«شفعه» از ماده «شفع» به معنای زوج و جفت و منضم کردن چیزی به چیزی مثل خودش است،[1] و در اصطلاح فقه، عبارت است از: این‌که دو نفر در ملکی به صورت مشاع شریک باشند، اگر یکی از آن‌دو سهمش را به غیر شریکش بفروشد، شریک دیگر حق دارد، همان مبلغ را به مشتری داده و آن سهم را از وی بگیرد و این‌را حق شفعه و صاحب حق را شفیع می‌نامند؛[2] یعنی: اگر دو نفر در مال غیر منقول مثل خانه و باغ،[3] شریک باشند و یکی از آنها بدون اطلاع شریکش، سهم خود را به دیگری بفروشد، شریک دیگر (با اجتماع شروطی که خواهیم گفت) می‌تواند همان قیمت را به مشتری بپردازد و آن سهم را از مشتری بگیرد و به سهم خود ضمیمه نماید، اگر چه مشتری راضی نباشد. از جمله شرایط حق شفعه این است که: 1. آن معامله به عنوان «بیع» و فروش باشد؛ در صورتی که آن شریک سهم خود را به عنوان «صلح» یا «هبه» یا به عنوان «مهر» یا «عوض خُلع» داده باشد، شریک دیگر حق شفعه ندارد. 2. تنها دو نفر در ملک شریک باشند؛ اگر سه نفر یا بیش از آن شریک باشند، برای هیچ‌کدام از آنها حق شفعه وجود ندارد. 3. ملک، «مشاع» باشد؛ پس در ملکی که تقسیم شده، حق شفعه نیست. 4. شفیع برای پرداخت قیمت، توانایی داشته باشد. 5. شفیع مسلمان باشد؛ در صورتی که مشتری مسلمان باشد و شفیع کافر، برای ‏کافر حق شفعه ثابت نمی‌شود. 6. ملک، شخصی باشد. در ملک وقفی، حق شفعه ثابت نمی‌شود. 7. شفیع پس از اطلاع از فروش سهم شریک و قیمت آن، فوری اعلام کند که با استفاده از حق شفعه سهم شریکم را از مشتری گرفتم، یا این‌که عملاً قیمت را بدهد و ملک را بگیرد؛ اگر تأخیر بیندازد، حق شفعه او از بین می‌رود. همچنین در صورتی که شریک سهم خود را به شریکش عرضه کند و او از خریدن خودداری نماید و راضی به فروش به دیگری شود، حق شفعه او از بین می‌رود.[4] [1] . کافی الکفاة، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، محقق و مصحح: آل یاسین، محمد حسن، ج 1، ص 292، عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق و مصحح: داودی، صفوان عدنان، ص 457، دار العلم، الدار الشامیة، بیروت، دمشق، چاپ اول، 1412ق. [2] . ر.ک: علامه حلّی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، محقق و مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی، ص 103، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1411ق؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، 555، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ اول، بی‌تا. [3] . تحریر الوسیلة، ج 1، ص 555. [4] . همان، ص 556 – 557.
«شفعه» از ماده «شفع» به معنای زوج و جفت و منضم کردن چیزی به چیزی مثل خودش است،[1] و در اصطلاح فقه، عبارت است از: اینکه دو نفر در ملکی به صورت مشاع شریک باشند، اگر یکی از آندو سهمش را به غیر شریکش بفروشد، شریک دیگر حق دارد، همان مبلغ را به مشتری داده و آن سهم را از وی بگیرد و اینرا حق شفعه و صاحب حق را شفیع مینامند؛[2] یعنی: اگر دو نفر در مال غیر منقول مثل خانه و باغ،[3] شریک باشند و یکی از آنها بدون اطلاع شریکش، سهم خود را به دیگری بفروشد، شریک دیگر (با اجتماع شروطی که خواهیم گفت) میتواند همان قیمت را به مشتری بپردازد و آن سهم را از مشتری بگیرد و به سهم خود ضمیمه نماید، اگر چه مشتری راضی نباشد.
از جمله شرایط حق شفعه این است که:
1. آن معامله به عنوان «بیع» و فروش باشد؛ در صورتی که آن شریک سهم خود را به عنوان «صلح» یا «هبه» یا به عنوان «مهر» یا «عوض خُلع» داده باشد، شریک دیگر حق شفعه ندارد.
2. تنها دو نفر در ملک شریک باشند؛ اگر سه نفر یا بیش از آن شریک باشند، برای هیچکدام از آنها حق شفعه وجود ندارد.
3. ملک، «مشاع» باشد؛ پس در ملکی که تقسیم شده، حق شفعه نیست.
4. شفیع برای پرداخت قیمت، توانایی داشته باشد.
5. شفیع مسلمان باشد؛ در صورتی که مشتری مسلمان باشد و شفیع کافر، برای کافر حق شفعه ثابت نمیشود.
6. ملک، شخصی باشد. در ملک وقفی، حق شفعه ثابت نمیشود.
7. شفیع پس از اطلاع از فروش سهم شریک و قیمت آن، فوری اعلام کند که با استفاده از حق شفعه سهم شریکم را از مشتری گرفتم، یا اینکه عملاً قیمت را بدهد و ملک را بگیرد؛ اگر تأخیر بیندازد، حق شفعه او از بین میرود.
همچنین در صورتی که شریک سهم خود را به شریکش عرضه کند و او از خریدن خودداری نماید و راضی به فروش به دیگری شود، حق شفعه او از بین میرود.[4] [1] . کافی الکفاة، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، محقق و مصحح: آل یاسین، محمد حسن، ج 1، ص 292، عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق و مصحح: داودی، صفوان عدنان، ص 457، دار العلم، الدار الشامیة، بیروت، دمشق، چاپ اول، 1412ق. [2] . ر.ک: علامه حلّی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، محقق و مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی، ص 103، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1411ق؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، 555، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ اول، بیتا. [3] . تحریر الوسیلة، ج 1، ص 555. [4] . همان، ص 556 – 557.
- [آیت الله خامنه ای] آیا حق شفعه در وقف در صورتی که برای دو نفر باشد و یکی از آن دو در موردی که حق فروش داشته باشد، سهم خود را به شخص سومی بفروشد، ثابت می شود؟ و همچنین اگر دو نفر ملک یا موقوفه ای را اجاره کنند، سپس یکی از آن دو حق خود را از طریق صلح یا اجاره به شخص سوّمی واگذار کند، آیا حق شفعه در متعلّق اجاره ثابت می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در شفعه فور شرط است؟
- [سایر] در مورد سرقفلی، کفالت و حق شفعه را توضیح دهید.
- [آیت الله خامنه ای] از عبارتهای متون فقهی و مواد قانون مدنی در باب اخذ به شفعه بدست می آید که هر یک از دو شریک در صورتی که یکی از آنها سهم خود را به شخص سوّمی بفروشد، حق شفعه دارد. بنا بر این اگر یکی از دو شریک مشتری را تشویق به خرید سهم شریک خود نماید و یا تصریح کند به اینکه اگر سهم شریک او را بخرد، از حق شفعه استفاده نخواهد کرد، آیا این عمل، اسقاط حق شفعه محسوب می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفا بفرمایید که شرایط اخذ به شفعه از دیدگاه جنابعالی چیست ؟
- [سایر] بعد از اینکه فروشنده ملک مشاعی فوت نمود، آیا شریک میتواند تقاضای حق شفعه نماید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا حق شفعه در صلح نیز جاری است و می توان از آن استفاده نمود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا وراث می توانند نسبت به هم از حق شفعه استفاده کنند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] وراث یک شخص سه برادر بوده اند، که یکی بالغ و دو نفر دیگر صغیر بوده اند، و برادر بالغ کل زمین موروثی را فروخته است، آیا این بیع صحیح است؟ آیا حق شفعه برای برادران در مال برادر کبیر ثابت است؟
- [سایر] اگر مردی که زن و بچه دارد، دختر باکرهای رو با وعده و وعید گول بزند و او را غیر باکره کند حکمش چیست و چه شرایطی نیاز است تا این حکم ثابت شده و اجرا شود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر زمین مشترک نباشد، ولی راهرو یا مسیر آبیاری آن مشترک باشد و زمین با مسیر آب یا راهرو آن فروخته شود، حقّ شفعه ثابت است.
- [آیت الله مظاهری] حقّ شفعه فوری است و چنانکه شریک بدون عذر آن را تأخیر بیندازد، دیگر نمیتواند اخذ به شفعه کند.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه خریدار مسلمان باشد، شریکی که میخواهد از حقّ شفعه علیه او استفاده کند، باید مسلمان باشد، خواه فروشنده مسلمان باشد یا کافر، پس کافر علیه مسلمان حقّ شفعه ندارد زیرا حقّ شفعه نوعی تسلط بر دیگری است و کافر بر مسلمان تسلّط ندارد و در صورتی که خریدار مسلمان نباشد، در صورتی که شریک کافر باشد نیز میتواند از حق شفعه علیه او استفاده کند.
- [آیت الله اردبیلی] حقّ شفعه منحصر به موردی است که مال فروخته شده فقط بین دو نفر باشد، پس اگر بیش از دو نفر شریک باشند و یکی از آنان سهم خود را بفروشد، هیچ کدام از شریکها حقّ شفعه ندارند؛ بلکه اگر جز یک نفر بقیّه شریکها سهم خود را در یک معامله بفروشند، آن یک نفر حق شفعه ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] در شفعه صیغه و لفظ خاصّی شرط نیست، بلکه شریک با عمل خود نیز میتواند حقّ شفعه را اعمال نماید و قیمت سهم فروخته شده شریک را به او بپردازد و آن سهم را تملک نماید؛ همچنین در شفعه قبول شریک یا دیگری نیز شرط نمیباشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر شریکی که میخواهد اخذ به شفعه کند در وقت فروختن حاضر نباشد، هنگامی که حاضر میشود میتواند اخذ به شفعه کند، هرچند مدّت زیادی بر آن گذشته باشد.
- [آیت الله مظاهری] سفیه و بچّه نابالغ و دیوانه حقّ شفعه دارند، پس اگر جنس، ملک سفیه و شخص دیگری باشد، بعد آن شخص قسمت خود را بفروشد، قیّم سفیه میتواند برای او اخذ به شفعه کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر دو شریک مال را تقسیم کنند و بعد یکی از آنها قسمت خود را بفروشد، دیگری نمیتواند اخذ به شفعه کند، زیرا اخذ به شفعه مخصوص صورتی است که مال تقسیم نشده باشد.
- [آیت الله اردبیلی] شریک در صورتی حقّ شفعه دارد که قدرت پرداخت قیمت جنس فروخته شده را داشته باشد؛ پس کسی که از پرداخت آن عاجز است، حقّ شفعه ندارد، مگر آن که خریدار قبول نماید.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در شرایطی که خواهد آمد یکی از دو شریک تمام یا قسمتی از سهم خود را به غیر از شریک خود بفروشد، شریک دیگر حق دارد قیمت تعیین شده را بپردازد و سهم شریک خود را تملّک نماید؛ این حق را (حقّ شُفعه) میگویند.