در همان بدو ورودش به ایران می توانی عشق مادری اش را دریابی ؛ با بچه ای کوچک در آغوش، و چهره ای آرام و دوست*داشتنی ... همانطور که بارها در گفتگویمان از فرزندانش نام می برد، او عاشق آنهاست و به همان اندازه نگران... از منطقه ای دوردست آمده است، از آن سوی اقیانوس ها ... از منطقه ای کوچک در استرالیا که تعداد انگشت شماری مسلمان دارد ... با این بُعد مسیر، مسلمان و شیعه شدن او شاید شبیه معجزه باشد، در این عصر بی خبری مدرن... خانم (زینب تایلور) از استرالیا که برای شرکت در کنفرانس بین المللی فاطمه شناسی (اراک)وارد ایران شد، آنقدر صادقانه و دلنشین از عواطفش گفت که دلم نیامد بسادگی از کنار آنها عبور کنم. او خود را اینگونه معرفی می کند: (من از دهکده ای متفاوت از اینجا، در کشور استرالیا به ایران آمده ام. در آنجا مسلمانان انگشت شماراند. من قبلا مسیحی بودم تا اینکه یک دوست به عنوان موهبتی الهی مرا با کتب اسلامی آشنا کرد. آن کتاب ها برایم جذاب بودند...) و البته جذاب ترین این کتاب ها، مهم ترین آنها بود: (هنوز مسلمان نشده بودم که قرآن را مطالعه کردم. حسی که به من می داد مشخص می کرد که این کتاب زمینی نیست، آسمانی است. قرآن را ابتدا انگلیسی و بعد به عربی یاد گرفتم. سپس زندگی حضرت رسول را مطالعه کردم. من قدم به قدم اسلام را شناختم). شاید اگر شما هم زینب تایلور را ببینید، اندک شک و شبهه ای درباره حقانیت اسلام در ذهنتان نماند: (اینک حال من، حال اطمینان است. با تمام وجود ایمان دارم که اگر یک چراغ هدایت در دنیا باشد آن اسلام است). وقتی از مشکلاتش در استرالیا از او می پرسیم بسیار متأثر می شود. شاید محدود شدن رابطه با خانواده و دوستان نزدیک سابقش پس از مسلمان شدن سخت ترین مشکل وی باشد. زینب می گوید: (این خودش جهاد است. مردم آنجا اغلب از دیدن نوع پوشش من شوکه می شوند. خیلی ها مرا مسخره و طرد می کنند. تعداد مسلمانان در منطقه ما بسیار کم است و این وضع مرا بسیار دشوار می کند. رسانه ها با آیین من تناسب ندارند، بنابراین آنها را تقریباً از خانه حذف کردم. با آن دسته از دوستان سابق که امکان ادامه ارتباط نبود هم قطع رابطه کردم). تایلور با لحنی آمیخته از "فخر" و "زجر" اضافه می کند: (من اولین زن محجبه در منطقه خودم بودم. من برای آنها عجیب هستم و آنها به جای اینکه بخواهند مرا بشناسند مرا مسخره می کنند! اما من در همه ی این سختی ها یک دلخوشی دارم که آنها ندارند و آن "اسلام" و "قرآن" است. من با کسانی در ارتباط هستم که آنها از آن محروم هستند ؛ من "خداوند" و "اهل بیت" را دارم). این بانوی مسلمان و مستبصر استرالیایی از کمبودها نیز سخن می گوید: (امکانات اسلامی در محل سکونت من کم است. کتاب در مورد دین اسلام در آنجا بسیار کم است. زندگی برای من در آنجا سخت است. با این همه، من مسافتی طولانی طی می*کنم تا فرزندانم را در یک مرکز آموزشی خیلی کوچک اسلامی بگذارم، چون من یک مادرم). زینب تایلور که به عنوان یک زن اندیشمند شیعه برای شرکت در کنگره فاطمه شناسی به ایران دعوت شده است علیرغم تمامی این رنج ها، گفتگو را با این کلمات امیدوارانه به پایان می برد: (با تمامی اوصافی که گفتم، خوشحال و خوشبختم ؛ چرا که همراه با همسر و فرزندانم در دریای بی*کران اسلام زندگی می کنیم).
در همان بدو ورودش به ایران می توانی عشق مادری اش را دریابی ؛ با بچه ای کوچک در آغوش، و چهره ای آرام و دوست*داشتنی ... همانطور که بارها در گفتگویمان از فرزندانش نام می برد، او عاشق آنهاست و به همان اندازه نگران... از منطقه ای دوردست آمده است، از آن سوی اقیانوس ها ... از منطقه ای کوچک در استرالیا که تعداد انگشت شماری مسلمان دارد ... با این بُعد مسیر، مسلمان و شیعه شدن او شاید شبیه معجزه باشد، در این عصر بی خبری مدرن...
خانم (زینب تایلور) از استرالیا که برای شرکت در کنفرانس بین المللی فاطمه شناسی (اراک)وارد ایران شد، آنقدر صادقانه و دلنشین از عواطفش گفت که دلم نیامد بسادگی از کنار آنها عبور کنم.
او خود را اینگونه معرفی می کند: (من از دهکده ای متفاوت از اینجا، در کشور استرالیا به ایران آمده ام. در آنجا مسلمانان انگشت شماراند. من قبلا مسیحی بودم تا اینکه یک دوست به عنوان موهبتی الهی مرا با کتب اسلامی آشنا کرد. آن کتاب ها برایم جذاب بودند...)
و البته جذاب ترین این کتاب ها، مهم ترین آنها بود: (هنوز مسلمان نشده بودم که قرآن را مطالعه کردم. حسی که به من می داد مشخص می کرد که این کتاب زمینی نیست، آسمانی است. قرآن را ابتدا انگلیسی و بعد به عربی یاد گرفتم. سپس زندگی حضرت رسول را مطالعه کردم. من قدم به قدم اسلام را شناختم).
شاید اگر شما هم زینب تایلور را ببینید، اندک شک و شبهه ای درباره حقانیت اسلام در ذهنتان نماند: (اینک حال من، حال اطمینان است. با تمام وجود ایمان دارم که اگر یک چراغ هدایت در دنیا باشد آن اسلام است).
وقتی از مشکلاتش در استرالیا از او می پرسیم بسیار متأثر می شود. شاید محدود شدن رابطه با خانواده و دوستان نزدیک سابقش پس از مسلمان شدن سخت ترین مشکل وی باشد. زینب می گوید: (این خودش جهاد است. مردم آنجا اغلب از دیدن نوع پوشش من شوکه می شوند. خیلی ها مرا مسخره و طرد می کنند. تعداد مسلمانان در منطقه ما بسیار کم است و این وضع مرا بسیار دشوار می کند. رسانه ها با آیین من تناسب ندارند، بنابراین آنها را تقریباً از خانه حذف کردم. با آن دسته از دوستان سابق که امکان ادامه ارتباط نبود هم قطع رابطه کردم).
تایلور با لحنی آمیخته از "فخر" و "زجر" اضافه می کند: (من اولین زن محجبه در منطقه خودم بودم. من برای آنها عجیب هستم و آنها به جای اینکه بخواهند مرا بشناسند مرا مسخره می کنند! اما من در همه ی این سختی ها یک دلخوشی دارم که آنها ندارند و آن "اسلام" و "قرآن" است. من با کسانی در ارتباط هستم که آنها از آن محروم هستند ؛ من "خداوند" و "اهل بیت" را دارم).
این بانوی مسلمان و مستبصر استرالیایی از کمبودها نیز سخن می گوید: (امکانات اسلامی در محل سکونت من کم است. کتاب در مورد دین اسلام در آنجا بسیار کم است. زندگی برای من در آنجا سخت است. با این همه، من مسافتی طولانی طی می*کنم تا فرزندانم را در یک مرکز آموزشی خیلی کوچک اسلامی بگذارم، چون من یک مادرم).
زینب تایلور که به عنوان یک زن اندیشمند شیعه برای شرکت در کنگره فاطمه شناسی به ایران دعوت شده است علیرغم تمامی این رنج ها، گفتگو را با این کلمات امیدوارانه به پایان می برد: (با تمامی اوصافی که گفتم، خوشحال و خوشبختم ؛ چرا که همراه با همسر و فرزندانم در دریای بی*کران اسلام زندگی می کنیم).
- [سایر] چرا برخی علما میگویند به حضرت زینب نگویید (زینب مضطر)؛ چرا که زینب مضطر نبوده در حالی که در دعای ندبه میخوانیم (أین المضطر الذی یجاب اذا دعا)؟
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) زیارت نامه دارد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] حضرت زینب چند سال عمر کردند؟
- [سایر] آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
- [سایر] خویشان حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که در کربلا به شهادت رسیدند چه کسانی بودند؟
- [سایر] معنای این جملة حضرت زینب (سلام اللّه علیها) که فرمود (ما رأیت الا جمیلاً) چیست ؟
- [سایر] در مورد زندگی و شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها به اختصار توضیح دهید؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).