ضمن اگر کسی هنگام سخن گفتن انتقاد کرد، چگونه باید برخورد کنیم؟


پاسخ:

جرأت کنفرانس دادن را ندارم ؛ احساس می ‌کنم آن‌گونه که باید بر سخن گفتن مسلط نیستم و نمی ‌توانم آنچه را که می‌ دانم بر زبان آورم. در ضمن اگر کسی هنگام سخن گفتن انتقاد کرد، چگونه باید برخورد کنیم؟

یکی از علل نداشتن جرأت برای ارائه کنفرانس یا سخنرانی، نداشتن اعتماد به نفس کافی است. اگر بتوانید قبل از شروع کار، اراده و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید و به خود تلقین کنید که قادر بر انجام این کار هستید، مشکل شما تا حد زیادی حل می‌ شود. علاوه بر این، در اینجا به بعضی از راه‌کارهای دیگر برای برطرف شدن این مشکل اشاره می ‌شود، اما قبل از آن توجه به مقدمه ‌ای در این باره بایسته است:
اضطراب و ترس از شرکت در برنامه‌ های جمعی، علل زیادی دارد. یکی از آنها داشتن افکار منفی است و چون زیر بنای احساسات انسان افکار او است، اگر این افکار منفی باشد، احساسات او نیز منفی و تخریب گر خواهد بود. اگر بتوانید افکار منفی را تبدیل به افکار مثبت کنید، ترس شما از بین می‌ رود. چند نمونه از افکار منفی که منجر به ترس از سخن گفتن در حضور جمع می ‌شود عبارت است از :
(اگر من صحبت کنم، می ‌ترسم عصبی و مضطرب شوم و نتوانم نظراتم را به روشنی بیان کنم) (من نباید مضطرب شوم)، (اگر نتوانم درست صحبت کنم، همه مرا مورد تمسخر قرار می ‌دهند)؛ (این اتفاق نشان می‌دهد من آدم بی‌عرضه و حقیری هستم) و... .
اگر شما بتوانید این افکار منفی را تبدیل به افکار مثبت کنید، یقیناً مشکلتان حل خواهد شد؛ یعنی، به جای اینها این گونه فکر کنید : (اگر من صحبت کنم ممکن است ابتدا عصبی و مضطرب شوم، اما این طبیعی است، وقتی شروع کردم، آرامش بیشتری پیدا می‌کنم. من بزرگترین جلسه گردان و سخنران دنیا نیستم، اما می‌ توانم نقطه نظرهایم را ارائه دهم). (هیجان داشتن اشکال ندارد؛ همه ما در این موقع چنین احساسی پیدا می‌ کنیم).
اینکه چرا باید این طور فکر کنیم، به این دلیل است که ما اگر در مقابل اضطراب خود مقاومت کنیم، وضع بدتر می ‌شود. پس باید آن را بپذیریم؛ ولی بزرگ نمایی نکنیم.
در مورد این فکر منفی - که ممکن است شما را مسخره کنند - به خود بگویید : (لازم نیست همه مردم دنیا مرا قبول داشته باشند، زیرا من هرگز انسان کاملی نیستم؛ پس طبیعی است که مورد تمسخر عده‌ ای باشم).
در مورد این فکر منفی - که آدم بی ‌عرضه و حقیری هستید - به خود بگویید : (هیچ رابطه ‌ای بین خوب حرف زدن در جمع و اینکه من یک انسان حقیر و بی ‌ارزش و بی ‌عرضه باشم، وجود ندارد. این فرض غلط است که اگر عده ‌ای مرا قبول ندارند و حقیر می‌ پندارند؛ همه مردم مرا حقیر بپندارند و هیچ کس مرا دوست نداشته باشد).
بنابراین ما می ‌توانیم با اصلاح افکار منفی خود، بسیاری از احساسات نادرستمان را - که برخاسته از این افکار منفی است - از بین ببریم.

حال با توجه به این مقدمه، نکات زیر - برای تقویت روحیه‌ تان به هنگام حضور در جمع دوستان و آشنایان یا برای ارائه کنفرانس - پیشنهاد می ‌شود :
هنگام برخورد با کسی که از شما انتقاد می‌ کند، بهترین و مناسب‌ترین شیوه را انتخاب کنید و کاری کنید که انتقاد او از حالت خصمانه، به حالتی دوستانه تبدیل شود. شما با این کار، هم انتقاد او را سازنده می ‌کنید، هم او را خلع سلاح می‌ نمایید و از اضطراب خود نیز می ‌کاهید.
برای این کار لازم است هیچ عکس‌ العمل متضاد و پرخاشگرانه‌ ای بروز ندهید و اگر انتقادهای او، دارای نکته مثبتی است، آن را بپذیرید.
در اینجا با چند مثال مطلب را بیشتر توضیح می‌ دهیم :
فرض کنید سر قرار حاضر نشدید. دوستتان در مقام انتقاد از شما می‌ گوید : (همیشه دیر می ‌کنی. از انتظار کشیدن خسته شده ‌ام)؛ شما در پاسخ بگویید : (بله حقیقت دارد. دیر کردم و حق داری عصبانی شوی). با این پاسخ، هم دوستتان احساس می‌کند کسی به حرفش گوش داده و مورد احترام قرار گرفته است و هم از شدت ناراحتی او کاسته می‌شود. اما اگر حالت تدافعی بگیرید و عذر و بهانه بیاورید، او را عصبانی‌تر می‌کنید.
مثال دیگر :
برای تهیه یک گزارش یا مقاله، زحمت زیادی کشیده‌ اید؛ ولی استاد یا همکلاسی‌ تان، به شما می ‌گوید : (گزارش (یا مقاله) بسیار بدی نوشته ‌ای؛ حواست کجا بود؟! آیا هنگام نوشتن خیالاتی شده بودی؟) شما می ‌توانید بگویید : (مثل اینکه نکته مهمی را فراموش کرده ‌ام. البته وقت زیادی صرف تهیه این گزارش کرده ‌ام. ممکن است نظر خود را بیشتر توضیح دهید؟) این طرز برخورد، از شدت عصبانیت استادتان می ‌کاهد و به احتمال زیاد، بهتر با شما گفت و گو می ‌کند و راهنمایی مفیدتری به شما ارائه می ‌دهد.
مثال دیگر :
فرض کنید لباس تازه‌ ای خریده ‌اید و همه از آن تعریف می ‌کنند؛ ولی در این میان کسی به شما می ‌گوید : (این پیراهن سبز روی تن تو گریه می ‌کند)؛ شما برای خلع سلاح کردن او بگویید : (ممکن است لباس سبز به تن من نیاید، به نظر شما چه رنگی بیشتر به من می‌ آید؟)
شما با این پاسخ، هم انتقاد او را محترمانه پاسخ داده‌اید و از این بابت رنجشی در دلتان ایجاد نشده و هم مانع این شده‌ اید که به بحث بی ‌فایده‌ ای درباره رنگ لباس کشیده شوید.
مثال دیگر :
فرض کنید کمی اضافه وزن دارید و دوستتان می‌ گوید: (آدم پرخور و چاقی هستی. اختیار غذا خوردنت را نداری)؛ در پاسخ می ‌توانید بگویید: (بله حق با شماست؛ باید از وزنم کم کنم. بهتر است غذا خوردنم را کنترل کنم).
بنابراین در مواجه شدن با انتقادهای دیگران، سه راه وجود دارد :
1. ناراحت شوید و واکنش تدافعی از خود نشان دهید.
2. خود خوری کنید و با ناراحتی سکوت نمایید.
3. از روش‌هایی که در بالا گفته شد (یعنی پیدا کردن نکته مثبت در انتقاد او و پذیرش آن و توضیح خواستن بیشتر درباره سخنانش)استفاده کنید و بکوشید فرد مقابل را خلع سلاح کنید و از حالت تهاجمی، به حالت سازنده تبدیلش کنید.
به نظر ما روشی که هم شما را راضی می ‌کند و هم فرد منتقد را قانع می ‌سازد و او را آماده می ‌کند که به سخن شما گوش دهد و به شما احترام گذارد، روش سوم است. در حالی که روش اول و دوم به عمق اختلاف و ناراحتی می ‌افزاید و مشکلی را هم حل نمی‌ کند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین