تلاش دکارت در جهت دست یافتن به بنیانی متقن برای علوم به خصوص الاهیات و متافیزیک، در واکنش به موج شک گرایی (مذهب شک) که اروپای آن روز را فراگرفته بود، تلاشی در خور تحسین و ستایش است، امّا به قطعیت و خطاناپذیری روشی که دکارت در پیش گرفته بود، نقدهایی جدی وارد است و به دلایل مختلف می توان ثابت کرد که روش ریاضی دکارت با عنوان (ریاضیات عام) بر خلاف مدعیات خودش روشی قطعی و یقینی نبوده و بطلان آن حتی در زمان حیاتش برای بسیاری از معاصران روشن و بدیهی بوده است. دلایلی که در ادامه آورده می شود ثابت می کنند، نه تنها روش ریاضی دکارت خطاپذیر است، بلکه روشی ناکارآمد، غیرضرور و از نظر منطقی نادرست محسوب می شود. در واقع دکارت در جست و جوی راه حلی برای معضل شک، نه تنها نتوانست این معضل را حل نماید، بلکه تحقیقات او دو نتیجه منفی عمده به بار آورد: یکی دامن زدن به نوعی ایده آلیسم و ذهن گرایی افراطی و دیگر این که وی هرچند در جست و جوی یقین بود، اما روش او برای حصول یقین بدون این که خود بخواهد عملاً به ترویج بیشتر شکاکیت انجامید.
آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه یا در جست و جوی حقیقت یک روش متضمن با قطعیت و یقین صد در صدی که خطاناپذیر باشد است؟
تلاش دکارت در جهت دست یافتن به بنیانی متقن برای علوم به خصوص الاهیات و متافیزیک، در واکنش به موج شک گرایی (مذهب شک) که اروپای آن روز را فراگرفته بود، تلاشی در خور تحسین و ستایش است، امّا به قطعیت و خطاناپذیری روشی که دکارت در پیش گرفته بود، نقدهایی جدی وارد است و به دلایل مختلف می توان ثابت کرد که روش ریاضی دکارت با عنوان (ریاضیات عام) بر خلاف مدعیات خودش روشی قطعی و یقینی نبوده و بطلان آن حتی در زمان حیاتش برای بسیاری از معاصران روشن و بدیهی بوده است. دلایلی که در ادامه آورده می شود ثابت می کنند، نه تنها روش ریاضی دکارت خطاپذیر است، بلکه روشی ناکارآمد، غیرضرور و از نظر منطقی نادرست محسوب می شود. در واقع دکارت در جست و جوی راه حلی برای معضل شک، نه تنها نتوانست این معضل را حل نماید، بلکه تحقیقات او دو نتیجه منفی عمده به بار آورد: یکی دامن زدن به نوعی ایده آلیسم و ذهن گرایی افراطی و دیگر این که وی هرچند در جست و جوی یقین بود، اما روش او برای حصول یقین بدون این که خود بخواهد عملاً به ترویج بیشتر شکاکیت انجامید.
- [سایر] آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه متضمن با قطعیت و یقین است؟
- [سایر] سلام علیکم من میخواستم فرق فلسفه و منطق را بدانم.هدف از خواندن اینها چیست .میخواستم کتاب هایی راجب منطق و فلسفه برای من معرفی کنید البته سخت نباشد.چون اموزش فلسفه ایت الله مصباح را خواندم ولی چیزی نفهمیدم.در ضمن برای دانستن ان چه چیز هایی از قبل باید بدانی چون بچه ها میگند باید ریاضی بلد باشی تا خوب یاد بگیری.اگر شود روش های مطالعه این درس ها را ذکر نمایید.و حتما باید استاد داشته باشی یا تنهایی میشه خواند با تشکر
- [سایر] فلسفه و حقیقت فشار قبر چیست؟ آیا عمومی است؟ آیا فشار قبر روحی است یا جسمی؟
- [سایر] فلسفه احکام را چگونه می توان فهمید و روش های آن چیست؟
- [سایر] فلسفه احکام را چگونه می توان فهمید و روش فهم آن چیست؟
- [سایر] آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟
- [سایر] آیا فلسفه هایی که در نهایت به نفی وجود خدا می رسند قابل رد هستند؟ اگر قابل رد توسط ما هستند چرا فیلسوفان دارای آن عقاید قانع نمی شوند؟ فیلسوفانی که شاید غرضی در کارشان نباشد و تنها هدفشان کشف حقیقت باشد؟
- [سایر] آیا با توجه به مفهوم و حقیقت کمال، در فلسفه میتوان گفت انسانی که در قعر جهنم است، به دلیل وجود زمینه شقاوت در وی و به فعلیت رسیدن آن در جهنم قرار گرفته است، آیا این خود با نگاه فلسفی نوعی کمال و رسیدن قوه به فعلیت نیست؟ اساساً آیا این را میتوان پذیرفت؟
- [سایر] آیا منطق و فلسفه اسلامی داری مشی و روشی مانند منطق ارسطویی است و ذیل آن قرار میگیرد؟ یا اینکه در بخشهایی به منطق دیالکتیک هم نزدیک میشود؟ و یا اینکه اساساً روشی فارغ از این دو دارد؟ اگر روش ارسطویی است، آیا (وجود خدا) یکی از اصول است، یا یک موضوع ثانویه است که با اصول مورد قبول افراد غیر مسلمان هم قابل اثبات است؟
- [سایر] این قانون که هرگز موجود معدوم و معدوم موجود نمیشود قانونی است که صد در صد صحیح است، ولی تفسیر این قانون این نیست که هر موجودی وجودش ازلی و ابدی است و هر معدومی عدمش ازلی و ابدی است.(اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم) قانونی که در ابتدا ذکر کردند پذیرفتنی است، اما عدم برابریاش با جمله دوم نامفهوم است. در صورت امکان آنرا توضیح دهید؟