ضمانت اجرای قانون اساسی به طور کلّی بستگی به رهبری و اراده ی ملّت و نهادهای مربوطه دارد که توضیح دادیم. در مقدمه ی قانون اساسی تحت عنوان ولایت فقیه عادل، زمینه ای فراهم شده است تا رهبر، ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی شان باشد.[1] اصلاً این واژه ی ضامن در مورد رهبری به کار رفته است. مهم ترین ضمانت اجرا، رهبری است. برای ضمانت اجرا بودن رهبری، چهار مؤیّد از قانون اساسی آوردیم: 1 . مقدمه ی قانون اساسی که تحت عنوان ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود عنوان شد؛ 2 . نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلّی نظام که همان بند دوم اصل یکصد و ده است. مقام معظم رهبری در حکمی که به ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام داده اند، اختیارات بند دوم اصل یکصد و ده را به مجمع تشخیص مصلحت تفویض کرده اند. بنده از آقای هاشمی رفسنجانی در باره ی این اصل سؤالی داشتم و ایشان گفتند: ما این اصل را فعّال نکرده ایم و اگر بخواهیم فعال کنیم، تحت عنوان بند دوم اصل یکصد و ده می تواند کلّ نظام را تا پایین ترین مرتبه های اجرایی و سیاسی و قضایی در بربگیرد. ما از مجلس خبرگان خواستیم که این بند فعال شود و وظیفه ی نظارتی رهبری را بر اجرای قوانین در سطح کلان تعمیم دهد که رهبری بتواند از دریچه ی مجمع تشخیص مصلحت، نظارت های کلان داشته باشد؛ 3 . این که بر اساس بند هفتم اصل یکصد و ده وظیفه ی رهبری حل اختلافات و تنظیم روابط قوای سه گانه است و این یک وظیفه ی نظارتی است و بر اساس اصل یکصد و بیست و دو، رییس جمهوری در مقابل رهبری پاسخ گو است؛ 4 . این که از مفهوم اصل یکصد و سیزده برداشت می کنیم، در درجه ی اوّل ضمانت اجرا، متوجه رهبری است. این که گفته می شود رییس جمهوری و قوّه ی مجریه، در مقابل مجلس مسئول است، پس مجلس ضامن اجرای قانون اساسی است، نه رییس جمهور، باید بگوییم که مجلس در حیطه ی وظایف خود ضامن اجرای قانون اساسی است که آن را تحت عنوان نظارت سیاسی آوردیم؛ امّا به موجب اصل یکصد و سیزده، این منافاتی با وظایف و مسئولیت های اجرایی رییس جمهوری در اجرای قانون اساسی ندارد و قابل جمع می باشد. پی نوشت: [1]. مقدمه ی قانون اساسی: (بر اساس ولایت امر امامت مستمر قانون اساسی زمینه ی تحقق رهبری فقیه جامع الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود (مَجاری الامُور بِیَدِ العُلماء بِالْلّهِ الامَناء عَلی حَلالِهِ وَ حَرامِه) آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد). منبع: قانون اساسی و ضمانت های اجرای آن ، گفتگو با حجت الاسلام عباس کعبی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1380) .
گذشته از ضمانت اجراهای هر یک از اصول و فصول قانون اساسی، ضامن اجرای کلیّت قانون اساسی چیست؟
ضمانت اجرای قانون اساسی به طور کلّی بستگی به رهبری و اراده ی ملّت و نهادهای مربوطه دارد که توضیح دادیم.
در مقدمه ی قانون اساسی تحت عنوان ولایت فقیه عادل، زمینه ای فراهم شده است تا رهبر، ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی شان باشد.[1] اصلاً این واژه ی ضامن در مورد رهبری به کار رفته است.
مهم ترین ضمانت اجرا، رهبری است. برای ضمانت اجرا بودن رهبری، چهار مؤیّد از قانون اساسی آوردیم: 1 . مقدمه ی قانون اساسی که تحت عنوان ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود عنوان شد؛ 2 . نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلّی نظام که همان بند دوم اصل یکصد و ده است. مقام معظم رهبری در حکمی که به ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام داده اند، اختیارات بند دوم اصل یکصد و ده را به مجمع تشخیص مصلحت تفویض کرده اند.
بنده از آقای هاشمی رفسنجانی در باره ی این اصل سؤالی داشتم و ایشان گفتند: ما این اصل را فعّال نکرده ایم و اگر بخواهیم فعال کنیم، تحت عنوان بند دوم اصل یکصد و ده می تواند کلّ نظام را تا پایین ترین مرتبه های اجرایی و سیاسی و قضایی در بربگیرد. ما از مجلس خبرگان خواستیم که این بند فعال شود و وظیفه ی نظارتی رهبری را بر اجرای قوانین در سطح کلان تعمیم دهد که رهبری بتواند از دریچه ی مجمع تشخیص مصلحت، نظارت های کلان داشته باشد؛ 3 . این که بر اساس بند هفتم اصل یکصد و ده وظیفه ی رهبری حل اختلافات و تنظیم روابط قوای سه گانه است و این یک وظیفه ی نظارتی است و بر اساس اصل یکصد و بیست و دو، رییس جمهوری در مقابل رهبری پاسخ گو است؛ 4 . این که از مفهوم اصل یکصد و سیزده برداشت می کنیم، در درجه ی اوّل ضمانت اجرا، متوجه رهبری است.
این که گفته می شود رییس جمهوری و قوّه ی مجریه، در مقابل مجلس مسئول است، پس مجلس ضامن اجرای قانون اساسی است، نه رییس جمهور، باید بگوییم که مجلس در حیطه ی وظایف خود ضامن اجرای قانون اساسی است که آن را تحت عنوان نظارت سیاسی آوردیم؛ امّا به موجب اصل یکصد و سیزده، این منافاتی با وظایف و مسئولیت های اجرایی رییس جمهوری در اجرای قانون اساسی ندارد و قابل جمع می باشد.
پی نوشت:
[1]. مقدمه ی قانون اساسی: (بر اساس ولایت امر امامت مستمر قانون اساسی زمینه ی تحقق رهبری فقیه جامع الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود (مَجاری الامُور بِیَدِ العُلماء بِالْلّهِ الامَناء عَلی حَلالِهِ وَ حَرامِه) آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد).
منبع: قانون اساسی و ضمانت های اجرای آن ، گفتگو با حجت الاسلام عباس کعبی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1380) .
- [سایر] اصول برتر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چیست؟
- [سایر] آیا رهبر میتواند «قانون اساسی» یا اصولی از آن را لغو کند؟
- [سایر] نظارت بر اجرای قانون اساسی با ضمانت اجرا ی آن یکی است یا متفاوت؟ اگر متفاوت اند حوزه ی هر کدام چیست؟
- [سایر] رابطه ی وظیفه قانون اساسی و ضمانت اجرا آن چیست؟
- [سایر] نقش ارکان نظام در اجرای صحیح قانون اساسی چیست؟
- [سایر] نقش ارکان نظام در اجرای صحیح قانون اساسی چیست؟
- [سایر] مکانیزمهایی که از اجرای قانون اساسی می توان اطمینان حاصل کرد چیست؟ و در قانون اساسی در این رابطه چه راهکارهایی اندیشیده شده است؟
- [سایر] مکانیزمهایی که از اجرای قانون اساسی می توان اطمینان حاصل کرد چیست؟ و در قانون اساسی در این رابطه چه راهکارهایی اندیشیده شده است؟
- [سایر] سلام. گفته می شود آقای سید کاظم شریعتمداری، با بخشی از متن قانون اساسی مخالفت کرده بود. لطفاً بفرمایید این مخالف با چه اصل یا اصولی بوده، و آیا در نهایت ایشان دست از مخالفت برداشتند یا خیر.
- [سایر] اختیارات و وظایف رییس جمهوری در راستای تضمین اجرای قانون اساسی چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ضامن در موقع ضمانت توانایی پرداختن بدهی را داشته باشد طلبکار نمی تواند ضمانت او را فسخ کند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید، همچنین اگر ضامن در آن موقع فقیر باشد ولی طلبکار این مطلب را بداند و به ضامن شدن او راضی شود حق فسخ ندارد، اما اگر ضامن از همان اول فقیر باشد و طلبکار هم نداند و بعد متوجه شود می تواند ضامن بودن او را فسخ کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخص ضامن نمی تواند ضمانت خود را بدون رضایت طلبکار فسخ کند، ولی اگر ضامن یا طلبکار در قرار داد خود شرط کنند که هر وقت بخواهند می توانند فسخ کنند مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی بچهای را ختنه کند و ضرری به آن بچه برسد یا بمیرد، چنانچه اصول پزشکی را که برای متعارف اهل آن حرفه شناخته شده است، رعایت کرده و با اجازه ولیّ انجام داده باشد، ضامن نیست؛ مگر شرط ضمان شده باشد که در این صورت ضامن است. بلی در صورتی که ولیّ کودک رضایت داده باشد که پزشک در صورت غفلت ضامن ضرر نباشد، اگر در اثر غفلت ضرری به طفل وارد شده ضامن نیست، ولی اگر در اثر مسامحه و سهلانگاری ضرری به طفل وارد شود ضامن است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان در موقعی که ضامن می شود، نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار در آن وقت نداند و بعد ملتفت شود، می تواند ضامن بودن او را به هم بزند و اگر پیش از آن که طلبکار ملتفت شود، ضامن قدرت پیدا کرده باشد احتیاط لازم این است که طلبکار ضمانت را به هم نزند.
- [آیت الله سیستانی] اگر متعهد از اجرای پروژه در مدت تعیین شده تخلف ورزید و از پرداخت خسارت مقرر به کارفرما خودداری کرد، و بانک که کفیل اوست مبالغ درخواستی را به کارفرما پرداخت کرد، بانک میتواند به متعهد رجوع کند؛ زیرا تعهد و کفالت بانک به درخواست شخص متعهد بوده است و او در نتیجه تعهدش ضامن خسارات وارد شده به بانک است، لذا بانک میتواند آن را از شخص متعهد مطالبه کند؛ زیرا ضمانت بانک به درخواست او بوده و او ضامن خسارتی است که بر بانک به مقتضای ضمانتش وارد شده است.
- [آیت الله سیستانی] تعهد بانک نسبت به صاحب پروژه مبنی بر ادای مبالغ درخواستی در صورت تخلف متعهد از اجرای آن و ادای خسارات، نوعی کفالت مالی است در برابر کفالت اصطلاحی در ابواب معاملات که ضمانت مالی در اینگونه موارد، با ضمانی که در فقه به کار میرود این تفاوت را دارد، که در ضمان فقهی ضامن به عین دین مورد ضمانت بدهکار میشود و در نتیجه اگر پیش از ادای آن فوت کند، پیش از تقسیم ارث مانند هر دین دیگر از ترکهاش برداشت و پرداخت میشود، ولی در اینگونه ضمان، ضامن بدهکار نیست، بلکه واجب است آن را ادا کند و اگر نکرد و وصیّت هم نکرد از ترکه او برداشت نمیشود. این عقد ضمانت نیاز به ایجاب و قبول دارد، و ایجاب آن با هر لفظی که دلالت بر تعهد کند قابل انشاء است، و قبول نیز با هر لفظی که دلالت بر موافقت داشته باشد صحیح است. و این عقد با نوشتن و یا عملی که دلالت بر انشاء تعهد کند نیز انجام میشود.
- [آیت الله مظاهری] ضامن و طلبکار باید رشید باشند و کسی هم آنها را مجبور نکرده باشد و بتوانند در اموال خود تصرّف کنند، ولی این شرطها در بدهکار نیست، پس اگر کسی ضامن شود که بدهی بچّه یا دیوانه یا سفیه یا محجور را بدهد و طلبکار قبول کند، ضمانت صحیح است، گرچه محجور باز در اموال خود نمیتواند تصرّف کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که انسان ضامن بدهی او می شود، باید بدهکار باشد بنابراین اگر کسی بخواهد از دیگری وام بگیرد تا وقتی نگرفته کسی نمی تواند ضامن او بشود ولی اشکالی ندارد که مثلاً بگوید فلان کارمند یا کارگر را استخدام کن اگر خرابی یا خیانتی به بار آورد من ضامنم، این ضمانت نیز معتبر است.