سبک زندگی دینی در اندیشه رهبری متکی بر مهندسی معنوی است. مهندسی معنوی، محور تحول فرهنگی و مبنای مهندسی فرهنگی است. بدین سان مهندسی معنوی اصلی ترین شاخص سبک زندگی انقلابی نیز هست و نهادها و ارگانهای انقلابی اگر بخواهند سبک زندگی اسلامی تعریف کرده لازم است قبل از هر چیز به موضوع معنویت پرداخته و به افق های معنوی بیندیشند. سبک زندگی معنوی در اندیشه رهبری(بخش اول). مقدمه امروزه مفهوم معنویت به موضوعی فراگیر و باعث بحث و جدال های مختلفی در مراکز آکادمیک غرب گردیده است. کسانی که جنبش های جدید معنوی آشنایی اجمالی دارند به این گفته اذعان دارند موضوع معنویت برای تمدن غرب، اکنون در عرض موضوعاتی مانند اقتصاد، فرهنگ، سیاست قرار گرفته و پاره ای از کشورهای غربی هم چون فرانسه و آمریکا رویکردهای چند جانبه نسبت به این موضوع داشته اند. از یک منظر به عنوان آسیب و تهدید به آن نگریسته اند قوانین ضد فرقه ای برای محدود نمودن گروههای معنویت گرا تصویب واجرا نموده اند و حتی بسترهای شکل گیری و ایجاد جنبش های مردمی برای مقابله با معنویت نوپیدا را در کشورهایشان (به تعبیر آنها ادیان جدید) فراهم کرده اند. در رویکردی دیگر، ضمن حفظ گارد تهاجمی به بعضی از جنبش های باطن گرا، به عنوان فرصت به امر معنویت نگریسته و حتی زمینه های تکثیر و تولید گروههای نهادها و گروههای معنوی را فراهم ساخته اند. این که این دو رویکرد چگونه قابل جمع و پی گیری اند مأموریت این نوشتار نیست. معنویت در اندیشه مقام معظم رهبری در اندیشه رهبری موضوع معنویت بارها تکرار و از زوایای مختلف مورد بازخوانی قرار گرفته و پیرامون آن نکات متعددی مطرح گردیده است؛ به گونه ای که آرمان معنویت را (هماوردطلبی بزرگ جمهوری اسلامی) نسبت به نظام غربی برشمرده اند. امروز انسانها در همه نقاط دنیا تقریباً بخصوص در همین کشورهای غربی و مادی از مادیت دلزده شدهاند دلشان برای یک معنویتی که درست هم آن معنویت را نمیشناسند پر میزند و جوانها سر در گم دنبال چیزی ورای این ظواهر مادی و این لذات مادی هستند که برای آنها عادی شده دنبال معنویتند اما قدرتهای ادارهکنندهی عالم مدیریتهای اقتصادی دنیا یعنی همین غارتگران چپاولگران یعنی همین که شما به آن استکبار جهانی میگوئید نمیگذارند ملتها به سمت معنویت راه پیدا کنند شوق هست اما مانع هم هست در یک چنین دنیاای جمهوری اسلامی یعنی یک ملت یک کشور بزرگ در یک نقطهی حساس با این همه جوان با این ثروتهای مادی و معنوی که درس هست و همه هم میدانند پرچم معنویت را در دست گرفته میگوید من میخواهم انسانها را در سایه معنویت به سعادت به خوشبختی به رفاه به امنیت به پیشرفت علمی و به استقلال برسانم و ثابت کرده که این شدنی است این یک هماوردطلبی بزرگ نسبت به استکبار جهانی است.( 1386/02/19) آنچه در این نوشتار مدنظر است نقشۀ اجمالی (مهندسی معنوی) در نگاه رهبری است. مراد از مهندسی معنوی و نظام معنوی، سیستمی یکپارچه و متشکل از عناصر مختلف است که قطعات مختلف معنویت را در تمدن اسلامی شکل میدهد. لازم به ذکر است ترسیم این نظام که روح و اساس کار نهضت اسلامی است از زوایای مختلف در نگرش رهبری قابل مطالعه و رصد است. ما از معنویت به هیچ عنوان صرفنظر نمیکنیم؛ روح و اساس کار ما معنویت است.(25/5/83) در این نوشتار با نگاهی کلی، (تصویری اجمالی) از این نظام عرضه کرده و درباب هر کدام نکات و محورهایی را بیان می کنیم. این عناصرکه به صورت طولی، عناصر سازنده تمدن معنوی برآمده از اسلام را شکل می دهد از یک منظر شامل سه عنصر فرد معنوی، خانواده معنوی و حاکمیت (نظام) معنوی است که در نهایت به تشکیل (تمدن معنوی) برآمده از اسلام منتهی خواهد شد. الف) فرد معنوی برای انسانی که طالب معنویت است هدف اعلی عبارت از وصول به حق، رسیدن به قرب باری تعالی.(2/1/70) فرد معنوی کسی است که قابلیت های روحانی و الهی وجود خویش را شناخته و بدنبال بالندگی و شکوفایی آن است. شناخت این استعدادها تنها از وحی و مکتب انبیا ساخته است و در نتیجه رشد و حرکت دادن این قابلیت ها هم از طریق شریعت الهی میسر است. در مکتب رسولان الهی انسان معنوی کسی است که همه چیزش برای رضای خالق خویش و طبق دستورات وی انجام می پذیرد. کمال بشر این است که دل و فکر او پاکیزه شود. انسان خیرخواه، انسان بامعرفت، انسان خداشناس و خداپرست، انسانی است که عمل، حرکات، گفتار، کردار و حتی خاطرات و خطورات ذهنی او، طبق رضای خدا انجام میگیرد.. انبیا، چنین انسانی را میخواهند به وجود آورند.(15/10/71) انسان پرورش یافته در مکتب انبیا متخلق به اخلاق حسنه است و موجبات تعالی و تکامل معنوی و روحی را در خود فراهم نموده و به معرفت الهی دست یافته است. چنین انسانی است که انسان کامل در مکتب پیامبران است.(19/9/75) در نظام اسلامی، آن تحوّلی که به وجود میآید، صرفاً تحوّل سیاسی نیست. فرق اساسی نظام الهی با نظامهای دیگر، همین است. در نظام الهی، انسانها تحوّل معنوی پیدا میکنند. انسان مادّی، انسان معنوی و الهی میشود و آرزوهای مادّی به آرزوهای والای انسانی و خدایی تبدیل میگردد(29/7/77) انسان معنوی دو حوزۀ بینش و رفتار را مبنای تحول معنوی خویش قرار میدهد و با تحول و تغییر در این دو محور است که تفاوت انسان معنوی با غیر او معلوم میشود. 1. بینش معنوی انسان معنوی قبل از عمل به ایجاد بینش معنوی همت می گمارد و البته در گام های بعدی آن را با عمل تقویت و تثبیت می نماید. هرآن چه که انسان در عرصۀ بینش و نگرش باید در عرصه حیات معنوی داشته باشد و ذهن جویندگان معنویت به آن نیازمند است بینش معنوی گفته میشود. بینش معنوی بر سه پایه توحید و خردورزی و مسئولیت محوری استوار است. این سه محور، مهم ترین ارکانِ بینش معنوی را تشکیل میدهند: 11. توحید محوری معنویت باید بر محور توحید و نگرش توحیدی بنا گردد، در غیر این صورت احساس به ظاهر معنوی که به انسان عارض میشود، حالتی است که به تعالی معنوی انسان هیچ کمکی نمی کند.( 14/ 03/ 1381) توحید مبنای زندگی معنوی است و اعتقاد به وحدانیت خداوند باید به قاعده زندگی تبدیل شود. (29/9/68) معنا و روح توحید عبارت است از اینکه انسان از غیر خدا عبودیّت نکند و در مقابل غیر خدا، جبههی بندگی به زمین نساید. این معنای عبودیّتِ کامل و خالص است. (10/10/73) چنین نگرشی اگر زیربنای حرکت معنوی انسان قرار گیرد، ضامن تداوم فضایل اخلاقی در افراد گردیده و به تداوم معارف انبیا که همان کلمه توحید است منتهی خواهد شد. (5/10/74) توحید محوری در دل انسان ها (بینش امید) را متولد می کند و نشاط آور، تلاش آفرین و حرکت بخش است. (17/10/74) و در عرصه عمل با عنصر (توکل) تکمیل شده و سپردن نتیجه کارها به ذات مقدس الهی و دوری از نتیجه گرایی از لوازم آن است. (9/6/85) توحید در بینش معنوی تنها در اذعان به وجود خداوند خلاصه نمی شود، بلکه پذیرش اصولی مانند جایگاه پیامبران الهی و معصومین که همگی با نصب تشریعی الهی حجیت یافته اند در این بینش تعبیه شده است. ( 18/ 02/ 1375) و (2/1/83) بینش توحیدیِ فرد معنوی در پذیرش ربوبیت تکوینی الهی خلاصه نمیشود و مرز آن تا سرسپردن به ربوبیت تشریعی الهی ادامه دارد. ربوبیت تشریعی به معنای این است که انسان معنوی آن گونه که خود بخواهد و بفهمد نمی تواند به ساحت عالم معنا قدم گذارد؛ بلکه طبق نقشۀ راهی که رسولان الهی از طرف خداوند برای انسان ها ترسیم کرده اند حرکت کرده و سلوک معنوی خویش را در چهارچوب دین ترسیم نمایند. 12. خردورزی خردورزی به معنای اکتفا به عقل و به حاشیه راندن شریعت نیست. اگر چه در متون دینی به عقل پیامبر درونی انسانها خطاب شده و دستور به احیای این رسول باطنی داده شده، اما عقل رقیب دین شمرده نشده و پرورش قوۀ عاقله و تربیت آن از مهم ترین رسالتهای ادیان الهی معرفی شده است. انسان معنوی (باید تقوای فکر و عقل داشته باشد؛ یعنی عقل را از انحراف نگهداشتن، از خطاها و لغزشها بازداشتن، از تعطیل و بیکارگی نجات دادن، و خرد را در امور زندگی به کار بستن.) (28/5/84) پرداختن به عقل و به کارگیری دستورات و راهنمایی هایش، شاخص مهم زندگی معنوی است که در کنار میزان شریعت، عامل مهمی در تعالی روحی خواهد بود که البته خردورزی نباید به صورت محافظه کاری و پرهیز از تحول خود را نشان دهد. (6/8/84) همهی خردورزیهای بشر در طول تاریخ، ناشی از تعالیم پیغمبران است.(11/6/84) (هدف دین و غایت بعثت) در درجهی اول، تربیت عقلانی است. یعنی نیروی خرد انسانی را استخراج کردن، آن را بر تفکرات و اعمال انسانْ حاکم قرار دادن، مشعل خرد انسانی را به دست انسان سپردن، تا راه را با این مشعل تشخیص بدهد و قادر بر طی کردن آن راه باشد؛ این اولین مسئله است؛ و مهمترین مسئله هم همین است. (29/4/88) اولین کار پیامبر مکرم اثارهی عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد میدهد، انسان را به دین میکشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار میکند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالتآمیز و دل دادن به دنیا بازمیدارد. لذا اولْ کار این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد. (29/4/88) 13. مسئولیت مداری امروزه در عرفان های وارداتی شعار دوری از مسئولیت های انسانی و اجتماعی سرداده میشود و با نام (حمایت از صلح) شعار (عدم مبارزه با ظلم و جنگ) فریاد میشود. در اسلام انسان معنوی، انسان بریده از اجتماع و بی درد نیست. مسئولیت انسان معنوی از تعهد نسبت به آسمان و طبیعت و زمین شروع شده و تا مسئولیت نسبت به انسان ها ادامه دارد. (1/5/80) ملاک مسئولیت برای انسان معنوی این است که مصالح و سرنوشت عمومی را بر مصالح و منافع شخصی ترجیح دهد (26/9/83) و حتی نسبت به تاریخ خویش و نسبت به کل بشریت حس مسئولیت پیدا کرده و آن را مقدس بشمارد. مسئولیت و تعهد در مقابل جامعه و انسان های دیگر تنها این نیست که انسان به هم نوعان خودش حس محبت و نوع دوستی داشته و به آن ها ترحم نماید؛ (15/10/71) بلکه مسئولیتی دینی است که مبارزه و جهاد با ظلم و ستم را به عنوان یک مسئولیت انسانی به رسمیت می شناسد و کار و وظیفه در مقابل ایشان را یک تعهد معنوی و دینی تلقی می کند.(17/10/70)، (12/6/81) انسان معنوی باور به مبارزه، دشمن شناسی، موقعیت شناسی را نیز جزو بینش های معنوی خویش میشمارد و اساسا زندگی را میدان مبارزه می داند.(19/11/79) استقرار عدالت جهانی، (8/4/68) گسترش توحید،(3/9/78) نجات مستضعفان(8/4/68) استکبارستیزی(10/8/68) آرمان هایی است که انسان معنوی در پی تحقق آن است. 2. سلوک معنوی سلوک معنوی مجموع کنش هایی است که انسانِ معنوی برای کسبِ تعالی به کارگرفته و در دو حوزۀ خلقیات و رفتار(عملی) تعقیب می کند. رفتار معنوی اگر چه با وجهه فردی توصیه شده اند اما خاصیت اصلی آن در تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی است. سلوک معنوی به معنای فردی آن فصل گسترده ای در اندیشه رهبری محسوب می شود که اگرچه پرداختن تفصیلی به آن در حوصلۀ این نوشتار نیست، اما سیری در رؤوس و عناوین آن راهگشا و فایده بخش است. در بخش عملیِ معنوی فردی پرهیز از معاصی، خشت اول است. بخش مهمی از معنویت در اسلام عبارت است از اخلاق، دوری از گناه، دوری از تهمت، دوری از سوءظن، دوری از غیبت، دوری از بددلی، دوری از جداسازی دلها از یکدیگر.(14/3/1390) هدف سلوک عملی دوری از منیت و خودبینی و غرور شیطانی است. همه مفاسد عالم، ظلم ها، تبعیض ها ناشی از منیت انسان هاست. از این روست که غایت سیر معنوی و روحی انسان ها کنار گذاشتن این خصیصه منفی است. (30/1/69) پیوند با امام عصر، انس با قرآن، دعا نمونه های عملی رفتار عملی است. ارتباط روحی با امام زمان عج پیوند معنوی با مرکز تفضلات الهی و کانون رحمت حق بوده و عروج روحی و قرب الهی را بدنبال دارد.( 17/ 10/ 1374) ربط با قرآن، به این دلیل که گوینده قرآن ، ذات اقدس الهی است (1/9/77) و انس با قرآن و تدبر در آن برای انسان رشد و تعالی معنوی بدنبال دارد. با قرآن دل و جان انسان نورانی شده و از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور هدایت راه پیدا میکند.(14/10/73) دعا در هر سه نوعش (چه درخواست، چه تمجید و تحمید و چه اظهار محبت به خداوند) نقشی بی بدیل در تطهیر روح انسان دارد. 29/ 07/ 1384) خلاصه این که عبادت به معنای خاص خود که همان خلوت با خدا و ارتباط با اوست(25/ 09/ 1379)، غیر از شکل قرآن، امام زمان، دعا و استمداد از خدا، به شکلِ تفکر، (02/ 08/ 1389)تهجد، گریه، تضرع، (17/ 07/ 1384)توبه و استغفار، جهاد و هجرت (23/ 04/ 1368) قابل تحقق است. خلقیات مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامهریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران- اینکه دیگران حقی دارند و باید حق آنها رعایت شود، یکی از خلقیات و فضایل بسیار مهم است- کرامت انسان، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی، قناعت- یکی از مهمترین فضایل اخلاقی برای یک کشور قناعت است، و اگر امروز ما در برخی زمینهها دچار مصیبت هستیم، بهخاطر این است که این اخلاق حسنهی مهم اسلامی را فراموش کردهایم- امانت، درستکاری، حقطلبی، زیباییطلبی- یکی از خلقیات خوب، زیباییطلبی است؛ یعنی به دنبال زیبایی بودن، زندگی را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگی را و هم باطن زندگی را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر- نفی مصرفزدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم. (11/9/83) در نتیجه اخلاق نیکو هم فقط خوش اخلاقی با مردم نیست؛ بلکه به معنای پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است.(6/1/85) منابع: گفتارهای رهبری از نرم افزار حدیث ولایت که توسط موسسه انقلاب اسلامی تولید شده با ذکر تاریخ سخنرانی ها اخذ شده است. در این نوشتار تنها به تاریخ سخنان اکتفا شده است. پژوهشگر و کارشناس ارشد معنویت های کاذب؛ حجت الاسلام حمزه شریفی دوست منبع: خبرگزاری رسا
سبک زندگی دینی در اندیشه رهبری متکی بر مهندسی معنوی است. مهندسی معنوی، محور تحول فرهنگی و مبنای مهندسی فرهنگی است. بدین سان مهندسی معنوی اصلی ترین شاخص سبک زندگی انقلابی نیز هست و نهادها و ارگانهای انقلابی اگر بخواهند سبک زندگی اسلامی تعریف کرده لازم است قبل از هر چیز به موضوع معنویت پرداخته و به افق های معنوی بیندیشند.
سبک زندگی معنوی در اندیشه رهبری(بخش اول).
مقدمه
امروزه مفهوم معنویت به موضوعی فراگیر و باعث بحث و جدال های مختلفی در مراکز آکادمیک غرب گردیده است. کسانی که جنبش های جدید معنوی آشنایی اجمالی دارند به این گفته اذعان دارند موضوع معنویت برای تمدن غرب، اکنون در عرض موضوعاتی مانند اقتصاد، فرهنگ، سیاست قرار گرفته و پاره ای از کشورهای غربی هم چون فرانسه و آمریکا رویکردهای چند جانبه نسبت به این موضوع داشته اند. از یک منظر به عنوان آسیب و تهدید به آن نگریسته اند قوانین ضد فرقه ای برای محدود نمودن گروههای معنویت گرا تصویب واجرا نموده اند و حتی بسترهای شکل گیری و ایجاد جنبش های مردمی برای مقابله با معنویت نوپیدا را در کشورهایشان (به تعبیر آنها ادیان جدید) فراهم کرده اند. در رویکردی دیگر، ضمن حفظ گارد تهاجمی به بعضی از جنبش های باطن گرا، به عنوان فرصت به امر معنویت نگریسته و حتی زمینه های تکثیر و تولید گروههای نهادها و گروههای معنوی را فراهم ساخته اند. این که این دو رویکرد چگونه قابل جمع و پی گیری اند مأموریت این نوشتار نیست.
معنویت در اندیشه مقام معظم رهبری
در اندیشه رهبری موضوع معنویت بارها تکرار و از زوایای مختلف مورد بازخوانی قرار گرفته و پیرامون آن نکات متعددی مطرح گردیده است؛ به گونه ای که آرمان معنویت را (هماوردطلبی بزرگ جمهوری اسلامی) نسبت به نظام غربی برشمرده اند.
امروز انسانها در همه نقاط دنیا تقریباً بخصوص در همین کشورهای غربی و مادی از مادیت دلزده شدهاند دلشان برای یک معنویتی که درست هم آن معنویت را نمیشناسند پر میزند و جوانها سر در گم دنبال چیزی ورای این ظواهر مادی و این لذات مادی هستند که برای آنها عادی شده دنبال معنویتند اما قدرتهای ادارهکنندهی عالم مدیریتهای اقتصادی دنیا یعنی همین غارتگران چپاولگران یعنی همین که شما به آن استکبار جهانی میگوئید نمیگذارند ملتها به سمت معنویت راه پیدا کنند شوق هست اما مانع هم هست در یک چنین دنیاای جمهوری اسلامی یعنی یک ملت یک کشور بزرگ در یک نقطهی حساس با این همه جوان با این ثروتهای مادی و معنوی که درس هست و همه هم میدانند پرچم معنویت را در دست گرفته میگوید من میخواهم انسانها را در سایه معنویت به سعادت به خوشبختی به رفاه به امنیت به پیشرفت علمی و به استقلال برسانم و ثابت کرده که این شدنی است این یک هماوردطلبی بزرگ نسبت به استکبار جهانی است.( 1386/02/19)
آنچه در این نوشتار مدنظر است نقشۀ اجمالی (مهندسی معنوی) در نگاه رهبری است. مراد از مهندسی معنوی و نظام معنوی، سیستمی یکپارچه و متشکل از عناصر مختلف است که قطعات مختلف معنویت را در تمدن اسلامی شکل میدهد. لازم به ذکر است ترسیم این نظام که روح و اساس کار نهضت اسلامی است از زوایای مختلف در نگرش رهبری قابل مطالعه و رصد است.
ما از معنویت به هیچ عنوان صرفنظر نمیکنیم؛ روح و اساس کار ما معنویت است.(25/5/83)
در این نوشتار با نگاهی کلی، (تصویری اجمالی) از این نظام عرضه کرده و درباب هر کدام نکات و محورهایی را بیان می کنیم. این عناصرکه به صورت طولی، عناصر سازنده تمدن معنوی برآمده از اسلام را شکل می دهد از یک منظر شامل سه عنصر فرد معنوی، خانواده معنوی و حاکمیت (نظام) معنوی است که در نهایت به تشکیل (تمدن معنوی) برآمده از اسلام منتهی خواهد شد.
الف) فرد معنوی
برای انسانی که طالب معنویت است هدف اعلی عبارت از وصول به حق، رسیدن به قرب باری تعالی.(2/1/70) فرد معنوی کسی است که قابلیت های روحانی و الهی وجود خویش را شناخته و بدنبال بالندگی و شکوفایی آن است. شناخت این استعدادها تنها از وحی و مکتب انبیا ساخته است و در نتیجه رشد و حرکت دادن این قابلیت ها هم از طریق شریعت الهی میسر است. در مکتب رسولان الهی انسان معنوی کسی است که همه چیزش برای رضای خالق خویش و طبق دستورات وی انجام می پذیرد.
کمال بشر این است که دل و فکر او پاکیزه شود. انسان خیرخواه، انسان بامعرفت، انسان خداشناس و خداپرست، انسانی است که عمل، حرکات، گفتار، کردار و حتی خاطرات و خطورات ذهنی او، طبق رضای خدا انجام میگیرد.. انبیا، چنین انسانی را میخواهند به وجود آورند.(15/10/71)
انسان پرورش یافته در مکتب انبیا متخلق به اخلاق حسنه است و موجبات تعالی و تکامل معنوی و روحی را در خود فراهم نموده و به معرفت الهی دست یافته است. چنین انسانی است که انسان کامل در مکتب پیامبران است.(19/9/75)
در نظام اسلامی، آن تحوّلی که به وجود میآید، صرفاً تحوّل سیاسی نیست. فرق اساسی نظام الهی با نظامهای دیگر، همین است. در نظام الهی، انسانها تحوّل معنوی پیدا میکنند. انسان مادّی، انسان معنوی و الهی میشود و آرزوهای مادّی به آرزوهای والای انسانی و خدایی تبدیل میگردد(29/7/77)
انسان معنوی دو حوزۀ بینش و رفتار را مبنای تحول معنوی خویش قرار میدهد و با تحول و تغییر در این دو محور است که تفاوت انسان معنوی با غیر او معلوم میشود.
1. بینش معنوی
انسان معنوی قبل از عمل به ایجاد بینش معنوی همت می گمارد و البته در گام های بعدی آن را با عمل تقویت و تثبیت می نماید. هرآن چه که انسان در عرصۀ بینش و نگرش باید در عرصه حیات معنوی داشته باشد و ذهن جویندگان معنویت به آن نیازمند است بینش معنوی گفته میشود. بینش معنوی بر سه پایه توحید و خردورزی و مسئولیت محوری استوار است. این سه محور، مهم ترین ارکانِ بینش معنوی را تشکیل میدهند:
11. توحید محوری
معنویت باید بر محور توحید و نگرش توحیدی بنا گردد، در غیر این صورت احساس به ظاهر معنوی که به انسان عارض میشود، حالتی است که به تعالی معنوی انسان هیچ کمکی نمی کند.( 14/ 03/ 1381) توحید مبنای زندگی معنوی است و اعتقاد به وحدانیت خداوند باید به قاعده زندگی تبدیل شود. (29/9/68) معنا و روح توحید عبارت است از اینکه انسان از غیر خدا عبودیّت نکند و در مقابل غیر خدا، جبههی بندگی به زمین نساید. این معنای عبودیّتِ کامل و خالص است. (10/10/73) چنین نگرشی اگر زیربنای حرکت معنوی انسان قرار گیرد، ضامن تداوم فضایل اخلاقی در افراد گردیده و به تداوم معارف انبیا که همان کلمه توحید است منتهی خواهد شد. (5/10/74) توحید محوری در دل انسان ها (بینش امید) را متولد می کند و نشاط آور، تلاش آفرین و حرکت بخش است. (17/10/74) و در عرصه عمل با عنصر (توکل) تکمیل شده و سپردن نتیجه کارها به ذات مقدس الهی و دوری از نتیجه گرایی از لوازم آن است. (9/6/85)
توحید در بینش معنوی تنها در اذعان به وجود خداوند خلاصه نمی شود، بلکه پذیرش اصولی مانند جایگاه پیامبران الهی و معصومین که همگی با نصب تشریعی الهی حجیت یافته اند در این بینش تعبیه شده است. ( 18/ 02/ 1375) و (2/1/83) بینش توحیدیِ فرد معنوی در پذیرش ربوبیت تکوینی الهی خلاصه نمیشود و مرز آن تا سرسپردن به ربوبیت تشریعی الهی ادامه دارد. ربوبیت تشریعی به معنای این است که انسان معنوی آن گونه که خود بخواهد و بفهمد نمی تواند به ساحت عالم معنا قدم گذارد؛ بلکه طبق نقشۀ راهی که رسولان الهی از طرف خداوند برای انسان ها ترسیم کرده اند حرکت کرده و سلوک معنوی خویش را در چهارچوب دین ترسیم نمایند.
12. خردورزی
خردورزی به معنای اکتفا به عقل و به حاشیه راندن شریعت نیست. اگر چه در متون دینی به عقل پیامبر درونی انسانها خطاب شده و دستور به احیای این رسول باطنی داده شده، اما عقل رقیب دین شمرده نشده و پرورش قوۀ عاقله و تربیت آن از مهم ترین رسالتهای ادیان الهی معرفی شده است. انسان معنوی (باید تقوای فکر و عقل داشته باشد؛ یعنی عقل را از انحراف نگهداشتن، از خطاها و لغزشها بازداشتن، از تعطیل و بیکارگی نجات دادن، و خرد را در امور زندگی به کار بستن.) (28/5/84) پرداختن به عقل و به کارگیری دستورات و راهنمایی هایش، شاخص مهم زندگی معنوی است که در کنار میزان شریعت، عامل مهمی در تعالی روحی خواهد بود که البته خردورزی نباید به صورت محافظه کاری و پرهیز از تحول خود را نشان دهد. (6/8/84)
همهی خردورزیهای بشر در طول تاریخ، ناشی از تعالیم پیغمبران است.(11/6/84) (هدف دین و غایت بعثت) در درجهی اول، تربیت عقلانی است. یعنی نیروی خرد انسانی را استخراج کردن، آن را بر تفکرات و اعمال انسانْ حاکم قرار دادن، مشعل خرد انسانی را به دست انسان سپردن، تا راه را با این مشعل تشخیص بدهد و قادر بر طی کردن آن راه باشد؛ این اولین مسئله است؛ و مهمترین مسئله هم همین است. (29/4/88)
اولین کار پیامبر مکرم اثارهی عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد میدهد، انسان را به دین میکشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار میکند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالتآمیز و دل دادن به دنیا بازمیدارد. لذا اولْ کار این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد. (29/4/88)
13. مسئولیت مداری
امروزه در عرفان های وارداتی شعار دوری از مسئولیت های انسانی و اجتماعی سرداده میشود و با نام (حمایت از صلح) شعار (عدم مبارزه با ظلم و جنگ) فریاد میشود.
در اسلام انسان معنوی، انسان بریده از اجتماع و بی درد نیست. مسئولیت انسان معنوی از تعهد نسبت به آسمان و طبیعت و زمین شروع شده و تا مسئولیت نسبت به انسان ها ادامه دارد. (1/5/80) ملاک مسئولیت برای انسان معنوی این است که مصالح و سرنوشت عمومی را بر مصالح و منافع شخصی ترجیح دهد (26/9/83) و حتی نسبت به تاریخ خویش و نسبت به کل بشریت حس مسئولیت پیدا کرده و آن را مقدس بشمارد. مسئولیت و تعهد در مقابل جامعه و انسان های دیگر تنها این نیست که انسان به هم نوعان خودش حس محبت و نوع دوستی داشته و به آن ها ترحم نماید؛ (15/10/71) بلکه مسئولیتی دینی است که مبارزه و جهاد با ظلم و ستم را به عنوان یک مسئولیت انسانی به رسمیت می شناسد و کار و وظیفه در مقابل ایشان را یک تعهد معنوی و دینی تلقی می کند.(17/10/70)، (12/6/81) انسان معنوی باور به مبارزه، دشمن شناسی، موقعیت شناسی را نیز جزو بینش های معنوی خویش میشمارد و اساسا زندگی را میدان مبارزه می داند.(19/11/79) استقرار عدالت جهانی، (8/4/68) گسترش توحید،(3/9/78) نجات مستضعفان(8/4/68) استکبارستیزی(10/8/68) آرمان هایی است که انسان معنوی در پی تحقق آن است.
2. سلوک معنوی
سلوک معنوی مجموع کنش هایی است که انسانِ معنوی برای کسبِ تعالی به کارگرفته و در دو حوزۀ خلقیات و رفتار(عملی) تعقیب می کند. رفتار معنوی اگر چه با وجهه فردی توصیه شده اند اما خاصیت اصلی آن در تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی است.
سلوک معنوی به معنای فردی آن فصل گسترده ای در اندیشه رهبری محسوب می شود که اگرچه پرداختن تفصیلی به آن در حوصلۀ این نوشتار نیست، اما سیری در رؤوس و عناوین آن راهگشا و فایده بخش است.
در بخش عملیِ معنوی فردی پرهیز از معاصی، خشت اول است. بخش مهمی از معنویت در اسلام عبارت است از اخلاق، دوری از گناه، دوری از تهمت، دوری از سوءظن، دوری از غیبت، دوری از بددلی، دوری از جداسازی دلها از یکدیگر.(14/3/1390)
هدف سلوک عملی دوری از منیت و خودبینی و غرور شیطانی است. همه مفاسد عالم، ظلم ها، تبعیض ها ناشی از منیت انسان هاست. از این روست که غایت سیر معنوی و روحی انسان ها کنار گذاشتن این خصیصه منفی است. (30/1/69) پیوند با امام عصر، انس با قرآن، دعا نمونه های عملی رفتار عملی است.
ارتباط روحی با امام زمان عج پیوند معنوی با مرکز تفضلات الهی و کانون رحمت حق بوده و عروج روحی و قرب الهی را بدنبال دارد.( 17/ 10/ 1374) ربط با قرآن، به این دلیل که گوینده قرآن ، ذات اقدس الهی است (1/9/77) و انس با قرآن و تدبر در آن برای انسان رشد و تعالی معنوی بدنبال دارد. با قرآن دل و جان انسان نورانی شده و از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور هدایت راه پیدا میکند.(14/10/73) دعا در هر سه نوعش (چه درخواست، چه تمجید و تحمید و چه اظهار محبت به خداوند) نقشی بی بدیل در تطهیر روح انسان دارد. 29/ 07/ 1384)
خلاصه این که عبادت به معنای خاص خود که همان خلوت با خدا و ارتباط با اوست(25/ 09/ 1379)، غیر از شکل قرآن، امام زمان، دعا و استمداد از خدا، به شکلِ تفکر، (02/ 08/ 1389)تهجد، گریه، تضرع، (17/ 07/ 1384)توبه و استغفار، جهاد و هجرت (23/ 04/ 1368) قابل تحقق است.
خلقیات مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامهریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران- اینکه دیگران حقی دارند و باید حق آنها رعایت شود، یکی از خلقیات و فضایل بسیار مهم است- کرامت انسان، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی، قناعت- یکی از مهمترین فضایل اخلاقی برای یک کشور قناعت است، و اگر امروز ما در برخی زمینهها دچار مصیبت هستیم، بهخاطر این است که این اخلاق حسنهی مهم اسلامی را فراموش کردهایم- امانت، درستکاری، حقطلبی، زیباییطلبی- یکی از خلقیات خوب، زیباییطلبی است؛ یعنی به دنبال زیبایی بودن، زندگی را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگی را و هم باطن زندگی را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر- نفی مصرفزدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم. (11/9/83) در نتیجه اخلاق نیکو هم فقط خوش اخلاقی با مردم نیست؛ بلکه به معنای پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است.(6/1/85)
منابع: گفتارهای رهبری از نرم افزار حدیث ولایت که توسط موسسه انقلاب اسلامی تولید شده با ذکر تاریخ سخنرانی ها اخذ شده است. در این نوشتار تنها به تاریخ سخنان اکتفا شده است.
پژوهشگر و کارشناس ارشد معنویت های کاذب؛
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست
منبع: خبرگزاری رسا
- [سایر] ملاک معنویت توحیدی در کلام مقام معظم رهبری چیست؟
- [سایر] منظور مقام معظم رهبری از جهاد فکری چیست؟
- [سایر] منظور مقام معظم رهبری از جمله ی من انقلابی ام چیست؟
- [سایر] مقام معظم رهبری کی به مقام مرجعیت رسیدند؟
- [سایر] مدیریت مقام معظم رهبری چگونه ارزیابی میشود؟
- [سایر] زندگینامه مقام معظم رهبری را بفرمایید؟
- [آیت الله خامنه ای] تکلیف مقلدین مقام معظم رهبری(دام ظله)
- [سایر] منظور از علم کلام چیست؟
- [سایر] با توجه به این که مقام معظم رهبری توسط مجلس خبرگان و در یک کلام توسط مردم ایران انتخاب میشود چرا ما او را ولی امر مسلمین جهان می نامیم در صورتی که مسلمانان سایر کشورها در انتخاب ایشان دخالتی ندارند و
- [سایر] مقام معظم رهبری چه دیدگاهی در مورد مدگرایی دارد؟
- [آیت الله بهجت] در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که به هر زبانی معامله میکنند، صحیح گفته شود و کاملاً بیانگر مقصود طرفین باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] تکبیر وحمد وسوره وذکر ودعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود وصدق کلام بر او کند و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر وصدایزیاد نمیشنود، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خانه یا مغازه را اجاره کند و صاحب ملک با او شرط کند که فقط خود او از آنها استفاده نماید یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده شود، مستأجر نمیتواند آن را به دیگری اجاره دهد و اگر شرط نکند یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده نشود، میتواند آن را به دیگری اجاره دهد؛ ولی اگر بخواهد به زیادتر از مقداری که اجاره کرده آن را اجاره دهد، باید در آن کاری مانند تعمیر و سفید کاری انجام داده باشد یا به غیر جنسی که اجاره کرده آن را اجاره دهد، مثلاً اگر با پول اجاره کرده به گندم یا چیز دیگری اجاره دهد.
- [امام خمینی] اگر ارتباط علمای اعلام با ظلمه، موجب تقویت آنها شود یا موجب تبرئه آنها پیش افراد بیاطلاع شود، یا موجب جرأت آنها گردد، یا موجب هتک مقام علم شود، واجب است ترک آن.
- [آیت الله اردبیلی] اگر ارتباط عالمان با ستمگران، موجب تقویت یا تبرئه ستمگران در نزد افراد بیاطّلاع شود یا موجب جرأت آنها گردد یا موجب هتک مقام علم شود، ترک آن واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر غیر از خانه، مغازه و اتاق چیز دیگری مانند زمین، کشتی، اتومبیل سواری یا اتوبوس را اجاره کند و مالک با او شرط نکند که فقط خودش از آن استفاده نماید یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده نشود، میتواند آن را به بیشتر از مقداری که اجاره کرده به دیگری اجاره دهد.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزا یا شرایط آن را بهجا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند. و اگر سهواً در نماز احتیاط کلام بیجا گفت، بنابر اظهر سجده سهو واجب نیست، اگرچه احتیاط در بهجا آوردن است.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزاء یا شرایط آن را بجا آورده یا نه ، به شک خود اعتنا نکند . و اگر سهوا در نماز احتیاط کلام بی جا گفت ، بنا بر اظهر سجده سهو واجب نیست ، اگر چه احتیاط در بجا آوردن است .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کارگر یا کارمندی خود را در استخدام و اجاره دیگری قرار دهد نمی تواند او را به استخدام و اجاره دیگری درآورد، مگر این که ظاهر کلام یا عملش این باشد که مستأجر از این جهت آزاد است، در این صورت چنانچه او را به زیادتر از آن مبلغ واگذار کند اشکال دارد ولی در غیر خانه و مغازه و اجیر اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] به دست آوردن فتوا ( یعنی دستور مجتهد ) چهار راه دارد: 1 شنیدن از خود مجتهد. 2 شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. 3 شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست، اگر اطمینان به کلام او دارد ، بنا بر احوط. 4 دیدن در رساله مجتهد، در صورتی که به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد ، بنا بر احوط .