فرقه رام الله چگونه و توسط چه کسی شکل گرفت؟
لطفا نسبت به فعالیت فرقه رام الله و شگردهای این فرقه، توضیح دهید اگر از نگاه بیرونی به نمودهای بارز فرقه‌ها نظری بیندازیم، درخواهیم یافت که همه فرقه‌ها مجموعه‌ای از صحبت‌های خوب، زیبا و در عین حال عامه پسند هستند. حتی مباحثی که مطرح می‌کنند ممکن است در قالب اصول معنوی هم قابل دفاع باشند. اما آنچه در بررسی فرق از دید پنهان می‌ماند، نه عقاید آنان بلکه روابط و عملکرد تشکیلاتی آنان است که عموماً و بلااستثنا بر پایه مرید و مرادی است. اغلب فرقه‌ها، فعالیت‌هایشان را با ظاهری زیبا و جذاب، حتی در پوشش مؤسسات رسمی و قانونی و دارای مجوز در جامعه ارائه می‌دهند اما با ورود به مراکز فعالیتی و بررسی روند کارها و برنامه‌هایشان، می‌توان به ماهیت فرقه‌ای آنها پی برد. یکی از محققان حوزه فرقه ،(فرقه رام‌الله) را کالبدشکافی کرده است. اگر از نگاه بیرونی به نمودهای بارز فرقه‌ها نظری بیندازیم، درخواهیم یافت که همه فرقه‌ها مجموعه‌ای از صحبت‌های خوب، زیبا و در عین حال عامه پسند هستند. حتی مباحثی که مطرح می‌کنند ممکن است در قالب اصول معنوی هم قابل دفاع باشند. اما آنچه در بررسی فرق از دید پنهان می‌ماند، نه عقاید آنان بلکه روابط و عملکرد تشکیلاتی آنان است که عموماً و بلااستثنا بر پایه مرید و مرادی است. اغلب فرقه‌ها، فعالیت‌هایشان را با ظاهری زیبا و جذاب، حتی در پوشش مؤسسات رسمی و قانونی و دارای مجوز در جامعه ارائه می‌دهند اما با ورود به مراکز فعالیتی و بررسی روند کارها و برنامه‌هایشان، می‌توان به ماهیت فرقه‌ای آنها پی برد. یکی از محققان حوزه فرقه ،(فرقه رام‌الله) را کالبدشکافی کرده است. سرکرده فرقه رام‌الله پیمان.ف، سرکرده فرقه رام‌الله، در کرمانشاه و در خانواده‌ای پر جمعیت به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی و دبیرستان در همان شهر ادامه داد و به دلیل مشکلات عدیده خانوادگی به ویژه جو روانی پرتلاطم و پرتنش خانواده، ترک تحصیل کرد و گوشه نشین و منزوی شد. پیمان.ف با وجود نداشتن تحصیلات رسمی و آکادمیک با مطالعات خود و بهره‌گیری از استعداد نسبی‌اش، خلأ شخصیتی خود را به خوبی پر کرد و به تبع آن، نوع دیگری از زندگی را برگزید. بزرگ‌ترین مانع مسیر نو و سیمای جدید، نام و نشان و خانوادگی‌اش بود. او با مهاجرت به تهران با عقبه خویش وداع کرد و از خانواده و نام قبلی خود جدا شد و با ادعاهای جدید، زندگی کاملاً متفاوتی را شروع کرد. نحوه ظهور و شکل‌گیری فرقه رام‌الله پیمان.ف، معروف به الیا (الیاس) رام‌الله، بین سال‌های 1375 تا 1384 در اماکن عمومی و فرهنگی تهران جلسات سخنرانی در قالب معنوی برگزار می‌کرد و محافل خصوصی را نیز در منازل، باغ‌ها و ویلاهای مریدانش در تهران، مهرشهر(کرج) و شمال تشکیل می‌داد. جلسات وی با عنوان آموزش علوم باطنی، هنرهای ماورایی و الاهیسم نوین بود. او در ادامه برگزاری جلسات، تشکیلاتی را در قالب خدمت به خداوند راه‌اندازی کرد و مریدان را به اخذ مجوز تأسیس انتشارات، مؤسسات،انجمن‌ها و نشریات مجاب کرد. باید توجه داشت که این کارها فقط بزرگ‌نمایی بود که توسط فرقه انجام می‌شد. قصد نهایی سرکرده از راه‌اندازی این نوع فعالیت ها، تشکیل یک جمعیت فرهنگی، برای دنبال کردن اهداف سیاسی- اقتصادی بود. شاید در ظاهر اعضا را از فعالیت‌های سیاسی منع کرده بود ولی در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری، راهی از معنویت به سیاست باز کرد تا از این طریق خود را به جامعه معرفی کند. بنابراین اعضا را به بهانه تشکیل ستادهای انتخاباتی و جمع آوری رأی، به ملاقات کاندیداها می‌فرستاد. اما این کار هم برایش نتیجه‌ای نداشت و هیچ کدام از آنها به دامش نیفتادند. باید به این نکته توجه داشت که فرقه رام‌الله در قالب آن مؤسسات و شرکت هایی که ثبت شده بود، شروع به تعامل و ارتباط گیری با سازمان‌ها و نهادها کرد تا بتواند برای خود، اعتبار و امتیاز کسب کند و در واقع به دنبال مهر تأیید بود. آنها به تدریج، نامه‌نگاری و ملاقات‌های حضوری با مسئولان رده‌های مختلف را شروع کردند تا فرقه قدرت بیشتری به دست آورد زیرا هر فرقه‌ای برای بقای خود به قدرت نیاز دارد. تاکتیک‌های فرقه‌ای برای جذب افراد فرقه‌ها از تاکتیک‌های مختلفی برای جذب استفاده می‌کنند. هر فرقه، برنامه جذب را بر اساس شرایط روحی- روانی و شخصیتی فرد طراحی می‌کند. گاهی از ناآگاهی فرد نسبت به مطلبی، سوءاستفاده می‌کنند، در ذهن افراد دیگر شبهه ایجاد می‌کنند و با بزرگ‌نمایی و رازآلود جلوه دادن مباحث درون فرقه، فرد را جذب می‌کنند. تاکتیک‌های فرقه، ترکیبی از برنامه‌های پیچیده روانشناختی است. فرقه با انواع ادعاها، وعده‌ها، تصویرسازی‌ها و رفتارهای ضد و نقیض، قصد جذب، فعال‌سازی و کنترل افراد را دارد. مراحل عضوگیری مراحل عضوگیری در فرقه برای افراد مختلف، متفاوت است. عده‌ای توسط دوستان و بستگان جذب شده و وارد فعالیت تشکیلاتی می‌شوند. برخی هم در قالب تبلیغات و کلاس‌های آموزشی فرقه، جذب می‌شوند که گاهی این افراد بدون اطلاع داشتن از تشکیلات پنهان فرقه، به صورت همکار شروع به فعالیت می‌کنند. در این میان برخی هم در جلسات سخنرانی، دعوت به عضویت می‌شوند. میزان اشتیاق این افراد پس از طی پروسه اقناع‌سازی در جلسات مختلف، سنجیده می‌شود و کسانی را که اشتیاق بالاتری دارند، جذب می‌کنند. این افراد بنا بر استعداد و توانایی‌شان، وارد گروه‌های فعالیتی می‌شوند و با مشاهده بازخورد اعتماد و اشتیاق در فرد، او را در جایگاه‌های بالاتر فعالیتی قرار می‌دهند. شخص، زمانی چشم باز می‌کند و می‌بیند که تمام وقت خود را برای فرقه گذاشته و حالا دیگر تمام هویتش در فرقه خلاصه می‌شود. انگیزه‌های جذب به فرقه افرادی که جذب فرقه می‌شوند، بیشتر از طبقه مرفه و بالای جامعه هستند. از لحاظ سطح تحصیلات، معمولاً افرادی با تحصیلات بالا جذب می‌شوند. از دانشجوی کارشناسی گرفته تا استاد دانشگاه. از لحاظ سنی اکثراً جوانان و نوجوانان را جذب می‌کنند و برای اینکه اعضا وقت بیشتری را برای فرقه بگذارند بیشتر به دنبال جذب افراد مجرد هستند. تا آنجا که گاهی برای ایجاد وابستگی بیشتر، دست به ازدواج درون تشکیلاتی می‌زنند. القاب سرکرده در اغلب فرقه‌ها یک نفر در رأس قرار می‌گیرد. سرکرده فرقه ادعا می‌کند، دارای علم ویژه‌ای است که سایرین از آن محرومند و اینکه آنها مأموریت ویژه‌ای برای نجات بشر دارند و فرمول حل همه مسائل و مشکلات بشریت در دست آنهاست. پیمان.ف در رأس فرقه رام‌الله قرار گرفته و از منظر مریدان، به سمت استادی رسیده است. حتی از دیدگاه برخی از اعضا، مقام الوهیت هم دارد. پیمان.ف، خود را شاگرد روح‌القدس و تجسم انسانی خداوند روی زمین می‌داند و ادعا می‌کند که روح القدس در رأس نظام دوازده گانه اساتید حق قرار دارد. هدف اصلی او از همه این فلسفه‌بافی‌ها و لفاظی‌ها، تسلیم شدن مطلق اعضا در برابر خواسته‌هایش بود. ساختار و روابط بین اعضا در فرقه‌ها رابطه به شکل هرمی و از بالا به پایین است. فرقه رام‌الله نیز از این قاعده مستثنا نیست. پیمان.ف یا همان حضرت استاد، در رأس روند فرقه و تعالیم قرار داشت و واژه خود ساخته (هماهنگی) را در بین اعضا تئوریزه کرده بود. کسی بدون هماهنگی استاد، جرأت نداشت به جایی برود یا دست به اقدامی بزند. او حلقه‌ها و مدارهای مختلفی را برای پیروان طراحی کرده بود. مانند حم، یاسین و گروه‌های حرکتی که همه باید برای انجام امور جاری فرقه با مرجع بالاتر هماهنگ می‌کردند و هر کدام از این گروه‌ها برای این منظور، هماهنگ‌کننده‌ای داشتند و نهایتاً کارها با هماهنگی استاد یا مرجع بالاتر- مرجع بعد از استاد یعنی (حم)- هماهنگ می‌شد. حم به عنوان بخش زمینی فرقه رام‌الله و استاد به‌عنوان جنبه آسمانی این فرقه مطرح بود. نظارت بر رفتار و عملکرد مریدان، توسط آنان صورت می‌گرفت. ایشان هم در ناشناختگی محض و زیر نظر حضرت استاد! فعالیت می‌کردند. اگر برنامه‌ای از سوی حم مطرح می‌شد، آن را وحی دانسته و کسی در برابر آن مطلب و دستور تشکیلاتی، از خود مقاومت نشان نمی داد. اگر آن برنامه، خوب اجرا می‌شد به حساب حم گذاشته می‌شد و اگر در برنامه ضعفی بود، اعضای حوزه یاسین و گروه‌های حرکتی مقصر بودند. شگردها اعضا پس از گذراندن پروسه عضوگیری و متقاعدسازی، جذب شده و پس از عمل مجاب‌سازی و نصب نرم‌افزار جدید فکری در ذهن فرد که توسط فرقه انجام شده بود، با اعمال روانشناختی، کنترل می‌شدند. فرقه رام الله برای نگه داشتن اعضا با تکنیک هایی نظیر بزرگ‌نمایی، جذاب‌سازی، سپردن حجم انبوهی از کار به اعضا، قطع ارتباط فرد با خانواده و دوستان و بستگان، معرفی کردن خود به عنوان مرجع اصلی، القای اینکه تمام رؤیا و رسالت تو در فرقه است، ایجاد ترس و وحشت از فضای بیرون فرقه و اینکه اگر بروی از هدایت محروم می‌شوی، ایجاد رقابت در بین اعضا، استفاده از ادبیات خاص، برانگیختن حس کنجکاوی و به طور کلی مجموعه‌ای از اعمال روانشناختی که در ذهن فریبکارانه خود سرکرده و حلقه‌های رابط او طراحی شده بود، به کنترل اعضا می‌پرداخت .
عنوان سوال:

فرقه رام الله چگونه و توسط چه کسی شکل گرفت؟


پاسخ:

لطفا نسبت به فعالیت فرقه رام الله و شگردهای این فرقه، توضیح دهید

اگر از نگاه بیرونی به نمودهای بارز فرقه‌ها نظری بیندازیم، درخواهیم یافت که همه فرقه‌ها مجموعه‌ای از صحبت‌های خوب، زیبا و در عین حال عامه پسند هستند. حتی مباحثی که مطرح می‌کنند ممکن است در قالب اصول معنوی هم قابل دفاع باشند. اما آنچه در بررسی فرق از دید پنهان می‌ماند، نه عقاید آنان بلکه روابط و عملکرد تشکیلاتی آنان است که عموماً و بلااستثنا بر پایه مرید و مرادی است. اغلب فرقه‌ها، فعالیت‌هایشان را با ظاهری زیبا و جذاب، حتی در پوشش مؤسسات رسمی و قانونی و دارای مجوز در جامعه ارائه می‌دهند اما با ورود به مراکز فعالیتی و بررسی روند کارها و برنامه‌هایشان، می‌توان به ماهیت فرقه‌ای آنها پی برد. یکی از محققان حوزه فرقه ،(فرقه رام‌الله) را کالبدشکافی کرده است.

اگر از نگاه بیرونی به نمودهای بارز فرقه‌ها نظری بیندازیم، درخواهیم یافت که همه فرقه‌ها مجموعه‌ای از صحبت‌های خوب، زیبا و در عین حال عامه پسند هستند. حتی مباحثی که مطرح می‌کنند ممکن است در قالب اصول معنوی هم قابل دفاع باشند. اما آنچه در بررسی فرق از دید پنهان می‌ماند، نه عقاید آنان بلکه روابط و عملکرد تشکیلاتی آنان است که عموماً و بلااستثنا بر پایه مرید و مرادی است. اغلب فرقه‌ها، فعالیت‌هایشان را با ظاهری زیبا و جذاب، حتی در پوشش مؤسسات رسمی و قانونی و دارای مجوز در جامعه ارائه می‌دهند اما با ورود به مراکز فعالیتی و بررسی روند کارها و برنامه‌هایشان، می‌توان به ماهیت فرقه‌ای آنها پی برد. یکی از محققان حوزه فرقه ،(فرقه رام‌الله) را کالبدشکافی کرده است.
سرکرده فرقه رام‌الله

پیمان.ف، سرکرده فرقه رام‌الله، در کرمانشاه و در خانواده‌ای پر جمعیت به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی و دبیرستان در همان شهر ادامه داد و به دلیل مشکلات عدیده خانوادگی به ویژه جو روانی پرتلاطم و پرتنش خانواده، ترک تحصیل کرد و گوشه نشین و منزوی شد. پیمان.ف با وجود نداشتن تحصیلات رسمی و آکادمیک با مطالعات خود و بهره‌گیری از استعداد نسبی‌اش، خلأ شخصیتی خود را به خوبی پر کرد و به تبع آن، نوع دیگری از زندگی را برگزید.
بزرگ‌ترین مانع مسیر نو و سیمای جدید، نام و نشان و خانوادگی‌اش بود. او با مهاجرت به تهران با عقبه خویش وداع کرد و از خانواده و نام قبلی خود جدا شد و با ادعاهای جدید، زندگی کاملاً متفاوتی را شروع کرد.
نحوه ظهور و شکل‌گیری فرقه رام‌الله

پیمان.ف، معروف به الیا (الیاس) رام‌الله، بین سال‌های 1375 تا 1384 در اماکن عمومی و فرهنگی تهران جلسات سخنرانی در قالب معنوی برگزار می‌کرد و محافل خصوصی را نیز در منازل، باغ‌ها و ویلاهای مریدانش در تهران، مهرشهر(کرج) و شمال تشکیل می‌داد. جلسات وی با عنوان آموزش علوم باطنی، هنرهای ماورایی و الاهیسم نوین بود. او در ادامه برگزاری جلسات، تشکیلاتی را در قالب خدمت به خداوند راه‌اندازی کرد و مریدان را به اخذ مجوز تأسیس انتشارات، مؤسسات،انجمن‌ها و نشریات مجاب کرد.
باید توجه داشت که این کارها فقط بزرگ‌نمایی بود که توسط فرقه انجام می‌شد. قصد نهایی سرکرده از راه‌اندازی این نوع فعالیت ها، تشکیل یک جمعیت فرهنگی، برای دنبال کردن اهداف سیاسی- اقتصادی بود. شاید در ظاهر اعضا را از فعالیت‌های سیاسی منع کرده بود ولی در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری، راهی از معنویت به سیاست باز کرد تا از این طریق خود را به جامعه معرفی کند. بنابراین اعضا را به بهانه تشکیل ستادهای انتخاباتی و جمع آوری رأی، به ملاقات کاندیداها می‌فرستاد. اما این کار هم برایش نتیجه‌ای نداشت و هیچ کدام از آنها به دامش نیفتادند.
باید به این نکته توجه داشت که فرقه رام‌الله در قالب آن مؤسسات و شرکت هایی که ثبت شده بود، شروع به تعامل و ارتباط گیری با سازمان‌ها و نهادها کرد تا بتواند برای خود، اعتبار و امتیاز کسب کند و در واقع به دنبال مهر تأیید بود. آنها به تدریج، نامه‌نگاری و ملاقات‌های حضوری با مسئولان رده‌های مختلف را شروع کردند تا فرقه قدرت بیشتری به دست آورد زیرا هر فرقه‌ای برای بقای خود به قدرت نیاز دارد.
تاکتیک‌های فرقه‌ای برای جذب افراد
فرقه‌ها از تاکتیک‌های مختلفی برای جذب استفاده می‌کنند. هر فرقه، برنامه جذب را بر اساس شرایط روحی- روانی و شخصیتی فرد طراحی می‌کند. گاهی از ناآگاهی فرد نسبت به مطلبی، سوءاستفاده می‌کنند، در ذهن افراد دیگر شبهه ایجاد می‌کنند و با بزرگ‌نمایی و رازآلود جلوه دادن مباحث درون فرقه، فرد را جذب می‌کنند. تاکتیک‌های فرقه، ترکیبی از برنامه‌های پیچیده روانشناختی است. فرقه با انواع ادعاها، وعده‌ها، تصویرسازی‌ها و رفتارهای ضد و نقیض، قصد جذب، فعال‌سازی و کنترل افراد را دارد.
مراحل عضوگیری
مراحل عضوگیری در فرقه برای افراد مختلف، متفاوت است. عده‌ای توسط دوستان و بستگان جذب شده و وارد فعالیت تشکیلاتی می‌شوند. برخی هم در قالب تبلیغات و کلاس‌های آموزشی فرقه، جذب می‌شوند که گاهی این افراد بدون اطلاع داشتن از تشکیلات پنهان فرقه، به صورت همکار شروع به فعالیت می‌کنند. در این میان برخی هم در جلسات سخنرانی، دعوت به عضویت می‌شوند.
میزان اشتیاق این افراد پس از طی پروسه اقناع‌سازی در جلسات مختلف، سنجیده می‌شود و کسانی را که اشتیاق بالاتری دارند، جذب می‌کنند. این افراد بنا بر استعداد و توانایی‌شان، وارد گروه‌های فعالیتی می‌شوند و با مشاهده بازخورد اعتماد و اشتیاق در فرد، او را در جایگاه‌های بالاتر فعالیتی قرار می‌دهند. شخص، زمانی چشم باز می‌کند و می‌بیند که تمام وقت خود را برای فرقه گذاشته و حالا دیگر تمام هویتش در فرقه خلاصه می‌شود.
انگیزه‌های جذب به فرقه
افرادی که جذب فرقه می‌شوند، بیشتر از طبقه مرفه و بالای جامعه هستند. از لحاظ سطح تحصیلات، معمولاً افرادی با تحصیلات بالا جذب می‌شوند. از دانشجوی کارشناسی گرفته تا استاد دانشگاه. از لحاظ سنی اکثراً جوانان و نوجوانان را جذب می‌کنند و برای اینکه اعضا وقت بیشتری را برای فرقه بگذارند بیشتر به دنبال جذب افراد مجرد هستند. تا آنجا که گاهی برای ایجاد وابستگی بیشتر، دست به ازدواج درون تشکیلاتی می‌زنند.
القاب سرکرده

در اغلب فرقه‌ها یک نفر در رأس قرار می‌گیرد. سرکرده فرقه ادعا می‌کند، دارای علم ویژه‌ای است که سایرین از آن محرومند و اینکه آنها مأموریت ویژه‌ای برای نجات بشر دارند و فرمول حل همه مسائل و مشکلات بشریت در دست آنهاست. پیمان.ف در رأس فرقه رام‌الله قرار گرفته و از منظر مریدان، به سمت استادی رسیده است. حتی از دیدگاه برخی از اعضا، مقام الوهیت هم دارد. پیمان.ف، خود را شاگرد روح‌القدس و تجسم انسانی خداوند روی زمین می‌داند و ادعا می‌کند که روح القدس در رأس نظام دوازده گانه اساتید حق قرار دارد. هدف اصلی او از همه این فلسفه‌بافی‌ها و لفاظی‌ها، تسلیم شدن مطلق اعضا در برابر خواسته‌هایش بود.
ساختار و روابط بین اعضا

در فرقه‌ها رابطه به شکل هرمی و از بالا به پایین است. فرقه رام‌الله نیز از این قاعده مستثنا نیست. پیمان.ف یا همان حضرت استاد، در رأس روند فرقه و تعالیم قرار داشت و واژه خود ساخته (هماهنگی) را در بین اعضا تئوریزه کرده بود. کسی بدون هماهنگی استاد، جرأت نداشت به جایی برود یا دست به اقدامی بزند. او حلقه‌ها و مدارهای مختلفی را برای پیروان طراحی کرده بود.
مانند حم، یاسین و گروه‌های حرکتی که همه باید برای انجام امور جاری فرقه با مرجع بالاتر هماهنگ می‌کردند و هر کدام از این گروه‌ها برای این منظور، هماهنگ‌کننده‌ای داشتند و نهایتاً کارها با هماهنگی استاد یا مرجع بالاتر- مرجع بعد از استاد یعنی (حم)- هماهنگ می‌شد. حم به عنوان بخش زمینی فرقه رام‌الله و استاد به‌عنوان جنبه آسمانی این فرقه مطرح بود. نظارت بر رفتار و عملکرد مریدان، توسط آنان صورت می‌گرفت. ایشان هم در ناشناختگی محض و زیر نظر حضرت استاد! فعالیت می‌کردند.
اگر برنامه‌ای از سوی حم مطرح می‌شد، آن را وحی دانسته و کسی در برابر آن مطلب و دستور تشکیلاتی، از خود مقاومت نشان نمی داد. اگر آن برنامه، خوب اجرا می‌شد به حساب حم گذاشته می‌شد و اگر در برنامه ضعفی بود، اعضای حوزه یاسین و گروه‌های حرکتی مقصر بودند.
شگردها
اعضا پس از گذراندن پروسه عضوگیری و متقاعدسازی، جذب شده و پس از عمل مجاب‌سازی و نصب نرم‌افزار جدید فکری در ذهن فرد که توسط فرقه انجام شده بود، با اعمال روانشناختی، کنترل می‌شدند.
فرقه رام الله برای نگه داشتن اعضا با تکنیک هایی نظیر بزرگ‌نمایی، جذاب‌سازی، سپردن حجم انبوهی از کار به اعضا، قطع ارتباط فرد با خانواده و دوستان و بستگان، معرفی کردن خود به عنوان مرجع اصلی، القای اینکه تمام رؤیا و رسالت تو در فرقه است، ایجاد ترس و وحشت از فضای بیرون فرقه و اینکه اگر بروی از هدایت محروم می‌شوی، ایجاد رقابت در بین اعضا، استفاده از ادبیات خاص، برانگیختن حس کنجکاوی و به طور کلی مجموعه‌ای از اعمال روانشناختی که در ذهن فریبکارانه خود سرکرده و حلقه‌های رابط او طراحی شده بود، به کنترل اعضا می‌پرداخت .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین