پاسخ سوال در دو قسمت داده می شود. الف: ادلة قرآنی بر اثبات وجود خدا؛ ب: ادلة قرآنی بر یگانگی خداوند و نفی شرک. الف: اهم ادله و براهین قرآنی بر اثبات وجود خداوند عبارتند از: 1. برهان نظم گستردهترین برهان قرآن بر اثبات وجود خدا که آیات فراوانی بر آن دلالت دارند، برهان نظم است. این برهان از دو مقدمه تشکیل شده است. مقدمة اول: جهان هستی دارای نظم، هدفمندی و انسجام است. مقدمة دوم: نظم دقیق به ناظم عالم و قادر احتیاج دارد. نتیجه: پس این جهانرا ناظم عالم و قادر ایجاد کرده است.[1] بعضی از آیاتی که برای مطلب دلالت دارند ذیلا ذکر می شوند: سورههای: روم، آیات 20 تا 25، بقره 164، رعد 3، یونس 31، انفال 62 و 63، مؤمنون 12 تا 14، انعام 95، بقره 281، شمس 7 و 8 ، طه 50، نحل 79، جاثیه 3 و 4، حجرات 13 و... . بهعنوان نمونه یک آیه را با ترجمه ذکر میکنیم: (إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)[2] در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز و حرکت کشتیها در دریا بهسود مردم و بارانی که از آسمانها نازل میشود آنگاه زمینهای مرده را احیا میکند و انواع جنبندگان که در روی زمین پراکندهاند و چرخش بادها و ابرهایی که در میان آسمانها و زمین بهکار گرفته شدهاند نشانههایی است برای قوم خردمند. 2. برهان حرکت تغییر و حرکت موجودات، گواه روشنی بر حدوث آنها؛ است و حدوث آنها یعنی پیدایش از عدم، دلیل بر وجود خالقی است که آنها را ایجاد کرده است. به عنوان نمونه: سورة انعام، آیات 75 تا 79 ذکر می شود. (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ، إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)[3] اینچنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد، هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید ستارهای مشاهده کرد، گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد، گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم! و هنگامی که ماه را دید، گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلماً از جمعیت گمراهان خواهم بود. و هنگامی که خورشید را دید گفت: این خدای من است این بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد، گفت: ای قوم؛ من از همتایانی که شما میسازید بیزارم، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده، من در راه ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. 3. برهان وجوب و امکان (فقر و غنی) با دقت در موجودات جهان، آنها را سراپا نیاز و فقر میبینیم که این نیاز و فقر عمومی جهان در هستی و بودن، دلیل بر وجود یک منبع عظیم غنا و بینیازی است و آن ذات بینیاز، خدای متعال است. برخی از آیات که به این مطلب دلالت دارند، عبارتند از: سورة فاطر آیة 15، سورة محمد آیة 38، سورة الرحمن آیة 29. بهعنوان نمونه یک آیه را با ترجمه ذکر میکنیم: (یا ایَّها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَی اللّه وَاللّه هُوَ الغَنیِ الحَمید)[4] ای مردم شما نیازمندان به خدا هستید تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است. 4. برهان علت و معلول جهان معلول یعنی پدیدآمده است. و هر معلولی علتی دارد. پس این جهان را علتی است که هستی آن از خودش میجوشد و عین هستی است. از جمله به سورة طور، آیات 35 و 36 و 43 می توان اشاره کرد. (اَم خَلَقوا السّمواتِ و الأَرْضَ بَلْ لایوقِنونَ)[5] آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ بلکه آنها طالب یقین نیستند. 5. برهان صدیقین اساس این دلیل با الهام از قرآن و روایات بر این مبناست که: به جای مطالعة مخلوقات از مطالعة ذات پاک خدا، پی به وجودش ببریم. از آیات قرآن به: فصلت 53، آل عمران 18، بروج 20، حدید 3، نور 35. می توان اشاره کرد. یک آیه و ترجمة آن: (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)[6] خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی میدهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هرکدام بهگونهای) گواهی میدهند در حالیکه (خداوند) قیام به عدالت (در عالم هستی) دارد معبودی جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است. 6. برهان فطرت اساس این برهان بر خواستهها و یافتههای غریزی و فطری است. یعنی راهی است میانبر و از درون انسان. فرد بهجای (دانستن) (مییابد) و بهجای (فکر کردن) (میبیند) و بهجای پرداختن به (مقدمات) به (ذی المقدمه) میرسد. از آیات قرآن: روم 30 و 33، عنکبوت 61 و 65، یونس 22 و 23 و 31، زخرف 9 و 87 ، مؤمنون 84 و 89، اعراف 172 را می توان نام برد. به یک آیه همراه ترجمه شاره ای می شود: (وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَمواتِ وَ الأرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ لیَقولُنَّ اللّهُ فَأنّی یُؤْفَکون)[7] هرگاه از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟ میگویند (اللّه). پس با این حال چگونه (از عبادت او) منحرف میشوید؟ ب: ادلّة قرآنی بر اثبات توحید و بطلان شرک: 1. گواهی فطرت فطرت علاوه بر اثبات خدا بر یگانگی او نیز رهنمون است در شرایطی که تمام درهای عالم اسباب به روی ما بسته است آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود میشنویم که ما را بهسوی مبدأ یگانهای میخواند. از جمله آیات قرآن می توان به: عنکبوت 65، روم 33، انعام 40، 41، 63 و 64، نحل 53 و 54 اشاره کرد. (فَإذا رَکَبوا فِی الفَلَک دَعَوُ اللّه مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی البَرِّ إِذا هُم یُشرِکون)[8] هنگامی که سوار بر کشتی میشوند خدا را با اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند. اما هنگامی که خدا آنها را به خشکی رسانید و نجات داد باز مشرک میشوند. 2. هماهنگی جهان هستی از مطالعة جهان هستی در مییابیم که جهان مجموعهای است هماهنگ و واحدی به همپیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر میدهد. از آیات قرآن: ملک 3 و 4، انبیاء 21 و 22، مؤمنون 91 را می توان نام برد. بهعنوان نمونه آیهای با ترجمه ذکر میکنیم: (مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ)[9] خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده، و معبود دیگری با او نیست که اگر چنین میشد هریک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اراده میکردند و بعضی بر بعض دیگر توّفق میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد) منزه است خدا از توصیفی که آنها میکنند. 3. برهان صرفالوجود منظور از برهان صرفالوجود این است که خداوند هستی مطلق است و دوگانگی در آن راه ندارد. زیرا تعدد با محدودیت مساوی است. لذا خداوند از هرنظر بیقید و شرط و نامحدود است و مسلماً دومی برای او فرض نمیشود مثال: اگر دو نفر هرکدام دارای باغی باشند یقیناً هریک از این دو باغ محدود است. حال اگر فرض کنیم باغ نفر اول آنقدر گسترش یابد که تمامی روی زمین را بگیرد جایی برای باغ دوم نمیماند و تنها یک باغ در کرة زمین خواهیم داشت. پس هرجا سخن از نامحدود است، سخن از وحدت و یگانگی خواهد بود. آیات قرآن به: آل عمران 81 ، حدید 2 و 3، یوسف 39 می توان اشاره کرد. به آیهای و ترجمهاش بسنده میکنیم: (لَهُ مُلکُ السَّمواتُ وَ الأَرض یُحْیی وَ یُمیت وَ هُوَ عَلی کُلّ شَیءٍ قدیرٌ هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظاهِر وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شِیءٍ عَلیمٌ)[10] مالکیت (و حاکمیت) آسمانها و زمین از آن او است، زنده میکند، و میمیراند، و او بر هر چیز قادر است. اول و آخر و ظاهر و باطن او است و از هر چیزی آگاه است. 4. دلیل فیض و هدایت خداوند موجودی کامل و منبع فیض و کمال است. آیا ممکن است چنین منبع کمالی خود را به موجودات دیگر معرفی نکند و آنها را محروم گذارد؛ در حالیکه این شناخت سبب ترقی و کمال آنها می شود. و آنها را بهسوی وجود کامل و پرفیض میکشاند. با توجه بهاین بیان روشن میشود اگر خدایان متعددی وجود داشت باید هرکدام رسولانی داشته باشند و خود را به مخلوقات معرفی کنند و آنان را مشمول فیض تکوینی و تشریعی خود کنند. در نتیجه اگر میبینیم همة رسولان الهی از خدای یگانه خبر میدهند، روشن میشود که غیر از خدای واحد معبودی وجود ندارد. آیات قرآن: انبیاء 25، زخرف 45، احقاف 4. یک آیه و ترجمة آن بهعنوان نمونه ذکر میشود: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ)[11] ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست بنابراین تنها مرا پرستش کنید. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. پیام قرآن، جلد 2 و 3، آیتاللّه مکارم شیرازی، ناصر. 2. خدا در قرآن، شهید بهشتی. 3. قلمرو دین، عبدالحسین خسروپناه. 4. الهیات و معارف اسلامی، آیتاللّه سبحانی، جعفر. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک به: خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، ناشر، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، پاییز 1381؛ و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، جلد 2، ص 53 تا آخر این کتاب مصادیق مختلف نظم و هماهنگی در جهان هستی از دیدگاه قرآن بحث شده است. [2] . بقره/ 164. [3] . انعام/ 75 تا 79. [4] . فاطر/ 15. [5] . طور/ 36. [6] . آل عمران/ 18. [7] . عنکبوت/ 61. [8] . عنکبوت/ 65. [9] . مؤمنون/ 91. [10] . حدید/ 2 و 3. [11] . انبیاء/ 25.
پاسخ سوال در دو قسمت داده می شود.
الف: ادلة قرآنی بر اثبات وجود خدا؛ ب: ادلة قرآنی بر یگانگی خداوند و نفی شرک.
الف: اهم ادله و براهین قرآنی بر اثبات وجود خداوند عبارتند از:
1. برهان نظم
گستردهترین برهان قرآن بر اثبات وجود خدا که آیات فراوانی بر آن دلالت دارند، برهان نظم است. این برهان از دو مقدمه تشکیل شده است.
مقدمة اول: جهان هستی دارای نظم، هدفمندی و انسجام است.
مقدمة دوم: نظم دقیق به ناظم عالم و قادر احتیاج دارد.
نتیجه: پس این جهانرا ناظم عالم و قادر ایجاد کرده است.[1]
بعضی از آیاتی که برای مطلب دلالت دارند ذیلا ذکر می شوند: سورههای: روم، آیات 20 تا 25، بقره 164، رعد 3، یونس 31، انفال 62 و 63، مؤمنون 12 تا 14،
انعام 95، بقره 281، شمس 7 و 8 ، طه 50، نحل 79، جاثیه 3 و 4، حجرات 13 و... . بهعنوان نمونه یک آیه را با ترجمه ذکر میکنیم:
(إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)[2]
در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز و حرکت کشتیها در دریا بهسود مردم و بارانی که از آسمانها نازل میشود آنگاه زمینهای مرده را احیا میکند و انواع جنبندگان که در روی زمین پراکندهاند و چرخش بادها و ابرهایی که در میان آسمانها و زمین بهکار گرفته شدهاند نشانههایی است برای قوم خردمند.
2. برهان حرکت
تغییر و حرکت موجودات، گواه روشنی بر حدوث آنها؛ است و حدوث آنها یعنی پیدایش از عدم، دلیل بر وجود خالقی است که آنها را ایجاد کرده است.
به عنوان نمونه: سورة انعام، آیات 75 تا 79 ذکر می شود.
(وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ
فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ، إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)[3]
اینچنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد، هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید ستارهای مشاهده کرد، گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد، گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم! و هنگامی که ماه را دید، گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلماً از جمعیت گمراهان خواهم بود. و هنگامی که خورشید را دید گفت: این خدای من است این بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد، گفت: ای قوم؛ من از همتایانی که شما میسازید بیزارم، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده، من در راه ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
3. برهان وجوب و امکان (فقر و غنی)
با دقت در موجودات جهان، آنها را سراپا نیاز و فقر میبینیم که این نیاز و فقر عمومی جهان در هستی و بودن، دلیل بر وجود یک منبع عظیم غنا و بینیازی است و آن ذات بینیاز، خدای متعال است.
برخی از آیات که به این مطلب دلالت دارند، عبارتند از: سورة فاطر آیة 15، سورة محمد آیة 38، سورة الرحمن آیة 29. بهعنوان نمونه یک آیه را با ترجمه ذکر میکنیم:
(یا ایَّها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَی اللّه وَاللّه هُوَ الغَنیِ الحَمید)[4]
ای مردم شما نیازمندان به خدا هستید تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.
4. برهان علت و معلول
جهان معلول یعنی پدیدآمده است. و هر معلولی علتی دارد. پس این جهان را علتی است که هستی آن از خودش میجوشد و عین هستی است.
از جمله به سورة طور، آیات 35 و 36 و 43 می توان اشاره کرد.
(اَم خَلَقوا السّمواتِ و الأَرْضَ بَلْ لایوقِنونَ)[5]
آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ بلکه آنها طالب یقین نیستند.
5. برهان صدیقین
اساس این دلیل با الهام از قرآن و روایات بر این مبناست که: به جای مطالعة مخلوقات از مطالعة ذات پاک خدا، پی به وجودش ببریم.
از آیات قرآن به: فصلت 53، آل عمران 18، بروج 20، حدید 3، نور 35. می توان اشاره کرد. یک آیه و ترجمة آن:
(شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)[6]
خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی میدهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هرکدام بهگونهای) گواهی میدهند در حالیکه (خداوند) قیام به عدالت (در عالم هستی) دارد معبودی جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است.
6. برهان فطرت
اساس این برهان بر خواستهها و یافتههای غریزی و فطری است. یعنی راهی است میانبر و از درون انسان. فرد بهجای (دانستن) (مییابد) و بهجای (فکر کردن) (میبیند) و بهجای پرداختن به (مقدمات) به (ذی المقدمه) میرسد.
از آیات قرآن: روم 30 و 33، عنکبوت 61 و 65، یونس 22 و 23 و 31، زخرف 9 و 87 ، مؤمنون 84 و 89، اعراف 172 را می توان نام برد. به یک آیه همراه ترجمه شاره ای می شود:
(وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَمواتِ وَ الأرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ لیَقولُنَّ اللّهُ فَأنّی یُؤْفَکون)[7]
هرگاه از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟ میگویند (اللّه). پس با این حال چگونه (از عبادت او) منحرف میشوید؟
ب: ادلّة قرآنی بر اثبات توحید و بطلان شرک:
1. گواهی فطرت
فطرت علاوه بر اثبات خدا بر یگانگی او نیز رهنمون است در شرایطی که تمام درهای عالم اسباب به روی ما بسته است آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود میشنویم که ما را بهسوی مبدأ یگانهای میخواند.
از جمله آیات قرآن می توان به: عنکبوت 65، روم 33، انعام 40، 41، 63 و 64، نحل 53 و 54 اشاره کرد.
(فَإذا رَکَبوا فِی الفَلَک دَعَوُ اللّه مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی البَرِّ إِذا هُم یُشرِکون)[8]
هنگامی که سوار بر کشتی میشوند خدا را با اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند. اما هنگامی که خدا آنها را به خشکی رسانید و نجات داد باز مشرک میشوند.
2. هماهنگی جهان هستی
از مطالعة جهان هستی در مییابیم که جهان مجموعهای است هماهنگ و واحدی به همپیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر میدهد.
از آیات قرآن: ملک 3 و 4، انبیاء 21 و 22، مؤمنون 91 را می توان نام برد. بهعنوان نمونه آیهای با ترجمه ذکر میکنیم:
(مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ)[9]
خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده، و معبود دیگری با او نیست که اگر چنین میشد هریک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اراده میکردند و بعضی بر بعض دیگر توّفق میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد) منزه است خدا از توصیفی که آنها میکنند.
3. برهان صرفالوجود
منظور از برهان صرفالوجود این است که خداوند هستی مطلق است و دوگانگی در آن راه ندارد. زیرا تعدد با محدودیت مساوی است. لذا خداوند از هرنظر بیقید و شرط و نامحدود است و مسلماً دومی برای او فرض نمیشود مثال: اگر دو نفر هرکدام دارای باغی باشند یقیناً هریک از این دو باغ محدود است. حال اگر فرض کنیم باغ نفر اول آنقدر گسترش یابد که تمامی روی زمین را بگیرد جایی برای باغ دوم نمیماند و تنها یک باغ در کرة زمین خواهیم داشت. پس هرجا سخن از نامحدود است، سخن از وحدت و یگانگی خواهد بود.
آیات قرآن به: آل عمران 81 ، حدید 2 و 3، یوسف 39 می توان اشاره کرد. به آیهای و ترجمهاش بسنده میکنیم:
(لَهُ مُلکُ السَّمواتُ وَ الأَرض یُحْیی وَ یُمیت وَ هُوَ عَلی کُلّ شَیءٍ قدیرٌ هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظاهِر وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شِیءٍ عَلیمٌ)[10]
مالکیت (و حاکمیت) آسمانها و زمین از آن او است، زنده میکند، و میمیراند، و او بر هر چیز قادر است. اول و آخر و ظاهر و باطن او است و از هر چیزی آگاه است.
4. دلیل فیض و هدایت
خداوند موجودی کامل و منبع فیض و کمال است. آیا ممکن است چنین منبع کمالی خود را به موجودات دیگر معرفی نکند و آنها را محروم گذارد؛ در حالیکه این شناخت سبب ترقی و کمال آنها می شود. و آنها را بهسوی وجود کامل و پرفیض میکشاند. با توجه بهاین بیان روشن میشود اگر خدایان متعددی وجود داشت باید هرکدام رسولانی داشته باشند و خود را به مخلوقات معرفی کنند و آنان را مشمول فیض تکوینی و تشریعی خود کنند. در نتیجه اگر میبینیم همة رسولان الهی از خدای یگانه خبر میدهند، روشن میشود که غیر از خدای واحد معبودی وجود ندارد.
آیات قرآن: انبیاء 25، زخرف 45، احقاف 4. یک آیه و ترجمة آن بهعنوان نمونه ذکر میشود:
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ)[11]
ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست بنابراین تنها مرا پرستش کنید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پیام قرآن، جلد 2 و 3، آیتاللّه مکارم شیرازی، ناصر.
2. خدا در قرآن، شهید بهشتی.
3. قلمرو دین، عبدالحسین خسروپناه.
4. الهیات و معارف اسلامی، آیتاللّه سبحانی، جعفر.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک به: خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، ناشر، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، پاییز 1381؛ و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، جلد 2، ص 53 تا آخر این کتاب مصادیق مختلف نظم و هماهنگی در جهان هستی از دیدگاه قرآن بحث شده است.
[2] . بقره/ 164.
[3] . انعام/ 75 تا 79.
[4] . فاطر/ 15.
[5] . طور/ 36.
[6] . آل عمران/ 18.
[7] . عنکبوت/ 61.
[8] . عنکبوت/ 65.
[9] . مؤمنون/ 91.
[10] . حدید/ 2 و 3.
[11] . انبیاء/ 25.
- [سایر] لطفاً یگانگی خداوند را برای من اثبات کنید (وجود خداوند برای من مسلّم است)؟
- [سایر] لطفا یگانگی خداوند را برای من اثبات کنید؛ وجود خداوند برای من مسلّم است؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن درباره ولایت مطلقه فقیه است تا بتوان بر اساس آنها این موضوع را اثبات کرد؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن درباره ولایت مطلقه فقیه است تا بتوان بر اساس آنها این موضوع را اثبات کرد؟
- [سایر] دلیل عقلی یگانگی خدا چیست؟ (چرا خدا یکی است؟)
- [سایر] دلیل عقلی یگانگی خدا چیست؟ (چرا خدا یکی است؟)
- [سایر] چه دلایلی بر یگانگی خداوند وجود دارد؟
- [سایر] آیا از طریق قرآن می توان امامت علی بن ابی طالب را اثبات نمود؟ چه آیاتی بر این مسأله دلالت دارند؟
- [سایر] آیا آیاتی از قرآن که تاکید بر درخواست از خدا دارد با توسل منافاتی ندارد؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم اثبات وجود خدا استدلال شده است؟
- [آیت الله خوئی] اگر کافر شهادتین بگوید، یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الأنبیاء شهادت بدهد، به هر لغتی که باشد مسلمان میشود. و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است، ولی اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد، بلکه اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد، احتیاط واجب آن است که جای آن را آب بکشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بفهمد نماز ایاتی که خوانده باطل بوده واجب است دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید
- [آیت الله بروجردی] اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
- [آیت الله خوئی] اگر بفهمد نماز آیاتی را که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند، واگر وقت گذشته قضا نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده ، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید .
- [آیت الله سبحانی] اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده؛ باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.