لطفا توضیح کاملی درباره علم کلام بدهید. تعریف علم کلام: با توجه به اینکه تعریف علوم از طریق یکی از امور یاد شده (موضوع، غایت و روش بحث) انجام میگیرد. و جامعترین تعریف آن است که مشتمل بر همة این جهات باشد، در این فصل به بررسی و نقد نمونههایی از تعریف علم کلام پرداخته و جامعترین تعریف را یادآور میشویم. 1. ابن خلدون در تعریف علم کلام گفته است: (هُوَ عِلمٌ یتضمن الحجاج عن العقائد الایمانیة بالادلة العقلیة و الردِّ علی المبتدعة المنحرفین فی الاعتقادات عن مذاهب السّلف و اهل السّنّة):[1] علم کلام متکفل احتجاج و اقامة دلایل عقلی بر عقائد دینی و ردّ بدعت گذاران و منحرفان از روشهای پیشینیان و اهل سنّت در اعتقادات میباشد. در تعریف فوق چند نکته مورد توجه گرفته است: الف. رسالت و غایت علم کلام (دفاع از عقاید). ب. موضوع علم کلام (عقاید دینی). ج. روش علم کلام (بهرهگیری از دلائل عقلی). از اینجا معلوم میشود که ابن خلدون در تعریف علم کلام از موضوع، روش و غایت علم کلام بهره گرفته است، و از این جهت الگوی تعریف جامع را برگزیده است، ولی نکتهای که وی در پایان تعریف خود اضافه نموده یعنی انحراف از روشهای اهل سنت در اعتقادات، ربطی به تعریف علم کلام، به گونهای که همة مذاهب کلامی اسلامی را شامل شود، ندارد و تنها به مذهب کلامی خاصّی نظر دارد و نتیجة آن جامع نبودن تعریف است. مؤلفان (تاریخ فلسفه در جهان اسلامی) نیز همین خطا را تکرار کرده و رسالت علم کلام را دفاع از حدیث دانسته و بر این اساس گروه عدلیّه را در زمرة متکلمان به شمار نیاوردهاند و کلام اسلامی را منحصر در مکتب کلامی اشاعره دانستهاند.[2] روش بحثهای کلامی نیز، چنان که در فصلهای قبل بیان شد، به دلائل عقلی اختصاص ندارد و از طرق دیگر مانند روش نقلی یا تلفیقی از عقل و نقل نیز استفاده مینماید. 2. علم کلام علمی است که پیرامون اصول عقاید یا اصول دین بحث میکند و به همین جهت آن را علم اصول دین و علم اصول عقاید نیز مینامند. این تعریف از طریق بیان موضوع علم کلام است و کمالالدین ابنمیثم بحرانی (متوفای/679) آن را یادآور شده است.[3] 3. علم کلام دربارة ذات و صفات و افعال خداوند بحث میکند و به همین جهت آن را علم توحید و صفات نیز نامیدهاند. این تعریف از آنِ کسانی است که موضوع علم کلام را ذات و صفات و افعال الهی دانستهاند.[4] 4. یکی از تعاریفی که میرسید شریف در کتاب (تعریفات) برای کلام نقل نموده است این است که علم کلام علمی است که پیرامون اموری بحث میکند که معاد ومسائل مربوط به آن مانند بهشت و دوزخ، صراط و میزان، ثواب و عقاب، دانسته میشود،[5] جامع نبوده این تعریف کاملاً آشکار است. 5. قاضی عضدالدین ایجی علم کلام را چنین تعریف کرده است: (هو علم یقتدر معه علی اثبات العقائد الدینیة بایراد الحجج و دفع الشُّبه)[6] علم کلام علمی است که به واسطة آن انسان بر اثبات عقاید دینی بر پایة استدلال توانا میگردد. در این تعریف قیود یاد شده در زیر به کار رفته است: الف. موضوع علم کلام که عقاید دینی است. ب. هدف علم کلام که اثبات عقاید دینی و دفع شبهات از آنها است. ج. شیوة بحث کلامی که اقامة دلائل گوناگون است. امتیاز تعریف صاحب مواقف بر تعریف ابن خلدون در قید اخیر است، زیرا دلیل و حجت را به دلیل عقلی اختصاص نداده است. 6. سعدالدین تفتازانی در تعریف علم کلام گفته است: (انَّه العلم بالقواعد الشرعیة الاعتقادیة المکتسب من ادلَّتها الیقینیة)،[7] علم کلام عبارت است از علم به قواعد شرعی اعتقادی که از طریق دلایل یقینی به دست میآید. در این تعریف نیز موضوع (قواعد شرعی اعتقادی) و شیوة بحث (دلایل یقینی) به کار رفته است؛ ولی مقیَّد نمودن دلائل علم کلام به دلایل یقینی، علاوه بر اینکه کار را بر متکلم دشوار میسازد، اصولاً با شیوة بحثهای متکلمان در طول تاریخ علم کلام مطابقت ندارد؛ زیرا بسیاری از دلایل متکلمان الزامی یا اقناعی است نه برهانی و یقینی، و به عبارت دیگر، لازمة قید مزبور این است که متکلم نتواند از ظواهر کتاب و سنّت (دلایل نقلی) استقراء، تمثیل، قیاس خطابی و جدلی بهره بگیرد و فقط باید از قیاس برهانی استفاده کند، و این راهی است که پیمودنش برای متکلم میسور نبوده برای ایفاء رسالت کلامی او در همة زمینهها کافی نمیباشد. محقق لاهیجی ش دربارة تفاوت تعریف مواقف و مقاصد میگوید: بنابر تعریف مواقف، مباحثی از قبیل آنچه پیرامون جواهر و اعراض در متون کلامی مطرح میگردد داخل در تعریف علم کلام خواهد بود؛ زیرا این گونه مباحث در قدرت و توانائی متکلم بر اثبات عقاید دینی مؤثرند ولی بنابر تعریف مقاصد از دائرة علم کلام بیرون میباشند؛ زیرا از جملة قواعد و مسائل دینی به شمار نمیروند.[8] 7. نامبرده سپس میگوید بهتر است در تعریف کلام چنین بگوئیم: (صناعة نظریة یقتدر بها علی اثبات العقاید الدینیة): کلام صناعتی نظری است که به واسطه آن میتوان عقاید دینی را اثبات نمود. این تعریف از سه مطلب تشکیل یافته است. 1. علم کلام از صناعات نظری است نه صناعات علمی. 2. موضوع آن عقاید دینی است. 3. هدف آن اثبات عقاید دینی است. وجه اولویّت تعریف لاهیجی بر تعریف مواقف و مقاصد این است که تعریف مزبور در عین اینکه مزایای تعریف مواقف را دارا است، فشرده و مختصر میباشد؛ زیرا واژة نظری بیانگر معنای استدلال و احتجاج است، همانگونه که اثبات عقاید دینی بدون دفع شبهات امکانپذیر نمیباشد، بنابراین لاهیجی با به کار بردن واژة (صناعت نظری) به جای واژة (علم) از بکار گرفتن دو واژة (ایراد الحجج) و (دفع الشبه) بینیاز گردیده است و از آنجا که نوع استدلال را تعیین نکرده است، همة انواع آن را (عقلی، نقلی، قیاسی، استقرائی و ...) شامل میگردد و از این نظر خللی را که در تعریف شارح مقاصد به چشم میخورد ندارد. 8. تعریف دیگری که برای علم کلام گفته شده است این است که: (علمٌ باحثٌ عن الارض الذاتیة للموجود من حیث هو موجود علی قاعدة الاسلام): علم کلام دربارة اعراض ذاتی موجود بما هو موجود بر اساس قواعد اسلامی بحث میکند. این تعریف از آن کسانی است که موضوع علم کلام را (موجود بما هو موجود) دانستهاند. مؤلف مواقف بر این تعریف دو اشکال نموده است، که در بحث مربوط به بررسی موضوع علم کلام نقل و بررسی شد. 9. استاد شهید مطهری در تعریف علم کلام گفته است: (علم کلام علمی است که دربارة عقاید اسلامی یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت بحث میکند به این نحو که آنها را توضیح میدهد و دربارة آنها استدلال میکند و از آنها دفاع مینماید).[9] برتری این تعریف نسبت به تعریفهای گذشته (در عین اینکه جهات حسن همة آنها را داراست) این است که توضیح و تبیین عقاید اسلامی را نیز از وظایف کلام و متکلم دانسته است؛ زیرا چه بسا منشأ شبهات و اعتراضات مخالفان عقاید تفسیرهای نادرست آنان از عقاید و مفاهیم دینی میباشد، چنانکه مثلاً مارکسیستها که دین را ابزاری در دست استثمارگران معرفی کردهاند، مفاهیمی نظیر زهد و صبر را به گونهای نادرست تفسیر نموده گفتهاند: اینگونه اصول دینی، مانع قیام و خروش تودههای مستضعف بر علیه استثمارگران است و بر این اساس دین را عالم تخدیر دانستهاند. بدیهی است راه دفاع از دین و پاسخگوئی به این قبیل شبهات، توضیح و تفسیر صحیح مفاهیم و عقاید دینی است؛ بدین جهت ما نیز همین تعریف را برگزیده و در قالب عبارتهای ذیل بیان مینماییم: 10. علم کلام، علمی است که اصول و عقاید دینی را تبیین نموده و با استفاده از روشهای مختلف استدلال به اثبات آنها و پاسخگوئی به شبهات و اعتراضات مخالفان میپردازد. وجه امتیاز این تعریف نسبت به تعریف مرحوم مطهری علاوه بر مختصر بودن آن این است که به کلام اسلامی اختصاص ندارد. ------------------ [1] . مقدمة ابن خلدون، صفحه 458. [2] . تاریخ فلسفه در جهان اسلامی: جلد 1، صفحه 144. [3] . قواعد المرام: مقدمة کتاب. [4] . میر سید شریف نیز این تعریف را یادآور شده است لیکن قید (و احوال الممکنات من المبدأ والمعاد) و (قید علی قانون الاسلام) را نیز به آن افزوده است. (التعریفات: ط تهران، ناصر خسرو، صفحه 80). [5] . التعریفات: صفحه 80. [6] . المواقف: صفحه 7. [7] . شرح المقاصد: جلد 1، صفحه 165. [8] . شوارق الالهام: صفحة 5. [9] . آشنایی با علوم اسلامی: کلام، عرفان، درس اوّل. برای مطالعه بیشتر به این آدرس رجوع نمایید: http://www.andisheqom.com/page.php?pg=newkalam-view&id=1&q=1&query=
لطفا توضیح کاملی درباره علم کلام بدهید.
تعریف علم کلام:
با توجه به اینکه تعریف علوم از طریق یکی از امور یاد شده (موضوع، غایت و روش بحث) انجام میگیرد. و جامعترین تعریف آن است که مشتمل بر همة این جهات باشد، در این فصل به بررسی و نقد نمونههایی از تعریف علم کلام پرداخته و جامعترین تعریف را یادآور میشویم.
1. ابن خلدون در تعریف علم کلام گفته است: (هُوَ عِلمٌ یتضمن الحجاج عن العقائد الایمانیة بالادلة العقلیة و الردِّ علی المبتدعة المنحرفین فی الاعتقادات عن مذاهب السّلف و اهل السّنّة):[1]
علم کلام متکفل احتجاج و اقامة دلایل عقلی بر عقائد دینی و ردّ بدعت گذاران و منحرفان از روشهای پیشینیان و اهل سنّت در اعتقادات میباشد.
در تعریف فوق چند نکته مورد توجه گرفته است:
الف. رسالت و غایت علم کلام (دفاع از عقاید).
ب. موضوع علم کلام (عقاید دینی).
ج. روش علم کلام (بهرهگیری از دلائل عقلی).
از اینجا معلوم میشود که ابن خلدون در تعریف علم کلام از موضوع، روش و غایت علم کلام بهره گرفته است، و از این جهت الگوی تعریف جامع را برگزیده است، ولی نکتهای که وی در پایان تعریف خود اضافه نموده یعنی انحراف از روشهای اهل سنت در اعتقادات، ربطی به تعریف علم کلام، به گونهای که همة مذاهب کلامی اسلامی را شامل شود، ندارد و تنها به مذهب کلامی خاصّی نظر دارد و نتیجة آن جامع نبودن تعریف است.
مؤلفان (تاریخ فلسفه در جهان اسلامی) نیز همین خطا را تکرار کرده و رسالت علم کلام را دفاع از حدیث دانسته و بر این اساس گروه عدلیّه را در زمرة متکلمان به شمار نیاوردهاند و کلام اسلامی را منحصر در مکتب کلامی اشاعره دانستهاند.[2]
روش بحثهای کلامی نیز، چنان که در فصلهای قبل بیان شد، به دلائل عقلی اختصاص ندارد و از طرق دیگر مانند روش نقلی یا تلفیقی از عقل و نقل نیز استفاده مینماید.
2. علم کلام علمی است که پیرامون اصول عقاید یا اصول دین بحث میکند و به همین جهت آن را علم اصول دین و علم اصول عقاید نیز مینامند. این تعریف از طریق بیان موضوع علم کلام است و کمالالدین ابنمیثم بحرانی (متوفای/679) آن را یادآور شده است.[3]
3. علم کلام دربارة ذات و صفات و افعال خداوند بحث میکند و به همین جهت آن را علم توحید و صفات نیز نامیدهاند. این تعریف از آنِ کسانی است که موضوع علم کلام را ذات و صفات و افعال الهی دانستهاند.[4]
4. یکی از تعاریفی که میرسید شریف در کتاب (تعریفات) برای کلام نقل نموده است این است که علم کلام علمی است که پیرامون اموری بحث میکند که معاد ومسائل مربوط به آن مانند بهشت و دوزخ، صراط و میزان، ثواب و عقاب، دانسته میشود،[5] جامع نبوده این تعریف کاملاً آشکار است.
5. قاضی عضدالدین ایجی علم کلام را چنین تعریف کرده است: (هو علم یقتدر معه علی اثبات العقائد الدینیة بایراد الحجج و دفع الشُّبه)[6] علم کلام علمی است که به واسطة آن انسان بر اثبات عقاید دینی بر پایة استدلال توانا میگردد. در این تعریف قیود یاد شده در زیر به کار رفته است:
الف. موضوع علم کلام که عقاید دینی است.
ب. هدف علم کلام که اثبات عقاید دینی و دفع شبهات از آنها است.
ج. شیوة بحث کلامی که اقامة دلائل گوناگون است.
امتیاز تعریف صاحب مواقف بر تعریف ابن خلدون در قید اخیر است، زیرا دلیل و حجت را به دلیل عقلی اختصاص نداده است.
6. سعدالدین تفتازانی در تعریف علم کلام گفته است: (انَّه العلم بالقواعد الشرعیة الاعتقادیة المکتسب من ادلَّتها الیقینیة)،[7] علم کلام عبارت است از علم به قواعد شرعی اعتقادی که از طریق دلایل یقینی به دست میآید.
در این تعریف نیز موضوع (قواعد شرعی اعتقادی) و شیوة بحث (دلایل یقینی) به کار رفته است؛ ولی مقیَّد نمودن دلائل علم کلام به دلایل یقینی، علاوه بر اینکه کار را بر متکلم دشوار میسازد، اصولاً با شیوة بحثهای متکلمان در طول تاریخ علم کلام مطابقت ندارد؛ زیرا بسیاری از دلایل متکلمان الزامی یا اقناعی است نه برهانی و یقینی، و به عبارت دیگر، لازمة قید مزبور این است که متکلم نتواند از ظواهر کتاب و سنّت (دلایل نقلی) استقراء، تمثیل، قیاس خطابی و جدلی بهره بگیرد و فقط باید از قیاس برهانی استفاده کند، و این راهی است که پیمودنش برای متکلم میسور نبوده برای ایفاء رسالت کلامی او در همة زمینهها کافی نمیباشد.
محقق لاهیجی ش دربارة تفاوت تعریف مواقف و مقاصد میگوید: بنابر تعریف مواقف، مباحثی از قبیل آنچه پیرامون جواهر و اعراض در متون کلامی مطرح میگردد داخل در تعریف علم کلام خواهد بود؛ زیرا این گونه مباحث در قدرت و توانائی متکلم بر اثبات عقاید دینی مؤثرند ولی بنابر تعریف مقاصد از دائرة علم کلام بیرون میباشند؛ زیرا از جملة قواعد و مسائل دینی به شمار نمیروند.[8]
7. نامبرده سپس میگوید بهتر است در تعریف کلام چنین بگوئیم: (صناعة نظریة یقتدر بها علی اثبات العقاید الدینیة): کلام صناعتی نظری است که به واسطه آن میتوان عقاید دینی را اثبات نمود.
این تعریف از سه مطلب تشکیل یافته است.
1. علم کلام از صناعات نظری است نه صناعات علمی.
2. موضوع آن عقاید دینی است.
3. هدف آن اثبات عقاید دینی است.
وجه اولویّت تعریف لاهیجی بر تعریف مواقف و مقاصد این است که تعریف مزبور در عین اینکه مزایای تعریف مواقف را دارا است، فشرده و مختصر میباشد؛ زیرا واژة نظری بیانگر معنای استدلال و احتجاج است، همانگونه که اثبات عقاید دینی بدون دفع شبهات امکانپذیر نمیباشد، بنابراین لاهیجی با به کار بردن واژة (صناعت نظری) به جای واژة (علم) از بکار گرفتن دو واژة (ایراد الحجج) و (دفع الشبه) بینیاز گردیده است و از آنجا که نوع استدلال را تعیین نکرده است، همة انواع آن را (عقلی، نقلی، قیاسی، استقرائی و ...) شامل میگردد و از این نظر خللی را که در تعریف شارح مقاصد به چشم میخورد ندارد.
8. تعریف دیگری که برای علم کلام گفته شده است این است که: (علمٌ باحثٌ عن الارض الذاتیة للموجود من حیث هو موجود علی قاعدة الاسلام): علم کلام دربارة اعراض ذاتی موجود بما هو موجود بر اساس قواعد اسلامی بحث میکند.
این تعریف از آن کسانی است که موضوع علم کلام را (موجود بما هو موجود) دانستهاند.
مؤلف مواقف بر این تعریف دو اشکال نموده است، که در بحث مربوط به بررسی موضوع علم کلام نقل و بررسی شد.
9. استاد شهید مطهری در تعریف علم کلام گفته است: (علم کلام علمی است که دربارة عقاید اسلامی یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت بحث میکند به این نحو که آنها را توضیح میدهد و دربارة آنها استدلال میکند و از آنها دفاع مینماید).[9]
برتری این تعریف نسبت به تعریفهای گذشته (در عین اینکه جهات حسن همة آنها را داراست) این است که توضیح و تبیین عقاید اسلامی را نیز از وظایف کلام و متکلم دانسته است؛ زیرا چه بسا منشأ شبهات و اعتراضات مخالفان عقاید تفسیرهای نادرست آنان از عقاید و مفاهیم دینی میباشد، چنانکه مثلاً مارکسیستها که دین را ابزاری در دست استثمارگران معرفی کردهاند، مفاهیمی نظیر زهد و صبر را به گونهای نادرست تفسیر نموده گفتهاند: اینگونه اصول دینی، مانع قیام و خروش تودههای مستضعف بر علیه استثمارگران است و بر این اساس دین را عالم تخدیر دانستهاند.
بدیهی است راه دفاع از دین و پاسخگوئی به این قبیل شبهات، توضیح و تفسیر صحیح مفاهیم و عقاید دینی است؛ بدین جهت ما نیز همین تعریف را برگزیده و در قالب عبارتهای ذیل بیان مینماییم:
10. علم کلام، علمی است که اصول و عقاید دینی را تبیین نموده و با استفاده از روشهای مختلف استدلال به اثبات آنها و پاسخگوئی به شبهات و اعتراضات مخالفان میپردازد. وجه امتیاز این تعریف نسبت به تعریف مرحوم مطهری علاوه بر مختصر بودن آن این است که به کلام اسلامی اختصاص ندارد.
------------------
[1] . مقدمة ابن خلدون، صفحه 458.
[2] . تاریخ فلسفه در جهان اسلامی: جلد 1، صفحه 144.
[3] . قواعد المرام: مقدمة کتاب.
[4] . میر سید شریف نیز این تعریف را یادآور شده است لیکن قید (و احوال الممکنات من المبدأ والمعاد) و (قید علی قانون الاسلام) را نیز به آن افزوده است. (التعریفات: ط تهران، ناصر خسرو، صفحه 80).
[5] . التعریفات: صفحه 80.
[6] . المواقف: صفحه 7.
[7] . شرح المقاصد: جلد 1، صفحه 165.
[8] . شوارق الالهام: صفحة 5.
[9] . آشنایی با علوم اسلامی: کلام، عرفان، درس اوّل.
برای مطالعه بیشتر به این آدرس رجوع نمایید:
http://www.andisheqom.com/page.php?pg=newkalam-view&id=1&q=1&query=
- [سایر] منظور از مهندسی معنوی در کلام مقام معظم رهبری چیست؟
- [سایر] قرآن کلام خدا یا کلام بشر؟
- [سایر] قرآن کلام خدا یا کلام بشر؟
- [سایر] موضوع علم کلام چیست و به چه جهت انرا علم کلام می نامند ؟
- [سایر] ادعیه از چه کسی صادر شده؟ آیا کلام خداست؟ اگر نه کلام چه کسانی است؟
- [سایر] لطفا تأثیرات کلام زیدیه را بر کلام شیعه به طور مستند بفرمایید؟
- [سایر] اگر کلام معصوم(ع) کلام واحدی است لزوم امامت سایر معصومان چه ضرورتی داشت؟
- [سایر] تفاوت کلام(علم عقائد) و فلسفه چیست؟
- [سایر] تفاوت علم کلام و فلسفه در چیست؟
- [سایر] اهداف و غایات علم کلام چیست؟
- [آیت الله بهجت] در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که به هر زبانی معامله میکنند، صحیح گفته شود و کاملاً بیانگر مقصود طرفین باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] تکبیر وحمد وسوره وذکر ودعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود وصدق کلام بر او کند و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر وصدایزیاد نمیشنود، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خانه یا مغازه را اجاره کند و صاحب ملک با او شرط کند که فقط خود او از آنها استفاده نماید یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده شود، مستأجر نمیتواند آن را به دیگری اجاره دهد و اگر شرط نکند یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده نشود، میتواند آن را به دیگری اجاره دهد؛ ولی اگر بخواهد به زیادتر از مقداری که اجاره کرده آن را اجاره دهد، باید در آن کاری مانند تعمیر و سفید کاری انجام داده باشد یا به غیر جنسی که اجاره کرده آن را اجاره دهد، مثلاً اگر با پول اجاره کرده به گندم یا چیز دیگری اجاره دهد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر غیر از خانه، مغازه و اتاق چیز دیگری مانند زمین، کشتی، اتومبیل سواری یا اتوبوس را اجاره کند و مالک با او شرط نکند که فقط خودش از آن استفاده نماید یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده نشود، میتواند آن را به بیشتر از مقداری که اجاره کرده به دیگری اجاره دهد.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزا یا شرایط آن را بهجا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند. و اگر سهواً در نماز احتیاط کلام بیجا گفت، بنابر اظهر سجده سهو واجب نیست، اگرچه احتیاط در بهجا آوردن است.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزاء یا شرایط آن را بجا آورده یا نه ، به شک خود اعتنا نکند . و اگر سهوا در نماز احتیاط کلام بی جا گفت ، بنا بر اظهر سجده سهو واجب نیست ، اگر چه احتیاط در بجا آوردن است .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کارگر یا کارمندی خود را در استخدام و اجاره دیگری قرار دهد نمی تواند او را به استخدام و اجاره دیگری درآورد، مگر این که ظاهر کلام یا عملش این باشد که مستأجر از این جهت آزاد است، در این صورت چنانچه او را به زیادتر از آن مبلغ واگذار کند اشکال دارد ولی در غیر خانه و مغازه و اجیر اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] به دست آوردن فتوا ( یعنی دستور مجتهد ) چهار راه دارد: 1 شنیدن از خود مجتهد. 2 شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. 3 شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست، اگر اطمینان به کلام او دارد ، بنا بر احوط. 4 دیدن در رساله مجتهد، در صورتی که به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد ، بنا بر احوط .
- [آیت الله مظاهری] اگر چیزی را بشنود و نداند که تهمت است یا نه، شنیدن آن حرام است و باید دفاع از کسی که آن چیز برای او گفته میشود بنماید، زیرا آن کلام یا تهمت است یا غیبت. [1]. نحل، 105. [2]. صف، 7. چاپ بعدی قبلی
- [آیت الله سبحانی] هر گاه کارگر یا کارمندی خود را استخدام و اجاره شخصی قرار دهد آن شخص نمی تواند اورا به استخدام و اجاره دیگری درآورد، مگر این که ظاهر کلام یا عملش این باشد که مستأجر از این جهت آزاد است، در این صورت نباید او را به زیادتر از آن مبلغ واگذار کند.