نظر وهابیون در مورد ائمه چهارگانه اهل سنت چیست؟
نظر وهابیون در مورد ائمه چهارگانه اهل سنت چیست؟ وهابیّت منحصر بودن اجتهاد برای ائمه چهار گانه اهل سنت را قبول نداشته می گویند که دلیلی نداریم که فقط این چهار نفر می توانسته اند به اجتهاد برسند برای این تفکر خود از سخنان بزرگان خود شاهد و مؤید می آوردند از جمله اینکه احمد بن حنبل گفته است: از من تقلید نکنید، از مالک، شافعی، اوزاعی و ثوری تقلید، نکنید زیرا آنان احکام را استنباط کردند شما نیز چنین کنید.[1] ابن تیمیه هم که ادامه دهندة خط فکری احمد بن حنبل در سلفی گری است می گوید: حق آن است که نباید امامان در فقه را محصور در عدد معینی کنیم.[2] ابن قیّم جوزیه نیز که مروّج افکار ابن تیمیّه بود، می نویسد: (واجب، تنها چیزی است که خدا و رسول به آن امر کرده باشند و می دانیم که آنان کسی را به پیروی از مذهبی خاص امر نکرده اند، این بدعت زشتی است که در این امت حادث شده است که هیچ یک از پیشوایان اسلام به آن قائل نبودند.[3] نتیجه اینکه وهابی ها و خصوصاً روشنفکران آنان می گویند که امروزه هم می توان به اجتهاد رسید و حصر اجتهاد در ائمه مذاهب فقهی وجهی ندارد. آخرین نکته ای که در این نوشتار توجه به آن ضروری به نظر می سد، این است که استنباط احکام شرعی از نصوص دینی و شناخت حلال و حرام الهی بستگی به یک سری شرایط و مقدمات دارد که پس از گذراندن آنها یک شخص می تواند داعیه اجتهاد داشته باشد. سخن ما این است که محمّد بن عبدالوهاب شأنیت مفتی بودن را نداشته است و محکم ترین سند و دلیل ما در این باره کتابی است که برادر او سلیمان بن عبدالوهاب در ردّ افکار و آراء او نوشته که پس از ذکر یک سری از شرایط مجتهد چنین نتیجه گیری می کند که: (امروزه مردم گرفتار شخصی شده اند که خود را منتسب به قرآن و سنت می کند و از علوم آن دو استنباط می نماید او مخالفان خود را کافر می داند، در حالیکه یک نشان از نشانه های اجتهاد در او نیست بلکه سوگند به خدا حتی یک دهم از نشانه های اجتهاد را هم ندارد).[4] نتیجه این شد که وهابیها بنابر ادعای خودشان برای فهم مسائل دینی به سلف صالح مراجعه می کنند این در حالی است که در جاهایی که نصّی وجود نداشته باشد به فتوای احمد بن حنبل مراجعه می نمایند. [1] . ابن تیمیه، مجموعه فتاوی، به نقل از علی اصغر رضوانی، ج20، ص211، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، چ اول، 1382، ج2،ص622. [2] . همان، ص623. [3] . همان. [4] . سلیمان بن عبدالوهاب، الصواعق الالهیه فی الرّد علی الوهابیّه، دمشق، نشر حراء، چ اول، 1418 قمری، ص9 و 8.
عنوان سوال:

نظر وهابیون در مورد ائمه چهارگانه اهل سنت چیست؟


پاسخ:

نظر وهابیون در مورد ائمه چهارگانه اهل سنت چیست؟

وهابیّت منحصر بودن اجتهاد برای ائمه چهار گانه اهل سنت را قبول نداشته می گویند که دلیلی نداریم که فقط این چهار نفر می توانسته اند به اجتهاد برسند برای این تفکر خود از سخنان بزرگان خود شاهد و مؤید می آوردند از جمله اینکه احمد بن حنبل گفته است: از من تقلید نکنید، از مالک، شافعی، اوزاعی و ثوری تقلید، نکنید زیرا آنان احکام را استنباط کردند شما نیز چنین کنید.[1]
ابن تیمیه هم که ادامه دهندة خط فکری احمد بن حنبل در سلفی گری است می گوید: حق آن است که نباید امامان در فقه را محصور در عدد معینی کنیم.[2]
ابن قیّم جوزیه نیز که مروّج افکار ابن تیمیّه بود، می نویسد: (واجب، تنها چیزی است که خدا و رسول به آن امر کرده باشند و می دانیم که آنان کسی را به پیروی از مذهبی خاص امر نکرده اند، این بدعت زشتی است که در این امت حادث شده است که هیچ یک از پیشوایان اسلام به آن قائل نبودند.[3]
نتیجه اینکه وهابی ها و خصوصاً روشنفکران آنان می گویند که امروزه هم می توان به اجتهاد رسید و حصر اجتهاد در ائمه مذاهب فقهی وجهی ندارد.
آخرین نکته ای که در این نوشتار توجه به آن ضروری به نظر می سد، این است که استنباط احکام شرعی از نصوص دینی و شناخت حلال و حرام الهی بستگی به یک سری شرایط و مقدمات دارد که پس از گذراندن آنها یک شخص می تواند داعیه اجتهاد داشته باشد.
سخن ما این است که محمّد بن عبدالوهاب شأنیت مفتی بودن را نداشته است و محکم ترین سند و دلیل ما در این باره کتابی است که برادر او سلیمان بن عبدالوهاب در ردّ افکار و آراء او نوشته که پس از ذکر یک سری از شرایط مجتهد چنین نتیجه گیری می کند که: (امروزه مردم گرفتار شخصی شده اند که خود را منتسب به قرآن و سنت می کند و از علوم آن دو استنباط می نماید او مخالفان خود را کافر می داند، در حالیکه یک نشان از نشانه های اجتهاد در او نیست بلکه سوگند به خدا حتی یک دهم از نشانه های اجتهاد را هم ندارد).[4]
نتیجه این شد که وهابیها بنابر ادعای خودشان برای فهم مسائل دینی به سلف صالح مراجعه می کنند این در حالی است که در جاهایی که نصّی وجود نداشته باشد به فتوای احمد بن حنبل مراجعه می نمایند.

[1] . ابن تیمیه، مجموعه فتاوی، به نقل از علی اصغر رضوانی، ج20، ص211، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، چ اول، 1382، ج2،ص622.
[2] . همان، ص623.
[3] . همان.
[4] . سلیمان بن عبدالوهاب، الصواعق الالهیه فی الرّد علی الوهابیّه، دمشق، نشر حراء، چ اول، 1418 قمری، ص9 و 8.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین