تنها بانویی که در قرآن کریم به نام خاص وی تصریح شده و با کمال تجلیل از وی سخن به میان آمده است، حضرت مریم علیها سلام است: (وَ اِذْ قالَتِ المَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ اِنّ الله اصْطَفاکِ و طَهَّرَکِ واصْطَفاکِ عَلی نِساءِ العالمین)[1] (و به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده، و پاک ساخته، بر تمام زنان جهان برتری داده است.[2] جمله ی (و اذ قالت الملائکة یا مریم...) که بیان گر سخن گفتن فرشتگان با مریم است، نشان می دهد که فرشتگان ممکن است با انسانی غیر از پیامبران نیز سخن گویند، و این جمله حاکی از بلندی مقام مریم است. اِنَّ اللهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ: فرشتگان به او بشارت می دهند که خداوند او را برگزیده و پاک گردانیده است، یعنی بر اثر تقوی و پرهیزگاری و ایمان و عبادت از برگزیدگان خدا و پاکان شد، او برگزیده شد که پیامبری همچون عیسی از وی به وجود آید. (واصْطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمین): سپس بار دیگر این جمله را تکرار کرده می فرماید: خدا تو را از همه ی زنان جهان برگزیده جمله ی اول تنها اشاره به صفات عالی انسانی مریم می کند، و به عنوان انسان برگزیده از او نام می برد، و در جمله ی دوم که (اصطفاک) تکرار گردیده اشاره به برتری او بر همه زنان معاصر خود می کند. این آیه گواه بر این است که مریم بزرگترین شخصیت زن در جهان خود بوده است، و این موضوع با آنچه درباره ی بانوی اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها رسیده است که او برترین بانوی جهان است منافات ندارد؛ زیرا در روایات متعدد این مضمون آمده که از پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله و امام صادق علیه السلام نقل شده: اما مریم کانت سیدةُ نساء زمانها، اما فاطمة فهی سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین، اما مریم بانوی زنان زمان خود بود، اما فاطمه بانوی همه ی بانوان جهان از اولین و آخرین است.[3] و از امام باقر علیه السلام نیز نقل شده: معنای آیه این است که تو را از میان فرزندان انبیاء برگزید و از ناپاکی ها پاک گردانید و برای ولادت عیسی علیه السلام انتخاب نمود بدون آن که شوهر داشته باشی. اما کلمه ی (العالمین) در آیه ی مورد نظر هیچ گونه منافاتی با آنچه گفتیم ندارد؛ زیرا کلمه ی (العالمین) در قرآن و عبارات معمولی به معنای مردمی که در یک عصر و زمان زندگی می کنند، آمده است چنانکه درباره ی بنی اسرائیل می خوانیم: (و انی فضّلتکم علی العالمین)[4] و من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم، بدیهی است منظور برتری مؤمنان بنی اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است.[5] نتیجه آن که با توجه به روایاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده است آیه شریفه دلالت بر این دارد که حضرت مریم سلام الله علیها بزرگ ترین شخصیت زن در عصر خود بوده و حضرت فاطمه سلام الله علیها بزرگ ترین شخصیت زن در همه اعصار می باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج2، ص 409. 2. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج2، ص 746. پاورقی ها: [1]. آل عمران/ 42. [2]. قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، امیرالمؤمنین، چاپ اول، 1378. [3]. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ شانزدهم، 1362، ج 2، ص 409. [4]. بقره/ 47. [5]. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، چاپ شانزدهم، 1362، ج 2، ص 410.
خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
تنها بانویی که در قرآن کریم به نام خاص وی تصریح شده و با کمال تجلیل از وی سخن به میان آمده است، حضرت مریم علیها سلام است:
(وَ اِذْ قالَتِ المَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ اِنّ الله اصْطَفاکِ و طَهَّرَکِ واصْطَفاکِ عَلی نِساءِ العالمین)[1] (و به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده، و پاک ساخته، بر تمام زنان جهان برتری داده است.[2] جمله ی (و اذ قالت الملائکة یا مریم...) که بیان گر سخن گفتن فرشتگان با مریم است، نشان می دهد که فرشتگان ممکن است با انسانی غیر از پیامبران نیز سخن گویند، و این جمله حاکی از بلندی مقام مریم است.
اِنَّ اللهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ:
فرشتگان به او بشارت می دهند که خداوند او را برگزیده و پاک گردانیده است، یعنی بر اثر تقوی و پرهیزگاری و ایمان و عبادت از برگزیدگان خدا و پاکان شد، او برگزیده شد که پیامبری همچون عیسی از وی به وجود آید.
(واصْطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمین):
سپس بار دیگر این جمله را تکرار کرده می فرماید: خدا تو را از همه ی زنان جهان برگزیده جمله ی اول تنها اشاره به صفات عالی انسانی مریم می کند، و به عنوان انسان برگزیده از او نام می برد، و در جمله ی دوم که (اصطفاک) تکرار گردیده اشاره به برتری او بر همه زنان معاصر خود می کند.
این آیه گواه بر این است که مریم بزرگترین شخصیت زن در جهان خود بوده است، و این موضوع با آنچه درباره ی بانوی اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها رسیده است که او برترین بانوی جهان است منافات ندارد؛ زیرا در روایات متعدد این مضمون آمده که از پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله و امام صادق علیه السلام نقل شده: اما مریم کانت سیدةُ نساء زمانها، اما فاطمة فهی سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین، اما مریم بانوی زنان زمان خود بود، اما فاطمه بانوی همه ی بانوان جهان از اولین و آخرین است.[3] و از امام باقر علیه السلام نیز نقل شده: معنای آیه این است که تو را از میان فرزندان انبیاء برگزید و از ناپاکی ها پاک گردانید و برای ولادت عیسی علیه السلام انتخاب نمود بدون آن که شوهر داشته باشی.
اما کلمه ی (العالمین) در آیه ی مورد نظر هیچ گونه منافاتی با آنچه گفتیم ندارد؛ زیرا کلمه ی (العالمین) در قرآن و عبارات معمولی به معنای مردمی که در یک عصر و زمان زندگی می کنند، آمده است چنانکه درباره ی بنی اسرائیل می خوانیم: (و انی فضّلتکم علی العالمین)[4] و من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم، بدیهی است منظور برتری مؤمنان بنی اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است.[5]
نتیجه آن که با توجه به روایاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده است آیه شریفه دلالت بر این دارد که حضرت مریم سلام الله علیها بزرگ ترین شخصیت زن در عصر خود بوده و حضرت فاطمه سلام الله علیها بزرگ ترین شخصیت زن در همه اعصار می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج2، ص 409.
2. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج2، ص 746.
پاورقی ها:
[1]. آل عمران/ 42.
[2]. قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، امیرالمؤمنین، چاپ اول، 1378.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ شانزدهم، 1362، ج 2، ص 409.
[4]. بقره/ 47.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، چاپ شانزدهم، 1362، ج 2، ص 410.
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] آیا حضرت فاطمه(س) از حضرت مریم(س) برتر هستند؟
- [سایر] مقام حضرت زهرا(س) و حضرت مریم(س) کدام برتر هستند؟
- [سایر] با توجه به آیه 42 سوره آل عمران حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برتر است یا حضرت مریم (سلام الله علیها)؟
- [سایر] چرا نام حضرت مریم(علیها السلام) در قرآن آمده ولی نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟
- [سایر] چرا نام حضرت زینب(س) به عنوان یکی از چهار زن برتر عالم از زبان پیغمبر نمی باشد؟ آیا حضرت مریم برتر از حضرت زینب (س) می باشند؟
- [سایر] در قرآن کریم از حضرت مریم با "سیدة نساء العالمین" یاد شده است. در عین حال ما این صفت را برای حضرت زهرا به کار می بریم. لطفاً این دوگانگی را توضیح دهید.
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).