چرا امام رضا موقع خداحافظی، به افراد خانواده فرمود برای من گریه کنید؟ این گریه چه منفعتی برای امام رضا(ع) داشت؟
همچنان‌که در پرسش مطرح شد، روایتی در این مورد وجود دارد: راوی از امام رضا(ع) نقل می‌کند که آن‌حضرت در خراسان فرمود: وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند خانواده‏ام را جمع کرده، گفتم برایم گریه کنند تا گریه آنها را بشنوم، بعد دوازده هزار دینار به آنان دادم، سپس گفتم من دیگر از این سفر بر نمی‌گردم.[1] اگرچه حضرت دلیلی برای این موضوع بیان نکرده، اما می‌توان چند احتمال را مطرح کرد: 1. طبیعی بود که خانواده آن‌حضرت با توجه به بعد مسافت، همواره نگران ایشان باشند. شاید امام خواسته بود با این حرکت، در حضور خود، بغض آنان را تبدیل به گریه کند. به آنان این اطمینان را بدهد که سفرش برگشتی ندارد تا بدین‌ وسیله، آنان همواره با شایعات بعدی امیدوار نشوند. 2. همان‌طور که بنی عباس در صدد القای آن بودند[2] شاید افرادی تحت تأثیر آن و یا مستقلاً گمان می‌کردند که ریاست طلبی و حب مقام، امام را تشویق به این سفر کرده است. امام با این حرکت نمادین‌شان با این باور نیز مبارزه کرده است. 3. مأمون با این‌کار خود تصمیم داشت تا ضمن استقرار امام رضا(ع) در مرو، و اعطای ولایت‌عهدی به حضرت، رضایت ایشان را نسبت به حکومت خود به همه اعلام کند و از این راه رضایت دیگران را نیز جلب کند، اما امام(ع) با این‌کارشان عدم رضایت خود را از این سفر و مقام اعطایی‌شان اعلام نمودند و همچنین نشان دادند که این سفر به هیچ وجه به معنای تأیید دولت بنی عباس نیست و  ... .   [1] . راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص 363، مؤسسه امام مهدی (عج) قم، 1409ق. [2] . امام رضا(ع) به مأمون فرمود: نظر تو این است که مردم بگویند: علیّ بن موسی به دنیا و ریاست بی‌‏رغبت نیست، بلکه این دنیا است که به او بی‌‏رغبت است، مگر نمی‌‏بینید چگونه از روی آز و طمع به امید رسیدن به خلافت، ولایت‌عهدی را پذیرفت، صدوق، عیون‏ أخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 139، جهان، 1378ق.
عنوان سوال:

چرا امام رضا موقع خداحافظی، به افراد خانواده فرمود برای من گریه کنید؟ این گریه چه منفعتی برای امام رضا(ع) داشت؟


پاسخ:

همچنان‌که در پرسش مطرح شد، روایتی در این مورد وجود دارد:
راوی از امام رضا(ع) نقل می‌کند که آن‌حضرت در خراسان فرمود: وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند خانواده‏ام را جمع کرده، گفتم برایم گریه کنند تا گریه آنها را بشنوم، بعد دوازده هزار دینار به آنان دادم، سپس گفتم من دیگر از این سفر بر نمی‌گردم.[1]
اگرچه حضرت دلیلی برای این موضوع بیان نکرده، اما می‌توان چند احتمال را مطرح کرد:
1. طبیعی بود که خانواده آن‌حضرت با توجه به بعد مسافت، همواره نگران ایشان باشند. شاید امام خواسته بود با این حرکت، در حضور خود، بغض آنان را تبدیل به گریه کند. به آنان این اطمینان را بدهد که سفرش برگشتی ندارد تا بدین‌ وسیله، آنان همواره با شایعات بعدی امیدوار نشوند.
2. همان‌طور که بنی عباس در صدد القای آن بودند[2] شاید افرادی تحت تأثیر آن و یا مستقلاً گمان می‌کردند که ریاست طلبی و حب مقام، امام را تشویق به این سفر کرده است. امام با این حرکت نمادین‌شان با این باور نیز مبارزه کرده است.
3. مأمون با این‌کار خود تصمیم داشت تا ضمن استقرار امام رضا(ع) در مرو، و اعطای ولایت‌عهدی به حضرت، رضایت ایشان را نسبت به حکومت خود به همه اعلام کند و از این راه رضایت دیگران را نیز جلب کند، اما امام(ع) با این‌کارشان عدم رضایت خود را از این سفر و مقام اعطایی‌شان اعلام نمودند و همچنین نشان دادند که این سفر به هیچ وجه به معنای تأیید دولت بنی عباس نیست و  ... .   [1] . راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص 363، مؤسسه امام مهدی (عج) قم، 1409ق. [2] . امام رضا(ع) به مأمون فرمود: نظر تو این است که مردم بگویند: علیّ بن موسی به دنیا و ریاست بی‌‏رغبت نیست، بلکه این دنیا است که به او بی‌‏رغبت است، مگر نمی‌‏بینید چگونه از روی آز و طمع به امید رسیدن به خلافت، ولایت‌عهدی را پذیرفت، صدوق، عیون‏ أخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 139، جهان، 1378ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین