آیا بهشت مخصوص شیعیان است؟ باید توجه داشت که در دین اسلام دراین رابطه معیار هایی قرار داده شده که بطور اختصار وکلی خدمتان تقدیم می گردد . ما با ادله قطعی عقلی و مویدات نقلی به کامل بودن دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی ایمان داشته و بر این باوریم که پیروان ادیان دیگر، در عمل موظف به پیروی از این دین هستند و بر این اساس به اعتقاد ما، تنها شیعیان دوازده امامی اهل حقند، آن هم به شرطی که اهل عمل و رعایت محرّمات و واجبات شرعی باشند با این حال هرگز معتقد نیستیم غیر شیعیان، همه غیر بهشتی بوده و یا اهل جهنم و عذاب باشند،زیرا ما پیروان دیگر ادیان و مذاهب را یا عالم و عامد میدانیم یا جاهل و غیر عامد. عالمان و عامدان در انتخاب مسیر نادرست و باطل اهل عذاب اند، چون عمداً بر خلاف علم خود عمل کرده اند. جاهلان هم دو دسته اند: مقصر و قاصر. مقصران یا افرادی که با وجود امکان رسیدن به حقیقت، از آن سرباز زده اند، مثل عالمان، جهنّمی اند(البته بدون لحاظ رحمت الهی که ممکن است شامل آن ها هم بشود). امّا جاهلان قاصر یعنی کسانی که متوجه جهل خود نیستند و یا راهی برای بر طرف کردن جهل خود ندارند، به طور حتم اهل نجاتند، قرآن مجید می فرمایدوَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً(1) هیچ طایفه ای را عذاب نمی کنیم. مگر حجت را بر آن ها تمام کرده باشیم). حال بر جاهلان قاصر اتمام حجّت نشده است، زیرا غافلند و اصلاً احتمال خلاف در اعتقادات و باورهای خود را نمی دهند یا احتمال خلاف می دهند، امّا راه و وسیله ای برای رسیدن به حق در اختیار ندارند و یا در پی کشف حقیقت رفته و تحقیق کرده، ولی به بطلان عقائدشان پی نبرده اند، هر چند پایبندی آن ها به اصول و دستورهای دینی خودشان هم در رسیدن به بهشت، تا حدی لازم است. شهید مطهری(ره) در این باره میفرماید: اگر کسی در روایات دقت کند، مییابد که ائمه(ع) تکیهشان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان میآید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطی باشد که میبایست تحقیق و جستجو کند، اما افرادی که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطی به سر میبرند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمیروند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند. مثلاً زرارة از امام نقل میکند که فرمود:ای زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه کافران و جاحدان) را به بهشت ببرد.(2) در نتیجه بسیاری از اهل تسنن ، مسیحیت و... جاهل قاصر بوده و حجت بر آنها تمام نشده است لذا نمی توان تمامی آنها را غیر بهشتی دانست البته توجه داشته باشید، این امر بدان معنا نیست که در صورت ورود شخص به بهشت، درجه وی با افراد به حق رسیده، مساوی می شود. چرا که معتقدیم در بسیاری از موارد، خود ولایت و حب اهل بیت (ع) مانند نماز ،روزه و... دارای آثار تکوینی خاصی بوده که شخص را به مقامات عالیه می رساند و چه بسا فرد با انجام ندادن آن به هر دلیل، به آن مقام نمی رسد مانند ورزشکاری که به جهت عذری مانند بیماری و...، قادر به مسابقه نبوده و طبیعتاً دیگران نیز وی را به خاطر رتبه نیاوردن سرزنش نمی کنند. اما هیچ گاه مقام وی مساوی با کسی نیست که در مسابقه شرکت کرده و دارای مقام برتر شده است. البته مطابق آنچه بیان شد، اسلام ظاهری یا شیعه ظاهری مراد نبوده بلکه شیعه ای مراد است که اهل عمل بوده باشد؛ در روایاتی از امام باقر(ع)نقل شده است که فرمود یَا جَابِرُ بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یُتَقَرَّبُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ یَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا وَ مَنْ عَصَی اللَّهَ لَمْ یَنْفَعْهُ ُحُبُّنَا(3) ای جابر سلام مرا به شیعیان من برسان و به آنان اعلام کن که بین ما و خدا قرابت خویشاوندی نیست و راه تقرب به خدا فقط اطاعت و فرمانبری از اوست. ای جابر هر کس که اطاعت خدا نموده و ما را دوست بدار او ولی و دوست ما است و کسی که معصیت خدا را کند محبت ما سودی بحالش ندارد پس یک مسلمان و شیعه حقیقی کسی است که دین خود را نه از راه تقلید و تبعیت کورکورانه ، بلکه از راه تحقیق و برری دقیق عقلانی به دست آورده باشد و دین والدین خود که دین حقوقی او هم محسوب می گردد را تبدیل به دین حقیقی و عقیده قلبی خود نموده باشد و عمیقا بدان پایبند گردد تا این دین و عقیده به حال او مفید بیافتد ؛ و الا چه بسا در عرصه قیامت دین و عقیده ابتدائی و سطحی انسان های دور از جوامع اسلامی مفید تر به حال آنان و مقبول تر در زند خداوند باشد تا ایمان و دین ظاهری و تقلیدی ما . تکلیف تحقیق و بررسی و کشف حقیقت بر عهده هر انسانی است چه مسلمان زاده باشد و چه مسیحی زاده و چه بودائی زاده ؛ آنچه مهم و ضروری است تلاش در مسیر کشف حقیقت است که خداوند با معیار امکانات و شرائط رسیدن به حقیقت از هر فردی توقع دارد ؛ هرچند نمی توان انکار نمود که توفیق کسانی که در بستر حقیقت متولد شده اند - چه اسلام باشد و چه غیر اسلام - برای رسیدن به حقیقت بیشتر خواهد بود اما این فرصت هم اولا جبری نبوده و معلول انتخاب درست والدین و اجداد آن ها بوده و ثانیا این توفیق بیشتر با تکلیف بیشتر تعادل را برقرار می کند. پی نوشت ها: 1. بقره(2)آیه39. 2. مطهری، مرتضی، مجمو عه آثار، چ صدرا، تهران، 1370، ج1، ص 279. 3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چ دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 68، ص 179.
آیا بهشت مخصوص شیعیان است؟
باید توجه داشت که در دین اسلام دراین رابطه معیار هایی قرار داده شده که بطور اختصار وکلی خدمتان تقدیم می گردد .
ما با ادله قطعی عقلی و مویدات نقلی به کامل بودن دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی ایمان داشته و بر این باوریم که پیروان ادیان دیگر، در عمل موظف به پیروی از این دین هستند و بر این اساس به اعتقاد ما، تنها شیعیان دوازده امامی اهل حقند، آن هم به شرطی که اهل عمل و رعایت محرّمات و واجبات شرعی باشند
با این حال هرگز معتقد نیستیم غیر شیعیان، همه غیر بهشتی بوده و یا اهل جهنم و عذاب باشند،زیرا ما پیروان دیگر ادیان و مذاهب را یا عالم و عامد میدانیم یا جاهل و غیر عامد. عالمان و عامدان در انتخاب مسیر نادرست و باطل اهل عذاب اند، چون عمداً بر خلاف علم خود عمل کرده اند.
جاهلان هم دو دسته اند: مقصر و قاصر. مقصران یا افرادی که با وجود امکان رسیدن به حقیقت، از آن سرباز زده اند، مثل عالمان، جهنّمی اند(البته بدون لحاظ رحمت الهی که ممکن است شامل آن ها هم بشود). امّا جاهلان قاصر یعنی کسانی که متوجه جهل خود نیستند و یا راهی برای بر طرف کردن جهل خود ندارند، به طور حتم اهل نجاتند،
قرآن مجید می فرمایدوَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً(1) هیچ طایفه ای را عذاب نمی کنیم. مگر حجت را بر آن ها تمام کرده باشیم).
حال بر جاهلان قاصر اتمام حجّت نشده است، زیرا غافلند و اصلاً احتمال خلاف در اعتقادات و باورهای خود را نمی دهند یا احتمال خلاف می دهند، امّا راه و وسیله ای برای رسیدن به حق در اختیار ندارند و یا در پی کشف حقیقت رفته و تحقیق کرده، ولی به بطلان عقائدشان پی نبرده اند، هر چند پایبندی آن ها به اصول و دستورهای دینی خودشان هم در رسیدن به بهشت، تا حدی لازم است.
شهید مطهری(ره) در این باره میفرماید: اگر کسی در روایات دقت کند، مییابد که ائمه(ع) تکیهشان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان میآید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطی باشد که میبایست تحقیق و جستجو کند، اما افرادی که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطی به سر میبرند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمیروند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند. مثلاً زرارة از امام نقل میکند که فرمود:ای زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه کافران و جاحدان) را به بهشت ببرد.(2)
در نتیجه بسیاری از اهل تسنن ، مسیحیت و... جاهل قاصر بوده و حجت بر آنها تمام نشده است لذا نمی توان تمامی آنها را غیر بهشتی دانست
البته توجه داشته باشید، این امر بدان معنا نیست که در صورت ورود شخص به بهشت، درجه وی با افراد به حق رسیده، مساوی می شود. چرا که معتقدیم در بسیاری از موارد، خود ولایت و حب اهل بیت (ع) مانند نماز ،روزه و... دارای آثار تکوینی خاصی بوده که شخص را به مقامات عالیه می رساند و چه بسا فرد با انجام ندادن آن به هر دلیل، به آن مقام نمی رسد مانند ورزشکاری که به جهت عذری مانند بیماری و...، قادر به مسابقه نبوده و طبیعتاً دیگران نیز وی را به خاطر رتبه نیاوردن سرزنش نمی کنند. اما هیچ گاه مقام وی مساوی با کسی نیست که در مسابقه شرکت کرده و دارای مقام برتر شده است.
البته مطابق آنچه بیان شد، اسلام ظاهری یا شیعه ظاهری مراد نبوده بلکه شیعه ای مراد است که اهل عمل بوده باشد؛ در روایاتی از امام باقر(ع)نقل شده است که فرمود یَا جَابِرُ بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یُتَقَرَّبُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ یَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا وَ مَنْ عَصَی اللَّهَ لَمْ یَنْفَعْهُ ُحُبُّنَا(3) ای جابر سلام مرا به شیعیان من برسان و به آنان اعلام کن که بین ما و خدا قرابت خویشاوندی نیست و راه تقرب به خدا فقط اطاعت و فرمانبری از اوست. ای جابر هر کس که اطاعت خدا نموده و ما را دوست بدار او ولی و دوست ما است و کسی که معصیت خدا را کند محبت ما سودی بحالش ندارد
پس یک مسلمان و شیعه حقیقی کسی است که دین خود را نه از راه تقلید و تبعیت کورکورانه ، بلکه از راه تحقیق و برری دقیق عقلانی به دست آورده باشد و دین والدین خود که دین حقوقی او هم محسوب می گردد را تبدیل به دین حقیقی و عقیده قلبی خود نموده باشد و عمیقا بدان پایبند گردد تا این دین و عقیده به حال او مفید بیافتد ؛ و الا چه بسا در عرصه قیامت دین و عقیده ابتدائی و سطحی انسان های دور از جوامع اسلامی مفید تر به حال آنان و مقبول تر در زند خداوند باشد تا ایمان و دین ظاهری و تقلیدی ما .
تکلیف تحقیق و بررسی و کشف حقیقت بر عهده هر انسانی است چه مسلمان زاده باشد و چه مسیحی زاده و چه بودائی زاده ؛ آنچه مهم و ضروری است تلاش در مسیر کشف حقیقت است که خداوند با معیار امکانات و شرائط رسیدن به حقیقت از هر فردی توقع دارد ؛ هرچند نمی توان انکار نمود که توفیق کسانی که در بستر حقیقت متولد شده اند - چه اسلام باشد و چه غیر اسلام - برای رسیدن به حقیقت بیشتر خواهد بود اما این فرصت هم اولا جبری نبوده و معلول انتخاب درست والدین و اجداد آن ها بوده و ثانیا این توفیق بیشتر با تکلیف بیشتر تعادل را برقرار می کند.
پی نوشت ها:
1. بقره(2)آیه39.
2. مطهری، مرتضی، مجمو عه آثار، چ صدرا، تهران، 1370، ج1، ص 279.
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چ دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 68، ص 179.
- [سایر] آیا بهشت مخصوص شیعیان بوده و غیر شیعه همگی به جهنم می روند؟
- [آیت الله مظاهری] آیا بهشت فقط مخصوص شیعیان است یا اگر یکی از اهل تسنن یا حتی غیر مسلمانان به تعالیم دین یا مذهب خود به درستی عمل نماید هم می تواند وارد بهشت شود؟
- [سایر] آیا فقط شیعه بهشت می رود یا از غیر شیعیان نیز کسانی بهشت خواهند رفت؟
- [سایر] آیا علم لدنی فقط مخصوص امامان(ع) است؟
- [سایر] آیا درست است که همه شیعیان در عالم آخرت به بهشت می روند؟
- [سایر] آیا این موضوع درست است که خداوند همه شیعیان را در نهایت وارد بهشت می نماید؟
- [سایر] با سلام ایا فقط مسلمانان و شیعیان به بهشت میروند؟ مردم بقیه ادیان جهنمی هستند؟
- [سایر] اگر رجعت برای آن است که امامان(علیهم السلام) و صالحان، به پاداش زحماتشان برسند، پس بهشت برای چیست؟
- [سایر] آیا از میان همهء انسان ها فقط شیعیان به بهشت می روند؟! آیااین لغو خلقت را نمی فهماند؟
- [سایر] سلام. لطفا سند این حدیث را بررسی بفرمایید و اگر احادیثی صحیح، در مورد ورود اجنه به بهشت هست بفرمایید. از امام (ع) پرسیدند: آیا مؤمنین از جن به بهشت داخل میشوند . امام (ع) فرمود: نه، ولی برای خداوند باغهایی بین بهشت و جهنم است که ایشان و فساق شیعه در آن جا خواهند بود. پینوشت: سفینة البحار، محدث قمی، ج1، ص186.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پوشیدن لباس مخصوص به مردها بر زن ها، و لباس مخصوص به زن ها بر مردها حرام است.
- [آیت الله بهجت] اگر انسان بداند در صورتی که بخواهد جلوگیری از معصیتی بنماید منجر به ایجاد جرح و یا قتل خواهد شد، بنابر اظهر بدون اجازه امام معصوم علیهالسلام یا کسی که از طرف آن حضرت مستقیماً نایب مخصوص است، نباید این کار را بکند. و آیا با اجازه مجتهد جامعالشرایط میتواند این کار را انجام دهد؟ مورد تأمل است، ولی اگر نمیداند که این کار منجر به مجروح کردن و یا قتل میشود ولی احتمال این را میدهد، بنابر احتیاط واجب باید مستقیماً از طرف امام معصوم علیهالسلام و یا نایب مخصوص آن حضرت و یا از طرف مجتهد جامعالشرایط اجازه داشته باشد.
- [امام خمینی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسی اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط آن است که مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولی نماز با آن اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همانطور که بیان شده است برای هریک از نمازهای ظهر و عصر، و مغرب و عشا یک وقت مخصوص وجود دارد، که اگر مکلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر یا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز دیگری مانند قضاء نماز صبح یا غیر آن را در وقت مخصوص ظهر یا مغرب بخواند نمازش صحیح است. وقت نماز مغرب و عشاء
- [آیت الله جوادی آملی] .وقت مخصوص ظهر، اول وقت است تا اندازه ای که بتوان نماز ظهر مسافر یا حاضر را با تحصیل مقدمات آن ، در آن وقت ب هجا آورد . وقت مخصوص عصر , مقداری از زمان تا مغرب است که بتوان نماز عصر مسافر یا حاضر را در آن انجام داد . بین دو وقت مخصوص، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، اگر کسی نماز ظهر را تا وقت اختصاصی عصر نخوانده باشد، باید نماز عصر را بخواند و قضای نماز ظهر را بعداً بهجا آورد و اگر سهواً نماز ظهر در وقت مخصوص عصر و یا نماز عصر سهواً در وقت مخصوص ظهر واقع شد، صحیح است.
- [آیت الله سبحانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد; و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در وقت مختص ظهر، نماز عصر و در وقت مختص عصر نماز ظهر بخواند، نماز او در هر دو مورد باطل است.
- [آیت الله سبحانی] نماز مغرب و عشاء هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشاء را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است. وقت مخصوص نماز عشاء موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشاء به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشاء و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشاء وقت مشترک نماز مغرب و عشاء است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و مابین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را به جای دیگری بخواند، نمازش صحیح است.