رابطه مشیت الهی و خواست انسان چگونه است؟
انسان موجود ممکنی است که اصل وجود و تمام شئون وجودی خود را از خداوند متعال دریافت کرده و خداوند متعال با اراده تکوینی خویش، او را مختار و مرید آفریده و با این امتیاز، او را بر سایر موجودات برتری داد. پس انسان برترین موجودی است که مخاطب اراده تشریعی خداوند است و به او إجازه تصمیم‌گیری در مورد اطاعت یا عصیان و گزینش راه خویش و رقم زدن سرنوشت خود، داده شده است. این انسان است که می‌تواند با حسن انتخاب خویش، از فرامین حق تعالی اطاعت کند و مراحل تعالی را - با تطبیق اراده خود با اراده تشریعی حق و تطبیق رضای خود با اراده تکوینی حق جلّ جلاله -، پیموده و به مقام خلیفة اللهی بار یابد، تا آن‌جا که در بهشت، هر آنچه را اراده کند، خداوند برایش مهیّا نماید و چون  رضای حق را برگزیده، خدا نیز از او راضی می‌شود و به اندازه‌ای در بهشت به او می‌دهد که از خداوند و عملکرد خود خشنود می‌شود. نیز می‌تواند با سوء انتخاب خویش، راه عصیان و عناد با فرامین الهی را پیش گرفته و سیر نزولی را بپیماید تا به درکات سقر سقوط کند و این ثمره عدم تطبیق اراده انسان با اراده تشریعی حق است. لکن این عصیان او به معنای غلبه وی بر اراده حق تعالی نیست؛ زیرا خود حق تعالی اراده نموده که او، خود راه خویش را برگزیند. نتیجه این‌که؛ اراده حق تعالی بر تمامی عالم هستی از جمله انسان و افعال او سیطره دارد و با اراده انسان به نحو طولی جمع می‌شود و این به منزله اجتماع دو علت مستقل (دو علت تامه در هم عرض) بر معلول واحد نیست که محال باشد، بلکه بنا به توحید افعالی، تنها فاعل مستقل در عالم هستی خداوند متعال است و سایر موجودات در وجود و فاعلیتشان وابسته به حق متعال‌اند و فاعلیت و از جمله اراده آنها نمی‌تواند مستقل و منفک از اراده خداوند باشد. پس ما نه پذیرای جبریم که چون اشاعره، تنها اراده حق را حاکم و سایرین را بی‌تأثیر دانسته و ابزاری برای خداوند بیش ندانیم، و نه پذیرای تفویض می‌باشیم که مثل معتزله، اراده الهی را از اراده انسان منعزل کرده و انسان را در افعال اختیاریش همه کاره بدانیم، بلکه به پیروی از قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) انسان را مرید و مختار و مسئول کار خویش دانسته در عین حال مقهور اراده الهی و محکوم به حکومت و سیطره حق تعالی و محتاج تمام عیار به اراده و قدرت حق جلّ جلاله است.
عنوان سوال:

رابطه مشیت الهی و خواست انسان چگونه است؟


پاسخ:

انسان موجود ممکنی است که اصل وجود و تمام شئون وجودی خود را از خداوند متعال دریافت کرده و خداوند متعال با اراده تکوینی خویش، او را مختار و مرید آفریده و با این امتیاز، او را بر سایر موجودات برتری داد.
پس انسان برترین موجودی است که مخاطب اراده تشریعی خداوند است و به او إجازه تصمیم‌گیری در مورد اطاعت یا عصیان و گزینش راه خویش و رقم زدن سرنوشت خود، داده شده است.
این انسان است که می‌تواند با حسن انتخاب خویش، از فرامین حق تعالی اطاعت کند و مراحل تعالی را - با تطبیق اراده خود با اراده تشریعی حق و تطبیق رضای خود با اراده تکوینی حق جلّ جلاله -، پیموده و به مقام خلیفة اللهی بار یابد، تا آن‌جا که در بهشت، هر آنچه را اراده کند، خداوند برایش مهیّا نماید و چون  رضای حق را برگزیده، خدا نیز از او راضی می‌شود و به اندازه‌ای در بهشت به او می‌دهد که از خداوند و عملکرد خود خشنود می‌شود. نیز می‌تواند با سوء انتخاب خویش، راه عصیان و عناد با فرامین الهی را پیش گرفته و سیر نزولی را بپیماید تا به درکات سقر سقوط کند و این ثمره عدم تطبیق اراده انسان با اراده تشریعی حق است. لکن این عصیان او به معنای غلبه وی بر اراده حق تعالی نیست؛ زیرا خود حق تعالی اراده نموده که او، خود راه خویش را برگزیند.
نتیجه این‌که؛ اراده حق تعالی بر تمامی عالم هستی از جمله انسان و افعال او سیطره دارد و با اراده انسان به نحو طولی جمع می‌شود و این به منزله اجتماع دو علت مستقل (دو علت تامه در هم عرض) بر معلول واحد نیست که محال باشد، بلکه بنا به توحید افعالی، تنها فاعل مستقل در عالم هستی خداوند متعال است و سایر موجودات در وجود و فاعلیتشان وابسته به حق متعال‌اند و فاعلیت و از جمله اراده آنها نمی‌تواند مستقل و منفک از اراده خداوند باشد. پس ما نه پذیرای جبریم که چون اشاعره، تنها اراده حق را حاکم و سایرین را بی‌تأثیر دانسته و ابزاری برای خداوند بیش ندانیم، و نه پذیرای تفویض می‌باشیم که مثل معتزله، اراده الهی را از اراده انسان منعزل کرده و انسان را در افعال اختیاریش همه کاره بدانیم، بلکه به پیروی از قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) انسان را مرید و مختار و مسئول کار خویش دانسته در عین حال مقهور اراده الهی و محکوم به حکومت و سیطره حق تعالی و محتاج تمام عیار به اراده و قدرت حق جلّ جلاله است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین