در پاسخ به این پرسش، چند نکته را باید تذکر دهیم: نخست، باید با معانی کلمات «قضا» و «قدر» و «تقدیر» و «قضای الهی» آشنا شد. قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن. تقدیر الهی به این معناست که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد، و منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند. دوم آنکه، با مراجعه به متون دینی و دقت در مضمون آیات و روایات، مختار بودن انسان فهمیده می شود. و منظور این است که علی رغم همه‏ی عوامل و شرایط و با حفظ حاکمیت قدرت و اراده الهی، بشر قادر به انجام افعالی است که اگر اراده می‏کرد می‏توانست آنها را انجام ندهد و به گونه‏ای دیگر رفتار کند. سوم. تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد: 1. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛2. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. اما در مورد افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن فعل انسان، یکی از این خصوصیات است؛ پس، تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معناست که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور جبری، به عمل خویش اقدام می کند. نتیجه آنکه انسان، می تواند در حوزه ای که شامل افعال اختیاری اوست با اراده و تصمیم گیری آزاد عمل کند و این موضوع با تقدیرات الهی منافاتی ندارد.
در پاسخ به این پرسش، چند نکته را باید تذکر دهیم:
نخست، باید با معانی کلمات «قضا» و «قدر» و «تقدیر» و «قضای الهی» آشنا شد. قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن. تقدیر الهی به این معناست که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد، و منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
دوم آنکه، با مراجعه به متون دینی و دقت در مضمون آیات و روایات، مختار بودن انسان فهمیده می شود. و منظور این است که علی رغم همهی عوامل و شرایط و با حفظ حاکمیت قدرت و اراده الهی، بشر قادر به انجام افعالی است که اگر اراده میکرد میتوانست آنها را انجام ندهد و به گونهای دیگر رفتار کند.
سوم. تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد: 1. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛2. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. اما در مورد افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن فعل انسان، یکی از این خصوصیات است؛ پس، تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معناست که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور جبری، به عمل خویش اقدام می کند.
نتیجه آنکه انسان، می تواند در حوزه ای که شامل افعال اختیاری اوست با اراده و تصمیم گیری آزاد عمل کند و این موضوع با تقدیرات الهی منافاتی ندارد.
- [سایر] آیا انسان قادر به تغییر تمام تقدیرات الهی هست؟
- [آیت الله مظاهری] منظور از تقدیرات الهی چیست و تسلیم بودن در برابر تقدیرات الهی چگونه است؟ آیا تقدیرات الهی برای انسان ثابت است یا انسان میتواند با دعا تقدیرات الهی را تغییرداده و آن را آن گونه که خود بخواهد رقم بزند؟!
- [سایر] آیا دعا قادر به تغییر سرنوشت انسان است؟
- [سایر] در قرآن آمده است سنت الهی تغییر نمیکند. منظور از این سنت الهی که تغییر نمیکند چیست؟
- [سایر] با توجه به قضا و قدر الهی، اموری چون دعا و صدقه چگونه میتوانند تقدیر انسان را تغییر دهند؟
- [سایر] با توجه به قضا و قدر الهی، اموری چون دعا و صدقه چگونه میتوانند تقدیر انسان را تغییر دهند؟
- [سایر] آیا تقدیر الهی قابل تغییر است ؟
- [سایر] برای چه قرآن می فرماید که قانون این جهان قابل تغییر نیست آیا خداوند قادر به تغییر آن نیست؟
- [سایر] آیا جن و شیطان می توانند اوضاع جهان را بر خلاف اراده الهی تغییر دهند؟
- [سایر] آیا ولی فقیه می تواند با ولایت مطلقه ای که دارد احکام الهی را تغییر دهد؟
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان به واسطه گفتن یا انجام دادن کاری از وصیّت خود برگردد وصیّت باطل میشود، همینطور اگر وصیّت خود را تغییر دهد وصیّت اوّلش باطل میشود و باید به وصیّت دوّم او عمل نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .سبب تغییر باید نجاست باشد و مورد تغییر هم باید یکی از سه وصف یاد شده در مسأله قبل باشد. تغییر, اعم از آن است که به یکی از اوصاف شیء نجس باشد; یا به وصف شیء دیگر، پس اگر سبب تغییر، خصوصیت شیء نجس شده باشد, نه نجاست، آن آب, نجس نمیشود; همچنین اگر سبب تغییر, مجاورت با نجاست باشد, نه برخورد با آن، آب? نجس نمیشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی یکی از واجبات الهی را با توجّه به واجب بودن آن ترک کند یا یکی از محرّمات الهی را مرتکب شود حاکم شرع به هر اندازه که صلاح بداند دستور میدهد برای ادب کردن، او را تازیانه بزنند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نجاستی در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد؛ چنانچه تغییر آب چاه از بین برود پاک می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عین نجس، مانند: خون، به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو، رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد، تمام آب نجس میشود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد، فقط مقداری که بو، رنگ یا مزه آن تغییر کرده، نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر عین نجس مانند خون به ابی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از ان را تغییر دهد چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام اب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد مقداری که بو یا رنگ یا مزه ان تغییر کرده نجس است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد؛ چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر ازکُر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر ازکُر باشد،تمام آب نجس می شود.و اگر به اندازة کُر یا بیشتر باشد ، فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزة آن تغییر کرده نجس است .
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر عین نجس یا شیء نجس شده, به آبی که بیشتر از کُر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد, چنانچه مقداری که تغییر نکرده است کمتر از کُر باشد, تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کُر یا بیشتر باشد, فقط مقداری که تغییر کرده, نجس است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می شود، و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.