آیا رسول خدا (ص) آیاتی از قرآن کریم را فراموش میکرد؟ توضیح سؤال: در کتاب بخاری روایتی را دیدیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله روزی وارد مسجد شدند و شنیدند که شخصی آیاتی از قرآن را میخواند، آن حضرت فرمود: خدا او را رحمت کند، آیاتی را خواند که من آنها را فراموش کرده بودم؟ آیا این قضیه واقعیت دارد؟ آیا با عصمت آن حضرت در تضاد نیست؟ پاسخ: اصل روایت در بخاری و مسلم: یکی از اشکالهایی که اعتبار کتاب بخاری و مسلم را زیر سؤال میبرد، اهانتهایی است که در این کتاب به پیامبران خدا شده است که شما می توانید نمونههایی از آن را در آدرس ذیل مشاهده فرمایید: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=9629 یکی از این اهانتها، تهمت فراموش کردن آیات قرآن است. بخاری و مسلم در صحیحشان نقل کردهاند که: حدثنا رَبِیعُ بن یحیی حدثنا زَائِدَةُ حدثنا هِشَامٌ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت سمع النبی صلی الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَأُ فی الْمَسْجِدِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً من سُورَةِ کَذَا حدثنا محمد بن عُبَیْدِ بن مَیْمُونٍ حدثنا عِیسَی عن هِشَامٍ وقال أَسْقَطْتُهُنَّ من سُورَةِ کَذَا تَابَعَهُ عَلِیُّ بن مُسْهِرٍ وَعَبْدَةُ عن هِشَامٍ حدثنا أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ هو أبو الولید الهروی حدثنا أبو أُسَامَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ قالت سمع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَأُ فی سُورَةٍ بِاللَّیْلِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً کنت أُنْسِیتُهَا من سُورَةِ کَذَا وَکَذَا رسول خدا صلی الله علیه وآله روزی وارد مسجد شد و شنید که مردی آیاتی از قرآن کریم را میخواند؛ پس گفت: خداوند او را رحمت کند، به درستی که او فلان و فلان آیه را از فلان سوره به یادم آورد. عیسی از هشام نقل کرده است که رسول خدا فرمود: (او آیاتی را به یاد من آورد که) من آنها را از (فلان) سوره حذف کرده بودم. علی بن مسهر و عبده نیز روایت را به همین صورت از هشام نقل کردهاند. عائشه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله شبی شنید که مردی آیاتی از یک سوره را میخواند، پس فرمود: خدا او را رحمت کند، به درستی که فلان آیات از فلان سوره را به یاد من آورد که من از ذن برده شده بود. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1922، ح4750 4751، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب نِسْیَانِ الْقُرْآنِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. همین مطالب در (صحیح مسلم ج1، ص543، باب فضائل القرآن وما یتعلق به) نیز نقل شده است. تردیدی نیست که این مسأله تهمتی است ناروا به خاتم پیامبران؛ زیرا فراموش کار بودن پیامبر، اعتماد مردم را نسبت به او سلب خواهد کرد و این مسأله با غرض و هدفی که خداوند از ارسال پیامبران داشته، در تضاد است؛ چرا که اگر آن مرد آیات فراموش شده را نمیخواند، شاید هیچ وقت به یاد پیامبر نمیآمد و از قرآن حذف میشد. از کجا معلوم که آیات دیگری را فراموش نکرده باشد و ما از وجود آیات بیبهره نشده باشیم؟ هدف و انگیزه از طرح این مطالب: تردیدی نیست که هدف از انتشار این مطالب، زیر سؤال بردن حافظه خاتم پیامبران و اثبات این مطلب است که آن حضرت حتی در امور مربوط به تبلیغ دین و حفظ قرآن کریم نیز دچار خطا و لغزش میشده و حتی از معجزه جاویدان خود نیز نمیتوانسته حفاظت نماید. این هدف از سوی دشمنان اسلام و به ویژه یهودیان تازه مسلمان به منظور زیر سؤال بردن مشروعیت دین مبین اسلام و حجیت قرآن، دنبال میشده و انتشار یافته است؛ اما متأسفانه همین مطالب در صحیحترین کتابهای اهل سنت به صورت گسترده نقل شده است. هدف دیگر طراحان و ناشران این مطالب، پایین آوردن مقام و منزلت رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ چرا که پیروان سقیفه باید از رسول خدا شخصیتی بسازند که عمر و ابوبکر بتواند جانشینی او را به عهده بگیرد. و از طرف دیگر دیدهاند که نمیتوانند مقام ابوبکر و عمر را به مقام پیامبر برسانند، تلاش کردهاند که مقام آن حضرت را پایین بیاورند تا بین پیامبر و جانشینان او تناسب اندکی حاصل شود و آنها بتوانند جانشین رسول خدا لقب بگیرند. بسیاری از بزرگان اهل سنت از پسر عمر نقل کردهاند که دوازده سال طول کشید تا عمر بن الخطاب سوره بقره را یاد بگیرد: عن بن عمر قال: تعلم عمر بن الخطاب رضی الله عنه البقرة فی إثنی عشرة سنة فلما أتمها نحر جزورا. عبد الله عمر گفته: (پدرم) عمر بن الخطاب سوره بقره را در مدت دوازه سال یاد گرفت، وقتی موفق شد، چندین شتر به شکرانه آن ذبح کرد! البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفای458ه) شعب الإیمان، ج2، ص1954، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1410ه؛ الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفای671ه)، الجامع لأحکام القرآن، ج1، ص40، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛ ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج44، ص286، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1995؛ الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 ه)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج3، ص267، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1407ه - 1987م؛ السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911ه)، تنویر الحوالک شرح موطأ مالک، ج1، ص162، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری مصر، 1389ه 1969م؛ السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911ه)، الدر المنثور، ج1، ص54، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1993؛ الزرقانی، محمد بن عبد الباقی بن یوسف (متوفای1122ه) شرح الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، ج2، ص27، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1411ه؛ الکتانی، عبد الحی بن عبد الکبیر (متوفای1383ه)، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الإدرایة، ج2، ص280، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت. طبیعی است که چنین شخصی با چنین استعداد و حافظهای نمیتواند جانشین کسی باشد که قبل از آوردن جبرئیل آیات قرآن را میخوانده و دانش اولین و آخرین را خداوند به او داده است. طرفداران خلیفه روایاتی را ساختهاند که این مسأله مشکلی به وجود نمیآورد؛ چرا که خود پیامبر نیز از حافظه و استعداد چندانی برخوردار نبوده و حتی آیات قرآن را نیز فراموش میکرده است. همچنین طرفداران خلفا وقتی دیدهاند که عمر بن الخطاب آیاتی از قرآن را فراموش و بر خلاف آن نظر میداد، برای توجیه این مسائل، تلاش کردهاند که ثابت کنند رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز آیاتی از قرآن را فراموش و حتی از قرآن حذف میکرد تا کسی نتواند به خلیفه ایراد بگیرد. از جمله، فتوای اشتباه عمر در باره مهریه زنان بسیار مشهور است. 598 حَدَّثَنَا هُشَیْم قال حَدَّثَنَا مجالد عَنِ الشَّعْبِیِّ قال خطب عُمَر بن الخطاب رضی الله عنه الناس فحمد الله وأثنی علیه وقال ألاَ لاَ تغالوا فِی صدق النساء فانه لاَ یبلغنی عَن أحد ساق أکثر من شیء ساقه رسول الله صلی الله علیه وسلم أو سیق إلیه إلاَّ جعلت فضل ذلک فِی بیت المال ثم نزل فعرضت له امرأة من قریش فقالت یا أمیر المؤمنین کتاب الله عز وجل أحق أن یتبع أو قولک قال بل کتاب الله عز وجل فما ذلک قالت نهیت الناس آنفا أن یغالوا فِی صدق النساء والله عز وجل یقول فِی کتابه (وَآتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئا) فقال عُمَر کل أحد افقه من عُمَر مرتین أو ثَلاََثًا.... روزی عمر بن الخطاب خطبه میخواند، پس از حمد و ستایش خداوند گفت: کسی حق ندارد در مهریه زنان، زیادهروی کند، اگر به من خبر برسد که کسی بیشتر از آن چه که رسول خدا پرداخت کرده، پرداخت کند و یا به او پرداخته شود، من اضافه آن را به بیت المال میریزم. وقتی از منبر پایین میآمد، زنی از قریش به او اعتراض کرد که ای امیر المؤمنین ! کتاب خدا شایستهتر است که پیروی شود یا گفتار تو ؟ عمر گفت: بلکه کتاب خدا شایستهتر است، چرا این سخن را گفتی؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زیادهروی در مهریه زنان نهی کردی؛ در حالی که خداوند در کتابش میفرماید: ( و اگر مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزی از آن را پس نگیرید!). پس عمر گفت: همه مردم از عمر آگاهتر هستند. این جمله را دو بار یا سه بار گفت. الخراسانی، سعید بن منصور (متوفای 227ه)، سنن سعید بن منصور، ج1، ص195، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر:الدار السلفیة - الهند، الطبعة: الأولی، 1403ه 1982م. همین روایت را بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کردهاند که ما به ذکر چند آدرس اکتفا میکنیم. الطحاوی الحنفی، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفای321ه)، شرح مشکل الآثار، ج13، ص57، تحقیق شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1408ه - 1987م. الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای604ه)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج10، ص12، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1421ه - 2000م. الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفای671ه)، الجامع لأحکام القرآن، ج5، ص99، ناشر: دار الشعب – القاهرة. ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774ه)، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص468، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401ه. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852ه)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج8، ص94، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419ه. و نیز فتوای مشهور او در باره تیمم که بر خلاف نص صریح قرآن کریم فتوا داد که اگر کسی جنب شود و آب نداشته باشد، لازم نیست نماز بخواند. مسلم نیشابوری در صحیح خود مینویسد: أَنَّ رَجُلًا أتی عُمَرَ فقال إنی أَجْنَبْتُ فلم أَجِدْ مَاءً فقال لَا تُصَلِّ فقال عَمَّارٌ أَمَا تَذْکُرُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ أنا وَأَنْتَ فی سَرِیَّةٍ فَأَجْنَبْنَا فلم نَجِدْ مَاءً فَأَمَّا أنت فلم تُصَلِّ وَأَمَّا أنا فَتَمَعَّکْتُ فی التُّرَابِ وَصَلَّیْتُ فقال النبی صلی الله علیه وسلم إنما کان یَکْفِیکَ أَنْ تَضْرِبَ بِیَدَیْکَ الْأَرْضَ ثُمَّ تَنْفُخَ ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَکَ وَکَفَّیْکَ فقال عُمَرُ اتَّقِ اللَّهَ یا عَمَّارُ قال إن شِئْتَ لم أُحَدِّثْ بِهِ. مردی پیش عمر آمد و گفت: من جنب شدهام؛ اما آبی نیافتم (که غسل کنم، چه کار کنم؟) عمر گفت: نماز نخوان! عمار که در مجلس حاضر بود به عمر گفت: یادت نیست که من و تو در جنگی حاضر بودیم و هر دوی ما جنب شده و آبی پیدا نکردیم، تو نماز نخواندی؛ اما من خودم را در خاک غلطاندم و نماز خواندم. پس رسول خدا (ص) فرمود: (کافی بود که دستانت به زمین میزدی و سپس میتکاندی و بعد با هر دوی آنها، صورت و مچ دستانت را مسح میکردی). پس عمر گفت: از خدا بترس ای عمار. عمار گفت: اگر تو میخواهی دیگر در باره آن سخنی نخواهم گفت. صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، ج1، ص280، ح368، باب التیمم، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی. طبیعی است که اگر عمر بن الخطاب آیه (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا....) یادش بود، چنین فتوای را نمیداد. حال اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز آیات قرآن را فراموش و یا حتی آن را از قرآن پاک کرده باشد، مشکلی برای خلیفه پیش نخواهد آمد و عذر او بسیار موجهتر از عذر پیامآور خدا خواهد بود!!!. آیات قرآن و فراموشی رسول خدا ص: روشن است که فراموش کردن آیات قرآن کریم توسط رسول خدا از دروغهای آشکاری است که نه با عقل میسازد و نه با قرآن و نه با سنت؛ چرا که اگر پیامبر نتواند آیات قرآن را که معجزه جاودانه او است، حفظ نماید، نمیتوان به چنین شخصی در امر تبلیغ دین و انجام رسالت الهی اعتماد و اطمینان کرد و در نتیجه چنین شخصی صلاحیت دریافت وحی و رسالت را نمیتواند دارا باشد. خداود صراحتا در سوره أعلی میفرماید: سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسیَ. إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الجَْهْرَ وَمَا یخَْفَی. الأعلی/6 و 7. ما بزودی (قرآن را) بر تو میخوانیم و هرگز فراموش نخواهی کرد، مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را میداند! خداوند در این آیه به پیامبرش به صورت مطلق وعده داده است که هرگز آیات قرآن را فراموش نخواهد کرد؛ به ویژه که از کلمه (سین) استفاده کرده است که در این جا استمرار اقراء را ثابت میکند. سپس خداوند این اطلاق را با جمله (إلا ما شاء الله) به منظور دوام و استمرار قدرت خودش استنثاء میزند و در حقیقت به پیامبرش گوشزد میکند که خداوند قادر است که این لطف را هر وقت که اراده کند از تو بگیرد و تو را دچار نسیان و فراموشی کند. و این استثناء تأکید بیشتری است بر این که او هرگز آیات قرآن را فراموش نخواهد کرد؛ چون این عدم فراموشی لطفی است از جانب خداوند و خداوند هیچگاه پیامبرش را از این لطف بزرگ محروم نخواهد کرد؛ چرا که نسیان و فراموشی با اصل رسالت و غرض نبوت او در تضاد است. نظیر این استثناء در آیات دیگر هم دیده میشود؛ از جمله در آیه: وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذ. هود/108. امّا آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششی است قطع نشدنی! تردیدی نیست که اگر کسی وارد بهشت شود، هرگز آن خارج نخواهد شد؛ اما خداوند در این جاء با جمله (إلا ما شاء ربک) این قاعده را استثنا میزند تا به همگان بفماند: با این که بهشت محلی است که برای همیشه در آن خواهید ماند؛ اما با این حال سبب سلب قدرت از خداوند نخواهد شد و به این معنا نیست که خداوند نمیتواند شما را از بهشت بیرون کند. بنابراین استثناء در آیه (سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسیَ. إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ...) نیز به همین معنا است نه این که رسول خدا صلی الله علیه وآله چیزی را فراموش کرده باشد و خداوند دوباره آن را به یادش آورده باشد. متأسفانه برخی از دانشمندان سنی به منظور توجیه و دفاع کور کورانه از روایاتی که در بخاری و مسلم، تلاش کردهاند که از این جمله به نفع خود استفاده و ثابت کنند که رسول خدا آیات فراموش میکرده؛ اما خداوند به وسیلهای؛ مثل خواندن همان آیات توسط یک نفر از اصحاب و... دوباره آن را به یاد پیامبرش میآورده است. عبد العظیم زرقانی، یکی از دانشمندان معاصر سنی مذهب در جواب این عده مینویسد: وأما احتجاجهم الثانی وهو الاسثناء الذی فی قوله سبحانه (سنقرئک فلا تنسی إلا ما شاء الله) فلا یدل علی ما زعموا لأنه استثناء صوری لا حقیقی. والحکمة فیه أن یعلن الله عباده أن عدم نسیانه صلی الله علیه وسلم الذی وعده الله إیاه فی قوله (فلا تنسی) إنما هو محض فضل من الله وإحسان ولو شاء سبحانه أن ینسیه لأنساه. ...والدلیل علی أن هذا الاستثناء صوری لا حقیقی أمران أحدهما ما جاء فی سبب النزول وهو أن النبی (ص) کان یتعب نفسه بکثرة قراءة القرآن حتی وقت نزول الوحی مخافة أن ینساه ویفلت منه فاقتضت رحمة الله بحبیبه أن یطمئنه من هذه الناحیة وأن یریحه من هذا العناء فنزلت هذه الآیة کما نزلت آیة ( لَا تحَُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ. إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَه) (القیامة 16/ 17) وآیة (وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما) (طه 114) ثانیهما أن قوله (إلا ما شاء الله) (الأنعام 128) یعلق وقوع النسیان علی مشیئة الله إیاه والمشیئة لم تقع بدلیل ما مر بک من نحو قوله (إن علینا جمعه وقرآنه) (القیامة 17) وإذا فالنسیان لم یقع للعلم بأن عدم حصول المعلق علیه یستلزم عدم حصول المعلق فالذی عنده ذوق لأسالیب اللغة ونظر فی وجوه الأدلة یتردد فی أن الآیة وعد من الله أکید بأن الرسول یقرئه الله فلا ینسی وعدا منه علی وجه التأیید من غیر استثناء حقیقی لوقت من الأوقات وإلا لما کانت الآیة مطمئنة له علیه الصلاة والسلام ولکان نزولها أشبه بالعبث ولغو الکلام. اما دلیل دوم آنها (موافقان نسیان) استثنائی است که در این گفتار خداوند (سنقرئک...) آمده است؛ اما این آیه بر آن چیزی که آنها خیال میکنند، دلالت ندارد؛ چرا که این استثناء صوری است نه حقیقی. حکمت آوردن این استثناء این است که خداوند به بندگانش اعلام کند، عدم فراموشی رسول خدا صلی الله علیه وآله، وعدهای است که خداوند در جمله (فلا تنسی) داده و این عدم فراموشی فضل و مرحمتی است از جانب خداوند و اگر خداوند بخواهد، میتواند او را به فراموشی بیندازد. دلیل بر این که این استثناء صوری است و نه حقیقی، دو چیز است: دلیل اول: مطالبی که در سبب نزول این آیه نقل شده و آن این که: رسول خدا صلی الله علیه وآله خودش را با زیاد خواندن آیات قرآن در زمان نزول به سختی میانداخت، تا مبادا آنها را فراموش کند و از دستش بپرد. پس رحمت خداوند نسبت به حبیبش اقتضاء میکرد که او را از این ناحیه مطمئن سازد و از این سختی راحت نماید؛ پس این آیه نازل شد. همان طوری که این آیه نازل شد: (زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [قرآن] حرکت مده، چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست!) همان گونه که این آیه نازل شد: (پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود و بگو: (پروردگارا! علم مرا افزون کن!) دلیل دوم این که: وقوع نسیان در آیه (الا ماشاء الله) به مشیت و خواست خداوند معلق شده است و این مشیت الهی به دلیل آیاتی که گذشت؛ مثل: (إن علینا جمعه وقرآنه)، در خارج تحقق نیافته است. بنابراین، فراموشی محقق نشده است؛ به دلیل این که علم به عدم تحقق معلق علیه (مشیت الهی)، مستلزم عدم حصول معلق (نسیان) است. از این رو، کسی که از ذوق و سلیقه در لغت برخوردار باشد (با روشهای فصاحت و بلاغت آشنا باشد)، و به دلایل متعدد بنگرد، تردید نخواهد کرد که آیه وعده میدهد که خداوند آیات را بر رسولش خواهد خواند؛ و او با این وعده الهی هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد؛ برای همیشه و بدون استثناء حقیقی، در هیچ زمانی از زمانها و گر نه این آیه اطمینانی را برای آن حضرت به ارمغان نمیآورد و نزول آن شبیه به عبث و کلام لغو خواهد بود. الزرقانی، محمد عبد العظیم (متوفای1367ه)، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج1، ص186 187، ناشر: دار الفکر - لبنان، الطبعة: الأولی، 1416ه 1996م مذمت فراموش کردن آیات قرآن، در روایات اهل سنت: جالب است که روایاتی فراوانی در منابع اهل سنت در مذمت فراموش کردن قرآن وارد شده است؛ تا جائی که برخی از روایات آن را بزرگترین گناه و بزرگترین مصیبت عنوان کرده و وعده عذاب سختی را برای فراموش کننده آن نقل نمودهاند. محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم نیشابوری در صحیح شان از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کردهاند که آن حضرت به همه مسلمانانها دستور میدادند، همیشه قرآن را تکرار کنند تا فراموش نکنند: عن أبی وَائِلٍ عن عبد اللَّهِ قال قال النبی صلی الله علیه وسلم بِئْسَ ما لِأَحَدِهِمْ أَنْ یَقُولَ نَسِیتُ آیَةَ کَیْتَ وَکَیْتَ بَلْ نُسِّیَ وَاسْتَذْکِرُوا الْقُرْآنَ فإنه أَشَدُّ تَفَصِّیًا من صُدُورِ الرِّجَالِ من النَّعَمِ. از أبو وائل از عبد الله نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود: بد چیزی است که یکی از شما بگوید: من فلان و فلان آیه را فراموش کردهام، بلکه (باید بگوید:) فراموش داده شدهام. قرآن را زیاد یادآوری کنید، چرا که سختتر از فرار حیوانات (از بند)، از سینه انسان فرار میکند. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1921، ح4744، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب اسْتِذْکَارِ الْقُرْآنِ وَتَعَاهُدِهِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای261ه)، صحیح مسلم، ج1، ص544، ح790، کِتَاب صَلَاةِ الْمُسَافِرِینَ وَقَصْرِهَا، باب فضائل القرآن وما یتعلق به، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت. و یا در روایت دیگر نقل کردهاند که رسول خدا فرمود: تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ فَوَالَّذِی نَفْسِی بیده لَهُوَ أَشَدُّ تَفَصِّیًا من الْإِبِلِ من عُقُلِهَا. به قرآن زیاد توجه کنید؛ زیرا قسم به کسی که جانم در اختیار او است، قرآن، دور شدن قرآن (از قلب) سختتر از درو شدن شتر از بند است. البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1921، ح4746، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب اسْتِذْکَارِ الْقُرْآنِ وَتَعَاهُدِهِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. با این حال، آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله میتواند همین دستوری را که خودش به دیگران داده است، انجام ندهد؟ آیا در این صورت (نعوذ بالله) مصداق این آیه شریفه نخواهد شد: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ.کَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون. الصف/2 و3. ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید! ابو داود سجستانی در سنن خود در باره مجازات کسی که آیات قرآن را بعد از حفظ کردن آن فراموش کند، نوشته است: حدثنا محمد بن الْعَلَاءِ أخبرنا بن إِدْرِیسَ عن یَزِیدَ بن أبی زِیَادٍ عن عِیسَی بن فَائِدٍ عن سَعْدِ بن عُبَادَةَ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ما من امْرِئٍ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ ثُمَّ یَنْسَاهُ إلا لَقِیَ اللَّهَ عز وجل یوم الْقِیَامَةِ أَجْذَمَ. سعد بن عباده از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هیچ شخصی نیست که قرآن را بخواند و سپس آن را فراموش کند؛ مگر این که در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات میکند که گرفتار مرض جذام است. السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275ه)، سنن أبی داود، ج2، ص75، ح1474، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر. ابن أثیر الجزری، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفای544ه)، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج8، ص509، طبق برنامه الجامع الکبیر. عبد الرؤوف مناوی در شرح این روایت میگوید: ( ما من امرئ یقرا القرآن ) أی یحفظه عن ظهر قلب ( ثم ینساه الا لقی الله یوم القیامة وهو ( أجذم ) بذال معجمة أی مقطوع الید أو به داء الجذام أو هو خال من الخیر صفرا من الثواب وفیه أن نسیان القرآن کبیرة لهذا الوعید ( دعن سعد بن عبادة ) واسناده حسن. اگر شخصی قرآن را در دلش حفظ و سپس آن را فراموش کند، خداوند را در قیامت در حالی ملاقات میکند که گرفتار بیماری جذام است. اجذم؛ یعنی کسی که دستانش قطع باشد و یا گرفتار بیماری جذام است، یا این که دستان این شخص از خیر و ثواب خالی است. طبق این روایت و وعده غذابی که در آن داده شده، فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است. این روایت ابوداود از سعد بن عباده نقل کرده و سند آن نیز (حسن) است. المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای 1031ه)، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج2، ص358، ناشر: مکتبة الإمام الشافعی - الریاض، الطبعة: الثالثة، 1408ه 1988م. احمد بن حنبل در مسندش مینویسد: حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الصَّمَدِ ثنا عبد الْعَزِیزِ یعنی بن مُسْلِمٍ حدثنی یَزِیدُ یعنی بن أبی زِیَادٍ عن عِیسَی بن فَائِدٍ عن عُبَادَةَ بن الصَّامِتِ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ما من أَمِیرِ عَشَرَةٍ إِلاَّ یُؤْتَی بِهِ یوم الْقِیَامَةِ مَغْلُولاً لاَ یَفُکُّهُ منها إِلاَّ عَدْلُهُ وما من رَجُلٍ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِیَهُ إِلاَّ لقی اللَّهَ یوم الْقِیَامَةِ أَجْذَمَ. عبادة بن صامت از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هیچ امیر قومی نیست؛ مگر این که در روز قیامت دست بسته او را میآورند، هیچ چیز نمیتواند او را آزاد کند؛ مگر عدالتش. و هیچ مردی نیست که قرآن را یاد بگیرد و سپس فراموش کند؛ مگر این که در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات میکند که گرفتار بیماری جذام است. الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای241ه)، مسند أحمد بن حنبل، ج5، ص323، ح22810، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر. طبق این روایات که به گفته مناوی سند آن نیز (حسن) است، نعوذ بالله باید رسول خدا در قیامت در حالی خداوند را ملاقات خواهد کرد که دچار بیماری جذام است و یا دستانش قطع شده است!!! اگر این طور نیست، چرا در بخاری و مسلم به پیامبر خدا تهمت زده شده است که او آیات قرآن را فراموش میکرد؟ ترمذی و ابوداود در سنن شان نقل کردهاند: حدثنا عبد الْوَهَّابِ بن الْحَکَمِ الْوَرَّاقُ الْبَغْدَادِیُّ حدثنا عبد الْمَجِیدِ بن عبد الْعَزِیزِ عن بن جُرَیْجٍ عن الْمُطَّلِبِ بْن حَنْطَبٍ عن أَنَسِ بن مَالِکٍ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم عُرِضَتْ عَلَیَّ أُجُورُ أُمَّتِی حتی الْقَذَاةُ یُخْرِجُهَا الرَّجُلُ من الْمَسْجِدِ وَعُرِضَتْ عَلَیَّ ذُنُوبُ أُمَّتِی فلم أَرَ ذَنْبًا أَعْظَمَ من سُورَةٍ من الْقُرْآنِ أو آیَةٍ أُوتِیهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِیَهَا. أنس بن مالک از رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: (زمانی که در معراج بودم) پاداشهای امتم بر من عرضه شد؛ حتی پاداش شخصی که کثیفی را از مسجد خارج میکند و همچنین گناهان امتم بر من عرضه شد، پس گناهی بزرگتر از این که سوره و یا آیهای را به شخصی (یاد) بدهند و او آن را فراموش کند، ندیدم. الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفای 279ه)، سنن الترمذی، ج5، ص2915، ح2916، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت. السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275ه)، سنن أبی داود، ج1، ص116، ح461، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر. و طبق این روایت، باید اهل سنت قائل باشند که نعوذ بالله رسول خدا گناهی را مرتکب شده است که خودش در معراج گناهی بزرگتر از آن را ندیده است!!!. ابو نصر مروزی در مختصر قیام اللیل نوشته است: حدثنا محمد بن یحیی، حدثنی محمد بن عبید الله الصنعانی، ثنا ابن جریج، قال: قال أنس رضی الله عنه إن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: (إِنَّ مِنْ أَکْبَرِ ذَنْبٍ تَوَافی بِهِ أُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَسُورَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مَعَ أَحَدِهِمْ فَنَسِیَهَا) از بزرگترین گناهانی که امت من در قیامت با آن روبرو میشوند، سورهای از کتاب خدا است که با یکی از آنها بوده (حفظ کرده بوده) و سپس فراموش کرده است. المَرْوَزِی، أبو عبد الله محمد بن نصر بن الحجاج (متوفای294ه) مختصر قیام اللیل ج1، ص276، طبق برنامه الجامع الکبیر. همین روایت را قاسم بن سلام از ابن جریج از سلمان فارسی نقل کرده است: قال ابن جریج: وحدثت عن سلمان الفارسی، أنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ( من أکبر ذنب توافی به أمتی یوم القیامة سورة من کتاب الله کانت مع أحدهم فنسیها ) البغدادی، ابوعُبید القاسم بن سلاّم (متوفای224ه)، فضائل القرآن، ج1، ص311، طبق برنامه الجامع الکبیر. ابن حجز عسقلانی در فتح الباری مینویسد: ومن طریق أبی العالیة موقوفا کنا نعد من أعظم الذنوب أن یتعلم الرجل القرآن ثم ینام عنه حتی ینساه وإسناده جید ومن طریق بن سیرین بإسناد صحیح فی الذی ینسی القرآن کانوا یکرهونه ویقولون فیه قولا شدیدا. از طریق ابو العالیه به صورت موقوف نقل شده است که: بزرگترین گناه در نزد ما این بود که مردی قرآن را یاد بگیرد، سپس بخواند و آن را فراموش کند. سند این روایت خوب است. و از طریق ابن سیرین با سند صحیح در باره کسی که قرآن را فراموش میکند نقل شده است که آنها از این کار بدشان میآمد و در باره آن سختگیری میکردند. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت. ابن عربی مالکی در مذمت فراموش کردن قرآن مینویسد: وورد فی الخبر فیمن حفظ آیة ثم نسیها عذبه الله یوم القیامة عذاباً لا یعذبه أحداً من العلمین. روایت وارد شده است که اگر کسی آیهای از قرآن را حفظ و سپس آن را فراموش کند، خداوند او را در قیامت عذابی خواهد کرد که هیچ یک از جهانیان را آن چنان عذاب نکرده است. ابن العربی الطائی الخاتمی، محیی الدین بن علی بن محمد (متوفای638ه)، الفتوحات المکیة فی معرفة الاسرار الملکیة، ج4، ص208، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - لبنان، الطبعة: الأولی 1418ه 1998م. باید از ابن عربی سؤال کرد که نظر شما در باره فراموش کردن قرآن توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله چیست؟ آیا او هم در قیامت این چنین عذابی خواهد شد یا روایتی که بخاری و مسلم نقل کرده دروغ و تهمت محض است ؟ ابن أبی شیبه مینویسد: حدثنا وکیع عن إبراهیم بن یزید عن الولید بن عبد الله بن أبی مغیث قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم عرضت علی الذنوب فلم أر فیها شیئا أعظم من حامل القرآن وتارکه. گناهان بر من عرضه شد، پس ندیدم گناهی بزرگتر از این که شخصی حامل قرآن باشد و سپس آن را ترک کند ( حافظ باشد و دو باره فراموش کند). إبن أبی شیبة الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفای235 ه)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج6، ص124، ح29998، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولی، 1409ه. و در روایت دیگر نقل میکند: حدثنا وکیع عن سفیان عن عبد الکریم بن أبی أمیة عن طلق بن حبیب قال من تعلم القرآن ثم نسیه من غیر عذر حط عنه بکل آیة درجة وجاء یوم القیامة مخصوما. طلق بن حبیب گفته: هر کس قرآن را یاد بگیرد و سپس آن را فراموش کند، در حالی که عذری ندارد، به خاطر هر آیهای که فراموش کرده، یک درجه از مقامش کم میشود و در حالی وارد قیامت میشود که محکوم است. مصنف ابن أبی شیبة ج6، ص124، ح29997 و بزرگان اهل سنت به نقل از ضحاک بن مزاحم نقل کردهاند که او فراموش کردن قرآن را بزرگترین مصیبت و نتیجه گناهان قاری قرآن دانسته است: حدثنا عبد الله بن المبارک، عن عبد العزیز بن أبی رواد، قال: سمعت الضحاک بن مزاحم، یقول: (ما من أحد تعلم القرآن ثم نسیه إلا بذنب یحدثه؛ لأن الله یقول: وما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم وإن نسیان القرآن من أعظم المصائب). عبد العزیز بن أبی رواد گوید که از ضحاک بن مزاحم شنیدم که میگفت: کسی نیست که قرآن را یاد بگیرد و سپس فراموش کند؛ مگر به خاطر گناهی است که از او سر زده است؛ چرا که خداوند میفرماید: (هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید) و فراموش کردن قرآن از بزرگترین مصیبتها است. البغدادی، ابوعُبید القاسم بن سلاّم (متوفای224ه)، فضائل القرآن، ج1، ص314، طبق برنامه الجامع الکبیر. المرزوی، أبو عبد الله عبد الله بن المبارک بن واضح (متوفای181ه)، الزهد، ج1، ص28، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت. البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفای458ه)، شعب الإیمان، ج2، ص334، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1410ه. ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774ه)، فضائل القرآن، ج1، ص138، ناشر: دار المعرفة - بیروت،، الطبعة: الثانیة، 1407ه - 1987م. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت. و أبو عبید قاسم بن سلام مینویسد: حدثنا أبو معاویة، عن الأعمش، عن إبراهیم، قال: قال عبد الله: ( إنی لأمقت القارئ أن أراه سمینا نسیا للقرآن ) عبد الله بن مسعود گفت: من بدم میآید از قاری قرآنی که ببینم او را در حالی که چاق شده و قرآن را فراموش کرده است. البغدادی، ابوعُبید القاسم بن سلاّم (متوفای224ه)، فضائل القرآن، ج1، ص313، طبق برنامه الجامع الکبیر. الأصبهانی، ابونعیم أحمد بن عبد الله (متوفای430ه)، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج4، ص227، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، 1405ه. ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774ه)، فضائل القرآن، ج1، ص138، ناشر: دار المعرفة - بیروت،، الطبعة: الثانیة، 1407ه - 1987م. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852ه)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج14، ص413، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419ه. از اینها مهمتر روایاتی است که ثابت میکند برخی از اصحاب با معجزه رسول خدا صلی الله علیه وآله هرگز قرآن را فراموش نکردند. طبرانی در معجم الکبیر مینویسد: حدثنا أَحْمَدُ بن زُهَیْرٍ التُّسْتَرِیُّ ثنا أبو حَفْصٍ عَمْرُو بن عَلِیٍّ ثنا عبد الأَعْلَی ثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن الطَّائِفِیُّ عن عبد اللَّهِ بن الْحَکَمِ عن عُثْمَانَ بن بِشْرٍ قال سمعت عُثْمَانَ بن أبی الْعَاصِ یقول شَکَوْتُ إلی رسول اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم نِسْیَانَ الْقُرْآَنِ فَضَرَبَ صَدْرِی بیده فقال یا شَیْطَانُ اخْرُجْ من صَدْرِ عُثْمَانَ قال عُثْمَانُ فما نَسِیتُ منه شیئا بَعْدُ أَحْبَبْتُ أَنْ أَذْکُرَهُ عثمان بن أبی العاص میگفت: پیش رسول خدا (ص) از فراموش کردن قرآن شکایت کردم، پس آن حضرت با دست به سینه من زد و گفت: ای شیطان از سینه عثمان خارج شود. عثمان گفت: پس آن هرگز چیزی را فراموش نکردم. الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360ه)، المعجم الکبیر، ج9، ص47، ح8347، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404ه – 1983م. هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید: رواه الطبرانی وفیه عثمان بن بشر ولم أعرفه وبقیة رجاله ثقات این روایت را طبرانی نقل کرده، در سند آن عثمان بشر است که من او را نمیشناسم؛ ولی سایر راویان همگی مورد اعتماد هستند. الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای 807 ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص3، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407ه. عثمان بن بشر که هیثمی او را نشناخته، توسط ابن أبی حاتم رازی توثیق شده است: عثمان بن بشر الطائفی الثقفی روی عن بشر بن عاصم وعبد الله بن أبی شدید سمع منه سلیم سمعت أبی یقول ذلک نا عبد الرحمن قال ذکره أبی عن إسحاق بن منصور عن یحیی بن معین انه قال عثمان بن بشر الثقفی ثقة. عثمان بن بشر، از بشر بن عاصم و عبد الله بن أبی، زیاد روایت شنیده است... از یحیی بن معین نقل شده است که عثمان بن بشر سقفی ثقه است. الجرح والتعدیل، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس أبو محمد الرازی التمیمی، ج6، ص145، رفم: 789، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1271 - 1952، الطبعة: الأولی ابو عثمان جاحظ در کتاب البرصان و العرجان نوشته است: ومن الأشراف أیضاً عثمان بن أبی العاص وإلیه یضاف شط عثمان، شکا إلی النبی صلی الله علیه وسلم نسیان القرآن فتفل فی فیه فکان بعد ذلک لا ینسی ما حفظ منه. عثمان بن أبی العاص به رسول خدا (ص) از فراموش کردن قرآن شکایت کرد؛ پس رسول خدا آب دهانش را به دهان او انداخت، پس از آن، چیزی از آن چه را حفظ کرد، فراموش ننمود. الجاحظ، أبی عثمان عمرو بن بحر (متوفای255ه)، البرصان والعرجان، ج1، ص48، طبق برنامه الجامع الکبیر. بزار در مسند خود نقل کرده است: وأخبرناه محمد بن معمر والحسن بن عثمان قالا أخبرنا یعلی بن عبید عن سفیان الثوری قال حدثنی یزید أبو خالد عن إبراهیم یعنی السکسکی عن ابن أبی أوفی رضی الله عنه قال جاء رجل إلی النبی فشکی إلیه نسیان القرآن فقال علمنی شیئا یجزئنی فقال: ( قل بسم الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أکبر ولا حول ولا قوة إلا بالله.... از ابن أبی اوفا نقل شده است که مردی پش رسول خدا (ص) آمد و از فراموش کردن قرآن شکایت کرد و گفت: به من چیزی یاد بده که مرا کفایت کند (از این پس فراموش نکنم)، رسول خدا (ص) فرمود: بگو: بسم الله و... البزار، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 ه)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج8، ص280، ح3347، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة: الأولی، 1409 ه. و عجیب است که صاحب معجزه و درمان کننده دیگران، خود، قرآن را فراموش میکرده است! آیا این مسأله شما را به یاد این ضرب المثل مشهور نمیاندازد که: کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی فراموش کردن از گناهان کبیره است: بسیاری علمای اهل سنت صراحتا فتوا دادهاند که فراموش کردن آیات قرآن از گناهان کبیره است. ما به صورت مختصر به نام و گفتار 22 نفر از بزرگان تاریخ فقه اهل سنت بر اساس تاریخ وفاتشان از مذاهب مختلف اشاره خواهیم کرد: أبو المکارم الرویانی الشافعی (متوفای523ه): ابو المکارم رویانی، از بزرگان تاریخ شافعیها صراحتا فتوا داده است که فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است. زین الدین عراقی در طرح التثریب مینویسد: وقد ذکر صاحب العدة وهو أبو المکارم الرویانی من أصحابنا أن نسیان القرآن من الکبائر. ابو المکارم رویانی، صاحب کتاب عده که از اصحاب ما (شافعیها) است، گفته: فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است. العراقی، أبو الفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین (متوفای806ه)، طرح التثریب فی شرح التقریب، ج3، ص93، تحقیق: عبد القادر محمد علی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی ، 2000م. ابن حجر عسقلانی، گفتار ابوالمکارم رویانی و دلیل او را این گونه توضیح میدهد: وقد قال به من الشافعیة أبو المکارم والرویانی واحتج بان الأعراض عن التلاوة یتسبب عنه نسیان القرآن ونسیانه یدل علی عدم الاعتناء به والتهاون بأمره. از جمله قائلین به این دیدگاه (کبیره بودن نسیان قرآن) ابوالمکارم رویانی از شافعیها است. ایشان استدلال کرده است که: خودداری از تلاوت قرآن منجر به فراموش کردن آن میشود، فراموش کردن قرآن نشانه عدم اعتناء به قرآن و سستی در امر قرآن است. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت. ابوالفرج إبن الجوزی (متوفای 597 ه): الباب التاسع والعشرون فی التحذیر من العقوبات اعلم أن العقوبة تختلف فتارة تتعجل وتارة تتأخر وتارة یظهر أثرها وتارة یخفی وأطرف العقوبات مالا یحس بها المعاقب وأشدها العقوبة بسلب الایمان والمعرفة ودون ذلک موت القلوب ومحو لذة المناجاة منه وقوة الحرص علی الذنب ونسیان القرآن وإهمال الإستغفار ونحو ذلک مما ضرره فی الدین. باب 29 در باره ترساندن از عقوبات است: بدان که عقوبتها مختلف هستند، گاهی سریع اجرا میشود و گاهی به تأخیر میافتد، گاهی اثرش آشکار میشود و گاهی مخفی است. سریعترین عقوبت آن است که شخص عقوبت شونده آن را احساس نکند، شدیدترین آن عقوبتی است که ایمان و معرفت را از او سلب کند، در مرتبه کمتر از آن مردن قلب، از بین رفتن لذت مناجات با خداوند، زیاد شدن حرص بر گناه، فراموش کردن قرآن، سستی در استغفار و همانند آن از چیزی های است که به دین ضرر میزند. ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 ه)، ذم الهوی، ج1، ص210، تحقیق: مصطفی عبد الواحد، 1962. أبو عبد الله القرطبی (متوفای671ه): ابن حجر عسقلانی نقل از قرطبی تفسیر پرداز شهیر اهل سنت مینویسد: وقال القرطبی من حفظ القرآن أو بعضه فقد علت رتبته بالنسبة إلی من لم یحفظه فإذا أخل بهذه الرتبة الدینیة حتی تزحزح عنها ناسب أن یعاقب علی ذلک فان ترک معاهدة القرآن یفضی إلی الرجوع إلی الجهل والرجوع إلی الجهل بعد العلم شدید. قرطبی گفته: هر کس (تمام) قرآن و یا بعضی از آن را حفظ کند، مقامش نسبت به کسانی که آن حفظ نکرده بالاتر میرود؛ پس زمانی که در این رتبه دینی خللی ایجاد کند؛ به طوری که از این رتبه دور شود، سزاوار است که به خاطر آن عقاب شود؛ چرا که ترک مواظبت قرآن به بازگشت به جهل منجر میشود و بازگشت به جهل بعد از علم، کار بدی است. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت. همین مطلب را علامه مناوی از قرطبی نقل کرده است: المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای 1031ه)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص313، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر، الطبعة: الأولی، 1356ه. ابن حجر هیثمی گفتار قرطبی را به این صورت نقل کرده است: ومنها قال القرطبی لا یقال حفظ جمیع القرآن لیس واجبا علی الأعیان فکیف یذم من تغافل عن حفظه لأنا نقول من جمعه فقد علت رتبته وشرف فی نفسه وقومه وکیف لا ومن حفظه فقد أدرجت النبوة بین جنبیه وصار ممن یقال فیه هو من أهل الله وخاصته فإذا کان کذلک فمن المناسب تغلیظ العقوبة علی من أخل بمرتبته الدینیة ومؤاخذته بما لا یؤاخذ به غیره وترک معاهدة القرآن یؤدی إلی الجهالة انتهی. یکی از آنها (دلایل کبیره بودن نسیان قرآن) گفتار قرطبی است که: گفته نشود که حفظ تمام قرآن بر بزرگان واجب نیست، چگونه واجب نباشد در حالی که هر کس از حفظ آن غفلت کند، مذمت شده است؛ چرا که ما میگوییم: هر کس قرآن را جمع کند (تمامش را حفظ کند) مقام و شرافت خود او وقوش بالا میرود. چرا این که گونه نباشد؛ در حالی که هر کس قرآن را حفظ کند، نبوت را در میان سینهاش ذخیره کرده و از کسانی شده که به آنها (اهل الله) و مقربان درگاه الهی گفته میشود. وقتی این گونه هست، پس اگر کسی به این مقام دینی خللی وارد کند، شایسته است که عقوبت او تشدید شود و طوری بازخواست شود که کس دیگری بازخواست نشده است. الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973ه)، الزواجر عن اقتراف الکبائر، ج1، ص233، تحقیق: تم التحقیق والاعداد بمرکز الدراسات والبحوث بمکتبة نزار مصطفی الباز، ناشر: المکتبة العصریة - لبنان / صیدا - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1420ه - 1999م. محیی الدین نووی (متوفای676 ه): ومما عد من الکبائر الظهار وأکل لحم الخنزیر والمیتة بلا عذر... وترک الأمر بالمعروف علی إطلاقهما ونسیان القرآن وإحراق مطلق الحیوان.... چیزهایی که گناه کبیره شمرده شدهاند، عبارتند از: ظهار، خوردن گوشت خوک و مردار بدون عذر، ترک امر به معروف، فراموش کردن قرآن، آتش زدن مطلق حیوانات و.... النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفای676 ه)، روضة الطالبین وعم
آیا پیامبر (ص) آیات قران را فراموش می کرد؟
آیا رسول خدا (ص) آیاتی از قرآن کریم را فراموش میکرد؟
توضیح سؤال:
در کتاب بخاری روایتی را دیدیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله روزی وارد مسجد شدند و شنیدند که شخصی آیاتی از قرآن را میخواند، آن حضرت فرمود: خدا او را رحمت کند، آیاتی را خواند که من آنها را فراموش کرده بودم؟
آیا این قضیه واقعیت دارد؟
آیا با عصمت آن حضرت در تضاد نیست؟
پاسخ:
اصل روایت در بخاری و مسلم:
یکی از اشکالهایی که اعتبار کتاب بخاری و مسلم را زیر سؤال میبرد، اهانتهایی است که در این کتاب به پیامبران خدا شده است که شما می توانید نمونههایی از آن را در آدرس ذیل مشاهده فرمایید:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=9629
یکی از این اهانتها، تهمت فراموش کردن آیات قرآن است. بخاری و مسلم در صحیحشان نقل کردهاند که:
حدثنا رَبِیعُ بن یحیی حدثنا زَائِدَةُ حدثنا هِشَامٌ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت سمع النبی صلی الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَأُ فی الْمَسْجِدِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً من سُورَةِ کَذَا حدثنا محمد بن عُبَیْدِ بن مَیْمُونٍ
حدثنا عِیسَی عن هِشَامٍ وقال أَسْقَطْتُهُنَّ من سُورَةِ
کَذَا تَابَعَهُ عَلِیُّ بن مُسْهِرٍ وَعَبْدَةُ عن هِشَامٍ
حدثنا أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ هو أبو الولید الهروی حدثنا أبو أُسَامَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ قالت سمع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَأُ فی سُورَةٍ بِاللَّیْلِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً کنت أُنْسِیتُهَا من سُورَةِ کَذَا وَکَذَا
رسول خدا صلی الله علیه وآله روزی وارد مسجد شد و شنید که مردی آیاتی از قرآن کریم را میخواند؛ پس گفت: خداوند او را رحمت کند، به درستی که او فلان و فلان آیه را از فلان سوره به یادم آورد.
عیسی از هشام نقل کرده است که رسول خدا فرمود: (او آیاتی را به یاد من آورد که) من آنها را از (فلان) سوره حذف کرده بودم.
علی بن مسهر و عبده نیز روایت را به همین صورت از هشام نقل کردهاند.
عائشه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله شبی شنید که مردی آیاتی از یک سوره را میخواند، پس فرمود: خدا او را رحمت کند، به درستی که فلان آیات از فلان سوره را به یاد من آورد که من از ذن برده شده بود.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1922، ح4750 4751، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب نِسْیَانِ الْقُرْآنِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
همین مطالب در (صحیح مسلم ج1، ص543، باب فضائل القرآن وما یتعلق به) نیز نقل شده است.
تردیدی نیست که این مسأله تهمتی است ناروا به خاتم پیامبران؛ زیرا فراموش کار بودن پیامبر، اعتماد مردم را نسبت به او سلب خواهد کرد و این مسأله با غرض و هدفی که خداوند از ارسال پیامبران داشته، در تضاد است؛ چرا که اگر آن مرد آیات فراموش شده را نمیخواند، شاید هیچ وقت به یاد پیامبر نمیآمد و از قرآن حذف میشد. از کجا معلوم که آیات دیگری را فراموش نکرده باشد و ما از وجود آیات بیبهره نشده باشیم؟
هدف و انگیزه از طرح این مطالب:
تردیدی نیست که هدف از انتشار این مطالب، زیر سؤال بردن حافظه خاتم پیامبران و اثبات این مطلب است که آن حضرت حتی در امور مربوط به تبلیغ دین و حفظ قرآن کریم نیز دچار خطا و لغزش میشده و حتی از معجزه جاویدان خود نیز نمیتوانسته حفاظت نماید.
این هدف از سوی دشمنان اسلام و به ویژه یهودیان تازه مسلمان به منظور زیر سؤال بردن مشروعیت دین مبین اسلام و حجیت قرآن، دنبال میشده و انتشار یافته است؛ اما متأسفانه همین مطالب در صحیحترین کتابهای اهل سنت به صورت گسترده نقل شده است.
هدف دیگر طراحان و ناشران این مطالب، پایین آوردن مقام و منزلت رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ چرا که پیروان سقیفه باید از رسول خدا شخصیتی بسازند که عمر و ابوبکر بتواند جانشینی او را به عهده بگیرد. و از طرف دیگر دیدهاند که نمیتوانند مقام ابوبکر و عمر را به مقام پیامبر برسانند، تلاش کردهاند که مقام آن حضرت را پایین بیاورند تا بین پیامبر و جانشینان او تناسب اندکی حاصل شود و آنها بتوانند جانشین رسول خدا لقب بگیرند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت از پسر عمر نقل کردهاند که دوازده سال طول کشید تا عمر بن الخطاب سوره بقره را یاد بگیرد:
عن بن عمر قال: تعلم عمر بن الخطاب رضی الله عنه البقرة فی إثنی عشرة سنة فلما أتمها نحر جزورا.
عبد الله عمر گفته: (پدرم) عمر بن الخطاب سوره بقره را در مدت دوازه سال یاد گرفت، وقتی موفق شد، چندین شتر به شکرانه آن ذبح کرد!
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفای458ه) شعب الإیمان، ج2، ص1954، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1410ه؛
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفای671ه)، الجامع لأحکام القرآن، ج1، ص40، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج44، ص286، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1995؛
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 ه)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج3، ص267، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1407ه - 1987م؛
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911ه)، تنویر الحوالک شرح موطأ مالک، ج1، ص162، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری مصر، 1389ه 1969م؛
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911ه)، الدر المنثور، ج1، ص54، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1993؛
الزرقانی، محمد بن عبد الباقی بن یوسف (متوفای1122ه) شرح الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، ج2، ص27، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1411ه؛
الکتانی، عبد الحی بن عبد الکبیر (متوفای1383ه)، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الإدرایة، ج2، ص280، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت.
طبیعی است که چنین شخصی با چنین استعداد و حافظهای نمیتواند جانشین کسی باشد که قبل از آوردن جبرئیل آیات قرآن را میخوانده و دانش اولین و آخرین را خداوند به او داده است. طرفداران خلیفه روایاتی را ساختهاند که این مسأله مشکلی به وجود نمیآورد؛ چرا که خود پیامبر نیز از حافظه و استعداد چندانی برخوردار نبوده و حتی آیات قرآن را نیز فراموش میکرده است.
همچنین طرفداران خلفا وقتی دیدهاند که عمر بن الخطاب آیاتی از قرآن را فراموش و بر خلاف آن نظر میداد، برای توجیه این مسائل، تلاش کردهاند که ثابت کنند رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز آیاتی از قرآن را فراموش و حتی از قرآن حذف میکرد تا کسی نتواند به خلیفه ایراد بگیرد.
از جمله، فتوای اشتباه عمر در باره مهریه زنان بسیار مشهور است.
598 حَدَّثَنَا هُشَیْم قال حَدَّثَنَا مجالد عَنِ الشَّعْبِیِّ قال خطب عُمَر بن الخطاب رضی الله عنه الناس فحمد الله وأثنی علیه وقال ألاَ لاَ تغالوا فِی صدق النساء فانه لاَ یبلغنی عَن أحد ساق أکثر من شیء ساقه رسول الله صلی الله علیه وسلم أو سیق إلیه إلاَّ جعلت فضل ذلک فِی بیت المال ثم نزل فعرضت له امرأة من قریش فقالت یا أمیر المؤمنین کتاب الله عز وجل أحق أن یتبع أو قولک قال بل کتاب الله عز وجل فما ذلک قالت نهیت الناس آنفا أن یغالوا فِی صدق النساء والله عز وجل یقول فِی کتابه (وَآتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئا) فقال عُمَر کل أحد افقه من عُمَر مرتین أو ثَلاََثًا....
روزی عمر بن الخطاب خطبه میخواند، پس از حمد و ستایش خداوند گفت: کسی حق ندارد در مهریه زنان، زیادهروی کند، اگر به من خبر برسد که کسی بیشتر از آن چه که رسول خدا پرداخت کرده، پرداخت کند و یا به او پرداخته شود، من اضافه آن را به بیت المال میریزم. وقتی از منبر پایین میآمد، زنی از قریش به او اعتراض کرد که ای امیر المؤمنین ! کتاب خدا شایستهتر است که پیروی شود یا گفتار تو ؟ عمر گفت: بلکه کتاب خدا شایستهتر است، چرا این سخن را گفتی؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زیادهروی در مهریه زنان نهی کردی؛ در حالی که خداوند در کتابش میفرماید: ( و اگر مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزی از آن را پس نگیرید!). پس عمر گفت: همه مردم از عمر آگاهتر هستند. این جمله را دو بار یا سه بار گفت.
الخراسانی، سعید بن منصور (متوفای 227ه)، سنن سعید بن منصور، ج1، ص195، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر:الدار السلفیة - الهند، الطبعة: الأولی، 1403ه 1982م.
همین روایت را بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کردهاند که ما به ذکر چند آدرس اکتفا میکنیم.
الطحاوی الحنفی، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفای321ه)، شرح مشکل الآثار، ج13، ص57، تحقیق شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1408ه - 1987م.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای604ه)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج10، ص12، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1421ه - 2000م.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفای671ه)، الجامع لأحکام القرآن، ج5، ص99، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774ه)، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص468، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401ه.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852ه)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج8، ص94، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419ه.
و نیز فتوای مشهور او در باره تیمم که بر خلاف نص صریح قرآن کریم فتوا داد که اگر کسی جنب شود و آب نداشته باشد، لازم نیست نماز بخواند.
مسلم نیشابوری در صحیح خود مینویسد:
أَنَّ رَجُلًا أتی عُمَرَ فقال إنی أَجْنَبْتُ فلم أَجِدْ مَاءً فقال لَا تُصَلِّ فقال عَمَّارٌ أَمَا تَذْکُرُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ أنا وَأَنْتَ فی سَرِیَّةٍ فَأَجْنَبْنَا فلم نَجِدْ مَاءً فَأَمَّا أنت فلم تُصَلِّ وَأَمَّا أنا فَتَمَعَّکْتُ فی التُّرَابِ وَصَلَّیْتُ فقال النبی صلی الله علیه وسلم إنما کان یَکْفِیکَ أَنْ تَضْرِبَ بِیَدَیْکَ الْأَرْضَ ثُمَّ تَنْفُخَ ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَکَ وَکَفَّیْکَ فقال عُمَرُ اتَّقِ اللَّهَ یا عَمَّارُ قال إن شِئْتَ لم أُحَدِّثْ بِهِ.
مردی پیش عمر آمد و گفت: من جنب شدهام؛ اما آبی نیافتم (که غسل کنم، چه کار کنم؟) عمر گفت: نماز نخوان! عمار که در مجلس حاضر بود به عمر گفت: یادت نیست که من و تو در جنگی حاضر بودیم و هر دوی ما جنب شده و آبی پیدا نکردیم، تو نماز نخواندی؛ اما من خودم را در خاک غلطاندم و نماز خواندم. پس رسول خدا (ص) فرمود: (کافی بود که دستانت به زمین میزدی و سپس میتکاندی و بعد با هر دوی آنها، صورت و مچ دستانت را مسح میکردی). پس عمر گفت: از خدا بترس ای عمار. عمار گفت: اگر تو میخواهی دیگر در باره آن سخنی نخواهم گفت.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، ج1، ص280، ح368، باب التیمم، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی.
طبیعی است که اگر عمر بن الخطاب آیه (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا....) یادش بود، چنین فتوای را نمیداد.
حال اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز آیات قرآن را فراموش و یا حتی آن را از قرآن پاک کرده باشد، مشکلی برای خلیفه پیش نخواهد آمد و عذر او بسیار موجهتر از عذر پیامآور خدا خواهد بود!!!.
آیات قرآن و فراموشی رسول خدا ص:
روشن است که فراموش کردن آیات قرآن کریم توسط رسول خدا از دروغهای آشکاری است که نه با عقل میسازد و نه با قرآن و نه با سنت؛ چرا که اگر پیامبر نتواند آیات قرآن را که معجزه جاودانه او است، حفظ نماید، نمیتوان به چنین شخصی در امر تبلیغ دین و انجام رسالت الهی اعتماد و اطمینان کرد و در نتیجه چنین شخصی صلاحیت دریافت وحی و رسالت را نمیتواند دارا باشد.
خداود صراحتا در سوره أعلی میفرماید:
سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسیَ. إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الجَْهْرَ وَمَا یخَْفَی. الأعلی/6 و 7.
ما بزودی (قرآن را) بر تو میخوانیم و هرگز فراموش نخواهی کرد، مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را میداند!
خداوند در این آیه به پیامبرش به صورت مطلق وعده داده است که هرگز آیات قرآن را فراموش نخواهد کرد؛ به ویژه که از کلمه (سین) استفاده کرده است که در این جا استمرار اقراء را ثابت میکند. سپس خداوند این اطلاق را با جمله (إلا ما شاء الله) به منظور دوام و استمرار قدرت خودش استنثاء میزند و در حقیقت به پیامبرش گوشزد میکند که خداوند قادر است که این لطف را هر وقت که اراده کند از تو بگیرد و تو را دچار نسیان و فراموشی کند.
و این استثناء تأکید بیشتری است بر این که او هرگز آیات قرآن را فراموش نخواهد کرد؛ چون این عدم فراموشی لطفی است از جانب خداوند و خداوند هیچگاه پیامبرش را از این لطف بزرگ محروم نخواهد کرد؛ چرا که نسیان و فراموشی با اصل رسالت و غرض نبوت او در تضاد است.
نظیر این استثناء در آیات دیگر هم دیده میشود؛ از جمله در آیه:
وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذ. هود/108.
امّا آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششی است قطع نشدنی!
تردیدی نیست که اگر کسی وارد بهشت شود، هرگز آن خارج نخواهد شد؛ اما خداوند در این جاء با جمله (إلا ما شاء ربک) این قاعده را استثنا میزند تا به همگان بفماند: با این که بهشت محلی است که برای همیشه در آن خواهید ماند؛ اما با این حال سبب سلب قدرت از خداوند نخواهد شد و به این معنا نیست که خداوند نمیتواند شما را از بهشت بیرون کند.
بنابراین استثناء در آیه (سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسیَ. إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ...) نیز به همین معنا است نه این که رسول خدا صلی الله علیه وآله چیزی را فراموش کرده باشد و خداوند دوباره آن را به یادش آورده باشد.
متأسفانه برخی از دانشمندان سنی به منظور توجیه و دفاع کور کورانه از روایاتی که در بخاری و مسلم، تلاش کردهاند که از این جمله به نفع خود استفاده و ثابت کنند که رسول خدا آیات فراموش میکرده؛ اما خداوند به وسیلهای؛ مثل خواندن همان آیات توسط یک نفر از اصحاب و... دوباره آن را به یاد پیامبرش میآورده است.
عبد العظیم زرقانی، یکی از دانشمندان معاصر سنی مذهب در جواب این عده مینویسد:
وأما احتجاجهم الثانی وهو الاسثناء الذی فی قوله سبحانه (سنقرئک فلا تنسی إلا ما شاء الله) فلا یدل علی ما زعموا لأنه استثناء صوری لا حقیقی.
والحکمة فیه أن یعلن الله عباده أن عدم نسیانه صلی الله علیه وسلم الذی وعده الله إیاه فی قوله (فلا تنسی) إنما هو محض فضل من الله وإحسان ولو شاء سبحانه أن ینسیه لأنساه.
...والدلیل علی أن هذا الاستثناء صوری لا حقیقی أمران أحدهما ما جاء فی سبب النزول وهو أن النبی (ص) کان یتعب نفسه بکثرة قراءة القرآن حتی وقت نزول الوحی مخافة أن ینساه ویفلت منه فاقتضت رحمة الله بحبیبه أن یطمئنه من هذه الناحیة وأن یریحه من هذا العناء فنزلت هذه الآیة
کما نزلت آیة ( لَا تحَُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ. إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَه) (القیامة 16/ 17) وآیة (وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما) (طه 114)
ثانیهما أن قوله (إلا ما شاء الله) (الأنعام 128) یعلق وقوع النسیان علی مشیئة الله إیاه والمشیئة لم تقع بدلیل ما مر بک من نحو قوله (إن علینا جمعه وقرآنه) (القیامة 17) وإذا فالنسیان لم یقع للعلم بأن عدم حصول المعلق علیه یستلزم عدم حصول المعلق فالذی عنده ذوق لأسالیب اللغة ونظر فی وجوه الأدلة یتردد فی أن الآیة وعد من الله أکید بأن الرسول یقرئه الله فلا ینسی وعدا منه علی وجه التأیید من غیر استثناء حقیقی لوقت من الأوقات وإلا لما کانت الآیة مطمئنة له علیه الصلاة والسلام ولکان نزولها أشبه بالعبث ولغو الکلام.
اما دلیل دوم آنها (موافقان نسیان) استثنائی است که در این گفتار خداوند (سنقرئک...) آمده است؛ اما این آیه بر آن چیزی که آنها خیال میکنند، دلالت ندارد؛ چرا که این استثناء صوری است نه حقیقی.
حکمت آوردن این استثناء این است که خداوند به بندگانش اعلام کند، عدم فراموشی رسول خدا صلی الله علیه وآله، وعدهای است که خداوند در جمله (فلا تنسی) داده و این عدم فراموشی فضل و مرحمتی است از جانب خداوند و اگر خداوند بخواهد، میتواند او را به فراموشی بیندازد.
دلیل بر این که این استثناء صوری است و نه حقیقی، دو چیز است:
دلیل اول: مطالبی که در سبب نزول این آیه نقل شده و آن این که: رسول خدا صلی الله علیه وآله خودش را با زیاد خواندن آیات قرآن در زمان نزول به سختی میانداخت، تا مبادا آنها را فراموش کند و از دستش بپرد. پس رحمت خداوند نسبت به حبیبش اقتضاء میکرد که او را از این ناحیه مطمئن سازد و از این سختی راحت نماید؛ پس این آیه نازل شد.
همان طوری که این آیه نازل شد:
(زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [قرآن] حرکت مده، چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست!)
همان گونه که این آیه نازل شد:
(پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود و بگو: (پروردگارا! علم مرا افزون کن!)
دلیل دوم این که: وقوع نسیان در آیه (الا ماشاء الله) به مشیت و خواست خداوند معلق شده است و این مشیت الهی به دلیل آیاتی که گذشت؛ مثل: (إن علینا جمعه وقرآنه)، در خارج تحقق نیافته است. بنابراین، فراموشی محقق نشده است؛ به دلیل این که علم به عدم تحقق معلق علیه (مشیت الهی)، مستلزم عدم حصول معلق (نسیان) است.
از این رو، کسی که از ذوق و سلیقه در لغت برخوردار باشد (با روشهای فصاحت و بلاغت آشنا باشد)، و به دلایل متعدد بنگرد، تردید نخواهد کرد که آیه وعده میدهد که خداوند آیات را بر رسولش خواهد خواند؛ و او با این وعده الهی هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد؛ برای همیشه و بدون استثناء حقیقی، در هیچ زمانی از زمانها و گر نه این آیه اطمینانی را برای آن حضرت به ارمغان نمیآورد و نزول آن شبیه به عبث و کلام لغو خواهد بود.
الزرقانی، محمد عبد العظیم (متوفای1367ه)، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج1، ص186 187، ناشر: دار الفکر - لبنان، الطبعة: الأولی، 1416ه 1996م
مذمت فراموش کردن آیات قرآن، در روایات اهل سنت:
جالب است که روایاتی فراوانی در منابع اهل سنت در مذمت فراموش کردن قرآن وارد شده است؛ تا جائی که برخی از روایات آن را بزرگترین گناه و بزرگترین مصیبت عنوان کرده و وعده عذاب سختی را برای فراموش کننده آن نقل نمودهاند.
محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم نیشابوری در صحیح شان از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کردهاند که آن حضرت به همه مسلمانانها دستور میدادند، همیشه قرآن را تکرار کنند تا فراموش نکنند:
عن أبی وَائِلٍ عن عبد اللَّهِ قال قال النبی صلی الله علیه وسلم بِئْسَ ما لِأَحَدِهِمْ أَنْ یَقُولَ نَسِیتُ آیَةَ کَیْتَ وَکَیْتَ بَلْ نُسِّیَ وَاسْتَذْکِرُوا الْقُرْآنَ فإنه أَشَدُّ تَفَصِّیًا من صُدُورِ الرِّجَالِ من النَّعَمِ.
از أبو وائل از عبد الله نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود: بد چیزی است که یکی از شما بگوید: من فلان و فلان آیه را فراموش کردهام، بلکه (باید بگوید:) فراموش داده شدهام. قرآن را زیاد یادآوری کنید، چرا که سختتر از فرار حیوانات (از بند)، از سینه انسان فرار میکند.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1921، ح4744، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب اسْتِذْکَارِ الْقُرْآنِ وَتَعَاهُدِهِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای261ه)، صحیح مسلم، ج1، ص544، ح790، کِتَاب صَلَاةِ الْمُسَافِرِینَ وَقَصْرِهَا، باب فضائل القرآن وما یتعلق به، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
و یا در روایت دیگر نقل کردهاند که رسول خدا فرمود:
تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ فَوَالَّذِی نَفْسِی بیده لَهُوَ أَشَدُّ تَفَصِّیًا من الْإِبِلِ من عُقُلِهَا.
به قرآن زیاد توجه کنید؛ زیرا قسم به کسی که جانم در اختیار او است، قرآن، دور شدن قرآن (از قلب) سختتر از درو شدن شتر از بند است.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1921، ح4746، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب اسْتِذْکَارِ الْقُرْآنِ وَتَعَاهُدِهِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
با این حال، آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله میتواند همین دستوری را که خودش به دیگران داده است، انجام ندهد؟
آیا در این صورت (نعوذ بالله) مصداق این آیه شریفه نخواهد شد:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ.کَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون. الصف/2 و3.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!
ابو داود سجستانی در سنن خود در باره مجازات کسی که آیات قرآن را بعد از حفظ کردن آن فراموش کند، نوشته است:
حدثنا محمد بن الْعَلَاءِ أخبرنا بن إِدْرِیسَ عن یَزِیدَ بن أبی زِیَادٍ عن عِیسَی بن فَائِدٍ عن سَعْدِ بن عُبَادَةَ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ما من امْرِئٍ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ ثُمَّ یَنْسَاهُ إلا لَقِیَ اللَّهَ عز وجل یوم الْقِیَامَةِ أَجْذَمَ.
سعد بن عباده از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هیچ شخصی نیست که قرآن را بخواند و سپس آن را فراموش کند؛ مگر این که در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات میکند که گرفتار مرض جذام است.
السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275ه)، سنن أبی داود، ج2، ص75، ح1474، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
ابن أثیر الجزری، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفای544ه)، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج8، ص509، طبق برنامه الجامع الکبیر.
عبد الرؤوف مناوی در شرح این روایت میگوید:
( ما من امرئ یقرا القرآن ) أی یحفظه عن ظهر قلب ( ثم ینساه الا لقی الله یوم القیامة وهو ( أجذم ) بذال معجمة أی مقطوع الید أو به داء الجذام أو هو خال من الخیر صفرا من الثواب وفیه أن نسیان القرآن کبیرة لهذا الوعید ( دعن سعد بن عبادة ) واسناده حسن.
اگر شخصی قرآن را در دلش حفظ و سپس آن را فراموش کند، خداوند را در قیامت در حالی ملاقات میکند که گرفتار بیماری جذام است. اجذم؛ یعنی کسی که دستانش قطع باشد و یا گرفتار بیماری جذام است، یا این که دستان این شخص از خیر و ثواب خالی است. طبق این روایت و وعده غذابی که در آن داده شده، فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است. این روایت ابوداود از سعد بن عباده نقل کرده و سند آن نیز (حسن) است.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای 1031ه)، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج2، ص358، ناشر: مکتبة الإمام الشافعی - الریاض، الطبعة: الثالثة، 1408ه 1988م.
احمد بن حنبل در مسندش مینویسد:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الصَّمَدِ ثنا عبد الْعَزِیزِ یعنی بن مُسْلِمٍ حدثنی یَزِیدُ یعنی بن أبی زِیَادٍ عن عِیسَی بن فَائِدٍ عن عُبَادَةَ بن الصَّامِتِ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ما من أَمِیرِ عَشَرَةٍ إِلاَّ یُؤْتَی بِهِ یوم الْقِیَامَةِ مَغْلُولاً لاَ یَفُکُّهُ منها إِلاَّ عَدْلُهُ وما من رَجُلٍ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِیَهُ إِلاَّ لقی اللَّهَ یوم الْقِیَامَةِ أَجْذَمَ.
عبادة بن صامت از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هیچ امیر قومی نیست؛ مگر این که در روز قیامت دست بسته او را میآورند، هیچ چیز نمیتواند او را آزاد کند؛ مگر عدالتش. و هیچ مردی نیست که قرآن را یاد بگیرد و سپس فراموش کند؛ مگر این که در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات میکند که گرفتار بیماری جذام است.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای241ه)، مسند أحمد بن حنبل، ج5، ص323، ح22810، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
طبق این روایات که به گفته مناوی سند آن نیز (حسن) است، نعوذ بالله باید رسول خدا در قیامت در حالی خداوند را ملاقات خواهد کرد که دچار بیماری جذام است و یا دستانش قطع شده است!!!
اگر این طور نیست، چرا در بخاری و مسلم به پیامبر خدا تهمت زده شده است که او آیات قرآن را فراموش میکرد؟
ترمذی و ابوداود در سنن شان نقل کردهاند:
حدثنا عبد الْوَهَّابِ بن الْحَکَمِ الْوَرَّاقُ الْبَغْدَادِیُّ حدثنا عبد الْمَجِیدِ بن عبد الْعَزِیزِ عن بن جُرَیْجٍ عن الْمُطَّلِبِ بْن حَنْطَبٍ عن أَنَسِ بن مَالِکٍ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم عُرِضَتْ عَلَیَّ أُجُورُ أُمَّتِی حتی الْقَذَاةُ یُخْرِجُهَا الرَّجُلُ من الْمَسْجِدِ وَعُرِضَتْ عَلَیَّ ذُنُوبُ أُمَّتِی فلم أَرَ ذَنْبًا أَعْظَمَ من سُورَةٍ من الْقُرْآنِ أو آیَةٍ أُوتِیهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِیَهَا.
أنس بن مالک از رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: (زمانی که در معراج بودم) پاداشهای امتم بر من عرضه شد؛ حتی پاداش شخصی که کثیفی را از مسجد خارج میکند و همچنین گناهان امتم بر من عرضه شد، پس گناهی بزرگتر از این که سوره و یا آیهای را به شخصی (یاد) بدهند و او آن را فراموش کند، ندیدم.
الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفای 279ه)، سنن الترمذی، ج5، ص2915، ح2916، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275ه)، سنن أبی داود، ج1، ص116، ح461، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
و طبق این روایت، باید اهل سنت قائل باشند که نعوذ بالله رسول خدا گناهی را مرتکب شده است که خودش در معراج گناهی بزرگتر از آن را ندیده است!!!.
ابو نصر مروزی در مختصر قیام اللیل نوشته است:
حدثنا محمد بن یحیی، حدثنی محمد بن عبید الله الصنعانی، ثنا ابن جریج، قال: قال أنس رضی الله عنه إن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: (إِنَّ مِنْ أَکْبَرِ ذَنْبٍ تَوَافی بِهِ أُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَسُورَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مَعَ أَحَدِهِمْ فَنَسِیَهَا)
از بزرگترین گناهانی که امت من در قیامت با آن روبرو میشوند، سورهای از کتاب خدا است که با یکی از آنها بوده (حفظ کرده بوده) و سپس فراموش کرده است.
المَرْوَزِی، أبو عبد الله محمد بن نصر بن الحجاج (متوفای294ه) مختصر قیام اللیل ج1، ص276، طبق برنامه الجامع الکبیر.
همین روایت را قاسم بن سلام از ابن جریج از سلمان فارسی نقل کرده است:
قال ابن جریج: وحدثت عن سلمان الفارسی، أنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ( من أکبر ذنب توافی به أمتی یوم القیامة سورة من کتاب الله کانت مع أحدهم فنسیها )
البغدادی، ابوعُبید القاسم بن سلاّم (متوفای224ه)، فضائل القرآن، ج1، ص311، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ابن حجز عسقلانی در فتح الباری مینویسد:
ومن طریق أبی العالیة موقوفا کنا نعد من أعظم الذنوب أن یتعلم الرجل القرآن ثم ینام عنه حتی ینساه وإسناده جید ومن طریق بن سیرین بإسناد صحیح فی الذی ینسی القرآن کانوا یکرهونه ویقولون فیه قولا شدیدا.
از طریق ابو العالیه به صورت موقوف نقل شده است که: بزرگترین گناه در نزد ما این بود که مردی قرآن را یاد بگیرد، سپس بخواند و آن را فراموش کند. سند این روایت خوب است. و از طریق ابن سیرین با سند صحیح در باره کسی که قرآن را فراموش میکند نقل شده است که آنها از این کار بدشان میآمد و در باره آن سختگیری میکردند.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
ابن عربی مالکی در مذمت فراموش کردن قرآن مینویسد:
وورد فی الخبر فیمن حفظ آیة ثم نسیها عذبه الله یوم القیامة عذاباً لا یعذبه أحداً من العلمین.
روایت وارد شده است که اگر کسی آیهای از قرآن را حفظ و سپس آن را فراموش کند، خداوند او را در قیامت عذابی خواهد کرد که هیچ یک از جهانیان را آن چنان عذاب نکرده است.
ابن العربی الطائی الخاتمی، محیی الدین بن علی بن محمد (متوفای638ه)، الفتوحات المکیة فی معرفة الاسرار الملکیة، ج4، ص208، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - لبنان، الطبعة: الأولی 1418ه 1998م.
باید از ابن عربی سؤال کرد که نظر شما در باره فراموش کردن قرآن توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله چیست؟ آیا او هم در قیامت این چنین عذابی خواهد شد یا روایتی که بخاری و مسلم نقل کرده دروغ و تهمت محض است ؟
ابن أبی شیبه مینویسد:
حدثنا وکیع عن إبراهیم بن یزید عن الولید بن عبد الله بن أبی مغیث قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم عرضت علی الذنوب فلم أر فیها شیئا أعظم من حامل القرآن وتارکه.
گناهان بر من عرضه شد، پس ندیدم گناهی بزرگتر از این که شخصی حامل قرآن باشد و سپس آن را ترک کند ( حافظ باشد و دو باره فراموش کند).
إبن أبی شیبة الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفای235 ه)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج6، ص124، ح29998، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولی، 1409ه.
و در روایت دیگر نقل میکند:
حدثنا وکیع عن سفیان عن عبد الکریم بن أبی أمیة عن طلق بن حبیب قال من تعلم القرآن ثم نسیه من غیر عذر حط عنه بکل آیة درجة وجاء یوم القیامة مخصوما.
طلق بن حبیب گفته: هر کس قرآن را یاد بگیرد و سپس آن را فراموش کند، در حالی که عذری ندارد، به خاطر هر آیهای که فراموش کرده، یک درجه از مقامش کم میشود و در حالی وارد قیامت میشود که محکوم است.
مصنف ابن أبی شیبة ج6، ص124، ح29997
و بزرگان اهل سنت به نقل از ضحاک بن مزاحم نقل کردهاند که او فراموش کردن قرآن را بزرگترین مصیبت و نتیجه گناهان قاری قرآن دانسته است:
حدثنا عبد الله بن المبارک، عن عبد العزیز بن أبی رواد، قال: سمعت الضحاک بن مزاحم، یقول: (ما من أحد تعلم القرآن ثم نسیه إلا بذنب یحدثه؛ لأن الله یقول: وما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم وإن نسیان القرآن من أعظم المصائب).
عبد العزیز بن أبی رواد گوید که از ضحاک بن مزاحم شنیدم که میگفت: کسی نیست که قرآن را یاد بگیرد و سپس فراموش کند؛ مگر به خاطر گناهی است که از او سر زده است؛ چرا که خداوند میفرماید: (هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید) و فراموش کردن قرآن از بزرگترین مصیبتها است.
البغدادی، ابوعُبید القاسم بن سلاّم (متوفای224ه)، فضائل القرآن، ج1، ص314، طبق برنامه الجامع الکبیر.
المرزوی، أبو عبد الله عبد الله بن المبارک بن واضح (متوفای181ه)، الزهد، ج1، ص28، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفای458ه)، شعب الإیمان، ج2، ص334، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1410ه.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774ه)، فضائل القرآن، ج1، ص138، ناشر: دار المعرفة - بیروت،، الطبعة: الثانیة، 1407ه - 1987م.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
و أبو عبید قاسم بن سلام مینویسد:
حدثنا أبو معاویة، عن الأعمش، عن إبراهیم، قال: قال عبد الله: ( إنی لأمقت القارئ أن أراه سمینا نسیا للقرآن )
عبد الله بن مسعود گفت: من بدم میآید از قاری قرآنی که ببینم او را در حالی که چاق شده و قرآن را فراموش کرده است.
البغدادی، ابوعُبید القاسم بن سلاّم (متوفای224ه)، فضائل القرآن، ج1، ص313، طبق برنامه الجامع الکبیر.
الأصبهانی، ابونعیم أحمد بن عبد الله (متوفای430ه)، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج4، ص227، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، 1405ه.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774ه)، فضائل القرآن، ج1، ص138، ناشر: دار المعرفة - بیروت،، الطبعة: الثانیة، 1407ه - 1987م.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852ه)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج14، ص413، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419ه.
از اینها مهمتر روایاتی است که ثابت میکند برخی از اصحاب با معجزه رسول خدا صلی الله علیه وآله هرگز قرآن را فراموش نکردند.
طبرانی در معجم الکبیر مینویسد:
حدثنا أَحْمَدُ بن زُهَیْرٍ التُّسْتَرِیُّ ثنا أبو حَفْصٍ عَمْرُو بن عَلِیٍّ ثنا عبد الأَعْلَی ثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن الطَّائِفِیُّ عن عبد اللَّهِ بن الْحَکَمِ عن عُثْمَانَ بن بِشْرٍ قال سمعت عُثْمَانَ بن أبی الْعَاصِ یقول شَکَوْتُ إلی رسول اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم نِسْیَانَ الْقُرْآَنِ فَضَرَبَ صَدْرِی بیده فقال یا شَیْطَانُ اخْرُجْ من صَدْرِ عُثْمَانَ قال عُثْمَانُ فما نَسِیتُ منه شیئا بَعْدُ أَحْبَبْتُ أَنْ أَذْکُرَهُ
عثمان بن أبی العاص میگفت: پیش رسول خدا (ص) از فراموش کردن قرآن شکایت کردم، پس آن حضرت با دست به سینه من زد و گفت: ای شیطان از سینه عثمان خارج شود. عثمان گفت: پس آن هرگز چیزی را فراموش نکردم.
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360ه)، المعجم الکبیر، ج9، ص47، ح8347، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404ه – 1983م.
هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید:
رواه الطبرانی وفیه عثمان بن بشر ولم أعرفه وبقیة رجاله ثقات
این روایت را طبرانی نقل کرده، در سند آن عثمان بشر است که من او را نمیشناسم؛ ولی سایر راویان همگی مورد اعتماد هستند.
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای 807 ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص3، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407ه.
عثمان بن بشر که هیثمی او را نشناخته، توسط ابن أبی حاتم رازی توثیق شده است:
عثمان بن بشر الطائفی الثقفی روی عن بشر بن عاصم وعبد الله بن أبی شدید سمع منه سلیم سمعت أبی یقول ذلک نا عبد الرحمن قال ذکره أبی عن إسحاق بن منصور عن یحیی بن معین انه قال عثمان بن بشر الثقفی ثقة.
عثمان بن بشر، از بشر بن عاصم و عبد الله بن أبی، زیاد روایت شنیده است... از یحیی بن معین نقل شده است که عثمان بن بشر سقفی ثقه است.
الجرح والتعدیل، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس أبو محمد الرازی التمیمی، ج6، ص145، رفم: 789، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1271 - 1952، الطبعة: الأولی
ابو عثمان جاحظ در کتاب البرصان و العرجان نوشته است:
ومن الأشراف أیضاً عثمان بن أبی العاص وإلیه یضاف شط عثمان، شکا إلی النبی صلی الله علیه وسلم نسیان القرآن فتفل فی فیه فکان بعد ذلک لا ینسی ما حفظ منه.
عثمان بن أبی العاص به رسول خدا (ص) از فراموش کردن قرآن شکایت کرد؛ پس رسول خدا آب دهانش را به دهان او انداخت، پس از آن، چیزی از آن چه را حفظ کرد، فراموش ننمود.
الجاحظ، أبی عثمان عمرو بن بحر (متوفای255ه)، البرصان والعرجان، ج1، ص48، طبق برنامه الجامع الکبیر.
بزار در مسند خود نقل کرده است:
وأخبرناه محمد بن معمر والحسن بن عثمان قالا أخبرنا یعلی بن عبید عن سفیان الثوری قال حدثنی یزید أبو خالد عن إبراهیم یعنی السکسکی عن ابن أبی أوفی رضی الله عنه قال جاء رجل إلی النبی فشکی إلیه نسیان القرآن فقال علمنی شیئا یجزئنی فقال: ( قل بسم الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أکبر ولا حول ولا قوة إلا بالله....
از ابن أبی اوفا نقل شده است که مردی پش رسول خدا (ص) آمد و از فراموش کردن قرآن شکایت کرد و گفت: به من چیزی یاد بده که مرا کفایت کند (از این پس فراموش نکنم)، رسول خدا (ص) فرمود: بگو: بسم الله و...
البزار، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 ه)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج8، ص280، ح3347، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة: الأولی، 1409 ه.
و عجیب است که صاحب معجزه و درمان کننده دیگران، خود، قرآن را فراموش میکرده است!
آیا این مسأله شما را به یاد این ضرب المثل مشهور نمیاندازد که:
کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی
فراموش کردن از گناهان کبیره است:
بسیاری علمای اهل سنت صراحتا فتوا دادهاند که فراموش کردن آیات قرآن از گناهان کبیره است. ما به صورت مختصر به نام و گفتار 22 نفر از بزرگان تاریخ فقه اهل سنت بر اساس تاریخ وفاتشان از مذاهب مختلف اشاره خواهیم کرد:
أبو المکارم الرویانی الشافعی (متوفای523ه):
ابو المکارم رویانی، از بزرگان تاریخ شافعیها صراحتا فتوا داده است که فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است. زین الدین عراقی در طرح التثریب مینویسد:
وقد ذکر صاحب العدة وهو أبو المکارم الرویانی من أصحابنا أن نسیان القرآن من الکبائر.
ابو المکارم رویانی، صاحب کتاب عده که از اصحاب ما (شافعیها) است، گفته: فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است.
العراقی، أبو الفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین (متوفای806ه)، طرح التثریب فی شرح التقریب، ج3، ص93، تحقیق: عبد القادر محمد علی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی ، 2000م.
ابن حجر عسقلانی، گفتار ابوالمکارم رویانی و دلیل او را این گونه توضیح میدهد:
وقد قال به من الشافعیة أبو المکارم والرویانی واحتج بان الأعراض عن التلاوة یتسبب عنه نسیان القرآن ونسیانه یدل علی عدم الاعتناء به والتهاون بأمره.
از جمله قائلین به این دیدگاه (کبیره بودن نسیان قرآن) ابوالمکارم رویانی از شافعیها است. ایشان استدلال کرده است که: خودداری از تلاوت قرآن منجر به فراموش کردن آن میشود، فراموش کردن قرآن نشانه عدم اعتناء به قرآن و سستی در امر قرآن است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
ابوالفرج إبن الجوزی (متوفای 597 ه):
الباب التاسع والعشرون فی التحذیر من العقوبات
اعلم أن العقوبة تختلف فتارة تتعجل وتارة تتأخر وتارة یظهر أثرها وتارة یخفی
وأطرف العقوبات مالا یحس بها المعاقب وأشدها العقوبة بسلب الایمان والمعرفة ودون ذلک موت القلوب ومحو لذة المناجاة منه وقوة الحرص علی الذنب ونسیان القرآن وإهمال الإستغفار ونحو ذلک مما ضرره فی الدین.
باب 29 در باره ترساندن از عقوبات است:
بدان که عقوبتها مختلف هستند، گاهی سریع اجرا میشود و گاهی به تأخیر میافتد، گاهی اثرش آشکار میشود و گاهی مخفی است. سریعترین عقوبت آن است که شخص عقوبت شونده آن را احساس نکند، شدیدترین آن عقوبتی است که ایمان و معرفت را از او سلب کند، در مرتبه کمتر از آن مردن قلب، از بین رفتن لذت مناجات با خداوند، زیاد شدن حرص بر گناه، فراموش کردن قرآن، سستی در استغفار و همانند آن از چیزی های است که به دین ضرر میزند.
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 ه)، ذم الهوی، ج1، ص210، تحقیق: مصطفی عبد الواحد، 1962.
أبو عبد الله القرطبی (متوفای671ه):
ابن حجر عسقلانی نقل از قرطبی تفسیر پرداز شهیر اهل سنت مینویسد:
وقال القرطبی من حفظ القرآن أو بعضه فقد علت رتبته بالنسبة إلی من لم یحفظه فإذا أخل بهذه الرتبة الدینیة حتی تزحزح عنها ناسب أن یعاقب علی ذلک فان ترک معاهدة القرآن یفضی إلی الرجوع إلی الجهل والرجوع إلی الجهل بعد العلم شدید.
قرطبی گفته: هر کس (تمام) قرآن و یا بعضی از آن را حفظ کند، مقامش نسبت به کسانی که آن حفظ نکرده بالاتر میرود؛ پس زمانی که در این رتبه دینی خللی ایجاد کند؛ به طوری که از این رتبه دور شود، سزاوار است که به خاطر آن عقاب شود؛ چرا که ترک مواظبت قرآن به بازگشت به جهل منجر میشود و بازگشت به جهل بعد از علم، کار بدی است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 ه)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج9، ص86، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
همین مطلب را علامه مناوی از قرطبی نقل کرده است:
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای 1031ه)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص313، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر، الطبعة: الأولی، 1356ه.
ابن حجر هیثمی گفتار قرطبی را به این صورت نقل کرده است:
ومنها قال القرطبی لا یقال حفظ جمیع القرآن لیس واجبا علی الأعیان فکیف یذم من تغافل عن حفظه لأنا نقول من جمعه فقد علت رتبته وشرف فی نفسه وقومه وکیف لا ومن حفظه فقد أدرجت النبوة بین جنبیه وصار ممن یقال فیه هو من أهل الله وخاصته فإذا کان کذلک فمن المناسب تغلیظ العقوبة علی من أخل بمرتبته الدینیة ومؤاخذته بما لا یؤاخذ به غیره وترک معاهدة القرآن یؤدی إلی الجهالة انتهی.
یکی از آنها (دلایل کبیره بودن نسیان قرآن) گفتار قرطبی است که: گفته نشود که حفظ تمام قرآن بر بزرگان واجب نیست، چگونه واجب نباشد در حالی که هر کس از حفظ آن غفلت کند، مذمت شده است؛ چرا که ما میگوییم: هر کس قرآن را جمع کند (تمامش را حفظ کند) مقام و شرافت خود او وقوش بالا میرود. چرا این که گونه نباشد؛ در حالی که هر کس قرآن را حفظ کند، نبوت را در میان سینهاش ذخیره کرده و از کسانی شده که به آنها (اهل الله) و مقربان درگاه الهی گفته میشود. وقتی این گونه هست، پس اگر کسی به این مقام دینی خللی وارد کند، شایسته است که عقوبت او تشدید شود و طوری بازخواست شود که کس دیگری بازخواست نشده است.
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973ه)، الزواجر عن اقتراف الکبائر، ج1، ص233، تحقیق: تم التحقیق والاعداد بمرکز الدراسات والبحوث بمکتبة نزار مصطفی الباز، ناشر: المکتبة العصریة - لبنان / صیدا - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1420ه - 1999م.
محیی الدین نووی (متوفای676 ه):
ومما عد من الکبائر الظهار وأکل لحم الخنزیر والمیتة بلا عذر... وترک الأمر بالمعروف علی إطلاقهما ونسیان القرآن وإحراق مطلق الحیوان....
چیزهایی که گناه کبیره شمرده شدهاند، عبارتند از: ظهار، خوردن گوشت خوک و مردار بدون عذر، ترک امر به معروف، فراموش کردن قرآن، آتش زدن مطلق حیوانات و....
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفای676 ه)، روضة الطالبین وعم
- [سایر] اگر قرآن برای همه و همیشه است، چرا بعضی از آیات آن درباره زندگی شخصی پیامبر (ص) است؟
- [سایر] چرا پیامبر (ص) با همسرانش دعوا می¬کرد و برای آن قرآن نازل می¬شد؟! اگر پیامبر با آنها دعوا نمی کرد، آیا این آیات نازل می شدند؟ و اگر چنین اتفاقی نمی افتاد آیا قرآن ناقص بود یا کامل؟ اگر اتفاقات دیگری در زمان پیامبر می افتاد، آیات دیگری نازل می¬شد؟
- [سایر] احکام اختصاصی پیامبر(ص) در قران چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر(ص)در40سالگی به پیامبری رسیدند یا قبل از اون به پیامبری رسیده بودند؟ آیا پیامبر (ص)مثل شیوه ای که ما نماز می خوانیم قبل از 40سالگی نماز می خوندند؟ لطفا طبق آیات و روایات پاسخ بدید
- [سایر] در آیات و روایات اخلاق پیامبر ص چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] خطابهای قرآن به پیامبر(ص) چگونه بوده است؟
- [سایر] قرآن چه فضیلت هایی برای پیامبر ص بیان کرده است؟
- [سایر] در قرآن برای پیامبر(ص) چند نام ذکر شده است؟
- [سایر] خطابات قرآن به پیامبر(ص) را بیان کنید؟
- [سایر] قرائت قرآن توسط پیامبر(ص) چگونه بوده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] جواب سلام را باید به قصد جواب بگوید، نه به قصد قرائت بعضی از آیات قرآن و مانند آن.
- [آیت الله شبیری زنجانی] آیههای: 15 سوره سجده و 37 سوره فصّلت و 62 سوره نجم و 19 سوره علق، آیات سجده واجب است که اگر انسان بخواند یا گوش دهد بعد از تمام شدن آن آیه باید فوراً سجده کند، هر چند هنگام خواندن یا گوش دادن به قرآن بودن آن توجّه نداشته باشد و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده کند و کسی که گوش نمیدهد ولی آیه را میشنود بنا بر احتیاط مستحب سجده کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .صلوات بر پیغمبر( ص) از مستحبات مؤکّد است, چنانکه مستحب است هر وقت نام مبارک آن حضرت مانند محمد( ص)و احمد( ص)،نیز لقب و کنیه( ص) آن حضرت مانند مصطفی( ص) و ابوالقاسم( ص)گفته یا شنیده شود، بر آن حضرت و آل او صلوات فرستاده شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.