با سلام مادر منطقه هستیم که اهل سنت شبهات زیادی به مذهب شیعه وارد میکنن یکی از شبهاتی که خیلی روش تکیت دارن توسل بر امامه واستدلاشونم اینه که میگن خدا از رگ گردن به انسان نزدیک تره وارحمن راحمینه وقتی خدای به این مهربونی به این نزدیکی داریم چرا متوسل بشیمو یه واسطه بگیرم و بعدشم توسل بر مرده رو شرک میدونن و با این حرفا خیلی از جوانهای شهرو به خودشون جذب کردن و روز به روز بیشتر میشن یکی دوستهای خودم الان خودشو سنی میدونه حتی نماز با اونا میخونه مثل اونا وضو میگیره بعدشم باهاش حرف میزنم چندتا ایه رو بهم نشون میده میگه تو واسه حرفات از حدیث استفاده نکن اگه راست میگی یه ایه واسم بیار من حتی درمورد توسل چندتا سایتو نگاه کردم یه ایه هم واسش دراوردم ایه(98 سوره یوسف) بعدش گفت این ایه توسل بر زندس حالا بنظر شما من باید چکار کنم این تازه یکی از شبهاتشونه پاسخ: بله خداوند می فرماید: ( وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُه وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛ (1) انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیک تریم ) . چنان که مشابه همین مضمون و با صراحت بیشتر خداوند فرموده : ( وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (2) پروردگار شما گفته است: (مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم ) . حال سئوال این است که: آیا این قبیل آیات با زیارت یا درخواست از معصومین و توسل به آنان منافات دارد ؟ برای پاسخ ابتدا لازم است تاملی در ماهیت توسل داشته باشیم ؛ توسل به معنای مدد جستن از وسیله ای برای رسیدن به مقصود است، انسان برای رسیدن به هدف باید به اسباب و وسایل یا واسطههای فیض متوسل شود . این امری طبیعی است ؛ پس توسل به معنای استفاده از اسباب برای دستیابی به هدف است. خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب هدایت مردم را فراهم کرده که یکی از آن ها فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است. هر چند خداوند توانا است که مستقیم تمام عالم را اداره کند و نیاز به واسطه های فیض ندارد، اما با استفاده از ضمیر جمع (انّا) اشاره به اسباب و نظام عالم می کند . در عین حال که می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد . فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند. امام صادق (ع) می فرماید: "ابی الله أن یجری الاشیاء الا بالأسباب؛ (3) خداوند امور و اشیاء را از طریق علل و سببش جاری می سازد". بر این اساس انسان در همه کارهای زندگی (مادی یا معنوی) به اسباب و وسایل توسل می جوید. خداوند برای اعطای فیض خویش ، راه ها و اسبابی را مشخص کرده است، مانند نماز ، روزه ، نیکی به یتیم ، خدمت به مردم . از جمله اسباب و عوامل، نزول فیض و رحمت الهی ، وجود انسان های به حق رسیده (امامان و پیامبران) هستند. همان گونه که در نزول برکات مادی نیز از ابزار و اسباب مادی بهره گرفته . شفا را در دارو قرار داده و به پزشک، آگاهی برای درمان انسان ها داده است. چنان که در گذشته اشاره شد، ریشه اصلی توسل در قرآن کریم آمده : (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛ (4) ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با وسیله به او توسل جویید ). با توجه به این که کلمه وسیله در آیه اطلاق دارد، شامل همه امور معنوی میشود که انسان را برای دریافت حاجت از خداوند کمک میکند، بنا بر این همان طور که برای گرفتن حاجت به خانه خدا و حجر الاسود و نماز و روزه و درود به پیامبر متوسل میشویم، به ارواح مطهر پیامبر، اولیای الهی، و بندگان صالح نیز میتوان متوسل شد . آن ها را در پیشگاه خداوند شفیع قرار داد و از خداوند حاجت خواست . در نتیجه درخواست وساطت از اولیای الهی بر آن مبنا استوار می گردد که ما این عمل را در راستاِِِِِِی درخواست از خود خداوند قلمداد می نماییم . تمام قدرت و اراده و توانمندی این بزرگواران را در طول قدرت و اراده و خواست خداوند می دانیم ، در نتیجه کمک خواستن از ایشان همانند استفاده از هر وسیله دیگری است که خداوند برای آن قدرت تاثیرگذاری و برطرف کردن مشکلی برای ما را قرار داده است که اثر بخشی آن هیچ منافاتی با قدرت و اراده الهی ندارد . حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی هم امور مختلفی همچون جایگاه معنوی آنان است؛ همه موجودات عالم هستی، آیات و نشانههای حضرت حقاند. هر موجودی به اندازه وسعت وجودی خود نشانگر اسما و صفات خداوند هستند. عالیترین و تابناکترین جلوه و ظهور حضرت حق تعالی در آینه وجود پیامبر و ائمه تحقق یافته است. آن ها مظهر کامل اسما و صفات خداوندند. توسل به ارواح و قبور مطهر آنان توجه به مظاهر اسمای خداوند است. برای دریافت فیض الهی . این کار از نظر عقلی و شرعی نه تنها محذوری ندارد، بلکه یک کار پسندیده است . در آموزههای دینی در این باره دلایل بسیار وجود دارد. (5) پس همه خواستن های ما از این واسطه ها عین درخواست از خود خداوند است و تفاوت ماهوی ندارد و همه این امور نوعی عبادت و توجه به خداوند محسوب می گردند ، همان گونه که خود خداوند برای عبادت خود بندگان را به سوی نمادها و مظاهری چون کعبه و ... فراخوانده است ؛ آیا می توان گفت وقتی خدا هست دیگر چرا توجه به کعبه و طواف بر گرد او ؟ به علاوه اگر خداوند تا این حد به انسان نزدیک است که برای تقرب به او و یا رسیدن به برخی از نتایج مطلوب و مورد نظر هیچ نیازی به کمک خواستن از امور دیگر نیست ، چرا خود برخی از اعمال و عبادات را به عنوان وسایلی برای رسیدن به نتیجه به ما معرفی می فرماید ؟ چنان که در قرآن تاکید می نماید : ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ؛(6) ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید ) آیا منطقی است بگوییم وقتی خود خدا هست، کمک گرفتن از نماز چه معنایی دارد ؟ به علاوه اگر برای تقرب به خداوند و توجه به او نیاز به هیچ واسطه دیگری نبود چرا خداوند خود برای وساطت پیامبر در طلب مغفرت از خداوند برای گنهکاران تاثیر و نتیجه قائل است ؟ در قران آمده است : ( و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوک فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرسول لوجدوااللّه توابا رحیما . (7) اگر آنان هنگام ستم بر خویشتن , نزد تو می آمدند و از خدا درخواست آمرزش می کردند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می نمود , خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند). یا در داستان برادران حضرت یوسف ، درخواست وساطت در استغفار و طلب بخشش از درگاه خداوند صراحتا از جانب برادران گنهکار در نزد پدرشان نقل شده است که گفتند : ( یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین ؛ (8) ای پدر ! برای ما استغفار کن که ما خطا کار بودیم ). حضرت یعقوب نیز این تقاضا را نه تنها انکار نکرد، بلکه به آنها قول مساعد داد و فرمود: (سوف استغفر لکم ربی؛ به زودی برای شما از درگاه خداوند تقاضای آمرزش میکنم ). از این قبیل آیات به خوبی روشن می شود که: نفس توجه و کمک خواستن از واسطه های آبرومند در درگاه خداوند همانند استفاده از ابزارهایی تاثیر گذار در نتیجه گیری برای امور مورد نظر است و این امر هیچ منافاتی با قدرت و خواست و اراده الهی هم ندارد ، همان گونه که همه موحدین برای بهبود از بیماری دست به دامان درمان و دارو می شوند و این امر را هم در تنافی با قدرت خداوند و شفا بخش بودن او نمی دانند . اما نکته جالب اینجاست که وهابیت در برابر این آیات صریح و حکم عقل نکته ای عجیب و مضحک رامطرح می سازد و آن این که آن درخواست از افراد زنده صورت گرفته بود که قدرت بر کمک داشتند نه به افراد مرده که چنین توانی ندارند ؛ در نتیجه درخواست از مردگان شرک است !!! در پاسخ به این ادعای عجیب باید گفت : اولا ما معتقدیم که ائمه (ع) شهید از دنیا رفته اند و قرآن کریم تصریح نموده که شهدا زنده اند. برخی امور را چون زندگان بلکه بهتر از بسیاری از زندگان درک می کنند و می دانند: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بلکه احیاء عند ربهم یرزقون (9) آن ها را که در راه خدا کشته شدند ، مرده مپندارید ، بلکه آنان زندگانند و نزد خدای شان روزی می خورند.) طبق این آیات معلوم می شود که شهدا بعد از مرگ مثل سایر مردم نیستند ، بلکه دارای حیاتی خاص اند و از برخی امور که در دنیا می گذرد ،آگاه می شوند . آثار و آثرشان در دنیا باقی و برقرار است . ثانیا: مخاطب متوسلان روح ائمه است و روح همواره زنده است و محیط بر عالم ماده است و از آن آگاه می شود . به چه دلیل وهابیت ثابت می کند که روح یک انسان بعد از مفارقت از بدن قدرت انجام هیچ کاری را ندارد ؟ آیا این ادعایی بی دلیل نیست ؟ ثالثا : بر فرض که این ارواح قادر به انجام خواسته ها نباشند ، آیا این درخواست بی فائده می تواند شرک تلقی گردد ؟ معنا ندارد کاری در زمان حیات مخاطب کاری درست و مورد رضایت خدا باشد ولی با مردن او- برفرض قادر نبودنش بر یاری رساندن به ما- شرک محسوب گردد ؛ نهایت امر این است که بگوییم کاری لغو است اما تهمت شرک از کجا به دست آمده ؟ در مجموع در مورد این دوستتان پیشنهاد می شود او را در محیط های علمی و با حضور کارشناسان خبره دینی در مورد تغییر رفتارش و مبنای این امر به چالش بکشید یا به طور مشخص سوالات و ابهامات وی را جویا شده و با مشورت با کارشناسان این مرکز نادرستی این تفکر و اندیشه را به طور مستدل و منطقی و با بیانی مناسب به وی ارائه دهید ؛ اگر انگیزه های وی از این تغییر مذهب واقعا حقیقت جویانه باشد مطمئنا از این دیدگاه نادرست دست خواهد کشید .. پی نوشت ها : 1. ق (50)، آیه 16. 2. غافر (40)، آیه 60. 3. ثقة الاسلام کلینی، الکافی، ج1، ص 183. دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش ، 4. مائده ، آیه 35. 5. نمونه های متعدد این امر را می توانید در کتاب (آیین وهابیت) تألیف آیه الله جعفر سبحانی ،نشر موسسه امام صادق علیه السلام قم مطالعه فرمایید. 6. بقره (2)، آیه 153. 7. نساء (4)، آیه 64 . 8. یوسف (12)، آیه 97 . 9.آل عمران (3)آیه 169. گردآوری و پاسخ: سید محمد مهدی حسین پور مدیر گروه سایت وهابیت
با سلام مادر منطقه هستیم که اهل سنت شبهات زیادی به مذهب شیعه وارد میکنن یکی از شبهاتی که خیلی روش تکیت دارن توسل بر امامه واستدلاشونم اینه که میگن خدا از رگ گردن به انسان نزدیک تره وارحمن راحمینه وقتی خدای به این مهربونی به این نزدیکی داریم چرا متوسل بشیمو یه واسطه بگیرم و بعدشم توسل بر مرده رو شرک میدونن و با این حرفا خیلی از جوانهای شهرو به خودشون جذب کردن و روز به روز بیشتر میشن یکی دوستهای خودم الان خودشو سنی میدونه حتی نماز با اونا میخونه مثل اونا وضو میگیره بعدشم باهاش حرف میزنم چندتا ایه رو بهم نشون میده میگه تو واسه حرفات از حدیث استفاده نکن اگه راست میگی یه ایه واسم بیار من حتی درمورد توسل چندتا سایتو نگاه کردم یه ایه هم واسش دراوردم ایه(98 سوره یوسف) بعدش گفت این ایه توسل بر زندس حالا بنظر شما من باید چکار کنم این تازه یکی از شبهاتشونه
پاسخ:
بله خداوند می فرماید:
( وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُه وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛ (1) انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیک تریم ) .
چنان که مشابه همین مضمون و با صراحت بیشتر خداوند فرموده : ( وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (2) پروردگار شما گفته است: (مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم ) .
حال سئوال این است که:
آیا این قبیل آیات با زیارت یا درخواست از معصومین و توسل به آنان منافات دارد ؟
برای پاسخ ابتدا لازم است تاملی در ماهیت توسل داشته باشیم ؛ توسل به معنای مدد جستن از وسیله ای برای رسیدن به مقصود است، انسان برای رسیدن به هدف باید به اسباب و وسایل یا واسطههای فیض متوسل شود . این امری طبیعی است ؛ پس توسل به معنای استفاده از اسباب برای دستیابی به هدف است.
خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب هدایت مردم را فراهم کرده که یکی از آن ها فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است. هر چند خداوند توانا است که مستقیم تمام عالم را اداره کند و نیاز به واسطه های فیض ندارد، اما با استفاده از ضمیر جمع (انّا) اشاره به اسباب و نظام عالم می کند . در عین حال که می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد . فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند. امام صادق (ع) می فرماید:
"ابی الله أن یجری الاشیاء الا بالأسباب؛ (3) خداوند امور و اشیاء را از طریق علل و سببش جاری می سازد". بر این اساس انسان در همه کارهای زندگی (مادی یا معنوی) به اسباب و وسایل توسل می جوید.
خداوند برای اعطای فیض خویش ، راه ها و اسبابی را مشخص کرده است، مانند نماز ، روزه ، نیکی به یتیم ، خدمت به مردم . از جمله اسباب و عوامل، نزول فیض و رحمت الهی ، وجود انسان های به حق رسیده (امامان و پیامبران) هستند. همان گونه که در نزول برکات مادی نیز از ابزار و اسباب مادی بهره گرفته . شفا را در دارو قرار داده و به پزشک، آگاهی برای درمان انسان ها داده است.
چنان که در گذشته اشاره شد، ریشه اصلی توسل در قرآن کریم آمده :
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛ (4) ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با وسیله به او توسل جویید ).
با توجه به این که کلمه وسیله در آیه اطلاق دارد، شامل همه امور معنوی میشود که انسان را برای دریافت حاجت از خداوند کمک میکند، بنا بر این همان طور که برای گرفتن حاجت به خانه خدا و حجر الاسود و نماز و روزه و درود به پیامبر متوسل میشویم، به ارواح مطهر پیامبر، اولیای الهی، و بندگان صالح نیز میتوان متوسل شد . آن ها را در پیشگاه خداوند شفیع قرار داد و از خداوند حاجت خواست .
در نتیجه درخواست وساطت از اولیای الهی بر آن مبنا استوار می گردد که ما این عمل را در راستاِِِِِِی درخواست از خود خداوند قلمداد می نماییم . تمام قدرت و اراده و توانمندی این بزرگواران را در طول قدرت و اراده و خواست خداوند می دانیم ، در نتیجه کمک خواستن از ایشان همانند استفاده از هر وسیله دیگری است که خداوند برای آن قدرت تاثیرگذاری و برطرف کردن مشکلی برای ما را قرار داده است که اثر بخشی آن هیچ منافاتی با قدرت و اراده الهی ندارد .
حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی هم امور مختلفی همچون جایگاه معنوی آنان است؛ همه موجودات عالم هستی، آیات و نشانههای حضرت حقاند. هر موجودی به اندازه وسعت وجودی خود نشانگر اسما و صفات خداوند هستند. عالیترین و تابناکترین جلوه و ظهور حضرت حق تعالی در آینه وجود پیامبر و ائمه تحقق یافته است. آن ها مظهر کامل اسما و صفات خداوندند. توسل به ارواح و قبور مطهر آنان توجه به مظاهر اسمای خداوند است. برای دریافت فیض الهی . این کار از نظر عقلی و شرعی نه تنها محذوری ندارد، بلکه یک کار پسندیده است . در آموزههای دینی در این باره دلایل بسیار وجود دارد. (5)
پس همه خواستن های ما از این واسطه ها عین درخواست از خود خداوند است و تفاوت ماهوی ندارد و همه این امور نوعی عبادت و توجه به خداوند محسوب می گردند ، همان گونه که خود خداوند برای عبادت خود بندگان را به سوی نمادها و مظاهری چون کعبه و ... فراخوانده است ؛ آیا می توان گفت وقتی خدا هست دیگر چرا توجه به کعبه و طواف بر گرد او ؟
به علاوه اگر خداوند تا این حد به انسان نزدیک است که برای تقرب به او و یا رسیدن به برخی از نتایج مطلوب و مورد نظر هیچ نیازی به کمک خواستن از امور دیگر نیست ، چرا خود برخی از اعمال و عبادات را به عنوان وسایلی برای رسیدن به نتیجه به ما معرفی می فرماید ؟ چنان که در قرآن تاکید می نماید :
( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ؛(6) ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید ) آیا منطقی است بگوییم وقتی خود خدا هست، کمک گرفتن از نماز چه معنایی دارد ؟
به علاوه اگر برای تقرب به خداوند و توجه به او نیاز به هیچ واسطه دیگری نبود چرا خداوند خود برای وساطت پیامبر در طلب مغفرت از خداوند برای گنهکاران تاثیر و نتیجه قائل است ؟ در قران آمده است :
( و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوک فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرسول لوجدوااللّه توابا رحیما . (7) اگر آنان هنگام ستم بر خویشتن , نزد تو می آمدند و از خدا درخواست آمرزش می کردند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می نمود , خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند).
یا در داستان برادران حضرت یوسف ، درخواست وساطت در استغفار و طلب بخشش از درگاه خداوند صراحتا از جانب برادران گنهکار در نزد پدرشان نقل شده است که گفتند :
( یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین ؛ (8) ای پدر ! برای ما استغفار کن که ما خطا کار بودیم ).
حضرت یعقوب نیز این تقاضا را نه تنها انکار نکرد، بلکه به آنها قول مساعد داد و فرمود: (سوف استغفر لکم ربی؛ به زودی برای شما از درگاه خداوند تقاضای آمرزش میکنم ).
از این قبیل آیات به خوبی روشن می شود که:
نفس توجه و کمک خواستن از واسطه های آبرومند در درگاه خداوند همانند استفاده از ابزارهایی تاثیر گذار در نتیجه گیری برای امور مورد نظر است و این امر هیچ منافاتی با قدرت و خواست و اراده الهی هم ندارد ، همان گونه که همه موحدین برای بهبود از بیماری دست به دامان درمان و دارو می شوند و این امر را هم در تنافی با قدرت خداوند و شفا بخش بودن او نمی دانند .
اما نکته جالب اینجاست که وهابیت در برابر این آیات صریح و حکم عقل نکته ای عجیب و مضحک رامطرح می سازد و آن این که آن درخواست از افراد زنده صورت گرفته بود که قدرت بر کمک داشتند نه به افراد مرده که چنین توانی ندارند ؛ در نتیجه درخواست از مردگان شرک است !!!
در پاسخ به این ادعای عجیب باید گفت :
اولا ما معتقدیم که ائمه (ع) شهید از دنیا رفته اند و قرآن کریم تصریح نموده که شهدا زنده اند. برخی امور را چون زندگان بلکه بهتر از بسیاری از زندگان درک می کنند و می دانند:
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بلکه احیاء عند ربهم یرزقون (9) آن ها را که در راه خدا کشته شدند ، مرده مپندارید ، بلکه آنان زندگانند و نزد خدای شان روزی می خورند.)
طبق این آیات معلوم می شود که شهدا بعد از مرگ مثل سایر مردم نیستند ، بلکه دارای حیاتی خاص اند و از برخی امور که در دنیا می گذرد ،آگاه می شوند . آثار و آثرشان در دنیا باقی و برقرار است .
ثانیا: مخاطب متوسلان روح ائمه است و روح همواره زنده است و محیط بر عالم ماده است و از آن آگاه می شود . به چه دلیل وهابیت ثابت می کند که روح یک انسان بعد از مفارقت از بدن قدرت انجام هیچ کاری را ندارد ؟ آیا این ادعایی بی دلیل نیست ؟
ثالثا : بر فرض که این ارواح قادر به انجام خواسته ها نباشند ، آیا این درخواست بی فائده می تواند شرک تلقی گردد ؟ معنا ندارد کاری در زمان حیات مخاطب کاری درست و مورد رضایت خدا باشد ولی با مردن او- برفرض قادر نبودنش بر یاری رساندن به ما- شرک محسوب گردد ؛ نهایت امر این است که بگوییم کاری لغو است اما تهمت شرک از کجا به دست آمده ؟
در مجموع در مورد این دوستتان پیشنهاد می شود او را در محیط های علمی و با حضور کارشناسان خبره دینی در مورد تغییر رفتارش و مبنای این امر به چالش بکشید یا به طور مشخص سوالات و ابهامات وی را جویا شده و با مشورت با کارشناسان این مرکز نادرستی این تفکر و اندیشه را به طور مستدل و منطقی و با بیانی مناسب به وی ارائه دهید ؛ اگر انگیزه های وی از این تغییر مذهب واقعا حقیقت جویانه باشد مطمئنا از این دیدگاه نادرست دست خواهد کشید ..
پی نوشت ها :
1. ق (50)، آیه 16.
2. غافر (40)، آیه 60.
3. ثقة الاسلام کلینی، الکافی، ج1، ص 183. دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش ،
4. مائده ، آیه 35.
5. نمونه های متعدد این امر را می توانید در کتاب (آیین وهابیت) تألیف آیه الله جعفر سبحانی ،نشر موسسه امام صادق علیه السلام قم مطالعه فرمایید.
6. بقره (2)، آیه 153.
7. نساء (4)، آیه 64 .
8. یوسف (12)، آیه 97 .
9.آل عمران (3)آیه 169.
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه سایت وهابیت
- [سایر] آیا «توسل» به معصومین(علیهم السلام) با توحید عبادی منافاتی ندارد؟
- [سایر] آیا «توسل» به معصومین با توحید عبادی منافاتی ندارد؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن برای اثبات وجود خداوند و یگانگی او آمده است؟
- [سایر] در سوره حضرت یوسف، چه چیزهایی تأکید، و در چه آیاتی به آنها اشاره شده است؟
- [سایر] با توجه به اینکه خدا دعای فرعون طغیانگر را بدون واسطه اجابت میکند (زیاد شدن آب نیل با تضرع فرعون به درگاه الهی) در حالیکه فرعون با چندینبار توسل به حضرت موسی(ع) در هنگام غرق شدن اجابت نشد (که خداوند میفرماید اگر یکبار از من درخواست میکرد اجابتش میکردم) و با اینکه خداوند از چهارده معصوم به خلق مهربانتر است چگونه درخواست کردن با واسطه از خدا بهتر از درخواست کردن بدون واسطه است و نتیجه بهتری دارد؟
- [سایر] چرا خدا در آیاتی از قرآن حمد را به خود اختصاص داده و خود را با عنوان حمید میستاید؟
- [سایر] آیا پرستش خداوند متعال منافاتی با آزادی انسان دارد؟
- [سایر] در سوره حضرت یوسف(علیه السلام) بر چه چیزهایی تأکید شده و در چه آیاتی به آنها اشاره گردیده است؟
- [سایر] کدام آیات قرآن دلالت بر توسل دارد؟
- [سایر] آیا علم خدا به سرنوشت ما، با اختیار ما منافاتی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مس نمودن خط قران یعنی رساندن جایی از بدن به خط قران برای کسی که وضو ندارد حرام است و رساندن موی بدن به قران مانعی ندارد در صورتی که از توابع بشره شمرده نشود و اگر قران را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس ان در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشکال ندارد
- [آیت الله سیستانی] اگر بر جائی از بدن ، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد ، چنانچه بخواهد غسل را ترتیبی بجا آورد ، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد . و همچنین اگر بخواهد وضو بگیرد در مورد آیه قرآن بلکه در مورد اسم خداوند نیز بنابر احتیاط واجب .
- [آیت الله مظاهری] ربا خواری در اسلام از گناهان بسیار بزرگ محسوب شده است و در قرآن شریف رباخوردن را جنگ با خدا دانسته است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز در مکانی که ماندن در آ ن حرام است؛ مانند زیر سقف در حال ریزش، مسیر در حال آمدن سیل، روی فرشی که نام خدا یا آیهّ قرآن بر آن نوشته شده, باطل نیست، هرچند معصیت است. شرط سوم
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر بر جائی از بدن؛ آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد؛ چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی به جا آورد؛ باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد.
- [آیت الله اردبیلی] نمازگزار باید جواب سلام را به قصد جواب بگوید نه به قصد قرائت قرآن، ولی گفتن جواب سلام به قصد دعا به معنای طلب سلامت از خدا برای گوینده سلام، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر بر جایی از بدن، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، و چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی بهجا آورد، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد.