علت اختلاف فتاوا و نظرات بین مراجع تقلید چیست؟ از جمله پرسشهایی که همواره مطرح بوده و در میان نسل جوان امروز بر شدّت آن افزوده شده، همین پرسش است. پیش از بررسی ریشهها و علل آن، اشاره به چند نکته بایسته است: یکم. در مسائل نظری هر رشتهای، متخصصان و دانشمندان آن، در یک سری از مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارند. دانش فقه و اجتهاد نیز این چنین است. مجتهد بایستی در تمامی احکام و مبادی آن، تلاش کرده و به یک نقطه فکری و اجتهادی برسد. طبیعی است که در صدها مسأله فقهی، نمیتوان انتظار داشت که بین دو یا چند نفر، وحدت نظر کاملی وجود داشته باشد. حتی در علوم تجربی مانند (رشته پزشکی) نیز که مبتنی بر حس و آزمایش است، اختلاف نظر و تفاوت تشخیص طبیعی است. دوم. ممکن است عدهای منشأ اختلاف فتاوا را تعدد وجود مراجع در زمان ما بدانند و علت را از آنجا جست و جو کنند؛ در حالی که این پنداری بیش نیست! زیرا این امر در بین فقیهان و مراجع گذشته نیز به چشم میخورد. اگر کسی کتابهای فقهی را ورق بزند و بررسی اجمالی کند؛ به خوبی در خواهد یافت که چنین اختلافهایی، همیشه در بین نظرها بوده است.جهت دستیابی به اختلاف آرای مجتهدان، ر.ک: اللمعة الدمشقیة و جواهر الکلام. سوم. اختلاف فتوای مجتهدان، به هوا و هوس و منافع شخصی آنان باز نمیگردد؛ بلکه گاهی تقوا به حدی است که وقتی از مرجع تقلیدی سؤال میکنند: حکم چیز نجسی که در چاه بیفتد چیست؛ پیش از پاسخ به آن، دستور می دهد چاه خانهاش را پر کنند تا مبادا در بیان حکم خدا، دچار هوا و هوس گردد! و اگر مرجع تقلیدی بر اساس منافع شخصی فتوایی صادر کند، صلاحیت مرجعیت را از دست خواهد داد. چهارم. اختلاف فتاوا مسألهای نیست که در این عصر پیدا شده باشد؛ بلکه این امر در زمان ائمه اطهار(ع) نیز در میان اصحاب و شاگردان به چشم میخورد. در روایت عمر بن حنظله آمده است: امام صادق(ع) برای رفع نزاع و کشمکشها میان مردم، آنان را به فقیهان ارجاع داده، میفرمود: (هر گاه دو یا چند نفر از آنان در فهم روایات و استنباط احکام اختلاف نظر داشتند، به کسی که اعلم و با تقواتر است مراجعهکنید).وسائل الشیعة، (کتاب القضاء)، باب 9، ح 1. در اینجا بدون آنکه حضرت اختلاف نظر میان آنان را سرزنش کند، آن را امری بدیهی تلقی میکرد. پنجم. مجتهدان در بسیاری از مسائل فقهی - از جمله مسائل ضروری و قطعی دین (مانند وجوب نماز و روزه و احکام وضو) و نیز بیشماری از احکام فرعی - اتفاق نظر دارند و حوزه اختلاف، تنها در بعضی از احکام فرعی است. ششم. خداوند متعال در هر مورد و مسألهای، بیش از یک حکم ندارد و فقیهان به دنبال یافتن حکم خدا هستند. و اگر برخی فقیهان اشتباه کنند حکم خدا تغییری نمیکند و متعدد نمیشود. اما مجتهد و مقلدان چون تلاش کردهاند و به وظیفه خود عمل کردهاند از لطف و ثواب الهی بهرهمند میشوند. پس از این مقدمات، اکنون به بررسی ریشهها و عوامل اختلاف فتاوا پرداخته، میگوییم: دانش فقه و اجتهاد بر یک سلسله از مبادی و اصول فکری مبتنی است و اختلاف در فتوا از آنجا سرچشمه میگیرد و آنها عبارت است از: یک. اصول فقه یکی از مهمترین و اساسیترین مبادی فقه، (علم اصول) است. این علم به شناخت مسائلی همچون اوامر، نواهی، مفاهیم، اجماع، خبر واحد و متواتر، تعارض، استصحاب، برائت و... میپردازد و مجتهد برای استنباط احکام فقهی، از نتیجه آن سود میجوید. هر یک از این موضوعات، اندیشههای گوناگونی را در خود بر میتابد و تأثیر این اختلاف، در تفاوت فهم حکم الهی نمایان میشود. به عنوان مثال در مسألهای چند روایت در کتابهای حدیث موجود است که با هم تعارض دارد: بر این اساس دیدگاه علما، متفاوت میشود. یکی میگوید: به عللی این روایت بر آن روایت تقدم دارد؛ دیگری میگوید: به جهات دیگری، آن روایت بر این روایت ترجیح دارد و هر کدام از آنان، بر طبق روایت مورد نظر خود فتوا میدهند و تردیدی نیست که (تعارض) یک مسأله اصولی و مقدمهای برای دانش فقه است. دو. ادبیات عرب این علم شامل صرف، نحو و شناخت معانی الفاظ میشود و یکی از مقدمات اجتهاد به شمار میرود. گاهی اختلاف فقیهان، به اختلاف در مسائل نحوی و صرفی باز میگردد. برای مثال مجتهدی، فلان کلمه در روایت را به صورت مرفوع میخواند و آن را فاعل فعل میداند؛ در حالی که دیگری آن را منصوب و مفعول فعل قلمداد میکند و تردیدی نیست که این اختلاف، به تفاوت در حکم و فتوا منجر میشود. سه. مفاهیم گاهی تفاوت فتوا، از اختلاف در شناخت معانی و مفاهیم الفاظ نشأت میگیرد. به عنوان مثال در واژه (یوم) - که در بسیاری از روایات آمده - میان فقیهان اختلاف نظر هست؛ برخی فرمودهاند: از طلوع خورشید تا غروب را یوم گویند و عدهای آن را توسعه داده و ابتدای یوم را طلوع فجر دانستهاند. این اختلاف، تأثیر خود را در بسیاری از احکام فقهی بر جای گذاشته و باعث اختلاف در فتوا گردیده است که ذکر آنها ما را از ادامه بحث باز میدارد. چهار. علم رجال در زمان معصومین(ع)، سند و مدرک روایات و شناخت راویان و ناقلان احادیث، کمتر مورد نیاز بود؛ زیرا احادیث و احکام را یا از خود معصوم میپرسیدند و یا راوی را به دلیل نزدیکی زمانی با معصوم(ع) میشناختند. اما در زمانهای بعد احادیث با واسطههای زیادی نقل میشد و عدهای در این میان، به دروغ روایاتی را جعل میکردند. از این رو در زمان غیبت نیاز به شناسایی راویان سالم و راستگو از غیر آنها ضروری گشت و بر اساس آن (علم رجال) پایه گذاری شد. این علم به بررسی نقاط ضعف و قوت کسانی میپردازد که در اسناد احادیث آمدهاند. در این علم روایات را به معتبر و غیر معتبر تقسیم میکنند و بر اساس آن، گاهی یک روایت نزد مجتهدی معتبر و نزد دیگری ضعیف محسوب میشود و این امر عامل بسیار مهمی برای پیدایش اختلاف فتاوا به شمار میرود. به عنوان مثال در مسأله نگاه کردن به زنان روستانشینی که معمولاً خود را نمیپوشانند، میان فقیهان اختلاف هست که آیا این امر جایز است یا خیر؟ عدهای به آن پاسخ مثبت داده و بر این باورند که در این زمینه روایت معتبر رسیده است. عباد بن صهیب میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: (لا بَأْسَ بِالنَّظَرِ اِلی رُؤُوسِ اَهْلِ تَهامَة و الاَعْراب و اَهْلِ السَّواد و العَلُوج لِاَنَّهُم اِذا نُهُوا لا یَنْتَهُون). ولی گروهی از فقیهان میگویند: این روایت به جهت وجود عباد بن صهیب در سلسله سند آن، ضعیف محسوب میشود؛ زیرا این شخص در علم رجال توثیق ندارد و بر این اساس فتوا به حرمت نگاه به این نوع زنان داده و یا لااقل در مسأله احتیاط کردهاند. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 3/500019)
علت اختلاف فتاوا و نظرات بین مراجع تقلید چیست؟
از جمله پرسشهایی که همواره مطرح بوده و در میان نسل جوان امروز بر شدّت آن افزوده شده، همین پرسش است. پیش از بررسی ریشهها و علل آن، اشاره به چند نکته بایسته است:
یکم. در مسائل نظری هر رشتهای، متخصصان و دانشمندان آن، در یک سری از مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارند. دانش فقه و اجتهاد نیز این چنین است. مجتهد بایستی در تمامی احکام و مبادی آن، تلاش کرده و به یک نقطه فکری و اجتهادی برسد. طبیعی است که در صدها مسأله فقهی، نمیتوان انتظار داشت که بین دو یا چند نفر، وحدت نظر کاملی وجود داشته باشد. حتی در علوم تجربی مانند (رشته پزشکی) نیز که مبتنی بر حس و آزمایش است، اختلاف نظر و تفاوت تشخیص طبیعی است.
دوم. ممکن است عدهای منشأ اختلاف فتاوا را تعدد وجود مراجع در زمان ما بدانند و علت را از آنجا جست و جو کنند؛ در حالی که این پنداری بیش نیست! زیرا این امر در بین فقیهان و مراجع گذشته نیز به چشم میخورد. اگر کسی کتابهای فقهی را ورق بزند و بررسی اجمالی کند؛ به خوبی در خواهد یافت که چنین اختلافهایی، همیشه در بین نظرها بوده است.جهت دستیابی به اختلاف آرای مجتهدان، ر.ک: اللمعة الدمشقیة و جواهر الکلام.
سوم. اختلاف فتوای مجتهدان، به هوا و هوس و منافع شخصی آنان باز نمیگردد؛ بلکه گاهی تقوا به حدی است که وقتی از مرجع تقلیدی سؤال میکنند: حکم چیز نجسی که در چاه بیفتد چیست؛ پیش از پاسخ به آن، دستور می دهد چاه خانهاش را پر کنند تا مبادا در بیان حکم خدا، دچار هوا و هوس گردد! و اگر مرجع تقلیدی بر اساس منافع شخصی فتوایی صادر کند، صلاحیت مرجعیت را از دست خواهد داد.
چهارم. اختلاف فتاوا مسألهای نیست که در این عصر پیدا شده باشد؛ بلکه این امر در زمان ائمه اطهار(ع) نیز در میان اصحاب و شاگردان به چشم میخورد. در روایت عمر بن حنظله آمده است: امام صادق(ع) برای رفع نزاع و کشمکشها میان مردم، آنان را به فقیهان ارجاع داده، میفرمود: (هر گاه دو یا چند نفر از آنان در فهم روایات و استنباط احکام اختلاف نظر داشتند، به کسی که اعلم و با تقواتر است مراجعهکنید).وسائل الشیعة، (کتاب القضاء)، باب 9، ح 1. در اینجا بدون آنکه حضرت اختلاف نظر میان آنان را سرزنش کند، آن را امری بدیهی تلقی میکرد.
پنجم. مجتهدان در بسیاری از مسائل فقهی - از جمله مسائل ضروری و قطعی دین (مانند وجوب نماز و روزه و احکام وضو) و نیز بیشماری از احکام فرعی - اتفاق نظر دارند و حوزه اختلاف، تنها در بعضی از احکام فرعی است.
ششم. خداوند متعال در هر مورد و مسألهای، بیش از یک حکم ندارد و فقیهان به دنبال یافتن حکم خدا هستند. و اگر برخی فقیهان اشتباه کنند حکم خدا تغییری نمیکند و متعدد نمیشود. اما مجتهد و مقلدان چون تلاش کردهاند و به وظیفه خود عمل کردهاند از لطف و ثواب الهی بهرهمند میشوند.
پس از این مقدمات، اکنون به بررسی ریشهها و عوامل اختلاف فتاوا پرداخته، میگوییم: دانش فقه و اجتهاد بر یک سلسله از مبادی و اصول فکری مبتنی است و اختلاف در فتوا از آنجا سرچشمه میگیرد و آنها عبارت است از:
یک. اصول فقه
یکی از مهمترین و اساسیترین مبادی فقه، (علم اصول) است. این علم به شناخت مسائلی همچون اوامر، نواهی، مفاهیم، اجماع، خبر واحد و متواتر، تعارض، استصحاب، برائت و... میپردازد و مجتهد برای استنباط احکام فقهی، از نتیجه آن سود میجوید. هر یک از این موضوعات، اندیشههای گوناگونی را در خود بر میتابد و تأثیر این اختلاف، در تفاوت فهم حکم الهی نمایان میشود. به عنوان مثال در مسألهای چند روایت در کتابهای حدیث موجود است که با هم تعارض دارد: بر این اساس دیدگاه علما، متفاوت میشود. یکی میگوید: به عللی این روایت بر آن روایت تقدم دارد؛ دیگری میگوید: به جهات دیگری، آن روایت بر این روایت ترجیح دارد و هر کدام از آنان، بر طبق روایت مورد نظر خود فتوا میدهند و تردیدی نیست که (تعارض) یک مسأله اصولی و مقدمهای برای دانش فقه است.
دو. ادبیات عرب
این علم شامل صرف، نحو و شناخت معانی الفاظ میشود و یکی از مقدمات اجتهاد به شمار میرود. گاهی اختلاف فقیهان، به اختلاف در مسائل نحوی و صرفی باز میگردد. برای مثال مجتهدی، فلان کلمه در روایت را به صورت مرفوع میخواند و آن را فاعل فعل میداند؛ در حالی که دیگری آن را منصوب و مفعول فعل قلمداد میکند و تردیدی نیست که این اختلاف، به تفاوت در حکم و فتوا منجر میشود.
سه. مفاهیم
گاهی تفاوت فتوا، از اختلاف در شناخت معانی و مفاهیم الفاظ نشأت میگیرد. به عنوان مثال در واژه (یوم) - که در بسیاری از روایات آمده - میان فقیهان اختلاف نظر هست؛ برخی فرمودهاند: از طلوع خورشید تا غروب را یوم گویند و عدهای آن را توسعه داده و ابتدای یوم را طلوع فجر دانستهاند. این اختلاف، تأثیر خود را در بسیاری از احکام فقهی بر جای گذاشته و باعث اختلاف در فتوا گردیده است که ذکر آنها ما را از ادامه بحث باز میدارد.
چهار. علم رجال
در زمان معصومین(ع)، سند و مدرک روایات و شناخت راویان و ناقلان احادیث، کمتر مورد نیاز بود؛ زیرا احادیث و احکام را یا از خود معصوم میپرسیدند و یا راوی را به دلیل نزدیکی زمانی با معصوم(ع) میشناختند. اما در زمانهای بعد احادیث با واسطههای زیادی نقل میشد و عدهای در این میان، به دروغ روایاتی را جعل میکردند. از این رو در زمان غیبت نیاز به شناسایی راویان سالم و راستگو از غیر آنها ضروری گشت و بر اساس آن (علم رجال) پایه گذاری شد. این علم به بررسی نقاط ضعف و قوت کسانی میپردازد که در اسناد احادیث آمدهاند. در این علم روایات را به معتبر و غیر معتبر تقسیم میکنند و بر اساس آن، گاهی یک روایت نزد مجتهدی معتبر و نزد دیگری ضعیف محسوب میشود و این امر عامل بسیار مهمی برای پیدایش اختلاف فتاوا به شمار میرود. به عنوان مثال در مسأله نگاه کردن به زنان روستانشینی که معمولاً خود را نمیپوشانند، میان فقیهان اختلاف هست که آیا این امر جایز است یا خیر؟ عدهای به آن پاسخ مثبت داده و بر این باورند که در این زمینه روایت معتبر رسیده است. عباد بن صهیب میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: (لا بَأْسَ بِالنَّظَرِ اِلی رُؤُوسِ اَهْلِ تَهامَة و الاَعْراب و اَهْلِ السَّواد و العَلُوج لِاَنَّهُم اِذا نُهُوا لا یَنْتَهُون).
ولی گروهی از فقیهان میگویند: این روایت به جهت وجود عباد بن صهیب در سلسله سند آن، ضعیف محسوب میشود؛ زیرا این شخص در علم رجال توثیق ندارد و بر این اساس فتوا به حرمت نگاه به این نوع زنان داده و یا لااقل در مسأله احتیاط کردهاند. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 3/500019)
- [سایر] علت تعدد مراجع تقلید چیست؟ مگر اسلام چند تاست که نظرات مختلف است؟ اگر همه نظرات شرعی و اسلامی است پس چرا نمیتوان از چند مرجع تقلید کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر نظرات مرجع تقلید واقف در امورات وقف با نظریات مراجع تقلید هیأت امنای مسجد که مجریان امور هستند فرق کند، کدام مقدّم است؟
- [سایر] چرا مراجع تقلید، با یکدیگر اختلاف نظر دارند؟
- [سایر] از کجا می توانم نظرات همه مراجع تقلید را در مورد رهبری و ولایت فقیه جویا شوم؟
- [سایر] اگر بین مراجع تقلید در ثبوت عید فطر، اختلاف پیش آید، وظیفه مکلف چیست؟ آیا هر مقلد باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند؟
- [سایر] اگر بین مراجع تقلید در ثبوت عید فطر، اختلاف پیش آید، وظیفه مکلف چیست؟ آیا هر مقلد باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر بین مراجع تقلید در ثبوت عید فطر، اختلاف پیش آید، وظیفه مکلف چیست؟ آیا هر مقلد باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر واقف یا تملیک کننده از یک مرجع و مجریان کارهای مسجد (هیأت امنا) هرکدام از مرجع دیگری تقلید می کنند چنانچه این دو مرجع در مسائل وقف با هم اختلاف نظر داشته باشند کدام نظر باید عمل شود؟
- [سایر] علت اختلاف نظر مراجع تقلید، در اعلام اول ماه رمضان و عید فطر چیست؟ آیا در گذشته این اختلاف بوده است؟
- [سایر] علت اختلاف نظر مراجع تقلید، در اعلام اول ماه رمضان و عید فطر چیست؟ آیا در گذشته این اختلاف بوده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .در صورت احتمال زوال برخی از شرایط صحت تقلید, یا احتمال عوض شدن فتوای مرجع, میتوان به فتوای سابق او عمل کرد و جستجو لازم نیست؛ چنانچه بعداً ثابت شود که فتوای مرجع تقلید یا شرایط او عوض شده بود, باید نسبت به گذشته, مطابق فتوای جدید یا فتوای مرجع جدید عمل کرد.
- [آیت الله بهجت] شخصی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده، ولی در بعضی از فتاوی ( از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هرمسأله دیگر ) به مرجع دوم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوم، در صورت بقاء، نمی تواند در این مسائل به مرجع اول برگردد ولی می تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مرجع تقلید در مسألهای فتوا دهد و پیش از آن یا پس از آن احتیاط کند، مثلاً بفرماید )نماز جمعه در روز جمعه کافی است و احتیاطاً چهار رکعت ظهر را هم بخواند( که آن را احتیاط مستحب گویند مقلّد او نمیتواند به فتوای مرجع دیگر عمل کند, مگر آنکه فتوای مرجع دیگر به احتیاطْ نزدیکتر باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در مسأله به فتوای مرجع تقلیدی عمل کرد و بعد از وفات وی در همان مسأله به فتوای مجتهد مطلق زنده رفتار نمود، دوباره نمیتواند آن را برابر فتوای مرجع متوفّا انجام دهد, مگر آنکه مجتهد مطلقِ زنده, در آنمسأله, فقط احتیاط کرده و مقلّد مدتی برابر آن عمل کرده باشد; در این حال, مقلّد میتواند دوباره به فتوای مرجع متوفّا رفتار کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] وقتی فتوای مرجع تقلید تغییر کرد عمل کردن مقلّد به فتوای قبلی جایز نیست ولی اگر فتوای قبلی مطابق احتیاط باشد عمل به آن بنابر احتیاط مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی بخواهد وجوهات شرعیّه¬ی خود را به مجتهدی که از او تقلید نمی کند بدهد در صورتی جایز است که مرجع تقلیدش اجازه دهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه برای مقلّد مطلبی پیش آید که فتوای مرجع تقلید خود را در آن باره نمیداند, اگر ممکن است, صبر کند تا فتوای مرجع او معلوم شود و اگر صبر ممکن نیست, مانند آنکه در اثنای نماز مسألهای پدید آمد که حکم آن را نمیداند, در صورت امکان احتیاط، برابر آن عمل نماید و در صورت عدم امکانِ احتیاط، اگر انجام دادن عملْ محذوری ندارد, آن را به پایان برساند, پس ازآگاهی به فتوای مرجع، اگر فتوا مخالف عمل بود, باید آن را دوباره انجام دهد.