آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟ در اینجا چند بحث وجود دارد : اینکه فرد مرتد می تواند توبه کند؟ آیا توبه او پذیرفته می گردد؟ توبه او خطاب به کیست، خداوند یا انسان که مجری فرامین الهی در جامعه است؟ به عبارت دیگر خداوند در مقابل فرد مرتد در صورت توبه چه خواهد کرد و ما در مقابل چنین فردی چه باید بکنیم ، با توجه به اینکه خداوند بر اساس نیت و باطن حکم می کند و ما بر اساس ظاهر. چند نوع مرتد وجود دراد؟ و در پایان هم چه فرقی بین کافر و مرتد وجود دارد. مطمئنا هر فردی که گناهی کند می تواند بازگردد و خداوند هیچ گاه در توبه را به روی او نمی بندد هر چند ممکن است برخی گناهان چنان زشت باشند که تمام قلب فرد را تیره و تار گرداند و همین گناه فرصت بازگشت را از فرد باز ستاند اما امکان توبه گناهکار وجود دارد . بنابراین ، فردی چون سلمان رشدی اگر نوری در قلبش وجود داشته باشد حتما توبه خواهد کرد اما تا آنجا که خرد انسانی نظاره گر او می گردد چنین نوری را در قلب او نمی یابد چون فردی که علم مبارزه با خداوند را برافراشته و در مقابل او کوس جنگ سر داده است چگونه در اندیشه بازگشت خواهد بود. بنابراین وقتی بنده ای به پیشگاه خداوند توبه آرد و اظهار پشیمانی نماید چون توبه کردن نیز خود از وجود نور و زمینه ای الهی در فرد خبر می دهد خداوند توبه او را می پذیرد و از حقی که مربوط به اوست می گذرد اما از حقوق دیگر آفریده هایش که به کفر چنین فردی مربوط است هرگز نخواهد گذشت ؛ مثلا از گمراهی دیگران ، آزار و اذیت مومنان و .... ما که از باطن و نیات افراد آگاه نیستیم و بر اساس ظاهر حکم می کنیم و قرار است احکام الهی را در جامعه پیاده سازیم نیز در مقابل فرد مرتد مکلف به انجام قوانینی و احکامی هستیم که برای آگاهی از آنها بهتر است در ابتدا به بررسی انواع مرتد بپردازیم. انواع مرتد در فقه اسلامی مرتد دو نوع است و هر یک احکامی جداگانه دارد: الف) مرتد فطری: کسی است که پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به کفر روی آورده است؛ مانند سلمان رشدی که پدرش مسلمان است. ب) مرتد ملی: کسی است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وی کافر بودهاند؛ بعد از بلوغ، اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به کفر باز گشته است. البته برخی از فقها نیز اسلام یا کفر پدر یا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانستهاند نه هنگام انعقاد نطفه. فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و کفر، تابع آیین پدر و مادرند. هر گاه یکی از والدین مسلمان باشد، فرزند، مسلمان شمرده میشود؛(اسلامِ حکمی) چون اسلام بر کفر برتری دارد و تابعیت برتر برای فرزند منظور میشود. اگر پدر و مادر هر دو کافر باشند، فرزند نیز در حکم کافر است. البته باید توجه داشت، برای حکم به ارتداد و اجرای مجازات آن، اسلامِ حکمی کفایت نمیکند. باید فرد، پس از بلوغ، خود اسلام را انتخاب کند و سپس کفر بورزد. ( ر.ک. پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی) مجازات ارتداد اگر مرتد فطری مرد باشد، علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم است و توبهاش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمیشود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال میپذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد. اگر مرتد ملی توبه کند، پذیرفته میشود؛ حتی قبل از جریان هر گونه حکمی، نخست وی را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت میکنند و سه روز - برخی از فقها مانند شیخ طوسی گفتهاند به قدر لازم - به او مهلت میدهند. اگر در این مدت توبه کرد، آزاد میشود؛ و گرنه به اعدام محکوم میگردد. البته زن مرتد، از هر نوع که باشد کشته نمیشود. او را به توبه فرا میخوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش میکنند؛ و گرنه در زندان باقی میماند، هنگام نماز تازیانه میخورد و در تنگنای معیشتی قرار میگیرد تا توبه کند. موضوع ارتداد و آثار حقوقی اش در شریعت و فقه اسلام به اندازهای روشن و بدیهی است که درباره اصل حکم کمترین تردیدی وجود ندارد و همه مذاهب فقهی آن را پذیرفتهاند؛ البته درباره جزئیاتش اختلاف نظرهایی دیده میشود؛ برای مثال، بر اساس رأی مشهور اهل سنت، بین مرتد ملی و فطری یا زن و مرد تفاوتی وجود ندارد؛ - هر نوع که باشد - ابتدا به توبه دعوت میشود، چنانچه توبه کرد آزاد و گرنه کشته میشود. ابوحنیفه، مانند فقهای شیعه، بین زن و مرد فرق گذاشته است. حسن بصری نیز معتقد است مرتد، بیآن که به توبه دعوت گردد، کشته میشود. خلاصه باید گفت که ، توبه مرتد اگر قبل از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد هم از لحاظ حکم فردی پذیرفته است و هم از لحاظ حکم اجتماعی؛ یعنی اثر فردی آن را که بین شخص مرتد و خداوند است اصلاح میکند و هم مجازات دنیوی آن را از بین میبرد. ولی اگر این توبه بعد از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد، مجازات آن در برخی موارد (مرتد فطری (مسلمان زاده) مرد) ساقط نمیشود ولی توبه او به لحاظ حکم فردی، یعنی آنچه بین او و خدا است پذیرفته میشود. ارتداد در ادیان مختلف ارتداد از موضوعاتی است که در ادیان مختلف، به عنوان (جرم) شناخته شده است و برخی حقوقدانان بر این باورند که (در همه ادیان) جرم شمرده میشود. در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم برای آن کیفری در قوانین پیشبینی کرده بودند، چنانکه فردوسی میگوید: که زردشت گوید به استا و زند / که هر کس که از کردگار بلند به پیچد به یکسال پندش دهید / همان مایه سودمندش دهید پس از سال اگر او نیاید به راه / کشیدش به خنجر به فرمان شاه در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانی که دین را رها کنند سخن به میان آمده است. با توجه به شواهدی که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را (مادهای مشترک) در همه قوانین ادیان باید دانست. فرق کافر و مرتد همانطور که می دانیم مرتد کسی است که از اسلام خارج شده، و کفر را اختیار نماید.( امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص 366؛ ابن قدامه، المغنی، ج 10، ص 74 ) خروج از اسلام با انکار اصل دین، یا یکی از اصول دین (توحید، نبوت و معاد) حاصل میشود، و نیز اگر یکی از ضروریات دین را - که برای همهی مسلمانان روشن و واضح است - به گونهای که - ملازم با انکار رسالت باشد، و انسان به این ملازمه توجه داشته باشد - باز ارتداد حاصل میشود. (همان، ج1، ص 118 ) و نیز ارتداد به دو قسم فطری و ملّی تقسیم شد. کافردر اینجا به معنای خاص آن یعنی کسی که معتقد به دین اسلام نیست خواه معتقد به ادیان دیگر – یهود یا مسحیت - باشد و خواه اصلا معتقد به دینی نباشد ، بکار می رود. فرد کافر اصلا در هیچ برهه از زندگی اش به دین اسلام معتقد نبوده است. با توجه به معنای کافر و مرتد باید گفت که : کافر دارای معنایی اعم از مرتد است چرا که هر مرتدی را می توان عنوان کافر بر آن اطلاق نمود اما به هر کافری نمی توان گفت مرتد است ؛ به عبارت منطقی میان آن دو نسبت عام و خاص مطلق بر قرار است ، کافر عام و مرتد خاص است. البته از جهت احکام نیز این دو با یکدیگر فرق دارند. با توجه به اینکه احکام الهی تمام انسانها را مخاطب قرار می دهد و چنین نیست که تنها مسلمانان مخطبان فرامین الهی باشند بلکه همه انسانها مکلف به انجام دستورهای الهی اند و آنانی که انجام می دهند ثواب خواهند گرفت و آنانی که انجام نمی دهند پس از مرگ عقاب خواهند دید. اما نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که فرد کافر چون پس از کفرش مسلمان شد تمام اعمال انجام نداده اش بخشیده می گردد و نیازی ندارد تا آنها را جبران نماید اما فرد مرتد اگر باز گشت باید تمام اعمالش را که در زمان ارتدادش انجام نداده است قضا نماید و بجا آورد.
آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟
آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟
در اینجا چند بحث وجود دارد : اینکه فرد مرتد می تواند توبه کند؟ آیا توبه او پذیرفته می گردد؟ توبه او خطاب به کیست، خداوند یا انسان که مجری فرامین الهی در جامعه است؟ به عبارت دیگر خداوند در مقابل فرد مرتد در صورت توبه چه خواهد کرد و ما در مقابل چنین فردی چه باید بکنیم ، با توجه به اینکه خداوند بر اساس نیت و باطن حکم می کند و ما بر اساس ظاهر. چند نوع مرتد وجود دراد؟ و در پایان هم چه فرقی بین کافر و مرتد وجود دارد.
مطمئنا هر فردی که گناهی کند می تواند بازگردد و خداوند هیچ گاه در توبه را به روی او نمی بندد هر چند ممکن است برخی گناهان چنان زشت باشند که تمام قلب فرد را تیره و تار گرداند و همین گناه فرصت بازگشت را از فرد باز ستاند اما امکان توبه گناهکار وجود دارد . بنابراین ، فردی چون سلمان رشدی اگر نوری در قلبش وجود داشته باشد حتما توبه خواهد کرد اما تا آنجا که خرد انسانی نظاره گر او می گردد چنین نوری را در قلب او نمی یابد چون فردی که علم مبارزه با خداوند را برافراشته و در مقابل او کوس جنگ سر داده است چگونه در اندیشه بازگشت خواهد بود.
بنابراین وقتی بنده ای به پیشگاه خداوند توبه آرد و اظهار پشیمانی نماید چون توبه کردن نیز خود از وجود نور و زمینه ای الهی در فرد خبر می دهد خداوند توبه او را می پذیرد و از حقی که مربوط به اوست می گذرد اما از حقوق دیگر آفریده هایش که به کفر چنین فردی مربوط است هرگز نخواهد گذشت ؛ مثلا از گمراهی دیگران ، آزار و اذیت مومنان و ....
ما که از باطن و نیات افراد آگاه نیستیم و بر اساس ظاهر حکم می کنیم و قرار است احکام الهی را در جامعه پیاده سازیم نیز در مقابل فرد مرتد مکلف به انجام قوانینی و احکامی هستیم که برای آگاهی از آنها بهتر است در ابتدا به بررسی انواع مرتد بپردازیم.
انواع مرتد
در فقه اسلامی مرتد دو نوع است و هر یک احکامی جداگانه دارد:
الف) مرتد فطری: کسی است که پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به کفر روی آورده است؛ مانند سلمان رشدی که پدرش مسلمان است.
ب) مرتد ملی: کسی است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وی کافر بودهاند؛ بعد از بلوغ، اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به کفر باز گشته است. البته برخی از فقها نیز اسلام یا کفر پدر یا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانستهاند نه هنگام انعقاد نطفه.
فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و کفر، تابع آیین پدر و مادرند. هر گاه یکی از والدین مسلمان باشد، فرزند، مسلمان شمرده میشود؛(اسلامِ حکمی) چون اسلام بر کفر برتری دارد و تابعیت برتر برای فرزند منظور میشود. اگر پدر و مادر هر دو کافر باشند، فرزند نیز در حکم کافر است. البته باید توجه داشت، برای حکم به ارتداد و اجرای مجازات آن، اسلامِ حکمی کفایت نمیکند. باید فرد، پس از بلوغ، خود اسلام را انتخاب کند و سپس کفر بورزد. ( ر.ک. پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی)
مجازات ارتداد
اگر مرتد فطری مرد باشد، علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم است و توبهاش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمیشود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال میپذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد. اگر مرتد ملی توبه کند، پذیرفته میشود؛ حتی قبل از جریان هر گونه حکمی، نخست وی را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت میکنند و سه روز - برخی از فقها مانند شیخ طوسی گفتهاند به قدر لازم - به او مهلت میدهند. اگر در این مدت توبه کرد، آزاد میشود؛ و گرنه به اعدام محکوم میگردد. البته زن مرتد، از هر نوع که باشد کشته نمیشود. او را به توبه فرا میخوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش میکنند؛ و گرنه در زندان باقی میماند، هنگام نماز تازیانه میخورد و در تنگنای معیشتی قرار میگیرد تا توبه کند.
موضوع ارتداد و آثار حقوقی اش در شریعت و فقه اسلام به اندازهای روشن و بدیهی است که درباره اصل حکم کمترین تردیدی وجود ندارد و همه مذاهب فقهی آن را پذیرفتهاند؛ البته درباره جزئیاتش اختلاف نظرهایی دیده میشود؛ برای مثال، بر اساس رأی مشهور اهل سنت، بین مرتد ملی و فطری یا زن و مرد تفاوتی وجود ندارد؛ - هر نوع که باشد - ابتدا به توبه دعوت میشود، چنانچه توبه کرد آزاد و گرنه کشته میشود. ابوحنیفه، مانند فقهای شیعه، بین زن و مرد فرق گذاشته است. حسن بصری نیز معتقد است مرتد، بیآن که به توبه دعوت گردد، کشته میشود.
خلاصه باید گفت که ، توبه مرتد اگر قبل از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد هم از لحاظ حکم فردی پذیرفته است و هم از لحاظ حکم اجتماعی؛ یعنی اثر فردی آن را که بین شخص مرتد و خداوند است اصلاح میکند و هم مجازات دنیوی آن را از بین میبرد. ولی اگر این توبه بعد از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد، مجازات آن در برخی موارد (مرتد فطری (مسلمان زاده) مرد) ساقط نمیشود ولی توبه او به لحاظ حکم فردی، یعنی آنچه بین او و خدا است پذیرفته میشود.
ارتداد در ادیان مختلف
ارتداد از موضوعاتی است که در ادیان مختلف، به عنوان (جرم) شناخته شده است و برخی حقوقدانان بر این باورند که (در همه ادیان) جرم شمرده میشود. در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم برای آن کیفری در قوانین پیشبینی کرده بودند، چنانکه فردوسی میگوید:
که زردشت گوید به استا و زند / که هر کس که از کردگار بلند
به پیچد به یکسال پندش دهید / همان مایه سودمندش دهید
پس از سال اگر او نیاید به راه / کشیدش به خنجر به فرمان شاه
در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانی که دین را رها کنند سخن به میان آمده است. با توجه به شواهدی که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را (مادهای مشترک) در همه قوانین ادیان باید دانست.
فرق کافر و مرتد
همانطور که می دانیم مرتد کسی است که از اسلام خارج شده، و کفر را اختیار نماید.( امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص 366؛ ابن قدامه، المغنی، ج 10، ص 74 ) خروج از اسلام با انکار اصل دین، یا یکی از اصول دین (توحید، نبوت و معاد) حاصل میشود، و نیز اگر یکی از ضروریات دین را - که برای همهی مسلمانان روشن و واضح است - به گونهای که - ملازم با انکار رسالت باشد، و انسان به این ملازمه توجه داشته باشد - باز ارتداد حاصل میشود. (همان، ج1، ص 118 ) و نیز ارتداد به دو قسم فطری و ملّی تقسیم شد.
کافردر اینجا به معنای خاص آن یعنی کسی که معتقد به دین اسلام نیست خواه معتقد به ادیان دیگر – یهود یا مسحیت - باشد و خواه اصلا معتقد به دینی نباشد ، بکار می رود. فرد کافر اصلا در هیچ برهه از زندگی اش به دین اسلام معتقد نبوده است.
با توجه به معنای کافر و مرتد باید گفت که : کافر دارای معنایی اعم از مرتد است چرا که هر مرتدی را می توان عنوان کافر بر آن اطلاق نمود اما به هر کافری نمی توان گفت مرتد است ؛ به عبارت منطقی میان آن دو نسبت عام و خاص مطلق بر قرار است ، کافر عام و مرتد خاص است.
البته از جهت احکام نیز این دو با یکدیگر فرق دارند. با توجه به اینکه احکام الهی تمام انسانها را مخاطب قرار می دهد و چنین نیست که تنها مسلمانان مخطبان فرامین الهی باشند بلکه همه انسانها مکلف به انجام دستورهای الهی اند و آنانی که انجام می دهند ثواب خواهند گرفت و آنانی که انجام نمی دهند پس از مرگ عقاب خواهند دید. اما نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که فرد کافر چون پس از کفرش مسلمان شد تمام اعمال انجام نداده اش بخشیده می گردد و نیازی ندارد تا آنها را جبران نماید اما فرد مرتد اگر باز گشت باید تمام اعمالش را که در زمان ارتدادش انجام نداده است قضا نماید و بجا آورد.
- [سایر] رهبری نظرشان برای سلمان رشدی چیست؟
- [سایر] چرا حکم سلمان رشدی قتل است؟
- [سایر] بعضی از مخالفان امام خمینی(ره) این طور می گویند که امام خمینی(ره) سلمان رشدی را بی هیچ دادگاهی محاکمه کرده و دستور ترور ایشان را صادر نموده . لطفا ضمن تشریح جریان سلمان رشدی این سوال را پاسخ دهید
- [سایر] انگلیس سالانه چقدر هزینه حفاظت از جان "سلمان رشدی" میکند؟
- [سایر] با توجه به این که خداوند توبه پذیر است، چگونه امام خمینی می گوید: اگر سلمان رشدی توبه هم کند باز بر هر مسلمانی واجب است او را بکشد؟
- [سایر] چرا فتوای ارتداد و قتل سلمان رشدی ازطرف امام بدون برگزاری دادگاه و روند شرعی و قانونی بود؟ چه تبصره ای در قوانین اسلام برای این کار وجود دارد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیاد و آیه های قرآن هرکسی توبه کند خداوند توبه او را قبول می کند، ولی در صحیفه حضرت امام (ره) ظاهراً جلد21 می خواندم؛ اگر سلمان رشدی توبه کند و زاهد زمان هم گردد برهر مسلمانی واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند، آیا این مخالف روایات و آیه های قرآن نیست؟
- [سایر] سلمان فارسی که بود؟
- [سایر] عمر دقیق سلمان فارسی چند سال است؟
- [سایر] از نظر برخی امام در خصوص سلمان رشدی خائن حکم حکومتی نداد، بلکه نظر فقهی خودش را بیان کرده بود. آیا اساساً اینطور بود؟ پس چرا بعد از مدتی سفرای خارجی از کشورمان رفتند؟
- [آیت الله سیستانی] مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند ، مرتد نامیده میشود ، و مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری ، و مرتد ملی ، و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او ، یا یکی از آنها در هنگام بدنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز مسلمان باشد ، و سپس کافر شود ، و مرتد ملی مقابل آن است .
- [آیت الله وحید خراسانی] مسلمانی که از اسلام برگردد و کافر شود مرتد نامیده می شود معنی کفر در مساله گذشت و مرتد دو قسم است فطری وملی مرتد فطری کسی است که از پدر و مادری متولد شده باشد که هردو یا یکی از ان دو مسلمان باشند و بعد از بلوغ و کمال عقل با اختیار از اسلام برگردد و مرتد ملی کسی است که از پدر و مادر کافر متولد شده باشد و بعد از مسلمان شدن از اسلام برگردد
- [آیت الله مظاهری] اگر مجرم قبل از دسترسی حاکم به او توبه کند، یا صاحب مال در سرقت، دزد را عفو کند حدّ از او ساقط میشود، ولی در مردی که مرتد شود، چنانکه گذشت گرچه توبه او قبول است ولی حدّ ساقط نمیشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانی کافر شود (مرتد فطری باشد یا ملّی یعنی مسلمانزاده باشد یا کافرزاده) اگر مرد باشد حدّ او کشتن است، و به مجرّد کفر مال او به ورثه مسلمان او منتقل میشود، و زنش از او جدا میگردد و باید عدّه وفات بگیرد و بعد از تمام شدن عدّه میتواند شوهر کند و توبه او گرچه قبول است و احکام اسلام بر او بار میشود ولی مانع از آنچه که گفته شد نمیگردد. و اگر زن باشد زندانی میشود و در زندان در لباس و خوراک و مسکن به او سختگیری میگردد و در وقت نماز او را تازیانه میزنند تا توبه کند، و اگر توبه نکرد باید در زندان به همین حال بماند تا بمیرد، و به مجرّد کفر از شوهرش جدا میشود و مال او به ورثه مسلمان او منتقل میگردد.
- [آیت الله بهجت] کافر اصلی، به جمیع اقسام آن، در صورتی که مسلمان شود، نمازهای سابق او قضا ندارد، و امّا مسلمانی که نماز نخوانده اگر چه معذور بوده یا مسلمانی که مرتد شده، اگر چه مرتد فطری باشد بنابر اظهر، و یامسلمانی که محکوم به کفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اینها قضا لازم است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نمازهایش را قبلاً مطابق مذهب خودش یا مطابق مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است بنابراظهر قضا براو واجب نیست. و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده باید قضا کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کافر بمیرد و وارث مسلمان داشته باشد، همه ارث او به وارث مسلمان میرسد، هرچند جزء دسته دوم یا سوم باشد؛ ولی اگر وارث مسلمانی نداشته باشد، ارث او به وارث کافر میرسد، لکن کافر (مُرْتَد) در این جهت حکم مسلمان را دارد که ارث او به وارث کافر نمیرسد، بلکه اگر وارث مسلمان نداشته باشد، ارث او مال امام مسلمین است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه های وقتی را که کافر بوده قضا نماید، همچنین واجب نیست قضای روزه آن روزیکه در آن روز مسلمان شده بگیرد، ولی اگر قبل از ظهر مسلمان شود و کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد، بنابر احتیاط واجب نیّت کند و روزه بگیرد، و اگر آنروز را روزه نگرفت بنابر احتیاط واجب قضای آنرا بجا بیاورد. ولی اگر مرتد مسلمان شود روزه های وقتی را که مرتد بوده باید قضا نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر زن پیش از آن که شوهرش با او نزدیکی کند بطوری که در مسأله پیش گفته شد مرتدّ شود، عقد او باطل می گردد و همچنین زنی که یائسه یا غیر بالغه است اگر بعد از نزدیکی با شوهر مرتد شود عقد آنها باطل می شود و اگر بعد از نزدیکی با زنی که چنانچه او را طلاق دهند باید عده نگه دارد، آن زن مرتد شود اگر تا قبل از پایان عده توبه کند عقد آنها باقی است والا عقد آنها باطل است و همچنین اگر زن مرتد توبه کند در فرض اول اگر بخواهند با هم زندگی کنند باید عقد بخوانند و در فرض دوم بهتر است عقد را تجدید کنند.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آن را بجا آورد اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده یا به واسطه مستی نماز نخوانده باشد وفرقی نمیکند در این که مستی او از روی اختیار بوده یا غیر اختیار و همچنین فرقی نمیکند که از حلال باشد یا از حرام ولی نمازهای یومیّهای را که دیوانه در حال دیوانگی وبچه در حال بچّگی و کافر در حال کفر و زن در حال حیض یا نفاس نخوانده قضا ندارد، وامّا مرتدّ بعد از توبه نمودن واجب است بر او کهقضا نماید نمازهایی را که در ایّام ارتدادش نخوانده ونمازش صحیح است اگرچه مرتدّ فطری باشد بنابر اقوی ، واحوط در کسی که بیهوش شده آنست که نمازی را که در حال بیهوشی نخوانده و کمتر از سه روز بیهوش بوده، قضا نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مردی که از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده اگر پیش از نزدیکی با عیالش مرتد شود و یا زنش یائسه باشد، عقد او باطل می گردد، و اگر بعد از نزدیکی مرتد شود و زن او در سنّ زنانی باشد که حیض می بینند، زن او باید به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود عدّه نگهدارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقی و گر نه باطل است. ولی در صورت اوّل نیز بهتر است عقد او تجدید شود و در اصطلاح فقهاء به چنین شخصی مرتد ملّی گویند. اگر مرتد ملّی توبه کند در صورت اول یعنی اگر قبل از نزدیکی با عیالش مرتد شده باشد اگر بخواهند با هم زندگی کنند باید دو مرتبه عقد بخوانند و در صورت دوم بهتر است عقد را تجدید کنند.