چگونه نظریه معاد از دیدگاه فلسفه ای اسلام قابل توجیه است؟ گفتند که بین فلاسفه و متکلم اختلاف نظر وجود دارد؟ دلایل آنها را بیان فرمایید.
معاد به معنای برانگیخته شدن انسان بعد از مرگ است که انسان مجدداً زنده شده و در حیاتی جدید به حساب اعمال وی رسیدگی خواهد شد. این عقیده به طور کلی و صرف نظر از جزئیات آن مورد اتفاق همه متکلمان و فلاسفه الاهی بوده و هر مسلمانی طبق قرآن نسبت به آن اعتقاد دارد. اما در مورد چگونگی آن، در اسلام به جسمانی بودن معاد تأکید شده و جسمانی عبارت است از: این که انسانِ محشور در معاد، همان انسان موجود در عالم دنیا است و شخصی که در قیامت بر انگیخته می شود همان شخص متجسم در دنیا خواهد بود. (به عنوان حقیقتی مرکب از روح و جسم).   متکلمان در مورد معاد جسمانی تنها به دلایل نقلی اکتفا کرده و آن را امری تعبدی می دانند، ولی گروهی از فلاسفه و به ویژه پیروان مکتب «مشاء» معاد جسمانی را مورد بررسی های عقلی قرار داده و چون نتوانسته اند اشکالات معاد جسمانی را حل کنند (از جمله شبهه اعاده معدوم) ناچار به معاد روحانی روی آورده و منکر معاد جسمانی شده اند، یا آن را از لحاظ فلسفی قابل اثبات ندانسته اند.   برخی دیگر از فلاسفه برای اثبات معاد جسمانی روش خاصی داشته اند؛ از جمله ملاصدرای شیرازی که معتقد است: بدنی که در معاد بر انگیخته می شود بدنی است لطیف که مثل این بدن دنیوی بوده، ولی از استعداد لازم برای حیات ابدی بر خوردار است که از این بدن تعبیر به بدن مثالی نموده است.  
عنوان سوال:

چگونه نظریه معاد از دیدگاه فلسفه ای اسلام قابل توجیه است؟ گفتند که بین فلاسفه و متکلم اختلاف نظر وجود دارد؟ دلایل آنها را بیان فرمایید.


پاسخ:

معاد به معنای برانگیخته شدن انسان بعد از مرگ است که انسان مجدداً زنده شده و در حیاتی جدید به حساب اعمال وی رسیدگی خواهد شد. این عقیده به طور کلی و صرف نظر از جزئیات آن مورد اتفاق همه متکلمان و فلاسفه الاهی بوده و هر مسلمانی طبق قرآن نسبت به آن اعتقاد دارد. اما در مورد چگونگی آن، در اسلام به جسمانی بودن معاد تأکید شده و جسمانی عبارت است از: این که انسانِ محشور در معاد، همان انسان موجود در عالم دنیا است و شخصی که در قیامت بر انگیخته می شود همان شخص متجسم در دنیا خواهد بود. (به عنوان حقیقتی مرکب از روح و جسم).   متکلمان در مورد معاد جسمانی تنها به دلایل نقلی اکتفا کرده و آن را امری تعبدی می دانند، ولی گروهی از فلاسفه و به ویژه پیروان مکتب «مشاء» معاد جسمانی را مورد بررسی های عقلی قرار داده و چون نتوانسته اند اشکالات معاد جسمانی را حل کنند (از جمله شبهه اعاده معدوم) ناچار به معاد روحانی روی آورده و منکر معاد جسمانی شده اند، یا آن را از لحاظ فلسفی قابل اثبات ندانسته اند.   برخی دیگر از فلاسفه برای اثبات معاد جسمانی روش خاصی داشته اند؛ از جمله ملاصدرای شیرازی که معتقد است: بدنی که در معاد بر انگیخته می شود بدنی است لطیف که مثل این بدن دنیوی بوده، ولی از استعداد لازم برای حیات ابدی بر خوردار است که از این بدن تعبیر به بدن مثالی نموده است.  





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین