فرقهای اصولی تفسیر تشیّع و اهل سنّت درچیست؟
میان تفسیر شیعه و تفسیر اهل سنت، تفاوت جوهری و اساسی مشاهده نمی‌شود، به گونه‌ای که هر دو گروه با استفاده از روشها و گرایشهای گوناگون به تفسیر قرآن پرداخته باشند. اما آنچه تفسیر شیعه را از تفسیر اهل سنت متمایز می‌سازد، منابع تفسیری است؛ چرا که در منابع تفسیر، تفاوت عمده‌ای میان شیعه و اهل سنت به چشم می‌خورد. در این نوشتار، با رعایت اختصار منابع تفسیری اهل سنت و شیعه مورد بررسی قرار می گیرد: منابع تفسیری اهل سنّت از آنجا که اهل سنت، پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امامت ائمه معصومین علیهم السّلام یعنی شارحان بدون خطای اسلام و قرآن، اعتقاد نداشتند و به پیروی از خلیفه دوم می‌گفتند: (حسبنا کتاب الله)؛ (کتاب خدا ما را کفایت می‌کند) به ناچار در تفسیر قرآن به طور ناقص به منابع زیر رجوع نمودند که هیچ یک به تنهایی برای فهم معارف و معانی بلند قرآن کافی نبود. 1. قرآن کریم[1]: تفسیر قرآن به قرآن از مهمترین روشهای تفسیری است و استفاده از این روش، مستلزم اطلاع از کلّ قرآن می‌باشد. در حالی که یکی از خلفا هنگام رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله فوت آن حضرت را انکار نمود و گفت: پیامبر هرگز نمی‌میرد. هنگامی که یکی از صحابه آیة (انک میت و انهم میتون) را برای او تلاوت کرد، با کمال هنرمندی گفت: من این آیه را در قرآن ندیده بودم. 2. روایات و سنّت پیامبر: مقصود روایاتی است که در تفسیر قرآن وارد شده است و برای تفسیر قرآن راهگشا بوده است، متأسفانه از دو طریق به روایات بی‌اعتنایی شده و از آنها محروم شدند. نخست: آنکه قرآنی را که امام علی علیه السّلام جمع کرده بوده و جامع همه روایات تفسیری بود نپذیرفتند. دوم: آنکه با منع کتابت و جمع حدیث به مدت یک قرن و نیم عمدة روایات اصیل نبوی نابود و یا تحریف شد و تعداد کمی از آن روایات که مخلوط با روایات جعلی است باقی مانده است. البتّه نهی خلیفه روی دانشمندان شیعه که از منویات امیر مؤمنان پیروی می‌کردند، کوچک‌ترین اثری نگذارد.[2] 3. اجتهاد شخصی: هنگامی که صحابه توضیحی از خود قرآن و یا بیانی از پیامبر صلّی الله علیه و آله نمی‌یافتند به جهت آنکه خود عرب بودند و زبان عربی را به تمامیت آن می‌دانستند، به اجتهاد شخصی متوسل می‌شدند، اما آنان از این نکته غافل بودند که فهم قرآن در بسیاری از موارد، به مسائلی بیش از آن احتیاج دارد؛ زیرا که قرآن مشتمل بر عام و خاص، مجمل و مبیّن، محکم و متشابه و ... است؛ به همین دلیل، استنباط مقاصد و مفاهیم قرآن از لابلای این مشکلات احتیاج به علم ویژه‌ای دارد که بیشتر آنان که قرآن را از پیامبر اکرم فرا گرفته بودند، بدان آشنایی کامل نداشتند. نکته قابل توجه اینکه اجتهاد آنان در راستای قرآن نبود و بر اساس مبانی‌ای بود که گاهی در مقابل نص قرآن و سنت اجتهاد می‌کردند، قیاس، استحسان و... نمونه‌هایی از اجتهاد آنها است. این نوع اجتهاد، نفی ولایت ائمه علیهم السّلام اکتفا به قرآن و ردّ قرآن امام علی علیه السّلام را بدنبال داشت. 4. نظریات صحابه: ابن کثیر در مقدمه تفسیر خود می‌گوید: هرگاه تفسیر قرآن را در قرآن و سنت نیافتیم، به نظریات صحابه مراجعه می‌کنیم؛ زیرا آنان از قراینی برخوردار بوده‌اند که ما از آنها محرومیم، خصوصاً، بزرگان صحابه که دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح بوده‌اند[3]). بدیهی است شرایطی که ابن کثیر برای بزرگان صحابه ذکر کرده است (دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح) اگر در موردی از صحابه صدق نماید، نظریة آن یک نفر قابل قبول خواهد بود[4]. البته نباید فراموش کرد که آیات زیادی از قرآن و روایات نبوی در کتب معتبر اهل سنت در ردّ و انحراف عده‌ای از صحابه وارد شده است و کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده است تا آنجا که صحابه یکدیگر را ردّ و تکفیر نموده و به روی همدیگر شمشیر کشیده و یکدیگر را کشتند. بنابراین علاوه بر آیات و روایات، عقل سلیم در اینجا حکم می‌کند که تمامی صحابه قابل اعتماد نبوده‌اند و کلامشان مورد قبول نبوده و نیست. 5. اخبار اهل کتاب: از جمله حوادثی که بعد از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله پیش آمد، منع کتابت و جمع‌آوری حدیث بود؛ خلیفه دوم اصحاب را از نوشتن و نقل حدیث منع کرد و در مقابل دستور داد که دانشمندان اهل کتاب به نام (قَصاص) (قصه‌گو) برای آنها قصه‌های کتابهای تحریف شده را نقل نمایند، بدین جهت بسیاری از اصحاب، جهت تکمیل معلومات خود در زمنیة حوادث تاریخی در قرآن کریم، به اهل کتاب مراجعه می‌کردند. و با توجه به وقوع تحریف در تورات و انجیل و پدید آمدن مطالب جعلی در اخبار یهودیان و مسیحیان، می‌توان به خطر بزرگی که از این طریق تفسیر قرآن و به تبع آن دین اسلام را تهدید می‌کرد، پی برد[5]. مطالب تحریف شدة عهدین، نسبت‌های ناروا به خدا مانند جسم بودن، دست و پا داشتن، نسبت دادن گناه به پیامبران و ... در کتب تفسیری اهل سنت از جمله موضوعاتی است که دستاویزی برای دشمنان خدا نظیر سلمان رشدی شده است. در حالی که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: اهل کتاب را (در گفتارشان که نمی‌دانید حق است یا باطل) نه تصدیق کنید و نه تکذیب و بگویید: به خدای یکتا و آن چه بر ما نازل شده است، ایمان آوردیم[6]. به منظور آگاهی بیشتر به منابع اهل سنت مراجعه نمایید[7]. 6. اشعار و ابیات جاهلیت عرب[8]: خلیفة دوم تأکید داشت که در فهم قرآن به اشعار عرب، مراجعه شود، ذهبی نقل می‌کند که (خلیفه دوم می‌گفت: دیوان خود را حفظ کنید، تا گمراه نشوید. (اطرافیان) گفتند: دیوان ما چیست؟ گفت: شعر جاهلیت زیرا تفسیر کتاب شما و معانی گفتارتان در آن موجود است[9]. منابع تفسیری شیعه تفسیر شیعه، از دو منبع اصیل قرآنی تغذیه نموده است: 1. میراث غنی و معارف ارزشمند اهل بیت علیهم السّلام 2. اجتهاد بر اساس روشهای اتخاذ شده از ائمه معصومین علیهم السّلام از آنجا که شیعه معتقد به عصمت امامان است، آنان را از گناه و خطا مبرّا می‌شمارند و مفسران شیعه، هر دو منبع مذکور را نشأت گرفته از معصومین علیهم السّلام می دانند؛ از این رو تفسیر شیعه در مقایسه با دیگر تفاسیر، از امتیاز و خصوصیتی برتر برخوردار و متمایز است. بنابراین اقوال و آرای صحابه، تابعین و دیگر مفسران، نزد شیعه فاقد حجیت است و مفسر را از اجتهاد مستغنی نمی‌سازد؛ چنانکه مفسر هرگز در برابر نصوص و ظواهر معتبر کلام پیامبر صلّی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السّلام به خود اجازة اجتهاد نمی‌دهد. در مورد منبع اول، یعنی خود قرآن اختلافی بین سنی و شیعه وجود ندارد. اکثریت علمای شیعه، خود قرآن را نخستین منبع و مأخذ در تفسیر قرآن می دانند. زیرا تفسیر قرآن به قرآن به وسیلة خود ائمه معصومین علیهم السّلام انجام گرفت و چون اعمال آنها به عنوان سنت برای ما حجیت است، شیعه هم از این طریق پیروی نموده است. دربارة تفسیر شیعه و اهل سنت، واقعیتی را نمی‌توان انکار کرد و آن اینکه علمای شیعه تفسیر قرآن را با احتیاط بیشتر مورد بحث و مطالعه قرار داده‌اند. مهمترین دلیل آن هم تأکید امامان معصوم علیهم السّلام مبنی بر دور ماندن آنان از ورطه‌ای بوده که بسیاری از دانشمندان اهل سنت، به دلیل دور بودن از سنّت قطعی، بدان کشانده شدند. ائمه علیهم السّلام پیروان خود را از بازی با قرآن و سنجش کلام خدا با معیارهای محدود عقل بشری و نسبت دادن هر سخنی به خدا تحت عنوان تفسیر قرآن بر حذر داشته‌اند. از سوی دیگر، شیعه در مدت طولانی حضور ائمه علیهم السّلام به علّت دسترسی به واقعیت شریعت و تفسیر حقیقی و قطعی آیات توسط آنان، خود را از اجتهاد شخصی، بی‌نیاز می دانستند. این دو عامل و در کنار آنها فشارهای سیاسی که آنان را به استتار و پنهان‌کاری (تقیّه) وامی‌داشت، موجب شد که روند نگارش قرآن نزد شیعه به کندی انجام گرفته، سیر تحولات علم تفسیر و علوم قرآنی و طبقات مفسران به نحو دیگری شکل گیرد. در دوران غیبت حضرت ولی عصر (عج) به دلیل نیاز ضروری به تفسیر قرآن و عدم دسترسی به امام معصوم علیهم السّلام شتاب حرکت علمی شیعه در زمینه‌های نامبرده، چشمگیر بودن و گرایش به تفسیر و علوم قرآن، شتاب بیشتر گرفت و در قرن اخیر به اوج خود رسید[10]. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. دکتر صبری المتولی، منهج اهل سنة فی تفسیر القرآن الکریم، (قاهره، زهرا، الشرق، بی‌تا). 2. شیخ سالم الصفار، نقد منهج التفسیر و المفسرین المقارن، (بیروت، دارالهادی، چ اول، 1420 ه ق). 3. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، (تهران، اسوه، چ اول، 1375) ص 87 - 88. 4.عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، (تهران، سازمان چاپ و انتشارات،چ چهارم، 1379)ص53- 92. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ چهارم، 1379، ص 53 و 54. [2] . ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372، ج 2، مقدمه. [3] . ابن کثیر، تفسیر قرآن. ج 1، ص 3. [4] . عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 53 - 66. [5] . همان. [6] . بخاری، صحیح، ج 6، باب التفسیر، ص 25. [7] . ر.ک: الاسرائیلیات و اثر مافی التفسیر، ص 120، و احمد امین، فخرالاسلام، ص 201، و ابوریّه، اضواءٌ علی السنه المحمدیّه، ص 110. [8] . ر.ک: عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ص 53 - 66 . [9] . ذهبی، التفسیر و المفسرون، ص 74. [10] . عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 89 - 92 با تلخیص.
عنوان سوال:

فرقهای اصولی تفسیر تشیّع و اهل سنّت درچیست؟


پاسخ:

میان تفسیر شیعه و تفسیر اهل سنت، تفاوت جوهری و اساسی مشاهده نمی‌شود، به گونه‌ای که هر دو گروه با استفاده از روشها و گرایشهای گوناگون به تفسیر قرآن پرداخته باشند. اما آنچه تفسیر شیعه را از تفسیر اهل سنت متمایز می‌سازد، منابع تفسیری است؛ چرا که در منابع تفسیر، تفاوت عمده‌ای میان شیعه و اهل سنت به چشم می‌خورد. در این نوشتار، با رعایت اختصار منابع تفسیری اهل سنت و شیعه مورد بررسی قرار می گیرد:
منابع تفسیری اهل سنّت
از آنجا که اهل سنت، پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امامت ائمه معصومین علیهم السّلام یعنی شارحان بدون خطای اسلام و قرآن، اعتقاد نداشتند و به پیروی از خلیفه دوم می‌گفتند: (حسبنا کتاب الله)؛ (کتاب خدا ما را کفایت می‌کند) به ناچار در تفسیر قرآن به طور ناقص به منابع زیر رجوع نمودند که هیچ یک به تنهایی برای فهم معارف و معانی بلند قرآن کافی نبود.
1. قرآن کریم[1]: تفسیر قرآن به قرآن از مهمترین روشهای تفسیری است و استفاده از این روش، مستلزم اطلاع از کلّ قرآن می‌باشد. در حالی که یکی از خلفا هنگام رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله فوت آن حضرت را انکار نمود و گفت: پیامبر هرگز نمی‌میرد. هنگامی که یکی از صحابه آیة (انک میت و انهم میتون) را برای او تلاوت کرد، با کمال هنرمندی گفت: من این آیه را در قرآن ندیده بودم.
2. روایات و سنّت پیامبر: مقصود روایاتی است که در تفسیر قرآن وارد شده است و برای تفسیر قرآن راهگشا بوده است، متأسفانه از دو طریق به روایات بی‌اعتنایی شده و از آنها محروم شدند. نخست: آنکه قرآنی را که امام علی علیه السّلام جمع کرده بوده و جامع همه روایات تفسیری بود نپذیرفتند. دوم: آنکه با منع کتابت و جمع حدیث به مدت یک قرن و نیم عمدة روایات اصیل نبوی نابود و یا تحریف شد و تعداد کمی از آن روایات که مخلوط با روایات جعلی است باقی مانده است. البتّه نهی خلیفه روی دانشمندان شیعه که از منویات امیر مؤمنان پیروی می‌کردند، کوچک‌ترین اثری نگذارد.[2]
3. اجتهاد شخصی: هنگامی که صحابه توضیحی از خود قرآن و یا بیانی از پیامبر صلّی الله علیه و آله نمی‌یافتند به جهت آنکه خود عرب بودند و زبان عربی را به تمامیت آن می‌دانستند، به اجتهاد شخصی متوسل می‌شدند، اما آنان از این نکته غافل بودند که فهم قرآن در بسیاری از موارد، به مسائلی بیش از آن احتیاج دارد؛ زیرا که قرآن مشتمل بر عام و خاص، مجمل و مبیّن، محکم و متشابه و ... است؛ به همین دلیل، استنباط مقاصد و مفاهیم قرآن از لابلای این مشکلات احتیاج به علم ویژه‌ای دارد که بیشتر آنان که قرآن را از پیامبر اکرم فرا گرفته بودند، بدان آشنایی کامل نداشتند.
نکته قابل توجه اینکه اجتهاد آنان در راستای قرآن نبود و بر اساس مبانی‌ای بود که گاهی در مقابل نص قرآن و سنت اجتهاد می‌کردند، قیاس، استحسان و... نمونه‌هایی از اجتهاد آنها است. این نوع اجتهاد، نفی ولایت ائمه علیهم السّلام اکتفا به قرآن و ردّ قرآن امام علی علیه السّلام را بدنبال داشت.
4. نظریات صحابه: ابن کثیر در مقدمه تفسیر خود می‌گوید: هرگاه تفسیر قرآن را در قرآن و سنت نیافتیم، به نظریات صحابه مراجعه می‌کنیم؛ زیرا آنان از قراینی برخوردار بوده‌اند که ما از آنها محرومیم، خصوصاً، بزرگان صحابه که دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح بوده‌اند[3]). بدیهی است شرایطی که ابن کثیر برای بزرگان صحابه ذکر کرده است (دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح) اگر در موردی از صحابه صدق نماید، نظریة آن یک نفر قابل قبول خواهد بود[4]. البته نباید فراموش کرد که آیات زیادی از قرآن و روایات نبوی در کتب معتبر اهل سنت در ردّ و انحراف عده‌ای از صحابه وارد شده است و کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده است تا آنجا که صحابه یکدیگر را ردّ و تکفیر نموده و به روی همدیگر شمشیر کشیده و یکدیگر را کشتند. بنابراین علاوه بر آیات و روایات، عقل سلیم در اینجا حکم می‌کند که تمامی صحابه قابل اعتماد نبوده‌اند و کلامشان مورد قبول نبوده و نیست.
5. اخبار اهل کتاب: از جمله حوادثی که بعد از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله پیش آمد، منع کتابت و جمع‌آوری حدیث بود؛ خلیفه دوم اصحاب را از نوشتن و نقل حدیث منع کرد و در مقابل دستور داد که دانشمندان اهل کتاب به نام (قَصاص) (قصه‌گو) برای آنها قصه‌های کتابهای تحریف شده را نقل نمایند، بدین جهت بسیاری از اصحاب، جهت تکمیل معلومات خود در زمنیة حوادث تاریخی در قرآن کریم، به اهل کتاب مراجعه می‌کردند. و با توجه به وقوع تحریف در تورات و انجیل و پدید آمدن مطالب جعلی در اخبار یهودیان و مسیحیان، می‌توان به خطر بزرگی که از این طریق تفسیر قرآن و به تبع آن دین اسلام را تهدید می‌کرد، پی برد[5]. مطالب تحریف شدة عهدین، نسبت‌های ناروا به خدا مانند جسم بودن، دست و پا داشتن، نسبت دادن گناه به پیامبران و ... در کتب تفسیری اهل سنت از جمله موضوعاتی است که دستاویزی برای دشمنان خدا نظیر سلمان رشدی شده است.
در حالی که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: اهل کتاب را (در گفتارشان که نمی‌دانید حق است یا باطل) نه تصدیق کنید و نه تکذیب و بگویید: به خدای یکتا و آن چه بر ما نازل شده است، ایمان آوردیم[6]. به منظور آگاهی بیشتر به منابع اهل سنت مراجعه نمایید[7].
6. اشعار و ابیات جاهلیت عرب[8]: خلیفة دوم تأکید داشت که در فهم قرآن به اشعار عرب، مراجعه شود، ذهبی نقل می‌کند که (خلیفه دوم می‌گفت: دیوان خود را حفظ کنید، تا گمراه نشوید. (اطرافیان) گفتند: دیوان ما چیست؟ گفت: شعر جاهلیت زیرا تفسیر کتاب شما و معانی گفتارتان در آن موجود است[9].
منابع تفسیری شیعه
تفسیر شیعه، از دو منبع اصیل قرآنی تغذیه نموده است: 1. میراث غنی و معارف ارزشمند اهل بیت علیهم السّلام 2. اجتهاد بر اساس روشهای اتخاذ شده از ائمه معصومین علیهم السّلام از آنجا که شیعه معتقد به عصمت امامان است، آنان را از گناه و خطا مبرّا می‌شمارند و مفسران شیعه، هر دو منبع مذکور را نشأت گرفته از معصومین علیهم السّلام می دانند؛ از این رو تفسیر شیعه در مقایسه با دیگر تفاسیر، از امتیاز و خصوصیتی برتر برخوردار و متمایز است. بنابراین اقوال و آرای صحابه، تابعین و دیگر مفسران، نزد شیعه فاقد حجیت است و مفسر را از اجتهاد مستغنی نمی‌سازد؛ چنانکه مفسر هرگز در برابر نصوص و ظواهر معتبر کلام پیامبر صلّی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السّلام به خود اجازة اجتهاد نمی‌دهد.
در مورد منبع اول، یعنی خود قرآن اختلافی بین سنی و شیعه وجود ندارد. اکثریت علمای شیعه، خود قرآن را نخستین منبع و مأخذ در تفسیر قرآن می دانند. زیرا تفسیر قرآن به قرآن به وسیلة خود ائمه معصومین علیهم السّلام انجام گرفت و چون اعمال آنها به عنوان سنت برای ما حجیت است، شیعه هم از این طریق پیروی نموده است.
دربارة تفسیر شیعه و اهل سنت، واقعیتی را نمی‌توان انکار کرد و آن اینکه علمای شیعه تفسیر قرآن را با احتیاط بیشتر مورد بحث و مطالعه قرار داده‌اند. مهمترین دلیل آن هم تأکید امامان معصوم علیهم السّلام مبنی بر دور ماندن آنان از ورطه‌ای بوده که بسیاری از دانشمندان اهل سنت، به دلیل دور بودن از سنّت قطعی، بدان کشانده شدند.
ائمه علیهم السّلام پیروان خود را از بازی با قرآن و سنجش کلام خدا با معیارهای محدود عقل بشری و نسبت دادن هر سخنی به خدا تحت عنوان تفسیر قرآن بر حذر داشته‌اند. از سوی دیگر، شیعه در مدت طولانی حضور ائمه علیهم السّلام به علّت دسترسی به واقعیت شریعت و تفسیر حقیقی و قطعی آیات توسط آنان، خود را از اجتهاد شخصی، بی‌نیاز می دانستند. این دو عامل و در کنار آنها فشارهای سیاسی که آنان را به استتار و پنهان‌کاری (تقیّه) وامی‌داشت، موجب شد که روند نگارش قرآن نزد شیعه به کندی انجام گرفته، سیر تحولات علم تفسیر و علوم قرآنی و طبقات مفسران به نحو دیگری شکل گیرد.
در دوران غیبت حضرت ولی عصر (عج) به دلیل نیاز ضروری به تفسیر قرآن و عدم دسترسی به امام معصوم علیهم السّلام شتاب حرکت علمی شیعه در زمینه‌های نامبرده، چشمگیر بودن و گرایش به تفسیر و علوم قرآن، شتاب بیشتر گرفت و در قرن اخیر به اوج خود رسید[10].
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. دکتر صبری المتولی، منهج اهل سنة فی تفسیر القرآن الکریم، (قاهره، زهرا، الشرق، بی‌تا).
2. شیخ سالم الصفار، نقد منهج التفسیر و المفسرین المقارن، (بیروت، دارالهادی، چ اول، 1420 ه ق).
3. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، (تهران، اسوه، چ اول، 1375) ص 87 - 88.
4.عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، (تهران، سازمان چاپ و انتشارات،چ چهارم، 1379)ص53- 92.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ چهارم، 1379، ص 53 و 54.
[2] . ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372، ج 2، مقدمه.
[3] . ابن کثیر، تفسیر قرآن. ج 1، ص 3.
[4] . عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 53 - 66.
[5] . همان.
[6] . بخاری، صحیح، ج 6، باب التفسیر، ص 25.
[7] . ر.ک: الاسرائیلیات و اثر مافی التفسیر، ص 120، و احمد امین، فخرالاسلام، ص 201، و ابوریّه، اضواءٌ علی السنه المحمدیّه، ص 110.
[8] . ر.ک: عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ص 53 - 66 .
[9] . ذهبی، التفسیر و المفسرون، ص 74.
[10] . عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 89 - 92 با تلخیص.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین