روایاتی به این مضمون در منابع حدیثی وجود دارد که در این‌جا دو نمونه از آن‌را ذکر می‌کنیم: 1. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «کَفَی بِالْحِلْمِ نَاصِراً وَ قَالَ إِذَا لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّم‏»؛[1] امام صادق(ع) فرمود: بردباری برای یاری کافی است، و اگر بردبار نیستی خود را به بردباری وادار. 2. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْمَجَالِسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَی شَبَاباً مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَقْرَأَ عَلَیْکُمْ فَمَنْ بَکَی فَلَهُ الْجَنَّةُ فَقَرَأَ آخِرَ الزُّمَرِ وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی‏ جَهَنَّمَ زُمَراً إِلَی آخِرِ السُّورَةِ فَبَکَی الْقَوْمُ جَمِیعاً إِلَّا شَابّاً فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ تَبَاکَیْتُ فَمَا قَطَرَتْ عَیْنِی قَالَ إِنِّی مُعِیدٌ عَلَیْکُمْ فَمَنْ تَبَاکَی فَلَهُ الْجَنَّةُ قَالَ فَأَعَادَ عَلَیْهِمْ فَبَکَی الْقَوْمُ وَ تَبَاکَی الْفَتَی فَدَخَلُوا الْجَنَّةَ جَمِیعاً»؛[2] رسول خدا(ص) نزد جوانانی از انصار آمد و فرمود برای شما قرآن می‌خوانم و هر کس گریست وارد بهشت می‌شود. آن‌حضرت آیات آخر سوره زمر را تلاوت کرد. از «و سیق الذین کفروا إلی جهنم زمرا»؛ برانند کافران را بدوزخ گروه گروه، تا آخر سوره، همه گریستند جز نفر که عرض کرد یا رسول الله من خود را به گریه زدم و قطره‌‏ای اشک از دیده‌‏ام نیامد. پیامبر فرمود من باز می‌خوانم و هر که خود را به گریه زد بهشت دارد، و بر آنها باز خواند و همه گریستند و آن جوان هم خود را به گریه زد و همه‌ی آنها قطعاً به بهشت می‌روند. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 112، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 545 اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق.
آیا حدیثی با این مضمون که اگر کار خوبی را که قلبا دوست دارید انجام دهید، نمیتوانید انجام دهید، سعی کنید اظهار به آن کار خوب کنید در منابع روایی وجود دارد؟
روایاتی به این مضمون در منابع حدیثی وجود دارد که در اینجا دو نمونه از آنرا ذکر میکنیم: 1. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «کَفَی بِالْحِلْمِ نَاصِراً وَ قَالَ إِذَا لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّم»؛[1] امام صادق(ع) فرمود: بردباری برای یاری کافی است، و اگر بردبار نیستی خود را به بردباری وادار. 2. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْمَجَالِسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَی شَبَاباً مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَقْرَأَ عَلَیْکُمْ فَمَنْ بَکَی فَلَهُ الْجَنَّةُ فَقَرَأَ آخِرَ الزُّمَرِ وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً إِلَی آخِرِ السُّورَةِ فَبَکَی الْقَوْمُ جَمِیعاً إِلَّا شَابّاً فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ تَبَاکَیْتُ فَمَا قَطَرَتْ عَیْنِی قَالَ إِنِّی مُعِیدٌ عَلَیْکُمْ فَمَنْ تَبَاکَی فَلَهُ الْجَنَّةُ قَالَ فَأَعَادَ عَلَیْهِمْ فَبَکَی الْقَوْمُ وَ تَبَاکَی الْفَتَی فَدَخَلُوا الْجَنَّةَ جَمِیعاً»؛[2] رسول خدا(ص) نزد جوانانی از انصار آمد و فرمود برای شما قرآن میخوانم و هر کس گریست وارد بهشت میشود. آنحضرت آیات آخر سوره زمر را تلاوت کرد. از «و سیق الذین کفروا إلی جهنم زمرا»؛ برانند کافران را بدوزخ گروه گروه، تا آخر سوره، همه گریستند جز نفر که عرض کرد یا رسول الله من خود را به گریه زدم و قطرهای اشک از دیدهام نیامد. پیامبر فرمود من باز میخوانم و هر که خود را به گریه زد بهشت دارد، و بر آنها باز خواند و همه گریستند و آن جوان هم خود را به گریه زد و همهی آنها قطعاً به بهشت میروند. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 112، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 545 اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق.
- [سایر] در کدام منابع روایی آمده است که؛ امام علی(ع) اهتمام ویژه به یتیمان داشتند؟ آیا در منبعی حدیثی آمده است که حضرت علی مشک آب زنی را گرفت و بر دوش کشید و به یتیمان آن زن محبت کرد؟
- [سایر] روایتی به این مضمون شنیدم که (وقتی خداوند بندهای را دوست بدارد، به جبرئیل میگوید که من فلان بنده را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار. پس جبرئیل او را دوست میدارد. و بعد جبرئیل در آسمانها و زمین ندا میدهد که خدا فلان بنده را دوست میدارد، پس شما نیز او را دوست بدارید. در نتیجه تمام موجودات آن بنده را دوست خواهند داشت). آیا این روایت در مجامع روایی شیعه آمده است؟ لطفاً آدرس آن را ذکر فرمایید. همچنین از نظر سند و اعتبار در چه مرتبه است؟
- [سایر] سلام باتشکر از رهنمود های قشنگتون . من دوست صمیمی ام اقاشو(همسرش رو) تازه از دست داد اقایی که بنده بود براخدا.خیلی بچه مذهبی بود الان واقعا فراق چنین ادمی خوبی سخته. من به عنوان یه دوست چکار براش بکنم چه کار؟ باتشکر.اجرکم عند ا...
- [سایر] شوهرم به دلیل مریضی روزه نمیگیرد. روزی در حالیکه روزه بودم با من به اجبار وارد رابطه جنسی شد و من اصلاً راضی نبودم. با اینکه تحریک شده بودم ولی نمیخواستم عملی انجام شود، اما نتوانستم کاری انجام دهم. اما من قلباً راضی نبودم و حس خوبی نداشتم. بعد اتمام کار فوراً غسل جنابت کردم و روزهام را هم نخوردم. حکم روزه من چیست؟ آیا قضا یا کفاره دارد؟
- [سایر] باسلام. در تفسیر تسنیم مجلد 12 ذیل آیه 7 سوره آل عمران و در بخش روایی روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است؛ این روایت از جمله روایات طینت است و مضمون آن چنین است: کارهای خیر نواصب به حساب شیعیان نوشته میشود و دشمنان ولایت از کارهای خوب خویش سودی نخواهند برد، چنانکه کارهای بد مؤمن در پرونده اعمال نواصب ثبت میشود و هر یک به اصل خود باز می گردد. (تسنیم، ج 12، ص 218؛ بحار الانوار، ج 5، ص 231 ؛ علل الشرایع، ج 2، ص 334). سؤال من این است که چگونه این روایت را توجیه میکنید؟ آیا ما اگر کار بدی انجام دهیم به حساب نمیآید و برعکس اگر دشمنان ولایت کار خوبی کنند به حساب ما میآید؟ آیا کسی وزر دیگری را حامل است؟
- [سایر] من هیچ خواستگاری ندارم به نظر شما ادم بدی هستم حرف های شما در برنامه تون منو ناراحت کرده اگر میتونستم ازدواج مکردم مریض که نبودم خوب حال روز خوبی ندارم به غیر از ازدواج باید چی کار کنم خدا گفته هر کی ازدواج کنه ایمانش کامل مشه کسی که نمیتونه ادم خوبی نیست کاش پسر بودم الان مفهمم مردم چرا پسرها رو بیشتر دوست دارن فقط دلم مخواد بمیرم همین از پدر ومادرم خجالت مکشم
- [سایر] از آن جا که هر کس بر اعمال خود واقف است من گناهان زیادی را مرتکب شده ام و از آنجایی که خداوند انسانهای گناه کار را دوست ندارد. پس چرا من هر حاجت خوبی را دارم برآورده می شود و کلیه ی حاجات من که کمی مشکل دارد و یا بعداً مرا به دره های گناه می کشد بر آورده نمی شود. آیا این نشان می دهد خداوند من را بخشیده است یا خیر؟ توضیح دهید. با تشکر
- [سایر] به حدیثی برخورد کرده ام که نمی دانم در منابع ما و جود دارد یا خیر؟ پیامبر گرامی اسلام فرمود: "یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان، إذا رأیته حسبته فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینیه شیئاً، یخلفه أخ له إسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه؛ اعادها ثلاثاًً : بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحج، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة"؛ مردی در حجاز حکومت خواهد کرد که اسمش چون اسم حیوان است ؛ هنگامی که او را از دور ببینی ، تصور می کنی که در چشمش کژی (انحراف) وجود دارد و هنگامی که به او نزدیک می شوی، در چشمش چیزی نمی بینی ؛ بعد از او برادرش که نامش عبدالله است ، خلافت می نماید ؛ وای بر شیعه ما از او . . . سپس سه مرتبه تکرار کردند: خبر مرگش را به من بشارت دهید تا من ظهور حجت را به شما بشارت دهم. البته من حدیثی مشابه همین حدیث در بحار الانوار خوانده ام. آما آن حدیث را ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل کرده بود. در آن حدیث فقط اسم عبدالله آمده است، اما این حدیث جامع تر به نظر می رسد و من دوست دارم بدانم آیا چنین حدیثی در کتب شیعه نقل شده است یا خیر؟
- [سایر] باسلام دختری28 ساله هستم که به شدت از مشکلاتی نظیر بی انگیزگی عدم اعتماد به نفس-تنهایی -بی ارادگی-انزواطلبی رنج می برم.با اینکه خانواده و دوستان بسیار خوب و کار مناسبی دارم در بیشتر مواقع احساس خوبی از زندگی ندارم از همه چیز زود خسته می شوم وهیچ مهارتی در هیچ زمینه ای ندارم.خیلی دوست دارم ادامه تحصیل بدهم اما هر سال پس از یک ماه مطالعه همه چیز را کنار می گذارم از این وضعیت واقعا" خسته شدم .رابطه ام با افراد مخصوصا"آقایان بسیار بد است واز این بابت نیز بسیار نگرانم. با سپاس
- [سایر] دختری هستم که در دانشگاه با یکی دوست شدم و عشق او زندگی من را ویران کرده است و نمی دانم چه کنم. او به من قول ازدواج داد ولی چند سال است که من را سر میدواند؛ من در این چند سال خواستگارهای بسیار خوبی داشتم که به نظر خودم هم بسیار عالی بودند ولی هر کار کردم نتوانستم از عشق آن فرد برگردم یا نسبت به محبت این خواستگارها فکر کنم. حال از شما می خواهم که نجاتم دهید و کمکم کنید که این عشق را فراموش کنم و به مسیر اول زندگیم برگردم!