در مورد نحوه شستن دست دلایل کدام یک از شیعه و سنی به قرآن نزدیک تر است؟ از دیدگاه فقهی، منشأ اختلاف شیعه و سنی در مسأله شستن و مسح پا، ریشه در نوع تفسیر آیه وضو دارد. خداوند متعال در آیه 6 سوره مائده می فرماید: (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ؛ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگاه به نماز ایستادید، صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید). فقهای شیعه امامیه با توجه به ظاهر آیه و روایات اهل بیت(ع) می گوید در وضو شستن دست ها باید از آرنج شروع شود و به انگشت ها ختم گردد. اما مذاهب چهارگانه اهل سنت می گویند به هر گونه شسته بشود صحیح است، لیکن بهتر این است که از انگشتان شروع و به آرنج ختم گردد. ضرورت دارد که بخش های مختلف آیه وضو به طور مفصّل مورد بررسی قرار گیرد تا محرز گردد که رفتار کدام گروه به قرآن نزدیک تر است. بخش اول: نحوه استدلال به آیه برای کیفیت شستن دست (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ). کیفیت استدلال شیعه و سنی به این فقره از آیه متفاوت است. مفهوم (الی) در این آیه مهمترین مبنای تفاوت این حکم شرعی است. از نظر ادبیات عرب ، (الی) دراینجا می تواند دارای دو معنا باشد؛ نهایت مکانی (به معنای تا)، به معنای مع (به معنای همراه یا با). گاهی (ِالی) به معنای مع (همراه) است. مثلا (لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ؛ اموال یتمیان را همراه اموال خودتان نخورید). اگر (ِالی) را به معنای نهایت مکانی ترجمه کنیم، ترجمه آیه چنین می شود: ( دستان خود را تا (منتهی به) آرنج بشویید. در صورتی که (ِالی) به معنای مع باشد ، ترجمه آیه چنین می شود: ( دستان خود را به گونه ای بشویید که آرنج را هم در بر گیرد). چند دلیل وجود دارد که الی در این آیه در صدد مشخص کردن جهت شستن نیست: دلیل اول: همان گونه که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه مذکور اشاره می کنند، (الی) برای نشان دادن غایت دست است نه غایت شستن؛ یعنی، ایشان (الی) را به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) دانسته و می فرماید: (شستن از بالا به پایین امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومین(ع) به دست می آید که باید همینگونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمیآید که تنها راه شستن دست، از آرنج است.) به عنوان مثال اگر شما به نقاش بگویید دیوار را تا وسط یا تا سقف رنگ بزن، این جمله هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد یا از پایین به بالا. انتهای غایت؛ یعنی، حد نهایی چیزی را مشخص ساختن، نه چگونگی سیر را. دلیل دوم: در (ایدیکم)(دستان)، مفهوم ید مجمل است و شامل کف دست، دست تا آرنج و کل دست، همگی می شود. لذا الی در اینجا ، فقط آمده است که این اجمال را بر طرف کرده و محدوده دست را مشخص کند نه جهت شستشو را. دلیل سوم: با نظر عرفی، این گونه به ذهن می آید که منظور از (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ) ، شستن دست ها از آرنج است. چون در موارد مشابه این گونه ترکیب، شروع از بالا به پایین است. مثلاً اگر پزشک به بیمار بگوید: پایت را تا زانو با آب سرد بشوی، بیمار آنچه را در عرف رایج است انجام می دهد، یعنی شستن از بالا به پایین، یا وقتی صاحب خانه به رنگ کار می گوید: دیوارهای این اتاق را تا سقف رنگ آمیزی کن، آنچه در عرف معمول است انجام می شود، یعنی رنگ کردن دیوارها از بالا به پایین و هرگز به ذهن رنگ کار یا بیمار این نمی آید که صاحب خانه و پزشک که گفته (تا)، مقصودش بیانِ آخرِ محلّ رنگ زدن یا شستن است، بلکه از کلمه (تا) می فهمد که صرفاً محدوده مورد نظر را در رنگ زدن و شستن تعیین کرده است. در آیه وضو نیز چنین است، وقتی آیه می گوید (الی المرافق) دست ها را تا مرفق بشویید، بیان محدوده شستن مورد نظر است نه چگونگی آن. و این را به نظر معمول عرف واگذاشته و در عرف هم بدون تردید، آنچه راحت تر است، شستن از بالا به پایین است. دلیل چهارم: این امر که (اِلی) به معنای نهایت مکانی نیست، بلکه همان اضافه شدن یا بیان حدّ شستن دست است، مورد پذیرش فقهای اهل سنت قرار گرفته است. دانشمند و فقیه سنی مذهب آقای وهبة الزحبلی می گوید: (در نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است، زیرا حرف (الی) که برای انتهای غایت است در این جا به معنای (مع) میباشد مانند دو آیه شریفه (وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ) و (لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ) که در این دو آیه نیز (الی) به همین معنا است. لذا هیچ یک از مذاهب اهل سنت شستن دست ها را از پایین به بالا واجب یا مستحب نمی دانند بلکه اصلا ( الی ) در قرآن را به معنای (مع) می گیرند. ، اما فقهای شیعه به دلیل روایات وارده از معصومین ( ع ) شستن صورت و دست ها را از بالا به پایین واجب می داند. پس ظاهرآیه مبارکه قرآن (الی المرافق) بنا به همه مذاهب اسلامی برای بیان مقدارعضو است نه جهت شستن. و درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرم(ص) نیز چنین میگوید: و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از عثمان روایت نموده که گفت: بیایید تا مانند وضوی پیامبر(ص) وضو بگیریم پس صورتش و دو دستش را شست و اطراف دو آرنج را مس کرد و همچنین دارقطنی از جابر نقل نموده است که گفت: پیامبر(ص) زمانی که وضو میگرفت آب را بر دو آرنج میریخت. اهل سنت نیز تا زمان خلیفه سوم (عثمان)، چنین عمل می کردند ، لکن عثمان در این نحوه شستن دست ها تشکیک کرد. امام نووی در کتاب المجموع تحت عنوان:(فی مَسائِلَ تَتَعَلَّقُ بِغَسْلِ الْیدِ) به نقل از صیمری وماوردی می نویسد: (مستحب است که در شستن دست ها از انگشتان شروع شود. پس باید آب را بر دست بریزد و کف دست دیگر را بر آن بکشد تا آب را به آرنج برساند و نباید فقط به جریان آب اکتفا نماید. پس اگر کسی بر او آب ریخت، باید برای شستن دستان از آرنج شروع کرده و به انگشتان ختم کند.) و نیز از مستحبات وضو نزد شافعی آن است که ( اگر از جایی وضو بگیرد که آب بر دستش می ریزد. بدون آن که مشت، مشت بردارد؛ مثل این که از حنفیه(حوضی که از آن، آب خارج می شود یا شیر آب) یا آفتابه استفاده کند یا این که شخصی برایش آب بریزد، مستحب است که از آرنج شروع نماید.) دلیل پنجم: مهمترین دلیل و فصل الخطاب همه دلایل، رجوع به مفسرین و مبینین راستن قرآن و سنت رسول الله (ص) یعنی ائمه معصومین علیهم السلام است. روایات متعدد و صحیح السندی وجود دارد که کیفیت وضو گرفتن پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه را دقیقا مشخص کرده است. شیخ حر عاملی در کتاب شریف وسائل الشیعه ، روایات متعدد و صحیح السندی از راویان برجسته ای در ابواب مختلفی از این کتاب شریف نقل می کند. علاوه بر این، روایات در این مورد متواتر است که جای هرگونه شبهه ای را از صدور یقینی آن از ائمه معصومین علیهم السلام بر طرف می کند. به یک نمونه از این روایات بسنده می کنیم: بکیر و زراره، از امام باقر(علیه السلام) درباره وضوی پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)سؤال کردند. حضرت طشت یا ظرف آبی طلبید، کف دو دست را شست، دست خود را در آب فرو برد و با مشت آبی صورت خود را شست و با دست چپ کمک گرفت بر شستن صورت. سپس کف دست چپ را در ظرف آب فرو برده، آب برداشت و دست راستش را از آرنج تا انگشتان شست، به نحوی که آب به طرف آرنج ها برنگردد. بعد کف دست راست را پر از آب کرد و بر دست چپ ریخت و از آرنج تا کف دست شست به نحوی که آب به طرف آرنج برنگردد، مثل دستِ راست. سپس با همان آبی که در دست ها بود، سر و پاها را تا برآمدگی روی پا مسح کشید، بدون آنکه آب تازه ای بریزد.
در مورد نحوه شستن دست دلایل کدام یک از شیعه و سنی به قرآن نزدیک تر است؟
از دیدگاه فقهی، منشأ اختلاف شیعه و سنی در مسأله شستن و مسح پا، ریشه در نوع تفسیر آیه وضو دارد.
خداوند متعال در آیه 6 سوره مائده می فرماید: (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ؛ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگاه به نماز ایستادید، صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید).
فقهای شیعه امامیه با توجه به ظاهر آیه و روایات اهل بیت(ع) می گوید در وضو شستن دست ها باید از آرنج شروع شود و به انگشت ها ختم گردد. اما مذاهب چهارگانه اهل سنت می گویند به هر گونه شسته بشود صحیح است، لیکن بهتر این است که از انگشتان شروع و به آرنج ختم گردد. ضرورت دارد که بخش های مختلف آیه وضو به طور مفصّل مورد بررسی قرار گیرد تا محرز گردد که رفتار کدام گروه به قرآن نزدیک تر است.
بخش اول: نحوه استدلال به آیه برای کیفیت شستن دست
(فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ).
کیفیت استدلال شیعه و سنی به این فقره از آیه متفاوت است. مفهوم (الی) در این آیه مهمترین مبنای تفاوت این حکم شرعی است. از نظر ادبیات عرب ، (الی) دراینجا می تواند دارای دو معنا باشد؛ نهایت مکانی (به معنای تا)، به معنای مع (به معنای همراه یا با).
گاهی (ِالی) به معنای مع (همراه) است. مثلا (لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ؛ اموال یتمیان را همراه اموال خودتان نخورید).
اگر (ِالی) را به معنای نهایت مکانی ترجمه کنیم، ترجمه آیه چنین می شود: ( دستان خود را تا (منتهی به) آرنج بشویید. در صورتی که (ِالی) به معنای مع باشد ، ترجمه آیه چنین می شود: ( دستان خود را به گونه ای بشویید که آرنج را هم در بر گیرد).
چند دلیل وجود دارد که الی در این آیه در صدد مشخص کردن جهت شستن نیست:
دلیل اول: همان گونه که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه مذکور اشاره می کنند، (الی) برای نشان دادن غایت دست است نه غایت شستن؛ یعنی، ایشان (الی) را به همان معنای مشهور انتهای غایت (تا) دانسته و می فرماید: (شستن از بالا به پایین امری طبیعی و عادی است و از روایات معصومین(ع) به دست می آید که باید همینگونه عمل شود وگرنه از آیه شریفه به دست نمیآید که تنها راه شستن دست، از آرنج است.)
به عنوان مثال اگر شما به نقاش بگویید دیوار را تا وسط یا تا سقف رنگ بزن، این جمله هیچ دلالتی بر این نکته ندارد که آیا باید از بالا به پایین رنگ زد یا از پایین به بالا. انتهای غایت؛ یعنی، حد نهایی چیزی را مشخص ساختن، نه چگونگی سیر را.
دلیل دوم: در (ایدیکم)(دستان)، مفهوم ید مجمل است و شامل کف دست، دست تا آرنج و کل دست، همگی می شود. لذا الی در اینجا ، فقط آمده است که این اجمال را بر طرف کرده و محدوده دست را مشخص کند نه جهت شستشو را.
دلیل سوم: با نظر عرفی، این گونه به ذهن می آید که منظور از (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ) ، شستن دست ها از آرنج است. چون در موارد مشابه این گونه ترکیب، شروع از بالا به پایین است. مثلاً اگر پزشک به بیمار بگوید: پایت را تا زانو با آب سرد بشوی، بیمار آنچه را در عرف رایج است انجام می دهد، یعنی شستن از بالا به پایین، یا وقتی صاحب خانه به رنگ کار می گوید: دیوارهای این اتاق را تا سقف رنگ آمیزی کن، آنچه در عرف معمول است انجام می شود، یعنی رنگ کردن دیوارها از بالا به پایین و هرگز به ذهن رنگ کار یا بیمار این نمی آید که صاحب خانه و پزشک که گفته (تا)، مقصودش بیانِ آخرِ محلّ رنگ زدن یا شستن است، بلکه از کلمه (تا) می فهمد که صرفاً محدوده مورد نظر را در رنگ زدن و شستن تعیین کرده است. در آیه وضو نیز چنین است، وقتی آیه می گوید (الی المرافق) دست ها را تا مرفق بشویید، بیان محدوده شستن مورد نظر است نه چگونگی آن. و این را به نظر معمول عرف واگذاشته و در عرف هم بدون تردید، آنچه راحت تر است، شستن از بالا به پایین است.
دلیل چهارم: این امر که (اِلی) به معنای نهایت مکانی نیست، بلکه همان اضافه شدن یا بیان حدّ شستن دست است، مورد پذیرش فقهای اهل سنت قرار گرفته است.
دانشمند و فقیه سنی مذهب آقای وهبة الزحبلی می گوید: (در نزد تمامی دانشمندان و عالمان - از جمله امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت - داخل نمودن دو آرنج در شستن واجب است، زیرا حرف (الی) که برای انتهای غایت است در این جا به معنای (مع) میباشد مانند دو آیه شریفه (وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ) و (لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ) که در این دو آیه نیز (الی) به همین معنا است. لذا هیچ یک از مذاهب اهل سنت شستن دست ها را از پایین به بالا واجب یا مستحب نمی دانند بلکه اصلا ( الی ) در قرآن را به معنای (مع) می گیرند. ، اما فقهای شیعه به دلیل روایات وارده از معصومین ( ع ) شستن صورت و دست ها را از بالا به پایین واجب می داند. پس ظاهرآیه مبارکه قرآن (الی المرافق) بنا به همه مذاهب اسلامی برای بیان مقدارعضو است نه جهت شستن. و درباره نحوه وضو گرفتن پیامبر اکرم(ص) نیز چنین میگوید: و دارقطنی (از دانشمندان حدیث اهل سنت) از عثمان روایت نموده که گفت: بیایید تا مانند وضوی پیامبر(ص) وضو بگیریم پس صورتش و دو دستش را شست و اطراف دو آرنج را مس کرد و همچنین دارقطنی از جابر نقل نموده است که گفت: پیامبر(ص) زمانی که وضو میگرفت آب را بر دو آرنج میریخت.
اهل سنت نیز تا زمان خلیفه سوم (عثمان)، چنین عمل می کردند ، لکن عثمان در این نحوه شستن دست ها تشکیک کرد.
امام نووی در کتاب المجموع تحت عنوان:(فی مَسائِلَ تَتَعَلَّقُ بِغَسْلِ الْیدِ) به نقل از صیمری وماوردی می نویسد: (مستحب است که در شستن دست ها از انگشتان شروع شود. پس باید آب را بر دست بریزد و کف دست دیگر را بر آن بکشد تا آب را به آرنج برساند و نباید فقط به جریان آب اکتفا نماید. پس اگر کسی بر او آب ریخت، باید برای شستن دستان از آرنج شروع کرده و به انگشتان ختم کند.)
و نیز از مستحبات وضو نزد شافعی آن است که ( اگر از جایی وضو بگیرد که آب بر دستش می ریزد. بدون آن که مشت، مشت بردارد؛ مثل این که از حنفیه(حوضی که از آن، آب خارج می شود یا شیر آب) یا آفتابه استفاده کند یا این که شخصی برایش آب بریزد، مستحب است که از آرنج شروع نماید.)
دلیل پنجم: مهمترین دلیل و فصل الخطاب همه دلایل، رجوع به مفسرین و مبینین راستن قرآن و سنت رسول الله (ص) یعنی ائمه معصومین علیهم السلام است. روایات متعدد و صحیح السندی وجود دارد که کیفیت وضو گرفتن پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه را دقیقا مشخص کرده است. شیخ حر عاملی در کتاب شریف وسائل الشیعه ، روایات متعدد و صحیح السندی از راویان برجسته ای در ابواب مختلفی از این کتاب شریف نقل می کند. علاوه بر این، روایات در این مورد متواتر است که جای هرگونه شبهه ای را از صدور یقینی آن از ائمه معصومین علیهم السلام بر طرف می کند. به یک نمونه از این روایات بسنده می کنیم:
بکیر و زراره، از امام باقر(علیه السلام) درباره وضوی پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)سؤال کردند. حضرت طشت یا ظرف آبی طلبید، کف دو دست را شست، دست خود را در آب فرو برد و با مشت آبی صورت خود را شست و با دست چپ کمک گرفت بر شستن صورت. سپس کف دست چپ را در ظرف آب فرو برده، آب برداشت و دست راستش را از آرنج تا انگشتان شست، به نحوی که آب به طرف آرنج ها برنگردد. بعد کف دست راست را پر از آب کرد و بر دست چپ ریخت و از آرنج تا کف دست شست به نحوی که آب به طرف آرنج برنگردد، مثل دستِ راست. سپس با همان آبی که در دست ها بود، سر و پاها را تا برآمدگی روی پا مسح کشید، بدون آنکه آب تازه ای بریزد.
- [سایر] دلایل شیعه و سنی بر مسح پا چیست؟
- [سایر] دلایل متفاوت بودن آداب شیعیان با اهل سنت با وجود یکسان بودن پیامبر چیست؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] یکی از اهل سنت گفت من خیلی از دلایل شیعه را می پذیرم اما نمی توانم باور کنم برخی ازعلمای بزرگ اهل سنت که دارای تفسیرهای نفیس هستند این دلایل را نمی دانستند و خودشان را به گمراهی کشاندند.
- [سایر] فرقهای اصولی تفسیر تشیّع و اهل سنّت درچیست؟
- [سایر] چرا اهل سنت دست بسته نماز می خوانند؟ آیا نمازی که شیعیان می خوانند درست است یا نماز دست بسته اهل سنت؟
- [سایر] آیا یک دختر سنی می تواند با یک مرد شیعی ازدواج کند؟ دلایل آن را ذکر فرمایید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] مضمون آیه صلوات از دیدگاه مفسّران شیعه و سنی چگونه است؟
- [سایر] دلایل اهل سنت در عدم پذیرش غدیر چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز نیست نیّت شستن دست چپ در وقتی که فرو میبرد آن را در آب بلکه باید نیت شستن آن را در حال بیرون آوردن بنماید با محافظه عدم ریزش آب از طرف آرنج بر کف دست تا مختلط نشود آب دست با آب کف دست و همچنین است حال دست راست اگر نشوید به آن دست چپ را.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید.
- [آیت الله وحید خراسانی] بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از ان دست چپ را از ارنج تا سر انگشتها بشوید
- [آیت الله وحید خراسانی] بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از ان دست چپ را از ارنج تا سر انگشتها بشوید
- [آیت الله سبحانی] بعد از شستن هر دو دست باید جلوی سر را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید.