نظریه خدای ساعت ساز چیست؟ و چرا با دستورات دین اسلام منافات دارد؟
نظریه خدای ساعت ساز چیست؟ و چرا با دستورات دین اسلام منافات دارد؟ اندیشه ساعت ساز لاهوتی یا خدای ساعت ساز، تصویری نادرست از خدا است که از دیرباز کم و بیش در ذهن بشر وجود داشته است و در دو سده اخیر، به دنبال نظریات جدید علمی، رواج یافته است. ویژگی خدای ساعت ساز این است که بالفعل هیچ مداخله و نقشی در طبیعت ندارد; طبیعت مستقل از او موجود است و به کار خود ادامه می دهد. بر اساس این نظریه ، خداوند ، عالم را آفرید و پس از آن عالم را به حال خود رها کرده و از این پس، عالم بر اساس قوانین خود کار می کند . خدای علم غربی، Science ، خدائی ساعت ساز است. خدای ساعت ساز جهان را چون ساعتی آفریده و با کارگذاشتن باطری (عقل و ( Science آن را به حال خود رها کرد. پروژه دکارت را پروژه خدای ساعت ساز می گویند یعنی خدا ، این جهان را مانند ساعت ساخته و رها کرده و حرکت ساعت دست خودش است. این تفکر در قرن 20 تبدیل شد به ساختار گرایی که علم و معرفت و ایمان و ... را پوچ می شمرد. این رویکرد به‌خصوص به انبیاء یا بی‌اعتقاد یا سست ‌اعتقاد می باشد. آنان می‌گفتند که انبیا فرستاده نشده‌اند؛ یا اگر هم اعتقاد داشتند، می‌گفتند که نباید بر اختلاف بین شریعتها تأکید کرد، بلکه باید بر عنصر وحدت که حول محور خداست، تأکید کرد. اعضای اصلی این تفکر جزو فراماسونها بودند. کسانی مثل فرانسوا ماریولتر، ژان‌ژاک روسو، دنیس دیی درو و .... اما اسلام که تمام موجودات را نیازمند او می داند و خداوند را خالق مطلق هستی معرفی می نماید. خالقی که هستی بخش آنها گشته است و موجودات از خود نه وجودی داشته اند و نه بی او از وجودی بهرمند است . خداوند در هر لحظه به آنان وجود می بخشد ؛ همچون لامپی که روشنایی آن بخاطر اتصال مداومش به منع و تولید کننده برق است و چنین نیست که نیروگاه برق به او نوری بدهد و وی تا ابد حتی بی وجود آن نور داشته باشد. خداوند در سوره الرحمن آیه 29 می فرماید: ( یَسئَلُهُ مَن فی السمَوَتِ وَ الاَرْضِ کلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شأْنٍ ) : تمام کسانی که در آسمان و زمین هستند از او تقاضا می کنند ، و او هر روز در شان و کاری است. خدای تعالی در هر روزی کاری دارد، غیر آن کاری که در روز قبل داشت ، و غیر آن کاری که روز بعدش دارد، پس هیچ یک از کارهای او تکراری نیست ، و هیچ شاءنی از شؤ ون او از هر جهت مانند شاءن دیگرش نیست ، هر چه می کند بدون الگو و قالب و نمونه می کند، بلکه به ابداع و ایجاد می کند، و به همین جهت است که خود را بدیع نامیده ، فرموده : (بدیع السموات و الارض ).(ترجمه تفسیر المیزان / جلد 19 صفحه 171 ) موجودات ، ممکناتی اند که چون به ذاتشان نظر شود در آن نه ضرورت وجود را می بینیم و نه ضرورت عدم را و برای وجود داشتن یا وجود نداشتن باید عاملی خارجی یکی از این دو را برای آن اعمال کند اما خداوند موجودی واجب الوجود است بدین معنا که در هستی داشتنش به دیگری نیاز ندارد و چون به ذاتش نظر شود وجود داشتن را در آن می یابیم و او تماما وجود است و هیچ جنبه امکانی و نیاز و عدم در او راه ندارد. با وجود این ، چگونه ممکن موجودات ممکن بتوانند بدون او وجود داشته باشند و تنها در روز نخست به او محتاج باشند چرا که علت نیاز آنها به خداوند ممکن بودن آنهاست ، صفتی که غیر قابل انفکاک از آنها است. خلاصه آنکه در انگاره خدای ساعت ساز ربوبیت تکوینی و تشریعی خدا نادیده گرفته شده است و از این جهت نسبت به توحید ناب و کامل اسلامی نقص و اشکال بزرگی دارد.
عنوان سوال:

نظریه خدای ساعت ساز چیست؟ و چرا با دستورات دین اسلام منافات دارد؟


پاسخ:

نظریه خدای ساعت ساز چیست؟ و چرا با دستورات دین اسلام منافات دارد؟

اندیشه ساعت ساز لاهوتی یا خدای ساعت ساز، تصویری نادرست از خدا است که از دیرباز کم و بیش در ذهن بشر وجود داشته است و در دو سده اخیر، به دنبال نظریات جدید علمی، رواج یافته است. ویژگی خدای ساعت ساز این است که بالفعل هیچ مداخله و نقشی در طبیعت ندارد; طبیعت مستقل از او موجود است و به کار خود ادامه می دهد. بر اساس این نظریه ، خداوند ، عالم را آفرید و پس از آن عالم را به حال خود رها کرده و از این پس، عالم بر اساس قوانین خود کار می کند . خدای علم غربی، Science ، خدائی ساعت ساز است. خدای ساعت ساز جهان را چون ساعتی آفریده و با کارگذاشتن باطری (عقل و ( Science آن را به حال خود رها کرد.
پروژه دکارت را پروژه خدای ساعت ساز می گویند یعنی خدا ، این جهان را مانند ساعت ساخته و رها کرده و حرکت ساعت دست خودش است. این تفکر در قرن 20 تبدیل شد به ساختار گرایی که علم و معرفت و ایمان و ... را پوچ می شمرد.
این رویکرد به‌خصوص به انبیاء یا بی‌اعتقاد یا سست ‌اعتقاد می باشد. آنان می‌گفتند که انبیا فرستاده نشده‌اند؛ یا اگر هم اعتقاد داشتند، می‌گفتند که نباید بر اختلاف بین شریعتها تأکید کرد، بلکه باید بر عنصر وحدت که حول محور خداست، تأکید کرد. اعضای اصلی این تفکر جزو فراماسونها بودند. کسانی مثل فرانسوا ماریولتر، ژان‌ژاک روسو، دنیس دیی درو و ....
اما اسلام که تمام موجودات را نیازمند او می داند و خداوند را خالق مطلق هستی معرفی می نماید. خالقی که هستی بخش آنها گشته است و موجودات از خود نه وجودی داشته اند و نه بی او از وجودی بهرمند است . خداوند در هر لحظه به آنان وجود می بخشد ؛ همچون لامپی که روشنایی آن بخاطر اتصال مداومش به منع و تولید کننده برق است و چنین نیست که نیروگاه برق به او نوری بدهد و وی تا ابد حتی بی وجود آن نور داشته باشد. خداوند در سوره الرحمن آیه 29 می فرماید: ( یَسئَلُهُ مَن فی السمَوَتِ وَ الاَرْضِ کلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شأْنٍ ) : تمام کسانی که در آسمان و زمین هستند از او تقاضا می کنند ، و او هر روز در شان و کاری است. خدای تعالی در هر روزی کاری دارد، غیر آن کاری که در روز قبل داشت ، و غیر آن کاری که روز بعدش دارد، پس هیچ یک از کارهای او تکراری نیست ، و هیچ شاءنی از شؤ ون او از هر جهت مانند شاءن دیگرش نیست ، هر چه می کند بدون الگو و قالب و نمونه می کند، بلکه به ابداع و ایجاد می کند، و به همین جهت است که خود را بدیع نامیده ، فرموده : (بدیع السموات و الارض ).(ترجمه تفسیر المیزان / جلد 19 صفحه 171 )
موجودات ، ممکناتی اند که چون به ذاتشان نظر شود در آن نه ضرورت وجود را می بینیم و نه ضرورت عدم را و برای وجود داشتن یا وجود نداشتن باید عاملی خارجی یکی از این دو را برای آن اعمال کند اما خداوند موجودی واجب الوجود است بدین معنا که در هستی داشتنش به دیگری نیاز ندارد و چون به ذاتش نظر شود وجود داشتن را در آن می یابیم و او تماما وجود است و هیچ جنبه امکانی و نیاز و عدم در او راه ندارد. با وجود این ، چگونه ممکن موجودات ممکن بتوانند بدون او وجود داشته باشند و تنها در روز نخست به او محتاج باشند چرا که علت نیاز آنها به خداوند ممکن بودن آنهاست ، صفتی که غیر قابل انفکاک از آنها است.
خلاصه آنکه در انگاره خدای ساعت ساز ربوبیت تکوینی و تشریعی خدا نادیده گرفته شده است و از این جهت نسبت به توحید ناب و کامل اسلامی نقص و اشکال بزرگی دارد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین