فقه اسلامی متصدی احکام عبادی است. یکی از این احکام، لزوم احترام به معصومان(ع) است که شامل دختر بزرگوار پیامبر اسلام(ص) نیز می‌شود. عباداتی نیز به حضرتشان منتسب شده است؛ لذا بررسی برخی از احکام فقهی مربوط به حضرت فاطمه زهرا(س) نشان می‌دهد که این احکام در شمار باسابقه‌‌ترین احکام فقهی قرار داشته‌اند؛ برای نمونه چند مورد بیان می‌شود: الف. نماز حضرت زهرا(س) که در صدر اسلام شهرت داشت و اهل کوفه به این نام آن‌را می‌شناختند: امام صادق(ع) فرمود: «هر کس چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعتی بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره قل هو اللَّه احد را بخواند، نماز حضرت فاطمه(س) را بجای آورده، و آن نماز اوّابین است».[1] اوّابین به معنای توبه‌ کنندگان متعبّد و مخلص است. ب. زیارت حضرت زهرا(س) آن‌گونه که صاحب جواهر می‌گوید «از ضروریات مذهب بلکه از ضروریات دین به شمار می‌رود».[2] ج. بزرگ‌داشت نام فاطمه: احکام زیر اهمیت و جایگاه نام فاطمه(س) را آشکار می‌کند و تعظیم و احیای آن‌را لازم می‌شمرد: 1. مستحب است فرزند دختر را فاطمه(س) نام گذاریم.[3] 2. به کسانی که فاطمه نام دارند، باید احترام گذاشت، امام صادق(ع) فرمود: «اگر دخترت را فاطمه نامیدی دشنامش مده، نفرینش مکن و او را مزن».[4] 3. کسی که وضو ندارد، و یا غسل واجب بر عهده دارد؛ مانند شخص جُنُب، بنابر احتیاط واجب نباید اسم مبارک حضرت زهرا(س) را مس نماید.[5] 4. گفتن تسبیح حضرت فاطمه(س) بعد از نماز با ثواب‌های زیادی که در روایات بیان شده است. 5. بنابر احتیاط واجب دروغ بستن بر حضرت زهرا(س) روزه را باطل می‌کند.[6] [1] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ‏1، ص 564، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏88، ص 171، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش. [2] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج ‌20، ص 85، ‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق. [3] . شیخ بهایی، ساوجی، نظام بن حسین، جامع عباسی و تکمیل آن، ص 693، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1429ق؛ فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج ‌2، ص 387، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم، بی‌تا؛ ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏21، ص 396، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏6، ص 49، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 187 و 212، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق. [6] . همان، ص 900.
در فقه اسلامی حضرت فاطمه زهرا(س) چه جایگاهی دارد؟ یعنی چه احکامی برای آنحضرت بر عهده مؤمنان گذاشته شده است؟
فقه اسلامی متصدی احکام عبادی است. یکی از این احکام، لزوم احترام به معصومان(ع) است که شامل دختر بزرگوار پیامبر اسلام(ص) نیز میشود. عباداتی نیز به حضرتشان منتسب شده است؛ لذا بررسی برخی از احکام فقهی مربوط به حضرت فاطمه زهرا(س) نشان میدهد که این احکام در شمار باسابقهترین احکام فقهی قرار داشتهاند؛ برای نمونه چند مورد بیان میشود:
الف. نماز حضرت زهرا(س) که در صدر اسلام شهرت داشت و اهل کوفه به این نام آنرا میشناختند: امام صادق(ع) فرمود: «هر کس چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعتی بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره قل هو اللَّه احد را بخواند، نماز حضرت فاطمه(س) را بجای آورده، و آن نماز اوّابین است».[1] اوّابین به معنای توبه کنندگان متعبّد و مخلص است.
ب. زیارت حضرت زهرا(س) آنگونه که صاحب جواهر میگوید «از ضروریات مذهب بلکه از ضروریات دین به شمار میرود».[2]
ج. بزرگداشت نام فاطمه: احکام زیر اهمیت و جایگاه نام فاطمه(س) را آشکار میکند و تعظیم و احیای آنرا لازم میشمرد:
1. مستحب است فرزند دختر را فاطمه(س) نام گذاریم.[3]
2. به کسانی که فاطمه نام دارند، باید احترام گذاشت، امام صادق(ع) فرمود: «اگر دخترت را فاطمه نامیدی دشنامش مده، نفرینش مکن و او را مزن».[4]
3. کسی که وضو ندارد، و یا غسل واجب بر عهده دارد؛ مانند شخص جُنُب، بنابر احتیاط واجب نباید اسم مبارک حضرت زهرا(س) را مس نماید.[5]
4. گفتن تسبیح حضرت فاطمه(س) بعد از نماز با ثوابهای زیادی که در روایات بیان شده است.
5. بنابر احتیاط واجب دروغ بستن بر حضرت زهرا(س) روزه را باطل میکند.[6] [1] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 564، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 88، ص 171، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش. [2] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 20، ص 85، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق. [3] . شیخ بهایی، ساوجی، نظام بن حسین، جامع عباسی و تکمیل آن، ص 693، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1429ق؛ فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج 2، ص 387، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم، بیتا؛ ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 21، ص 396، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 49، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 187 و 212، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق. [6] . همان، ص 900.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] میدانیم که پیامبر اسلام(ص) غیر از فاطمه(س) دختر دیگری نداشت. حال که تنها دختر آنحضرت فاطمه بود، پس چگونه در آیه قرآن: (ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو : جلبابها (روسریهای بلند) خود را بر خویش فروافکنند... )، کلمه بنات (دختران) بهکار برده شد! آیا معنایش این است که پیامبر(ص) بیش از یک دختر داشته است؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).