اولین موجودی که خدا خلق کرده، چه موجودی بوده است؟ خدا قبل از پیدایش موجودات، چه کار کرده است؟ برای اینکه پاسخ کاملی به پرسش حضرت عالی داده شود مناسب آن است که در پایین ترین و مأنوس ترین مرتبه ی خلق شروع شود تا تصویری روشنتر درباره ی هندسه عالم برای حضرت عالی حاصل گردد. لذا در این نوشته به این پرسشها پرداخته می شود: 1 عالم مادّه از کی وجود داشته است؟ 2 اگر مادّه همواره بوده پس چه نیازی به علّت دارد؟ 3 آیا فراتر از عالم مادّه ، عالم دیگری نیز وجود دارد؟ 4 اوّلین مخلوق خدا در کدام عالم بوده و چیست؟ پاسخها: 1 عالم مادّه از کی وجود داشته است؟ اکثر متکلمین معتقدند که عالم مادّه حادث زمانی است ؛ یعنی مبدأ و منتهای زمانی دارد . لذا قبل از این عالم عالمی نبوده ، بعد از آن نیز نخواهد بود ؛ امّا فلاسفه ی اسلامی بخصوص طرفداران فلسفه ی صدرایی معتقدند که مادّه ی عالم مادّه به اصطلاح فلسفی نه فیزیکی حادث ذاتی ولی قدیم زمانی است ؛ یعنی مادّه در عین اینکه معلول خداست ولی اصل آن همواره بوده و خواهد بود ؛ چرا که علّت آن ، یعنی خدا همواره بوده و خواهد بود و با وجود علّت تامّه وجود معلول نیز الزامی است. بنا بر این آنچه دائما در تغییر است صورت عالم است نه مادّه ی آن . بر این اساس اگر عالم فعلی ما آغاز و پایان و عمر زمانی معیّن دارد ، پس قبل از عالم ما عوالمی بوده ، بعد از آن نیز عوالمی خواهد بود . به عبارتی بی نهایت عالم مادّی قبل از عالم فعلی ما بوده و بی نهایت عالم مادّی نیز از این پس خواهد بود ؛ و این احتمال هست که در آن عوالم نیز موجوداتی بوده اند ؛ ولی اثبات اینکه در بین آن موجودات انسان نیز بوده است از راه عقلی کار دشواری است؛ لکن روایاتی از اهل بیت (ع) رسیده است که با استناد به آنها می توان ادعا کرد که پیش از انسان فعلی و پس از آن نیز انسانها یا موجوداتی عاقل و مکلّف شبیه انسان بوده و خواهند بود. عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: ( سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ( أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ ) فَقَالَ یَا جَابِرُ تَأْوِیلُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَی هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَکَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَیْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ یَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً غَیْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَیْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّکَ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ أَوْ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَخْلُقْ بَشَراً غَیْرَکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ وَ أَنْتَ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِکَ الْآدَمِیِّینَ جابر بن یزید، گوید: از امام باقر(ع) تفسیر قول خدای عزّ و جلّ را پرسیدم که می فرماید:(آیا درمانده شدیم به آفرینش نخست بلکه آنان هر روز در پوششی از آفرینشی تازهاند ) (ق: 15) ؛ امام پاسخ فرمودند: ای جابر تأویلش این است که چون خدای عزّ و جلّ این خلق را پایان دهد و این عالم را ؛ و اهل بهشت در بهشت جا کنند، و اهل دوزخ در دوزخ، خدا ی عزّ و جلّ عالمی غیر این عالم از نو بیافریند، و عالمی نو به پا می کند بدون نر و ماده ای ،که او را می پرستند و یگانه می شناسند، و زمینی جز این زمین برای آنها بیافریند که روی آن باشند، و آسمانی جز این آسمان که بر آنها سایه کند. شاید تو پنداری که خدا ی عزّ و جلّ فقط این یک عالم را آفریده، یا اینکه خدای عزّ و جلّ آدمی جز شما نیافریده است؟! آری به خدا سوگند البته خدا ی تبارک و تعالی هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفریده و تو دنبال این همه عالمها و این همه آدمیانی )( بحار الانوار ، ج8 ، ص 375 ) ( عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ: ( إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ ابو حمزه ثمالی می گوید از عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السّلام شنیدم که فرمود:(همانا خدا محمّد و علی و فرزندان پاکشان را از نور عظمت خود آفرید و آنان را پیش از مخلوقات ، چون اشباحی قائم نمود ؛ سپس فرمود: تو گمان داری خدا خلقی جز شما نیافریده ؛ آری سوگند به خدا البته خدا هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفریده، و تو به خدا سوگند دنبال و آخر همه ی این عالمهایی.)( بحارالانوار ، ج 25 ، ص 25 ) امام صادق (ع) فرمودند: ( لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَالَمِینَ لَیْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَأَسْکَنَهُمْ فِیهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّیَّتَهُ مِنْهُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا خَلَتِ الْجَنَّةُ مِنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا وَ لَا خَلَتِ النَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ الْکُفَّارِ وَ الْعُصَاةِ مُنْذُ خَلَقَهَا عَزَّ وَ جَلَّ لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ صَیَّرَ اللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی الْجَنَّةِ وَ صَیَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ النَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی النَّارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُعْبَدُ فِی بِلَادِهِ وَ لَا یَخْلُقُ خَلْقاً یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ بَلَی وَ اللَّهِ لَیَخْلُقَنَّ اللَّهُ خَلْقاً مِنْ غَیْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ یُعَظِّمُونَهُ وَ یَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ البته که خدای عز و جل از آنگاه که زمین را آفریده هفت عالمیان آفریده که از فرزندان آدم نیستند، آنان را از خاک روی زمین آفریده و در آن یکی را پس از دیگری در جهان خود جا داده، سپس خدای عز و جل آدم ابو البشر را آفرید و فرزندانش را از او آفرید. سوگند به خدا از روزی که خدا بهشت را آفریده از ارواح مؤمنان تهی نبوده ، و دوزخ از آن زمان که آفریده شده از ارواح کفّار و گنهکاران خالی نبوده است . شاید شما در نظر آرید که چون روز رستاخیز شود، و خدا بدنهای بهشتیان را با ارواح آنها در بهشت درآورد، و بدنهای کافران را با ارواحشان در دوزخ ، خدا تبارک و تعالی در بلادش پرستیده نشود ، و خلقی نیافریند که او را بپرستند و یگانه اش دانند، و بزرگش شمارند؟ آری سوگند به خدا که البته خلقی آفریند بی نر و ماده که او را بپرستند و یگانه شناسند و بزرگ دارند، و بیافریند برایشان زمینی در زیر پا و آسمانی بالای سر.آیا نیست که خدا عز و جل می فرماید: (روزی که به جای زمین زمین دیگر آید و به جای آسمانها آسمانهای دیگر) (آیه 48 ابراهیم) و خدای عزّ و جلّ فرموده: (آیا درماندیم در آفرینش نخست بلکه آنها هر روزه در پوششی از آفرینشی تازهاند)( آیه15ق). )( بحار الانوار ، ج 54، ص 319 و 320 ) از این قبیل روایات که تنها چند مورد آن ذکر شد استفاده می شود که : 1 عوالم فراوان و موجودات عاقل فراوانی قبل از عالم فعلی و بنی آدم وجود داشته اند. عوالم فراوان و موجودات عاقل فراوانی نیز بعد از بنی آدم خلق خواهند شد. موجودات قبل از آدم مثل انسان اهل عبادت بوده اند ؛ موجودات بعدی نیزچنین خواهند بود . موجودات قبل از آدم قیامت و بهشت و جهنم داشته اند موجوداتی بعدی نیز چنین خواهند بود. قبل از آدم بر روی همین زمین فعلی هفت گونه موجود خداشناس و عاقل زندگی کرده و منقرض شده اند. لذا هزاران هزار موجود عاقل دیگر یا در کرات دیگر بوده اند یا در عوالمی قبل از عالم فعلی. حقیقت چهارده معصوم نه وجود جسمانی آنها نسبت به همه ی موجودات ، تقدم در خلقت داشته و اشرف از همه هستند . از برخی روایات دیگر استفاده می شود که همه ی انبیا و اوصیا ظهورات مختلف حقیقت انسان کاملند و در عالم ما چهارده معصوم کاملترین ظهور آن حقیقتند. لذا این احتمال وجود دارد که آن حقیقت نوری در عالمها و آدمهای سابق و لاحق نیز ظهور داشته باشد. عرفا بر این عقیده اند که واقع امر چنین است و حقیقت محمدیّه در هر عصر و دوره ای ظهور دارد و هیچگاه عالم خالی از انسان کامل نیست. اگر مادّه همواره بوده پس چه نیازی به علّت دارد؟ گر چه از نظر فلسفی و طبق تعابیر اهل بیت (ع) جهان مادّی همواره وجود داشته و از پی هر قیامتی جهان مادّی جدیدی آفریده می شود ، ولی باید توجّه داشت که قدیم زمانی بودن جهان ، آن را بی نیاز از علّت هستی بخش نمی کند ؛ چرا که جهان در ذات خود ممکن الوجود است و ممکن الوجود با تمام وجودش بند به علّت خویش است ؛ به نحوی که اگر علّت ، آنی اراده ی خود را از آن برگیرد معلول نابود می شود ؛ لکن خدای ازلی و ابدی ، نه تنها در ذات خود ازلی و ابدی است ، اراده ی او نیز ازلی و ابدی است لذا محال است اراده ی خود را تجدید نماید ؛ چرا که تجدید اراده علامت امکان است و خدا واجب الوجود بوده از امکان منزِّه می باشد. 3 آیا فراتر از عالم مادّه ، عالم دیگری نیز وجود دارد؟ قبل از عالم مادّه ، عالم دیگری است به نام عالم مثال یا عالم ملکوت ، که از داشتن زمان مبرّاست. لذا تقدّم آن بر عالم مادّه وجودی است نه زمانی ؛ چرا که آن عالم زمان بردار نیست. قبل از عالم مثال یا ملکوت نیز عالم دیگری است به نام عقول یا عالم جبروت که آن نیز از زمان منزّه می باشد. قبل از عالم جبروت نیز حقیقتی از خدا صادر شده به نام وجود منبسط یا حقیقت محمّدیّه یا نور محمّدی ، که حقیقت وجودی چهارده معصوم بوده اسم اعظم فعلی خداوند متعال می باشد ؛ و این حقیقت است که کلّ هستی را پر نموده است. از این حقیقت با عناوینی چون فیض عامّ ، مشیّت ، نَفَس رحمانی و ... نیز یاد می شود. فراتر از این حقیقت ، اسماء الهی و فراتر از آن کنه ذات خداوندی است. 4 اوّلین مخلوق خدا در کدام عالم بوده و چیست؟ با توجّه به آنچه گفته شد معلوم می شود که اوّلین مخلوق خدا نه موجود مادّی است و نه ملکوتی. امّا اینکه آیا آن موجود اوّل ، موجودی جبروتی است یا برتر از آن ، بسته به معانی خلق ومخلوق پاسخهای متفاوتی می توان ارائه داد. اگر مخلوق به معنی موجود محدود و ممکن الوجود باشد ، در آن صورت اوّلین مخلوق خدا عقل اوّل می باشد که اوّلین موجود از موجودات عالم جبروت می باشد. در روایات اهل بیت (ع) از این حقیقت جبروتی با نامهایی چون قلم اعلی ، نور و روح نبیّ مکرّم ، عقل و جوهر نیز یاد شده که همگی در حقیقت اشاره به یک حقیقت دارند. آن حقیقت را از آن جهت که مثل عقل جزئی بشری ، بی شکل و رنگ است عقل کلّ و عقل اوّل گویند و از آن جهت که خداوند متعال کلمات وجودی را به واسطه ی او پدید آورده او را قلم اعلی نامند و از آنجا که روح جزئی رسول الله (ص) متّصل به آن حقیقت می باشد ، آن را نور و روح رسول الله(ص) گفته اند و از آن حیث که موضوع ندارد و بر چیزی تکیه ندارد او را جوهر اعلی و جوهر الجواهر گویند امّا اگر معنی خلق و مخلوق را گسترش داده به هر چه به نحوی غیر ذات خداست کلمه ی خلق اطلاق کنیم ، در آن صورت اوّلین مخلوق خدا وجود منبسط خواهد بود که عرفا و حکما آن را صادر اوّل گویند و برای آن بیش از صد اسم گفته شده که هر اسمی به مناسبتی استعمال می شود. امّا باید توجّه داشت که این حقیقت ازسنخ ممکنات نبوده اسم اعظم فعلی خداوند متعال می باشد. از این حقیقت نیز با عنوان نور رسول الله (ص) یاد می شود ؛ چرا که انسان کامل تا این مرحله نیز ترقّی نموده و بلکه بالاتر از آن نیز راه دارد. فرارتر از این وجود عامّ ، اسماء الهی قرار دارند که آنها را هم مخلوق نتوان خواند ، بلکه اسماء الهی ظهور ذات برای ذات می باشند و اوّلین ظهور اسمی خدا با اسم الاحد و بعد از آن با اسم الواحد و الحقّ بوده است. پس اوّلین ظهور اسمی کنه ذات خدا ، به اسم الاحد و الواحد است و اوّلین ظهور فعلی او به وجود منبسط (فیض مقدّس) بوده و اوّلین ظهور خلقی او به عقل اوّل است.
اولین موجودی که خدا خلق کرده، چه موجودی بوده است؟ خدا قبل از پیدایش موجودات، چه کار کرده است؟
اولین موجودی که خدا خلق کرده، چه موجودی بوده است؟ خدا قبل از پیدایش موجودات، چه کار کرده است؟
برای اینکه پاسخ کاملی به پرسش حضرت عالی داده شود مناسب آن است که در پایین ترین و مأنوس ترین مرتبه ی خلق شروع شود تا تصویری روشنتر درباره ی هندسه عالم برای حضرت عالی حاصل گردد. لذا در این نوشته به این پرسشها پرداخته می شود:
1 عالم مادّه از کی وجود داشته است؟
2 اگر مادّه همواره بوده پس چه نیازی به علّت دارد؟
3 آیا فراتر از عالم مادّه ، عالم دیگری نیز وجود دارد؟
4 اوّلین مخلوق خدا در کدام عالم بوده و چیست؟
پاسخها:
1 عالم مادّه از کی وجود داشته است؟
اکثر متکلمین معتقدند که عالم مادّه حادث زمانی است ؛ یعنی مبدأ و منتهای زمانی دارد . لذا قبل از این عالم عالمی نبوده ، بعد از آن نیز نخواهد بود ؛ امّا فلاسفه ی اسلامی بخصوص طرفداران فلسفه ی صدرایی معتقدند که مادّه ی عالم مادّه به اصطلاح فلسفی نه فیزیکی حادث ذاتی ولی قدیم زمانی است ؛ یعنی مادّه در عین اینکه معلول خداست ولی اصل آن همواره بوده و خواهد بود ؛ چرا که علّت آن ، یعنی خدا همواره بوده و خواهد بود و با وجود علّت تامّه وجود معلول نیز الزامی است. بنا بر این آنچه دائما در تغییر است صورت عالم است نه مادّه ی آن . بر این اساس اگر عالم فعلی ما آغاز و پایان و عمر زمانی معیّن دارد ، پس قبل از عالم ما عوالمی بوده ، بعد از آن نیز عوالمی خواهد بود . به عبارتی بی نهایت عالم مادّی قبل از عالم فعلی ما بوده و بی نهایت عالم مادّی نیز از این پس خواهد بود ؛ و این احتمال هست که در آن عوالم نیز موجوداتی بوده اند ؛ ولی اثبات اینکه در بین آن موجودات انسان نیز بوده است از راه عقلی کار دشواری است؛ لکن روایاتی از اهل بیت (ع) رسیده است که با استناد به آنها می توان ادعا کرد که پیش از انسان فعلی و پس از آن نیز انسانها یا موجوداتی عاقل و مکلّف شبیه انسان بوده و خواهند بود.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: ( سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ( أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ ) فَقَالَ یَا جَابِرُ تَأْوِیلُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَی هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَکَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَیْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ یَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً غَیْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَیْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّکَ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ أَوْ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَخْلُقْ بَشَراً غَیْرَکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ وَ أَنْتَ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِکَ الْآدَمِیِّینَ جابر بن یزید، گوید: از امام باقر(ع) تفسیر قول خدای عزّ و جلّ را پرسیدم که می فرماید:(آیا درمانده شدیم به آفرینش نخست بلکه آنان هر روز در پوششی از آفرینشی تازهاند ) (ق: 15) ؛ امام پاسخ فرمودند: ای جابر تأویلش این است که چون خدای عزّ و جلّ این خلق را پایان دهد و این عالم را ؛ و اهل بهشت در بهشت جا کنند، و اهل دوزخ در دوزخ، خدا ی عزّ و جلّ عالمی غیر این عالم از نو بیافریند، و عالمی نو به پا می کند بدون نر و ماده ای ،که او را می پرستند و یگانه می شناسند، و زمینی جز این زمین برای آنها بیافریند که روی آن باشند، و آسمانی جز این آسمان که بر آنها سایه کند. شاید تو پنداری که خدا ی عزّ و جلّ فقط این یک عالم را آفریده، یا اینکه خدای عزّ و جلّ آدمی جز شما نیافریده است؟! آری به خدا سوگند البته خدا ی تبارک و تعالی هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفریده و تو دنبال این همه عالمها و این همه آدمیانی )( بحار الانوار ، ج8 ، ص 375 )
( عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ: ( إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ ابو حمزه ثمالی می گوید از عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السّلام شنیدم که فرمود:(همانا خدا محمّد و علی و فرزندان پاکشان را از نور عظمت خود آفرید و آنان را پیش از مخلوقات ، چون اشباحی قائم نمود ؛ سپس فرمود: تو گمان داری خدا خلقی جز شما نیافریده ؛ آری سوگند به خدا البته خدا هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفریده، و تو به خدا سوگند دنبال و آخر همه ی این عالمهایی.)( بحارالانوار ، ج 25 ، ص 25 )
امام صادق (ع) فرمودند: ( لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَالَمِینَ لَیْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَأَسْکَنَهُمْ فِیهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّیَّتَهُ مِنْهُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا خَلَتِ الْجَنَّةُ مِنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا وَ لَا خَلَتِ النَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ الْکُفَّارِ وَ الْعُصَاةِ مُنْذُ خَلَقَهَا عَزَّ وَ جَلَّ لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ صَیَّرَ اللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی الْجَنَّةِ وَ صَیَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ النَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی النَّارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُعْبَدُ فِی بِلَادِهِ وَ لَا یَخْلُقُ خَلْقاً یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ بَلَی وَ اللَّهِ لَیَخْلُقَنَّ اللَّهُ خَلْقاً مِنْ غَیْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ یُعَظِّمُونَهُ وَ یَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ البته که خدای عز و جل از آنگاه که زمین را آفریده هفت عالمیان آفریده که از فرزندان آدم نیستند، آنان را از خاک روی زمین آفریده و در آن یکی را پس از دیگری در جهان خود جا داده، سپس خدای عز و جل آدم ابو البشر را آفرید و فرزندانش را از او آفرید. سوگند به خدا از روزی که خدا بهشت را آفریده از ارواح مؤمنان تهی نبوده ، و دوزخ از آن زمان که آفریده شده از ارواح کفّار و گنهکاران خالی نبوده است . شاید شما در نظر آرید که چون روز رستاخیز شود، و خدا بدنهای بهشتیان را با ارواح آنها در بهشت درآورد، و بدنهای کافران را با ارواحشان در دوزخ ، خدا تبارک و تعالی در بلادش پرستیده نشود ، و خلقی نیافریند که او را بپرستند و یگانه اش دانند، و بزرگش شمارند؟ آری سوگند به خدا که البته خلقی آفریند بی نر و ماده که او را بپرستند و یگانه شناسند و بزرگ دارند، و بیافریند برایشان زمینی در زیر پا و آسمانی بالای سر.آیا نیست که خدا عز و جل می فرماید: (روزی که به جای زمین زمین دیگر آید و به جای آسمانها آسمانهای دیگر) (آیه 48 ابراهیم) و خدای عزّ و جلّ فرموده: (آیا درماندیم در آفرینش نخست بلکه آنها هر روزه در پوششی از آفرینشی تازهاند)( آیه15ق). )( بحار الانوار ، ج 54، ص 319 و 320 )
از این قبیل روایات که تنها چند مورد آن ذکر شد استفاده می شود که :
1 عوالم فراوان و موجودات عاقل فراوانی قبل از عالم فعلی و بنی آدم وجود داشته اند.
عوالم فراوان و موجودات عاقل فراوانی نیز بعد از بنی آدم خلق خواهند شد.
موجودات قبل از آدم مثل انسان اهل عبادت بوده اند ؛ موجودات بعدی نیزچنین خواهند بود .
موجودات قبل از آدم قیامت و بهشت و جهنم داشته اند موجوداتی بعدی نیز چنین خواهند بود.
قبل از آدم بر روی همین زمین فعلی هفت گونه موجود خداشناس و عاقل زندگی کرده و منقرض شده اند. لذا هزاران هزار موجود عاقل دیگر یا در کرات دیگر بوده اند یا در عوالمی قبل از عالم فعلی.
حقیقت چهارده معصوم نه وجود جسمانی آنها نسبت به همه ی موجودات ، تقدم در خلقت داشته و اشرف از همه هستند . از برخی روایات دیگر استفاده می شود که همه ی انبیا و اوصیا ظهورات مختلف حقیقت انسان کاملند و در عالم ما چهارده معصوم کاملترین ظهور آن حقیقتند. لذا این احتمال وجود دارد که آن حقیقت نوری در عالمها و آدمهای سابق و لاحق نیز ظهور داشته باشد. عرفا بر این عقیده اند که واقع امر چنین است و حقیقت محمدیّه در هر عصر و دوره ای ظهور دارد و هیچگاه عالم خالی از انسان کامل نیست.
اگر مادّه همواره بوده پس چه نیازی به علّت دارد؟
گر چه از نظر فلسفی و طبق تعابیر اهل بیت (ع) جهان مادّی همواره وجود داشته و از پی هر قیامتی جهان مادّی جدیدی آفریده می شود ، ولی باید توجّه داشت که قدیم زمانی بودن جهان ، آن را بی نیاز از علّت هستی بخش نمی کند ؛ چرا که جهان در ذات خود ممکن الوجود است و ممکن الوجود با تمام وجودش بند به علّت خویش است ؛ به نحوی که اگر علّت ، آنی اراده ی خود را از آن برگیرد معلول نابود می شود ؛ لکن خدای ازلی و ابدی ، نه تنها در ذات خود ازلی و ابدی است ، اراده ی او نیز ازلی و ابدی است لذا محال است اراده ی خود را تجدید نماید ؛ چرا که تجدید اراده علامت امکان است و خدا واجب الوجود بوده از امکان منزِّه می باشد.
3 آیا فراتر از عالم مادّه ، عالم دیگری نیز وجود دارد؟
قبل از عالم مادّه ، عالم دیگری است به نام عالم مثال یا عالم ملکوت ، که از داشتن زمان مبرّاست. لذا تقدّم آن بر عالم مادّه وجودی است نه زمانی ؛ چرا که آن عالم زمان بردار نیست. قبل از عالم مثال یا ملکوت نیز عالم دیگری است به نام عقول یا عالم جبروت که آن نیز از زمان منزّه می باشد. قبل از عالم جبروت نیز حقیقتی از خدا صادر شده به نام وجود منبسط یا حقیقت محمّدیّه یا نور محمّدی ، که حقیقت وجودی چهارده معصوم بوده اسم اعظم فعلی خداوند متعال می باشد ؛ و این حقیقت است که کلّ هستی را پر نموده است. از این حقیقت با عناوینی چون فیض عامّ ، مشیّت ، نَفَس رحمانی و ... نیز یاد می شود. فراتر از این حقیقت ، اسماء الهی و فراتر از آن کنه ذات خداوندی است.
4 اوّلین مخلوق خدا در کدام عالم بوده و چیست؟
با توجّه به آنچه گفته شد معلوم می شود که اوّلین مخلوق خدا نه موجود مادّی است و نه ملکوتی. امّا اینکه آیا آن موجود اوّل ، موجودی جبروتی است یا برتر از آن ، بسته به معانی خلق ومخلوق پاسخهای متفاوتی می توان ارائه داد.
اگر مخلوق به معنی موجود محدود و ممکن الوجود باشد ، در آن صورت اوّلین مخلوق خدا عقل اوّل می باشد که اوّلین موجود از موجودات عالم جبروت می باشد. در روایات اهل بیت (ع) از این حقیقت جبروتی با نامهایی چون قلم اعلی ، نور و روح نبیّ مکرّم ، عقل و جوهر نیز یاد شده که همگی در حقیقت اشاره به یک حقیقت دارند. آن حقیقت را از آن جهت که مثل عقل جزئی بشری ، بی شکل و رنگ است عقل کلّ و عقل اوّل گویند و از آن جهت که خداوند متعال کلمات وجودی را به واسطه ی او پدید آورده او را قلم اعلی نامند و از آنجا که روح جزئی رسول الله (ص) متّصل به آن حقیقت می باشد ، آن را نور و روح رسول الله(ص) گفته اند و از آن حیث که موضوع ندارد و بر چیزی تکیه ندارد او را جوهر اعلی و جوهر الجواهر گویند
امّا اگر معنی خلق و مخلوق را گسترش داده به هر چه به نحوی غیر ذات خداست کلمه ی خلق اطلاق کنیم ، در آن صورت اوّلین مخلوق خدا وجود منبسط خواهد بود که عرفا و حکما آن را صادر اوّل گویند و برای آن بیش از صد اسم گفته شده که هر اسمی به مناسبتی استعمال می شود. امّا باید توجّه داشت که این حقیقت ازسنخ ممکنات نبوده اسم اعظم فعلی خداوند متعال می باشد. از این حقیقت نیز با عنوان نور رسول الله (ص) یاد می شود ؛ چرا که انسان کامل تا این مرحله نیز ترقّی نموده و بلکه بالاتر از آن نیز راه دارد.
فرارتر از این وجود عامّ ، اسماء الهی قرار دارند که آنها را هم مخلوق نتوان خواند ، بلکه اسماء الهی ظهور ذات برای ذات می باشند و اوّلین ظهور اسمی خدا با اسم الاحد و بعد از آن با اسم الواحد و الحقّ بوده است.
پس اوّلین ظهور اسمی کنه ذات خدا ، به اسم الاحد و الواحد است و اوّلین ظهور فعلی او به وجود منبسط (فیض مقدّس) بوده و اوّلین ظهور خلقی او به عقل اوّل است.
- [سایر] تعداد موجودات در هر گروه مثل انسان بر چه اساسی است؟ چون موجود وجود نداشته، بلکه خلق شده است و فقط هر موجودی یک (من) است که به او اراده داده میشود، تعداد بر چه اساسی میتواند باشد که یک عدد ثابتی باشد که نه اینکه موجودی خلق نشود و نه موجودی اضافه خلق شود؟ آفرینش (من) بر چه اساسی است تا مطمئن شویم موجودی نیست که خلق نشده باشد؟
- [سایر] اولین موجودی که خدا خلق کرد چه کسی بود؟ اولین مکانی که خدا خلق کرد کجا بود؟ اصولا قبل از اینکه کسی یا چیزی یا مکانی خلق نشده بود اوضاع به چه شکلی بود؟ اگر بگوییم سیاهی و ظلمت بود خب آن تاریکی از کجا بود اگر روشنایی و سفیدی آن از کجا بود اگر هیچی نبود خود آن هیچی از کجا بود؟ فقط خدا بود و خدا بود کجا بود؟
- [سایر] اگر می گوییم خدا خالق کل موجودات است پس خدا از کی بوده و که او را خلق کرده است؟
- [سایر] فلسفه وجودی شیطان که موجودی اغواگر و گمراه کننده است، چیست؟ و چرا خداوند او را خلق کرد؟
- [سایر] فلسفه ی وجودی شیطان که موجودی اغواگر و گمراه کننده است، چیست؟ و چرا خداوند او را خلق کرد؟
- [سایر] اگر می گوییم خدا خالق کل موجودات است پس خدا از کی بوده و که او را خلق کرده است؟ من دبیرستانی هستم، لطفا جواب فلسفی نامفهوم ندهید.
- [سایر] خداوند خلق میکند انسان هم این کار را میکند! فرق بین این دو خلق چیست؟
- [سایر] با عنایت به آیه 29 سوره بقره آیا قبل از خلقت آدم و حوا خداوند موجودات دیگری را نیز خلق کرده بود که به فساد و تباهی برخیزند؟
- [سایر] در مورد نحوه پیدایش هستی موجودات برای من توضیح بدین؟ اینکه از ازل هستند تا ابد هستند و ... .
- [سایر] این که می گوییم انسان اشرف مخلوقات است , آیا مقصود این است که انسان کاملترین موجودی است که خدا خلق کرده است - بطوری که حتی از فرشتگان هم بالاتر است ؟
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ) یعنی: (بگو ای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خداوند، یگانه است.) (اَللّهُ الصَّمَدُ) یعنی: (خدا از تمام موجودات بینیاز است و همه به او نیازمندند.) (لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ) یعنی: (فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.) (وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أحَدٌ) یعنی: (و هیچ کس مثل او نیست.)
- [آیت الله مکارم شیرازی] (اشْهد أن علیاً ولی الله) (یعنی گواهی می دهم که علی ولی خدا بر همه خلق است) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اشْهد أن محمداً رسول الله) به قصد تبرک گفته شود، لکن به صورتی که معلوم شود جزء آن نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نذر دو قسم است: اوّل: نذری که بصورت مشروط انجام می شود مثلا می گوید: چنانچه بیمار من بهبود یابد انجام فلان کار برای خدا بر عهده من است (اینگونه نذر را نذر شکر می گویند) یا اگر مرتکب فلان کار زشت شوم فلان کار خیر را برای خدا انجام خواهم داد (اینگونه نذر کردن را نذر زجر گویند). دوّم: نذر مطلق: و آن نذری است که بدون هیچ قید و شرطی بگوید: (لله علیّ) یا (برای خدا بر عهده من است) که فلان کار را انجام دهم و همه این نذرها صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد ، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید .
- [آیت الله بروجردی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.