آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟
آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟ در اینجا چند بحث وجود دارد : اینکه فرد مرتد می تواند توبه کند؟ آیا توبه او پذیرفته می گردد؟ توبه او خطاب به کیست، خداوند یا انسان که مجری فرامین الهی در جامعه است؟ به عبارت دیگر خداوند در مقابل فرد مرتد در صورت توبه چه خواهد کرد و ما در مقابل چنین فردی چه باید بکنیم ، با توجه به اینکه خداوند بر اساس نیت و باطن حکم می کند و ما بر اساس ظاهر. چند نوع مرتد وجود دراد؟ و در پایان هم چه فرقی بین کافر و مرتد وجود دارد. مطمئنا هر فردی که گناهی کند می تواند بازگردد و خداوند هیچ گاه در توبه را به روی او نمی بندد هر چند ممکن است برخی گناهان چنان زشت باشند که تمام قلب فرد را تیره و تار گرداند و همین گناه فرصت بازگشت را از فرد باز ستاند اما امکان توبه گناهکار وجود دارد . بنابراین ، فردی چون سلمان رشدی اگر نوری در قلبش وجود داشته باشد حتما توبه خواهد کرد اما تا آنجا که خرد انسانی نظاره گر او می گردد چنین نوری را در قلب او نمی یابد چون فردی که علم مبارزه با خداوند را برافراشته و در مقابل او کوس جنگ سر داده است چگونه در اندیشه بازگشت خواهد بود. بنابراین وقتی بنده ای به پیشگاه خداوند توبه آرد و اظهار پشیمانی نماید چون توبه کردن نیز خود از وجود نور و زمینه ای الهی در فرد خبر می دهد خداوند توبه او را می پذیرد و از حقی که مربوط به اوست می گذرد اما از حقوق دیگر آفریده هایش که به کفر چنین فردی مربوط است هرگز نخواهد گذشت ؛ مثلا از گمراهی دیگران ، آزار و اذیت مومنان و .... ما که از باطن و نیات افراد آگاه نیستیم و بر اساس ظاهر حکم می کنیم و قرار است احکام الهی را در جامعه پیاده سازیم نیز در مقابل فرد مرتد مکلف به انجام قوانینی و احکامی هستیم که برای آگاهی از آنها بهتر است در ابتدا به بررسی انواع مرتد بپردازیم. انواع مرتد در فقه اسلامی مرتد دو نوع است و هر یک احکامی جداگانه دارد: الف) مرتد فطری: کسی است که پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به کفر روی آورده است؛ مانند سلمان رشدی که پدرش مسلمان است. ب) مرتد ملی: کسی است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وی کافر بوده‌اند؛ بعد از بلوغ، اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به کفر باز گشته است. البته برخی از فقها نیز اسلام یا کفر پدر یا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانسته‌اند نه هنگام انعقاد نطفه. فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و کفر، تابع آیین پدر و مادرند. هر گاه یکی از والدین مسلمان باشد، فرزند، مسلمان شمرده می‌شود؛(اسلامِ حکمی) چون اسلام بر کفر برتری دارد و تابعیت برتر برای فرزند منظور می‌شود. اگر پدر و مادر هر دو کافر باشند، فرزند نیز در حکم کافر است. البته باید توجه داشت، برای حکم به ارتداد و اجرای مجازات آن، اسلامِ حکمی کفایت نمی‌کند. باید فرد، پس از بلوغ، خود اسلام را انتخاب کند و سپس کفر بورزد. ( ر.ک. پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی) مجازات ارتداد اگر مرتد فطری مرد باشد، علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم است و توبه‌اش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمی‌شود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال می‌پذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد. اگر مرتد ملی توبه کند، پذیرفته می‌شود؛ حتی قبل از جریان هر گونه حکمی، نخست وی را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت می‌کنند و سه روز - برخی از فقها مانند شیخ طوسی گفته‌اند به قدر لازم - به او مهلت می‌دهند. اگر در این مدت توبه کرد، آزاد می‌شود؛ و گرنه به اعدام محکوم می‌گردد. البته زن مرتد، از هر نوع که باشد کشته نمی‌شود. او را به توبه فرا می‌خوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش می‌کنند؛ و گرنه در زندان باقی می‌ماند، هنگام نماز تازیانه می‌خورد و در تنگنای معیشتی قرار می‌گیرد تا توبه کند. موضوع ارتداد و آثار حقوقی اش در شریعت و فقه اسلام به اندازه‌ای روشن و بدیهی است که درباره اصل حکم کم‌ترین تردیدی وجود ندارد و همه مذاهب فقهی آن را پذیرفته‌اند؛ البته درباره جزئیاتش اختلاف نظرهایی دیده می‌شود؛ برای مثال، بر اساس رأی مشهور اهل سنت، بین مرتد ملی و فطری یا زن و مرد تفاوتی وجود ندارد؛ - هر نوع که باشد - ابتدا به توبه دعوت می‌شود، چنانچه توبه کرد آزاد و گرنه کشته می‌شود. ابوحنیفه، مانند فقهای شیعه، بین زن و مرد فرق گذاشته است. حسن بصری نیز معتقد است مرتد، بی‌آن که به توبه دعوت گردد، کشته می‌شود. خلاصه باید گفت که ، توبه مرتد اگر قبل از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد هم از لحاظ حکم فردی پذیرفته است و هم از لحاظ حکم اجتماعی؛ یعنی اثر فردی آن را که بین شخص مرتد و خداوند است اصلاح می‌کند و هم مجازات دنیوی آن را از بین می‌برد. ولی اگر این توبه بعد از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد، مجازات آن در برخی موارد (مرتد فطری (مسلمان زاده) مرد) ساقط نمی‌شود ولی توبه او به لحاظ حکم فردی، یعنی آنچه بین او و خدا است پذیرفته می‌شود. ارتداد در ادیان مختلف ارتداد از موضوعاتی است که در ادیان مختلف، به عنوان (جرم) شناخته شده است و برخی حقوقدانان بر این باورند که (در همه ادیان) جرم شمرده می‌شود. در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم برای آن کیفری در قوانین پیش‌بینی کرده بودند، چنانکه فردوسی می‌گوید: که زردشت گوید به استا و زند / که هر کس که از کردگار بلند به پیچد به یکسال پندش دهید / همان مایه سودمندش دهید پس از سال اگر او نیاید به راه / کشیدش به خنجر به فرمان شاه در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانی که دین را رها کنند سخن به میان آمده است. با توجه به شواهدی که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را (ماده‌ای مشترک) در همه قوانین ادیان باید دانست. فرق کافر و مرتد همانطور که می دانیم مرتد کسی است که از اسلام خارج شده، و کفر را اختیار نماید.( امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص 366؛ ابن قدامه، المغنی، ج 10، ص 74 ) خروج از اسلام با انکار اصل دین، یا یکی از اصول دین (توحید، نبوت و معاد) حاصل می‌شود، و نیز اگر یکی از ضروریات دین را - که برای همه‌ی مسلمانان روشن و واضح است - به گونه‌ای که - ملازم با انکار رسالت باشد، و انسان به این ملازمه توجه داشته باشد - باز ارتداد حاصل می‌شود. (همان، ج1، ص 118 ) و نیز ارتداد به دو قسم فطری و ملّی تقسیم شد. کافردر اینجا به معنای خاص آن یعنی کسی که معتقد به دین اسلام نیست خواه معتقد به ادیان دیگر – یهود یا مسحیت - باشد و خواه اصلا معتقد به دینی نباشد ، بکار می رود. فرد کافر اصلا در هیچ برهه از زندگی اش به دین اسلام معتقد نبوده است. با توجه به معنای کافر و مرتد باید گفت که : کافر دارای معنایی اعم از مرتد است چرا که هر مرتدی را می توان عنوان کافر بر آن اطلاق نمود اما به هر کافری نمی توان گفت مرتد است ؛ به عبارت منطقی میان آن دو نسبت عام و خاص مطلق بر قرار است ، کافر عام و مرتد خاص است. البته از جهت احکام نیز این دو با یکدیگر فرق دارند. با توجه به اینکه احکام الهی تمام انسانها را مخاطب قرار می دهد و چنین نیست که تنها مسلمانان مخطبان فرامین الهی باشند بلکه همه انسانها مکلف به انجام دستورهای الهی اند و آنانی که انجام می دهند ثواب خواهند گرفت و آنانی که انجام نمی دهند پس از مرگ عقاب خواهند دید. اما نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که فرد کافر چون پس از کفرش مسلمان شد تمام اعمال انجام نداده اش بخشیده می گردد و نیازی ندارد تا آنها را جبران نماید اما فرد مرتد اگر باز گشت باید تمام اعمالش را که در زمان ارتدادش انجام نداده است قضا نماید و بجا آورد.
عنوان سوال:

آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟


پاسخ:

آیا سلمان رشدی که کافر و مرتد شده است می تواند بر گردد و توبه کند؟ و آیا توبه او قبول می شود یا خیر؟ و آیا کافر و مرتد یکی هستند و یا با هم فرق می کنند؟


در اینجا چند بحث وجود دارد : اینکه فرد مرتد می تواند توبه کند؟ آیا توبه او پذیرفته می گردد؟ توبه او خطاب به کیست، خداوند یا انسان که مجری فرامین الهی در جامعه است؟ به عبارت دیگر خداوند در مقابل فرد مرتد در صورت توبه چه خواهد کرد و ما در مقابل چنین فردی چه باید بکنیم ، با توجه به اینکه خداوند بر اساس نیت و باطن حکم می کند و ما بر اساس ظاهر. چند نوع مرتد وجود دراد؟ و در پایان هم چه فرقی بین کافر و مرتد وجود دارد.
مطمئنا هر فردی که گناهی کند می تواند بازگردد و خداوند هیچ گاه در توبه را به روی او نمی بندد هر چند ممکن است برخی گناهان چنان زشت باشند که تمام قلب فرد را تیره و تار گرداند و همین گناه فرصت بازگشت را از فرد باز ستاند اما امکان توبه گناهکار وجود دارد . بنابراین ، فردی چون سلمان رشدی اگر نوری در قلبش وجود داشته باشد حتما توبه خواهد کرد اما تا آنجا که خرد انسانی نظاره گر او می گردد چنین نوری را در قلب او نمی یابد چون فردی که علم مبارزه با خداوند را برافراشته و در مقابل او کوس جنگ سر داده است چگونه در اندیشه بازگشت خواهد بود.
بنابراین وقتی بنده ای به پیشگاه خداوند توبه آرد و اظهار پشیمانی نماید چون توبه کردن نیز خود از وجود نور و زمینه ای الهی در فرد خبر می دهد خداوند توبه او را می پذیرد و از حقی که مربوط به اوست می گذرد اما از حقوق دیگر آفریده هایش که به کفر چنین فردی مربوط است هرگز نخواهد گذشت ؛ مثلا از گمراهی دیگران ، آزار و اذیت مومنان و ....
ما که از باطن و نیات افراد آگاه نیستیم و بر اساس ظاهر حکم می کنیم و قرار است احکام الهی را در جامعه پیاده سازیم نیز در مقابل فرد مرتد مکلف به انجام قوانینی و احکامی هستیم که برای آگاهی از آنها بهتر است در ابتدا به بررسی انواع مرتد بپردازیم.
انواع مرتد
در فقه اسلامی مرتد دو نوع است و هر یک احکامی جداگانه دارد:
الف) مرتد فطری: کسی است که پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به کفر روی آورده است؛ مانند سلمان رشدی که پدرش مسلمان است.
ب) مرتد ملی: کسی است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وی کافر بوده‌اند؛ بعد از بلوغ، اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به کفر باز گشته است. البته برخی از فقها نیز اسلام یا کفر پدر یا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانسته‌اند نه هنگام انعقاد نطفه.
فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و کفر، تابع آیین پدر و مادرند. هر گاه یکی از والدین مسلمان باشد، فرزند، مسلمان شمرده می‌شود؛(اسلامِ حکمی) چون اسلام بر کفر برتری دارد و تابعیت برتر برای فرزند منظور می‌شود. اگر پدر و مادر هر دو کافر باشند، فرزند نیز در حکم کافر است. البته باید توجه داشت، برای حکم به ارتداد و اجرای مجازات آن، اسلامِ حکمی کفایت نمی‌کند. باید فرد، پس از بلوغ، خود اسلام را انتخاب کند و سپس کفر بورزد. ( ر.ک. پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی)
مجازات ارتداد
اگر مرتد فطری مرد باشد، علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم است و توبه‌اش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمی‌شود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال می‌پذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد. اگر مرتد ملی توبه کند، پذیرفته می‌شود؛ حتی قبل از جریان هر گونه حکمی، نخست وی را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت می‌کنند و سه روز - برخی از فقها مانند شیخ طوسی گفته‌اند به قدر لازم - به او مهلت می‌دهند. اگر در این مدت توبه کرد، آزاد می‌شود؛ و گرنه به اعدام محکوم می‌گردد. البته زن مرتد، از هر نوع که باشد کشته نمی‌شود. او را به توبه فرا می‌خوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش می‌کنند؛ و گرنه در زندان باقی می‌ماند، هنگام نماز تازیانه می‌خورد و در تنگنای معیشتی قرار می‌گیرد تا توبه کند.
موضوع ارتداد و آثار حقوقی اش در شریعت و فقه اسلام به اندازه‌ای روشن و بدیهی است که درباره اصل حکم کم‌ترین تردیدی وجود ندارد و همه مذاهب فقهی آن را پذیرفته‌اند؛ البته درباره جزئیاتش اختلاف نظرهایی دیده می‌شود؛ برای مثال، بر اساس رأی مشهور اهل سنت، بین مرتد ملی و فطری یا زن و مرد تفاوتی وجود ندارد؛ - هر نوع که باشد - ابتدا به توبه دعوت می‌شود، چنانچه توبه کرد آزاد و گرنه کشته می‌شود. ابوحنیفه، مانند فقهای شیعه، بین زن و مرد فرق گذاشته است. حسن بصری نیز معتقد است مرتد، بی‌آن که به توبه دعوت گردد، کشته می‌شود.
خلاصه باید گفت که ، توبه مرتد اگر قبل از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد هم از لحاظ حکم فردی پذیرفته است و هم از لحاظ حکم اجتماعی؛ یعنی اثر فردی آن را که بین شخص مرتد و خداوند است اصلاح می‌کند و هم مجازات دنیوی آن را از بین می‌برد. ولی اگر این توبه بعد از اثبات ارتداد نزد قاضی باشد، مجازات آن در برخی موارد (مرتد فطری (مسلمان زاده) مرد) ساقط نمی‌شود ولی توبه او به لحاظ حکم فردی، یعنی آنچه بین او و خدا است پذیرفته می‌شود.
ارتداد در ادیان مختلف
ارتداد از موضوعاتی است که در ادیان مختلف، به عنوان (جرم) شناخته شده است و برخی حقوقدانان بر این باورند که (در همه ادیان) جرم شمرده می‌شود. در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم برای آن کیفری در قوانین پیش‌بینی کرده بودند، چنانکه فردوسی می‌گوید:
که زردشت گوید به استا و زند / که هر کس که از کردگار بلند
به پیچد به یکسال پندش دهید / همان مایه سودمندش دهید
پس از سال اگر او نیاید به راه / کشیدش به خنجر به فرمان شاه
در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانی که دین را رها کنند سخن به میان آمده است. با توجه به شواهدی که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را (ماده‌ای مشترک) در همه قوانین ادیان باید دانست.
فرق کافر و مرتد
همانطور که می دانیم مرتد کسی است که از اسلام خارج شده، و کفر را اختیار نماید.( امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص 366؛ ابن قدامه، المغنی، ج 10، ص 74 ) خروج از اسلام با انکار اصل دین، یا یکی از اصول دین (توحید، نبوت و معاد) حاصل می‌شود، و نیز اگر یکی از ضروریات دین را - که برای همه‌ی مسلمانان روشن و واضح است - به گونه‌ای که - ملازم با انکار رسالت باشد، و انسان به این ملازمه توجه داشته باشد - باز ارتداد حاصل می‌شود. (همان، ج1، ص 118 ) و نیز ارتداد به دو قسم فطری و ملّی تقسیم شد.
کافردر اینجا به معنای خاص آن یعنی کسی که معتقد به دین اسلام نیست خواه معتقد به ادیان دیگر – یهود یا مسحیت - باشد و خواه اصلا معتقد به دینی نباشد ، بکار می رود. فرد کافر اصلا در هیچ برهه از زندگی اش به دین اسلام معتقد نبوده است.
با توجه به معنای کافر و مرتد باید گفت که : کافر دارای معنایی اعم از مرتد است چرا که هر مرتدی را می توان عنوان کافر بر آن اطلاق نمود اما به هر کافری نمی توان گفت مرتد است ؛ به عبارت منطقی میان آن دو نسبت عام و خاص مطلق بر قرار است ، کافر عام و مرتد خاص است.
البته از جهت احکام نیز این دو با یکدیگر فرق دارند. با توجه به اینکه احکام الهی تمام انسانها را مخاطب قرار می دهد و چنین نیست که تنها مسلمانان مخطبان فرامین الهی باشند بلکه همه انسانها مکلف به انجام دستورهای الهی اند و آنانی که انجام می دهند ثواب خواهند گرفت و آنانی که انجام نمی دهند پس از مرگ عقاب خواهند دید. اما نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که فرد کافر چون پس از کفرش مسلمان شد تمام اعمال انجام نداده اش بخشیده می گردد و نیازی ندارد تا آنها را جبران نماید اما فرد مرتد اگر باز گشت باید تمام اعمالش را که در زمان ارتدادش انجام نداده است قضا نماید و بجا آورد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین