فرق میان منطق جدید و منطق قدیم چیست؟ منظور از منطق قدیم همان منطق ارسطویی است. منطقی که قواعد آن را ارسطو حدود 4 قرن قبل از میلاد وضع کرد. این منطق در قرن 2 هجری با شروع نهضت ترجمه آثار یونانی به جهان اسلام وارد شد و 2 قرن بعد یعنی قرن 4 هجری با کارها و ابداعات ابن سینا به اوج خود رسید. منطق ارسطویی در یونان همچون رودی بود که چون به جهان اسلام رسید به دریایی عمیق تبدیل گشت. باید خاطر نشان کنیم که منطقی را که ابن سینا ارائه کرد هر چند که ارسطویی بود اما وی هیچ گاه مقلد و شارح ارسطو نبود. وی هیچ کتابی در شرح و تفسیر ارسطوئیان قبل از خود به نگارش در نیاورد برخلاف کسانی چون فارابی و ابن رشد که عمدتا در این مورد شارح ارسطو هستند. ابن سینا نوآوری ها و ابداعاتی را در منطق بوجود آورد که اصلا در منطق ارسطو دیده نمی شود. از این رو آنگاه که فلسفه و منطق ابن سینا دوباره در قرون وسطی به زبان لاتینی ترجمه شد تا سال ها به عنوان کتاب های معتبر درسی در آکادمی های غربی مورد مطالعه قرار گرفت و اکنون نیز منطق دان های بزرگی در غرب هستند که در مورد این منطق به تحقیق می پردازند. کسانی مانند (نیکولاس رشر) منطق دان آلمانی که از سال 1960 تا امروز استاد دانشگاه پتیسبورگ آمریکاست و در مورد ابداعات ابن سینا مقاله های زیادی به رشته تحریر در آورده است. اصطلاح (کلاسیک کوچک) (cassical loigic) امروزه برای منطق جدید به کار می برند. البته کلاسیک دو معنا دارد: یکی به معنای اثری که مربوط به یونان و روم قدیم است و دیگری یعنی اثری که (جا افتاده) است در این جا منظور از کلاسیک در مورد منطق جدید، معنای دوم یعنی اثری (جا افتاده) می باشد. منطق جدید در قرن 19 میلادی و با کتاب مشهور فرگه بنام (مفهوم نگاری) ایجاد شد. منطقی که با ریاضیات گره خورده است، و از جهات بسیاری با منطق قدیم فرق دارد. شاید اشاره به تمایز منطق قدیم و جدید به درک این دو منطق کمک بسیاری کند. لذا باید گفت که در منطق جدید اصل موضوع و محمول از اصول منطق قدیم شمرده می شود، از همان ابتدا کنار گذاشته شد و (نسبت) حد گرفته شد. مثلا در جمله (سقراط داناست) براساس منطق قدیم ما در این جا سه جزء داریم؛ یکی موضوع (سقراط) دیگری محمول (دانا) و سوم نسبت میان موضوع و محمول یعنی: (است) . اما در منطق جدید با دو بخش داریم: یکی اسمی که (سقراط) است و بخش دوم محمولی که (دانا+ است) می باشد یعنی بخش محمول در منطق جدید شامل نسبت هم می شود؛ چرا که محمول همیشه نسبت و ربط را در خود دارد و گرنه اصلا حمل معنی ندارد. این مطلب را نیز منطق دانان اسلامی مانند ابن سینا نیز اجمالا بدان آگاه بودند مثلا: در جملاتی مانند: (حسن می دود). تمایز دیگر این که: پایه و اساس منطق جدید جملات شخصیه است، جملاتی که از دو بخش اسمی و محمولی ساخته شده اند. چنین جملاتی در منطق قدیم اصلا به حساب نمی آیند و اعتباری ندارند. در منطق قدیم قضایای محصوره معتبر است قضایایی که موضوع و معلول دور (کلی یا جزئی) دارند و در چنین قضایایی نیز موضوع باید همواره مفهوم باشد مانند: (هر انسانی حیوان است) اما در منطق جدید موضوع باید حتما شیئی باشد و به بیان دقیق تر موضوع باید اشاره کننده به شیئی باشد و مثلا در قضیه مذکور که (هر انسانی حیوان است) می گوییم در این جا نیز واقعا موضوع مفهوم انسان نیست بلکه تک تک افراد انسان موضوع هستند؛ البته ابن سینا به این نکته توجه داشته است وی در کتاب (منطق اشارات) نهج 4، فصل 5 می گوید: (منظور از (کل ج ب) این است که "کل واحد واحد ما یوصف ب، ج ...فذلک الشی موصوف با نه ب؛ یعنی در این جا فرد فرد مصادیق انسان موضوع واقعی جمله اند نه انسان بما هو انسان. این نکته در ذهن قدما بوده است اما از اینجا یک قدم جلوتر نگذاشته اند. (ر. ک: مجله نامه مفید، شماره 10، مقاله دکتر ضیاء موحد). امروزه منطق جدید دارای حوزه های مختلفی شده است از جمله آن می توان از (منطق چند ارزشی، منطق کوانتومی، منطق شهودی، منطق آزاد، منطق تشکیکی و ...) نام برد. (ر.ک: مبانی منطق جدید، دکتر لطف الله نبوی).
فرق میان منطق جدید و منطق قدیم چیست؟
منظور از منطق قدیم همان منطق ارسطویی است. منطقی که قواعد آن را ارسطو حدود 4 قرن قبل از میلاد وضع کرد. این منطق در قرن 2 هجری با شروع نهضت ترجمه آثار یونانی به جهان اسلام وارد شد و 2 قرن بعد یعنی قرن 4 هجری با کارها و ابداعات ابن سینا به اوج خود رسید. منطق ارسطویی در یونان همچون رودی بود که چون به جهان اسلام رسید به دریایی عمیق تبدیل گشت. باید خاطر نشان کنیم که منطقی را که ابن سینا ارائه کرد هر چند که ارسطویی بود اما وی هیچ گاه مقلد و شارح ارسطو نبود. وی هیچ کتابی در شرح و تفسیر ارسطوئیان قبل از خود به نگارش در نیاورد برخلاف کسانی چون فارابی و ابن رشد که عمدتا در این مورد شارح ارسطو هستند. ابن سینا نوآوری ها و ابداعاتی را در منطق بوجود آورد که اصلا در منطق ارسطو دیده نمی شود. از این رو آنگاه که فلسفه و منطق ابن سینا دوباره در قرون وسطی به زبان لاتینی ترجمه شد تا سال ها به عنوان کتاب های معتبر درسی در آکادمی های غربی مورد مطالعه قرار گرفت و اکنون نیز منطق دان های بزرگی در غرب هستند که در مورد این منطق به تحقیق می پردازند. کسانی مانند (نیکولاس رشر) منطق دان آلمانی که از سال 1960 تا امروز استاد دانشگاه پتیسبورگ آمریکاست و در مورد ابداعات ابن سینا مقاله های زیادی به رشته تحریر در آورده است.
اصطلاح (کلاسیک کوچک) (cassical loigic) امروزه برای منطق جدید به کار می برند. البته کلاسیک دو معنا دارد: یکی به معنای اثری که مربوط به یونان و روم قدیم است و دیگری یعنی اثری که (جا افتاده) است در این جا منظور از کلاسیک در مورد منطق جدید، معنای دوم یعنی اثری (جا افتاده) می باشد.
منطق جدید در قرن 19 میلادی و با کتاب مشهور فرگه بنام (مفهوم نگاری) ایجاد شد. منطقی که با ریاضیات گره خورده است، و از جهات بسیاری با منطق قدیم فرق دارد.
شاید اشاره به تمایز منطق قدیم و جدید به درک این دو منطق کمک بسیاری کند. لذا باید گفت که در منطق جدید اصل موضوع و محمول از اصول منطق قدیم شمرده می شود، از همان ابتدا کنار گذاشته شد و (نسبت) حد گرفته شد. مثلا در جمله (سقراط داناست) براساس منطق قدیم ما در این جا سه جزء داریم؛ یکی موضوع (سقراط) دیگری محمول (دانا) و سوم نسبت میان موضوع و محمول یعنی: (است) . اما در منطق جدید با دو بخش داریم: یکی اسمی که (سقراط) است و بخش دوم محمولی که (دانا+ است) می باشد یعنی بخش محمول در منطق جدید شامل نسبت هم می شود؛ چرا که محمول همیشه نسبت و ربط را در خود دارد و گرنه اصلا حمل معنی ندارد. این مطلب را نیز منطق دانان اسلامی مانند ابن سینا نیز اجمالا بدان آگاه بودند مثلا: در جملاتی مانند: (حسن می دود).
تمایز دیگر این که: پایه و اساس منطق جدید جملات شخصیه است، جملاتی که از دو بخش اسمی و محمولی ساخته شده اند. چنین جملاتی در منطق قدیم اصلا به حساب نمی آیند و اعتباری ندارند. در منطق قدیم قضایای محصوره معتبر است قضایایی که موضوع و معلول دور (کلی یا جزئی) دارند و در چنین قضایایی نیز موضوع باید همواره مفهوم باشد مانند: (هر انسانی حیوان است) اما در منطق جدید موضوع باید حتما شیئی باشد و به بیان دقیق تر موضوع باید اشاره کننده به شیئی باشد و مثلا در قضیه مذکور که (هر انسانی حیوان است) می گوییم در این جا نیز واقعا موضوع مفهوم انسان نیست بلکه تک تک افراد انسان موضوع هستند؛ البته ابن سینا به این نکته توجه داشته است وی در کتاب (منطق اشارات) نهج 4، فصل 5 می گوید: (منظور از (کل ج ب) این است که "کل واحد واحد ما یوصف ب، ج ...فذلک الشی موصوف با نه ب؛ یعنی در این جا فرد فرد مصادیق انسان موضوع واقعی جمله اند نه انسان بما هو انسان. این نکته در ذهن قدما بوده است اما از اینجا یک قدم جلوتر نگذاشته اند. (ر. ک: مجله نامه مفید، شماره 10، مقاله دکتر ضیاء موحد).
امروزه منطق جدید دارای حوزه های مختلفی شده است از جمله آن می توان از (منطق چند ارزشی، منطق کوانتومی، منطق شهودی، منطق آزاد، منطق تشکیکی و ...) نام برد. (ر.ک: مبانی منطق جدید، دکتر لطف الله نبوی).
- [آیت الله سیستانی] حدود مکه قدیم چیست؟
- [سایر] درباره ی مسئله حدوث قرآن توضیح دهید.
- [سایر] درباره ی مسئله حدوث قرآن توضیح دهید.
- [سایر] آیادر زمانهای قدیم نیز مسئله تقلید وجود داشته است ؟
- [سایر] تربیت در نظر علمای قدیم، چه جایگاهی داشت؟
- [آیت الله جوادی آملی] محل احرام حج، مکّه قدیم است یا مطلق مکّه؟
- [آیت الله جوادی آملی] محل احرام حج، مکّه قدیم است یا مطلق مکّه؟
- [آیت الله جوادی آملی] محل احرام حج، مکّه قدیم است یا مطلق مکّه؟
- [سایر] مقصود از کلام جدید و قدیم چیست؟ تفاوتشان کدام است؟
- [سایر] چرا قدیم در حوزه با فلسفه مخالفت می کردند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه زراعت یا باغی را قبل از واجب شدن زکات خریداری کند زکات بر عهده مالک جدید است و اگر بعد از آن که زکات واجب شده بخرد، زکات بر عهده فروشنده یعنی مالک قدیم است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر جای ماموم بلندتر از جای امام باشد در صورتی که بلندی به مقدار متعارف زمان قدیم باشد مثل آنکه امام در صحن مسجد و ماموم در پشت بام بایستد اشکال ندارد ولی اگر مثل ساختمانهای چند طبقة این زمان باشد ، جماعت اشکال دارد .
- [آیت الله سبحانی] اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد در صورتی که بلندی به مقدار متعارف زمان قدیم باشد مثل آنکه امام در صحن مسجد و مأموم در پشت بام بایستد اشکال ندارد ولی اگر مثل ساختمان های چند طبقه این زمان باشد که از جماعت دور است اشکال دارد. سوم: نبودن فاصله میان مأمومین
- [امام خمینی] اگر جای ماموم بلندتر از جای امام باشد در صورتی که بلندی به مقدار متعارف زمان قدیم باشد مثل آن که امام در صحن مسجد و ماموم در پشت بام بایستد اشکال ندارد، ولی اگر مثل ساختمانهای چند طبقه این زمان باشد، جماعت اشکال دارد.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی بچهای را ختنه کند و ضرری به آن بچه برسد یا بمیرد، چنانچه بیشتر از معمول بریده باشد، بهطوریکه بگویند تعدّی کرده، ضامن است، ولی اگر بیشتر از معمول نبریده ضامن نیست، و این در صورتی است که به ولیّ بچه گفته باشد که در صورت حدوث ضرر، او ضامن نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در چهار محل مسافر مخیّر است نماز را تمام یا شکسته بخواند: (شهر مکّه)، (شهر مدینه) (در این دو شهر تفاوتی بین شهر قدیم و جدید نیست)، (مسجد کوفه) و (حرم حضرت سیّد الشّهداء(علیه السلام)) و منظور از حرم، قسمت زیر گنبد و رواقها است. البته افضل در این موارد، نماز تمام است.
- [آیت الله بهجت] اگر انسان در آبادی باشد، باید برای تهیه آب وضو و غسل، بهقدری جستوجو کند که از پیدا کردن آب ناامید شود و اگر در بیابان باشد، چنانچه زمین آن سخت است و یا پست و بلند است و یا بهسبب وجود درخت و مانند آن عبور در آن زمین مشکل است، باید در هریک از چهار طرف به اندازه پرتاب یک تیر که در قدیم با کمان پرتاب میکردند و در حدود دویست قدم میشود، در جستوجوی آب برود و اگر زمین آن این طور نیست، باید در هر طرف به اندازه پرتاب دو تیر جستوجو نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان در ابادی باشد باید برای تهیه اب وضو و غسل به قدری جستجو کند که از پیدا شدن ان ناامید شود و اگر در بیابان باشد در زمینی که پست و بلند است به اندازه پرتاب یک تیر که در زمان قدیم با کمان پرتاب می کردند و در زمین هموار به اندازه پرتاپ دو تیر جستجو کند و بنابر احتیاط واجب جستجو در تمام دایره ای باشد که مرکزش مبدا طلب و شعاعش به اندازه پرتاب تیر باشد
- [آیت الله علوی گرگانی] برای پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است پانزده قدم یا بیشتر راهبروند، اگرچه به کمتر از پانزده قدم یا مالیدن پا به زمین، نجاست برطرف شود.
- [آیت الله بروجردی] برای پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است پانزده قدم یا بیشتر راه بروند، اگر چه به کمتر از پانزده قدم یا مالیدن پا به زمین، نجاست برطرف شود.