احمد بن عمر بن محمد خَیوقی(548- 618ه.ق)،[1] خوارزمی ملقب و معروف به شیخ نجم الدین کبری است.[2] در علت لقب دادن او به کبری گفته‌اند: در اوان جوانی که به تحصیل علوم مشغول بود، با هرکس مناظره و مباحثه می‌کرد بر او غالب و پیروز می‌شد.[3] او را این‌گونه ستوده‌اند: فقیه، محدّث، مفسّر، صوفی، زاهد و عابد.[4] بیشتر مورّخان و دانشمندان، او را شافعی مذهب می‌دانند.[5] نجم الدین کبری پیش اشخاصی همچون أبی طاهر سِلفی، أبی علاء حسن بن أحمد همدانی عطار‏،[6] محمَّد بن بُنَیمان[7] استفاده علمی برده است. نجم الدین کبری شاگردانی؛ مانند شیخ مجد الدّین بغدادی، شیخ سعد الدّین حمّویی، بابا کمال جندی، شیخ رضی الدّین علی لالا، شیخ سیف الدّین باخرزی، شیخ نجم الدّین رازی و شیخ جمال الدّین گیلی را تربیت نمود.[8] از جمله آثار نجم الدین کبری عبارت‌اند از: عین الحیاة (تفسیر سوره فاتحه)، رسالة فی علم السلوک، أقرب الطرق إلی الله، فوائح الجمال و فواتح الجلال.[9] شیخ نجم الدین در همان دوران جوانی به علوم ظاهری دست‌یافت. وی بدین منظور به سرزمین‌های اسلامی مسافرت کرد. هنگامی که به شهر مصر رسید، در کمال فضل و دانش بود و در آن‌جا به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.[10] [1] . سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27، مؤسسه امام صادق (ع)، قم، 1418ق. [2] . ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص 118، دار الحدیث، قاهرة، 1427ق؛ مناوی، محمد عبد الرؤوف، الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، محقق و مصحح: جادر، محمد ادیب، ج 2، ص 370 – 371، دار الصادر، بیروت، چاپ اول، 1999م؛ [3] . جامی، عبد الرحمن، نفحات الأنس، محقق و مصحح: عابدی، محمود، ‏ص 422، انتشارات اطلاعات، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛ کربلائی تبریزی، حافظ حسین، روضات الجنان و جنات الجنان، محقق و مصحح: قرائی، جعفر سلطان، ج 2، ص 320، ‏انتشارات ستوده، تبریز، چاپ اول. [4] . الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ج 2، ص 371؛ صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، محقق: الأرناؤوط، أحمد و ترکی مصطفی، ج 7، ص 172، دار إحیاء التراث، بیروت، 1420ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27. [5] . الوافی بالوفیات، ج 7، ص 172؛ سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص 118؛ أدنه، أحمد بن محمد، طبقات المفسرین، محقق: خزی، سلیمان بن صالح، ص 220، مکتبة العلوم والحکم، عربستان سعودی، چاپ اول، 1417ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27. [6] . موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27. [7] . سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص 118. [8] . نفحات الأنس، ص 427. [9] . موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 28. [10] . ر.ک: روضات الجنان و جنات الجنان‏، ج 2، ص 322.
احمد بن عمر بن محمد خَیوقی(548- 618ه.ق)،[1] خوارزمی ملقب و معروف به شیخ نجم الدین کبری است.[2] در علت لقب دادن او به کبری گفتهاند: در اوان جوانی که به تحصیل علوم مشغول بود، با هرکس مناظره و مباحثه میکرد بر او غالب و پیروز میشد.[3] او را اینگونه ستودهاند: فقیه، محدّث، مفسّر، صوفی، زاهد و عابد.[4]
بیشتر مورّخان و دانشمندان، او را شافعی مذهب میدانند.[5] نجم الدین کبری پیش اشخاصی همچون أبی طاهر سِلفی، أبی علاء حسن بن أحمد همدانی عطار،[6] محمَّد بن بُنَیمان[7] استفاده علمی برده است.
نجم الدین کبری شاگردانی؛ مانند شیخ مجد الدّین بغدادی، شیخ سعد الدّین حمّویی، بابا کمال جندی، شیخ رضی الدّین علی لالا، شیخ سیف الدّین باخرزی، شیخ نجم الدّین رازی و شیخ جمال الدّین گیلی را تربیت نمود.[8]
از جمله آثار نجم الدین کبری عبارتاند از: عین الحیاة (تفسیر سوره فاتحه)، رسالة فی علم السلوک، أقرب الطرق إلی الله، فوائح الجمال و فواتح الجلال.[9]
شیخ نجم الدین در همان دوران جوانی به علوم ظاهری دستیافت. وی بدین منظور به سرزمینهای اسلامی مسافرت کرد. هنگامی که به شهر مصر رسید، در کمال فضل و دانش بود و در آنجا به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.[10] [1] . سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27، مؤسسه امام صادق (ع)، قم، 1418ق. [2] . ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص 118، دار الحدیث، قاهرة، 1427ق؛ مناوی، محمد عبد الرؤوف، الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، محقق و مصحح: جادر، محمد ادیب، ج 2، ص 370 – 371، دار الصادر، بیروت، چاپ اول، 1999م؛ [3] . جامی، عبد الرحمن، نفحات الأنس، محقق و مصحح: عابدی، محمود، ص 422، انتشارات اطلاعات، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛ کربلائی تبریزی، حافظ حسین، روضات الجنان و جنات الجنان، محقق و مصحح: قرائی، جعفر سلطان، ج 2، ص 320، انتشارات ستوده، تبریز، چاپ اول. [4] . الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ج 2، ص 371؛ صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، محقق: الأرناؤوط، أحمد و ترکی مصطفی، ج 7، ص 172، دار إحیاء التراث، بیروت، 1420ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27. [5] . الوافی بالوفیات، ج 7، ص 172؛ سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص 118؛ أدنه، أحمد بن محمد، طبقات المفسرین، محقق: خزی، سلیمان بن صالح، ص 220، مکتبة العلوم والحکم، عربستان سعودی، چاپ اول، 1417ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27. [6] . موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 27. [7] . سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص 118. [8] . نفحات الأنس، ص 427. [9] . موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 28. [10] . ر.ک: روضات الجنان و جنات الجنان، ج 2، ص 322.
- [سایر] آیا شیخ مفید در هر دو غیبت صغری و کبری، از جانب امام زمان (عج) نامه دریافت نموده است؟
- [سایر] با سلام؛ لطفاً آنچه شیخ شهاب الدین سهروردی در مورد ظهور طوالع و لوایح برای سالک گفتهاند را به طور کامل بیان نمائید.
- [آیت الله نوری همدانی] در سال 914 هق شخصی تمامی شش دانگ قریه ای را بر سید علاء الدین ابن قاضی امیر نجم الدین محمود الطالقانی و اولاد ذکور سادات نسلاً بعد نسل وقف می کند و از آن سنه تا دوران تقسیمات اراضی ستمشاهی وقف عمل میشد و اجازه نامچههای زیادی گواه این است به عنوان نمونه 55 برگ اجازه نامچه اصل طبق رسید موجود در کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی نگهداری میشود و اصل وقفنامه در بخش مخطوطات کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود واقف در آن زمان متولی منصوص نکرده است اما در سال 1369 هش سازمان اوقاف و امور خیریه یکی از موقوف علیهم را طی حکمی به عنوان متولی تعیین میکند و یکی از مراجع معزز در مورد موقوفه مذکور چنین مرقوم فرمودهاند: (وقفنامه قریه سوهان طالقان که در سال 914 هجری قمری خان احمد گیلانی بر سید علاء الدین ابن قاضی نجم الدین محمود الطالقانی وقف نموده و به امضاء شیخ بهایی و میرداماد وقاضی خان و علماء و قضات لاهیجان رسیده و صحیح و معتبر میباشد اکنون و قفیه مزبور به نام آقای سید نصر الدین کیائی است.)
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره نجم ارایه نمایید.
- [سایر] تعداد کلمات سوره نجم چقدر است؟
- [سایر] معنای نجم، مصابیح، حبک در قرآن چیست؟
- [سایر] مفهوم آیات 8، 9 و 10 سوره نجم چیست؟
- [سایر] مفهوم آیات 8، 9 و 10 سوره نجم چیست؟
- [سایر] میخواستم بدانم در نماز در سوره حمد: (مالک یوم الدین) درست است یا (ملک یوم الدین)؟
- [سایر] مفهوم آیات 8، 9 و 10 سوره نجم چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوره هایی که سجده واجب دارد چهار سوره است: 1 سوره سجده (سوره 32) آیه 15. 2 سوره فصلت (سوره 41) آیه 37. 3 سوره نجم (سوره 53) آیه 62. 4 سوره علق(سوره 96) آیه 19.
- [آیت الله اردبیلی] اگر طلبکار طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بدهکار بتواند بدهی =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 6 از (أبواب الدین والقرض)،ح5،ج18،ص331. خود را بدهد، باید فوراً آن را بپردازد و اگر تأخیر بیندازد گناهکار است.
- [آیت الله جوادی آملی] .در چهار سوره قرآن, آیه سجده هست: آیه 15 سوره (سجده), آیه 37 سوره (فصّلت), آیه 62 سوره (نجم) و آیه 19 سوره (علق). هر کس یکی از این چهار آیه را بخواند یا گوش فرا دهد، پس از تمام شدن آیه، فوراً باید سجده کند و اگر آن را فراموش کرده، هر وقت یادش آمد, باید سجده نماید.
- [آیت الله بروجردی] در هر یک از چهار سورهی وَ النَّجم [نجم]، اِقرَأْ [علق] و الم تَنزیل [سجده] و حم سَجدِه [فصلت]، یک آیة سجده است که اگر انسان بخواند یا بشنود، بعد از تمام شدنِ آن آیه باید فوراً سجده کند و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] احتیاط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت ننماید و همچنین وصل به سکون ننماید ومعنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید وبین آن وکلمه بعدش فاصله دهد، مثلاً بگوید: )الرَحْمنِ الرَّحیم( ومیم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: )مالِکِ یَوْمِ الدّین( و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرحمن الرحیم ومیم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنای وقف به حرکت: آن است که حرکت آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدینِ) و معنی وصل به سکون: آن است که حرکت آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند؛ مثل آن که بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) را زیر ندهد و فوراً (مالکِ یَوْمِ الدینِ) را بگوید.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله اردبیلی] بهتر است که در نماز (وقف به حرکت) و (وصل به سکون) ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که فتحه، کسره یا ضمه آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را کسره بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدِّین) و معنی وصل به سکون آن است که کسره، فتحه یا ضمه آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمْ) و میم (الرحیم) را کسره ندهد و فورا (مالِکِ یَوْمِ الدِّین) را بگوید.
- [آیت الله بروجردی] احتیاط واجب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد؛ مثلاً بگوید:(الرَّحمنِ الرَّحِیمِ) و میم (اَلرَّحِیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:(مالِکِ یومِ الدّینِ).و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:(اَلرَّحمنِ اَلرَّحِیم) و میم (اَلرَّحِیم) را زیر ندهد و فوراً (مالِکِ یومِ الدّین) را بگوید.