اوصاف خداوند را از سه راه می‌توان شناخت: 1. عقل: راه اول راه عقلی است؛ چنان‌که در کتاب‌های کلامی و فلسفی از این‌راه استفاده می‌کنند. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب‌هایی؛ مانند شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیر طوسی، بدایة الحکمه و نهایة الحکمه علامه طباطبایی[1] و... . 2. نقل: راه دوم راه نقلی است؛ یعنی رجوع به آیات و روایات. چنان‌که خواجه طوسی پس از راه عقلی به نصوص نقلی نیز اشاره می‌کند.[2] 3. شهود: راه سوم راه شهود و دریافت وجدانی است؛ در این‌راه شخص به واسطه ریاضت و پیمودن سیر و سلوک، برخی از صفات خدا را با تمام وجود خود دریافت می‌کند. در میان این راه‌ها هر چند راه نقلی آسان و مطمئن‌ترین راه‌ها است، اما خالی از مشکلات نیست؛ زیرا معانی و مفاهیم ظاهری و ابتدایی بسیاری از آیات و روایات در این باب قابل تمسک نیست؛ به بیان دیگر، درک مقصود واقعی آیات و روایات در این زمینه بدون استمداد از معارف عقلی مشکل است. در نتیجه راه نقلی به همراه راه عقلی را می‌توان آسان‌ترین و مطمئن‌ترین راه معرفی کرد. [1] . شعرانی، ابو الحسن، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص 390 - 421، اسلامیه، تهران؛ طباطبایی، محمد حسین، بدایة الحکمة، ص 199 -213، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ 19، 1423ق؛ نهایة الحکمة، ص 283- 292، چاپ پنجم، 1404 ق. [2] . شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص 401.
اوصاف خداوند را از سه راه میتوان شناخت: 1. عقل: راه اول راه عقلی است؛ چنانکه در کتابهای کلامی و فلسفی از اینراه استفاده میکنند. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتابهایی؛ مانند شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیر طوسی، بدایة الحکمه و نهایة الحکمه علامه طباطبایی[1] و... . 2. نقل: راه دوم راه نقلی است؛ یعنی رجوع به آیات و روایات. چنانکه خواجه طوسی پس از راه عقلی به نصوص نقلی نیز اشاره میکند.[2] 3. شهود: راه سوم راه شهود و دریافت وجدانی است؛ در اینراه شخص به واسطه ریاضت و پیمودن سیر و سلوک، برخی از صفات خدا را با تمام وجود خود دریافت میکند. در میان این راهها هر چند راه نقلی آسان و مطمئنترین راهها است، اما خالی از مشکلات نیست؛ زیرا معانی و مفاهیم ظاهری و ابتدایی بسیاری از آیات و روایات در این باب قابل تمسک نیست؛ به بیان دیگر، درک مقصود واقعی آیات و روایات در این زمینه بدون استمداد از معارف عقلی مشکل است. در نتیجه راه نقلی به همراه راه عقلی را میتوان آسانترین و مطمئنترین راه معرفی کرد. [1] . شعرانی، ابو الحسن، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص 390 - 421، اسلامیه، تهران؛ طباطبایی، محمد حسین، بدایة الحکمة، ص 199 -213، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ 19، 1423ق؛ نهایة الحکمة، ص 283- 292، چاپ پنجم، 1404 ق. [2] . شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص 401.
- [سایر] سلام. شناخت خدا، یا به عبارتی پیبردن به جوهر و ذات، امکان پذیر است یا نه؟ اگر قائل به یگانگی صفات با ذات باشیم چه طور؟
- [سایر] برای شناخت بیشتر خود و خدای خود باید چه کار کرد؟
- [سایر] برای آگاهی و شناخت عمیق تر نسبت به اسلام و قرآن کریم از کجا شروع کنم ؟
- [سایر] آیا در آیات قرآن در رابطه با شناخت ذات خدای متعال آیه ای وجود دارد؟ شماره آیه را مشخص نمایید.
- [سایر] فهم قرآن روش ها و شرایط خاص خود را دارد، عمده ترین روش های شناخت قرآن کریم کدام اند؟
- [سایر] راه کشف و شهود چیست؟ راه پیبردن به اسرار مردم چیست؟
- [سایر] اوصاف و نشانههای بهشتیان، چیست؟
- [سایر] ویژگی و اوصاف جهنم چیست؟
- [سایر] علت تعدّد عناوین و اوصاف قرآن چیست؟
- [سایر] اوصاف سه گانه بهشت کدام است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر یکی از اوصاف آب کر به واسطه غیر نجاست تغییر کند، نجس نمی شود.
- [آیت الله اردبیلی] (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ)یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بردبار و کریم است.) (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ) یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بلند مرتبه و بزرگ است.) (سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاْءرَضینِ السَّبْعِ) یعنی: (پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.) (وَما فیهِنَّ وَما بَیْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ) یعنی: (و پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و ما بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.) (وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.)
- [آیت الله بهجت] در موقع اعلان بعضی از اوصاف مال پیدا شده را میگوید که تا حدودی آن را بشناساند و بعضی دیگر را نمیگوید تا مالک حقیقی را بشناسد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .آب چشمهای که جریان ندارد, ولی اگر از آن بردارند, باز میجوشد، با برخورد شیء نجس، نجس نمیشود, مگر آنکه در یکی از اوصاف (بو، رنگ و مزه) متغیّر شود.
- [آیت الله نوری همدانی] در معاملة سلف اگر فروشنده جنسی را که قرار داد کرده بدهد ؛مشتری باید قبول کند ونیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد یعنی همان اوصاف را با زیادتی کمال دارا باشد ، مشتری باید قبول داشته نماید .
- [آیت الله جوادی آملی] .آبی که کنار آب جاری بدون حرکت ایستاده است و با آب جاری اتصال دارد، آب جاری به حساب میآید و با برخورد به شیء نجس، نجاست نمیپذیرد, مگر آنکه در یکی از اوصاف سهگانهّ یادشده، متغیّر شود.
- [آیت الله سبحانی] در معامله سلف اگر فروشنده جنسی را که قرارداد کرده بدهد; مشتری باید قبول کند. و نیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد یعنی همان اوصاف را با زیادتی کمال دارا باشد، مشتری باید قبول نماید.
- [آیت الله مظاهری] در صورتی که شناخت اعلم مشکل باشد، یا آنکه اهل تشخیص در شناخت اعلم اختلاف داشته باشند اعلم بودن شرط نیست، و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند، از هر کدام که بخواهد میتواند تقلید کند، بلکه میتواند در بعضی مسائل از کسی و در بعضی دیگر از دیگری تقلید نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که توان شناخت قبله را ندارد و میخواهد حیوانی را ذبح کند که تأخیر آن تا وقت شناخت قبله, ضرر یا حرج دارد, باید برابر گمان خود عمل کند و اگر به هیچ طرف گمان ندارد, به هر طرف انجام دهد, صحیح است و اگر بعداً معلوم شد که سر بریدن رو به قبله نبوده, گوشت آن حیوان در مورد یادشده, حلال است.