آیا می توان بدون کمک وحی به تمام خوبیها و بدی ها آگاهی پیدا کرد؟
آیا می توان بدون کمک وحی به تمام خوبیها و بدی ها آگاهی پیدا کرد؟ در پاسخ توجه به چند مطلب، بایسته است: امام صادق(ع) خطاب به هشام فرمود: (یا هشام! ان للّه علی الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجة باطنة: فامّا الظاهرة فالرّسل والانبیاء و الائمّة علیهم السلام و اما الباطنة فالعقول)؛ (ای هشام! همانا که خداوند بر مردم دو گونه حجت دارد: حجتی آشکار و حجتی پنهان؛ حجت آشکار او، رسولان، پیامبران و امامان هستند و حجّت پنهان عقول ایشان است) ابی جعفر محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 16.. همچنین از آن حضرت خطاب به هشام آمده است: (یا هشام!انّ اللّه تبارک و تعالی اکمل للنّاس الحجج بالعقول و نصر النبیین بالبیان)؛ (ای هشام! همانا خدای متعال حجت‌ها را برای مردم، به وسیله عقل‌هایشان کامل کرد و انبیا را به وسیله بیان یاری نمود). با توجه به روایات یاد شده و دیگر دلایل مربوط به فلسفه دین و دینداری درمی‌یابیم که انسان با وجود عقل نیاز گسترده \ فراخ و فراگیری به دین دارد. دین نه تنها راهبر به سوی تأمین سعادت جاودان اخروی است؛ که در زیست این جهانی نیز به گونه‌های مختلف و در عرصه‌های گوناگون حیات فردی و اجتماعی و حوزه‌های روابط چهارگانه انسان یعنی: رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با همنوعان و رابطه با طبیعت تأثیرات منحصر به فرد و بدیل‌ناپذیری دارد. در یک تقسیم بندی می‌توان خدمات و کارکردهای دین را در چند حوزه اساسی تقسیم بندی کرد: 1. حوزه هدایت، معرفت و دانایی، 2. عرصه روان شناختی، 3. عرصه اخلاق، 4. حوزه تمدن و اجتماع. بررسی هر یک از عرصه‌های یاد شده مجالی فراخ می‌طلبد. آن چه اکنون اشاره می‌شود کلیاتی در باب وجه حاجت به دین در کنار عقل و خرد بشری است: آموزه‌های فراعقلی پاره‌ای از معارف و حقایق تنها از طریق وحی آسمانی در اختیار بشر قرار می‌گیرد و شاهباز خرد و دانش بشری به تنهایی توان پرواز در آن ساحت را ندارد. پاره‌ای از آموزه‌های مربوط به اوصاف و افعال الهی، عوالم هستی، سنن و قوانین فراطبیعی حاکم بر هستی و... از این قبیل‌اند. بهنگام سازی تجربه‌های دیریاب پاره‌ای ازحقایق زمانی در تور تجربه بشری می‌افتد که کار از کار گذشته و هیچ فرصتی برای استفاده و بهره‌برداری از آن نمانده و چه بسا خسارتی جبران‌ناپذیر دامن‌گیر آدمی شده است. مسائلی چون ویژگی‌های سرای جاودان، جزئیات مربوط به سعادت و شقاوت آدمیان، نقش هر یک از کنش‌های این جهانی انسان در تعیین سرنوشت ابدی او، اموری هستند که تنها پس از خروج از نشئه دنیا به تجربه می‌آیند و آن گاه دیگر فرصتی برای انسان نمانده تا سرنوشتی نیکو برای خود رقم زند و خود را از خسارت ابدی برهاند. تنها دین حق الهی است که همه این حقایق را به رایگان و به موقع - یعنی تا زمانی که در این جهان فرصت باقی است - در اختیار بشر می‌گذارد و راه سعادت جاودان را به او می‌نمایاند. آسان یاب سازی حقایق دشوار پاره‌ای از حقایق موثر در سعادت و بهروزی آدمیان اگر چه با کاوش‌های عقلانی یافتنی هستند؛ اما شناخت و درک آنها جز با کاوش‌های ژرف و دشوار، آن هم برای تنی چند از نخبگان، با طی مقدمات عدیده و در گذر طولانی زمان ممکن نیست، و دیگران از دریافت آنها و درک سعادت مبتنی بر آنها محروم خواهند ماند. یکی از فواید مهم و انحصاری دین این است که این گونه حقایق را سهل و آسان در اختیار همگان قرار می‌دهد. (اتین ژیلسون) در تبیین فلسفه (توماس آکویناس) می‌نویسد: (آیا خدا روا می‌بیند که حقایق فلسفی قابل قبول عقل را از طریق وحی به مردم افاضه کند؟ جواب این است که هرگاه این حقایق در زمره اموری باشد که علم بدان‌ها برای نجات بشر ضرورت دارد، چنین افاضه‌ای حاصل می‌شود. اگر جز این می‌بود، این حقایق و نجاتی که مشروط بدان‌هاست منحصر به تعداد محدودی از مردم می‌شد و دیگران خواه به سبب حرمان از نور فطری عقل، خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت برای بحث و فحص، خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق از این موهبت محروم می‌ماندند. علاوه بر این، کسانی هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند رنج فراوان در این راه می‌بردند و مدت مدیدی از عمر آنان در تفکر می‌گذشت، و اکثر ایام حیات شان در جهلی که می‌توانست منشأ خطر باشد سپری می‌شد) اتین ژیلسون، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه ع. داودی، ص 53، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1370.. >پرورش عقل و خرد از جمله کارکردهای دین شکوفاسازی خرد و رهاسازی آن از گرفتار آمدن در دام عوامل لغزنده، انحراف‌انگیز و مزاحمت آفرین است. استاد مطهری در این باره می‌نویسد: (ذهن و فکر انسان در بسیاری موارد دچار اشتباه می‌شود. این موضوع نزد همه ما شایع و رایج است. البته منحصر به عقل نیست بلکه حواس و احساسات نیز مرتکب خطا می‌شوند؛ مثلاً برای قوه باصره، ده‌ها نوع خطا ذکر کرده‌اند. در مورد عقل بسیار اتفاق می‌افتد که انسان استدلالی ترتیب می‌دهد و براساس آن نتیجه‌گیری می‌کند. اما بعد احیاناً درمی‌یابد که استدلال از پایه نادرست بوده است) شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 3، ص 53، صدرا، چاپ هشتم، 1374.. ایشان سپس به تبیین لغزشگاه‌های اندیشه پرداخته و موارد زیر را به عنوان علل رخداد خطا در فکر و اندیشه بشر از دیدگاه قرآن یادآور می‌شود: 1. تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین. 2. میل‌ها و هواهای نفسانی. 3. شتابزدگی. 4. سنت‌گرایی و گذشته نگری. 5. شخصیت گرایی. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: همو، انسان و ایمان (جهان‌بینی توحیدی، ج 1)، صص 66 - 71، صدرا، چاپ یازدهم، 1374افزون بر نشان دادن لغزشگاه‌های اندیشه و راه چاره آن، دین حق از راه‌های دیگری به رشد و شکوفایی خرد آدمیان مدد می‌رساند از جمله: 1. انگیزش و دعوت به سوی تفکر، اندیشه و خردورزی. 2. تأیید و تقویت آموزه‌های عقلی از طریق نقل. 3. سمت و سو دهی به عقل و خرد و فعال ساختن آن در جهت صحیح و مفید به حال بشریت. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: همان، صص 72 - 74. 4. پشتیبانی احکام عقلی توسط دین بدین معنا که وقتی عقل عملی ما، فضایل اخلاقی را به عنوان وظایف انسانی از ما درخواست می‌کند، چه ضمانت اجرایی برای انجام چنین دستوراتی وجود دارد؟ در شرایط عادی اگر چه وجدان اخلاقی مؤثر است؛ ولی در نهایت - به ویژه در شرایط خاص - این دیانت و اوامر و نواهی الهی است که ما را وادار به انجام وظایف خود خواهد ساخت. ر. ک: مظفر، اصول‌الفقه، ج 2، ص 109 ؛ شهید صدر، دروس فی علم الاصول ص 289 ؛ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر حقوق اسلامی، ص 327. رابطه عقل و دین‌ از آنچه گذشت روشن می‌شود که چرا با وجود عقل، انسان به دین نیازمند است. حقیقت آن است که دین مکمل عقل و خرد بشری است و کار بشر با عقل تنها، به سامان نمی‌رسد. از طرف دیگر دین مؤید عقل، پرورش‌دهنده و رهاننده آن از اسارت و برطرف کننده موانع شکوفائی آن و جهت دهنده به کاوش‌های عقلانی نیز است. بنابراین کارکرد دین درباب عقل عبارت است از: 1. تکمیل عقل؛ 2. تأیید عقل و پشتیبانی از احکام آن؛ 3. بیدارگری، آزادسازی اندیشه و رشد و شکوفاسازی خرد؛ 4. جهت بخشی و سمت و سودهی به عقل؛ 5. آسان‌یاب سازی دستاوردهای دیریاب خرد. برای آشنایی بیشتر نسبت به چگونگی نیاز انسان به دین مقاله چرا دین تقدیم می شود: چرا دین اساسی‌ترین پرسش انسان دربارة دین این است که دین چه فایده و لزومی دارد؟ چرا باید دیندار بود؟ رابطه دین و انسان چگونه‌ رابطه‌ای است؟ آیا زندگی بدون دین امکان‌پذیر است و در این صورت، دینی زیستن بهتر است یا زندگی منهای دین؟ اکنون بر آنیم به یاری خداوند با رعایت اختصار به بررسی پرسش‌ یادشده بپردازیم. تعریف دین متفکران و اندیشمندان تلاش‌های زیادی در ارائه تعریفی از دین کرده‌اند. آنان هر یک از منظر خاصی به دین نظر کرده و تعریفی همسو با آن زاویه نگرش به دست داده‌اند. غالب این تعاریف از مشکلاتی چون ابهام، عدم جامعیت و ... رنج می‌برند.1 در مقابل متفکران مسلمان کوشیده‌اند با نظر به دور نمایه‌های دین تعریف جامع تری ارائه کنند. در مجموع می‌توان گفت جامع‌ترین تعریف دین عبارت است از: مجموعه‌ای از آموزه‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی که پیامبران از سوی خداوند جهت راهنمایی و هدایت بشر آورده‌اند. اعتقاد و التزام به این آموزه‌ها موجب کمال و سعادت انسان در این جهان و سرای پایدار آخرت است 2 رابطه انسان و دین گرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشه‌دار است. دین نه تنها تأمین کنندة بسیاری از نیازهای انسان، بلکه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است. (تا نه گی دو که نه تن) می‌نویسد: (حس مذهبی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است و نسبت به مفاهیم(زیبایی)‌ مربوط به هنر ( نیکی) مربوط به اخلاق و ( راستی) مربوط به علم (مفهوم دینی)، یا به طور صحیح‌تر، مفهوم مقدس، مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است).3 (آلکسیس کارل) نیز بر آن است که: (احساس عرفانی [دینی] جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است).4وی در جایی دیگر می‌نویسد: (فقدان احساس اخلاقی و عرفانی در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت، زمینه زوال قطعی ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک می‌بیند؛ سقوط یونان قدیم معلول چنین عاملی بود. در نگاه (تولستوی) نیز (ایمان آن چیزی است که انسان با آن زندگی می‌کند.)5 استاد مطهری در توضیح این سخن می‌گوید: (یعنی ایمان مهم‌ترین سرمایه زندگی است). به نظر وی مردم به برخی از سرمایه‌های زندگی مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه و... توجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات می‌شناسند.6 در نظر (ویل دورانت) نیز دین روح زندگی است، او می‌گوید: (زندگی بدون، دین ملال‌انگیز و پست است، مانند جسدی است بی‌روح).7 قریب به این مضمون را در سخن (ویلیام جیمز) می‌توان یافت. او مدعی است: (ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی می‌کند، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است).8 از آنچه گذشت روشن می‌شود که نیاز انسان به دین امری جاودان و زوال‌ناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دین‌ورزی این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمی‌توان و نباید انتظار داشت. (ارنست رنان) در پایندگی و ژرفایی تأثیر دین در نهاد انسان می‌گوید: (ممکن است روزی هرچه را دوست می‌دارم نابود و از هم پاشیده شود و هرچه را که نزد من لذت بخش‌تر و بهترین نعمت‌های حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادی به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محو شود، بلکه همواره و همیشه باقی خواهد ماند و در کشور وجود من شاهدی صادق و گواهی ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود).9 همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیبای قرآن می‌توان یافت که رمز دین‌گرایی انسان را چنین ترسیم کرده است: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛10 پیوسته رو به سوی دین پاک خداوند داشته باش که انسان‌ها را بر آن سرشته است و آفرینش الهی دگرگون نخواهد شد). کارکردهای دین دین از جهات متعددی مددرسان و یاور انسان است. کارکردهای دین گستره فراگیر و دامن گستری را شامل می‌شود. در نگاه نخستین می‌توان گفت نقش دین به دو ساحت اساسی حیات انسان مربوط است . 1- حیات اینجهانی 2- حیات فرا اینجهانی کارکردهای اینجهانی کارویژه‌ها و کارکردهای دنیایی دین نیز عرصه‌های گوناگونی دارد و به گونه‌های مختلفی تقسیم پذیر است. از جمله تقسیم آن به کارکردهای فردی و اجتماعی و تقسیم آن دو به زیر شاخه‌های دیگر می‌باشد.در عین حال برخی از این تقسمات خالی از پاره‌ای تداخلات یا فرو نهادن بخشی از داده‌های دین نمی‌باشد. در این قسمت مهم‌ترین کارکردهای دنیایی دین را به طور فشرده در سه عرصه روانشناسی، معرفت و دانایی حوزه مناسبات انسانی و اجتماعی پی می‌گیریم. کارکردهای روانشناختی11 از نظرگاه روانشناختی دین کارکردها و ثمرات بسیاری برای انسان دارد. در میان دانش‌های جدید هیچ یک مانند روانشناسی نقاب از رازهای شگفت‌ دین و دینداری بر نکشیده و لزوم اجتناب‌ناپذیر آن را در همین زندگی دنیایی به طور ملموس روشن نساخته است. البته باید توجه داشت که اساساً روانشناسی در پی تعیین حق و باطل و به تعبیر دیگر (ارزش صدق)12 دین نیست؛ چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کارویژه‌های این دانش است. افزون بر آن روانشناسی در این باره نظر به دین خاصی ندارد؛ و چه بسا در برخورد با پاره‌ای از ادیان کارکردهای منفی‌ای نیز مطرح کنند. البته انتظار می‌رود که هر اندازه دینی از حقانیت بیشتری برخوردار باشد کارکردهای مثبت‌تری داشته باشد، لاجرم می‌توان بهترین کارکرد را از بهترین دین انتظار داشت. آنچه این دانش پی می‌گیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهای روانی دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است. پاره‌ای از کارکردهای روانشناختی دین و دین‌ورزی عبارتند از: 1 معنا بخشیدن به حیات از مهم‌ترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود می‌پرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخی صحیح در برابر این پرسش‌ها زندگی‌ساز است و ناکامی در برابر آن زندگی سوز. دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و جهت‌گیری رو به خیر و کمال و تعالی آن،‌ در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست می‌دهد. (کارل یوستاویونگ)13 در اهمیت این مسئله می‌نویسد: (در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده‌ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می‌توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری می‌کرده‌اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می‌دارند، از دست داده‌اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.)14 (ویکتور فرانکل)15 نیز قدرت دین را عقیده به (اَبَر معنی)16 می‌داند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است.17 برخی از جامعه‌شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بی‌معنایی در زندگی بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتی معنادار است.18 پاره‌ای از بروندادهای روانشناختی تفسیر دینی حیات عبارت است از: 1. احساس خوش‌بینی و رضایت 2. مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی 3. ایجاد امیدواری 4. مسئولیت پذیری 5. نشاط و حرکت آموزه‌های دینی نگرش فرد به نظام هستی و قوانین آن را خوش‌بینانه می‌سازد.19 از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی شهروند کشوری را می‌ماند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه می‌داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً‌، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر می‌شود. ثانیاً زمینه‌های ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم می‌بیند و روح (امیدواری) در او پدید می‌آید. ثالثاً، اگر چیزی موجب عقب‌ماندگی او شود آن را جز از ناحیه کم‌کاری و بی‌تجربگی و مسئولیت‌گریزی خود و امثال خود نمی‌داند. او همچنین پاره‌ای از رنج‌ها و دشواری‌ها را زمینه ترقی و تکامل خود می‌داند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت می‌آورد و با (خوش‌بینی) و (امیدواری) به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامی‌دارد و از دشواری‌ها استقبال می‌کند. در مقابل، فرد بی‌ایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد می‌داند و از قبول آنها هم چاره‌ای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقده‌ها و کینه‌هاست. او هرگز به فکر اصلاح خود نمی‌افتد، از جهان لذت نمی‌برد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند. 2- انسجام و تعادل شخصیت در وجود انسان تمایلات و گرایشها و غرایزگوناگونی وجود دارد که گاه در تعارض و تضاد و با یکدیگر قرار می‌گیرند. کشاکش طوفان غرایز و ناتوانی در ایجاد توازن و هماهنگی بین آنها به اختلال شخصیت می‌انجامد. دین نقش مهمی در هویت بخشی، ایجاد معادل بین امیال و غرایز، اولویت گزاری و برقراری نظام طولی بین آنها، رهایی از آشفتگی و هماهنگ سازی افکار و احساسات دارد و در نتیجه به ایجاد وحدت و انسجام شخصیت می‌انجامد .20 یونگ بر آن است که هر گاه بیان امیال تعادل و توازن برقرارانسان به کل یک پارچه و منسجم مبدل می‌شود و به عبارت دیگر وحدت شخصیت می‌یابد و این تنها در سایه نگرش دینی تحقق پذیر است. توحید و یگانگی شخصیت در انسان را باید در الگوی دیر پای خدا جستجو کرد. وحدت شخصیت یعنی انسان نوعی زندگی با خدا دارد و بدون خدا بشر هرگز نمی‌تواند به یک کل یکپارچه مبدل شود. 21 3 بهداشت، سلامت و آرامش روان یکی از نیازهای مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنیای کنونی علیرغم پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی و تکنولوژیک، روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگی و ناآرامی بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحی و روانی بیشتر احساس می‌شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفی حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان‌شناسان قابل توجه است: الف. دینداری و تحمل فشارهای روانی تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد انگاره‌های دینی نقش مؤثری در تسکین دردهای روحی، کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی دارند و افراد مذهبی از ناراحتی روانی بسیار کمتری رنج می‌برند.22 ب. دینداری و افسردگی بر اساس تحقیقات، بین دین و افسردگی، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد.23 این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان است. (ویلر)24بر آن است که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره می‌شود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایت‌های اجتماعی متصل می‌شود. (میدور)25 نیز اظهار می‌دارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل می‌کند و منجر به کاهش شیوع افسردگی می‌شود.26 ج. دینداری و کاهش بزهکاری بررسی‌ها گواه بر آن است که بین دینداری و بزهکاری و جرم و جنایت رابطه منفی وجود دارد و رفتارهای مذهبی می‌تواند بین آنها تمایز افکند.27 د. دینداری و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر براساس تحقیقات انجام شده توسط (ادلف)28، (اسمارت)29، (اوتار)30 و (دیویدز)31 افراد مذهبی از مواد مخدر استفاده نمی‌کنند و یا بسیار کم مصرف می‌کنند. از نظر (لوچ)32 و (هیوز)33 به ویژه در میان عناصر مذهبی اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینی فرد قوی‌تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوی با صفر است.34 ه. دین‌داری و کاهش خودکشی مسأله خودکشی یکی از بحران‌های جدی در تمدن کنونی بشر است. (سازمان بهداشت جهانی اخیراً آمار جالبی درباره خودکشی در کشورهای مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتی جهان خودکشی در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل می‌دهد. این کشورها عبارتند از: آلمان غربی، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی که این آمار را پس از ده سال مطالعه کرده‌اند همچنین اعلام کرده‌اند که خودکشی در کشورهای در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است. در این کشورها حتی جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشی می‌زنند. آماری که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده، نشان می‌دهد که به طور کلی طبقات تحصیل‌کرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشی می‌کنند. مثلاً در انگلستان عده زیادی از پزشکان در سال‌های اخیر خودکشی کرده‌اند. تنها در آلمان غربی همه ساله دوازده هزار نفر خودکشی می‌کنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوی در صدد خودکشی بر می‌آیند. مهم‌ترین علت خودکشی آلمانی‌ها بیماری عصبی است. در حال حاضر در آلمان غربی بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبی رنج می‌برند و ممکن است هر آن دست به خودکشی بزنند.35 در مقابل، تحقیقات نشان می‌دهد خودکشی در کسانی که در مراسم دینی شرکت می‌کنند نسبتی بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک36 و پاتریچ37 در یک بررسی نشان دادند احتمال خودکشی در افرادی که به عبادتگاه‌ها نمی‌روند چهار برابر بیش از شرکت‌کنندگان در محافل دینی است.38 همه پژوهش‌ها نشان می‌دهد یکی از علل مهم خودسوزی ضعیف بودن اعتقادات مذهبی بوده است.) یک بررسی که در کشور اردن توسط (داراکه)(1992)39 انجام شده است نشان می‌دهد تعداد خودکشی در ماه رمضان در مقایسه با ماه‌های دیگر سال کاهش قابل توجهی را نشان می‌دهد.40 و. دینداری، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق مسأله ناپایداری خانواده و گسست آن یکی از بحران‌های بزرگ دنیای متمدن کنونی و در پی آورنده نتایج ویرانگر روانی و اجتماعی است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهم‌ترین عامل پای‌بندی به خانواده، رضایت از ازدواج41 و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمی در بهداشت روانی خانواده‌ها به شمار می‌رود. تحقیقات نشان داده است مردانی که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده‌اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماری‌های روانی هستند.42 4. سازگارسازی جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها بهره دیگری که از تفسیر دینی حیات بر می‌خیزد (ایجاد سازگاری بین جهان درون و برون) و در نتیجه کاهش رنج‌ها و ناراحتی‌هاست. بدون شک در مواردی بین خواسته‌ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود. گاه این تفاوت‌ها به گونه‌ای است که شرایط خارجی برای انسان رنج‌آفرین و ملال‌انگیز است. این تفاوت‌ها می‌تواند به گونه‌های مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بین خواسته‌های ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتی چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیماری و... 2.تضاد بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعی، مثل حاکمیت نظام استبدادی و... از طرف دیگر در مواردی واقعیات خارجی به سهولت و در شرایطی که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتی انسان‌ها به طور معمول در جهت تغییر واقعیت جهان به سود تمایلات خود می‌کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمی‌شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه‌هایی تحمل‌ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازی درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتی‌دهنده این دو جهان است. دین با تفسیری که از جهان و ناملایمات و رنج‌های آدمی در آن می‌دهد، نه تنها ناسازگاری آن دو را از میان بر می‌دارد؛ بلکه با دادن نقش عبادی به تحمل دشواری‌ها و اینکه بزرگ‌ترین اولیای الهی چشنده تلخ‌ترین رنجهایند شیرین‌ترین رابطه را بین آن دو ایجاد می‌کند؛ به طوری که انسان مؤمن می‌گوید: (زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت)، از همین رو (الیسون) بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبی می‌داند.43 اینکه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم‌های بسیار بر جان و توان خویش فرمود: (رضا الله رضانا اهل‌البیت) و زینب کبری(س) پس از تحمل آن همه دشواری طاقت فرسا می‌فرماید: (ما رأینا الّا الجمیل) عالی‌ترین نمایش شکوه ایمان در سازگاری جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختی در جهت مقاصد و اهداف بلند الهی و انسانی است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش می‌یابد، بلکه در مواردی شیرین و دلپذیر می‌شود و این جز در سایه دین و ایمان دینی امکان‌پذیر نیست. 5. هدف‌بخشی و ایده‌آل‌پروری یکی از مهم‌ترین کارکردهای دین ارائه ایده‌آل و آرمان مطلوب است. ایده‌آل اصل یا موضوعی است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش‌ها و کوشش‌های او باشد. ایده‌آل موجب شکل‌گیری نوع انتخاب آدمی است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده‌ها را با آن می‌سنجد و ارزشداوری می‌کند. ایده‌آل از مختصات زندگی بشری و از عناصر اساسی آن است. انسان زمانی می‌تواند از یک زندگی حقیقی برخوردار باشد که آگاهانه برای خود ایده‌آل و آرمان انتخاب کند. انسان‌ها در طول تاریخ ایده آل‌هایی چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایی، دانش و... انتخاب کرده‌اند لیکن بهترین ایده‌آل آن است که دارای شرایط زیر باشد: 1. منطقی باشد. 2. قابل وصول باشد. 3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و (من طبیعی) آدمی را کنترل کند. 4. در انسان چنان کششی ایجاد کند که از درون به سوی هدف اعلای حیات حرکت کند. چنین آرمانی تنها از دین حق و معنای دینی حیات بر می‌خیزد.44 (میلر بروز) از قول (اینشتین) می‌گوید: (علم، ما را از آنچه هست آگاه می‌کند و دین (وحی) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع می‌کند).45 6. پاسخ به احساس تنهایی یکی از رنج‌های بشر که در جهان صنعتی و پیدایش کلان‌شهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایی است. منظور از احساس تنهایی در اینجا تنهایی فیزیکی یعنی جدایی از دیگران نیست؛ بلکه گونه‌های دیگری هم چون ناتوانی دیگران در پاسخ‌دهی به برخی از نیازهای انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمی دیگران به کار خود و جستجوی منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدی، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواسته‌ها و نیازهای شخص است.46 به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانی می‌یابد که همواره در بند خودخواهی‌های خویشند و حتی اگر اعمالی به ظاهر نیک و مفید به حال دیگری انجام می‌دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست‌ها، گرایش‌ها و خودخواهی‌های ظاهر و پنهان است و کسی صد در صد خیر خواهانه کاری برای (من) انجام نمی‌دهد. اما در نگرش دینی، انسان هیچ‌گاه تنها نیست.بلکه همواره در آغوش پر مهر خدایی است که تنها و تنها از سر لطف و مهربانی او را آفریده و لحظه به لحظه خیر و رحمت بی انتهایش را بر او سایه گستر می‌سازد بدون آن که خود نصیبی ار این مهر بیکران نصیبش گردد و اجر و پاداشی در برابر ارزانی داشت نعمتهایش طلب کند. 7. تقویت قدرت کنترل غرایز از جمله خطراتی که همواره جامعه بشری را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژی خطراتی صد افزون برای بشریت به بار آورده لجام گسیختگی غرایز، خودخواهی‌ها و تمایلات سرکش نفسانی است. این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه‌های بشری مهارشدنی نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژی را نیز در این جهت، استخدام کرده است. آن عامل نیرومندی که انسان را از اسارت هواهای نفسانی آزاد ساخته و قدرت رویارویی با طغیان‌های زندگی‌سوز نفس اماره را می‌بخشد، ایمان استوار دینی است. (داستایوفسکی) می‌گوید: (اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است).47 یعنی غیر از خداباوری و ایمان مذهبی هیچ عامل دیگری توان بازدارندگی از اعمال ضداخلاقی، بیماری بی‌عدالتی، تجاوز و فساد و تباهی و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمی را ندارد.48 افزون بر آنچه گذشت کارکردهای روان‌شناختی،49 فراروانشناختی،50 روان ‌تنی51 و جسمانی دیگری برای دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوی بیشتر زمینه فرا می‌خوانیم: 8. بهداشت و سلامت جسمانی، طول عمر، پایداری در فعالیت‌های فیزیکی، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی بدن، تسریع در بهبودی و کوتاه کردن دوران درمان.52 9. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانی آکنده از سرگردانی و تعارضات فکری.53 10. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادی بشر و ایجاد لذت‌های فراجسمانی،54 تصفیه غم‌ها و جذب شادی‌ها.55 11. کاهش اضطراب، ترس‌ها و وحشت‌ها؛ به ویژه ترس از مرگ.56 12. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک)57 و تصویرسازی ذهنی.58 13. شجاعت‌آفرینی و افزایش قدرت پایداری در برابر دشمنان و زورمندان.59 14. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمی.60 15. ایجاد وقار و سنگینی و دوری از جلفی و سبکی.61 16. کاهش و کنترل عملیات جنسی.62 17. انگیزش، پرورش و تفسیر تجربه‌های دینی. جمع‌بندی این قسمت را با سخنی از (میلتون یینگر)63 به پایان می‌بریم. او در مقاله (دین و نیازهای فرد)64 می‌نویسد: (در پزشکی روان تنی وقتی نکات زیر را ملاحظه کنیم، ارزش دین آشکار می‌شود: 1. دین، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح می‌کند و به عقل وی روشنگری لازم را می‌بخشد. دین برای یک فرد نقشی را ایفا می‌کند که قطب‌نما برای یک کشتی و در دریای زندگی جهت و راهنمایی در اختیار او می‌نهد. 2. دین بر اراده انسان تأکید می‌نهد، آن را تقویت و فرد را کمک می‌کند تا به فرمان‌های عقل گردن نهد. 3. دین نیازهای اساسی روح، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگی را، تحقق می‌بخشد.)65 کارکرد‌های معرفتی دین یکی از مهمترین منابع معرفت آموز و آگاهی آفرین است. حاجت انسان به دین درکنار عقل و به تعبیر دیگر خدمات معرفتی دین به انسان سویه‌های مختلفی دارد. در نگاه کلی بخشی از خدمات دین در این عرصه عبارت است از: 1-ارائه آموزه‌های فرا عقلی، یعنی اموری که عقل به تنهایی قادر به کشف و درک آنها نیست ، اما اگر از منبعی دیگر مانند وحی آسمانی در اختیارش قرارگیرد برای آن قابل قبول و پذیرش می‌باشند. 2- بهنگام و آسان یاب سازی حقایق دشوار و دیر یاب: پاره‌ای از حقایق یا زمانی در تور تجربه بشر می‌افتد که کار از کارگذشته و یا تها افراد خاصی و نادری به آن‌ها دست یافته و اکثر انسان‌ها از دسترسی به آن و سعادت وابسته به آن محروم می‌مانند. از جمله خدمات انبیای الهی این است که این گونه آگاهی‌ها را بهنگام، آسان و رایگان در اختیاربشر می‌گذارند. در نگاهی دیگر فرآورده‌های معرفتی دین را میتوان در دو عرصه مورد برسی قرارداد: 1.پاسخ به پرسشهای بنیادین : همه انسانهای هشیار پرسشهایی اساسی در باب راز وجود خود وجهان دارند.67 این که جهان و انسان چرا و چگونه به وجود آمده‌اند ؟ به کجا می‌روند؟جایگاه انسان در نظام هستی و نقش او در سر نوشت خود چیست و ... این بخش مهمترین و جامع‌ترین آموزه‌ها و معارف دین را شامل می‌شود. کلیات این عرصه از معارف دینی عبارت است از : 1-1 خداشناسی: اسماء حسنی و اوصاف ذاتی و فعلی خداوند و تبیین رابطه او با انسان و جهان؛ 1-2 هستی شناسی: مشتمل بر سنت‌ها و قوانین عام حاکم بر هستی، عوالم هستی و درجات و مراتب آن ؛ 1-3 جهان شناسی: معرفی جانی که مارد آن زندگی می‌کنیم جایگاه آن در کل هندسه هستی قوانین فرا طبیعی حاکم بر جهان. 1-4 انسان شناسی: چیستی، جایگاه، ارزش و راز هستی آدمی، ساحتها و مراتب وجودی انسان، نیازهای ثابت و متغیر آدمی، آینده بشریت، مسئولیت و نقش انسان در ساختن هویت و سرنوشت خود و دیگران 1-5 فرجام شناسی: غایت جهان و انسان، چگونگی حیات پسین و عوامل مواثر بر آن. 1-6 راه شناسی: نمایاندن راه سعادت و نیکفرجامی انسان در این جهان و در زندگی جاوید آخرت، باز شناسی آن ازکژ راهه‌ها و عوامل نگونبختی و بد فرجامی، بیان موانع راه و چگونگی فراز آمدن در برابر آنها. تشویق و انگیز ش انسان نسبت به تلاش در جهت ساختن سرنوشتی نیکو برای خود و دیگران و بیم دادن ازکژروی و تباهی گرایی. به عبارت دیگر آموزه‌های پیشین همه از هست و نیست‌ها سخن می‌گوید وعناصر جهان بینی را تشکیل می‌دهد، اما راه شناسی از باید‌ها ونبایدها می‌گوید و اجزای (شریعت) را می‌سازد . 2 دین و علم : بخشی از معارف دین را آموزهای علمی آن تشکیل می‌دهد. مراد از آموزه‌های علمی بیان قوانین طبیعی حاکم بر پدیدهای جهان و انسان است یعنی اموری که در قلمرو دانش تجربی ( science ) بشر قرار می‌گیرد.لیکن در گستره‌ای عام‌تر می‌توان نقش دین در علم را چهار گونه بر شمرد: 2-1- انگیزش و به تعبیر دیگر تقویت انگیزه کاوشهای علمی. در اسلام این مساله بیش از هر دینی نمایان است و بخشی عظیمی از ادبیات دینی را به خود اختصاص داده است. 2-2- جهت دهی و سمت و سو بخشی به علم و کاوشهای علمی؛ 2-3- ارائه پیش فرض‌ها ی متافیزیکی علوم ؛ 2-4- اراوئه پاره‌ای از گزاره‌ها ی علمی ؛ 2-5- ایجاد روحیه علمی؛ در مجموع برخی از اندیشمندان بر آنند که دین به علم و علوم بیشتر مددرسانده است تا علم و علوم به دین 68 اینشتین در این باره می‌گوید؛ ( حسن دینی قوی‌ترین و شریف‌ترین سرچشمه ( شاه فنر ) تخقیقات علمی است69 کارکردهای اجتماعی افزون بر کارکردهای فردی،دین دارای نقش اجتماعی نیرومند و بدیل‌ناپذیری است. از همین رو از دیرزمان فیلسوفان و اندیشمندان به فلسفه اجتماعی وجود دین توجه چشمگیری داشته‌اند. پاره‌ای از کارکردهای اجتماعی دین به اختصار عبارت است : ایجاد جامعه سالم‌ جامعه سالم، یکی از بنیادی‌ترین نیازهای انسان است. تحقق این مهم در گرو اموری است از جمله : 1. جهت‌گیری به سمت اهداف، ایده‌آل‌ها و معیارهای تکاملی، پیش برنده و بشر دوستانه. 2. وجود قوانین جامع، دقیق و عادلانه. 3. رعایت عملی عدالت و اجرای قوانین؛دوری ازخود محوری، قناعت به حقوق خود و رعایت حقوق دیگران. 4. پای بندی به تعهدات و پیمان‌ها. 5. پاس داشت اصول اخلاقی، حس تعاون و همدردی، مهرورزی و مهربانی نسبت به یکدیگر. به قول شاعر : خلل‌پذیر بود هر بنا که می‌بینی‌ مگر بنای محبت که خالی از خلل است‌ 6. انسجام اجتماعی و حسن اعتماد متقابل. تاثیر دین در امور یادشده منحصر به فرد و بدیل ناپذیر است. آنچه در پی می‌آید شرح کوتاهی از این مساله است : دین پشتوانه اخلاق اجتماعی‌ دین مهمترین، پشتوانه اخلاق اجتماعی است. بزرگترین و والاترین آموزگاران اخلاق، انبیای بزرگ الهی بوده‌اند و ژرف‌ترین، جامع‌ترین و کهن‌ترین مضامین و احکام اخلاقی را در منابع دینی و با پشتوانه الهی می‌توان یافت. در نگاه استاد مطهری اخلاقِ منهای خدا و دین و ایمان، هم‌چون اسکناس بدون پشتوانه است. به قول داستایوفسکی (اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است).70 . خدا سرسلسله معنویات است و پاداش دهنده کارهای خوب. احساسات نوع پرستانه که امری معنوی است، وقتی در انسان ظهور و بروز می‌کند که انسان در جهان، معنویتی قائل باشد. وقتی که انسان به خدایی معتقد باشد می‌تواند انسان‌ها را دوست داشته باشد، و احساسات نوع دوستانه در او ظهور و بروز داشته باشد. اخلاق از مقوله زیبایی معنوی است، تا ما به یک حقیقت و زیبایی مطلق معقول و معنوی به نام خدا قائل نباشیم نمی‌توانیم به یک زیبایی معنوی دیگر معتقد باشیم. اساساً فعل زیبا یعنی فعل خدایی، فعلی که گوئی پرتوی از نور خدا در آن است.71 پاره‌ای از کارکردهای اخلاقی - اجتماعی دین عبارت است از : 1. استوار ساختن میثاق‌ها و پیمان‌ها احترام به عهد و پیمان یکی از ارکان اساسی تمدن است. این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته و هنوز که هنوز است جانشینی پیدا نکرده است. (ویل دورانت) در کتاب (درس‌های تاریخ) می‌نویسد: (مذهب... به مدد شعائر خود میثاق‌های بشری را به صورت روابط با مهابت انسان و خدا درآورده و از این راه استحکام و ثبات به وجود آورده است).72 2. ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی‌ (رابرتسون اسمیت) بر آن است که دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان و دیگری برانگیختن احساس اشتراک و وحدت اجتماعی. او مناسک دینی را وحدت‌زا و تحکیم بخش اشتراک اجتماعی می‌داند.73 (امیل دورکیم) نیز نقش حیاتی دین را ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی می‌داند. او می‌گوید: (مناسک دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما، همان اندازه ضرورت دارند که خوراک برای حفظ زندگی جسمانی ما لازم است؛ زیرا از طریق همین مناسک گروه خود را تایید و حفظ می‌کند).74 برخی از کارویژه‌های دین در راستای ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی عبارت است از : 2-1. انگیزش محبت و عواطف انسانی.75 2-2. بسط شخصیت و انقلاب درونی در برابر خودخواهی‌ها و طغیانگری‌های نفس انسان.76 2-3. رفع اختلاف،77راموشاندن بدی‌ها و تصفیه کدورت‌ها.78 2-4. تعهدآفرینی و ایجاد احساس مسئولیت.79 استاد مطهری در این باره می‌نویسد: (تأثیر مهم دین و نقش دین در اجتماع این است که نوعی انقلاب فکری و وجدانی به وجود می‌آورد که عواطف و احساسات و هدف‌ها و ایده‌آل‌ها و معیارها دگرگون می‌شود و جهان‌بینی عوض می‌شود. آدمی خود را دارای رسالت احساس می‌کند؛ زندگی اجتماعی جهت خاص پیدا می‌کند و جهت دیگر غیر از جهت زندگی فردی را درک می‌کند، نوع دلبستگی عوض می‌شود).80 عدالت و قانون‌ دین بزرگ‌ترین پشتوانه عدالت و قانون است. فروغی از (منتسکیو) نقل می‌کند: (مذهب می‌تواند هنگامی که تمام قوانین کشوری و سیاسی ناتوان و قاصر است، مُمِدّ تشکیلات و قوانین سیاسی باشد)81 جایگاه عدالت در دین چنان است که قرآن به پاداری آن را یکی از اهداف اساسی رسالت انبیا دانسته و می‌فرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ )82 کار ویژه‌های عدالت گرایانه دین‌ 1. بینش و انگیزش‌ نقش دین و پیامبران در نحوه نگرش به عدالت و انگیزش نسبت به آن نقش بدیع و انحصاری است و با دیدگاه فیلسوفان و دیگر مصلحان اجتماعی تفاوت بنیادین دارد : 1-1. در بعد نظری، (دین) با ارائه جهان‌بینی عدالت‌نگر، عدالت بشری را به عنوان جزئی ازکل عدالت جهانی می‌شناساند، نه این که این جهان را آکنده از جور و ستم و ناموس آن را تنازع بقاء دانسته و عدالت را به ناچار تنها برای تأمین منافع خود، لازم شمرد. از طرف دیگر دین آینده بشریت و حرکت تاریخی بشر را به سمت برقراری عدالت فراگیر و جهان گستر معرفی می‌کند.83 2-1. در بعد عاطفی و انگیزش، (عدالت) را امری مطلوب، پرکشش، جاذبه‌دار و مطبوع و دلپذیر می‌سازد.84 2. ارائه قوانین عادلانه‌ مطمئن‌ترین منبع قوانین عادلانه برای بشر، قوانین دینی و الهی است. قانون عدالت، هرگز از انسان اسیر شهوات و خودخواهی، انتظار نمی‌رود. علم و تکنولوژی نیز نه تنها انسان را به عدالت نزدیک نساخته، بلکه بر اثراسارت آن در دست انسان‌هایی که اسیر شهوات و هواهای نفسانی و قدرت طلبی خویشند جهان را در توحشی مدرن قرار داده است. (ژوزوئه دوکاسترو) می‌گوید: (جهان در حالی که علم و صنعت آن، پیشرفت کرده است، سیاست جهان دوران توحش را طی می‌کند).85 (ژان ژاک روسو) می‌نویسد: (برای کشف بهترین قوانینی که مناسب ملل است، یک عقل کل لازم است که ناظر به تمام شهوات انسانی باشد؛ ولی خودش هیچ حس نکند [ فاقد گرایش شهوانی باشد]. هیچ گونه وابستگی با طبیعت نداشته باشد؛ اما آن را به خوبی بشناسد. مصلحت آن بستگی به ما نداشته؛ ولی به بهروزی ما کمک کند. پس فقط خدایان می‌توانند آن طور که باید و شاید به مردم قانون عرضه دارند)86 3. دین و آزادی‌ نقش دین و پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناق‌ها و درگیری با مظاهر طغیان، از اساسی‌ترین نقش‌هاست. قرآن در حکایت‌های تاریخی خود درگیری‌های پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآوری می‌کند و در برخی آیات خود تصریح می‌کند طبقه‌ای که با پیامبران همواره در ستیز بوده‌اند، این طبقه بوده‌اند.87 البته آزادی در دین سطوح وساحت‌های مختلف را در بر می‌گیرد از جمله : (3 1 ) آزادی از اسارت نفس وهواهای شیطانی 88 ( 3 2 ) آزادی از اسارت خرافات، اوهام و باور داشتهای پوچ و در بند کشنده عقل و خرد انسانی 89 (33) آزادی از اسارت نظامهای فاسد و ستم پیشه90 4. استقرار نظم عادلانه‌ یکی از کارویژه‌های انبیا، تلاش در جهت ایجاد نظام عادلانه اجتماعی است. از زمان نوح‌علیه السلام هر پیامبری که آمده است و نظم مذهبی موجود را به هم ریخته، به نظم اجتماعی توجه داشته و در پی اصلاح بوده است.91 چنانکه گذشت، قرآن در آیه 25 سوره حدید یکی از اهداف بعثت انبیا را برقراری عدالت اجتماعی شمرده است. استاد مطهری در معنای این آیه می‌گوید: (یعنی بر هم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالت‌ها و نبوت‌ها بوده، فقط این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص‌تر است).92 کارکردهای فرا اینجهانی از مهمترین خدمات و حسنات دین آشنا سازی انسا نها با جهان پس از مرگ است. اطلاعات دقیق و جامعی که انبیا در این عرصه ارائه کرده و راهنمایی هایی که برای نجات و رستگاری ابدی کرده‌اند از هیچ دانش و فلسفه و معرفت بشری به دست نمی‌آید. آنچه را که انبیا در این عرصه بهنگام آسان و رایگان در اختیار بشر گذارده‌اند زمانی در تور تجربه بشری می‌افتد که کار از کار گذشته و همه فرصتها برای بهسازی سرنوشت از دست رفته است .از این رو کارویژه‌های اخروی دین از جهات گوناگون با خدمات انیجهانی تفاوت دارد تفاوتهای دنیا و آخرت: جهان گذران کنونی از جهاتی جند با جهان آخرت تفاوت دارد. پاره‌ای از این تفاوتها عبارت است از: 1- این جهان جنبه مقدماتی دارد و آن جهان جنبه غایی و هدف گونه؛ 2- این جهان جهان شدن ساختن و کارو کشتن است و آن جهان جهان استقرار در شده ها، جهان دروکردن و بهره گرفتن از کرده‌ها و کشته ها؛ 3- در این جهان تغییر سرنوشت ممکن است اما در آن جهان ناممکن؛ 4- این جهان محدود، گذران و موقت است و آن جهان پایدار، جاودان و بی نهایت؛ 5- این جهان آکنده از خوشی و ناخوشی ها، ملایمت‌ها و ناملایمات است ولی آن جهان برای رستگاران لذت و بهجت وسرور خالص است و برای تبهکاران رنج و درد وعذاب خالص؛ 6- ادراکات انسان در این جهان محدود و در پرده حجاب است، ولی در آن جهان حجاب‌ها مرتفع و درک و آگاهی انسان قوی تر، لطیف‌تر و نیرو مند‌تر است.از همین رو لذت و رنج آن جهان نیز بسیار قوی‌تر و شدیدتر است. 93 7- با توجه به آنچه آمد اهمیت نقش انبیا در رابطه با حیات جاودان روشن می‌شود. یکی از جهاتی که توجه به آن لازم است این که تفاوت بین محدود و نامحدود نامحدود است و از همین رو برتری کارکردهای فرا این جهانی دین نسبت به خدمات دنیوی آن بی نهایت می‌باشد . بهر روی کارکرد انبیا در راستای حیات جاوید آخرت را در چند بخش می‌توان تلخیص نمود: 1- ترسیم دقیقی از چگونگی جهان آخرت و مراحل و مراتب و منازل و قواعد و قوانین حاکم بر آن .؛ 2- بیان نیازهای فرا این جهانی بشر، امور موثر در نیک و بد سرنوشت اخروی و ارائه رهنمودهای جامع و کامل در جهت رسیدن به بهترین خیر وسعادت پایدار ابدی؛ 3- یادآوری پیاپی جهان آخرت و انگیزش لازم در جهت حرکت به سمت صلاح آخرت و ارائه هشدارهای بجا وبی وقفه نسبت کجروی و تباهی‌های سرنوشت سوز ؛ 4- بیان موانع راه سعادت و چگونگی مواجهه و فراز آمدن در برابر آنها؛ 5- تنظیم امور جهان به گونه‌ای که افزون بر خیر و صلاح این جهان ناظر به خیر و سعادت جاودان آخرت باشد. 94 نمودارکارکردهای دین 1- این جهانی روانشناختی معنا بخشیدن به حیات احساس خوش بینی و رضایت مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی ایجاد امید واری مس
عنوان سوال:

آیا می توان بدون کمک وحی به تمام خوبیها و بدی ها آگاهی پیدا کرد؟


پاسخ:

آیا می توان بدون کمک وحی به تمام خوبیها و بدی ها آگاهی پیدا کرد؟
در پاسخ توجه به چند مطلب، بایسته است:
امام صادق(ع) خطاب به هشام فرمود: (یا هشام! ان للّه علی الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجة باطنة: فامّا الظاهرة فالرّسل والانبیاء و الائمّة علیهم السلام و اما الباطنة فالعقول)؛ (ای هشام! همانا که خداوند بر مردم دو گونه حجت دارد: حجتی آشکار و حجتی پنهان؛ حجت آشکار او، رسولان، پیامبران و امامان هستند و حجّت پنهان عقول ایشان است) ابی جعفر محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 16..
همچنین از آن حضرت خطاب به هشام آمده است: (یا هشام!انّ اللّه تبارک و تعالی اکمل للنّاس الحجج بالعقول و نصر النبیین بالبیان)؛ (ای هشام! همانا خدای متعال حجت‌ها را برای مردم، به وسیله عقل‌هایشان کامل کرد و انبیا را به وسیله بیان یاری نمود).
با توجه به روایات یاد شده و دیگر دلایل مربوط به فلسفه دین و دینداری درمی‌یابیم که انسان با وجود عقل نیاز گسترده \ فراخ و فراگیری به دین دارد. دین نه تنها راهبر به سوی تأمین سعادت جاودان اخروی است؛ که در زیست این جهانی نیز به گونه‌های مختلف و در عرصه‌های گوناگون حیات فردی و اجتماعی و حوزه‌های روابط چهارگانه انسان یعنی: رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با همنوعان و رابطه با طبیعت تأثیرات منحصر به فرد و بدیل‌ناپذیری دارد. در یک تقسیم بندی می‌توان خدمات و کارکردهای دین را در چند حوزه اساسی تقسیم بندی کرد:
1. حوزه هدایت، معرفت و دانایی،
2. عرصه روان شناختی،
3. عرصه اخلاق،
4. حوزه تمدن و اجتماع.
بررسی هر یک از عرصه‌های یاد شده مجالی فراخ می‌طلبد. آن چه اکنون اشاره می‌شود کلیاتی در باب وجه حاجت به دین در کنار عقل و خرد بشری است:
آموزه‌های فراعقلی
پاره‌ای از معارف و حقایق تنها از طریق وحی آسمانی در اختیار بشر قرار می‌گیرد و شاهباز خرد و دانش بشری به تنهایی توان پرواز در آن ساحت را ندارد. پاره‌ای از آموزه‌های مربوط به اوصاف و افعال الهی، عوالم هستی، سنن و قوانین فراطبیعی حاکم بر هستی و... از این قبیل‌اند.
بهنگام سازی تجربه‌های دیریاب
پاره‌ای ازحقایق زمانی در تور تجربه بشری می‌افتد که کار از کار گذشته و هیچ فرصتی برای استفاده و بهره‌برداری از آن نمانده و چه بسا خسارتی جبران‌ناپذیر دامن‌گیر آدمی شده است. مسائلی چون ویژگی‌های سرای جاودان، جزئیات مربوط به سعادت و شقاوت آدمیان، نقش هر یک از کنش‌های این جهانی انسان در تعیین سرنوشت ابدی او، اموری هستند که تنها پس از خروج از نشئه دنیا به تجربه می‌آیند و آن گاه دیگر فرصتی برای انسان نمانده تا سرنوشتی نیکو برای خود رقم زند و خود را از خسارت ابدی برهاند. تنها دین حق الهی است که همه این حقایق را به رایگان و به موقع - یعنی تا زمانی که در این جهان فرصت باقی است - در اختیار بشر می‌گذارد و راه سعادت جاودان را به او می‌نمایاند.
آسان یاب سازی حقایق دشوار
پاره‌ای از حقایق موثر در سعادت و بهروزی آدمیان اگر چه با کاوش‌های عقلانی یافتنی هستند؛ اما شناخت و درک آنها جز با کاوش‌های ژرف و دشوار، آن هم برای تنی چند از نخبگان، با طی مقدمات عدیده و در گذر طولانی زمان ممکن نیست، و دیگران از دریافت آنها و درک سعادت مبتنی بر آنها محروم خواهند ماند.
یکی از فواید مهم و انحصاری دین این است که این گونه حقایق را سهل و آسان در اختیار همگان قرار می‌دهد.
(اتین ژیلسون) در تبیین فلسفه (توماس آکویناس) می‌نویسد:
(آیا خدا روا می‌بیند که حقایق فلسفی قابل قبول عقل را از طریق وحی به مردم افاضه کند؟ جواب این است که هرگاه این حقایق در زمره اموری باشد که علم بدان‌ها برای نجات بشر ضرورت دارد، چنین افاضه‌ای حاصل می‌شود. اگر جز این می‌بود، این حقایق و نجاتی که مشروط بدان‌هاست منحصر به تعداد محدودی از مردم می‌شد و دیگران خواه به سبب حرمان از نور فطری عقل، خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت برای بحث و فحص، خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق از این موهبت محروم می‌ماندند. علاوه بر این، کسانی هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند رنج فراوان در این راه می‌بردند و مدت مدیدی از عمر آنان در تفکر می‌گذشت، و اکثر ایام حیات شان در جهلی که می‌توانست منشأ خطر باشد سپری می‌شد) اتین ژیلسون، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه ع. داودی، ص 53، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1370..
>پرورش عقل و خرد
از جمله کارکردهای دین شکوفاسازی خرد و رهاسازی آن از گرفتار آمدن در دام عوامل لغزنده، انحراف‌انگیز و مزاحمت آفرین است.
استاد مطهری در این باره می‌نویسد: (ذهن و فکر انسان در بسیاری موارد دچار اشتباه می‌شود. این موضوع نزد همه ما شایع و رایج است. البته منحصر به عقل نیست بلکه حواس و احساسات نیز مرتکب خطا می‌شوند؛ مثلاً برای قوه باصره، ده‌ها نوع خطا ذکر کرده‌اند. در مورد عقل بسیار اتفاق می‌افتد که انسان استدلالی ترتیب می‌دهد و براساس آن نتیجه‌گیری می‌کند. اما بعد احیاناً درمی‌یابد که استدلال از پایه نادرست بوده است) شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 3، ص 53، صدرا، چاپ هشتم، 1374..
ایشان سپس به تبیین لغزشگاه‌های اندیشه پرداخته و موارد زیر را به عنوان علل رخداد خطا در فکر و اندیشه بشر از دیدگاه قرآن یادآور می‌شود:
1. تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین.
2. میل‌ها و هواهای نفسانی.
3. شتابزدگی.
4. سنت‌گرایی و گذشته نگری.
5. شخصیت گرایی. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: همو، انسان و ایمان (جهان‌بینی توحیدی، ج 1)، صص 66 - 71، صدرا، چاپ یازدهم، 1374افزون بر نشان دادن لغزشگاه‌های اندیشه و راه چاره آن، دین حق از راه‌های دیگری به رشد و شکوفایی خرد آدمیان مدد می‌رساند از جمله:
1. انگیزش و دعوت به سوی تفکر، اندیشه و خردورزی.
2. تأیید و تقویت آموزه‌های عقلی از طریق نقل.
3. سمت و سو دهی به عقل و خرد و فعال ساختن آن در جهت صحیح و مفید به حال بشریت. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: همان، صص 72 - 74.
4. پشتیبانی احکام عقلی توسط دین بدین معنا که وقتی عقل عملی ما، فضایل اخلاقی را به عنوان وظایف انسانی از ما درخواست می‌کند، چه ضمانت اجرایی برای انجام چنین دستوراتی وجود دارد؟ در شرایط عادی اگر چه وجدان اخلاقی مؤثر است؛ ولی در نهایت - به ویژه در شرایط خاص - این دیانت و اوامر و نواهی الهی است که ما را وادار به انجام وظایف خود خواهد ساخت. ر. ک: مظفر، اصول‌الفقه، ج 2، ص 109 ؛ شهید صدر، دروس فی علم الاصول ص 289 ؛ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر حقوق اسلامی، ص 327.
رابطه عقل و دین‌
از آنچه گذشت روشن می‌شود که چرا با وجود عقل، انسان به دین نیازمند است. حقیقت آن است که دین مکمل عقل و خرد بشری است و کار بشر با عقل تنها، به سامان نمی‌رسد. از طرف دیگر دین مؤید عقل، پرورش‌دهنده و رهاننده آن از اسارت و برطرف کننده موانع شکوفائی آن و جهت دهنده به کاوش‌های عقلانی نیز است. بنابراین کارکرد دین درباب عقل عبارت است از:
1. تکمیل عقل؛
2. تأیید عقل و پشتیبانی از احکام آن؛
3. بیدارگری، آزادسازی اندیشه و رشد و شکوفاسازی خرد؛
4. جهت بخشی و سمت و سودهی به عقل؛
5. آسان‌یاب سازی دستاوردهای دیریاب خرد.
برای آشنایی بیشتر نسبت به چگونگی نیاز انسان به دین مقاله چرا دین تقدیم می شود:
چرا دین
اساسی‌ترین پرسش انسان دربارة دین این است که دین چه فایده و لزومی دارد؟ چرا باید دیندار بود؟ رابطه دین و انسان چگونه‌ رابطه‌ای است؟ آیا زندگی بدون دین امکان‌پذیر است و در این صورت، دینی زیستن بهتر است یا زندگی منهای دین؟ اکنون بر آنیم به یاری خداوند با رعایت اختصار به بررسی پرسش‌ یادشده بپردازیم.
تعریف دین
متفکران و اندیشمندان تلاش‌های زیادی در ارائه تعریفی از دین کرده‌اند. آنان هر یک از منظر خاصی به دین نظر کرده و تعریفی همسو با آن زاویه نگرش به دست داده‌اند. غالب این تعاریف از مشکلاتی چون ابهام، عدم جامعیت و ... رنج می‌برند.1
در مقابل متفکران مسلمان کوشیده‌اند با نظر به دور نمایه‌های دین تعریف جامع تری ارائه کنند. در مجموع می‌توان گفت جامع‌ترین تعریف دین عبارت است از: مجموعه‌ای از آموزه‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی که پیامبران از سوی خداوند جهت راهنمایی و هدایت بشر آورده‌اند. اعتقاد و التزام به این آموزه‌ها موجب کمال و سعادت انسان در این جهان و سرای پایدار آخرت است 2
رابطه انسان و دین
گرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشه‌دار است. دین نه تنها تأمین کنندة بسیاری از نیازهای انسان، بلکه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است. (تا نه گی دو که نه تن) می‌نویسد: (حس مذهبی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است و نسبت به مفاهیم(زیبایی)‌ مربوط به هنر ( نیکی) مربوط به اخلاق و ( راستی) مربوط به علم (مفهوم دینی)، یا به طور صحیح‌تر، مفهوم مقدس، مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است).3
(آلکسیس کارل) نیز بر آن است که: (احساس عرفانی [دینی] جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است).4وی در جایی دیگر می‌نویسد: (فقدان احساس اخلاقی و عرفانی در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت، زمینه زوال قطعی ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک می‌بیند؛ سقوط یونان قدیم معلول چنین عاملی بود.
در نگاه (تولستوی) نیز (ایمان آن چیزی است که انسان با آن زندگی می‌کند.)5 استاد مطهری در توضیح این سخن می‌گوید: (یعنی ایمان مهم‌ترین سرمایه زندگی است). به نظر وی مردم به برخی از سرمایه‌های زندگی مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه و... توجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات می‌شناسند.6 در نظر (ویل دورانت) نیز دین روح زندگی است، او می‌گوید: (زندگی بدون، دین ملال‌انگیز و پست است، مانند جسدی است بی‌روح).7
قریب به این مضمون را در سخن (ویلیام جیمز) می‌توان یافت. او مدعی است: (ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی می‌کند، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است).8
از آنچه گذشت روشن می‌شود که نیاز انسان به دین امری جاودان و زوال‌ناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دین‌ورزی این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمی‌توان و نباید انتظار داشت.
(ارنست رنان) در پایندگی و ژرفایی تأثیر دین در نهاد انسان می‌گوید: (ممکن است روزی هرچه را دوست می‌دارم نابود و از هم پاشیده شود و هرچه را که نزد من لذت بخش‌تر و بهترین نعمت‌های حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادی به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محو شود، بلکه همواره و همیشه باقی خواهد ماند و در کشور وجود من شاهدی صادق و گواهی ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود).9
همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیبای قرآن می‌توان یافت که رمز دین‌گرایی انسان را چنین ترسیم کرده است: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛10 پیوسته رو به سوی دین پاک خداوند داشته باش که انسان‌ها را بر آن سرشته است و آفرینش الهی دگرگون نخواهد شد).
کارکردهای دین
دین از جهات متعددی مددرسان و یاور انسان است.
کارکردهای دین گستره فراگیر و دامن گستری را شامل می‌شود. در نگاه نخستین می‌توان گفت نقش دین به دو ساحت اساسی حیات انسان مربوط است .
1- حیات اینجهانی
2- حیات فرا اینجهانی
کارکردهای اینجهانی
کارویژه‌ها و کارکردهای دنیایی دین نیز عرصه‌های گوناگونی دارد و به گونه‌های مختلفی تقسیم پذیر است. از جمله تقسیم آن به کارکردهای فردی و اجتماعی و تقسیم آن دو به زیر شاخه‌های دیگر می‌باشد.در عین حال برخی از این تقسمات خالی از پاره‌ای تداخلات یا فرو نهادن بخشی از داده‌های دین نمی‌باشد. در این قسمت مهم‌ترین کارکردهای دنیایی دین را به طور فشرده در سه عرصه روانشناسی، معرفت و دانایی حوزه مناسبات انسانی و اجتماعی پی می‌گیریم.
کارکردهای روانشناختی11
از نظرگاه روانشناختی دین کارکردها و ثمرات بسیاری برای انسان دارد. در میان دانش‌های جدید هیچ یک مانند روانشناسی نقاب از رازهای شگفت‌ دین و دینداری بر نکشیده و لزوم اجتناب‌ناپذیر آن را در همین زندگی دنیایی به طور ملموس روشن نساخته است. البته باید توجه داشت که اساساً روانشناسی در پی تعیین حق و باطل و به تعبیر دیگر (ارزش صدق)12 دین نیست؛ چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کارویژه‌های این دانش است.
افزون بر آن روانشناسی در این باره نظر به دین خاصی ندارد؛ و چه بسا در برخورد با پاره‌ای از ادیان کارکردهای منفی‌ای نیز مطرح کنند. البته انتظار می‌رود که هر اندازه دینی از حقانیت بیشتری برخوردار باشد کارکردهای مثبت‌تری داشته باشد، لاجرم می‌توان بهترین کارکرد را از بهترین دین انتظار داشت.
آنچه این دانش پی می‌گیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهای روانی دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است. پاره‌ای از کارکردهای روانشناختی دین و دین‌ورزی عبارتند از:
1 معنا بخشیدن به حیات
از مهم‌ترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود می‌پرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخی صحیح در برابر این پرسش‌ها زندگی‌ساز است و ناکامی در برابر آن زندگی سوز. دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و جهت‌گیری رو به خیر و کمال و تعالی آن،‌ در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست می‌دهد.
(کارل یوستاویونگ)13 در اهمیت این مسئله می‌نویسد: (در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده‌ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می‌توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری می‌کرده‌اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می‌دارند، از دست داده‌اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.)14
(ویکتور فرانکل)15 نیز قدرت دین را عقیده به (اَبَر معنی)16 می‌داند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است.17
برخی از جامعه‌شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بی‌معنایی در زندگی بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتی معنادار است.18
پاره‌ای از بروندادهای روانشناختی تفسیر دینی حیات عبارت است از:
1. احساس خوش‌بینی و رضایت
2. مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی
3. ایجاد امیدواری
4. مسئولیت پذیری
5. نشاط و حرکت
آموزه‌های دینی نگرش فرد به نظام هستی و قوانین آن را خوش‌بینانه می‌سازد.19
از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی شهروند کشوری را می‌ماند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه می‌داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً‌، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر می‌شود. ثانیاً زمینه‌های ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم می‌بیند و روح (امیدواری) در او پدید می‌آید. ثالثاً، اگر چیزی موجب عقب‌ماندگی او شود آن را جز از ناحیه کم‌کاری و بی‌تجربگی و مسئولیت‌گریزی خود و امثال خود نمی‌داند. او همچنین پاره‌ای از رنج‌ها و دشواری‌ها را زمینه ترقی و تکامل خود می‌داند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت می‌آورد و با (خوش‌بینی) و (امیدواری) به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامی‌دارد و از دشواری‌ها استقبال می‌کند.
در مقابل، فرد بی‌ایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد می‌داند و از قبول آنها هم چاره‌ای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقده‌ها و کینه‌هاست. او هرگز به فکر اصلاح خود نمی‌افتد، از جهان لذت نمی‌برد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند.
2- انسجام و تعادل شخصیت
در وجود انسان تمایلات و گرایشها و غرایزگوناگونی وجود دارد که گاه در تعارض و تضاد و با یکدیگر قرار می‌گیرند. کشاکش طوفان غرایز و ناتوانی در ایجاد توازن و هماهنگی بین آنها به اختلال شخصیت می‌انجامد. دین نقش مهمی در هویت بخشی، ایجاد معادل بین امیال و غرایز، اولویت گزاری و برقراری نظام طولی بین آنها، رهایی از آشفتگی و هماهنگ سازی افکار و احساسات دارد و در نتیجه به ایجاد وحدت و انسجام شخصیت می‌انجامد .20
یونگ بر آن است که هر گاه بیان امیال تعادل و توازن برقرارانسان به کل یک پارچه و منسجم مبدل می‌شود و به عبارت دیگر وحدت شخصیت می‌یابد و این تنها در سایه نگرش دینی تحقق پذیر است. توحید و یگانگی شخصیت در انسان را باید در الگوی دیر پای خدا جستجو کرد. وحدت شخصیت یعنی انسان نوعی زندگی با خدا دارد و بدون خدا بشر هرگز نمی‌تواند به یک کل یکپارچه مبدل شود. 21
3 بهداشت، سلامت و آرامش روان
یکی از نیازهای مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنیای کنونی علیرغم پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی و تکنولوژیک، روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگی و ناآرامی بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحی و روانی بیشتر احساس می‌شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفی حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان‌شناسان قابل توجه است:
الف. دینداری و تحمل فشارهای روانی
تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد انگاره‌های دینی نقش مؤثری در تسکین دردهای روحی، کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی دارند و افراد مذهبی از ناراحتی روانی بسیار کمتری رنج می‌برند.22
ب. دینداری و افسردگی
بر اساس تحقیقات، بین دین و افسردگی، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد.23 این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان است.
(ویلر)24بر آن است که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره می‌شود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایت‌های اجتماعی متصل می‌شود. (میدور)25 نیز اظهار می‌دارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل می‌کند و منجر به کاهش شیوع افسردگی می‌شود.26
ج. دینداری و کاهش بزهکاری
بررسی‌ها گواه بر آن است که بین دینداری و بزهکاری و جرم و جنایت رابطه منفی وجود دارد و رفتارهای مذهبی می‌تواند بین آنها تمایز افکند.27
د. دینداری و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر
براساس تحقیقات انجام شده توسط (ادلف)28، (اسمارت)29، (اوتار)30 و (دیویدز)31 افراد مذهبی از مواد مخدر استفاده نمی‌کنند و یا بسیار کم مصرف می‌کنند. از نظر (لوچ)32 و (هیوز)33 به ویژه در میان عناصر مذهبی اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینی فرد قوی‌تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوی با صفر است.34
ه. دین‌داری و کاهش خودکشی
مسأله خودکشی یکی از بحران‌های جدی در تمدن کنونی بشر است. (سازمان بهداشت جهانی اخیراً آمار جالبی درباره خودکشی در کشورهای مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتی جهان خودکشی در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل می‌دهد. این کشورها عبارتند از: آلمان غربی، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس.
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی که این آمار را پس از ده سال مطالعه کرده‌اند همچنین اعلام کرده‌اند که خودکشی در کشورهای در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است. در این کشورها حتی جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشی می‌زنند.
آماری که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده، نشان می‌دهد که به طور کلی طبقات تحصیل‌کرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشی می‌کنند. مثلاً در انگلستان عده زیادی از پزشکان در سال‌های اخیر خودکشی کرده‌اند. تنها در آلمان غربی همه ساله دوازده هزار نفر خودکشی می‌کنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوی در صدد خودکشی بر می‌آیند. مهم‌ترین علت خودکشی آلمانی‌ها بیماری عصبی است. در حال حاضر در آلمان غربی بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبی رنج می‌برند و ممکن است هر آن دست به خودکشی بزنند.35
در مقابل، تحقیقات نشان می‌دهد خودکشی در کسانی که در مراسم دینی شرکت می‌کنند نسبتی بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک36 و پاتریچ37 در یک بررسی نشان دادند احتمال خودکشی در افرادی که به عبادتگاه‌ها نمی‌روند چهار برابر بیش از شرکت‌کنندگان در محافل دینی است.38 همه پژوهش‌ها نشان می‌دهد یکی از علل مهم خودسوزی ضعیف بودن اعتقادات مذهبی بوده است.)
یک بررسی که در کشور اردن توسط (داراکه)(1992)39 انجام شده است نشان می‌دهد تعداد خودکشی در ماه رمضان در مقایسه با ماه‌های دیگر سال کاهش قابل توجهی را نشان می‌دهد.40
و. دینداری، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
مسأله ناپایداری خانواده و گسست آن یکی از بحران‌های بزرگ دنیای متمدن کنونی و در پی آورنده نتایج ویرانگر روانی و اجتماعی است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهم‌ترین عامل پای‌بندی به خانواده، رضایت از ازدواج41 و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمی در بهداشت روانی خانواده‌ها به شمار می‌رود. تحقیقات نشان داده است مردانی که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده‌اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماری‌های روانی هستند.42
4. سازگارسازی جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها
بهره دیگری که از تفسیر دینی حیات بر می‌خیزد (ایجاد سازگاری بین جهان درون و برون) و در نتیجه کاهش رنج‌ها و ناراحتی‌هاست.
بدون شک در مواردی بین خواسته‌ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود. گاه این تفاوت‌ها به گونه‌ای است که شرایط خارجی برای انسان رنج‌آفرین و ملال‌انگیز است. این تفاوت‌ها می‌تواند به گونه‌های مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بین خواسته‌های ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتی چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیماری و... 2.تضاد بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعی، مثل حاکمیت نظام استبدادی و...
از طرف دیگر در مواردی واقعیات خارجی به سهولت و در شرایطی که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتی انسان‌ها به طور معمول در جهت تغییر واقعیت جهان به سود تمایلات خود می‌کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمی‌شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه‌هایی تحمل‌ناپذیر و نامعقول است.
در این موارد بهترین راه سازگارسازی درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتی‌دهنده این دو جهان است. دین با تفسیری که از جهان و ناملایمات و رنج‌های آدمی در آن می‌دهد، نه تنها ناسازگاری آن دو را از میان بر می‌دارد؛ بلکه با دادن نقش عبادی به تحمل دشواری‌ها و اینکه بزرگ‌ترین اولیای الهی چشنده تلخ‌ترین رنجهایند شیرین‌ترین رابطه را بین آن دو ایجاد می‌کند؛ به طوری که انسان مؤمن می‌گوید: (زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت)، از همین رو (الیسون) بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبی می‌داند.43
اینکه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم‌های بسیار بر جان و توان خویش فرمود: (رضا الله رضانا اهل‌البیت) و زینب کبری(س) پس از تحمل آن همه دشواری طاقت فرسا می‌فرماید: (ما رأینا الّا الجمیل) عالی‌ترین نمایش شکوه ایمان در سازگاری جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختی در جهت مقاصد و اهداف بلند الهی و انسانی است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش می‌یابد، بلکه در مواردی شیرین و دلپذیر می‌شود و این جز در سایه دین و ایمان دینی امکان‌پذیر نیست.
5. هدف‌بخشی و ایده‌آل‌پروری
یکی از مهم‌ترین کارکردهای دین ارائه ایده‌آل و آرمان مطلوب است. ایده‌آل اصل یا موضوعی است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش‌ها و کوشش‌های او باشد. ایده‌آل موجب شکل‌گیری نوع انتخاب آدمی است.
شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده‌ها را با آن می‌سنجد و ارزشداوری می‌کند. ایده‌آل از مختصات زندگی بشری و از عناصر اساسی آن است. انسان زمانی می‌تواند از یک زندگی حقیقی برخوردار باشد که آگاهانه برای خود ایده‌آل و آرمان انتخاب کند. انسان‌ها در طول تاریخ ایده آل‌هایی چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایی، دانش و... انتخاب کرده‌اند لیکن بهترین ایده‌آل آن است که دارای شرایط زیر باشد:
1. منطقی باشد.
2. قابل وصول باشد.
3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و (من طبیعی) آدمی را کنترل کند.
4. در انسان چنان کششی ایجاد کند که از درون به سوی هدف اعلای حیات حرکت کند.
چنین آرمانی تنها از دین حق و معنای دینی حیات بر می‌خیزد.44
(میلر بروز) از قول (اینشتین) می‌گوید: (علم، ما را از آنچه هست آگاه می‌کند و دین (وحی) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع می‌کند).45
6. پاسخ به احساس تنهایی
یکی از رنج‌های بشر که در جهان صنعتی و پیدایش کلان‌شهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایی است. منظور از احساس تنهایی در اینجا تنهایی فیزیکی یعنی جدایی از دیگران نیست؛ بلکه گونه‌های دیگری هم چون ناتوانی دیگران در پاسخ‌دهی به برخی از نیازهای انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمی دیگران به کار خود و جستجوی منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدی، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواسته‌ها و نیازهای شخص است.46
به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانی می‌یابد که همواره در بند خودخواهی‌های خویشند و حتی اگر اعمالی به ظاهر نیک و مفید به حال دیگری انجام می‌دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست‌ها، گرایش‌ها و خودخواهی‌های ظاهر و پنهان است و کسی صد در صد خیر خواهانه کاری برای (من) انجام نمی‌دهد. اما در نگرش دینی، انسان هیچ‌گاه تنها نیست.بلکه همواره در آغوش پر مهر خدایی است که تنها و تنها از سر لطف و مهربانی او را آفریده و لحظه به لحظه خیر و رحمت بی انتهایش را بر او سایه گستر می‌سازد بدون آن که خود نصیبی ار این مهر بیکران نصیبش گردد و اجر و پاداشی در برابر ارزانی داشت نعمتهایش طلب کند.
7. تقویت قدرت کنترل غرایز
از جمله خطراتی که همواره جامعه بشری را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژی خطراتی صد افزون برای بشریت به بار آورده لجام گسیختگی غرایز، خودخواهی‌ها و تمایلات سرکش نفسانی است. این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه‌های بشری مهارشدنی نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژی را نیز در این جهت، استخدام کرده است.
آن عامل نیرومندی که انسان را از اسارت هواهای نفسانی آزاد ساخته و قدرت رویارویی با طغیان‌های زندگی‌سوز نفس اماره را می‌بخشد، ایمان استوار دینی است.
(داستایوفسکی) می‌گوید: (اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است).47 یعنی غیر از خداباوری و ایمان مذهبی هیچ عامل دیگری توان بازدارندگی از اعمال ضداخلاقی، بیماری بی‌عدالتی، تجاوز و فساد و تباهی و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمی را ندارد.48
افزون بر آنچه گذشت کارکردهای روان‌شناختی،49 فراروانشناختی،50 روان ‌تنی51 و جسمانی دیگری برای دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوی بیشتر زمینه فرا می‌خوانیم:
8. بهداشت و سلامت جسمانی، طول عمر، پایداری در فعالیت‌های فیزیکی، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی بدن، تسریع در بهبودی و کوتاه کردن دوران درمان.52
9. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانی آکنده از سرگردانی و تعارضات فکری.53
10. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادی بشر و ایجاد لذت‌های فراجسمانی،54 تصفیه غم‌ها و جذب شادی‌ها.55
11. کاهش اضطراب، ترس‌ها و وحشت‌ها؛ به ویژه ترس از مرگ.56
12. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک)57 و تصویرسازی ذهنی.58
13. شجاعت‌آفرینی و افزایش قدرت پایداری در برابر دشمنان و زورمندان.59
14. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمی.60
15. ایجاد وقار و سنگینی و دوری از جلفی و سبکی.61
16. کاهش و کنترل عملیات جنسی.62
17. انگیزش، پرورش و تفسیر تجربه‌های دینی.
جمع‌بندی این قسمت را با سخنی از (میلتون یینگر)63 به پایان می‌بریم. او در مقاله (دین و نیازهای فرد)64 می‌نویسد: (در پزشکی روان تنی وقتی نکات زیر را ملاحظه کنیم، ارزش دین آشکار می‌شود:
1. دین، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح می‌کند و به عقل وی روشنگری لازم را می‌بخشد. دین برای یک فرد نقشی را ایفا می‌کند که قطب‌نما برای یک کشتی و در دریای زندگی جهت و راهنمایی در اختیار او می‌نهد.
2. دین بر اراده انسان تأکید می‌نهد، آن را تقویت و فرد را کمک می‌کند تا به فرمان‌های عقل گردن نهد.
3. دین نیازهای اساسی روح، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگی را، تحقق می‌بخشد.)65
کارکرد‌های معرفتی
دین یکی از مهمترین منابع معرفت آموز و آگاهی آفرین است. حاجت انسان به دین درکنار عقل و به تعبیر دیگر خدمات معرفتی دین به انسان سویه‌های مختلفی دارد. در نگاه کلی بخشی از خدمات دین در این عرصه عبارت است از:
1-ارائه آموزه‌های فرا عقلی، یعنی اموری که عقل به تنهایی قادر به کشف و درک آنها نیست ، اما اگر از منبعی دیگر مانند وحی آسمانی در اختیارش قرارگیرد برای آن قابل قبول و پذیرش می‌باشند.
2- بهنگام و آسان یاب سازی حقایق دشوار و دیر یاب: پاره‌ای از حقایق یا زمانی در تور تجربه بشر می‌افتد که کار از کارگذشته و یا تها افراد خاصی و نادری به آن‌ها دست یافته و اکثر انسان‌ها از دسترسی به آن و سعادت وابسته به آن محروم می‌مانند. از جمله خدمات انبیای الهی این است که این گونه آگاهی‌ها را بهنگام، آسان و رایگان در اختیاربشر می‌گذارند.
در نگاهی دیگر فرآورده‌های معرفتی دین را میتوان در دو عرصه مورد برسی قرارداد:
1.پاسخ به پرسشهای بنیادین :
همه انسانهای هشیار پرسشهایی اساسی در باب راز وجود خود وجهان دارند.67
این که جهان و انسان چرا و چگونه به وجود آمده‌اند ؟ به کجا می‌روند؟جایگاه انسان در نظام هستی و نقش او در سر نوشت خود چیست و ... این بخش مهمترین و جامع‌ترین آموزه‌ها و معارف دین را شامل می‌شود. کلیات این عرصه از معارف دینی عبارت است از :
1-1 خداشناسی: اسماء حسنی و اوصاف ذاتی و فعلی خداوند و تبیین رابطه او با انسان و جهان؛
1-2 هستی شناسی: مشتمل بر سنت‌ها و قوانین عام حاکم بر هستی، عوالم هستی و درجات و مراتب آن ؛
1-3 جهان شناسی: معرفی جانی که مارد آن زندگی می‌کنیم جایگاه آن در کل هندسه هستی قوانین فرا طبیعی حاکم بر جهان.
1-4 انسان شناسی: چیستی، جایگاه، ارزش و راز هستی آدمی، ساحتها و مراتب وجودی انسان، نیازهای ثابت و متغیر آدمی، آینده بشریت، مسئولیت و نقش انسان در ساختن هویت و سرنوشت خود و دیگران
1-5 فرجام شناسی: غایت جهان و انسان، چگونگی حیات پسین و عوامل مواثر بر آن.
1-6 راه شناسی: نمایاندن راه سعادت و نیکفرجامی انسان در این جهان و در زندگی جاوید آخرت، باز شناسی آن ازکژ راهه‌ها و عوامل نگونبختی و بد فرجامی، بیان موانع راه و چگونگی فراز آمدن در برابر آنها. تشویق و انگیز ش انسان نسبت به تلاش در جهت ساختن سرنوشتی نیکو برای خود و دیگران و بیم دادن ازکژروی و تباهی گرایی. به عبارت دیگر آموزه‌های پیشین همه از هست و نیست‌ها سخن می‌گوید وعناصر جهان بینی را تشکیل می‌دهد، اما راه شناسی از باید‌ها ونبایدها می‌گوید و اجزای (شریعت) را می‌سازد .
2 دین و علم :
بخشی از معارف دین را آموزهای علمی آن تشکیل می‌دهد. مراد از آموزه‌های علمی بیان قوانین طبیعی حاکم بر پدیدهای جهان و انسان است یعنی اموری که در قلمرو دانش تجربی ( science ) بشر قرار می‌گیرد.لیکن در گستره‌ای عام‌تر می‌توان نقش دین در علم را چهار گونه بر شمرد:
2-1- انگیزش و به تعبیر دیگر تقویت انگیزه کاوشهای علمی. در اسلام این مساله بیش از هر دینی نمایان است و بخشی عظیمی از ادبیات دینی را به خود اختصاص داده است.
2-2- جهت دهی و سمت و سو بخشی به علم و کاوشهای علمی؛
2-3- ارائه پیش فرض‌ها ی متافیزیکی علوم ؛
2-4- اراوئه پاره‌ای از گزاره‌ها ی علمی ؛
2-5- ایجاد روحیه علمی؛
در مجموع برخی از اندیشمندان بر آنند که دین به علم و علوم بیشتر مددرسانده است تا علم و علوم به دین 68
اینشتین در این باره می‌گوید؛ ( حسن دینی قوی‌ترین و شریف‌ترین سرچشمه ( شاه فنر ) تخقیقات علمی است69
کارکردهای اجتماعی
افزون بر کارکردهای فردی،دین دارای نقش اجتماعی نیرومند و بدیل‌ناپذیری است. از همین رو از دیرزمان فیلسوفان و اندیشمندان به فلسفه اجتماعی وجود دین توجه چشمگیری داشته‌اند. پاره‌ای از کارکردهای اجتماعی دین به اختصار عبارت است :
ایجاد جامعه سالم‌
جامعه سالم، یکی از بنیادی‌ترین نیازهای انسان است. تحقق این مهم در گرو اموری است از جمله :
1. جهت‌گیری به سمت اهداف، ایده‌آل‌ها و معیارهای تکاملی، پیش برنده و بشر دوستانه.
2. وجود قوانین جامع، دقیق و عادلانه.
3. رعایت عملی عدالت و اجرای قوانین؛دوری ازخود محوری، قناعت به حقوق خود و رعایت حقوق دیگران.
4. پای بندی به تعهدات و پیمان‌ها.
5. پاس داشت اصول اخلاقی، حس تعاون و همدردی، مهرورزی و مهربانی نسبت به یکدیگر.
به قول شاعر :
خلل‌پذیر بود هر بنا که می‌بینی‌
مگر بنای محبت که خالی از خلل است‌
6. انسجام اجتماعی و حسن اعتماد متقابل.
تاثیر دین در امور یادشده منحصر به فرد و بدیل ناپذیر است. آنچه در پی می‌آید شرح کوتاهی از این مساله است :
دین پشتوانه اخلاق اجتماعی‌
دین مهمترین، پشتوانه اخلاق اجتماعی است. بزرگترین و والاترین آموزگاران اخلاق، انبیای بزرگ الهی بوده‌اند و ژرف‌ترین، جامع‌ترین و کهن‌ترین مضامین و احکام اخلاقی را در منابع دینی و با پشتوانه الهی می‌توان یافت.
در نگاه استاد مطهری اخلاقِ منهای خدا و دین و ایمان، هم‌چون اسکناس بدون پشتوانه است. به قول داستایوفسکی (اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است).70
. خدا سرسلسله معنویات است و پاداش دهنده کارهای خوب. احساسات نوع پرستانه که امری معنوی است، وقتی در انسان ظهور و بروز می‌کند که انسان در جهان، معنویتی قائل باشد. وقتی که انسان به خدایی معتقد باشد می‌تواند انسان‌ها را دوست داشته باشد، و احساسات نوع دوستانه در او ظهور و بروز داشته باشد. اخلاق از مقوله زیبایی معنوی است، تا ما به یک حقیقت و زیبایی مطلق معقول و معنوی به نام خدا قائل نباشیم نمی‌توانیم به یک زیبایی معنوی دیگر معتقد باشیم. اساساً فعل زیبا یعنی فعل خدایی، فعلی که گوئی پرتوی از نور خدا در آن است.71
پاره‌ای از کارکردهای اخلاقی - اجتماعی دین عبارت است از :
1. استوار ساختن میثاق‌ها و پیمان‌ها
احترام به عهد و پیمان یکی از ارکان اساسی تمدن است. این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته و هنوز که هنوز است جانشینی پیدا نکرده است.
(ویل دورانت) در کتاب (درس‌های تاریخ) می‌نویسد: (مذهب... به مدد شعائر خود میثاق‌های بشری را به صورت روابط با مهابت انسان و خدا درآورده و از این راه استحکام و ثبات به وجود آورده است).72
2. ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی‌
(رابرتسون اسمیت) بر آن است که دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان و دیگری برانگیختن احساس اشتراک و وحدت اجتماعی. او مناسک دینی را وحدت‌زا و تحکیم بخش اشتراک اجتماعی می‌داند.73
(امیل دورکیم) نیز نقش حیاتی دین را ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی می‌داند. او می‌گوید: (مناسک دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما، همان اندازه ضرورت دارند که خوراک برای حفظ زندگی جسمانی ما لازم است؛ زیرا از طریق همین مناسک گروه خود را تایید و حفظ می‌کند).74
برخی از کارویژه‌های دین در راستای ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی عبارت است از :
2-1. انگیزش محبت و عواطف انسانی.75
2-2. بسط شخصیت و انقلاب درونی در برابر خودخواهی‌ها و طغیانگری‌های نفس انسان.76
2-3. رفع اختلاف،77راموشاندن بدی‌ها و تصفیه کدورت‌ها.78
2-4. تعهدآفرینی و ایجاد احساس مسئولیت.79
استاد مطهری در این باره می‌نویسد: (تأثیر مهم دین و نقش دین در اجتماع این است که نوعی انقلاب فکری و وجدانی به وجود می‌آورد که عواطف و احساسات و هدف‌ها و ایده‌آل‌ها و معیارها دگرگون می‌شود و جهان‌بینی عوض می‌شود. آدمی خود را دارای رسالت احساس می‌کند؛ زندگی اجتماعی جهت خاص پیدا می‌کند و جهت دیگر غیر از جهت زندگی فردی را درک می‌کند، نوع دلبستگی عوض می‌شود).80
عدالت و قانون‌
دین بزرگ‌ترین پشتوانه عدالت و قانون است. فروغی از (منتسکیو) نقل می‌کند: (مذهب می‌تواند هنگامی که تمام قوانین کشوری و سیاسی ناتوان و قاصر است، مُمِدّ تشکیلات و قوانین سیاسی باشد)81
جایگاه عدالت در دین چنان است که قرآن به پاداری آن را یکی از اهداف اساسی رسالت انبیا دانسته و می‌فرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ )82
کار ویژه‌های عدالت گرایانه دین‌
1. بینش و انگیزش‌
نقش دین و پیامبران در نحوه نگرش به عدالت و انگیزش نسبت به آن نقش بدیع و انحصاری است و با دیدگاه فیلسوفان و دیگر مصلحان اجتماعی تفاوت بنیادین دارد :
1-1. در بعد نظری، (دین) با ارائه جهان‌بینی عدالت‌نگر، عدالت بشری را به عنوان جزئی ازکل عدالت جهانی می‌شناساند، نه این که این جهان را آکنده از جور و ستم و ناموس آن را تنازع بقاء دانسته و عدالت را به ناچار تنها برای تأمین منافع خود، لازم شمرد. از طرف دیگر دین آینده بشریت و حرکت تاریخی بشر را به سمت برقراری عدالت فراگیر و جهان گستر معرفی می‌کند.83
2-1. در بعد عاطفی و انگیزش، (عدالت) را امری مطلوب، پرکشش، جاذبه‌دار و مطبوع و دلپذیر می‌سازد.84
2. ارائه قوانین عادلانه‌
مطمئن‌ترین منبع قوانین عادلانه برای بشر، قوانین دینی و الهی است. قانون عدالت، هرگز از انسان اسیر شهوات و خودخواهی، انتظار نمی‌رود. علم و تکنولوژی نیز نه تنها انسان را به عدالت نزدیک نساخته، بلکه بر اثراسارت آن در دست انسان‌هایی که اسیر شهوات و هواهای نفسانی و قدرت طلبی خویشند جهان را در توحشی مدرن قرار داده است.
(ژوزوئه دوکاسترو) می‌گوید: (جهان در حالی که علم و صنعت آن، پیشرفت کرده است، سیاست جهان دوران توحش را طی می‌کند).85
(ژان ژاک روسو) می‌نویسد: (برای کشف بهترین قوانینی که مناسب ملل است، یک عقل کل لازم است که ناظر به تمام شهوات انسانی باشد؛ ولی خودش هیچ حس نکند [ فاقد گرایش شهوانی باشد]. هیچ گونه وابستگی با طبیعت نداشته باشد؛ اما آن را به خوبی بشناسد. مصلحت آن بستگی به ما نداشته؛ ولی به بهروزی ما کمک کند. پس فقط خدایان می‌توانند آن طور که باید و شاید به مردم قانون عرضه دارند)86
3. دین و آزادی‌
نقش دین و پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناق‌ها و درگیری با مظاهر طغیان، از اساسی‌ترین نقش‌هاست. قرآن در حکایت‌های تاریخی خود درگیری‌های پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآوری می‌کند و در برخی آیات خود تصریح می‌کند طبقه‌ای که با پیامبران همواره در ستیز بوده‌اند، این طبقه بوده‌اند.87 البته آزادی در دین سطوح وساحت‌های مختلف را در بر می‌گیرد از جمله :
(3 1 ) آزادی از اسارت نفس وهواهای شیطانی 88
( 3 2 ) آزادی از اسارت خرافات، اوهام و باور داشتهای پوچ و در بند کشنده عقل و خرد انسانی 89
(33) آزادی از اسارت نظامهای فاسد و ستم پیشه90
4. استقرار نظم عادلانه‌
یکی از کارویژه‌های انبیا، تلاش در جهت ایجاد نظام عادلانه اجتماعی است. از زمان نوح‌علیه السلام هر پیامبری که آمده است و نظم مذهبی موجود را به هم ریخته، به نظم اجتماعی توجه داشته و در پی اصلاح بوده است.91 چنانکه گذشت، قرآن در آیه 25 سوره حدید یکی از اهداف بعثت انبیا را برقراری عدالت اجتماعی شمرده است.
استاد مطهری در معنای این آیه می‌گوید: (یعنی بر هم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالت‌ها و نبوت‌ها بوده، فقط این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص‌تر است).92
کارکردهای فرا اینجهانی
از مهمترین خدمات و حسنات دین آشنا سازی انسا نها با جهان پس از مرگ است. اطلاعات دقیق و جامعی که انبیا در این عرصه ارائه کرده و راهنمایی هایی که برای نجات و رستگاری ابدی کرده‌اند از هیچ دانش و فلسفه و معرفت بشری به دست نمی‌آید. آنچه را که انبیا در این عرصه بهنگام آسان و رایگان در اختیار بشر گذارده‌اند زمانی در تور تجربه بشری می‌افتد که کار از کار گذشته و همه فرصتها برای بهسازی سرنوشت از دست رفته است .از این رو کارویژه‌های اخروی دین از جهات گوناگون با خدمات انیجهانی تفاوت دارد
تفاوتهای دنیا و آخرت:
جهان گذران کنونی از جهاتی جند با جهان آخرت تفاوت دارد. پاره‌ای از این تفاوتها عبارت است از:
1- این جهان جنبه مقدماتی دارد و آن جهان جنبه غایی و هدف گونه؛
2- این جهان جهان شدن ساختن و کارو کشتن است و آن جهان جهان استقرار در شده ها، جهان دروکردن و بهره گرفتن از کرده‌ها و کشته ها؛
3- در این جهان تغییر سرنوشت ممکن است اما در آن جهان ناممکن؛
4- این جهان محدود، گذران و موقت است و آن جهان پایدار، جاودان و بی نهایت؛
5- این جهان آکنده از خوشی و ناخوشی ها، ملایمت‌ها و ناملایمات است ولی آن جهان برای رستگاران لذت و بهجت وسرور خالص است و برای تبهکاران رنج و درد وعذاب خالص؛
6- ادراکات انسان در این جهان محدود و در پرده حجاب است، ولی در آن جهان حجاب‌ها مرتفع و درک و آگاهی انسان قوی تر، لطیف‌تر و نیرو مند‌تر است.از همین رو لذت و رنج آن جهان نیز بسیار قوی‌تر و شدیدتر است. 93
7- با توجه به آنچه آمد اهمیت نقش انبیا در رابطه با حیات جاودان روشن می‌شود. یکی از جهاتی که توجه به آن لازم است این که تفاوت بین محدود و نامحدود نامحدود است و از همین رو برتری کارکردهای فرا این جهانی دین نسبت به خدمات دنیوی آن بی نهایت می‌باشد .
بهر روی کارکرد انبیا در راستای حیات جاوید آخرت را در چند بخش می‌توان تلخیص نمود:
1- ترسیم دقیقی از چگونگی جهان آخرت و مراحل و مراتب و منازل و قواعد و قوانین حاکم بر آن .؛
2- بیان نیازهای فرا این جهانی بشر، امور موثر در نیک و بد سرنوشت اخروی و ارائه رهنمودهای جامع و کامل در جهت رسیدن به بهترین خیر وسعادت پایدار ابدی؛
3- یادآوری پیاپی جهان آخرت و انگیزش لازم در جهت حرکت به سمت صلاح آخرت و ارائه هشدارهای بجا وبی وقفه نسبت کجروی و تباهی‌های سرنوشت سوز ؛
4- بیان موانع راه سعادت و چگونگی مواجهه و فراز آمدن در برابر آنها؛
5- تنظیم امور جهان به گونه‌ای که افزون بر خیر و صلاح این جهان ناظر به خیر و سعادت جاودان آخرت باشد. 94
نمودارکارکردهای دین
1- این جهانی
روانشناختی
معنا بخشیدن به حیات
احساس خوش بینی و رضایت
مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی
ایجاد امید واری
مس





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین