چرا با وجود بر حق بودن دین اسلام و مذهب شیعه، پیروان آن کم و اندک هستند؟ در ضمن نکاتی این مطلب را مورد بررسی قرار می دهیم : نکته اول در جهان امروز، هیچ دین و مذهبی اکثریّت ندارد ؛ 33 درصد مردم دنیا مسیحی اند. 21 درصد مسلمانند. 16 درصد بی دین هستند. 14 درصد هندو می باشند. سنّت چینی 6 درصد و سنّت آفریقایی نیز 6 درصد. 4 درصد نیز برای باقی آیینهاست. لذا هیچ دین و مذهبی بالای پنچاه درصد نیست تا اکثریّت داشته باشد. و از سویی چنین نیست که اکثریت، نشانه حقانیت باشد. زمانی اکثر مردم بر این عقیده بودند که خورشید دور زمین می چرخد ، آیا این عقیده ی اکثری موجب می شد که واقعا خورشید دور زمین بچرخد؟ قرآن مجید نیز غالباً اکثریت ها را نکوهش نموده و به ستایش از برخی اقلیتها می پردازد، که در این مورد به عنوان نمونه، به برخی از آیات اشاره می نماییم: 1 (ولا تجد أکثرهم شاکرین اکثر آنان را سپاسگذار نخواهی یافت) (اعراف: 18) 2(إن أولیائه الاّ المتّقون ولکنّ أکثرهم لا یعلمون اولیای وی نیستند مگر پرهیزکاران، ولیکن اکثر آنان نمی دانند) (انفال: 34) 3(وقلیلٌ من عبادی الشّکور واندکی از بندگان من سپاسگذارند)( سبأ: 13) بنابراین، انسان واقع گرا، هیچگاه نباید از اقلیت پیروان آیین خود بهراسد و نیز نباید به خاطر اکثریت آنان مباهات کند. بلکه شایسته است چراغ عقل را روشن سازد و از نور و فروغ آن بهره مند گردد. روزی گالیله به تنهایی یک طرف بود و تمام مسیحیّت طرف دیگر ؛ ولی گالیله از عقیده ی خود برنگشت و سر آخر دیدیم که حقّ با او بود ؛ و امروز همه عقیده ی او را دارند. اسلام نیز روزی سراسر عالم را خواهد گرفت. نکته دوم : خداوند انسان را به گونه ای آفریده که فطرتا طالب حقیقت و به دنبال حق می باشد ، این فطرت حق جویی، در همه انسان ها از بدو تولد وجود دارد.اشکال در این نیست که چرا دین حق پیرو کمی دارد ، اشکال در این است که چرا اساسا حق طالب کمی دارد ، چرا انسانها با اینکه فطرتا حق جو خلق شده اند ، اکثریتشان در طول تاریخ در مقابل حق قرار گرفته اند؟ پاسخ به این سوالات است که دلیل کم بودن پیروان حق و حقیقت را نشان می دهد . برا ی پاسخ به این سوال می گوییم : انس با مادیات و غوطه ور شدن در دنیا و امور مادی، این فطرت حق جو را محجوب و پوشیده می سازد و آینه حق نمای فطرت را با گرد و غبار غفلت و عصیان و گناه، تیره و تار می کند. هر چه عوامل غفلت ساز و غافل کننده از خدا و حقیقت بیشتر و سرکشی و طغیان و پرده دری او زیادتر باشد، این آینه خدا نما تیره تر و کدرتر می گردد به گونه ای که گاه قادر به انعکاس نور حق و حقیقت نمی باشد و حقایق واضح و روشن را درک نمی کند. در دنیای امروز که عوامل غفلت زا و زمینه های گناه و انحراف بشر فراوانتر و گوناگون تر گشته است وعلم و پیشرفت و فن آوری که باید در خدمت سعادت و رفاه بشر و زمینه ساز تکامل او باشد در خدمت زور و قدرت و قلدری و طغیان درآمده، در اثر زیادی گناهان حجاب فطرت و دل بیشتر و ضخیم تر شده و سخن حق و وعظ و نصیحت اثر کمتری دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا اگر خداترس و تقوا پیشه باشید، به شما نیروی جداسازی حق از باطل عطا می کند)(طلاق /3) در انبیاء و اولیای معصوم الهی که فطرت خدایی شان هرگز محجوب و گردآلود نگشته، حق گرایی و حق محوری در اوج کمال خویش است به گونه ای که خود حق مجسم می باشند و هر حقی را باید با روش و منش آنها سنجید تا میزان حقانیت آن روشن گردد ، ولی سایر افراد به اندازه ای که فطرتشان دست نخورده و پاک و بی غبار باقی مانده باشد، حق مدار وحق جو و حق پذیر می باشند و این تفاوت بین انسان ها بسیار زیاد است . این قدر که در اسلام نهی از حب به دنیا و غوطه ور شدن در معاصی شده است ، همه و همه از این باب است که حب دنیا انسان را از مسیر فطرتش منحرف می کند ، امام معصوم ما رئیس مذهب ، حضرت امام جعفر صادق علیه اسلام فرموده اند : (حب الدنیا راس کل خطیه حب و دوست داشتن دنیا ریشه و راس تمام خطا هاست .) نکته سوم: از این مطلب نیز نباید غافل شد که شیعیان در بسیاری از دوره ها، اجازه تبلیغ و نشر عقاید خویش را نداشته اند، حتی در طور تاریخ ، شیعه بودن جرم محسوب شده و شیعیان محکوم به مرگ یا تحمل زندگی مشقت بار می شدند.کما اینکه اکنون نیز امکانات تبلیغی مسلمین و شیعه در مقایسه با دیگران ، بسیار اندک می باشد. اینکه گفته اند:( الناس علی دین ملوکهم مردم به دین حاکمان خویش هستند ، می تواند یکی از دلائل کمی پیروان شیعه باشد ) پس از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در همه قرنهایی که بلاد اسلامی دارای حاکمان مسلمان بوده است، اکثرا گرایش به مذهب سنی داشته اند و از آن مذهب دفاع و حمایت نموده و در پی نابودی مذهب شیعه برآمده اند. گرایش عمومی به اهل سنت در میان حاکمان اسلامی سبب شیوع این مذهب و اکثریت یافتن آن در عالم اسلام شده است. فشارها، تبلیغات سوء مخالفان ، و کافر و رافضی و قرمطی و مجوس و مهدورالدم خواندن شیعیان از سوی آنان، نگاه عمومی را برای گرایش به این مذهب بسیار بسیار کاهش داده و شرایط را سخت کرده بود . با مسموم شدن فضا علیه شیعه از ناحیه مخلفان ،مردم نیز کمتر راه شناخت برایشان هموار شده است .لذا طبیعی است که شیعیان در مجموع عالم اسلام دارای جمعیت اندک بوده و در اقلیت باشند. پس از رسول خدا همه حاکمان جامعه اسلامی از بنی امیه ملعون گرفته تا بنی عباس حدود 700 سال برضد شیعه اقدام کرده اند . اگر حاکمان مردم از امامان معصوم(علیهم السلام ) بودند آیا حالات و اعتقادات مردم این گونه بود که عده کمی شیعه و عده ای سنی باشند !!! حاکمان غاصب در هر زمانی عالمی را در برابر امامان معصوم علیهم السلام علم می کردند و به مردم دستور می دادند که باید از آنها پیروی شود و پیروان علی علیه السلام را می کشتند و یا از خانه و کاشانه خود تبعید می کردند. که این خود منجر به تشکیل چهار فرقه در اهل سنت شد. تشیع همیشه در این دوران در مضیفه و تحت فشار بود و حتی در زمانهای زیادی بخاطر تبلیغات منفی به عنوان یک مذهب رسمی شناخته نمی شد . نکته چهارم: هر چند شیعه از نظر جمعیت به پایه اهل تسنن نمی رسد، اما اگر سرشماری دقیقی صورت گیرد، معلوم خواهد شد که یک چهارم مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل می دهند، و آنان در نوع مناطق مسلمان نشین دنیا زندگی می کنند. و در تمام برهه های تاریخ، در میان آنان دانشمندان و نویسندگان نام آور و صاحبان تصانیف و آثار می زیسته اند. شایسته است روشن گردد که پایه گذاران علوم اسلامی نیز غالباً شیعه بوده اند که در میان آنان: ابوالأسود دوئلی ، پایه گذار علم (نحو) خلیل بن احمد، پایه گذار علم (عروض) معاذ بن مسلم بن ابی ساره کوفی ، پایه گذار علم (صرف) و ابوعبدالله محمد بن عمران کاتب خراسانی (مرزبانی ) یکی از پیشتازان علم بلاغت به چشم می خورند. (ر.ک تأسیس الشیعه نگارش سید حسن صدر ) برای آگاهی بیشتر بر تألیفات انبوه علما و دانشمندان شیعه، که شمارش همه آنها بسیار دشوار است، می توانید به کتاب ارزشمند (الذریعة إلی تصانیف الشیعة) مراجعه کنید و نیز جهت آشنایی با شخصیت های بزرگ شیعه، کتاب (اعیان الشیعة) و برای کسب اطلاع از تاریخچه شیعیان (تاریخ الشیعة) را ملاحظه فرمایید.
چرا با وجود بر حق بودن دین اسلام و مذهب شیعه، پیروان آن کم و اندک هستند؟
در ضمن نکاتی این مطلب را مورد بررسی قرار می دهیم :
نکته اول
در جهان امروز، هیچ دین و مذهبی اکثریّت ندارد ؛ 33 درصد مردم دنیا مسیحی اند. 21 درصد مسلمانند. 16 درصد بی دین هستند. 14 درصد هندو می باشند. سنّت چینی 6 درصد و سنّت آفریقایی نیز 6 درصد. 4 درصد نیز برای باقی آیینهاست. لذا هیچ دین و مذهبی بالای پنچاه درصد نیست تا اکثریّت داشته باشد.
و از سویی چنین نیست که اکثریت، نشانه حقانیت باشد. زمانی اکثر مردم بر این عقیده بودند که خورشید دور زمین می چرخد ، آیا این عقیده ی اکثری موجب می شد که واقعا خورشید دور زمین بچرخد؟ قرآن مجید نیز غالباً اکثریت ها را نکوهش نموده و به ستایش از برخی اقلیتها می پردازد، که در این مورد به عنوان نمونه، به برخی از آیات اشاره می نماییم:
1 (ولا تجد أکثرهم شاکرین اکثر آنان را سپاسگذار نخواهی یافت) (اعراف: 18)
2(إن أولیائه الاّ المتّقون ولکنّ أکثرهم لا یعلمون اولیای وی نیستند مگر پرهیزکاران، ولیکن اکثر آنان نمی دانند) (انفال: 34)
3(وقلیلٌ من عبادی الشّکور واندکی از بندگان من سپاسگذارند)( سبأ: 13)
بنابراین، انسان واقع گرا، هیچگاه نباید از اقلیت پیروان آیین خود بهراسد و نیز نباید به خاطر اکثریت آنان مباهات کند. بلکه شایسته است چراغ عقل را روشن سازد و از نور و فروغ آن بهره مند گردد. روزی گالیله به تنهایی یک طرف بود و تمام مسیحیّت طرف دیگر ؛ ولی گالیله از عقیده ی خود برنگشت و سر آخر دیدیم که حقّ با او بود ؛ و امروز همه عقیده ی او را دارند. اسلام نیز روزی سراسر عالم را خواهد گرفت.
نکته دوم :
خداوند انسان را به گونه ای آفریده که فطرتا طالب حقیقت و به دنبال حق می باشد ، این فطرت حق جویی، در همه انسان ها از بدو تولد وجود دارد.اشکال در این نیست که چرا دین حق پیرو کمی دارد ، اشکال در این است که چرا اساسا حق طالب کمی دارد ، چرا انسانها با اینکه فطرتا حق جو خلق شده اند ، اکثریتشان در طول تاریخ در مقابل حق قرار گرفته اند؟
پاسخ به این سوالات است که دلیل کم بودن پیروان حق و حقیقت را نشان می دهد .
برا ی پاسخ به این سوال می گوییم : انس با مادیات و غوطه ور شدن در دنیا و امور مادی، این فطرت حق جو را محجوب و پوشیده می سازد و آینه حق نمای فطرت را با گرد و غبار غفلت و عصیان و گناه، تیره و تار می کند.
هر چه عوامل غفلت ساز و غافل کننده از خدا و حقیقت بیشتر و سرکشی و طغیان و پرده دری او زیادتر باشد، این آینه خدا نما تیره تر و کدرتر می گردد به گونه ای که گاه قادر به انعکاس نور حق و حقیقت نمی باشد و حقایق واضح و روشن را درک نمی کند.
در دنیای امروز که عوامل غفلت زا و زمینه های گناه و انحراف بشر فراوانتر و گوناگون تر گشته است وعلم و پیشرفت و فن آوری که باید در خدمت سعادت و رفاه بشر و زمینه ساز تکامل او باشد در خدمت زور و قدرت و قلدری و طغیان درآمده، در اثر زیادی گناهان حجاب فطرت و دل بیشتر و ضخیم تر شده و سخن حق و وعظ و نصیحت اثر کمتری دارد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا اگر خداترس و تقوا پیشه باشید، به شما نیروی جداسازی حق از باطل عطا می کند)(طلاق /3)
در انبیاء و اولیای معصوم الهی که فطرت خدایی شان هرگز محجوب و گردآلود نگشته، حق گرایی و حق محوری در اوج کمال خویش است به گونه ای که خود حق مجسم می باشند و هر حقی را باید با روش و منش آنها سنجید تا میزان حقانیت آن روشن گردد ، ولی سایر افراد به اندازه ای که فطرتشان دست نخورده و پاک و بی غبار باقی مانده باشد، حق مدار وحق جو و حق پذیر می باشند و این تفاوت بین انسان ها بسیار زیاد است .
این قدر که در اسلام نهی از حب به دنیا و غوطه ور شدن در معاصی شده است ، همه و همه از این باب است که حب دنیا انسان را از مسیر فطرتش منحرف می کند ، امام معصوم ما رئیس مذهب ، حضرت امام جعفر صادق علیه اسلام فرموده اند : (حب الدنیا راس کل خطیه حب و دوست داشتن دنیا ریشه و راس تمام خطا هاست .)
نکته سوم:
از این مطلب نیز نباید غافل شد که شیعیان در بسیاری از دوره ها، اجازه تبلیغ و نشر عقاید خویش را نداشته اند، حتی در طور تاریخ ، شیعه بودن جرم محسوب شده و شیعیان محکوم به مرگ یا تحمل زندگی مشقت بار می شدند.کما اینکه اکنون نیز امکانات تبلیغی مسلمین و شیعه در مقایسه با دیگران ، بسیار اندک می باشد.
اینکه گفته اند:( الناس علی دین ملوکهم مردم به دین حاکمان خویش هستند ، می تواند یکی از دلائل کمی پیروان شیعه باشد )
پس از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در همه قرنهایی که بلاد اسلامی دارای حاکمان مسلمان بوده است، اکثرا گرایش به مذهب سنی داشته اند و از آن مذهب دفاع و حمایت نموده و در پی نابودی مذهب شیعه برآمده اند. گرایش عمومی به اهل سنت در میان حاکمان اسلامی سبب شیوع این مذهب و اکثریت یافتن آن در عالم اسلام شده است.
فشارها، تبلیغات سوء مخالفان ، و کافر و رافضی و قرمطی و مجوس و مهدورالدم خواندن شیعیان از سوی آنان، نگاه عمومی را برای گرایش به این مذهب بسیار بسیار کاهش داده و شرایط را سخت کرده بود . با مسموم شدن فضا علیه شیعه از ناحیه مخلفان ،مردم نیز کمتر راه شناخت برایشان هموار شده است .لذا طبیعی است که شیعیان در مجموع عالم اسلام دارای جمعیت اندک بوده و در اقلیت باشند.
پس از رسول خدا همه حاکمان جامعه اسلامی از بنی امیه ملعون گرفته تا بنی عباس حدود 700 سال برضد شیعه اقدام کرده اند . اگر حاکمان مردم از امامان معصوم(علیهم السلام ) بودند آیا حالات و اعتقادات مردم این گونه بود که عده کمی شیعه و عده ای سنی باشند !!!
حاکمان غاصب در هر زمانی عالمی را در برابر امامان معصوم علیهم السلام علم می کردند و به مردم دستور می دادند که باید از آنها پیروی شود و پیروان علی علیه السلام را می کشتند و یا از خانه و کاشانه خود تبعید می کردند. که این خود منجر به تشکیل چهار فرقه در اهل سنت شد.
تشیع همیشه در این دوران در مضیفه و تحت فشار بود و حتی در زمانهای زیادی بخاطر تبلیغات منفی به عنوان یک مذهب رسمی شناخته نمی شد .
نکته چهارم:
هر چند شیعه از نظر جمعیت به پایه اهل تسنن نمی رسد، اما اگر سرشماری دقیقی صورت گیرد، معلوم خواهد شد که یک چهارم مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل می دهند، و آنان در نوع مناطق مسلمان نشین دنیا زندگی می کنند. و در تمام برهه های تاریخ، در میان آنان دانشمندان و نویسندگان نام آور و صاحبان تصانیف و آثار می زیسته اند. شایسته است روشن گردد که پایه گذاران علوم اسلامی نیز غالباً شیعه بوده اند که در میان آنان:
ابوالأسود دوئلی ، پایه گذار علم (نحو)
خلیل بن احمد، پایه گذار علم (عروض)
معاذ بن مسلم بن ابی ساره کوفی ، پایه گذار علم (صرف)
و ابوعبدالله محمد بن عمران کاتب خراسانی (مرزبانی ) یکی از پیشتازان علم بلاغت به چشم می خورند. (ر.ک تأسیس الشیعه نگارش سید حسن صدر )
برای آگاهی بیشتر بر تألیفات انبوه علما و دانشمندان شیعه، که شمارش همه آنها بسیار دشوار است، می توانید به کتاب ارزشمند (الذریعة إلی تصانیف الشیعة) مراجعه کنید و نیز جهت آشنایی با شخصیت های بزرگ شیعه، کتاب (اعیان الشیعة) و برای کسب اطلاع از تاریخچه شیعیان (تاریخ الشیعة) را ملاحظه فرمایید.
- [سایر] آیا رجعت از ضروریات مذهب شیعه است یا اسلام ؟
- [سایر] چرا مذهب شیعه بهترین مذهب است؟ من خودم پیرو مذهب شیعه هستم، اما نمیدانم شیعه چه برتری نسبت به وهابیت دارد... یک وقت خدای نکرده از آن 72 فرقه مسلمان نباشیم که گمراه شدهاند؟ چطور میتوانم مطمئن شوم؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] می گویند من شیعه صوفی مذهب هستم، اصلا چنین چیزی برای مذهب شیعه هست؟
- [سایر] شبیه ترین مذهب به شیعه کدام مذهب است؟
- [سایر] چرا به مذهب شیعه،مذهب جعفری گفته می شود؟
- [سایر] السلام علیکم! حواله دقایق الاسلام، ص 25 ماه جون 1999مولوی محمد حسین ڈهکو، لطفاً حکم شخصی را بیان فرمایید که در مجله و کتاب می نویسد: خمس نه از ضروریات دین است و نه ضروریات مذهب و منکر آن نه از اسلام خارج می شود و نه از مذهب شیعه، چون این مسٔله از اوایل اسلام اختلافی بوده است و در مذهب شیعه اختلاف بحدی است که 15 قول وجود دارد.
- [سایر] تأثیر و نقش ایمان و اسلام خانواده در اسلام و ایمان فرزندان آن چیست و آیا اگر ما در خانوادهای غیر از خانواده شیعه و یا غیر مسلمان و یا...، به دنیا آمده بودیم، همان مذهب و دین را نمیداشتیم؟!
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد
- [آیت الله بهجت] کافر اصلی، به جمیع اقسام آن، در صورتی که مسلمان شود، نمازهای سابق او قضا ندارد، و امّا مسلمانی که نماز نخوانده اگر چه معذور بوده یا مسلمانی که مرتد شده، اگر چه مرتد فطری باشد بنابر اظهر، و یامسلمانی که محکوم به کفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اینها قضا لازم است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نمازهایش را قبلاً مطابق مذهب خودش یا مطابق مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است بنابراظهر قضا براو واجب نیست. و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده باید قضا کند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد، ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه در طلاق زن یایسه و یا صغیره ای که شوهر با انها نزدیکی کرده باشد بر ان زن واجب است عده نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یایسه و صغیره عده واجب نیست بنابراین بر مذهب عامه انها ملزم هستند که احکام عده را رعایت کنند پس اگر زن یایسه یا صغیره از عامه شیعه گردد لازم نیست عده نگه دارد و اگر طلاق او رجعی باشد جایز است نفقه ایام عده را از شوهر عامی مطالبه کند و جایز است با شخص دیگری در ان ایام ازدواج نماید و همچنین اگر مرد عامی شیعه شود جایز است با خواهر زن یایسه و صغیره ای که طلاق داده است و هنوز به مذهب عامه در ایام عده هستند ازدواج کند و لازم نیست احکام عده را رعایت نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند