(فرجام اندیشی) چه ضرورتی دارد؟ انسان به عنوان موجودی از موجودات هستی، به طور دائم در حال حرکت و تکاپو است و رو به مقصد دارد؛ چرا که در هر کاری یک (برای) دارد. چرا درس میخوانی؟ برای اینکه دانا و توانا بشوم؛ چرا کار میکنی؟ برای اینکه تحصیل در آمد و معیشت کنم؛ چرا تحصیل معیشت میکنی؟ برای آنکه غذا تهیه کنم و همینطور در مقابل هر (چرا)، یک (برای) وجود دارد. همین (برای) ها است که کار انسان را معنادار میکند و اگر کاری که انجام میدهد، در مقابل (چرا)، (برای) نداشته باشد، آن کار لغو، عبث و بیهوده تلقی میگردد. بزرگان حکمت، اثبات کردهاند: هیچگاه از انسان، کاری که فاقد هرگونه غرض و هدف باشد، صادر نمیشود؛ بلکه عبثها نسبی است برای مثال فعلی که از یک شوق و ادراک خیالی است، به تناسب خودش عبث نخواهد بود؛ ولی با توجه به اینکه هدف عقلانی ندارد، آن را عبث میخوانیم. از طرفی انسان به طور فطری کمال جو است؛ یعنی، میخواهد سعه وجودی بیشتری بیابد و علم، قدرت، اراده و حیاتش نامحدود و مطلق باشد. او طالب و خواستار و جویای کمال مطلق است؛ به صورتی که اگر قدرت مطلق جهان باشد و عالم را در اختیار داشته باشد و به او بگویند جهان دیگری هم هست، به طور فطری مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد یا مثلًا هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، به طور فطری مایل است آن علوم را هم بیاموزد. در حقیقت انسان به هیچ حدی از کمال قانع نیست و هرچه داشته باشد، بیش از آن میخواهد و این امری روشن و غیرقابل تردید است. اگر به تمام دورههای زندگانی بشر توجه کنیم و تاریخ را ورق بزنیم، این کمالجویی، کمالطلبی، کمال خواهی و عشق به کمال مطلق را خواهیم یافت. کمتر دین و مذهبی را در جهان میتوان یافت که در این باره سخن نگفته باشد؛ هرچند در تحلیل، تعلّق و تشخیص کمال و راه رسیدن به آن اختلاف نظر هست؛ ولی همه در این اصل متفقاند که: (آدمی به طور فطری کمال جو است). با توجه به این دو اصل؛ یعنی، (حرکت و تحول دائمی انسان) و (کمالجویی فطری او)- که پیشینهای به اندازه حیات بشری دارند- اذعان خواهیم کرد که فرجاماندیشی، غایت نگری، دور اندیشی و تفکّر در مقصود نهایی، یکی از دغدغههای پایا و دیرپای آدمی بوده، هست و خواهد بود. مگر میشود انسان در سیطره این دو مسئله، خود را بیابد و عاقبتاندیش نباشد؟ آیا میتوان گفت: آدمی در طول زندگی خود، هیچگاه به هدف یا مقصود خود نیندیشیده و نمیاندیشد؟ کمترین توجّه و دقّت به زندگی روزمره خود که نمایانگر کوشش و سعی او بر دستیابی به هدف و هدفهایی است- ولو آن مقصود مطلوب نهایی نباشد- نشانگر آخراندیشی او است. کدام انسان را میتوان یافت که در فعالیتهای روزمره، سالیانه و در طول عمر خود، بدون هدف و مقصود بوده است؟! حتی انسانی که عملکرد ناپسند، ناخوشایند و غیرعقلانی دارد، برای اعمال خود توجیه ارائه و برای مقاصد خود دلیل ارائه میکند. احساس مسئولیت در برابر حرکت جهان هستی و کمالجویی، انسان را وادار میسازد که فرجاماندیش و عاقبتنگر باشد و این خود یکی از افتخارات بزرگ و از نشانههای اشرف بودن انسان، بر موجودات دیگر است.
(فرجام اندیشی) چه ضرورتی دارد؟
(فرجام اندیشی) چه ضرورتی دارد؟
انسان به عنوان موجودی از موجودات هستی، به طور دائم در حال حرکت و تکاپو است و رو به مقصد دارد؛ چرا که در هر کاری یک (برای) دارد.
چرا درس میخوانی؟ برای اینکه دانا و توانا بشوم؛ چرا کار میکنی؟ برای اینکه تحصیل در آمد و معیشت کنم؛ چرا تحصیل معیشت میکنی؟ برای آنکه غذا تهیه کنم و همینطور در مقابل هر (چرا)، یک (برای) وجود دارد.
همین (برای) ها است که کار انسان را معنادار میکند و اگر کاری که انجام میدهد، در مقابل (چرا)، (برای) نداشته باشد، آن کار لغو، عبث و بیهوده تلقی میگردد. بزرگان حکمت، اثبات کردهاند: هیچگاه از انسان، کاری که فاقد هرگونه غرض و هدف باشد، صادر نمیشود؛ بلکه عبثها نسبی است برای مثال فعلی که از یک شوق و ادراک خیالی است، به تناسب خودش عبث نخواهد بود؛ ولی با توجه به اینکه هدف عقلانی ندارد، آن را عبث میخوانیم.
از طرفی انسان به طور فطری کمال جو است؛ یعنی، میخواهد سعه وجودی بیشتری بیابد و علم، قدرت، اراده و حیاتش نامحدود و مطلق باشد. او طالب و خواستار و جویای کمال مطلق است؛ به صورتی که اگر قدرت مطلق جهان باشد و عالم را در اختیار داشته باشد و به او بگویند جهان دیگری هم هست، به طور فطری مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد یا مثلًا هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، به طور فطری مایل است آن علوم را هم بیاموزد. در حقیقت انسان به هیچ حدی از کمال قانع نیست و هرچه داشته باشد، بیش از آن میخواهد و این امری روشن و غیرقابل تردید است.
اگر به تمام دورههای زندگانی بشر توجه کنیم و تاریخ را ورق بزنیم، این کمالجویی، کمالطلبی، کمال خواهی و عشق به کمال مطلق را خواهیم یافت. کمتر دین و مذهبی را در جهان میتوان یافت که در این باره سخن نگفته باشد؛ هرچند در تحلیل، تعلّق و تشخیص کمال و راه رسیدن به آن اختلاف نظر هست؛ ولی همه در این اصل متفقاند که: (آدمی به طور فطری کمال جو است).
با توجه به این دو اصل؛ یعنی، (حرکت و تحول دائمی انسان) و (کمالجویی فطری او)- که پیشینهای به اندازه حیات بشری دارند- اذعان خواهیم کرد که فرجاماندیشی، غایت نگری، دور اندیشی و تفکّر در مقصود نهایی، یکی از دغدغههای پایا و دیرپای آدمی بوده، هست و خواهد بود.
مگر میشود انسان در سیطره این دو مسئله، خود را بیابد و عاقبتاندیش نباشد؟ آیا میتوان گفت: آدمی در طول زندگی خود، هیچگاه به هدف یا مقصود خود نیندیشیده و نمیاندیشد؟ کمترین توجّه و دقّت به زندگی روزمره خود
که نمایانگر کوشش و سعی او بر دستیابی به هدف و هدفهایی است- ولو آن مقصود مطلوب نهایی نباشد- نشانگر آخراندیشی او است.
کدام انسان را میتوان یافت که در فعالیتهای روزمره، سالیانه و در طول عمر خود، بدون هدف و مقصود بوده است؟!
حتی انسانی که عملکرد ناپسند، ناخوشایند و غیرعقلانی دارد، برای اعمال خود توجیه ارائه و برای مقاصد خود دلیل ارائه میکند. احساس مسئولیت در برابر حرکت جهان هستی و کمالجویی، انسان را وادار میسازد که فرجاماندیش و عاقبتنگر باشد و این خود یکی از افتخارات بزرگ و از نشانههای اشرف بودن انسان، بر موجودات دیگر است.
- [سایر] (فرجام اندیشی) چه ضرورتی دارد؟
- [سایر] «فرجام اندیشی» چه ضرورتی دارد؟
- [سایر] فواید فرجام اندیشی چیست؟
- [سایر] فواید فرجام اندیشی چیست؟
- [سایر] فرجام انسان ها چیست؟
- [سایر] آغاز و فرجام لجاجت چیست؟
- [سایر] فرجام انقلاب اسلامی ایران چه خواهد بود؟
- [سایر] از دیدگاه قرآن، انسانها چه تلقیای از فرجام خود دارند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا متّهم می تواند تقاضای تجدید نظر و فرجام کند؟
- [سایر] فرجام کاری که بدون بسم الله گفتن آغاز شود چیست؟
- [آیت الله مظاهری] استفاده جنسی زن از شوهرش و شوهر از زنش به هر نحوی که باشد جایز است، ولی استفادههای غیر متعارف باید با اجازه و رضایت یکدیگر باشد، بلکه سزاوار است که اگر ضرورتی نباشد، از استفادههای غیر متعارف پرهیز کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ولی مکروه است هر چند برای فرار از روزه نباشد مگر این که سفر به جهت ضرورتی باشد و یا به مقتضای بعضی از روایات برای حج یا عمره باشد
- [آیت الله سیستانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ، ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است . و همچنین است مطلق سفر در ماه رمضان مگر اینکه برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد؛ ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است و همچنین است سفر قبل از روز بیست و چهارم در ماه رمضان مگر اینکه سفر برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد.
- [آیت الله خوئی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است و همچنین است مطلق سفر قبل از روز بیست و چهارم ماه رمضان مگر سفر برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد.
- [آیت الله مظاهری] قضاوت قابل تفویض، نیابت و توکیل نیست بنابراین کسی را که دارای شرایط قضاوت نیست نمیتوان برای قضاوت نصب نمود مگر ضرورتی در کار باشد که در این صورت حکومت اسلامی میتواند کسانی را که بعضی از شرایط را ندارند منصوب به قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] دروغ گفتن مرد به زنش و یا دروغ گفتن زن به شوهر جایز نیست، مگر ضرورتی باشد که آن ضرورت موجب جواز دروغ شود، نظیر اینکه اگر دروغ نگوید نزاع خانوادگی بهوجود میآید که در این صورت، به اندازه ضرورت و جلوگیری از آن نزاع و مفسده، دروغ جایز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تأخیر عمدی نماز , به گونه ای که فقط یک رکعت آن در وقت واقع شود، حرام است و نمی تواند نیّت ادا بکند و چنانچه بر اثر ضرورتی مانند سهو و اشتباه , فقط یک رکعت آن در وقت و بقیهّ آن در خارج وقت واقع میشود، نماز او صحیح و اداست و باید آن را به همین وضع بخواند.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه پرستار و یا طبیب ناچار باشد دست به عورت بیمار بزند باید دستکش در دست کند که دست او به عورت آنها نرسد و همچنین است اگر پرستار و یا طبیب مرد ناچار شود دست به بدن زن بزند یا پرستار و طبیب زن دست به بدن مرد بزند باید دستکش در دست کنند، مگر این که ضرورتی در کار باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوب است زنها هر بچه ای را شیر ندهند، زیرا ممکن است فراموش کنند به چه کسانی شیر داده اند و بعداً دو نفر محرم با یکدیگر ازدواج کنند، مخصوصاً در این ایام که با وجود امکان استفاده از شیر خشک و امثال آن، کمتر ضرورتی برای شیر دادن به بچه های دیگر وجود دارد.