توسل و تبرک در سوره یوسف را توضیح دهید؟
(اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی‌ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ. وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ. قالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ. فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی‌ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً) یوسف (12)، آیه 93-96.؛ (و چون کاروان رهسپار شد، پدرشان گفت: اگر مرا به کم‌خردی نسبت ندهید، بوی یوسف را می‌شنوم. گفتند: به خدا سوگند! تو سخت در گمراهیِ دیرین خود هستی؛ پس چون مژده‌رسان آمد، آن (-(پیراهن)-) را بر چهره او انداخت؛ پس بینا گردید. گفت: (آیا به شما نگفتم که بی‌شک من از (-(عنایت)-) خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید)؟ (تبرک) به معنی مبارک شدن و برکت پیدا کردن است. در پاسخ به این سؤال، چند مطلب را اگر در نظر بگیریم، به سهولت پاسخ آن را در می‌یابیم. این مطالب عبارتند از: 1. تبرک، منشأ و مبداء و ریشه قرآنی دارد. زمانی که حضرت یعقوب نبی‌علیه السلام از فراق یوسف نابینا شد، به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایی خود را باز یافت؛ (فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یوسف (12)، آیه 96.؛ (پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت؛ پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بی‌شک من از (-(عنایت)-) خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید)؟ تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونه‌ای از تبرّک و استشفا به چیزی است که به شکلی، منسوب به اولیای الهی است. نقل این داستان توسط قرآن و عدم رد آن، نشان دهنده تأیید آن می‌باشد. 2. در تاریخ نبی مکرم اسلام‌صلی الله علیه وآله نیز چنین چیزی اتفاق افتاده است. بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنی، اصحاب پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله هنگام وضو گرفتن وی، هجوم می‌آوردند؛ تا هر کسی قطره‌ای از آب وضوی او را به عنوان تبرّک، برگیرد؛ به گونه‌ای که نمی‌گذاشتند قطره‌ای از آب وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله بر زمین بریزد و اگر به کسی چیزی نمی‌رسید، از رطوبت دست دیگری استفاده می‌کرد. صحیح بخاری، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330. مورد دیگر این که پیامبر قبای خود را کفن فاطمه بنت اسد قرارداد و در قبر او خوابید؛ تا به برکت این عمل، فاطمه بنت اسد از سختی شب اول قبر در امان باشد. سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذای پیامبرصلی الله علیه وآله، چاه‌هایی که آن حضرت از آنها آب نوشیده بود و... - چه در زمان حیات او و چه بعد از رحلت وی - بوده است. صحیح بخاری، ج 3، ص 35؛ المغازی؛ فضائل اصحاب النبی، باب مناقب علی بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68. بنابراین، اصل تبرک، جایز است؛ ولی باید توجه داشت که اشیای متبرک شده، هیچ اختیاری از خود ندارند و هیچ مشکلی را به خودی خود نمی‌توانند از انسان برطرف کنند و حتی حفظ خود آن پارچه‌ها و پرده کعبه و ضریح امام‌علیه السلام با خداوند است. 3. اگر تبرّک جستن به قطرات آب ویا ظرف غذای پیامبرصلی الله علیه وآله، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت، نهی و بازداشتن اصحاب از این عمل بود؛ چنان که‌ در مورد تصور مردم - هنگام فوت ابراهیم، فرزند آن حضرت - درباره ارتباط خورشید گرفتگی با غم پیامبرصلی الله علیه وآله، وی بر فراز منبر، مردم را از این خرافه‌ نهی فرمود. اصولاً مبارزه با شرک و خرافه‌پرستی، جزء اصلی‌ترین وظایف پیامبران بوده است. آیا تبرک جستن عامه مردم به بزرگان و یا اشیا، برای پرستیدن آنها شرک است؟ قطعاً چنین نیست؛ حتی اکنون که هر ساله پرده کعبه تعویض می‌شود، پرده سال قبل را قطعه قطعه می‌کنند و با تشریفات خاص به عنوان احترام، به کشورها و سفرای آنان هدیه می‌دهند. سؤال ما این است که معنای این عمل، آیا چیزی غیر از تبرّک است که خود وهابیون آن قدر از آن نهی می‌کنند؟ حال پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبتند و احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که برای آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشی مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا، هیچ چیزی ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشی از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگی و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار می‌باشند. بوسیدن ضریح امامان‌علیهم السلام و اولیای الهی، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزی را که منتسب به معشوق است، می‌بوید و می‌بوسد و به سینه می‌چسباند. برای زائر امام معصوم‌علیه السلام، سنگ و چوب، ارزشی ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش، یعنی امام معصوم‌علیه السلام است. بنابراین، بوسیدن و تبرک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالی)، شرک نیست. براساس داوری وهابیان - که صرف بوسیدن و تبرک جستن به آثار اولیای الهی شرک و حرام است - پیامبر اکرم و اصحابش و نیز یعقوب نبی و همه انسان‌ها - حتی خود وهابیان که فرزندان خود را می‌بوسند - مرتکب شرک و حرام شده‌اند و فرق گذاردن بین بوسیدن کسی که زنده است و ضریح کسی که از دنیا رفته، دلیل قابل قبولی ندارد؛ اگر شرک است، باید هر دو مورد، شرک باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 36/500036)
عنوان سوال:

توسل و تبرک در سوره یوسف را توضیح دهید؟


پاسخ:

(اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی‌ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ. وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ. قالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ. فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی‌ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً) یوسف (12)، آیه 93-96.؛ (و چون کاروان رهسپار شد، پدرشان گفت: اگر مرا به کم‌خردی نسبت ندهید، بوی یوسف را می‌شنوم. گفتند: به خدا سوگند! تو سخت در گمراهیِ دیرین خود هستی؛ پس چون مژده‌رسان آمد، آن (-(پیراهن)-) را بر چهره او انداخت؛ پس بینا گردید. گفت: (آیا به شما نگفتم که بی‌شک من از (-(عنایت)-) خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید)؟

(تبرک) به معنی مبارک شدن و برکت پیدا کردن است.
در پاسخ به این سؤال، چند مطلب را اگر در نظر بگیریم، به سهولت پاسخ آن را در می‌یابیم. این مطالب عبارتند از:
1. تبرک، منشأ و مبداء و ریشه قرآنی دارد. زمانی که حضرت یعقوب نبی‌علیه السلام از فراق یوسف نابینا شد، به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب،
لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایی خود را باز یافت؛ (فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یوسف (12)، آیه 96.؛ (پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت؛ پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بی‌شک من از (-(عنایت)-) خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید)؟ تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونه‌ای از تبرّک و استشفا به چیزی است که به شکلی، منسوب به اولیای الهی است.
نقل این داستان توسط قرآن و عدم رد آن، نشان دهنده تأیید آن می‌باشد.
2. در تاریخ نبی مکرم اسلام‌صلی الله علیه وآله نیز چنین چیزی اتفاق افتاده است. بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنی، اصحاب پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله هنگام وضو گرفتن وی، هجوم می‌آوردند؛ تا هر کسی قطره‌ای از آب وضوی او را به عنوان تبرّک، برگیرد؛ به گونه‌ای که نمی‌گذاشتند قطره‌ای از آب وضوی پیامبرصلی الله علیه وآله بر زمین بریزد و اگر به کسی چیزی نمی‌رسید، از رطوبت دست دیگری استفاده می‌کرد. صحیح بخاری، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330.
مورد دیگر این که پیامبر قبای خود را کفن فاطمه بنت اسد قرارداد و در قبر او خوابید؛ تا به برکت این عمل، فاطمه بنت اسد از سختی شب اول قبر در امان باشد.
سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذای پیامبرصلی الله علیه وآله، چاه‌هایی که آن حضرت از آنها آب نوشیده بود و... - چه در زمان حیات او و چه بعد از رحلت وی - بوده است. صحیح بخاری، ج 3، ص 35؛ المغازی؛ فضائل اصحاب النبی، باب مناقب علی بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68.
بنابراین، اصل تبرک، جایز است؛ ولی باید توجه داشت که اشیای متبرک شده، هیچ اختیاری از خود ندارند و هیچ مشکلی را به خودی خود نمی‌توانند از انسان برطرف کنند و حتی حفظ خود آن پارچه‌ها و پرده کعبه و ضریح امام‌علیه السلام با خداوند است.
3. اگر تبرّک جستن به قطرات آب ویا ظرف غذای پیامبرصلی الله علیه وآله، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت، نهی و بازداشتن اصحاب از این عمل بود؛ چنان که‌
در مورد تصور مردم - هنگام فوت ابراهیم، فرزند آن حضرت - درباره ارتباط خورشید گرفتگی با غم پیامبرصلی الله علیه وآله، وی بر فراز منبر، مردم را از این خرافه‌
نهی فرمود. اصولاً مبارزه با شرک و خرافه‌پرستی، جزء اصلی‌ترین وظایف پیامبران بوده است.
آیا تبرک جستن عامه مردم به بزرگان و یا اشیا، برای پرستیدن آنها شرک است؟
قطعاً چنین نیست؛ حتی اکنون که هر ساله پرده کعبه تعویض می‌شود، پرده سال قبل را قطعه قطعه می‌کنند و با تشریفات خاص به عنوان احترام، به کشورها و سفرای آنان هدیه می‌دهند. سؤال ما این است که معنای این عمل، آیا چیزی غیر از تبرّک است که خود وهابیون آن قدر از آن نهی می‌کنند؟
حال پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبتند و احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که برای آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشی مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا، هیچ چیزی ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشی از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگی و عبودیت حضرت حق قرار دارند
و مورد عنایت خاص پروردگار می‌باشند. بوسیدن ضریح امامان‌علیهم السلام و اولیای الهی، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق،
هر چیزی را که منتسب به معشوق است، می‌بوید و می‌بوسد و به سینه می‌چسباند. برای زائر امام معصوم‌علیه السلام، سنگ و چوب، ارزشی ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش، یعنی امام معصوم‌علیه السلام است. بنابراین، بوسیدن و تبرک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالی)، شرک نیست.
براساس داوری وهابیان - که صرف بوسیدن و تبرک جستن به آثار اولیای الهی شرک و حرام است - پیامبر اکرم و اصحابش و نیز یعقوب نبی و همه انسان‌ها - حتی خود وهابیان که فرزندان خود را می‌بوسند - مرتکب شرک و حرام شده‌اند و فرق گذاردن بین بوسیدن کسی که زنده است و ضریح کسی که از دنیا رفته، دلیل قابل قبولی ندارد؛ اگر شرک است، باید هر دو مورد، شرک باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 36/500036)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین