خلیفه و خلافت از ریشه «خلف» به معنای پشت سر، گرفته شده و به معنای جانشینی است. جانشینی در امور حسی، اعتباری و در امور حقیقی بکار می رود . طبق آیه سی ام سوره بقره « انی جاعل...» خلافت منحصر در حضرت آدم (ع) نبوده و همه انسان ها بالقوه شأنیت آن را دارند. اما از آنجا که از یک سو محور و مدار خلافت الهی علم به اسماء است و از سوی دیگر آگاهی به اسما الاهی نیازمند استقامت در مسیر بندگی است و همه انسان ها استقامت در مسیر بندگی ندارند، در نتیجه مقام خلافت الاهی در همه انسان ها تحقق و فعلیت ندارد. چگونه ممکن است مقامی که فرشتگان شایسته آن نبودند در اختیار بزرگترین جنایتکاران عالم قرار گیرد؟! البته از آنجا که علم، دارای مراتب و درجات است، خلافت هم دارای درجات است و هر کس به هر اندازه که مظهر اسمای الهی باشد به همان اندازه سهمی از خلافت الهی دارد. بر اساس آیات و روایات کامل ترین مصداق خلیفة الله، چهارده معصوم(ع) هستند. بعد از رتبه چهارده معصوم و انبیا و مرسلین، برخی از انسانهای وارسته و متدین و دارای علم و عمل صالح نیز به اندازه علم و یافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفة الله‌­اند. اما در باره این مطلب که آیا از مقام خلیفة الله مقامی بالاتر وجود دارد یا خیر باید گفت: با تحلیل واژه خلیفة الله می توان گفت مقامی بالاتر از خلافت الهی قابل تصور نیست چون خلیفه به معنای جانشین است واژه مقدس الله اسمی است که اشاره به تمام صفات خداوند دارد و به تعبیر فنی مستجمع جمیع صفات است نتیجه این که خلیفة الله به معنای جانشنی در تمام صفات کمال است پس مقامی بالاتر از آن قابل تصوّر نیست.
آیا در همه انسانها از نظر خلقت، استعداد رسیدن به مقام خلیفة الله وجود دارد؟ آیا این مقام بالاترین مقامی است که از طریق بندگی قابل دسترسی است یا مقامهای دیگری نیز وجود دارد؟
خلیفه و خلافت از ریشه «خلف» به معنای پشت سر، گرفته شده و به معنای جانشینی است. جانشینی در امور حسی، اعتباری و در امور حقیقی بکار می رود .
طبق آیه سی ام سوره بقره « انی جاعل...» خلافت منحصر در حضرت آدم (ع) نبوده و همه انسان ها بالقوه شأنیت آن را دارند. اما از آنجا که از یک سو محور و مدار خلافت الهی علم به اسماء است و از سوی دیگر آگاهی به اسما الاهی نیازمند استقامت در مسیر بندگی است و همه انسان ها استقامت در مسیر بندگی ندارند، در نتیجه مقام خلافت الاهی در همه انسان ها تحقق و فعلیت ندارد. چگونه ممکن است مقامی که فرشتگان شایسته آن نبودند در اختیار بزرگترین جنایتکاران عالم قرار گیرد؟!
البته از آنجا که علم، دارای مراتب و درجات است، خلافت هم دارای درجات است و هر کس به هر اندازه که مظهر اسمای الهی باشد به همان اندازه سهمی از خلافت الهی دارد.
بر اساس آیات و روایات کامل ترین مصداق خلیفة الله، چهارده معصوم(ع) هستند. بعد از رتبه چهارده معصوم و انبیا و مرسلین، برخی از انسانهای وارسته و متدین و دارای علم و عمل صالح نیز به اندازه علم و یافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفة اللهاند.
اما در باره این مطلب که آیا از مقام خلیفة الله مقامی بالاتر وجود دارد یا خیر باید گفت: با تحلیل واژه خلیفة الله می توان گفت مقامی بالاتر از خلافت الهی قابل تصور نیست چون خلیفه به معنای جانشین است واژه مقدس الله اسمی است که اشاره به تمام صفات خداوند دارد و به تعبیر فنی مستجمع جمیع صفات است نتیجه این که خلیفة الله به معنای جانشنی در تمام صفات کمال است پس مقامی بالاتر از آن قابل تصوّر نیست.
- [سایر] بزرگان می گویند معرفت به آل الله به معنای معرفت به مقام نورانیت اهل بیت علیهم السلام است؟ مقام نورانیتشان چه مقامی است؟
- [سایر] حضرت فاطمه س در نظر رسول خدا ص چه مقام و منزلتی داشتند؟
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [سایر] نظر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری دربارة روشنفکر چیست؟
- [سایر] با توجه به این که آخرین مقامی که برای انسان ذکر شده است مقام لقاء الله است و بعضی از اولیای الاهی و پیامبران به این مقام رسیده اند، این بزرگوارانی که به آخرین مقام رسیده اند بعضی نسبت به دیگری برتری دارند، اگر به آخرین درجه رسیده اند چطور می شود با هم فرق کنند و یکی بر دیگری برتری داشته باشد؟ چون درجه بالاتری نیست که به آن برسند!
- [سایر] آیا در هدایت بندگان قابلیت شرط است یا شرط نیست؟ اگر شرط است، پس چگونه عیسی ناصری در بدو تولد (از قول قرآن) به مقام عبداللهی و نبوت مفتخر گردید؟ زیرا مقام عبودیت نیاز به تلاش وافی دارد، همچون حضرت ابراهیم که در سن پیری و با گذراندن آن همه مصائب از امتحانات سخت سربلند بیرون آمد. و اگر شرط نیست، پس چرا در مسیر عبودیت این همه تلاش و استقامت در راه رسیدن به مقام بندگی سفارش شده است؟ آیا همه انسانها بر فطرت یکسان آفریده نشده اند؟ پس چرا خداوند در حق مسیح چنین کرد و در حق دیگران چنان؟ شاید بگویید معجزه مسیح در گاهواره برای نجات دادن مادرش از تهمتی بود که به او زده بودند! اما دلیلی ندارد که خداوند برای اثبات بی گناهی مادر عیسی مقام عبودیت (که بالاترین مقام است) و نبوت را به وی اعطا نماید. مسیح هم می بایستی هم چون ابراهیم و ایوب و پیامبر اسلام اثبات قابلیت می کرد تا لایق هدایت (ایصال اللمطلوب) می گردید. من معتقدم که خداوند در حق مسیح قبل از به فعلیت رسیدن توانایهایش برای پیامبری نشان داده است که نابرده رنج، گنج مسیر می شود! و این برخلاف عدالت پروردگار است. شما چه دیدگاهی دارید؟ منتظر پاسخ مناسبتان هستم. باسپاس از پیگیری و ارسال پاسخنامه شما.
- [سایر] من اظهار نظر خاص سیاسی از علامه جعفری پیدا نکردم. میخواستم نظر ایشان را درباره ولایت فقیه و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بدانم.
- [سایر] آیا ربوبیت تنها مخصوص خدای متعال است، یا بندگانی که دارای مقام خلیفة الله هستند، نیز در این زمینه تأثیر و سهمی دارند؟ (البته مراد غیر خالقیت است) اگر این نحوه از تأثیر را دارند؟، لطفا موضوع را به گونه ای که با عقیده توحید تضادی نداشته باشد، توضیح دهید.
- [سایر] معنای این عبارت که آیت الله خویی از جهت نظری معتقد به طهارت خمر(شراب) است و از نظر عملی و در مقام فتوا، حکم به نجاست آن از باب احتیاط می کند، چیست؟
- [سایر] نظر علمای بزرگ مثل امام خمینی و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و مصباح یزدی در باب نهضت های اسلامی و مثلا انقلاب اسلامی و ماهیت آن و معنا، چرایی و چگونگی اصلاح اجتماعی چیست؟ لطف کنی