متن خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام پس از معرفی خود در این قسمت به عنوان دختر رسول خدا، درباره شیوه زندگی مردم در زمان ظهور پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله و روش برخورد آن حضرت با این اوضاع، با استشهاد به آیه (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِکُم) (توبه/ 128) میفرماید: پیامبری از خود شما برایتان آمد که آنچه شما را به زحمت میانداخت بر او دشوار بود، نسبت به (خیر و صلاح) شما علاقه شدید داشت، و به ایمانآورندگان مهربان و دلسوز بود. سپس در تبیین آیه مزبور ادامه میدهد: (... آن حضرت رسالت خویش را ابلاغ و بیم و انذار و اندرز خود را اظهار و از مسلک و روش مشرکان برکنار بود، کمر آنان را شکست و حلقوم ایشان را فشرد و با حکمت و پند نیکو، ایشان را به راه پروردگارش دعوت نمود، بتها را شکست و گردنفرازان را سرکوب کرد تا آنکه جمع ایشان شکست خورده پا به فرار گذاشتند.) ابن ابی الحدید نیز ضمن ذکر روایاتی مینویسد: (مردم میپندارند که نزاع فاطمه با ابوبکر در دو چیز بوده: در میراث و در نحله. من در احادیث یافتم که آن حضرت در مسئله سومی با او نزاع داشته و ابوبکر او را از آنها نیز منع کرده بود که عبارت بود از سهم ذوی القربی.) آنگاه با اشاره به مسلمانان و حقخواهی ایشان در آن دوران سخت ایمان آوردن، میفرماید: (شما به همراه سپیدرویان پاکنهاد، گویای کلمه اخلاص شدید، و حال آن که (کنتم علی شَفا حُفرةٍ مِن النارِ) (آل عمران/ 103) بر لبه پرتگاه جهنم بودید. به خاطر ضعف و ناتوانی شما، هر کس از راه میرسید میتوانست شما را نابود کند، جرعهای برای هر تشنه و طعمهای برای هر گرسنه و آتشگیره هر شعلهای بودید، زیر پای دیگران له شده بودید، آبهای گندیده میآشامیدید و برگ درختان میچیدید، ذلیل و توسری خور بودید.) سپس به آیه (تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ) (انفال/ 26) اشاره مینماید که (شما وحشت داشتید دیگران از اطراف به شما هجوم آورند، و خداوند به واسطه فیض وجود رسول خدا، شما را از آن گرفتاریها نجات داد.) و سپس اشاره میفرماید: شما را از کلیه گرفتاریهای دیگر نیز در هر زمان رهانید) و به آیه (کُلَّمَا أَوْ قَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ) (مائده/ 64) استناد میجوید. علاّمه مظفّر در دلائل الصدق آورده است: (حضرت زهرا حق چهارمی نیز داشت که مربوط به خمس غنایمی بود که پس از پیامبر حادث میگردیدند؛ چون ابوبکر، همانگونه که خمس اهل بیت علیهمالسلام را که در زمان رسول خدا (مانند خمس خیبر) مالک شده بودند گرفته بود، آنها را از خمس غنایمی که پس از آن حضرت حادث شده بود نیز منع کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام درباره آنها نیز با او به نزاع پرداخت و اخبار در این مورد بسیارند.)پس از فرمایشهای دیگری، به طرح فتنهها و بروز نفاقها پس از رسول خدا و سرگشتگی مردم و حیرت ایشان میپردازد و با آیه (أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَُمحِیطَةٌ بِالْکَافِرِین) (توبه/ 49) وقایع را شرح میدهد و به پشت سر انداختن قرآن و بازگشت به جاهلیت نویدشان میدهد و آن را جایگزین بدی میخواند: (بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلا) (کهف/50) و چنین کاری را خسران تفسیر مینماید: (وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِین) (آل عمران/ 85) و آنگاه پس از توضیحات دیگری از این واقعه، به مسئله قطعی ارث خویش از پیامبر اشاره کرده، میفرماید: شما پنداشتهاید که ما ارثی نمیبریم؟ (أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُون) (مائده/50) آیا از دستورات دوران جاهلیت پیروی میکنند؟ برای مردمی که باور دارند، چه کسی از خداوند بهتر دستور میدهد و داوری میکند؟ زکریّا علیهالسلام از خداوند درخواست کرد که از فرزندانش کسی را وارث او قرار دهد که وجود وی مانع و حاجب از دیگر افراد خویشاوند و فامیل و پسر عموهایش باشد و این ممنوعیت تنها با میراث اموال مناسبت دارد و معنا ندارد که بخواهد موالی و خویشاوندانش را از علم و نبوّت مانع شود.سپس مستقیما جانب خطاب را به ابوبکر نموده، میفرماید: (... ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ تو مطلب ناروا و سخن نامناسبی گفتهای: (لقد جِئتَ شیئا فریّا) آنگاه به وراثت حضرت سلیمان از داود علیهماالسلام اشاره فرموده، میگوید: (وَ وَرِثَ سُلَیَْمانُ دَاوُود) (نمل/ 16) و سلیمان از داود ارث برد، و به ذکر داستان یحیی بن زکریّا اشاره میفرماید که گفت: (... فَهَبْ لی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب) (مریم/ 5 6)؛ پروردگارا! از سوی خودت، به جانشینی به من ببخش که از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد. در ادامه، به آیات ذیل استناد میجوید:(وَ اُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ اَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ الله) (انفال/ 75)؛ و خویشاوندان برخی نسبت به برخی دیگر در کتاب خدا مقدّم میباشند. (یُوصِیکُمُ اللهُ فِی اَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْن) (نساء/11) و خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند که پسر دو برابر دختر سهم ببرد و (اِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِین) (بقره/ 18) اگر مالی از خود جای گذاشت، برای پدر و مادر و خویشاوندان به گونه خیر و شناخته شده و معروف وصیت کند و این برای پرهیزگاران کاری درست و شایسته است. و ادامه میدهد: شما پنداشتهاید که من بهرهای نداشته، از پدرم ارث نمیبرم و هیچ رابطه و پیوندی بین ما نیست؛ در همین زمینه، با اقتباس از آیه 67 سوره انعام و آیه 39 سوره هود میفرماید: (شما خود را نسبت به عام و خاص قرآن، از پدر و پسرعمویم داناتر میدانید. پس (این شما و این فدک که) همچون شتر مهار کشیده و بار کرده در اختیار شما باشد و روز واپسین و رستاخیز تو و آن (فدک) با هم روبهرو خواهید شد ... (لِکُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُون)؛ (مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیم)؛ هر رویدادی را جایگاهی است و به زودی خواهید دانست که بر چه کسی عذاب خوارکننده فرود آمده، شکنجهای پایدار وارد خواهد شد. همچون قصّه گناهکاران نوح، هم غرق میشوید و هم عذابی جاودانه در انتظارتان است. پس از استدلال به آیات مربوط به ارث پیامبران، حضرت به عموم آیات مربوط به ارث و عموم آیه (وصیت) استدلال نموده و تخصیص این آیات را بدون دلیل شرعی از کتاب و سنّت، کاری زشت برشمرده، با لحن و بیان کوبندهای این تخصیصِ بیجهت را بر آنان ایراد گرفته، چنین فرمود: (آیا خداوند درباره شما آیه مخصوصی نازل کرده که پدرم را با آن آیه از این عموم خارج کرده باشد.) و با این استفهام انکاری، وجود مخصّص را در قرآن مجید نفی کرده، آنگاه میفرماید: (و یا آن که شما از پدرم و از پسرعمویم، در فهم عموم و خصوص قرآن آگاهتر و داناترید؟) آن حضرت از بازگشت مردم پس از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شکوه میکند که (وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلَیَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیْئًا وَ سَیَجْزِی اللهُ الشَّاکِرِین) (آلعمران/144)؛ محمّد صلیاللهعلیهوآله فرستاده کسی است که پیش از او نیز فرستادگانی آمدهاند. آیا گر بمیرد یا کشته شود شما به گذشته خود برمیگردید؟ و هر کس به گذشته خود برگردد هرگز زیانی به خداوند وارد نیاورده است و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. و فریاد برمیآورد: (ای قوم اوس و خزرج! آیا میراث پدرم بلعیده شود، در حالی که شما مرا میبینید و صدای مرا میشنوید و آغاز و فرجام کار به شما برمیگردد و زمام امور در دست شماست؟) و با شِکوه از پنهانکاری مردم و چشمپوشی آنان از حق و انحراف از راه راست، با استناد به آیه (اَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَ هَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُم بَدَؤُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤُمِنِین) (توبه/13) میفرماید: آیا با مردمی که پیمانهای خود را شکسته و برای بیرون کردن پیامبر تصمیم گرفتهاند نمیجنگید، با آن که جنگ را آغاز کردهاند؟ آیا از آنان میترسید با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر ایمان آورده و دین را باور کردهاید؟ (1) در ادامه بیانات تند و گزنده خطبه، حضرت زهرا علیهاالسلام رفاهطلبی و تمایل به زندگی راحت را عامل این چرخش دانسته، میفرماید:(إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ) (ابراهیم/8) اگر شما و همه کسانی که در روی زمین زندگی میکنند کافر شوید، بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است. و با خشم اظهار میدارد: (این سخنان خروشی بودند که از جان برآمد و آهی بودند که از خشم من برخاستند و از بیتابی و توانفرسایی من حکایت میکردند ... در این گفتوگو، حقخواهی و ادعای مالکیت زمینی مطرح است که غصب آن نقطه آغاز حمله به شخصیت معنوی و مادی اهل بیت علیهمالسلام بود و نشان از موضعگیری مستبدّانه خلیفه چند روزه در برخورد با هر نوع مخالفت در مقابله با خلافت جدید داشت و از اینرو، قدرتمندترین و سرشناسترین مخالفان به عنوان اولین مقابلهگران سقیفه را انتخاب کرد تا همه مسلمانان پس از آن عبرت گرفته، توان هر نوع سرکشی و تمرّدی را از دست بدهند. آنچه را شما انجام میدهید پیشروی پروردگار است و او ناظر و بینا: (وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ) (شعراء/227) و به زودی ستمکاران خواهند دانست به چه جایگاهی بازگشت میکنند! و ادامه میدهد: (من دختر پیامبر، هشداردهنده شمایم که شما را از عذاب سرسخت پیش رویتان بیم میداد. (فاعلَموا إِنَّا عَامِلُونَ وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُون) (اقتباس از آیات 121 و 122 سوره هود)؛ پس هر کاری میخواهید انجام دهید که ما هم کار خود را انجام خواهیم داد و چشم به راه باشید که ما هم منتظریم. در این فراز از سخن، ابوبکر با دلجویی و آرامش تلاش میکند تا حضرت را از خشم فرونشاند و در عین حال، حکم خویش را در مورد (فدک) و اموال باقی مانده از رسول خدا ابراز نماید؛ میگوید: (ما آنچه را که شما در نظر دارید، در راه خرید اسلحه و ساز و برگ جنگی خرج کردهایم تا به وسیله آنها، مسلمانان با کافران هماورد باشند.) آنگاه در این تصمیمگیری به اجماع عموم مسلمانان تکیه کرد و از این که نمیتواند خلاف دستور پیامبر کاری کند و باید این اموال به ولیّ پس از وی سپرده شود، از اموال شخصی خویش پیشکش کرده، میگوید: در آنچه در اختیار شخص من است و از اموال من به شمار میرود، هر دستوری که بفرمایید اجرا میشود. آیا شما صلاح میدانید که من در این مورد، خلاف پدرت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله عمل کنم؟ در این هنگام، حضرت زهرا علیهاالسلام به خروش آمده، میفرماید: (سبحان الله! ... هیچگاه رسول خدا از کتاب خدا رویگردان و نسبت به احکام او مخالف نبود، بلکه پیرو قرآن و سورههای آن بود. آیا شما با نیرنگ و فریب، اجماع کرده، بهانهای دروغین بر او بستهاید؟) و سپس به قرآن اشاره نموده، میفرماید: (این کتاب خدا، که داوری دادگر است و بیان آن حل و فصل میکند، میفرماید: درخواست زکریّا از خداوند آن بود که به او فرزندی بدهد و گفت: (یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب) (مریم/6) و (وَ وَرِثَ سُلَیَْمانُ دَاوُود)(نمل/16) آن فرزند وارث من و آل یعقوب باشد و سلیمان از داود ارث برد. بلکه کارهای زشتتان بر دلهایتان نقش بسته، گوشها و چشمهایتان را فراگرفته است. به چه جای بدی برگشتید و به چه وضع بدی گرفتار شدهاید! به چیز بدی اشاره کردهاید و به معاوضه نامناسب و بدی رضا دادهاید! به خدا سوگند! هنگامی که پردهها به یک سو زده شوند بارش را سنگین و پیامدش را خطرناک خواهید یافت و زیان و ضرر به دنبال خواهد داشت. بنابراین، خداوند متعال در آنچه توزیع و تقسیم کرده، سهم هر کسی را تعیین و مقدار واجب و حتمی از میراث را مشخص ساخته است. سهم پسران و دختران را به گونهای واضح و روشن بیان داشته، بهانهجویی یاوهسرایی را باطل ساخته و از بدگمانی و شبهه افراد وامانده در آینده جلوگیری نموده است. نه، چنین نیست: (بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا تَصِفُون) (یوسف/18)؛ بلکه شما خودتان را گول زده و نفوس شما کاری (قبیح) را برایتان با جلوهای زیبا نمایش دادهاند. و من بردباری و صبری نیکو خواهم کرد و بر آنچه شما توصیف میکنید، از خداوند کمک میجویم.) در اینجا نیز ابوبکر به این بهانه که خلافت را مردم به گردن وی انداختهاند و بر آنان مستبدّانه حاکم نشده، مسلمانان را به داوری بین خود و حضرت فرامیخواند. حضرت در آخرین فراز، با دلی آکنده از غم، مردم را به تدبّر در قرآن فراخوانده، میفرماید: (ای مردم که شتابان به گفتار باطل روی آورده، کار زشت زیانبار را با دیده اغماض نگریسته، آن را پذیرفتهاید! (أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)(محمد/24) آیا در قرآن اندیشه نمیکنند (نمیکنید) یا این که بر دلهایشان (دلهایتان) قفل است؟ نه چنین است، (بَل رَانَ عَلی قلوبِکم) (اشاره به آیه 14 مطفّفین)، بلکه کارهای زشتتان بر دلهایتان نقش بسته، گوشها و چشمهایتان را فراگرفته است. به چه جای بدی برگشتید و به چه وضع بدی گرفتار شدهاید! به چیز بدی اشاره کردهاید و به معاوضه نامناسب و بدی رضا دادهاید! به خدا سوگند! هنگامی که پردهها به یک سو زده شوند بارش را سنگین و پیامدش را خطرناک خواهید یافت و زیان و ضرر به دنبال خواهد داشت. در این هنگام، حضرت زهرا علیهاالسلام به خروش آمده، میفرماید: (سبحان الله! ... هیچگاه رسول خدا از کتاب خدا رویگردان و نسبت به احکام او مخالف نبود، بلکه پیرو قرآن و سورههای آن بود. آیا شما با نیرنگ و فریب، اجماع کرده، بهانهای دروغین بر او بستهاید؟) سپس در آخرین فرمایشهای خویش، با تکیه بر دو آیه از قرآن کریم، میفرماید: (وَ بَدَا لَهُم مِنَ اللَهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ)(زمر/47)؛ (وَ خَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُون) (غافر/78)؛ و از پروردگارتان آنچه را که حساب نمیکردید و به ذهنتان نمیآمد، برایتان آشکار خواهد شد و در آن هنگام، آنها که بر باطل هستند، زیان خواهند دید. و در انتها، با سرودن اشعاری خطاب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، به منزل برگشت. (2) در این گفتوگو، حقخواهی و ادعای مالکیت زمینی مطرح است که غصب آن نقطه آغاز حمله به شخصیت معنوی و مادی اهل بیت علیهمالسلام بود و نشان از موضعگیری مستبدّانه خلیفه چند روزه در برخورد با هر نوع مخالفت در مقابله با خلافت جدید داشت و از اینرو، قدرتمندترین و سرشناسترین مخالفان به عنوان اولین مقابلهگران سقیفه را انتخاب کرد تا همه مسلمانان پس از آن عبرت گرفته، توان هر نوع سرکشی و تمرّدی را از دست بدهند. بدینروی، حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان مدافع امامت حضرت علی علیهالسلام و حق ارث خویش، باید به چیزی استناد کند که فصلالخطاب همه رویاروییها بوده و غیر قابل انکار باشد. او به قرآن مجید استناد کرده، مضمون کامل کلام را در اقتباس یا استشهاد از آیات برمیگزیند و این، هم به معنای اعلام یک رویارویی باطنی و درونی با عنصر حکومتی حاضر است و هم به معنای کشف موضوع پشت سر انداختن قرآن توسط حاکمان وقت، و همه مسلمانان را به تأمّلی سخت بر تفسیر مجدّد آیات دعوت مینماید. حضرت با خشم اظهار میدارد: (این سخنان خروشی بودند که از جان برآمد و آهی بودند که از خشم من برخاستند و از بیتابی و توانفرسایی من حکایت میکردند ... آنچه را شما انجام میدهید پیشروی پروردگار است و او ناظر و بینا.علاّمه سید شرف الدین در تحلیل مفصّلی از این خطبه، به رموز تفسیری آن پرداخته، چگونگی تفسیر هر یک از آیات مطرح شده را بیان مینماید. وی در بخشی از این تبیین آورده است: (ببینید چگونه در آغاز، بر اثر گذاردن پیامبران، به دو آیه مربوط به داود و زکریّا علیهماالسلام، به صراحت در ارثگذاری آن دو استدلال میکند، و به جان خود سوگند که آن حضرت بر خلاف دیگر کسانی که مدتها پس از نزول قرآن پا به عرصه گیتی نهادهاند، ارث را در این آیات شریفه مربوط به ارث حکمت و پیامبری دانسته، نه ارث در اموال، و معنای مجازی را بدان دلیل بر معنای حقیقی مقدّم داشته که نسبت به فهم آیات قرآن داناتر و اعلم بوده که اگر این تصرف و دخالت در معنای حقیقی لفظ بدون دلیل جایز بود، ابوبکر و یا دیگر کسانی که در آن روزها طرفدار او بودند نیز میتوانستند بدینگونه پاسخ حضرت زهرا علیهاالسلام را بدهند؛ با این که آنان چنین پاسخی را به آن حضرت ندادند. علاوه بر این، در اینجا قرائت دیگری نیز موجود است که میگوید: مقصود از ارث، ارث در اموال است.)(3) پس از استدلال به آیات مربوط به ارث پیامبران، حضرت به عموم آیات مربوط به ارث و عموم آیه (وصیت) استدلال نموده و تخصیص این آیات را بدون دلیل شرعی از کتاب و سنّت، کاری زشت برشمرده، با لحن و بیان کوبندهای این تخصیصِ بیجهت را بر آنان ایراد گرفته، چنین فرمود: (آیا خداوند درباره شما آیه مخصوصی نازل کرده که پدرم را با آن آیه از این عموم خارج کرده باشد.) و با این استفهام انکاری، وجود مخصّص را در قرآن مجید نفی کرده، آنگاه میفرماید: (و یا آن که شما از پدرم و از پسرعمویم، در فهم عموم و خصوص قرآن آگاهتر و داناترید؟) سپس مستقیما جانب خطاب را به ابوبکر نموده، میفرماید: (... ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ تو مطلب ناروا و سخن نامناسبی گفتهای: (لقد جِئتَ شیئا فریّا) آنگاه به وراثت حضرت سلیمان از داود علیهماالسلام اشاره فرموده، میگوید: (وَ وَرِثَ سُلَیَْمانُ دَاوُود) (نمل/ 16) و سلیمان از داود ارث برد، و به ذکر داستان یحیی بن زکریّا اشاره میفرماید که گفت: (... فَهَبْ لی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب) (مریم/ 5 6)؛ پروردگارا! از سوی خودت، به جانشینی به من ببخش که از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد.با این پرسش توبیخی، وجود مخصّص را در سنّت، بلکه مطلق وجود مخصّص را منتفی دانسته است؛ زیرا اگر مخصّصی وجود میداشت رسول خدا و یا جانشین آن حضرت به او فهمانیده، بیان میکردند و نمیتوان گفت که آنان نمیدانستند و از وجود مخصّص خبر نداشتند و یا در بیان این مسئله به آن حضرت کوتاهی کردهاند؛ زیرا در آن صورت، تفریط و اهمال در بیان حکم الهی و کتمان حق و وادار کردن به جهل و در معرض بازداشتن او از جدال و درگیری و کینهتوزی و دشمنی بیجهت و بیهوده لازم میآید که همگی اینها در مورد پیامبران الهی و جانشینانشان محال و ممتنع میباشند.) وی سپس نتیجهگیری نموده، میگوید: (برای حضرت زهرا، فقط یک راه و یک سخن باقی مانده است که با گفتن آن کلمه، غیرت آنان را برانگیخت و با بلاغت و رسایی هرچه تمامتر در گفتارش، جوش و خروش در آنان ایجاد کرد و آن جمله این بود که فرمود: "... یا این که میگویید: اهل دو آیین از یکدیگر ارث نمیبرند!" که میخواست با این جمله، بفهماند عموم آیه ارث با آنچه شما ادّعا میکنید، تخصیص نمیخورد، مگر این که بخواهید به جمله آن حضرت که فرمود: "اهل دو ملت و دو آیین مختلف از یکدیگر ارث نمیبرند." استناد کنید و بنابراین، آیا به چنین کلامی لب میگشایید و چنین جملهای را خواهید گفت؟ آیا میتوانید بگویید که من از امّت اسلامی نیستم و در زمره مسلمانان به شمار نمیآیم و از این نظر، حق ارث ندارم و با این حساب، برای کار خود، که مرا از ارث محروم ساختهاید، حجت و دلیلی دارید که در این صورت، باید گفت: (اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجعونَ).)(4) علاّمه امینی نیز در تحلیلی از این خطبه، بر آیات وارد شده تفسیری نمودهاند که (معلوم است که حقیقت میراث عبارت از انتقال مال موروث به وارث پس از مرگ او به حکم خداوند متعال است. حمل آیه بر علم و نبوّت چنان که اهل سنّت انجام دادهاند بر خلاف آیه شریفه است؛ زیرا نبوّت و علم به ارث نمیرسند. نبوّت دایر مدار مصالح عمومی است و از روز نخست آفرینش، در پیشگاه پروردگار مشخص و معیّن گشته و خداوند داناتر است که رسالت و مأموریت خود را در چه کسی و در چه جایی قرار دهد؛ نسبت و وراثت دخالتی در آن ندارد. همانگونه که دعا و درخواست از خداوند اثری برای گزینش و اختیار الهی ندارد، علم نیز متوقف بر آموزش و فراگیری است و مربوط به کسی میشود که خود را در معرض آن قرار دهد. به خاطر ضعف و ناتوانی شما، هر کس از راه میرسید میتوانست شما را نابود کند، جرعهای برای هر تشنه و طعمهای برای هر گرسنه و آتشگیره هر شعلهای بودید، زیر پای دیگران له شده بودید، آبهای گندیده میآشامیدید و برگ درختان میچیدید، ذلیل و توسری خور بودید.علاوه بر این، زکریّا علیهالسلام از خداوند درخواست کرد که از فرزندانش کسی را وارث او قرار دهد که وجود وی مانع و حاجب از دیگر افراد خویشاوند و فامیل و پسر عموهایش باشد و این ممنوعیت تنها با میراث اموال مناسبت دارد و معنا ندارد که بخواهد موالی و خویشاوندانش را از علم و نبوّت مانع شود. وی در ادامه میگوید: (نکته دیگر این که شرط کرد که این ولی و وارث مورد پسند باشد، در آنجا که گفت: (واجعلهُ ربِّ رضیا)،(مریم/6) و این درخواست پسندیده بودن با نبوّت و رسالت سازگار نیست؛ زیرا عصمت و تقدّس در ویژگیهای نفسانی و ملکات روحی هیچگاه از پیامبران جدا نیست و بنابراین، درخواست این خصوصیت بیمعنا و بیهوده است. ... و اما این که حکم مخصوص حضرت رسول باشد، این سخن مستلزم آن است که عموم آیات ارث را تخصیص بزنیم؛ مانند آیات (یُوصِیکُمُ اللهُ فِی اَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْن) (نساء/11)؛ (وَ أُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ الله) (انفال/75)؛ (إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوف.) (بقره/180) قرآن مجید را جز با دلیل ثابت و مسلّم نمیتوان تخصیص زد و خبر واحدی که عمل به ظاهر آن به خاطر مخالفتش با سیره تمام پیامبران گذشته امکان ندارد، نمیتواند مخصّص عموم آیات ارث باشد.(5) ابن ابی الحدید نیز ضمن ذکر روایاتی مینویسد: (مردم میپندارند که نزاع فاطمه با ابوبکر در دو چیز بوده: در میراث و در نحله. من در احادیث یافتم که آن حضرت در مسئله سومی با او نزاع داشته و ابوبکر او را از آنها نیز منع کرده بود که عبارت بود از سهم ذوی القربی.)(6) علاّمه مظفّر در دلائل الصدق آورده است: (حضرت زهرا حق چهارمی نیز داشت که مربوط به خمس غنایمی بود که پس از پیامبر حادث میگردیدند؛ چون ابوبکر، همانگونه که خمس اهل بیت علیهمالسلام را که در زمان رسول خدا (مانند خمس خیبر) مالک شده بودند گرفته بود، آنها را از خمس غنایمی که پس از آن حضرت حادث شده بود نیز منع کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام درباره آنها نیز با او به نزاع پرداخت و اخبار در این مورد بسیارند.)(7) پینوشتها: 1- علاّمه مجلسی ذیل این بخش از خطبه میفرماید: (در بین مفسّران مشهور است که این آیه درباره آن عده یهودیانی نازل شد که پیمان خود را شکستند و با احزاب همکاری کردند و تصمیم گرفتند حضرت رسول را از مدینه بیرون کنند و به پیمانشکنی و جنگ پرداختند.) و ادامه میدهد: (همچنین گفته شده است که درباره مشرکان قریش و اهالی مکّه نازل شده که پیمان خود را با پیامبر و مؤمنان، که قرار گذاشته بودند با دشمنان آنان همکاری نکنند (صلح حدیبیه)، شکستند و قبیله "بنیبکر" را علیه "خزاعه" یاری کردند و تصمیم گرفتند حضرت را از مکّه بیرون کنند. اینان در "دارالندوه" گرد آمدند و شیطان، که به صورت پیرمرد نجدی بر آنان ظاهر شده بود، آنها را راهنمایی کرد ... .) در واقع، از آن زمان دشمنی و مخالفت با رسول خدا را آغاز نمودند و جنگ بدر و پیمانشکنی را از این زمان شروع کردند. اما مقصود حضرت زهرا علیهاالسلام از مردمی که عهد و میثاق خود را شکستند، یا همانهایی هستند که در آیه شریفه از آنان نامبرده شده است که در این صورت، بیانکننده وجوب جنگ با غاصبان خلافت و ربایندگان حق آن حضرت است که پیمان و عهدی را که با رسول خدا در مورد وصیت آن حضرت و نسبت به خویشاوندان و اهل بیتش بستند، نقض کردند؛ همانگونه که خداوند قتال با پیمانشکنان قریش را واجب فرموده بود، و یا اینکه مقصود حضرت زهرا علیهاالسلام جنگ با غاصبان حق اهل بیت علیهمالسلام است و مقصود از پیمانشکنی آنان نقض همان عهدی بود که با رسول خدا بسته بودند که از آن حضرت اطاعت کرده، پیرو اوامر و نواهی او باشند و در باطن با او دشمنی نکنند، اما این عهد و پیمان را شکستند و به دستورات آن حضرت عمل نکردند و مقصود از (اخراج رسول) اخراج کسی است که همچون پیامبر و نفس آن حضرت و جانشین او در دستورات و اوامر و نواهی است که او را از مقام خلافت بیرون کرده، دستورات حضرت را در مورد اهل بیتش نادیده گرفتند، که در این صورت، ذکر آیه قرآن در ضمن فرمایش حضرت زهرا علیهاالسلام یک نحوه اقتباس از قرآن مجید است. (محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 8، ص 109.) 2- قد کانَ بَعْدَکَ انباءٌ و هَنبثَةٌ لو کُنتَ شاهدها لم تکبر الخَطْبُ انّا فقدناک فَقْدَ الارضِ و اِبلها واختَلَّ قومُک فاشْهَدْهم و قد نکبوُا و کُلُّ اهلٍ له قربی و منزلةٌ عِند الالهِ علی الاَدنَینِ مقتربٌ اَبدَتْ رجالٌ لنا نجوی صُدورِهم لمّا مَضَیتَ و حالَتْ دونکَ التُّربُ تجَهَّمَتْنا رجالٌ واستُخِفَّ بِنا لما فقدِتَ و کُلُّ الارضِ مَغتَصَبٌ و کُنتَ بَدرا و نورا یُستَضاءُ به علیک تُنْزَلُ مِن ذِیالعزَّةِ الکُتُبِ و کان جبریلُ بالآیاتِ یُؤنِسنا فَقَد فُقِدْتَ فَکُلُّ الخیرِ مُحتَجِبٌ فلیتَ قبلَکَ کانَ الموتُ صادَفَنا لمّا مَضَیْتَ و حالَتْ دونَ الْکُتبُ انّا رُزِئنا بما لم یُزْرَءْ ذُوشَجَنٍ مِن البَریّةِ لاعجمٌ و لا عَرَبٌ. 16. سیّد شرفالدین عاملی، النص و الاجتهاد، ص 103 109. 17. همان. 18. عبدالحسین احمد الامینی النجفی، الغدیر فی الکتاب و السنّه و الادب، بیروت، دارالکتب العربی، 1397 ق، ج 7، ص 190 197. 19. ابن ابی الحدید، پیشین، ج 16، ص 230 231. 20. محمّدحسن مظفّر، دلائل الصدق؛ دراسة علمیة عن الدلائل، مرتضی الحکمی، قاهره، دارالعلم، 1396، ج 3، ص 75. منبع: مجله بانوان شیعه، ش 4، معصومه ریعان
متن خطبه فدکیه
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از معرفی خود در این قسمت به عنوان دختر رسول خدا، درباره شیوه زندگی مردم در زمان ظهور پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله و روش برخورد آن حضرت با این اوضاع، با استشهاد به آیه (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِکُم) (توبه/ 128) میفرماید: پیامبری از خود شما برایتان آمد که آنچه شما را به زحمت میانداخت بر او دشوار بود، نسبت به (خیر و صلاح) شما علاقه شدید داشت، و به ایمانآورندگان مهربان و دلسوز بود. سپس در تبیین آیه مزبور ادامه میدهد: (... آن حضرت رسالت خویش را ابلاغ و بیم و انذار و اندرز خود را اظهار و از مسلک و روش مشرکان برکنار بود، کمر آنان را شکست و حلقوم ایشان را فشرد و با حکمت و پند نیکو، ایشان را به راه پروردگارش دعوت نمود، بتها را شکست و گردنفرازان را سرکوب کرد تا آنکه جمع ایشان شکست خورده پا به فرار گذاشتند.)
ابن ابی الحدید نیز ضمن ذکر روایاتی مینویسد: (مردم میپندارند که نزاع فاطمه با ابوبکر در دو چیز بوده: در میراث و در نحله. من در احادیث یافتم که آن حضرت در مسئله سومی با او نزاع داشته و ابوبکر او را از آنها نیز منع کرده بود که عبارت بود از سهم ذوی القربی.) آنگاه با اشاره به مسلمانان و حقخواهی ایشان در آن دوران سخت ایمان آوردن، میفرماید: (شما به همراه سپیدرویان پاکنهاد، گویای کلمه اخلاص شدید، و حال آن که (کنتم علی شَفا حُفرةٍ مِن النارِ) (آل عمران/ 103) بر لبه پرتگاه جهنم بودید. به خاطر ضعف و ناتوانی شما، هر کس از راه میرسید میتوانست شما را نابود کند، جرعهای برای هر تشنه و طعمهای برای هر گرسنه و آتشگیره هر شعلهای بودید، زیر پای دیگران له شده بودید، آبهای گندیده میآشامیدید و برگ درختان میچیدید، ذلیل و توسری خور بودید.) سپس به آیه (تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ) (انفال/ 26) اشاره مینماید که (شما وحشت داشتید دیگران از اطراف به شما هجوم آورند، و خداوند به واسطه فیض وجود رسول خدا، شما را از آن گرفتاریها نجات داد.)
و سپس اشاره میفرماید: شما را از کلیه گرفتاریهای دیگر نیز در هر زمان رهانید) و به آیه (کُلَّمَا أَوْ قَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ) (مائده/ 64) استناد میجوید.
علاّمه مظفّر در دلائل الصدق آورده است: (حضرت زهرا حق چهارمی نیز داشت که مربوط به خمس غنایمی بود که پس از پیامبر حادث میگردیدند؛ چون ابوبکر، همانگونه که خمس اهل بیت علیهمالسلام را که در زمان رسول خدا (مانند خمس خیبر) مالک شده بودند گرفته بود، آنها را از خمس غنایمی که پس از آن حضرت حادث شده بود نیز منع کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام درباره آنها نیز با او به نزاع پرداخت و اخبار در این مورد بسیارند.)پس از فرمایشهای دیگری، به طرح فتنهها و بروز نفاقها پس از رسول خدا و سرگشتگی مردم و حیرت ایشان میپردازد و با آیه (أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَُمحِیطَةٌ بِالْکَافِرِین) (توبه/ 49) وقایع را شرح میدهد و به پشت سر انداختن قرآن و بازگشت به جاهلیت نویدشان میدهد و آن را جایگزین بدی میخواند: (بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلا) (کهف/50) و چنین کاری را خسران تفسیر مینماید: (وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِین) (آل عمران/ 85) و آنگاه پس از توضیحات دیگری از این واقعه، به مسئله قطعی ارث خویش از پیامبر اشاره کرده، میفرماید: شما پنداشتهاید که ما ارثی نمیبریم؟ (أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُون) (مائده/50) آیا از دستورات دوران جاهلیت پیروی میکنند؟ برای مردمی که باور دارند، چه کسی از خداوند بهتر دستور میدهد و داوری میکند؟
زکریّا علیهالسلام از خداوند درخواست کرد که از فرزندانش کسی را وارث او قرار دهد که وجود وی مانع و حاجب از دیگر افراد خویشاوند و فامیل و پسر عموهایش باشد و این ممنوعیت تنها با میراث اموال مناسبت دارد و معنا ندارد که بخواهد موالی و خویشاوندانش را از علم و نبوّت مانع شود.سپس مستقیما جانب خطاب را به ابوبکر نموده، میفرماید: (... ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ تو مطلب ناروا و سخن نامناسبی گفتهای: (لقد جِئتَ شیئا فریّا) آنگاه به وراثت حضرت سلیمان از داود علیهماالسلام اشاره فرموده، میگوید: (وَ وَرِثَ سُلَیَْمانُ دَاوُود) (نمل/ 16) و سلیمان از داود ارث برد، و به ذکر داستان یحیی بن زکریّا اشاره میفرماید که گفت: (... فَهَبْ لی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب) (مریم/ 5 6)؛ پروردگارا! از سوی خودت، به جانشینی به من ببخش که از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد.
در ادامه، به آیات ذیل استناد میجوید:(وَ اُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ اَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ الله) (انفال/ 75)؛ و خویشاوندان برخی نسبت به برخی دیگر در کتاب خدا مقدّم میباشند. (یُوصِیکُمُ اللهُ فِی اَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْن) (نساء/11) و خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند که پسر دو برابر دختر سهم ببرد و (اِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِین) (بقره/ 18) اگر مالی از خود جای گذاشت، برای پدر و مادر و خویشاوندان به گونه خیر و شناخته شده و معروف وصیت کند و این برای پرهیزگاران کاری درست و شایسته است. و ادامه میدهد: شما پنداشتهاید که من بهرهای نداشته، از پدرم ارث نمیبرم و هیچ رابطه و پیوندی بین ما نیست؛ در همین زمینه، با اقتباس از آیه 67 سوره انعام و آیه 39 سوره هود میفرماید: (شما خود را نسبت به عام و خاص قرآن، از پدر و پسرعمویم داناتر میدانید. پس (این شما و این فدک که) همچون شتر مهار کشیده و بار کرده در اختیار شما باشد و روز واپسین و رستاخیز تو و آن (فدک) با هم روبهرو خواهید شد ... (لِکُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُون)؛ (مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیم)؛ هر رویدادی را جایگاهی است و به زودی خواهید دانست که بر چه کسی عذاب خوارکننده فرود آمده، شکنجهای پایدار وارد خواهد شد. همچون قصّه گناهکاران نوح، هم غرق میشوید و هم عذابی جاودانه در انتظارتان است.
پس از استدلال به آیات مربوط به ارث پیامبران، حضرت به عموم آیات مربوط به ارث و عموم آیه (وصیت) استدلال نموده و تخصیص این آیات را بدون دلیل شرعی از کتاب و سنّت، کاری زشت برشمرده، با لحن و بیان کوبندهای این تخصیصِ بیجهت را بر آنان ایراد گرفته، چنین فرمود: (آیا خداوند درباره شما آیه مخصوصی نازل کرده که پدرم را با آن آیه از این عموم خارج کرده باشد.) و با این استفهام انکاری، وجود مخصّص را در قرآن مجید نفی کرده، آنگاه میفرماید: (و یا آن که شما از پدرم و از پسرعمویم، در فهم عموم و خصوص قرآن آگاهتر و داناترید؟)
آن حضرت از بازگشت مردم پس از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شکوه میکند که (وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلَیَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیْئًا وَ سَیَجْزِی اللهُ الشَّاکِرِین) (آلعمران/144)؛ محمّد صلیاللهعلیهوآله فرستاده کسی است که پیش از او نیز فرستادگانی آمدهاند. آیا گر بمیرد یا کشته شود شما به گذشته خود برمیگردید؟ و هر کس به گذشته خود برگردد هرگز زیانی به خداوند وارد نیاورده است و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. و فریاد برمیآورد: (ای قوم اوس و خزرج! آیا میراث پدرم بلعیده شود، در حالی که شما مرا میبینید و صدای مرا میشنوید و آغاز و فرجام کار به شما برمیگردد و زمام امور در دست شماست؟) و با شِکوه از پنهانکاری مردم و چشمپوشی آنان از حق و انحراف از راه راست، با استناد به آیه (اَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَ هَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُم بَدَؤُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤُمِنِین) (توبه/13) میفرماید: آیا با مردمی که پیمانهای خود را شکسته و برای بیرون کردن پیامبر تصمیم گرفتهاند نمیجنگید، با آن که جنگ را آغاز کردهاند؟ آیا از آنان میترسید با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر ایمان آورده و دین را باور کردهاید؟ (1)
در ادامه بیانات تند و گزنده خطبه، حضرت زهرا علیهاالسلام رفاهطلبی و تمایل به زندگی راحت را عامل این چرخش دانسته، میفرماید:(إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ) (ابراهیم/8) اگر شما و همه کسانی که در روی زمین زندگی میکنند کافر شوید، بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است. و با خشم اظهار میدارد: (این سخنان خروشی بودند که از جان برآمد و آهی بودند که از خشم من برخاستند و از بیتابی و توانفرسایی من حکایت میکردند ...
در این گفتوگو، حقخواهی و ادعای مالکیت زمینی مطرح است که غصب آن نقطه آغاز حمله به شخصیت معنوی و مادی اهل بیت علیهمالسلام بود و نشان از موضعگیری مستبدّانه خلیفه چند روزه در برخورد با هر نوع مخالفت در مقابله با خلافت جدید داشت و از اینرو، قدرتمندترین و سرشناسترین مخالفان به عنوان اولین مقابلهگران سقیفه را انتخاب کرد تا همه مسلمانان پس از آن عبرت گرفته، توان هر نوع سرکشی و تمرّدی را از دست بدهند.
آنچه را شما انجام میدهید پیشروی پروردگار است و او ناظر و بینا: (وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ) (شعراء/227) و به زودی ستمکاران خواهند دانست به چه جایگاهی بازگشت میکنند! و ادامه میدهد: (من دختر پیامبر، هشداردهنده شمایم که شما را از عذاب سرسخت پیش رویتان بیم میداد. (فاعلَموا إِنَّا عَامِلُونَ وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُون) (اقتباس از آیات 121 و 122 سوره هود)؛ پس هر کاری میخواهید انجام دهید که ما هم کار خود را انجام خواهیم داد و چشم به راه باشید که ما هم منتظریم.
در این فراز از سخن، ابوبکر با دلجویی و آرامش تلاش میکند تا حضرت را از خشم فرونشاند و در عین حال، حکم خویش را در مورد (فدک) و اموال باقی مانده از رسول خدا ابراز نماید؛ میگوید: (ما آنچه را که شما در نظر دارید، در راه خرید اسلحه و ساز و برگ جنگی خرج کردهایم تا به وسیله آنها، مسلمانان با کافران هماورد باشند.) آنگاه در این تصمیمگیری به اجماع عموم مسلمانان تکیه کرد و از این که نمیتواند خلاف دستور پیامبر کاری کند و باید این اموال به ولیّ پس از وی سپرده شود، از اموال شخصی خویش پیشکش کرده، میگوید: در آنچه در اختیار شخص من است و از اموال من به شمار میرود، هر دستوری که بفرمایید اجرا میشود. آیا شما صلاح میدانید که من در این مورد، خلاف پدرت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله عمل کنم؟
در این هنگام، حضرت زهرا علیهاالسلام به خروش آمده، میفرماید: (سبحان الله! ... هیچگاه رسول خدا از کتاب خدا رویگردان و نسبت به احکام او مخالف نبود، بلکه پیرو قرآن و سورههای آن بود. آیا شما با نیرنگ و فریب، اجماع کرده، بهانهای دروغین بر او بستهاید؟) و سپس به قرآن اشاره نموده، میفرماید: (این کتاب خدا، که داوری دادگر است و بیان آن حل و فصل میکند، میفرماید: درخواست زکریّا از خداوند آن بود که به او فرزندی بدهد و گفت: (یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب) (مریم/6) و (وَ وَرِثَ سُلَیَْمانُ دَاوُود)(نمل/16) آن فرزند وارث من و آل یعقوب باشد و سلیمان از داود ارث برد.
بلکه کارهای زشتتان بر دلهایتان نقش بسته، گوشها و چشمهایتان را فراگرفته است. به چه جای بدی برگشتید و به چه وضع بدی گرفتار شدهاید! به چیز بدی اشاره کردهاید و به معاوضه نامناسب و بدی رضا دادهاید! به خدا سوگند! هنگامی که پردهها به یک سو زده شوند بارش را سنگین و پیامدش را خطرناک خواهید یافت و زیان و ضرر به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، خداوند متعال در آنچه توزیع و تقسیم کرده، سهم هر کسی را تعیین و مقدار واجب و حتمی از میراث را مشخص ساخته است. سهم پسران و دختران را به گونهای واضح و روشن بیان داشته، بهانهجویی یاوهسرایی را باطل ساخته و از بدگمانی و شبهه افراد وامانده در آینده جلوگیری نموده است. نه، چنین نیست: (بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا تَصِفُون) (یوسف/18)؛ بلکه شما خودتان را گول زده و نفوس شما کاری (قبیح) را برایتان با جلوهای زیبا نمایش دادهاند. و من بردباری و صبری نیکو خواهم کرد و بر آنچه شما توصیف میکنید، از خداوند کمک میجویم.)
در اینجا نیز ابوبکر به این بهانه که خلافت را مردم به گردن وی انداختهاند و بر آنان مستبدّانه حاکم نشده، مسلمانان را به داوری بین خود و حضرت فرامیخواند.
حضرت در آخرین فراز، با دلی آکنده از غم، مردم را به تدبّر در قرآن فراخوانده، میفرماید: (ای مردم که شتابان به گفتار باطل روی آورده، کار زشت زیانبار را با دیده اغماض نگریسته، آن را پذیرفتهاید! (أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)(محمد/24) آیا در قرآن اندیشه نمیکنند (نمیکنید) یا این که بر دلهایشان (دلهایتان) قفل است؟ نه چنین است، (بَل رَانَ عَلی قلوبِکم) (اشاره به آیه 14 مطفّفین)، بلکه کارهای زشتتان بر دلهایتان نقش بسته، گوشها و چشمهایتان را فراگرفته است. به چه جای بدی برگشتید و به چه وضع بدی گرفتار شدهاید! به چیز بدی اشاره کردهاید و به معاوضه نامناسب و بدی رضا دادهاید! به خدا سوگند! هنگامی که پردهها به یک سو زده شوند بارش را سنگین و پیامدش را خطرناک خواهید یافت و زیان و ضرر به دنبال خواهد داشت.
در این هنگام، حضرت زهرا علیهاالسلام به خروش آمده، میفرماید: (سبحان الله! ... هیچگاه رسول خدا از کتاب خدا رویگردان و نسبت به احکام او مخالف نبود، بلکه پیرو قرآن و سورههای آن بود. آیا شما با نیرنگ و فریب، اجماع کرده، بهانهای دروغین بر او بستهاید؟)
سپس در آخرین فرمایشهای خویش، با تکیه بر دو آیه از قرآن کریم، میفرماید: (وَ بَدَا لَهُم مِنَ اللَهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ)(زمر/47)؛ (وَ خَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُون) (غافر/78)؛ و از پروردگارتان آنچه را که حساب نمیکردید و به ذهنتان نمیآمد، برایتان آشکار خواهد شد و در آن هنگام، آنها که بر باطل هستند، زیان خواهند دید. و در انتها، با سرودن اشعاری خطاب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، به منزل برگشت. (2)
در این گفتوگو، حقخواهی و ادعای مالکیت زمینی مطرح است که غصب آن نقطه آغاز حمله به شخصیت معنوی و مادی اهل بیت علیهمالسلام بود و نشان از موضعگیری مستبدّانه خلیفه چند روزه در برخورد با هر نوع مخالفت در مقابله با خلافت جدید داشت و از اینرو، قدرتمندترین و سرشناسترین مخالفان به عنوان اولین مقابلهگران سقیفه را انتخاب کرد تا همه مسلمانان پس از آن عبرت گرفته، توان هر نوع سرکشی و تمرّدی را از دست بدهند. بدینروی، حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان مدافع امامت حضرت علی علیهالسلام و حق ارث خویش، باید به چیزی استناد کند که فصلالخطاب همه رویاروییها بوده و غیر قابل انکار باشد. او به قرآن مجید استناد کرده، مضمون کامل کلام را در اقتباس یا استشهاد از آیات برمیگزیند و این، هم به معنای اعلام یک رویارویی باطنی و درونی با عنصر حکومتی حاضر است و هم به معنای کشف موضوع پشت سر انداختن قرآن توسط حاکمان وقت، و همه مسلمانان را به تأمّلی سخت بر تفسیر مجدّد آیات دعوت مینماید.
حضرت با خشم اظهار میدارد: (این سخنان خروشی بودند که از جان برآمد و آهی بودند که از خشم من برخاستند و از بیتابی و توانفرسایی من حکایت میکردند ... آنچه را شما انجام میدهید پیشروی پروردگار است و او ناظر و بینا.علاّمه سید شرف الدین در تحلیل مفصّلی از این خطبه، به رموز تفسیری آن پرداخته، چگونگی تفسیر هر یک از آیات مطرح شده را بیان مینماید. وی در بخشی از این تبیین آورده است: (ببینید چگونه در آغاز، بر اثر گذاردن پیامبران، به دو آیه مربوط به داود و زکریّا علیهماالسلام، به صراحت در ارثگذاری آن دو استدلال میکند، و به جان خود سوگند که آن حضرت بر خلاف دیگر کسانی که مدتها پس از نزول قرآن پا به عرصه گیتی نهادهاند، ارث را در این آیات شریفه مربوط به ارث حکمت و پیامبری دانسته، نه ارث در اموال، و معنای مجازی را بدان دلیل بر معنای حقیقی مقدّم داشته که نسبت به فهم آیات قرآن داناتر و اعلم بوده که اگر این تصرف و دخالت در معنای حقیقی لفظ بدون دلیل جایز بود، ابوبکر و یا دیگر کسانی که در آن روزها طرفدار او بودند نیز میتوانستند بدینگونه پاسخ حضرت زهرا علیهاالسلام را بدهند؛ با این که آنان چنین پاسخی را به آن حضرت ندادند. علاوه بر این، در اینجا قرائت دیگری نیز موجود است که میگوید: مقصود از ارث، ارث در اموال است.)(3)
پس از استدلال به آیات مربوط به ارث پیامبران، حضرت به عموم آیات مربوط به ارث و عموم آیه (وصیت) استدلال نموده و تخصیص این آیات را بدون دلیل شرعی از کتاب و سنّت، کاری زشت برشمرده، با لحن و بیان کوبندهای این تخصیصِ بیجهت را بر آنان ایراد گرفته، چنین فرمود: (آیا خداوند درباره شما آیه مخصوصی نازل کرده که پدرم را با آن آیه از این عموم خارج کرده باشد.) و با این استفهام انکاری، وجود مخصّص را در قرآن مجید نفی کرده، آنگاه میفرماید: (و یا آن که شما از پدرم و از پسرعمویم، در فهم عموم و خصوص قرآن آگاهتر و داناترید؟)
سپس مستقیما جانب خطاب را به ابوبکر نموده، میفرماید: (... ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ تو مطلب ناروا و سخن نامناسبی گفتهای: (لقد جِئتَ شیئا فریّا) آنگاه به وراثت حضرت سلیمان از داود علیهماالسلام اشاره فرموده، میگوید: (وَ وَرِثَ سُلَیَْمانُ دَاوُود) (نمل/ 16) و سلیمان از داود ارث برد، و به ذکر داستان یحیی بن زکریّا اشاره میفرماید که گفت: (... فَهَبْ لی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب) (مریم/ 5 6)؛ پروردگارا! از سوی خودت، به جانشینی به من ببخش که از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد.با این پرسش توبیخی، وجود مخصّص را در سنّت، بلکه مطلق وجود مخصّص را منتفی دانسته است؛ زیرا اگر مخصّصی وجود میداشت رسول خدا و یا جانشین آن حضرت به او فهمانیده، بیان میکردند و نمیتوان گفت که آنان نمیدانستند و از وجود مخصّص خبر نداشتند و یا در بیان این مسئله به آن حضرت کوتاهی کردهاند؛ زیرا در آن صورت، تفریط و اهمال در بیان حکم الهی و کتمان حق و وادار کردن به جهل و در معرض بازداشتن او از جدال و درگیری و کینهتوزی و دشمنی بیجهت و بیهوده لازم میآید که همگی اینها در مورد پیامبران الهی و جانشینانشان محال و ممتنع میباشند.)
وی سپس نتیجهگیری نموده، میگوید: (برای حضرت زهرا، فقط یک راه و یک سخن باقی مانده است که با گفتن آن کلمه، غیرت آنان را برانگیخت و با بلاغت و رسایی هرچه تمامتر در گفتارش، جوش و خروش در آنان ایجاد کرد و آن جمله این بود که فرمود: "... یا این که میگویید: اهل دو آیین از یکدیگر ارث نمیبرند!" که میخواست با این جمله، بفهماند عموم آیه ارث با آنچه شما ادّعا میکنید، تخصیص نمیخورد، مگر این که بخواهید به جمله آن حضرت که فرمود: "اهل دو ملت و دو آیین مختلف از یکدیگر ارث نمیبرند." استناد کنید و بنابراین، آیا به چنین کلامی لب میگشایید و چنین جملهای را خواهید گفت؟ آیا میتوانید بگویید که من از امّت اسلامی نیستم و در زمره مسلمانان به شمار نمیآیم و از این نظر، حق ارث ندارم و با این حساب، برای کار خود، که مرا از ارث محروم ساختهاید، حجت و دلیلی دارید که در این صورت، باید گفت: (اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجعونَ).)(4)
علاّمه امینی نیز در تحلیلی از این خطبه، بر آیات وارد شده تفسیری نمودهاند که (معلوم است که حقیقت میراث عبارت از انتقال مال موروث به وارث پس از مرگ او به حکم خداوند متعال است. حمل آیه بر علم و نبوّت چنان که اهل سنّت انجام دادهاند بر خلاف آیه شریفه است؛ زیرا نبوّت و علم به ارث نمیرسند. نبوّت دایر مدار مصالح عمومی است و از روز نخست آفرینش، در پیشگاه پروردگار مشخص و معیّن گشته و خداوند داناتر است که رسالت و مأموریت خود را در چه کسی و در چه جایی قرار دهد؛ نسبت و وراثت دخالتی در آن ندارد. همانگونه که دعا و درخواست از خداوند اثری برای گزینش و اختیار الهی ندارد، علم نیز متوقف بر آموزش و فراگیری است و مربوط به کسی میشود که خود را در معرض آن قرار دهد.
به خاطر ضعف و ناتوانی شما، هر کس از راه میرسید میتوانست شما را نابود کند، جرعهای برای هر تشنه و طعمهای برای هر گرسنه و آتشگیره هر شعلهای بودید، زیر پای دیگران له شده بودید، آبهای گندیده میآشامیدید و برگ درختان میچیدید، ذلیل و توسری خور بودید.علاوه بر این، زکریّا علیهالسلام از خداوند درخواست کرد که از فرزندانش کسی را وارث او قرار دهد که وجود وی مانع و حاجب از دیگر افراد خویشاوند و فامیل و پسر عموهایش باشد و این ممنوعیت تنها با میراث اموال مناسبت دارد و معنا ندارد که بخواهد موالی و خویشاوندانش را از علم و نبوّت مانع شود.
وی در ادامه میگوید: (نکته دیگر این که شرط کرد که این ولی و وارث مورد پسند باشد، در آنجا که گفت: (واجعلهُ ربِّ رضیا)،(مریم/6) و این درخواست پسندیده بودن با نبوّت و رسالت سازگار نیست؛ زیرا عصمت و تقدّس در ویژگیهای نفسانی و ملکات روحی هیچگاه از پیامبران جدا نیست و بنابراین، درخواست این خصوصیت بیمعنا و بیهوده است.
... و اما این که حکم مخصوص حضرت رسول باشد، این سخن مستلزم آن است که عموم آیات ارث را تخصیص بزنیم؛ مانند آیات (یُوصِیکُمُ اللهُ فِی اَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْن) (نساء/11)؛ (وَ أُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ الله) (انفال/75)؛ (إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوف.) (بقره/180)
قرآن مجید را جز با دلیل ثابت و مسلّم نمیتوان تخصیص زد و خبر واحدی که عمل به ظاهر آن به خاطر مخالفتش با سیره تمام پیامبران گذشته امکان ندارد، نمیتواند مخصّص عموم آیات ارث باشد.(5)
ابن ابی الحدید نیز ضمن ذکر روایاتی مینویسد: (مردم میپندارند که نزاع فاطمه با ابوبکر در دو چیز بوده: در میراث و در نحله. من در احادیث یافتم که آن حضرت در مسئله سومی با او نزاع داشته و ابوبکر او را از آنها نیز منع کرده بود که عبارت بود از سهم ذوی القربی.)(6)
علاّمه مظفّر در دلائل الصدق آورده است: (حضرت زهرا حق چهارمی نیز داشت که مربوط به خمس غنایمی بود که پس از پیامبر حادث میگردیدند؛ چون ابوبکر، همانگونه که خمس اهل بیت علیهمالسلام را که در زمان رسول خدا (مانند خمس خیبر) مالک شده بودند گرفته بود، آنها را از خمس غنایمی که پس از آن حضرت حادث شده بود نیز منع کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام درباره آنها نیز با او به نزاع پرداخت و اخبار در این مورد بسیارند.)(7)
پینوشتها:
1- علاّمه مجلسی ذیل این بخش از خطبه میفرماید: (در بین مفسّران مشهور است که این آیه درباره آن عده یهودیانی نازل شد که پیمان خود را شکستند و با احزاب همکاری کردند و تصمیم گرفتند حضرت رسول را از مدینه بیرون کنند و به پیمانشکنی و جنگ پرداختند.) و ادامه میدهد: (همچنین گفته شده است که درباره مشرکان قریش و اهالی مکّه نازل شده که پیمان خود را با پیامبر و مؤمنان، که قرار گذاشته بودند با دشمنان آنان همکاری نکنند (صلح حدیبیه)، شکستند و قبیله "بنیبکر" را علیه "خزاعه" یاری کردند و تصمیم گرفتند حضرت را از مکّه بیرون کنند. اینان در "دارالندوه" گرد آمدند و شیطان، که به صورت پیرمرد نجدی بر آنان ظاهر شده بود، آنها را راهنمایی کرد ... .) در واقع، از آن زمان دشمنی و مخالفت با رسول خدا را آغاز نمودند و جنگ بدر و پیمانشکنی را از این زمان شروع کردند.
اما مقصود حضرت زهرا علیهاالسلام از مردمی که عهد و میثاق خود را شکستند، یا همانهایی هستند که در آیه شریفه از آنان نامبرده شده است که در این صورت، بیانکننده وجوب جنگ با غاصبان خلافت و ربایندگان حق آن حضرت است که پیمان و عهدی را که با رسول خدا در مورد وصیت آن حضرت و نسبت به خویشاوندان و اهل بیتش بستند، نقض کردند؛ همانگونه که خداوند قتال با پیمانشکنان قریش را واجب فرموده بود، و یا اینکه مقصود حضرت زهرا علیهاالسلام جنگ با غاصبان حق اهل بیت علیهمالسلام است و مقصود از پیمانشکنی آنان نقض همان عهدی بود که با رسول خدا بسته بودند که از آن حضرت اطاعت کرده، پیرو اوامر و نواهی او باشند و در باطن با او دشمنی نکنند، اما این عهد و پیمان را شکستند و به دستورات آن حضرت عمل نکردند و مقصود از (اخراج رسول) اخراج کسی است که همچون پیامبر و نفس آن حضرت و جانشین او در دستورات و اوامر و نواهی است که او را از مقام خلافت بیرون کرده، دستورات حضرت را در مورد اهل بیتش نادیده گرفتند، که در این صورت، ذکر آیه قرآن در ضمن فرمایش حضرت زهرا علیهاالسلام یک نحوه اقتباس از قرآن مجید است. (محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 8، ص 109.)
2- قد کانَ بَعْدَکَ انباءٌ و هَنبثَةٌ لو کُنتَ شاهدها لم تکبر الخَطْبُ
انّا فقدناک فَقْدَ الارضِ و اِبلها واختَلَّ قومُک فاشْهَدْهم و قد نکبوُا
و کُلُّ اهلٍ له قربی و منزلةٌ عِند الالهِ علی الاَدنَینِ مقتربٌ
اَبدَتْ رجالٌ لنا نجوی صُدورِهم لمّا مَضَیتَ و حالَتْ دونکَ التُّربُ
تجَهَّمَتْنا رجالٌ واستُخِفَّ بِنا لما فقدِتَ و کُلُّ الارضِ مَغتَصَبٌ
و کُنتَ بَدرا و نورا یُستَضاءُ به علیک تُنْزَلُ مِن ذِیالعزَّةِ الکُتُبِ
و کان جبریلُ بالآیاتِ یُؤنِسنا فَقَد فُقِدْتَ فَکُلُّ الخیرِ مُحتَجِبٌ
فلیتَ قبلَکَ کانَ الموتُ صادَفَنا لمّا مَضَیْتَ و حالَتْ دونَ الْکُتبُ
انّا رُزِئنا بما لم یُزْرَءْ ذُوشَجَنٍ مِن البَریّةِ لاعجمٌ و لا عَرَبٌ.
16. سیّد شرفالدین عاملی، النص و الاجتهاد، ص 103 109.
17. همان.
18. عبدالحسین احمد الامینی النجفی، الغدیر فی الکتاب و السنّه و الادب، بیروت، دارالکتب العربی، 1397 ق، ج 7، ص 190 197.
19. ابن ابی الحدید، پیشین، ج 16، ص 230 231.
20. محمّدحسن مظفّر، دلائل الصدق؛ دراسة علمیة عن الدلائل، مرتضی الحکمی، قاهره، دارالعلم، 1396، ج 3، ص 75.
منبع:
مجله بانوان شیعه، ش 4، معصومه ریعان
- [سایر] خطبه فدک چه آموزه هایی دارد؟
- [سایر] خطبه فدکیه در کجا آورده شده لطفا سریع پاسخ دهید؟
- [سایر] اسناد و منابع و راویان خطبه فدکیه چه کسانی هستند؟
- [سایر] خطبه فدکیه در چه منابعی ذکر شده است؟
- [سایر] در خطبه حضرت زهرا(فدکیه) آمده است: (و طاعتنا نظاماً للملة و امامتنا اماناً للفُرقة). این مسئله را چگونه میتوان اثبات کرد؟ یا برای دیگران شرح داد؟
- [سایر] متن و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا س را بیان کنید؟
- [سایر] علت ایراد خطبه فدکیّه از سوی حضرت زهرا(س) چه بود؟
- [سایر] لطفا متن و ترجمه خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را برای من بفرستید ؟
- [سایر] آیا خطبه فدکیه در منابع اهل سنت هم ذکر شده است؟
- [سایر] متن و ترجمه خطبه فدکیه حضرت زهرا س را بیان کنید؟
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط مستحبّ آن است که امام درحال خطبه ، سخنی غیرمربوط به خطبه ها نگوید ، اَلْبَتَّه در فاصلة بین خطبه ها ونماز ، سخن گفتن بلامانع است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط مستحب آن است که امام در حال خطبه سخنی غیر مربوط به خطبه ها نگوید البته در فاصله بین خطبه ها و نماز، سخن گفتن بلامانع است.
- [آیت الله نوری همدانی] واجب است امام پس از خطبة اوّل مقدار کمی بنشیند وسپس به خطبه دوّم بپردازد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است امام پس از خطبه اول مقدار کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
- [آیت الله سبحانی] واجب است امام پس از خطبه اوّل کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] جواب سلام را باید به قصد جواب بگوید، نه به قصد قرائت بعضی از آیات قرآن و مانند آن.
- [آیت الله علوی گرگانی] در زمان غائب بودن امام7 مستحبّ است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر، احکام زکاْ فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غائب بودن امام (ع) مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکاه فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله بروجردی] در زمان غائب بودن امام مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبة عید فطر احکام زکات فطره و در خطبة عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در زمان غایب بودن امام علیهالسلام ، مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان، دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.