دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد روزه در سفر چیست و کدام صحیح می باشد؟
دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد روزه در سفر چیست و کدام صحیح می باشد؟ مسئلۀ روزه در مسافرت یکی از موضوعات فقهی است. آیا مسافر باید روزه را افطار کند و بعداً قضا نماید، یا مخیر است که روزه بگیرد، یا افطار کند و بعداً قضا نماید. به سخن دیگر؛ آیا افطار برای مسافر عزیمت (وجوب) است یا رخصت (جواز). شیعه بر این باور است که روزۀ شخص مسافر و مریض صحیح نیست؛ زیرا خداوند به مجرد سفر و مرض، قضای روزه را واجب کرده است.[1] گذشته از این؛ قصر نماز و افطار روزه با هم پیوند ناگسستنی دارند. از این رو کسی که باید روزه اش را بخورد نمازش را نیز باید قصر بخواند و کسی که نمازش را باید تمام بخواند روزه اش را باید بگیرد.[2] پس اگر روزه گرفتن بر هر مسلمانی واجب است، همچنین واجب است روزه در روزهای ماه مبارک رمضان واقع شود[3]؛ یعنی اگر به سبب مانع و عذری؛ مانند مریضی و سفر، حکم وجوب روزه در ماه رمضان برداشته شد، باید همان تعداد روزهای مریضی و سفر در وقت دیگر آورده شود.[4] امام رضا (ع) در نامه ای که در موضوع اسلام خالص و احکام آن برای مأمون فرستاد، می نویسد: “و هنگامی که مسافرت می کنی و نماز را شکسته می خوانی‌ باید روزه‌ات را افطار کنی، و هر کس مسافرتش شرعی بود و (با این حال) روزه گرفت و افطار نکرد، روزه‌اش باطل است و باید آن را در وطن خود قضا کند؛ زیرا روزه در سفر باطل است”.[5] اما اهل سنت: برخی از آنان بر این باورند: کسی که مریض یا مسافر بود و روزه اش را خورد باید در روزهای دیگر آن را قضا نماید؛ یعنی در صورتی قضای روزه در سفر بر او واجب است که روزه اش را خورده باشد، اما اگر در سفر روزه اش را گرفته باشد قضا بر او واجب نیست.[6] برخی نیز می گویند: مستحب است که مسافر روزه اش را افطار نماید اعم از این که سفر با مشقت همراه باشد یا بدون مشقت.[7] تحلیل آیۀ مورد بحث: قرآن می فرماید: “فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون”.‌[8] در این آیه کسی که مریض و یا مسافر باشد برای او روزهایی دیگر جهت گرفتن روزه تعیین شده است. فروض و صوری در بارۀ این آیه محتمل است: 1٫بر مسافر واجب است روزه اش را قضا نماید، چه روزه اش را در سفر گرفته باشد و یا نگرفته باشد. 2٫اگر مسافر روزه اش را بخورد واجب است آن را قضا نماید، اما اگر روزه اش را بگیرد واجب نیست قضا نماید و مریض و مسافر بین افطار و روزه مخیر هستند[9]. 3٫بر مسافر واجب است روزه اش را در سفر بخورد و بعداً قضا نماید. برای رسیدن به پاسخی مناسب موارد مذکور را به ترتیبی که بیان شد، بررسی می نماییم. اول. فرض اول خلاف اجماع مسلمانان است؛ چرا که از مسلّمات دین اسلام این است که بر هر مسلمان مکلّفی (به طور طبیعی) واجب است یک ماه رمضان را روزه بگیرد و اگر نگرفت قضا نماید. دوم. فرض دوم که لازمه اش جواز گرفتن روزه در سفر است، بر خلاف ظاهر قرآن و بعضی از روایات از اهل سنت و روایات اهل بیت (ع) است. اگر بخواهیم آیه را بر این فرض حمل کنیم لازم است کلمه “فأفطر” را بعد از “عَلی‌ سَفَرٍ” و قبل از “فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ” در تقدیر بگیریم که معنای آن چنین می شود: “چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد و روزه اش را “افطار نمود” تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد)”. گرچه در این صورت قضای روزه مقید به افطار می شود و این جواز روزه در سفر را می رساند، ولی همان طور که بیان شد این خلاف ظاهر است و از آن جا که شارع مقدس در مقام بیان است، در این گونه موارد برای تفهیم خلاف ظاهر کلام باید قرینه ای بیاورد تا شنونده را از معنای ظاهری به معنای دوم راهنمایی نماید؛ چون در مسئله مورد نظر قرینه ای دال بر انصراف از معنای ظاهری بیان نفرمود، از این رو همان معنای ظاهری مراد است. علاوه بر این، بر فرض که بپذیریم کلمۀ “فافطر” در آیه حذف شده، باز هم این کلام دلالتی بر جواز ندارد؛ زیرا کدام شنونده‌ای از عبارت” و هر کس مریض یا مسافر باشد، و افطار کرده باشد در ایامی دیگر روزه بگیرد”، می‌فهمد روزه در سفر و مرض جایز است؟ آری نهایت چیزی که از عبارت” فمن کان مریضاً او علی سفر فافطر”، در این مقام استفاده می‌شود، این است که افطارش گناه نبوده، چرا که افطار جایز بوده است، البته جواز به معنای اعم، جوازی است که با وجوب و استحباب و اباحه می‌سازد. و اما این که به معنای سوم؛ یعنی الزامی نبودن افطار (اباحه) باشد، به هیچ وجه لفظ آیه بر آن دلالت ندارد، بلکه باز هم بر خلاف آن دلالت می‌کند؛ چرا که قانون گذار حکیم در مقام تشریع خود، هرگز در بیان آنچه باید بیان کند کوتاهی نمی‌کند.[10] عده ای در این مسئله به ذیل آیه شریفه: “و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید”.[11] استدلال کرده اند. برای فهم بهتر و برداشت دقیق تر این بخش از آیه، لازم است آیه را از ابتدای آیه 183 سوره بقره که از روزه سخن می گوید مورد مطالعه قرار دهیم: “ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید”. “چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‌فرسا است (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!” با توجه به صدر و ذیل آیه شریفه معلوم می شود که این آیه مربوط به اصل روزه است، نه روزه در سفر؛ زیرا اگر بخواهیم این بخش را مقید به سفر کنیم چاره ای نداریم که آن را به مرض هم مقید کنیم که در این صورت معنایش چنین می شود: “روزه داشتن برای مریض و مسافر بهتر است اگر بدانید” و حال آن که می دانیم مریضی که روزه برای او ضرر جدی داشته باشد و یا منجر به مرگ او شود، نه تنها روزه برای او بهتر نخواهد بود، بلکه حرام است. شبیه به همین مسئله در سوره توبه در مورد جهاد نیز بیان شده است: (همگی به سوی میدان جهاد) حرکت کنید سبک بار باشید یا سنگین بار! و با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید این برای شما بهتر است اگر بدانید”.[12] معلوم است که این بهتری که در آیه شریفه وجود دارد مربوط به اصل جهاد است. سوم: در آیه شریفه می فرماید: چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد). این آیه شریفه تصریح دارد که بر شخص روزه دار مسافر، واجب است روزه را قضا نماید.[13] و فاء تفریع در عبارت “فعدة من أیام أخر” نیز مؤید این نظریه است؛ چون قضای روزه را بدون هیچ قید و شرطی متفرع بر مسافرت نموده است. پس شخص مسافر باید در سفر روزه هایش را افطار نماید و روزه روزهایی که در مسافرت بوده و افطار کرده (که باید افطار می کرد) را باید قضا نماید. و به تعبیر علامه طباطبایی “حرف فاء در ابتدای آیه بیانگر آن است که این آیه نتیجه و فرع آیه قبل است”.[14] امتنانی بودن افطار در سفر از لحن و سیاق آیه استفاده می شود که افطار در سفر یک نوع بخشش و امتنان از جانب خداوند کریم بر بندگان نیازمند است و طبیعی است که رد احسان شخص کریم خلاف ادب و از جانب او ناپسند شمرده شود و چیزی که ناپسند مولی باشد مأموربه نیست و چیزی هم که مأموربه نباشد آوردن آن به قصد عبادت ناممکن و به قصد ورود بدعت و حرام است. از امام صادق (ع) نقل شده است: مردی محضر رسول خدا (ص) مشرّف شد و عرض کرد: ای رسول خدا (ص) آیا در سفر روزه ماه رمضان را بگیرم؟ حضرت فرمودند: خیر، عرضه داشت: یا رسول اللَّه، گرفتن روزه در سفر بر من آسان و سهل است؟ حضرت فرمودند: خداوند عزّ و جل بر مریض‌ها و مسافران در ماه رمضان صدقه داده و آن این است که به ایشان اجازه افطار داده است. آیا یکی از شما دوست دارد وقتی به کسی صدقه‌ای می‌دهد آن شخص صدقه را ردّ کرده و قبول ننماید؟[15] یوسف بن حکم می گوید: از عمر دربارۀ حکم روزۀ مسافر سؤال کردم؟ او جواب داد: اگر تو به کسی صدقه‌ای بدهی و او آن را به تو برگرداند آیا تو خشمگین نمی‌شوی! افطار روزه در سفر هم صدقه‌ای است که خداوند به شما داده است.[16] بنابر این با توجه به روایات مذکور افطار برای مسافر عزیمت (وجوب) است نه رخصت (جواز) نقل شده است مردی که در سفر روزه گرفته بود، عمر به او دستور داد که روزه‌اش را دوباره بگیرد. از این حکم عمر، معلوم می شود که روزه در سفر جایز نیست؛ زیرا در صورت جواز معنا ندارد که بگوید قضا نماید. عبد الرحمن بن عوف از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده است که حضرت فرمود: “کسی که در سفر روزه بگیرد از نظر گناه مانند آن است که در وطن آن را خورده باشد”. از ابن عباس نیز نقل شده است که خوردن روزه، در سفر لازم است. عیص بن قاسم از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: چون مرد در ماه رمضان به سفر می رود باید روزه اش را افطار کند، و فرمود: رسول خدا (ص) در ماه رمضان از مدینه به سوی مکه روان شد، و مردم با او بودند، تا وقتی در “کراع الغمیم” (که محلّی بین مکه و مدینه بود) نازل شد و موقع ظهر بود حضرت در آن جا آبی طلبید و آشامید و دستور داد دیگران هم روزه خود را افطار کنند. جمعی از آن حضرت پیروی کردند، ولی عده‌ای گفتند اکنون ظهر است ما روزه خود را به پایان می رسانیم. رسول اکرم (ص) دسته دوم را گناهکار نامید و تا رسول اکرم زنده بود آنان به همین نام خوانده می شدند.[17] روزه مستحب در سفر امام صادق (ع) در باره روزه مستحب در سفر فرموده است: روزه در سفر از جمله اعمال برّ و مشروع نیست.[18] حلبی از امام صادق (ع) روایت کرده است، از آن امام در باره مردی که در حال روزه داشتن از خانه‌اش به قصد سفر خارج می‌شود، سؤال کردند، امام فرمود: اگر پیش از آن که روز به نیمه رسد خارج شده است، ‌باید افطار کند، و قضای آن روز را به جا آورد، و اگر بعد از زوال خارج شده، ‌باید روزه‌اش را تمام کند.[19] نتیجه: به عقیدۀ شیعه، آنچه که از آیات قرآن، روایات و سیره پیامبر و اهل بیت (ع) استفاده می شود؛ آن است که روزۀ شخص مسافر نه تنها صحیح نیست؛ بلکه افطار آن واجب است، و قضای آن بر ذمۀ او است. این مسئله امتنانی است از جانب خدای متعال بر بندگان و اگر در سفر روزه بگیرد مانند کسی است که در وطن در ماه رمضان روزه خود را خورده باشد. [1] طبرسی، فضل بن حسن‌، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، رضا ستوده، ج ‌2، ص 203، انتشارات فراهانی، تهران، سال 1360 ه ش، چاپ اول. [2] مغنیه، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ج ‌1، ص 142، ناشر دار التیار الجدید، دار الجواد، 1421 ه ق، چاپ دهم‌، بیروت، لبنان. (مگر در موارد استثناء مثل سفر گناه و شکار). [3] (کُتِبَ عَلَیْکُمُ…) ، و نیز (أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ). [4] جزیری، عبد الرحمن، غروی، سید محمد، مازح، یاسر، الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت، ج ‌1، ص 745، کتاب الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت (علیهم السلام)، دار الثقلین، بیروت، 1419 ه ق، چاپ اول‌؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر، ج ‌2، ص 12، دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم. [5] صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)-ترجمه غفاری و مستفید، ج ‌2، باب 35، ص 267، انتشارات جهان، سال 1378 ه ق. [6] رشید رضا، محمد، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ج 2، ص 150، دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم؛ رازی، ابوعبدالله فخرالدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‌5، ص 243، ناشر دار احیاء التراث العربی، چاپ بیروت، سال 1420 ق، چاپ سوم‌؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌1، ص 178، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404 ه ق. [7] سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‌، فی ظلال القرآن، ج ‌1، ص 169، دارالشروق‌، چاپ بیروت، قاهره‌، سال 1412 ه ق‌، چاپ هفدهم‌. [8] بقره، 184، چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر(روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‌فرساست (همچون بیماران مزمن، و پیر مردان و پیر زنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند و کسی که کارِ خیری انجام دهد،برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!. [9] طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ‌1، ص 383(غیر معلوم)؛ شوکانی، محمد بن علی(شیعه زیدی)، فتح القدیر، ص 28، فتح القدیر، ناشر دار ابن کثیر و دار الکلم الطیب، دمشق و بیروت، سال 1414٫ [10] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‌2، ص 13٫ [11] سوره بقره، آیه 184، وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون. [12] توبه، 41٫ [13] یا” فعلیه عدة من أیام أخر” اگر عدة را به رفع بخوانیم و یا اگر بنابر قرائت دیگر که به نصب است “فلیصم عدة من أیام أخر”، می باشد. [14] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‌2، ص 12٫ [15] صدوق، علل الشرائع، ذهنی تهرانی، ج ‌2، ص 241، مؤمنین‌، قم، 1380 ه ش، چاپ اول. [16] طبرسی، فضل بن حسن، ،ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌2، ص 203٫ [17] صدوق، من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفاری، ج ‌2، ص 482، ش 1977٫ [18] همان، ج ‌2، ص 485، ش 1981٫ [19] همان، ج ‌2، ص 485،1982٫
عنوان سوال:

دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد روزه در سفر چیست و کدام صحیح می باشد؟


پاسخ:

دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد روزه در سفر چیست و کدام صحیح می باشد؟

مسئلۀ روزه در مسافرت یکی از موضوعات فقهی است.
آیا مسافر باید روزه را افطار کند و بعداً قضا نماید، یا مخیر است که روزه بگیرد، یا افطار کند و بعداً قضا نماید. به سخن دیگر؛ آیا افطار برای مسافر عزیمت (وجوب) است یا رخصت (جواز).

شیعه بر این باور است که روزۀ شخص مسافر و مریض صحیح نیست؛ زیرا خداوند به مجرد سفر و مرض، قضای روزه را واجب کرده است.[1] گذشته از این؛ قصر نماز و افطار روزه با هم پیوند ناگسستنی دارند. از این رو کسی که باید روزه اش را بخورد نمازش را نیز باید قصر بخواند و کسی که نمازش را باید تمام بخواند روزه اش را باید بگیرد.[2]

پس اگر روزه گرفتن بر هر مسلمانی واجب است، همچنین واجب است روزه در روزهای ماه مبارک رمضان واقع شود[3]؛ یعنی اگر به سبب مانع و عذری؛ مانند مریضی و سفر، حکم وجوب روزه در ماه رمضان برداشته شد، باید همان تعداد روزهای مریضی و سفر در وقت دیگر آورده شود.[4]

امام رضا (ع) در نامه ای که در موضوع اسلام خالص و احکام آن برای مأمون فرستاد، می نویسد: “و هنگامی که مسافرت می کنی و نماز را شکسته می خوانی‌ باید روزه‌ات را افطار کنی، و هر کس مسافرتش شرعی بود و (با این حال) روزه گرفت و افطار نکرد، روزه‌اش باطل است و باید آن را در وطن خود قضا کند؛ زیرا روزه در سفر باطل است”.[5]

اما اهل سنت: برخی از آنان بر این باورند: کسی که مریض یا مسافر بود و روزه اش را خورد باید در روزهای دیگر آن را قضا نماید؛ یعنی در صورتی قضای روزه در سفر بر او واجب است که روزه اش را خورده باشد، اما اگر در سفر روزه اش را گرفته باشد قضا بر او واجب نیست.[6] برخی نیز می گویند: مستحب است که مسافر روزه اش را افطار نماید اعم از این که سفر با مشقت همراه باشد یا بدون مشقت.[7]

تحلیل آیۀ مورد بحث:

قرآن می فرماید: “فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون”.‌[8]

در این آیه کسی که مریض و یا مسافر باشد برای او روزهایی دیگر جهت گرفتن روزه تعیین شده است. فروض و صوری در بارۀ این آیه محتمل است:

1٫بر مسافر واجب است روزه اش را قضا نماید، چه روزه اش را در سفر گرفته باشد و یا نگرفته باشد.

2٫اگر مسافر روزه اش را بخورد واجب است آن را قضا نماید، اما اگر روزه اش را بگیرد واجب نیست قضا نماید و مریض و مسافر بین افطار و روزه مخیر هستند[9].

3٫بر مسافر واجب است روزه اش را در سفر بخورد و بعداً قضا نماید.

برای رسیدن به پاسخی مناسب موارد مذکور را به ترتیبی که بیان شد، بررسی می نماییم.

اول. فرض اول خلاف اجماع مسلمانان است؛ چرا که از مسلّمات دین اسلام این است که بر هر مسلمان مکلّفی (به طور طبیعی) واجب است یک ماه رمضان را روزه بگیرد و اگر نگرفت قضا نماید.

دوم. فرض دوم که لازمه اش جواز گرفتن روزه در سفر است، بر خلاف ظاهر قرآن و بعضی از روایات از اهل سنت و روایات اهل بیت (ع) است. اگر بخواهیم آیه را بر این فرض حمل کنیم لازم است کلمه “فأفطر” را بعد از “عَلی‌ سَفَرٍ” و قبل از “فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ” در تقدیر بگیریم که معنای آن چنین می شود: “چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد و روزه اش را “افطار نمود” تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد)”. گرچه در این صورت قضای روزه مقید به افطار می شود و این جواز روزه در سفر را می رساند، ولی همان طور که بیان شد این خلاف ظاهر است و از آن جا که شارع مقدس در مقام بیان است، در این گونه موارد برای تفهیم خلاف ظاهر کلام باید قرینه ای بیاورد تا شنونده را از معنای ظاهری به معنای دوم راهنمایی نماید؛ چون در مسئله مورد نظر قرینه ای دال بر انصراف از معنای ظاهری بیان نفرمود، از این رو همان معنای ظاهری مراد است.

علاوه بر این، بر فرض که بپذیریم کلمۀ “فافطر” در آیه حذف شده، باز هم این کلام دلالتی بر جواز ندارد؛ زیرا کدام شنونده‌ای از عبارت” و هر کس مریض یا مسافر باشد، و افطار کرده باشد در ایامی دیگر روزه بگیرد”، می‌فهمد روزه در سفر و مرض جایز است؟ آری نهایت چیزی که از عبارت” فمن کان مریضاً او علی سفر فافطر”، در این مقام استفاده می‌شود، این است که افطارش گناه نبوده، چرا که افطار جایز بوده است، البته جواز به معنای اعم، جوازی است که با وجوب و استحباب و اباحه می‌سازد. و اما این که به معنای سوم؛ یعنی الزامی نبودن افطار (اباحه) باشد، به هیچ وجه لفظ آیه بر آن دلالت ندارد، بلکه باز هم بر خلاف آن دلالت می‌کند؛ چرا که قانون گذار حکیم در مقام تشریع خود، هرگز در بیان آنچه باید بیان کند کوتاهی نمی‌کند.[10]

عده ای در این مسئله به ذیل آیه شریفه: “و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید”.[11] استدلال کرده اند.

برای فهم بهتر و برداشت دقیق تر این بخش از آیه، لازم است آیه را از ابتدای آیه 183 سوره بقره که از روزه سخن می گوید مورد مطالعه قرار دهیم: “ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید”. “چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‌فرسا است (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!”

با توجه به صدر و ذیل آیه شریفه معلوم می شود که این آیه مربوط به اصل روزه است، نه روزه در سفر؛ زیرا اگر بخواهیم این بخش را مقید به سفر کنیم چاره ای نداریم که آن را به مرض هم مقید کنیم که در این صورت معنایش چنین می شود: “روزه داشتن برای مریض و مسافر بهتر است اگر بدانید” و حال آن که می دانیم مریضی که روزه برای او ضرر جدی داشته باشد و یا منجر به مرگ او شود، نه تنها روزه برای او بهتر نخواهد بود، بلکه حرام است.

شبیه به همین مسئله در سوره توبه در مورد جهاد نیز بیان شده است: (همگی به سوی میدان جهاد) حرکت کنید سبک بار باشید یا سنگین بار! و با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید این برای شما بهتر است اگر بدانید”.[12]

معلوم است که این بهتری که در آیه شریفه وجود دارد مربوط به اصل جهاد است.

سوم: در آیه شریفه می فرماید: چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد).

این آیه شریفه تصریح دارد که بر شخص روزه دار مسافر، واجب است روزه را قضا نماید.[13] و فاء تفریع در عبارت “فعدة من أیام أخر” نیز مؤید این نظریه است؛ چون قضای روزه را بدون هیچ قید و شرطی متفرع بر مسافرت نموده است. پس شخص مسافر باید در سفر روزه هایش را افطار نماید و روزه روزهایی که در مسافرت بوده و افطار کرده (که باید افطار می کرد) را باید قضا نماید. و به تعبیر علامه طباطبایی “حرف فاء در ابتدای آیه بیانگر آن است که این آیه نتیجه و فرع آیه قبل است”.[14]

امتنانی بودن افطار در سفر

از لحن و سیاق آیه استفاده می شود که افطار در سفر یک نوع بخشش و امتنان از جانب خداوند کریم بر بندگان نیازمند است و طبیعی است که رد احسان شخص کریم خلاف ادب و از جانب او ناپسند شمرده شود و چیزی که ناپسند مولی باشد مأموربه نیست و چیزی هم که مأموربه نباشد آوردن آن به قصد عبادت ناممکن و به قصد ورود بدعت و حرام است.

از امام صادق (ع) نقل شده است: مردی محضر رسول خدا (ص) مشرّف شد و عرض کرد: ای رسول خدا (ص) آیا در سفر روزه ماه رمضان را بگیرم؟ حضرت فرمودند: خیر، عرضه داشت: یا رسول اللَّه، گرفتن روزه در سفر بر من آسان و سهل است؟ حضرت فرمودند: خداوند عزّ و جل بر مریض‌ها و مسافران در ماه رمضان صدقه داده و آن این است که به ایشان اجازه افطار داده است. آیا یکی از شما دوست دارد وقتی به کسی صدقه‌ای می‌دهد آن شخص صدقه را ردّ کرده و قبول ننماید؟[15]

یوسف بن حکم می گوید: از عمر دربارۀ حکم روزۀ مسافر سؤال کردم؟ او جواب داد: اگر تو به کسی صدقه‌ای بدهی و او آن را به تو برگرداند آیا تو خشمگین نمی‌شوی! افطار روزه در سفر هم صدقه‌ای است که خداوند به شما داده است.[16]

بنابر این با توجه به روایات مذکور افطار برای مسافر عزیمت (وجوب) است نه رخصت (جواز)

نقل شده است مردی که در سفر روزه گرفته بود، عمر به او دستور داد که روزه‌اش را دوباره بگیرد. از این حکم عمر، معلوم می شود که روزه در سفر جایز نیست؛ زیرا در صورت جواز معنا ندارد که بگوید قضا نماید.

عبد الرحمن بن عوف از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده است که حضرت فرمود: “کسی که در سفر روزه بگیرد از نظر گناه مانند آن است که در وطن آن را خورده باشد”. از ابن عباس نیز نقل شده است که خوردن روزه، در سفر لازم است.

عیص بن قاسم از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: چون مرد در ماه رمضان به سفر می رود باید روزه اش را افطار کند، و فرمود: رسول خدا (ص) در ماه رمضان از مدینه به سوی مکه روان شد، و مردم با او بودند، تا وقتی در “کراع الغمیم” (که محلّی بین مکه و مدینه بود) نازل شد و موقع ظهر بود حضرت در آن جا آبی طلبید و آشامید و دستور داد دیگران هم روزه خود را افطار کنند. جمعی از آن حضرت پیروی کردند، ولی عده‌ای گفتند اکنون ظهر است ما روزه خود را به پایان می رسانیم. رسول اکرم (ص) دسته دوم را گناهکار نامید و تا رسول اکرم زنده بود آنان به همین نام خوانده می شدند.[17]

روزه مستحب در سفر

امام صادق (ع) در باره روزه مستحب در سفر فرموده است: روزه در سفر از جمله اعمال برّ و مشروع نیست.[18]

حلبی از امام صادق (ع) روایت کرده است، از آن امام در باره مردی که در حال روزه داشتن از خانه‌اش به قصد سفر خارج می‌شود، سؤال کردند، امام فرمود: اگر پیش از آن که روز به نیمه رسد خارج شده است، ‌باید افطار کند، و قضای آن روز را به جا آورد، و اگر بعد از زوال خارج شده، ‌باید روزه‌اش را تمام کند.[19]

نتیجه:

به عقیدۀ شیعه، آنچه که از آیات قرآن، روایات و سیره پیامبر و اهل بیت (ع) استفاده می شود؛ آن است که روزۀ شخص مسافر نه تنها صحیح نیست؛ بلکه افطار آن واجب است، و قضای آن بر ذمۀ او است. این مسئله امتنانی است از جانب خدای متعال بر بندگان و اگر در سفر روزه بگیرد مانند کسی است که در وطن در ماه رمضان روزه خود را خورده باشد.
[1] طبرسی، فضل بن حسن‌، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، رضا ستوده، ج ‌2، ص 203، انتشارات فراهانی، تهران، سال 1360 ه ش، چاپ اول.

[2] مغنیه، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ج ‌1، ص 142، ناشر دار التیار الجدید، دار الجواد، 1421 ه ق، چاپ دهم‌، بیروت، لبنان. (مگر در موارد استثناء مثل سفر گناه و شکار).

[3] (کُتِبَ عَلَیْکُمُ…) ، و نیز (أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ).

[4] جزیری، عبد الرحمن، غروی، سید محمد، مازح، یاسر، الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت، ج ‌1، ص 745، کتاب الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت (علیهم السلام)، دار الثقلین، بیروت، 1419 ه ق، چاپ اول‌؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر، ج ‌2، ص 12، دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم.

[5] صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)-ترجمه غفاری و مستفید، ج ‌2، باب 35، ص 267، انتشارات جهان، سال 1378 ه ق.

[6] رشید رضا، محمد، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ج 2، ص 150، دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم؛ رازی، ابوعبدالله فخرالدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‌5، ص 243، ناشر دار احیاء التراث العربی، چاپ بیروت، سال 1420 ق، چاپ سوم‌؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌1، ص 178، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404 ه ق.

[7] سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‌، فی ظلال القرآن، ج ‌1، ص 169، دارالشروق‌، چاپ بیروت، قاهره‌، سال 1412 ه ق‌، چاپ هفدهم‌.

[8] بقره، 184، چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر(روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‌فرساست (همچون بیماران مزمن، و پیر مردان و پیر زنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند و کسی که کارِ خیری انجام دهد،برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!.

[9] طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ‌1، ص 383(غیر معلوم)؛ شوکانی، محمد بن علی(شیعه زیدی)، فتح القدیر، ص 28، فتح القدیر، ناشر دار ابن کثیر و دار الکلم الطیب، دمشق و بیروت، سال 1414٫

[10] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‌2، ص 13٫

[11] سوره بقره، آیه 184، وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون.

[12] توبه، 41٫

[13] یا” فعلیه عدة من أیام أخر” اگر عدة را به رفع بخوانیم و یا اگر بنابر قرائت دیگر که به نصب است “فلیصم عدة من أیام أخر”، می باشد.

[14] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‌2، ص 12٫

[15] صدوق، علل الشرائع، ذهنی تهرانی، ج ‌2، ص 241، مؤمنین‌، قم، 1380 ه ش، چاپ اول.

[16] طبرسی، فضل بن حسن، ،ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌2، ص 203٫

[17] صدوق، من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفاری، ج ‌2، ص 482، ش 1977٫

[18] همان، ج ‌2، ص 485، ش 1981٫

[19] همان، ج ‌2، ص 485،1982٫





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین