تعریف اهل سنت از اجتهاد چیست؟ همه صحابه را مجتهد میدانند؟ دلیل آنها بر اجتهاد صحابه چیست؟ مسئله ی اجتهاد وتقلید در بین اهل سنت(البته با فراز ونشیبهایی)که داشته بطورکلی وجود دارد و مهم ترین کتب آنها برای فتواء دادن صحاحه سته است(شش گانه)که روایات آنها توسط اهل به عنوان روایات صحیح تلقی شده است. توضیح مطلب: تقلید در مذهب اهل تسنن موضوع تقلید در میان اهل سنّت فراز و نشیبهای بسیاری داشته است . برخی مؤلفان، از این منظر، فقه اهل سنّت را به چهار دوره تقسیم کرده اند: 1( مرحلة آغاز: این مرحله به زمان خلفا و صحابه باز می گردد که مردم برای شناخت احکام شرعی به آنان رجوع می کردند. در این دوره مذهب معیّنی در میان اهل سنّت رواج نداشت، بلکه در مواردی که اتفاق نظر داشتند به روایاتی که از پیامبر اسلام رسیده بود، عمل می نمودند و در موارد اختلاف نظر به هر یک از صحابه که می خواستند مراجعه می کردند، بدون آنکه همواره به روش یا فرد خاصی ملتزم باشند. 2) مرحلة بروز مذاهب فقهی: با افزایش تعداد راویان احادیث و ظهور اشخاص برجستة علمی در مناطق گوناگون، مردم برای فراگیری احکام به افراد متعددی رجوع می کردند. این اشخاص نوعی مرجعیت دینی یافتند و هر یک مذهبی فقهی را پایه گذاری کردند. 3) مرحلة حصر مذاهب در چهار مذهب: تعدد مذاهب اختلافاتی در پی داشت و تعصب و دشمنی پیروان مذاهب این اختلافات را تشدید کرد و با افزایش حسد و خودبینی و دیگر ضعفهای اخلاقی، روح تفکر از بین رفت. از سوی دیگر، با وجود اختلاف شدید مذاهب، عملاً امکان قضاوت در دعاوی بر اساس قانون و رویة واحد وجود نداشت . چه بسا بر پایة یک مذهب، عقدی باطل و بنا بر مذهب دیگر همان عقد صحیح بود یا بر اساس یک مذهب، عملی مشمول مجازات بود و بر پایة مذهبی دیگر نبود. مجموع این عوامل و بروز هرج و مرج مذهبی باعث شد که فکر بستن باب اجتهاد و محدود شدن مذاهب فقهی مطرح شود. سرانجام، در قرن هفتم، چهار مذهب از مذاهب اهل سنّت رسمیت یافت و پیروی از دیگر مذاهب تحریم شد. فقیهانی، از جمله ابن صلاح، نیز به منع تقلید از غیر مذاهب اربعه فتوا دادند. 4) مرحلة رواج مجدد اجتهاد و تقلید: بعضی علمای پیشین اهل سنّت، مانند ابوالفتح شهرستانی (متوفی 548) و ابواسحاق شاطبی (متوفی 790)، به بسته بودن باب اجتهاد و افتا معترض و خواهان گشودن آن بودند. در قرن اخیر نیز شماری از عالمان اهل سنّت و شیوخ الازهر، به استناد اجماع مسلمانان در صدر اسلام مبنی بر جواز تقلید از هر یک از صحابه، انحصار اجتهاد در چهار مذهب را مردود دانسته اند و اجتهاد علمی مجدداً رواج یافته است . بر این اساس، مکلفان سنّی مذهب می توانند از هر یک از ائمة مذاهب فقهی که بخواهند تقلید کنند و حتی جایز است که در مورد مسائل مختلف، از میان آرای مذاهب چهارگانة اهل سنّت، آسانترین رأی فقهی را برای تقلید بر گزینند. این دیدگاه در میان فقهای پیشین اهل سنّت نیز مدافعانی داشته، هر چند برخی از آنها مانند کیاهراسی و ابن تیمیّه (متوفی 728) با آن به مخالفت بر خاسته اند. جواز یا حرمت تقلید از نظر اهل تسنن در میان اهل سنّت دو دیدگاه اساسی در بارة جواز یا حرمت تقلید وجود دارد. برخی فقهای متقدم تقلید را حرام شمرده اند. از امامان مذاهب چهارگانه (ابوحنیفه و ابویوسف و مالک بن انس و شافعی و احمدبن حنبل) عدم جواز تقلید نقل شده است. در مقابل، از برخی فقیهان متقدم اهل سنّت، از جمله از فقیه بزرگ حنفی، محمدبن حسن شیبانی، جواز تقلید نقل شده است . شافعی نیز در مواردی دلیل نظر خود را پیروی از یک صحابی یا تابعی دانسته است. علاوه بر آن از کتاب شافعی و نیز از فقهایی مانند ابن سرّاج، احمد بن حنبل و سفیان ثوری، جواز تقلید عالم از عالم نقل شده است. ابن قیّم جوزیّه این اختلاف نظر را اینگونه توجیه کرده که برای عالم، تقلید از دیگری فقط به هنگام ضرورت مجاز است و در سایر موارد جایز نیست. ابن حزم هم تقلید را باطل می دانسته و پیروان خود و دیگر مذاهب را به اجتهاد فرا می خوانده است. فقهای متأخر اهل سنّت قائل به جواز تقلید و وجوب آن برای عامی (غیر عالم) هستند، زیرا هر فرد، مکلف به انجام دادن احکام شرعی است و نبودن حجت برای اثبات تکلیف، موجب زوال آن و طرد شریعت می شود. به هر حال با توجه به مطالبی که عرض شد به این نتیجه می رسیم که اهل سنت در مورد مساله اجتهاد و تقلید هنوز به یک رای و عقیده واحد نرسیده اند و اختلافات شدیدی میان آنان در این موضوع وجود دارد. همچنین شما می توانید به ابواب اجتهاد و تقلید در کتب صحاح سته اهل سنت مراجعه فرمایید تا با نظرایات آنها بهتر آشنا شوید.
تعریف اهل سنت از اجتهاد چیست؟ همه صحابه را مجتهد میدانند؟ دلیل آنها بر اجتهاد صحابه چیست؟
تعریف اهل سنت از اجتهاد چیست؟ همه صحابه را مجتهد میدانند؟ دلیل آنها بر اجتهاد صحابه چیست؟
مسئله ی اجتهاد وتقلید در بین اهل سنت(البته با فراز ونشیبهایی)که داشته بطورکلی وجود دارد و مهم ترین کتب آنها برای فتواء دادن صحاحه سته است(شش گانه)که روایات آنها توسط اهل به عنوان روایات صحیح تلقی شده است.
توضیح مطلب:
تقلید در مذهب اهل تسنن
موضوع تقلید در میان اهل سنّت فراز و نشیبهای بسیاری داشته است . برخی مؤلفان، از این منظر، فقه اهل سنّت را به چهار دوره تقسیم کرده اند:
1( مرحلة آغاز: این مرحله به زمان خلفا و صحابه باز می گردد که مردم برای شناخت احکام شرعی به آنان رجوع می کردند. در این دوره مذهب معیّنی در میان اهل سنّت رواج نداشت، بلکه در مواردی که اتفاق نظر داشتند به روایاتی که از پیامبر اسلام رسیده بود، عمل می نمودند و در موارد اختلاف نظر به هر یک از صحابه که می خواستند مراجعه می کردند، بدون آنکه همواره به روش یا فرد خاصی ملتزم باشند.
2) مرحلة بروز مذاهب فقهی: با افزایش تعداد راویان احادیث و ظهور اشخاص برجستة علمی در مناطق گوناگون، مردم برای فراگیری احکام به افراد متعددی رجوع می کردند. این اشخاص نوعی مرجعیت دینی یافتند و هر یک مذهبی فقهی را پایه گذاری کردند.
3) مرحلة حصر مذاهب در چهار مذهب: تعدد مذاهب اختلافاتی در پی داشت و تعصب و دشمنی پیروان مذاهب این اختلافات را تشدید کرد و با افزایش حسد و خودبینی و دیگر ضعفهای اخلاقی، روح تفکر از بین رفت. از سوی دیگر، با وجود اختلاف شدید مذاهب، عملاً امکان قضاوت در دعاوی بر اساس قانون و رویة واحد وجود نداشت . چه بسا بر پایة یک مذهب، عقدی باطل و بنا بر مذهب دیگر همان عقد صحیح بود یا بر اساس یک مذهب، عملی مشمول مجازات بود و بر پایة مذهبی دیگر نبود. مجموع این عوامل و بروز هرج و مرج مذهبی باعث شد که فکر بستن باب اجتهاد و محدود شدن مذاهب فقهی مطرح شود. سرانجام، در قرن هفتم، چهار مذهب از مذاهب اهل سنّت رسمیت یافت و پیروی از دیگر مذاهب تحریم شد. فقیهانی، از جمله ابن صلاح، نیز به منع تقلید از غیر مذاهب اربعه فتوا دادند.
4) مرحلة رواج مجدد اجتهاد و تقلید: بعضی علمای پیشین اهل سنّت، مانند ابوالفتح شهرستانی (متوفی 548) و ابواسحاق شاطبی (متوفی 790)، به بسته بودن باب اجتهاد و افتا معترض و خواهان گشودن آن بودند. در قرن اخیر نیز شماری از عالمان اهل سنّت و شیوخ الازهر، به استناد اجماع مسلمانان در صدر اسلام مبنی بر جواز تقلید از هر یک از صحابه، انحصار اجتهاد در چهار مذهب را مردود دانسته اند و اجتهاد علمی مجدداً رواج یافته است . بر این اساس، مکلفان سنّی مذهب می توانند از هر یک از ائمة مذاهب فقهی که بخواهند تقلید کنند و حتی جایز است که در مورد مسائل مختلف، از میان آرای مذاهب چهارگانة اهل سنّت، آسانترین رأی فقهی را برای تقلید بر گزینند. این دیدگاه در میان فقهای پیشین اهل سنّت نیز مدافعانی داشته، هر چند برخی از آنها مانند کیاهراسی و ابن تیمیّه (متوفی 728) با آن به مخالفت بر خاسته اند.
جواز یا حرمت تقلید از نظر اهل تسنن
در میان اهل سنّت دو دیدگاه اساسی در بارة جواز یا حرمت تقلید وجود دارد. برخی فقهای متقدم تقلید را حرام شمرده اند. از امامان مذاهب چهارگانه (ابوحنیفه و ابویوسف و مالک بن انس و شافعی و احمدبن حنبل) عدم جواز تقلید نقل شده است. در مقابل، از برخی فقیهان متقدم اهل سنّت، از جمله از فقیه بزرگ حنفی، محمدبن حسن شیبانی، جواز تقلید نقل شده است . شافعی نیز در مواردی دلیل نظر خود را پیروی از یک صحابی یا تابعی دانسته است. علاوه بر آن از کتاب شافعی و نیز از فقهایی مانند ابن سرّاج، احمد بن حنبل و سفیان ثوری، جواز تقلید عالم از عالم نقل شده است. ابن قیّم جوزیّه این اختلاف نظر را اینگونه توجیه کرده که برای عالم، تقلید از دیگری فقط به هنگام ضرورت مجاز است و در سایر موارد جایز نیست. ابن حزم هم تقلید را باطل می دانسته و پیروان خود و دیگر مذاهب را به اجتهاد فرا می خوانده است.
فقهای متأخر اهل سنّت قائل به جواز تقلید و وجوب آن برای عامی (غیر عالم) هستند، زیرا هر فرد، مکلف به انجام دادن احکام شرعی است و نبودن حجت برای اثبات تکلیف، موجب زوال آن و طرد شریعت می شود.
به هر حال با توجه به مطالبی که عرض شد به این نتیجه می رسیم که اهل سنت در مورد مساله اجتهاد و تقلید هنوز به یک رای و عقیده واحد نرسیده اند و اختلافات شدیدی میان آنان در این موضوع وجود دارد.
همچنین شما می توانید به ابواب اجتهاد و تقلید در کتب صحاح سته اهل سنت مراجعه فرمایید تا با نظرایات آنها بهتر آشنا شوید.
- [سایر] مذاهب اربعه اهل سنت چگونه پیدا شدند و چگونه باب اجتهاد مسدود شد؟ و به دست چه کسانی از اهل سنت، باب اجتهاد باز و مفتوح شد؟
- [سایر] عقیده اهل سنت در مورد عدالت صحابه چیست؟
- [سایر] اهل سنت چه دیدگاهی نسبت به ولایت فقیه دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت فقط قول و رفتار پیامبر را سنت می دانند یا قول و رفتار صحابه هم شامل سنت میشود؟
- [سایر] ولایت فقیه از نظر اهل سنت چگونه است؟ آیا آنها به ولایت فقیه معتقدند؟
- [سایر] عقیده شیعه و اهل سنت در مورد صحابه چه تفاوتی با هم دارد؟ چرا شیعیان همه صحابه را خوب و عادل نمی دانند؟
- [سایر] چرا اهل سنت نسبت به شیخین بیشتر تعصب دارند تا به عثمان مگر عثمان از صحابه نبود؟
- [سایر] پاسخ به این سوال که برادران اهل سنت جایگاه خلافت را جایگاه سیاسی وجایگاه امامت را جایگاه دینی میدانند و با امامت ائمه هدی(ح) مشکلی ندارند،چیست؟
- [سایر] اینکه گفته می شود در اهل سنت باب اجتهاد از قرن هفتم بسته شد و به ائمه ی اربعه منحصر شد تاریخچه ی این موضوع چیست؟ اگر این چنین است پس مفتی های فعلی سنی و وهابی چه می کنند این فتواهایی که می دهند مگر نوعی اجتهاد نیست؟
- [سایر] وهابیون میگویند حسین الموید مجتهد شیعی بوده و سنی شده.آیا حقیقت داره؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله سیستانی] مجتهد و أعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: آنکه خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد، و بتواند مجتهد و أعلم را بشناسد. دوّم: آنکه دو نفر عالم و عادل که میتوانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند، بهشرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. بلکه اجتهاد یا أعلمیت کسی به گفته یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت میشود. سوّم: آنکه انسان از راههای عقلائی به اجتهاد یا أعلمیت فردی اطمینان پیدا کند، مثل آنکه عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [امام خمینی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلًا اگرعدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اجتهاد و اعلم بودن مرجع تقلید, با سه راه ثابت میشود. یکم: خود انسان, آگاه به فن اجتهاد باشد و یقین یا اطمینان حاصل نماید. دوم: دو مجتهد عادل و اعلمشناس گواهی دهند، در صورتی که دو مجتهد عادل مجتهدشناسِ دیگر, بر خلاف گواهی آنان, شهادت ندهند. سوم: عده ای از مجتهدان اعلم شناس, اجتهاد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان اطمینان حاصل شود. یادآوری: أ. ثبوت اجتهاد و اعلم بودن مجتهدی به گفته یک عالم خبیر که از قول او اطمینان حاصل میشود, بعید نیست. ب. گواهی دو عالم عادل مجتهدشناس و نیز گفته یک مجتهدشناس خبیر کافی است. لازم نیست جستجو شود که کسی مخالف است یا نه.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت: اول: آنکه خود انسان یقین کند مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آنکه دو نفر عالم و عادل؛ که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند؛ مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند به شرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند و در صورت اختلاف؛ خبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدم است بلکه به گفته یک نفر عالم خبره مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیت ثابت می شود. سوم: آنکه عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود؛ مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله خوئی] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: (اول): آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. (دوّم): آن که دو نفر عالم عادل، که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند. مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم و عادل دیگر با گفتة آنان مخالفت ننمایند و ظاهر این است که اجتهاد یا اعلمیت کسی به گفته یک نفر مورد وثوق باشد نیز ثابت میشود. (سوّم): آن که عدهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفت آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر و درک او بر پایة دلیل و برهان استوار باشد ، و در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد ،یا از مجتهد تقلید کند ، یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ، آن عمل را انجام ندهد . و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بجا آورد،پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند ، واجب است از مجتهد تقلید نمایند . به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مجتهد اعلم را از سه راه می توان شناخت: اوّل: خود انسان یقین و یا اطمینان پیدا کند، مانند اینکه انسان خود از اهل خبره باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد. دوّم: دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند اعلم بودن کسی را تصدیق نمایند بشرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوّم: اجتهاد و اعلم بودن شخصی به حدّی شایع باشد که از آن شیوع و شهرت برای انسان علم یا اطمینان حاصل شود.