امام صادق(ع) به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «هر آن‌کس که بمیرد در حالی‌که امامش را نشناخته باشد، بر مرگ جاهلیت مرده است».[1] بعد از پژوهش و جست‌وجو در کتاب‌های روایی و کلامی، رابطه‌ای بین این حدیث و حضرت زهرا(س) پیدا نشد، مگر استدلالی که می‌توان با توجه به این روایت بر حقانیت حضرت علی(ع) آورد. با توجه به این روایت، از مخالفان امامت امام علی(ع)؛ سؤال می‌شود: آیا حضرت زهرا(س) که دختر پیامبر و جزو اهل بیت ایشان است، و بنابر روایت پیامبر(ص)؛ پاره تن ایشان است،[2] هنگامی که از دنیا رفت، مسلمان از دنیا رفت یا به مرگ جاهلی؟ مسلماً احدی از مسلمانان در این‌باره شک ندارد که حضرت زهرا(س)، که افتخار اسلام و بانوی اول آن است، چگونه می‌تواند به مرگ جاهلی از دنیا رفته باشد؟! سؤال دومی که مطرح می‌شود آن است که اگر به مرگ جاهلی از دنیا نرفته است، پس باید امام زمانش را شناخته باشد تا به مرگ جاهلی از دنیا نرفته باشد، حال سؤال این است که امام واجب الطاعه‌ای که حضرت زهرا(س) به او ایمان داشته است، چه کسی بوده است؟ با توجه به این‌که ایشان در زمان خلیفه اول به شهادت رسیده‌اند، گویا شخصی چنین ادعا کند که امام و پیشوای او که باید همه مسلمانان نیز به آن اعتقاد می‌داشتند، خلیفه اول بوده است. اما بنابر روایاتی که در کتاب‌های اهل سنت آمده است، حضرت فاطمه(س) در هنگام شهادتشان، با خشم و غضبی که از ابوبکر در دل داشتند از این دنیا رفتند،[3] اگر خلیفه اول؛ امام واجب الطاعه می‌بود، معنا نداشت، شخصیتی مانند حضرت زهرا که باید از امامش پیروی کند، از او خشمگین باشد؟! بنابراین، امام و پیشوای حضرت زهرا(س) شخصی غیر از خلیفه اول بود که به تحقیق، دیگر مسلمانان در جایگاهی نبودند که بتوان، آنان را به عنوان امام و پیشوای حضرت زهرا(س) معرّفی کرد، مگر امام علی(ع) که مناقب و فضائل حضرتش و اعتراف حضرت زهرا به امامت ایشان،[4] گویای این مطلب است. [1] . «مَنْ مَاتَ وَ لَا (لم)یَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 20، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 104، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق. [3] . در روایتی که از عائشه نقل شده است، چنین آمده: «...حضرت زهرا(س) از ابوبکر خشمگین شد و او را ترک کرده و با او دیگر سخن نگفت تا آن‌که از دنیا رفت»؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 1، ص 205، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق. [4] . شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 46، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
ارتباط حدیث (هر کس بمیرد اما معرفت به امام زمانش نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است) با حضرت زهرا(س) چیست؟
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «هر آنکس که بمیرد در حالیکه امامش را نشناخته باشد، بر مرگ جاهلیت مرده است».[1]
بعد از پژوهش و جستوجو در کتابهای روایی و کلامی، رابطهای بین این حدیث و حضرت زهرا(س) پیدا نشد، مگر استدلالی که میتوان با توجه به این روایت بر حقانیت حضرت علی(ع) آورد.
با توجه به این روایت، از مخالفان امامت امام علی(ع)؛ سؤال میشود: آیا حضرت زهرا(س) که دختر پیامبر و جزو اهل بیت ایشان است، و بنابر روایت پیامبر(ص)؛ پاره تن ایشان است،[2] هنگامی که از دنیا رفت، مسلمان از دنیا رفت یا به مرگ جاهلی؟ مسلماً احدی از مسلمانان در اینباره شک ندارد که حضرت زهرا(س)، که افتخار اسلام و بانوی اول آن است، چگونه میتواند به مرگ جاهلی از دنیا رفته باشد؟!
سؤال دومی که مطرح میشود آن است که اگر به مرگ جاهلی از دنیا نرفته است، پس باید امام زمانش را شناخته باشد تا به مرگ جاهلی از دنیا نرفته باشد، حال سؤال این است که امام واجب الطاعهای که حضرت زهرا(س) به او ایمان داشته است، چه کسی بوده است؟
با توجه به اینکه ایشان در زمان خلیفه اول به شهادت رسیدهاند، گویا شخصی چنین ادعا کند که امام و پیشوای او که باید همه مسلمانان نیز به آن اعتقاد میداشتند، خلیفه اول بوده است. اما بنابر روایاتی که در کتابهای اهل سنت آمده است، حضرت فاطمه(س) در هنگام شهادتشان، با خشم و غضبی که از ابوبکر در دل داشتند از این دنیا رفتند،[3] اگر خلیفه اول؛ امام واجب الطاعه میبود، معنا نداشت، شخصیتی مانند حضرت زهرا که باید از امامش پیروی کند، از او خشمگین باشد؟! بنابراین، امام و پیشوای حضرت زهرا(س) شخصی غیر از خلیفه اول بود که به تحقیق، دیگر مسلمانان در جایگاهی نبودند که بتوان، آنان را به عنوان امام و پیشوای حضرت زهرا(س) معرّفی کرد، مگر امام علی(ع) که مناقب و فضائل حضرتش و اعتراف حضرت زهرا به امامت ایشان،[4] گویای این مطلب است. [1] . «مَنْ مَاتَ وَ لَا (لم)یَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 20، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . شیخ صدوق، الأمالی، ص 104، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق. [3] . در روایتی که از عائشه نقل شده است، چنین آمده: «...حضرت زهرا(س) از ابوبکر خشمگین شد و او را ترک کرده و با او دیگر سخن نگفت تا آنکه از دنیا رفت»؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 1، ص 205، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق. [4] . شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 46، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
- [سایر] آیا حضرت زهرا(س) مقام امامت دارند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا اگر کسی امام زمانش را نشناسد و بمیرد، مانند مرگ دوران جاهلیت مرده است؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] حکمت اینکه حضرت زهرا (س) از خدا آرزوی مرگ می کنند چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).