آیا وهابیت مورد تایید بزرگان اهل سنت است؟ شفقنا (پایگاه بین الملل همکاری های خبری شیعه) – " می گویند: عقاید وهابیان، مورد تأیید علما و بزرگان اهل سنّت است و هیچ نوع تعارضی با آموزه های اسلامی ندارد." ادعایی است که.! حضرت آیت الله العظمی سبحانی به آن در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است: پاسخ شکی نیست که ادعا، کاری سهل و آسان است، اما اقامه دلیل بر آن، از کندن کوه از جا مشکل تر است. چگونه می تواند عقاید وهابیان، مورد تأیید بزرگان اهل سنت باشد، در حالی که این مذهب، در اوایل قرن هشتم، به وسیله ابن تیمیه(متوفای 728) پدید آمد، و او نیز در زندان درگذشت، زیرا علمای مذاهب چهارگانه، بر دوری عقاید او از اسلام، و بی پایگی آن شهادت و گواهی دادند، و لذا حکومت وقت، او را به زندان انداخت و او در زندان درگذشت. اگر عقاید او مورد تأیید علما بود، چنین سرنوشتی پیدا نمی کرد. و در دمشق و مصر مناظره هایی با او داشتند و همگی بر ضلالت او تصریح کردند. [239] اینک ما رؤوس عقاید او را یادآور می شویم که همه اهل سنت با آنها مخالف هستند: 1. او خدا را جسمی می داند که بر یک تخت چوبی نشسته است و تخت کمی کوچکتر از اوست، و بر اثر سنگینی مانند کجاوه شتر صدا می کند. 2. او معتقد است روز قیامت، آتش پایان می پذیرد، 3. او سفر برای زیارت پیامبر را حرام می داند، در حالی که همه علمای اسلام، آن را یک سفر مستحبی برای زیارت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) می دانند. او برای پیامبر و دیگر اولیای الهی معتقد به زیارت نیست، بلکه زیارت پیامبر را به سان زیارت اهل قبور می داند که با یکی دو سلام پایان می پذیرد مانند: (السلام علی أهل الدیار من المسلمین...). 4. او تبرک به آثار پیامبر را شرک می داند، در حالی که صحابه پیامبر و تابعان و همه مسلمانان، با آثار منتسب به پیامبر، تبرک می جویند. 5. او ساختن سایبان و اتاق با گنبد و بارگاه را بر روی قبور اولیای الهی شرک می داند و نابودی و ویران کردن آنها رااز مظاهر توحید می شمارد. 6. او هر نوع نذر برای اولیای الهی را که هدف از آن وصول ثواب آن به اولیاست، حرام می داند. 7. او طلب شفاعت را از پیامبر، حرام و شرک می داند، هر چند اصل شفاعت را منکر نیست. 8. او سوگند به اولیای الهی را که نشانه عظمت و پاکی روح آنان است، حرام می داند، در حالی که خدا به جان پیامبر سوگند یاد می کند:( لعمرک إنّهم فی سکرتهم یعمهون ) . 9. همه مسلمانان غیر از پیروان خود را مشرک می داند، لذا از روزی که محمدبن عبدالوهاب در نجد و حجاز، قدرت گرفتند، پیوسته جنگ و جدال با مسلمانان اطراف را ادامه دادند و در حقیقت، حکومت وهابیان بر ویرانه های مسلمانان ساخته شده است. 10. بزرگداشت روز تولد پیامبر را بدعت می شمارد، در حالی که این نوع جشن ها، نوعی اظهار محبت به رسول خاتم است که قرآن به اظهار محبت به آنان دستور داده و از اصول مهم اعتقادی و عملی اسلام، دوستی با آنان است. روشن ترین دلیل بر عدم پذیرش آرای وهّابیان از طرف علمای اهل سنّت، این است که تاکنون، متجاوز از هزار کتاب که بیشترین آنها را اهل سنت نوشته اند، در ردّ او تألیف شده است. [240] اصولاً عصاره آیین وهابیت، سه چیز است: 1. نشر عقاید یهود درباره تجسیم و تشبیه در صفات خدا 2. پایین آوردن مقام انبیا و اولیا در حدّ یک انسان معمولی، و این که مرگ آنان پایان یافتن وجود وهستی آنهاست. ویران کردن آثار تاریخی اسلام است که با کلنگ وهّابیان، با خاک یکسان شده اند، و به جای آن از آثار اقوام مشرک پیش از اسلام و فرهنگ شرک آلود غرب حفاظت می کنند. 3. این عقاید باطل، نوعی اختلاف در میان مسلمانان پدید آورد، و آنان برای پوشش عیب های خود، کلمه سلفی را برگزیدند که بگویند ما پیرو مسلمانان اولیه هستیم، در حالی که مسلمانان نخستین، درست خلاف عقاید و رفتار آنان را پیشه خود ساخته بودند، و به همین دلیل توانستند اسلام را گسترش دهند. آنان به سان انسان های جاهل، مغرور به اندیشه های موروثی خود از ابن تیمیه و شاگرد مکتب او محمد بن عبدالوهاب هستند و هرگز حاضر نیستند که در یک نشست علمی، موضوعات اختلافی را مطرح کنند تا دلایل دیگران را بشنوند تا شاید این شکاف که مسلمانان را بر دو دسته تقسیم کرده، به نحوی ترمیم شود، و مسلمانان با مشورت و هم اندیشی از دانش یکدیگر بهره بگیرند، چنان که دستور اسلام است. با توجه به آنچه که گفته شد، درمی یابیم که وهابیان، نسبت به جمعیت عظیم مسلمانان جهان اعم از سنی و شیعه، یک اقلیت بسیار کوچک هستند که بااستفاده از زور و تروریسم و همچنین پول های نفتی می کوشند عقاید خود را در میان مسلمانان ترویج کنند، و تنها دو حربه اتهام دارند که آن را هم فقط بر ضد مسلمانان به کار می برند، یعنی اتهام دیگران به (شرک) و (بدعت)، در حالی که با مشرکین واقعی و غیر مسلمانان) و بانیان انحراف های اخلاقی و عملی در میان مسلمانان (مروّجان فرهنگ الحادی و فساد اخلاقی غرب) نه تنها کاری ندارند، بلکه به راحتی با آنها متحد می شوند. -------------------------------------------------------------------------------- [239] . بحوث فی الملل والنحل، ج4، ص 49 82، متن کلمات آنان در این مدرک آمده است. . انتهای پیام www.shafaqna.com/persian مربوط به پرسش های عقیدتی برچسب ها وهابی آیت الله سبحانی وهابیت پرسش های عقیدتی
آیا وهابیت مورد تایید بزرگان اهل سنت است؟
شفقنا (پایگاه بین الملل همکاری های خبری شیعه) – " می گویند: عقاید وهابیان، مورد تأیید علما و بزرگان اهل سنّت است و هیچ نوع تعارضی با آموزه های اسلامی ندارد." ادعایی است که.! حضرت آیت الله العظمی سبحانی به آن در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است:
پاسخ
شکی نیست که ادعا، کاری سهل و آسان است، اما اقامه دلیل بر آن، از کندن کوه از جا مشکل تر است. چگونه می تواند عقاید وهابیان، مورد تأیید بزرگان اهل سنت باشد، در حالی که این مذهب، در اوایل قرن هشتم، به وسیله ابن تیمیه(متوفای 728) پدید آمد، و او نیز در زندان درگذشت، زیرا علمای مذاهب چهارگانه، بر دوری عقاید او از اسلام، و بی پایگی آن شهادت و گواهی دادند، و لذا حکومت وقت، او را به زندان انداخت و او در زندان درگذشت. اگر عقاید او مورد تأیید علما بود، چنین سرنوشتی پیدا نمی کرد. و در دمشق و مصر مناظره هایی با او داشتند و همگی بر ضلالت او تصریح کردند. [239]
اینک ما رؤوس عقاید او را یادآور می شویم که همه اهل سنت با آنها مخالف هستند:
1. او خدا را جسمی می داند که بر یک تخت چوبی نشسته است و تخت کمی کوچکتر از اوست، و بر اثر سنگینی مانند کجاوه شتر صدا می کند.
2. او معتقد است روز قیامت، آتش پایان می پذیرد،
3. او سفر برای زیارت پیامبر را حرام می داند، در حالی که همه علمای اسلام، آن را یک سفر مستحبی برای زیارت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) می دانند.
او برای پیامبر و دیگر اولیای الهی معتقد به زیارت نیست، بلکه زیارت پیامبر را به سان زیارت اهل قبور می داند که با یکی دو سلام پایان می پذیرد مانند: (السلام علی أهل الدیار من المسلمین...).
4. او تبرک به آثار پیامبر را شرک می داند، در حالی که صحابه پیامبر و تابعان و همه مسلمانان، با آثار منتسب به پیامبر، تبرک می جویند.
5. او ساختن سایبان و اتاق با گنبد و بارگاه را بر روی قبور اولیای الهی شرک می داند و نابودی و ویران کردن آنها رااز مظاهر توحید می شمارد.
6. او هر نوع نذر برای اولیای الهی را که هدف از آن وصول ثواب آن به اولیاست، حرام می داند.
7. او طلب شفاعت را از پیامبر، حرام و شرک می داند، هر چند اصل شفاعت را منکر نیست.
8. او سوگند به اولیای الهی را که نشانه عظمت و پاکی روح آنان است، حرام می داند، در حالی که خدا به جان پیامبر سوگند یاد می کند:( لعمرک إنّهم فی سکرتهم یعمهون ) .
9. همه مسلمانان غیر از پیروان خود را مشرک می داند، لذا از روزی که محمدبن عبدالوهاب در نجد و حجاز، قدرت گرفتند، پیوسته جنگ و جدال با مسلمانان اطراف را ادامه دادند و در حقیقت، حکومت وهابیان بر ویرانه های مسلمانان ساخته شده است.
10. بزرگداشت روز تولد پیامبر را بدعت می شمارد، در حالی که این نوع جشن ها، نوعی اظهار محبت به رسول خاتم است که قرآن به اظهار محبت به آنان دستور داده و از اصول مهم اعتقادی و عملی اسلام، دوستی با آنان است.
روشن ترین دلیل بر عدم پذیرش آرای وهّابیان از طرف علمای اهل سنّت، این است که تاکنون، متجاوز از هزار کتاب که بیشترین آنها را اهل سنت نوشته اند، در ردّ او تألیف شده است. [240]
اصولاً عصاره آیین وهابیت، سه چیز است:
1. نشر عقاید یهود درباره تجسیم و تشبیه در صفات خدا
2. پایین آوردن مقام انبیا و اولیا در حدّ یک انسان معمولی، و این که مرگ آنان پایان یافتن وجود وهستی آنهاست.
ویران کردن آثار تاریخی اسلام است که با کلنگ وهّابیان، با خاک یکسان شده اند، و به جای آن از آثار اقوام مشرک پیش از اسلام و فرهنگ شرک آلود غرب حفاظت می کنند.
3. این عقاید باطل، نوعی اختلاف در میان مسلمانان پدید آورد، و آنان برای پوشش عیب های خود، کلمه سلفی را برگزیدند که بگویند ما پیرو مسلمانان اولیه هستیم، در حالی که مسلمانان نخستین، درست خلاف عقاید و رفتار آنان را پیشه خود ساخته بودند، و به همین دلیل توانستند اسلام را گسترش دهند.
آنان به سان انسان های جاهل، مغرور به اندیشه های موروثی خود از ابن تیمیه و شاگرد مکتب او محمد بن عبدالوهاب هستند و هرگز حاضر نیستند که در یک نشست علمی، موضوعات اختلافی را مطرح کنند تا دلایل دیگران را بشنوند تا شاید این شکاف که مسلمانان را بر دو دسته تقسیم کرده، به نحوی ترمیم شود، و مسلمانان با مشورت و هم اندیشی از دانش یکدیگر بهره بگیرند، چنان که دستور اسلام است.
با توجه به آنچه که گفته شد، درمی یابیم که وهابیان، نسبت به جمعیت عظیم مسلمانان جهان اعم از سنی و شیعه، یک اقلیت بسیار کوچک هستند که بااستفاده از زور و تروریسم و همچنین پول های نفتی می کوشند عقاید خود را در میان مسلمانان ترویج کنند، و تنها دو حربه اتهام دارند که آن را هم فقط بر ضد مسلمانان به کار می برند، یعنی اتهام دیگران به (شرک) و (بدعت)، در حالی که با مشرکین واقعی و غیر مسلمانان) و بانیان انحراف های اخلاقی و عملی در میان مسلمانان (مروّجان فرهنگ الحادی و فساد اخلاقی غرب) نه تنها کاری ندارند، بلکه به راحتی با آنها متحد می شوند.
--------------------------------------------------------------------------------
[239] . بحوث فی الملل والنحل، ج4، ص 49 82، متن کلمات آنان در این مدرک آمده است.
.
انتهای پیام
www.shafaqna.com/persian
مربوط به پرسش های عقیدتی
برچسب ها وهابی آیت الله سبحانی وهابیت پرسش های عقیدتی
- [سایر] بزرگان اهل سنت در مورد ابن تیمیه چه نظری دارند؟
- [سایر] بزرگان اهل سنت در مورد ابوحنیفه چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] فرق وهابیت با اهل سنت چیست؟
- [سایر] اهل سنت با وهابیت چه اختلافاتی دارند؟
- [سایر] فرق وهابیت و اهل سنت چیست؟
- [سایر] آیا بزرگان اهل سنت مثل بخاری و نیز ائمه اهل سنت مثل احمدبن حنبل به جواز توسل در کتبشان اشاره کرده اند؟
- [سایر] آیا اهل سنت با وهابیون فرق می کنند؟
- [سایر] وهابیت در مورد اهل سنت چه نظری دارند؟
- [سایر] وهابیت و اهل سنت در مورد رضاع چه نظری دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت و وهابیت صلوات می فرستند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.