کارشناسان وهابی درباره وجود شخصی به نام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به دست و پا زدن افتاده اند و پاسخ های متناقضی را ارائه می دهند. به گزارش سرویس دینی جام نیوز، کارشناسان وهابی که همواره تمام سعیشان بر تخریب اصول اعتقادی شیعیان است، این رویه خود را در فضای رسانه و با تأسیس شبکه های ماهواره ای، گسترده تر کرده اند. یکی از اصلی ترین موضوعاتی که مورد هجمه این شبکه ها قرار می گیرد بحث مهدویت است. اما آنچه در این میان قابل تأمل است سخنان ضد و نقیضی است که کارشناسان وهابی در این زمینه ارائه می دهند. برای نمونه در جواب به این پرسش که (آیا در نظر اهل سنت، شخصی به نام مهدی (علیه السلام) برای رهبری جهانیان وجود دارد یا نه؟) ضیایی یکی از کارشناسان وهابیت می گوید: (در قرآن مجید و کتب معتبر اهل سنت، هیچ اشاره ای به شخصی به نام مهدی نشده است. پس طبق این عقیده (عقیده اهل سنت) بحث امامت و مهدویت، وجود ندارد تا شما به دنبال امام دوازدهم آن بگردید.) این در حالی است که کارشناس دیگری با نام ملایی که هم اکنون در شبکه های فارسی زبان وهابیت مشغول به کار است، در جواب به سوال فوق می گوید: (یک سری روایت های صحیح، پیرامون بحث مهدویت وجود دارد ولی ما در قبال آن ها وظیفه ای نداریم)! البته جای تعجب دارد شخصی مانند ضیایی که به اعتقاد گردانندگان شبکه های وهابی، از بزرگترین اندیشمندان آن ها به حساب می آید، از وجود این گونه روایات در منابع دینیشان خبری ندارد و از اساس، وجود آن ها را انکار می نماید. ولی شخصی مثل ملایی از وجود روایاتی صحیح در منابع اهل سنت، خبر می دهد. ناگفته نماند که از علمای اهل تسنن، حدود پنجاه جلد کتاب معتبر و مستقل، درباره وجود مقدس حضرت مهدی(علیه السلام)، به رشته تحریر در آمده است. که اینها خود، دلیل قطعی بر اصالت مسأله مهدویت و ریشه دار بودن این عقیده راسخ در میان اهل سنت می باشد. پیرامون ولادت حضرت مهدی(علیه السلام)، عبارت های فراوانی در منابع اهل سنت به چشم می خورد که راه انکار را بر هر انسان منصفی می بندد. و ما در اینجا به یک مورد از آن ها اشاره می کنیم: ابن اثیر، مورخ معروف اهل سنت، در پایان حوادث سال260 هجری، چنین می نویسد: (... و در این سال، ابومحمد علوی عسگری وفات نمود و او طبق مذهب امامیه، یکی از ائمه دوازده گانه است و او پدر محمد است. همان کسی که امامیه معتقدند او (منتظر) است). 1 - کتاب الامام المهدی، ص260. 2- کتاب الکامل فی التاریخ، ج7، ص274223
کارشناسان وهابی درباره وجود شخصی به نام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به دست و پا زدن افتاده اند و پاسخ های متناقضی را ارائه می دهند.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، کارشناسان وهابی که همواره تمام سعیشان بر تخریب اصول اعتقادی شیعیان است، این رویه خود را در فضای رسانه و با تأسیس شبکه های ماهواره ای، گسترده تر کرده اند. یکی از اصلی ترین موضوعاتی که مورد هجمه این شبکه ها قرار می گیرد بحث مهدویت است. اما آنچه در این میان قابل تأمل است سخنان ضد و نقیضی است که کارشناسان وهابی در این زمینه ارائه می دهند.
برای نمونه در جواب به این پرسش که (آیا در نظر اهل سنت، شخصی به نام مهدی (علیه السلام) برای رهبری جهانیان وجود دارد یا نه؟) ضیایی یکی از کارشناسان وهابیت می گوید: (در قرآن مجید و کتب معتبر اهل سنت، هیچ اشاره ای به شخصی به نام مهدی نشده است. پس طبق این عقیده (عقیده اهل سنت) بحث امامت و مهدویت، وجود ندارد تا شما به دنبال امام دوازدهم آن بگردید.)
این در حالی است که کارشناس دیگری با نام ملایی که هم اکنون در شبکه های فارسی زبان وهابیت مشغول به کار است، در جواب به سوال فوق می گوید: (یک سری روایت های صحیح، پیرامون بحث مهدویت وجود دارد ولی ما در قبال آن ها وظیفه ای نداریم)!
البته جای تعجب دارد شخصی مانند ضیایی که به اعتقاد گردانندگان شبکه های وهابی، از بزرگترین اندیشمندان آن ها به حساب می آید، از وجود این گونه روایات در منابع دینیشان خبری ندارد و از اساس، وجود آن ها را انکار می نماید. ولی شخصی مثل ملایی از وجود روایاتی صحیح در منابع اهل سنت، خبر می دهد.
ناگفته نماند که از علمای اهل تسنن، حدود پنجاه جلد کتاب معتبر و مستقل، درباره وجود مقدس حضرت مهدی(علیه السلام)، به رشته تحریر در آمده است. که اینها خود، دلیل قطعی بر اصالت مسأله مهدویت و ریشه دار بودن این عقیده راسخ در میان اهل سنت می باشد.
پیرامون ولادت حضرت مهدی(علیه السلام)، عبارت های فراوانی در منابع اهل سنت به چشم می خورد که راه انکار را بر هر انسان منصفی می بندد. و ما در اینجا به یک مورد از آن ها اشاره می کنیم:
ابن اثیر، مورخ معروف اهل سنت، در پایان حوادث سال260 هجری، چنین می نویسد: (... و در این سال، ابومحمد علوی عسگری وفات نمود و او طبق مذهب امامیه، یکی از ائمه دوازده گانه است و او پدر محمد است. همان کسی که امامیه معتقدند او (منتظر) است).
1 - کتاب الامام المهدی، ص260.
2- کتاب الکامل فی التاریخ، ج7، ص274223
- [سایر] آیا عقیده مهدویت مورد اجماع مسلمین است؟
- [سایر] چه کسی برای اولین بار در عقیده مهدویت تشکیک کرد؟
- [سایر] رویکرد وهابیت نسبت به مهدویت چیست؟
- [سایر] آیا عقیده به منجی و مهدویت عقیدهای شرقی است؟
- [سایر] آیا عقیده مهدویت، مستندات قرآنی و روایی دارد؟
- [سایر] آیا احادیث معتبر و متواتری نسبت به عقیده مهدویت وجود دارد؟
- [سایر] آیا عقیده به مهدویت ناشی از پیاده نشدن حکومت جهانی اسلام بوده است؟
- [سایر] آیا عقیده به مهدویت از جوامع دیگر و از اصول غیر اسلامی وارد شده است؟
- [سایر] وهابیت در مورد خدا چه عقیده ای دارند؟
- [سایر] وهابیون معتقدند مختار ثقفی ادعای مهدویت داشته است آیا این ادعایشان صحیح است؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد ؛ مالی بدست انسان بیاید ؛ واجب نیست خمس آن را بدهد .
- [آیت الله سبحانی] اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد; مالی به دست انسان آید، واجب نیست خمس آن را بدهد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر از کافر یا کسی که به دادن خُمس عقیده ندارد، مالی به دست انسان آید، واجب نیست خُمس آن را بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر امام جماعت قضای نماز یومیه خود یا کس دیگر را که فوت آن به عقیده مأموم یقینی باشد میخواند، میشود به او اقتدا کرد، ولی اگر به عقیده مأموم یقینی نباشد، نمیشود اقتدا نمود؛ مگر در برخی صورتهای خاص؛ مثل آن که مأموم و کسی که امام نماز قضای او را میخواند، احتیاط مشابهی داشته باشند، چنانچه در مسأله قبل توضیح داده شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مالی به دست انسان از شخص کافر، یا کسی که عقیده به خمس ندارد از طریق تجارت یا غیر آن بیاید، دادن خمس آن واجب نیست، اما اگر عقیده به خمس دارد ولی خمس آن را نداده، دادن خمس آن واجب است.
- [آیت الله مظاهری] اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد مالی به دست انسان برسد، واجب نیست خمس آن را بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حضور در کلاس درسی که استاد آن، فساد عقیده داشته باشد و در ضمن درس، به طور ضمنی، علیه اسلام تبلیغ می کند، جایز نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد ، یا خمس نمیدهد ، مالی به دست انسان آید ، واجب نیست خمس آن را بدهد .
- [آیت الله خوئی] اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد، مالی بهدست انسان آید، واجب نیست خمس آن را بدهد.
- [امام خمینی] اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد، مالی به دست انسان آید، واجب نیست خمس آن را بدهد.