داستان آن پادشاه جهود که نصرانیان می کُشت از بهر تعصّب در میان جهودان ، پادشاهی جبّار و بیدادگر بود که نسبت به عیسویان ، سخت کینه توز بود . این پادشاه ، موسی(علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) را که در واقع ، شعله ای از یک چراغ و با هم متّحد بودند از روی تعصّب ، مخالفِ یکدیگر می انگاشت و در صدد بود که دین و آیین عیسویان را براندازد . او وزیری کاردان و زیرک داشت [به نام بولس] که در مسائل مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیدۀ مردم را نمی توان با خشم و زور از میان برداشت بلکه برعکس هر چه زور و خشونت ، سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم ، استوارتر گردد . از اینرو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد . بر اساس این نیرنگ ، شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود سازد که وزیر به آیین عیسویان گرایش یافته ، پس باید دست و گوش و بینی او را برید و از دربار راند . وقتی این نقشه عملی شد و وزیر با دست و گوش و بینی بریده شده از دربار شاه رانده شد عیسویان بدو پناه دادند و بر او اعتماد کردند .رفته رفته وزیر در میان عیسویان نفوذی استوار پیدا کرد و همچون معلّم و مرشدی در میان آنان شناخته شد و آنان نیز دل بدو سپردند در حالی که وزیر ،در خفا ونهان ، فتنه و فساد می انگیخت .عاقبت وزیر ضمن وصیّتی مهم برای هر یک از سران دوازده گانۀ مسیحیت طوماری جداگانه ترتیب داد که مضمون هر یک ، با دیگری تناقض داشت . سپس وزیر به غاری رفت و به خلوت در نشست و پیران و مریدان ، هر چه اصرار کردند حاضر نشد از خلوت خود بیرون آید و سپس رؤسای هر یک از گروههای دوازده گانه را به حضور خود خوانده و به هر یک از آنان به طور پنهانی منشور [ رهبری ] و جانشینی داد و چنین گفت جانشین من فقط تو هستی نه دیگری ! و چنانچه کسی مدّعی این مقام شود ، کاذب و دروغگوست و باید نابودش کنی ! وزیر پس از اجرای این طرح اختلاف بر انگیز و ویرانگر ، خود را در خلوت کُشت و پس از مرگ او رؤسای هر یک از گروههای دوازده گانۀ مسیحی به جان هم افتادند و کشتار آغاز شد و بدین ترتیب جمع کثیری از مسیحیان به دست یکدیگر هلاک شدند و مقصود آن شاهِ بیدادگر ، حاصل آمد شرح جامع مثنوی معنوی1 مولانا در این حکایت تعصّبات کور مذهبی و جنگ هفتاد و دو ملّت را مورد نقد قرار داده است . او می گوید چون جوهر همۀ ادیان یکی است باید از نزاع و شقاق دوری گُزید . ) لانفرّق بین احدٍ من رسله ( هر چند او آیین حنیف احمدی را جامع ادیان می داند و در بیت (1106) دفتر اول می گوید : نام احمد نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست اما نیل به این آیین جامع را فارغ از جنگ های مذهبی می داند . او این سخن را وقتی گفته که هنوز نائرۀ جنگ های صلیبی بر پا بود و شهرهای مختلف را معروض ویرانی ها می کرد اسلام عزیزمان نیز با مکاری بولس های شرک تبار در اعصار مختلف مورد مکر و فتنه قرار گرفته و امروز نیز مورد تاخت و تاز حاکمان مسلمان نما ( اما در حقیقت اسلام کُش ) است ، بارالها عزّت و اقتدار واقعی را نصیب موحدان یکتا پرست بگردان و تمام جامعۀ بشری را از شر حاکمان قدرت پرست و متعصّب کوته بین نجات ده آمین یا رب العالمین
تفرقه چه نقشی در شکست یک ملت و آیین دارد؟+ داستان
داستان آن پادشاه جهود که نصرانیان می کُشت از بهر تعصّب
در میان جهودان ، پادشاهی جبّار و بیدادگر بود که نسبت به عیسویان ، سخت کینه توز بود . این پادشاه ، موسی(علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) را که در واقع ، شعله ای از یک چراغ و با هم متّحد بودند از روی تعصّب ، مخالفِ یکدیگر می انگاشت و در صدد بود که دین و آیین عیسویان را براندازد .
او وزیری کاردان و زیرک داشت [به نام بولس] که در مسائل مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیدۀ مردم را نمی توان با خشم و زور از میان برداشت بلکه برعکس هر چه زور و خشونت ، سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم ، استوارتر گردد .
از اینرو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد . بر اساس این نیرنگ ، شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود سازد که وزیر به آیین عیسویان گرایش یافته ، پس باید دست و گوش و بینی او را برید و از دربار راند .
وقتی این نقشه عملی شد و وزیر با دست و گوش و بینی بریده شده از دربار شاه رانده شد عیسویان بدو پناه دادند و بر او اعتماد کردند .رفته رفته وزیر در میان عیسویان نفوذی استوار پیدا کرد و همچون معلّم و مرشدی در میان آنان شناخته شد و آنان نیز دل بدو سپردند در حالی که وزیر ،در خفا ونهان ، فتنه و فساد می انگیخت .عاقبت وزیر ضمن وصیّتی مهم برای هر یک از سران دوازده گانۀ مسیحیت طوماری جداگانه ترتیب داد که مضمون هر یک ، با دیگری تناقض داشت .
سپس وزیر به غاری رفت و به خلوت در نشست و پیران و مریدان ، هر چه اصرار کردند حاضر نشد از خلوت خود بیرون آید و سپس رؤسای هر یک از گروههای دوازده گانه را به حضور خود خوانده و به هر یک از آنان به طور پنهانی منشور [ رهبری ] و جانشینی داد و چنین گفت جانشین من فقط تو هستی نه دیگری ! و چنانچه کسی مدّعی این مقام شود ، کاذب و دروغگوست و باید نابودش کنی !
وزیر پس از اجرای این طرح اختلاف بر انگیز و ویرانگر ، خود را در خلوت کُشت و پس از مرگ او رؤسای هر یک از گروههای دوازده گانۀ مسیحی به جان هم افتادند و کشتار آغاز شد و بدین ترتیب جمع کثیری از مسیحیان به دست یکدیگر هلاک شدند و مقصود آن شاهِ بیدادگر ، حاصل آمد
شرح جامع مثنوی معنوی1
مولانا در این حکایت تعصّبات کور مذهبی و جنگ هفتاد و دو ملّت را مورد نقد قرار داده است . او می گوید چون جوهر همۀ ادیان یکی است باید از نزاع و شقاق دوری گُزید .
) لانفرّق بین احدٍ من رسله (
هر چند او آیین حنیف احمدی را جامع ادیان می داند و در بیت (1106) دفتر اول می گوید :
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
اما نیل به این آیین جامع را فارغ از جنگ های مذهبی می داند . او این سخن را وقتی گفته که هنوز نائرۀ جنگ های صلیبی بر پا بود و شهرهای مختلف را معروض ویرانی ها می کرد
اسلام عزیزمان نیز با مکاری بولس های شرک تبار در اعصار مختلف مورد مکر و فتنه قرار گرفته و امروز نیز مورد تاخت و تاز حاکمان مسلمان نما ( اما در حقیقت اسلام کُش ) است ،
بارالها عزّت و اقتدار واقعی را نصیب موحدان یکتا پرست بگردان و تمام جامعۀ بشری را از شر حاکمان قدرت پرست و متعصّب کوته بین نجات ده
آمین یا رب العالمین
- [سایر] دیدگاه وهابیت نسبت به شیعه چه نقشی در ایجاد تفرقه دارد؟
- [سایر] وهابیت در داستان 11 سپتامبر و قرآن سوزی چه نقشی داشتند؟
- [سایر] با توجه به پیش بینی قرآن در موورد شکست دشمن و پیروزی مسلمنان این مسئله چه نقش اعتقادی و روحی می تواند بر ملت ایران داشته باشد؟
- [سایر] پی آمدهای تفرقه و اختلاف نامقدس چیست؟
- [سایر] وهابیت چگونه تفرقه ایجاد می کند؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. تفسیر آیه 159 سوره انعام با فرض اینکه منظور از تفرقه، تفرقه در دین اسلام باشد، چیست؟!
- [سایر] از نگاه قرآن علت تفرقه و اختلاف در دین چیست؟
- [سایر] آیین مغان چگونه آیین است؟
- [سایر] چه آیین هایی، همسایه آیین بودا به شمار میآیند؟
- [سایر] اگر در تحصیل شکست خورده باشم، چگونه با این شکست مبارزه نمایم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر علماء اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه وسلاطین جور ، موجب تخفیف ظلم آنها می شود ، واجب است اعراض کنند از آنها وبه ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را .
- [امام خمینی] اگر علمای اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها میشود، واجب است اعراض کنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.
- [آیت الله شبیری زنجانی] هنگامی که انسان خوابش میآید و نیز هنگام خودداری کردن از بول و غائط مکروه است نماز بخواند و همچنین نماز خواندن با جوراب تنگ که پا را فشار دهد مکروه میباشد و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصّل گفته شده است. مواردی که میشود نماز واجب را شکست
- [آیت الله سیستانی] موقعی که انسان خوابش میآید ، و نیز موقع خودداری کردن از بول وغائط ، مکروه است نماز بخواند ، و همچنین پوشیدن جوراب تنگ که پا رافشار دهد در نماز مکروه میباشد . و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصّل گفته شده است . مواردی که میشود نماز واجب را شکست
- [آیت الله وحید خراسانی] تشریح بدن کافر غیر ذمی مرده جایز است و جواز تشریح بدن ذمی و عدم ثبوت دیه جنین ذمی در تشریح ان محل اشکال است مگر ان که در ایین انها جایز باشد که در این صورت مانعی ندارد و اگر مرده ای مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک باشد تشریح بدن او جایز است
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان از مسلمانی غیبت کرده باشد، بنابر احتیاط واجب چنانچه ممکن باشد و مفسدهای پیدا نشود، باید به هر وسیله ممکن از او حلالیت بخواهد و اگر ممکن نباشد یا گفتن به او موجب مفسده شود، برای او از خداوند طلب آمرزش نماید و در صورتی که غیبت یا تهمتی نسبت به او انجام داده باشد که سبب شکست و وهن او شده باشد، باید آن را جبران و برطرف نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شکستن نماز واجب عمداً بنابر احتیاط جایز نیست، ولی برای جلوگیری کردن از ضرر قابل توجه مالی یا بدنی مانعی ندارد، مثلاً اگر جان نمازگزار یا کسی که حفظ جان او واجب است به خطر بیفتد و بدون شکستن نماز رفع خطر ممکن نباشد باید نماز را شکست، همچنین برای حفظ مالی که نگهداری آن لازم است، اما برای مالی که اهمیت چندانی ندارد، مکروه است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که قرآن آن را در حدّ کفر میداند، تعلیم سحر و تحصیل و به کارگیری آن است، و اگر اجرتی برای تعلیم و یا به کارگیری آن بگیرد، در حکم میته و حرام است و مالک نمیشود، و آن اقسامی دارد و کلّیه اقسام آن حرام است، چه مضر برای دیگران باشد نظیر تفرقه بین زن و شوهر، یا نافع برای دیگران باشد نظیر ایجاد محبّت بین زن و شوهر، و چه تصرّف در جسم یا جان یا مال کسی باشد نظیر ایجاد عداوت بین دو نفر یا دلسرد نمودن کسی را از کارش، و یا گرهانداختن در کسب و کار و امثال اینها، و چه تصرف، نباشد، نظیر احضار ارواح یا اجنّه و یا خواب مغناطیستی برای تجسّس از کار کسی و یا خواندن افکار بهواسطه آنها.
- [امام خمینی] در تصدی این نحو معممین که عُمّال ظَلَمه هستند، مفاسد عظیمهای است که به تدریج آثار آن ظاهر خواهد شد، و لهذا نباید مسلمانان به عذرهایی که آنها برای تصدی میآورند اعتنا کنند و علمای اعلام نیز لازم است آنها را از حوزههای خود اخراج نمایند و با آنها معاشرت نکنند، و بر کافه علمای اعلام و طلاب علوم دینیه و خطبای محترم و سایر طبقات مطلع از دسایس عمال اجانب لازم است این اشخاص فاسق فاسد را به ملت معرفی کنند، و مردم را از شر آنها بر حذر دارند.