دلایل متفاوت بودن آداب شیعیان با اهل سنت با وجود یکسان بودن پیامبر چیست؟ سنی و شیعه در اصل اعتقاد به توحید و نبوت و معاد و قرآن و کعبه و وجوب نماز و روزه و زکات و بقیه فروع دین و در بسیاری از احکام و محرمات مانند حرمت قمار و شراب و دروغ و غیبت و... وحدت نظر دارند. اما در مسائل جزئی و امور عبادی مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن و...اختلاف نظر دارند که همه به مبنای کلامی واعتقادی بر می گردد . به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع غیب , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع) برای تبیین احکام الهی منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرقههای مسلمان : (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد). اگر ائمه (ع ) حکمی یا کیفیت عملی را بیان می کنند, صرفا بیان حکم الهی و نحوه عمل و سیره رسول اکرم (ص ) است و از پیش خود چیزی را تشریع نمی کنند. منشأ پیدایش برخی تفاوت ها در کیفیت نماز، وضو و... به دو عامل اساسی برمی گردد: 1- دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم (ص ) و پیدایش سؤالات جدید: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسی به کسی که مبین حکم الهی بود به سر رسید. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبی اکرم و پیدایش مسائل و سؤالات جدیدی در زمینه های مختلف (از جمله در زمینه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - که راه دسترسی به بیانگر حکم الهی را بسته می دیدند - برای یافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سلیقه خود به پاسخ آنها پرداختند. اما از دیدگاه شیعه، ائمه معصومین , مفسر و بیانگر حکم الهی بعد از نبی اکرم و بنا به سفارش ایشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبی اکرم , نیز دسترسی به مبین و مفسر احکام الهی داشتند و ائمه (ع ), آنچه را که حکم الهی بود تبیین می کردند; مثلا در مسائلی چون : آیا می توان با کفش نماز خواند؟ آیا اگر بر روی زمین و محل سجده نمازگزار, چیزی غیر از اجزای زمین (مثل فرش ) فاصله شود, می توان بر آن سجده کرد یا نه ؟ آیا خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد در قرائت نماز جایز است و..., در حالی که اهل سنت در این امور به فهم و رأی خود استناد کرده اند. اما شیعه ها تازمان ایمه معصومین(ع) احکام و مسایل جدید و سوالهای خود را از آنان اخذ می کردند و در اصولی که 400 کتاب بوده (اصول اربعمائه) و سایر کتب تدوین نمودهاند و وسعت این احکام تا حدی است که قانون کشور فرانسه از کتاب لمعتین شهید اول و ثانی شکل گرفته است و ترجمه این قانون در دوران پهلوی جز قانون این مملکت میشود. از همین رو، فقه شیعه غنی ترین فقه و قانون در دنیاست قانونی است که با زحمات علمای شیعه توضیح و تبیین شده و چنین فقهی در دنیا نه در میان مسلمین و نه در غیرمسلمین وجود ندارد. چرا که فقه شیعه بعد از پیامبر اسلام(ص) از پیشوایانی چون حضرت علی(ع)، امام محمّد باقر(ع) و امام صادق(ع) سرچشمه میگیرد که به اعتراف شیعه و سنی داناترین و پرهیزگارترین مردم به دین اسلام بعد از پیامبر(ص) بودهاند. استاد عبدالفتاح عبدالمقصود عالم بزرگ اهل سنت مینویسد: (مذاهب و مکتبهای معروف (فقه اسلامی) با تعددی که دارند وسیلهای برای تفسیر احکامی است که برای مسلمانان مبهم است. بنابراین سزاوار است که مذهب شیعه امامی در رأس مذاهب اهل سنت قرار گیرد و مسلمانان از آن غافل نمانند و به نظرم عیبی ندارد که اهل سنت آنچه را که بهتر از دیگری است بگیرند وقتی که دانستیم که منابع اصلی مذهب شیعه، حضرت علی(ع)، داناترین مردم به دین اسلام بعد از پیامبر خدا است.) 2- تغییرات و تشریعاتی که از سوی خلفا, پس از رحلت رسول اکرم (ص ) صورت گرفت - مانند دست بسته نماز خواندن عموما از زمان خلیفه دوم مرسوم شد. درباره علت این مسئله مورخان نوشتهاند: وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این امر را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم!![1] پاسخِ امیرالمومنین علی علیه السلام نیز به سوال مسلمانان روشن و واضح بود. ایشان میفرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تعلیم جیرائیل امین و دستور خداوند تبارک و تعالی اینگونه نماز میخواند.در مسأله وضو آمده است که وضوی همه ی مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است . این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد که می فرماید: (وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم)؛[2]در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند, علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر گرفتار تردید شد, او سپس وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر واقع شد, لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و شرایطی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشت و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت . بنابراین، اختلاف شیعه و اهل سنت در این مسایل به اختلاف در مبانی استنباط احکام دینی برمیگردد. هریک از مذاهب اسلامی برای استنباط احکام دین از یکسری اصول و مبانی بهره میگیرند، طبیعی است که اگر در اصول، مبانی و منابع استنباط با هم اختلاف داشته باشند، نتیجه و ره آورد استنباط ها متفاوت خواهد شد. بسیاری از اختلافات فقهی شیعه و سنی، ریشه در تفاوت دیدگاه ها در اصول و مبانی استنباط دارد، مثلاً اهل سنت افزون بر قرآن و سنت پیامبر(ص) به سنت صحابه و گاهی به سنت تابعین ارزش می دهند، ولی شیعه افزون بر قرآن و سنت پیامبر (ص)، به سنت اهل بیت پیامبر(ص) بها می دهند و سنت صحابه را اگر مستند به سنّت پیامبر نباشد، به عنوان منبع شرعی نمی پذیرند. برخی از اختلافات فقهی ریشه در همین نکته دارد. اختلاف در وضو هم از همین نوع است. شیعیان با تمسک به حدیث ثقلین، به اهل بیت و امامان معصوم(ع) مراجعه می کنند و احکام شرعی خویش را فرا می گیرند، امّا اهل سنّت این چنین عمل نمی کنند. در زمان خلفا به ویژه خلیفة دوم (عمر) سیاست جلوگیری از نشر حدیث رواج داشت و خلفای بعدی تا زمان عمر بن عبدالعزیز، همین سیاست را در پیش گرفتند که سرانجام بسیاری از روایت های پیامبر اسلام(ص) و حوادث صدر اسلام به فراموشی سپرده شد و نسل های بعدی نسبت به آن بیگانه شدند. زین پس شیعیان با مراجعه به امامان معصوم(ع) توانستند سنت فراموش شده پیامبر(ص) را دریابند و آن را سرمشق زندگی خویش قرار دهند؛ به عنوان مثال در مورد وضو: امام باقر(ع) در این راستا ظرف آبی برداشت و به وضو پرداخت و فرمود: پیامبر (ص) چنین وضو می ساخت.[3] کیفیت وضوی اهل سنت به جهت تفسیری است که ایشان از آیه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق[4] دارند. ظاهر معنای آیه چنین است که صورت و دست ها را تا آرنج بشویید. اهل سنت از کلمه الی خیال می کنند که آیه می گوید دست ها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشویید، ولی با اندکی دقّت روشن می شود که کلمه الی تنها برای بیان حدّ شستن است، نه کیفیّت شستن. توضیح: آیه درست به آن می ماند که انسان به کارگری سفارش می کند دیوار اتاق را از کف تا یک متر رنگ کند. بدیهی است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود، بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود، نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین فقط مقداری از دست که باید شسته شود، در آیه ذکر شده ، اما کیفیت آن در سنت پیامبر (که به وسیله اهل بیت به ما رسیده) آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.[5] البته مذاهب چهارگانه اهل سنت، شستن دست هنگام وضو از سر انگشتان تا آرنج را واجب نمی دانند و می گویند بهتر است که بدین طریق وضو گرفته شود. امامیه(شیعه) گفته اند: از آرنج واجب است و عکس آن باطل است، هم چنان که مقدّم داشتن دست راست بر چپ واجب است. باقی مذاهب گفته اند: شستن آن ها به هر طریقی که باشد، واجب بوده و تقدیم دست راست و شروع از انگشتان تا آرنج افضل است؛[6] یعنی ثواب بیشتری دارد. شستن پا به جای مسح که میان اهل سنت رواج دارد، تفسیر خاصی است که از ادامه همان آیه ارائه داده اند. به نظر آنها کلمه ارجلکم (پاها) بر وجوهکم (صورتها) عطف شده و باید مانند آن شسته شود، اما شیعه معتقد است این کلمه بعد از کلمه رؤوس (سرها) ذکر شده و عطف به آن است و باید پاها را مانند سر مسح کنید. در هر حال اختلاف عمل در مذاهب اسلامی ناشی از اختلاف برداشت و فهم متفاوت از آیات بوده و سنت پیامبر را هر دو گروه طبق عقیده خود می دانند، اما شیعه افتخار دارد که پیرو ائمه اطهار بوده و پیشوایان معصوم(ع) از آیات الهی و روش و سنت و گفتار رسول خدا(ص) آگاه تر بوده و درست تر تفسیر می کنند. و همان گونه که بیان شد در روایات ائمه(ع) بیان شده که روش وضوی پیامبر(ص) به روش شیعه بوده است. در مورد نماز نیز فرق هایی بین شیعه و سنی هست مانند مسئله دست بسته بودن (تکفیر و یا تکتّف) در حال نمازکه اهل سنت انجام می دهند، از زمان خلیفه دوم مرسوم شد و از بدعت ها و اجتهادات ایشان است . در زمان پیامبر و خلیفه اول این طور نماز نمی خواندند. امام باقر(ع) فرمود: و علیک بالاقبال علی صلاتک ... قال : ولا تکفّر فانّما یصنع ذلک المجوس؛ بر تو باد به توجه قلبی بر نمازت ... و دست بر روی دست در حال نماز نگذار، زیرا این کار مجوس است.[7] بنابر این به عقیده شیعه این نحو نماز خواندن درست نیست وتکفیر یکی از مبطلات نماز است، زیرا بدعت در دین محسوب می شود.پیامبر(ص)فرمود: صلّوا کما رأیتمونی أصلی ؛ همانطور که من نماز می خوانم نماز بخوانید. پیامبر و اصحاب دست بسته نمی خواندند. پی نوشت ها: [1] مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج 4, ص 445 - جواهرالکلام , ج 11, ص 19 [2] مائده , آیه 6 [3] شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج 1، ص 274، ج 7. [4] سوره مائده (5) آیه 6. [5] تفسیر نمونه، ج 4، ص 286. [6] محمد جواد مغنیه، فقه تطبیقی ،ترجمه کاظم پورجوادی، ص 40. [7] وسائل الشیعه ، ج 4 باب 15 از ابواب قواطع الصلاة
دلایل متفاوت بودن آداب شیعیان با اهل سنت با وجود یکسان بودن پیامبر چیست؟
سنی و شیعه در اصل اعتقاد به توحید و نبوت و معاد و قرآن و کعبه و وجوب نماز و روزه و زکات و بقیه فروع دین و در بسیاری از احکام و محرمات مانند حرمت قمار و شراب و دروغ و غیبت و... وحدت نظر دارند. اما در مسائل جزئی و امور عبادی مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن و...اختلاف نظر دارند که همه به مبنای کلامی واعتقادی بر می گردد . به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع غیب , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع) برای تبیین احکام الهی منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرقههای مسلمان : (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد). اگر ائمه (ع ) حکمی یا کیفیت عملی را بیان می کنند, صرفا بیان حکم الهی و نحوه عمل و سیره رسول اکرم (ص ) است و از پیش خود چیزی را تشریع نمی کنند.
منشأ پیدایش برخی تفاوت ها در کیفیت نماز، وضو و... به دو عامل اساسی برمی گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم (ص ) و پیدایش سؤالات جدید: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسی به کسی که مبین حکم الهی بود به سر رسید. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبی اکرم و پیدایش مسائل و سؤالات جدیدی در زمینه های مختلف (از جمله در زمینه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - که راه دسترسی به بیانگر حکم الهی را بسته می دیدند - برای یافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سلیقه خود به پاسخ آنها پرداختند. اما از دیدگاه شیعه، ائمه معصومین , مفسر و بیانگر حکم الهی بعد از نبی اکرم و بنا به سفارش ایشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبی اکرم , نیز دسترسی به مبین و مفسر احکام الهی داشتند و ائمه (ع ), آنچه را که حکم الهی بود تبیین می کردند; مثلا در مسائلی چون : آیا می توان با کفش نماز خواند؟ آیا اگر بر روی زمین و محل سجده نمازگزار, چیزی غیر از اجزای زمین (مثل فرش ) فاصله شود, می توان بر آن سجده کرد یا نه ؟ آیا خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد در قرائت نماز جایز است و..., در حالی که اهل سنت در این امور به فهم و رأی خود استناد کرده اند. اما شیعه ها تازمان ایمه معصومین(ع) احکام و مسایل جدید و سوالهای خود را از آنان اخذ می کردند و در اصولی که 400 کتاب بوده (اصول اربعمائه) و سایر کتب تدوین نمودهاند و وسعت این احکام تا حدی است که قانون کشور فرانسه از کتاب لمعتین شهید اول و ثانی شکل گرفته است و ترجمه این قانون در دوران پهلوی جز قانون این مملکت میشود. از همین رو، فقه شیعه غنی ترین فقه و قانون در دنیاست قانونی است که با زحمات علمای شیعه توضیح و تبیین شده و چنین فقهی در دنیا نه در میان مسلمین و نه در غیرمسلمین وجود ندارد. چرا که فقه شیعه بعد از پیامبر اسلام(ص) از پیشوایانی چون حضرت علی(ع)، امام محمّد باقر(ع) و امام صادق(ع) سرچشمه میگیرد که به اعتراف شیعه و سنی داناترین و پرهیزگارترین مردم به دین اسلام بعد از پیامبر(ص) بودهاند. استاد عبدالفتاح عبدالمقصود عالم بزرگ اهل سنت مینویسد: (مذاهب و مکتبهای معروف (فقه اسلامی) با تعددی که دارند وسیلهای برای تفسیر احکامی است که برای مسلمانان مبهم است. بنابراین سزاوار است که مذهب شیعه امامی در رأس مذاهب اهل سنت قرار گیرد و مسلمانان از آن غافل نمانند و به نظرم عیبی ندارد که اهل سنت آنچه را که بهتر از دیگری است بگیرند وقتی که دانستیم که منابع اصلی مذهب شیعه، حضرت علی(ع)، داناترین مردم به دین اسلام بعد از پیامبر خدا است.)
2- تغییرات و تشریعاتی که از سوی خلفا, پس از رحلت رسول اکرم (ص ) صورت گرفت - مانند دست بسته نماز خواندن عموما از زمان خلیفه دوم مرسوم شد. درباره علت این مسئله مورخان نوشتهاند: وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این امر را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم!![1] پاسخِ امیرالمومنین علی علیه السلام نیز به سوال مسلمانان روشن و واضح بود. ایشان میفرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تعلیم جیرائیل امین و دستور خداوند تبارک و تعالی اینگونه نماز میخواند.در مسأله وضو آمده است که وضوی همه ی مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است . این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد که می فرماید: (وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم)؛[2]در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند, علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر گرفتار تردید شد, او سپس وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر واقع شد, لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و شرایطی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشت و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت . بنابراین، اختلاف شیعه و اهل سنت در این مسایل به اختلاف در مبانی استنباط احکام دینی برمیگردد. هریک از مذاهب اسلامی برای استنباط احکام دین از یکسری اصول و مبانی بهره میگیرند، طبیعی است که اگر در اصول، مبانی و منابع استنباط با هم اختلاف داشته باشند، نتیجه و ره آورد استنباط ها متفاوت خواهد شد. بسیاری از اختلافات فقهی شیعه و سنی، ریشه در تفاوت دیدگاه ها در اصول و مبانی استنباط دارد، مثلاً اهل سنت افزون بر قرآن و سنت پیامبر(ص) به سنت صحابه و گاهی به سنت تابعین ارزش می دهند، ولی شیعه افزون بر قرآن و سنت پیامبر (ص)، به سنت اهل بیت پیامبر(ص) بها می دهند و سنت صحابه را اگر مستند به سنّت پیامبر نباشد، به عنوان منبع شرعی نمی پذیرند. برخی از اختلافات فقهی ریشه در همین نکته دارد. اختلاف در وضو هم از همین نوع است. شیعیان با تمسک به حدیث ثقلین، به اهل بیت و امامان معصوم(ع) مراجعه می کنند و احکام شرعی خویش را فرا می گیرند، امّا اهل سنّت این چنین عمل نمی کنند. در زمان خلفا به ویژه خلیفة دوم (عمر) سیاست جلوگیری از نشر حدیث رواج داشت و خلفای بعدی تا زمان عمر بن عبدالعزیز، همین سیاست را در پیش گرفتند که سرانجام بسیاری از روایت های پیامبر اسلام(ص) و حوادث صدر اسلام به فراموشی سپرده شد و نسل های بعدی نسبت به آن بیگانه شدند. زین پس شیعیان با مراجعه به امامان معصوم(ع) توانستند سنت فراموش شده پیامبر(ص) را دریابند و آن را سرمشق زندگی خویش قرار دهند؛ به عنوان مثال در مورد وضو: امام باقر(ع) در این راستا ظرف آبی برداشت و به وضو پرداخت و فرمود: پیامبر (ص) چنین وضو می ساخت.[3] کیفیت وضوی اهل سنت به جهت تفسیری است که ایشان از آیه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق[4] دارند. ظاهر معنای آیه چنین است که صورت و دست ها را تا آرنج بشویید. اهل سنت از کلمه الی خیال می کنند که آیه می گوید دست ها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشویید، ولی با اندکی دقّت روشن می شود که کلمه الی تنها برای بیان حدّ شستن است، نه کیفیّت شستن. توضیح: آیه درست به آن می ماند که انسان به کارگری سفارش می کند دیوار اتاق را از کف تا یک متر رنگ کند. بدیهی است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود، بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود، نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین فقط مقداری از دست که باید شسته شود، در آیه ذکر شده ، اما کیفیت آن در سنت پیامبر (که به وسیله اهل بیت به ما رسیده) آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.[5] البته مذاهب چهارگانه اهل سنت، شستن دست هنگام وضو از سر انگشتان تا آرنج را واجب نمی دانند و می گویند بهتر است که بدین طریق وضو گرفته شود. امامیه(شیعه) گفته اند: از آرنج واجب است و عکس آن باطل است، هم چنان که مقدّم داشتن دست راست بر چپ واجب است. باقی مذاهب گفته اند: شستن آن ها به هر طریقی که باشد، واجب بوده و تقدیم دست راست و شروع از انگشتان تا آرنج افضل است؛[6] یعنی ثواب بیشتری دارد. شستن پا به جای مسح که میان اهل سنت رواج دارد، تفسیر خاصی است که از ادامه همان آیه ارائه داده اند. به نظر آنها کلمه ارجلکم (پاها) بر وجوهکم (صورتها) عطف شده و باید مانند آن شسته شود، اما شیعه معتقد است این کلمه بعد از کلمه رؤوس (سرها) ذکر شده و عطف به آن است و باید پاها را مانند سر مسح کنید. در هر حال اختلاف عمل در مذاهب اسلامی ناشی از اختلاف برداشت و فهم متفاوت از آیات بوده و سنت پیامبر را هر دو گروه طبق عقیده خود می دانند، اما شیعه افتخار دارد که پیرو ائمه اطهار بوده و پیشوایان معصوم(ع) از آیات الهی و روش و سنت و گفتار رسول خدا(ص) آگاه تر بوده و درست تر تفسیر می کنند. و همان گونه که بیان شد در روایات ائمه(ع) بیان شده که روش وضوی پیامبر(ص) به روش شیعه بوده است. در مورد نماز نیز فرق هایی بین شیعه و سنی هست مانند مسئله دست بسته بودن (تکفیر و یا تکتّف) در حال نمازکه اهل سنت انجام می دهند، از زمان خلیفه دوم مرسوم شد و از بدعت ها و اجتهادات ایشان است . در زمان پیامبر و خلیفه اول این طور نماز نمی خواندند. امام باقر(ع) فرمود: و علیک بالاقبال علی صلاتک ... قال : ولا تکفّر فانّما یصنع ذلک المجوس؛ بر تو باد به توجه قلبی بر نمازت ... و دست بر روی دست در حال نماز نگذار، زیرا این کار مجوس است.[7] بنابر این به عقیده شیعه این نحو نماز خواندن درست نیست وتکفیر یکی از مبطلات نماز است، زیرا بدعت در دین محسوب می شود.پیامبر(ص)فرمود: صلّوا کما رأیتمونی أصلی ؛ همانطور که من نماز می خوانم نماز بخوانید. پیامبر و اصحاب دست بسته نمی خواندند.
پی نوشت ها:
[1] مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج 4, ص 445 - جواهرالکلام , ج 11, ص 19
[2] مائده , آیه 6
[3] شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج 1، ص 274، ج 7.
[4] سوره مائده (5) آیه 6.
[5] تفسیر نمونه، ج 4، ص 286.
[6] محمد جواد مغنیه، فقه تطبیقی ،ترجمه کاظم پورجوادی، ص 40.
[7] وسائل الشیعه ، ج 4 باب 15 از ابواب قواطع الصلاة
- [سایر] دلایل شیعه و سنی بر مسح پا چیست؟
- [سایر] پیامبر ص شیعه بودند یا سنی؟
- [سایر] یکی از اهل سنت گفت من خیلی از دلایل شیعه را می پذیرم اما نمی توانم باور کنم برخی ازعلمای بزرگ اهل سنت که دارای تفسیرهای نفیس هستند این دلایل را نمی دانستند و خودشان را به گمراهی کشاندند.
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] تفاوت وضو گرفتن در شیعه و سنی چیست؟ و پیامبر(ص) وضو گرفتنشان به چه سبکی بوده و وضو گرفتن کدامیک از شیعه و سنی شبیه پیامبر(ص) است؟
- [سایر] آیا یک دختر سنی می تواند با یک مرد شیعی ازدواج کند؟ دلایل آن را ذکر فرمایید.
- [سایر] در مورد نحوه شستن دست دلایل کدام یک از شیعه و سنی به قرآن نزدیک تر است؟
- [سایر] آیا در زمان پیامبر(ص) شیعه و سنی وجود داشت؟ چگونه به وجود آمدند؟
- [سایر] چرا اهل سنت مولودی خوانی در مورد پیامبر و امامان را صحیح نمی دانند؟
- [سایر] چرا شیعیان مانند اهل تسنن دست بسته نماز نمی خوانند؟ سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله چه بود؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله اردبیلی] یک سرمایهگذار میتواند با چند عامل که به طور مشترک کار میکنند، در مورد یک مال مضاربه کند، خواه سهم آنان از سود مساوی باشد یا نه و در عمل یکسان باشند یا متفاوت، همچنین چند سرمایهگذار میتوانند با یک عامل به مضاربه بپردازند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.