موضوع مورد سؤال در منابع روایی مطرح شده است؛ مانند این روایات: 1. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)‏ لَا تُعَلِّمُوا نِسَاءَکُمْ سُورَةَ یُوسُفَ‏ وَ لَا تُقْرِءُوهُنَّ إِیَّاهَا فَإِنَّ فِیهَا الْفِتَنَ وَ عَلِّمُوهُنَّ سُورَةَ النُّورِ فَإِنَّ فِیهَا الْمَوَاعِظَ»؛[1] امام علی(ع) فرمود: سوره یوسف را به زنانتان تعلیم ندهید...؛ چراکه در آن، فتنه‌ها ] حکایت عشق و عاشقی[ است. آنان را سوره نور بیاموزید که سرشار از پند و موعظه است. 2. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ لَا تُنْزِلُوا النِّسَاءَ الْغُرَفَ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَ‏ الْکِتَابَةَ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَّ سُورَةَ یُوسُفَ‏ وَ عَلِّمُوهُنَّ الْمِغْزَلَ وَ سُورَةَ النُّورِ»؛[2] امام صادق(ع) فرمود: زنان را در طبقات بالای منازل منشانید؛ نوشتن خط یادشان ندهید؛ سوره یوسف را به آنان تعلیم ندهید، آنان را چرخ رشتن یا پیله رشتن بیاموزید، و به ایشان سوره نور را تعلیم دهید؛ چون آیه حجاب، حد زنا و احکام زنان در آن سوره است. آنچه در مورد این‌گونه روایات قابل توجیه است؛ این است که مطمئناً توصیه‌های این روایات فراگیر و عام نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که در تمام زمان‌ها و در مورد تمام زنان چنین باشد که تلاوت سوره یوسف برایشان فتنه انگیز باشد! این‌که روایت می‌گوید زنان را در طبقات فوقانی منازل ساکن نکنید؛ از این‌رو بوده در گذشته پنجره‌های منازل خالی از حفاظ و پرده بود و ممکن بود نامحرم ایشان را ببیند و یا آنها نامحرم را ببینند، همین‌طور مبادا با آموزش خواندن و نوشتن، نامه‌ای به مردان بنویسند که مردان با دیدن خطشان شیفته آنان شوند؛ یا در سوره یوسف؛ چون حکایت عشق و عاشقی است، مبادا آنان با خواندن آن وسوسه شوند. همان‌گونه که بیان شد، این مسئله تابع شرایط و فرهنگ‌ها است. به عنوان نمونه همین داستان سوره یوسف می‌تواند مخصوص زنانی باشد که زبانشان عربی است و زبان قرآن را می‌فهمند، اما فارسی زبانانی که فقط متن قرآن را برای ثواب تلاوت می‌کنند، و چیزی از محتوای آن متوجه نمی‌شوند، و یا اکثر زنان عفیف و پاک‌دامنی که با خواندن آن درس عبرت می‌گیرند، اشکالی متوجه آنان نخواهد بود. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد ج 5، ص 516، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.‏ [2] . ابن بابویه، محمد بن علی‏، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 374، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413 ق.‏
موضوع مورد سؤال در منابع روایی مطرح شده است؛ مانند این روایات:
1. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) لَا تُعَلِّمُوا نِسَاءَکُمْ سُورَةَ یُوسُفَ وَ لَا تُقْرِءُوهُنَّ إِیَّاهَا فَإِنَّ فِیهَا الْفِتَنَ وَ عَلِّمُوهُنَّ سُورَةَ النُّورِ فَإِنَّ فِیهَا الْمَوَاعِظَ»؛[1] امام علی(ع) فرمود: سوره یوسف را به زنانتان تعلیم ندهید...؛ چراکه در آن، فتنهها ] حکایت عشق و عاشقی[ است. آنان را سوره نور بیاموزید که سرشار از پند و موعظه است.
2. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَا تُنْزِلُوا النِّسَاءَ الْغُرَفَ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَ الْکِتَابَةَ وَ لَا تُعَلِّمُوهُنَّ سُورَةَ یُوسُفَ وَ عَلِّمُوهُنَّ الْمِغْزَلَ وَ سُورَةَ النُّورِ»؛[2] امام صادق(ع) فرمود:
زنان را در طبقات بالای منازل منشانید؛ نوشتن خط یادشان ندهید؛ سوره یوسف را به آنان تعلیم ندهید، آنان را چرخ رشتن یا پیله رشتن بیاموزید، و به ایشان سوره نور را تعلیم دهید؛ چون آیه حجاب، حد زنا و احکام زنان در آن سوره است.
آنچه در مورد اینگونه روایات قابل توجیه است؛ این است که مطمئناً توصیههای این روایات فراگیر و عام نیست؛ یعنی اینگونه نیست که در تمام زمانها و در مورد تمام زنان چنین باشد که تلاوت سوره یوسف برایشان فتنه انگیز باشد!
اینکه روایت میگوید زنان را در طبقات فوقانی منازل ساکن نکنید؛ از اینرو بوده در گذشته پنجرههای منازل خالی از حفاظ و پرده بود و ممکن بود نامحرم ایشان را ببیند و یا آنها نامحرم را ببینند، همینطور مبادا با آموزش خواندن و نوشتن، نامهای به مردان بنویسند که مردان با دیدن خطشان شیفته آنان شوند؛ یا در سوره یوسف؛ چون حکایت عشق و عاشقی است، مبادا آنان با خواندن آن وسوسه شوند.
همانگونه که بیان شد، این مسئله تابع شرایط و فرهنگها است. به عنوان نمونه همین داستان سوره یوسف میتواند مخصوص زنانی باشد که زبانشان عربی است و زبان قرآن را میفهمند، اما فارسی زبانانی که فقط متن قرآن را برای ثواب تلاوت میکنند، و چیزی از محتوای آن متوجه نمیشوند، و یا اکثر زنان عفیف و پاکدامنی که با خواندن آن درس عبرت میگیرند، اشکالی متوجه آنان نخواهد بود. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد ج 5، ص 516، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 374، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413 ق.
- [سایر] آیا دلیلی مبنی بر اینکه زنها یا دختران سوره یوسف را نخوانند وجود دارد؟
- [سایر] علت احسن القصص بودن سوره یوسف چیست؟
- [سایر] براساس آیه 29 سوره یوسف، عزیز مصر از پاکی او اطلاع یافت. با اینحال؛ چگونه در آیه 52، یوسف در زندان به دنبال اعاده حیثیت است برای اینکه پاک بودن خود را برای عزیز ثابت کند؟
- [سایر] فواید سوره یوسف چیست؟
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره یوسف ارایه نمایید.
- [سایر] معنی سوره یوسف را برایم بنویسید؟
- [سایر] مکر زنان در سوره یوسف یعنی چه؟
- [سایر] آیا خواندن سوره یوسف برای زنان اشکال دارد؟
- [سایر] توسل و تبرک در سوره یوسف را توضیح دهید؟
- [سایر] با توجه به سوره یوسف تفاوت توسل و شرک چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اعانت بر اثم (یعنی کمک به گناه)، از گناهان بزرگ در اسلام است و اگر کمک در گناه کبیره نموده باشد، گناه او نیز کبیره است، و آن اقسامی دارد: الف) امر مؤثّر کند به گناهی یا نهی موثّر کند از واجبی؛ نظیر کسی که امر کند و اجیر کند و استقبال کند در کورتاژ، و پزشک آن عمل قبیح را انجام دهد، در این گناه بزرگ، پدر بچّه اگر آمر باشد و زن که حاضر به چنین عملی میشود با دکتری که مباشر این گناه است شریک میباشند، و همچنین است اگر شوهر نهی مؤثّر کند از حجاب همسرش. ب) تسبیب اسباب کند و دیگری بعد از فراهم شدن اسباب، گناه را انجام دهد؛ نظیر اینکه زنی را به خانهای میآورد و دیگری- العیاذ باللَّه- زنا میکند و یا کسی را در جایی نگاه میدارد تا واجبی از او فوت میشود، در این قسم نیز در گناه زنا و ترک واجب شریک میباشد. ج) کسی را در انجام گناه ترغیب و یا در ترک گناه تهدید کند، به طوری که ترغیب و تهدید او محرّک برای گناه نمودن دیگری میشود، نظیر ترغیب کسی بر زنا، به طوری که محرّک شهوت او باشد و یا تهدید کسی بر ترک قتل دیگری که آن تهدید محرّک او گردد، در این قسم هم نظیر اقسام قبلی، کسی که ترغیب یا تهدید نموده، شریک در گناه گناهکار است. د) تبلیغ در گناه و یا ترک واجب به حدّی که آن تبلیغ مؤثّر در بهجا آوردن گناه و یا ترک واجب شود، نظیر کسی که تبلیغ در بیحجابی زنها میکند و آن تبلیغ موجب این امر میشود، و یا تبلیغ برای ترک حجّ میکند و آن تبلیغ مؤثّر و موجب ترک آن واجب میگردد، این قسم نیز اعانت بر گناه، و مبلّغ شریک در گناه است. ه) تسبیب اسباب بعیده کند و قصد دارد که آن اسباب مؤثّر در گناه گنهکار شود؛ نظیر کسی که اسلحه میدهد به کسی و میداند که او اسلحه را برای قتل کسی میخواهد، و نظیر زنی که با بدحجابی یا بیحجابی به میان مردم میرود و میداند که موجب گناه دیگران میشود، این قسم نیز اعانت بر گناه و اعانتکننده شریک در گناه است، ولی اگر قصد نداشته باشد، گرچه اعانت بر گناه نیست، ولی در بسیاری از موارد شریک در گناه گناهکار است، نظیر زن بدحجاب یا بیحجاب که موجب فساد جوانها شود. صفحه 390
- [آیت الله مظاهری] نماز جمعه علاوه بر شرایط عمومی نماز شش شرط دیگر هم دارد: اوّل: وقت آن، و آن از اوّل ظهر شرعی است تا وقتی که سایه شاخص دوهفتم شاخص شود (تقریباً یک ساعت و نیم بعد از ظهر) و اگر از این مقدار گذشت باید نماز ظهر خوانده شود. دوّم: خواندن دو خطبه پیش از نماز و آن دو خطبه باید مشتمل بر حمد و ثنای خدا و صلوات بر پیامبر و آل پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و دعوت مردم به تقوا و پرهیزکاری و یک سوره کامل و استغفار برای مؤمنین باشد و لازم نیست دو خطبه به عربی خوانده شود بلکه اگر مستمعین اهل زبانهای مختلف باشند خوب است به همه آن زبانها خوانده شود چنانکه خوب است حمد و ثنای خدا و صلوات بر پیامبر و آل پیامبر به عربی و با ذکر نام آنها باشد و خوب است دعوت به تقوا با لفظ تقوا و استغفار برای مؤمنین با لفظ استغفار باشد و باید خطبهها را خود امام و ایستاده بخواند و میان دو خطبه به نشستن مختصری فاصله شود و باید خطبهها را بلند بخواند و خوب است به نحوی بلند خوانده شود که همه حاضرین بشنوند و خوب است خطبهها بعد از ظهر شرعی خوانده شود و اگر هر دو خطبه قبل از ظهر خوانده شود به طوری که بین دو خطبه و نماز فاصله نشود مانعی ندارد و مستحب است امام جمعه در حال خطبه با طهارت باشد و عمامه بر سر داشته باشد و بر عصا یا سلاحی تکیه کند و خوب است در خطبهها مسائل اجتماعی و سیاسی و مصالح مسلمین مطرح شود، و مستحب مؤکّد است که حاضرین مثل حالِ نماز باشند و خطبهها را گوش دهند و صحبت نکنند حتّی نافله نخوانند و به طرف خطیب بنشینند و به راست و چپ نگاه نکنند و جابه جا نشوند. سوّم: به جماعت خوانده شود پس فرادی صحیح نیست. ولی اگر در رکوع رکعت دوّم نماز جمعه به امام برسد مجزی خواهد بود و رکعت دوّم را خودش میخواند بنابراین اگر کسی به رکعت اوّل یا به خطبهها نرسد گرچه بدون عذر باشد نمازش صحیح است. چهارم: امام و مأموم حدّاقلّ پنج نفر باشند و حتّی اگر چهار نفر مأموم غیربالغ یا مسافر و یا زن باشند کفایت میکند. پنجم: امام جمعه علاوه بر دارا بودن شرایطی که امام جماعت باید داشته باشد، باید یا مجتهد جامع الشرایط و یا منصوب از طرف او باشد و اگر مجتهدی متصدّی شؤون اداری و سیاسی مسلمین است باید منصوب از طرف او باشد. و باید قادر به خواندن خطبه در حال قیام باشد و شایسته است امام جمعه مردی با ورع، شجاع، قاطع، سخنگو و دارای فصاحت و بلاغت و با وقار و آشنا به مصالح اسلام باشد. ششم: بین دو نماز جمعه حدّاقلّ یک فرسخ شرعی (تقریباً 5/5 کیلومتر) فاصله باشد.