آیا ترجمه ی صحیح جمله ی (وَ اضرِبُوهُنَّ) در آیه 34 سوره نساء (برانگیختن و به میل آوردن زن برای زندگی کردن است) است یا کتک زدن و تنبیه کردن زن؟
درباره ترجمه و یا تفسیر جمله ی «واضربوهن» (آیه 34 سوره نساء) به «برانگیختن» یا «به شوق آوردن» باید متذکر شویم چنین ترجمه و تفسیری نه تنها مستندی ندارد و مبتنی بر متد تفسیری نیست، بلکه قرائن و شواهد لفظی و مقامی بر خلاف آن است:   1. واژه ی «ضرب» در زبان عربی به معنای «زدن» است. معنای اصلی و اولی این کلمه «زدن فیزیکی» است. بله اگر قراین و یا شواهد لفظی یا مقامی وجود داشته باشد به معنای دیگر می آید مثل آیه شریفه «کذلک یضرب الله الامثال»[1] که در این آیه شریفه به قرینه کلمه «مثال» فهمیده می شود منظور تشبیه نمودن و مثال زدن است نه زدن فیزیکی و یا مانند آیه شریفه « ضربت علیهم الذلة»[2] در اینجا به قرینه کلمه «ذلة» به معنای مهر خوردن و ملازم بودن است و همین طور است بقیه موارد .   2. در مورد آیه شریفه «واضربوهن» روشن است که قرینه لفظی نداریم که منظور زدن فیزیکی نیست. اما قرینه مقامی و استفاده از رعایت ترتیب در روش برخورد که بیان نمودید باید بگوییم قرائن مقامی و رعایت ترتیب بر خلاف معنایی است که نتیجه گرفتید.   چون اگر منظور «برانگیختن و به شوق درآوردن» از راه کلام و سخن و ابراز عشق و محبت باشد، این مطلب در «فعظوهن» آمده بود و معنا ندارد بعد از این که این روش و نیز مرحله ی بعدی که دوری نمودن در بستر بود جواب نداد دوباره به آن برگردد.   و اگر منظور «برانگیختن و به شوق آوردن» از راه غیر کلامی مثل هدیه دادن و نظایر آن باشد این معنای نیز خلاف رعایت ترتیب در روش برخورد است چون بعد از دور ی نمودن در بستر که نوعی خشونت است هدیه دادن و امثال آن کار عبثی خواهد بود.   3. تنبیه بدنی در اینجا-همان طور که در کتب فقهی آمده است- باید ملایم و خفیف باشد که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.[3] چون هدف از تنبیه بدنی ادامه یافتن پیوند زناشویی و گرم نگهداشتن کانون خانواده است اما این مطلب بدین معنا نیست که زدن به معنای به میل آوردن زن به زندگی است.   4. از نظر قرآن ظلم، ستم و تجاوز مورد نهی است اما هر خشونتی ظلم نیست مثلا دفاع از حق و لو موجب جنگ و خونریزی شود[4] گرچه خشونت است ولی ظلم نیست لذا از آیاتی که از ظلم نهی می کنند نمی توان استنباط نمود که از نظر قرآن هر خشونتی مورد نهی است.   5. قرآن به دنبال «و اضربوهن» و پس از حصول نتیجه که همان اطاعت (فان اطعنکم) است می فرماید: بر زنها تعدی نکنید از این قسمت آیه نمی توان چنین استنباط نمود که از نظر قرآن تنبیه بدنی به هیچ وجه جایز نیست و منظور از  "و اضربوهن" زدن فیزیکی نیست بلکه منظور آن است که بعد حصول نتیجه از حد نگذرید و این کار را ادامه ندهید که در این صورت به زن ظلم کرده اید.   6. همان گونه که اشاره کردید آیه شریفه در صدد درمان بیماری است که روانکاوان امروزه معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام «مازوشیسم» (آزار طلبی) هستند که اگر این حالت در آنها تشدید شود تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است. [5]   این یکی از معجزات علمی قرآن است که برای درمان این بیماری مراتب شدت و ضعف آن را نیز رعایت نموده است. ابتدا برخورد کلامی و موعظه و در صورت شدت بیماری و کارگر نبودن موعظه، نوعی قهر و بی اعتنایی و در حال شدت بیشتر بیماری، تنبیه مختصر بدنی را پیشنهاد می دهد؛ در حالی که اگر منظور از فاضربوهن غیر از تنبیه مختصر بدنی باشد این بیماری در آن حالت اوج و شدت، درمان نشده است.   7. اگر این نوع بر خورد به دلیل این که خشونت است قابل پذیرش نیست چگونه «فاهجروهن فی المضاجع » (دوری نمودن در بستر) را که نوعی خشونت است و در مرحله قبل است قبول نموده اید به خصوص این که خودتان می گویید دوری از همسر به منظور ایجاد اعتماد به نفس در مرد و تسلط یافتن وی بر عارضه ی ترس و دادن ابتکار عمل به اوست و بدیهی است که تنبیه بدنی نیز در جهت تامین این اهداف، قابل توجیه خواهد بود.     [1]   رعد، 17. [2]  آل عمران، 112. [3]   تفسیر نمونه، ج3، ص415. [4]   قاتلوا المشرکین کافة کما یقاتلونکم کافة. 36، توبه. [5]   تفسیر نمونه، ج3، ص415.  
عنوان سوال:

آیا ترجمه ی صحیح جمله ی (وَ اضرِبُوهُنَّ) در آیه 34 سوره نساء (برانگیختن و به میل آوردن زن برای زندگی کردن است) است یا کتک زدن و تنبیه کردن زن؟


پاسخ:

درباره ترجمه و یا تفسیر جمله ی «واضربوهن» (آیه 34 سوره نساء) به «برانگیختن» یا «به شوق آوردن» باید متذکر شویم چنین ترجمه و تفسیری نه تنها مستندی ندارد و مبتنی بر متد تفسیری نیست، بلکه قرائن و شواهد لفظی و مقامی بر خلاف آن است:   1. واژه ی «ضرب» در زبان عربی به معنای «زدن» است. معنای اصلی و اولی این کلمه «زدن فیزیکی» است. بله اگر قراین و یا شواهد لفظی یا مقامی وجود داشته باشد به معنای دیگر می آید مثل آیه شریفه «کذلک یضرب الله الامثال»[1] که در این آیه شریفه به قرینه کلمه «مثال» فهمیده می شود منظور تشبیه نمودن و مثال زدن است نه زدن فیزیکی و یا مانند آیه شریفه « ضربت علیهم الذلة»[2] در اینجا به قرینه کلمه «ذلة» به معنای مهر خوردن و ملازم بودن است و همین طور است بقیه موارد .   2. در مورد آیه شریفه «واضربوهن» روشن است که قرینه لفظی نداریم که منظور زدن فیزیکی نیست. اما قرینه مقامی و استفاده از رعایت ترتیب در روش برخورد که بیان نمودید باید بگوییم قرائن مقامی و رعایت ترتیب بر خلاف معنایی است که نتیجه گرفتید.   چون اگر منظور «برانگیختن و به شوق درآوردن» از راه کلام و سخن و ابراز عشق و محبت باشد، این مطلب در «فعظوهن» آمده بود و معنا ندارد بعد از این که این روش و نیز مرحله ی بعدی که دوری نمودن در بستر بود جواب نداد دوباره به آن برگردد.   و اگر منظور «برانگیختن و به شوق آوردن» از راه غیر کلامی مثل هدیه دادن و نظایر آن باشد این معنای نیز خلاف رعایت ترتیب در روش برخورد است چون بعد از دور ی نمودن در بستر که نوعی خشونت است هدیه دادن و امثال آن کار عبثی خواهد بود.   3. تنبیه بدنی در اینجا-همان طور که در کتب فقهی آمده است- باید ملایم و خفیف باشد که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.[3] چون هدف از تنبیه بدنی ادامه یافتن پیوند زناشویی و گرم نگهداشتن کانون خانواده است اما این مطلب بدین معنا نیست که زدن به معنای به میل آوردن زن به زندگی است.   4. از نظر قرآن ظلم، ستم و تجاوز مورد نهی است اما هر خشونتی ظلم نیست مثلا دفاع از حق و لو موجب جنگ و خونریزی شود[4] گرچه خشونت است ولی ظلم نیست لذا از آیاتی که از ظلم نهی می کنند نمی توان استنباط نمود که از نظر قرآن هر خشونتی مورد نهی است.   5. قرآن به دنبال «و اضربوهن» و پس از حصول نتیجه که همان اطاعت (فان اطعنکم) است می فرماید: بر زنها تعدی نکنید از این قسمت آیه نمی توان چنین استنباط نمود که از نظر قرآن تنبیه بدنی به هیچ وجه جایز نیست و منظور از  "و اضربوهن" زدن فیزیکی نیست بلکه منظور آن است که بعد حصول نتیجه از حد نگذرید و این کار را ادامه ندهید که در این صورت به زن ظلم کرده اید.   6. همان گونه که اشاره کردید آیه شریفه در صدد درمان بیماری است که روانکاوان امروزه معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام «مازوشیسم» (آزار طلبی) هستند که اگر این حالت در آنها تشدید شود تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است. [5]   این یکی از معجزات علمی قرآن است که برای درمان این بیماری مراتب شدت و ضعف آن را نیز رعایت نموده است. ابتدا برخورد کلامی و موعظه و در صورت شدت بیماری و کارگر نبودن موعظه، نوعی قهر و بی اعتنایی و در حال شدت بیشتر بیماری، تنبیه مختصر بدنی را پیشنهاد می دهد؛ در حالی که اگر منظور از فاضربوهن غیر از تنبیه مختصر بدنی باشد این بیماری در آن حالت اوج و شدت، درمان نشده است.   7. اگر این نوع بر خورد به دلیل این که خشونت است قابل پذیرش نیست چگونه «فاهجروهن فی المضاجع » (دوری نمودن در بستر) را که نوعی خشونت است و در مرحله قبل است قبول نموده اید به خصوص این که خودتان می گویید دوری از همسر به منظور ایجاد اعتماد به نفس در مرد و تسلط یافتن وی بر عارضه ی ترس و دادن ابتکار عمل به اوست و بدیهی است که تنبیه بدنی نیز در جهت تامین این اهداف، قابل توجیه خواهد بود.     [1]   رعد، 17. [2]  آل عمران، 112. [3]   تفسیر نمونه، ج3، ص415. [4]   قاتلوا المشرکین کافة کما یقاتلونکم کافة. 36، توبه. [5]   تفسیر نمونه، ج3، ص415.  





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین