تغییر انسان‌ها از بدی به خوبی و از بی‌راهه به راه راست رفتن؛ یقیناً امری خردپسند و تحسین برانگیز است. به همان اندازه سیر از حقیقت و درستی به پلیدی، امری نکوهیده و مذموم می‌باشد. حال بسیاری از انسان‌ها با علم به حقیقت و درستی، راه باطل را بر می‌گزینند و این به جهت منافع و یا تعصب‌های بی‌جای آنها است. قرآن در آیه‌ای درباره این‌گونه از افراد می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً».[1] برای بررسی این آیه، آن‌را در دو قسم مجزا تقسیم می‌کنیم: الف. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً»؛ بر این آیه تفاسیر متعددی وجود دارد که در ذیل بدان‌ها می‌پردازیم: 1. برخی از مفسران این آیه را پیرامون اهل کتاب دانسته‌اند و برای آن مصادیقی ذکر کرده‌اند. البته در میان اینان نیز اختلاف‌هایی در تطبیق قسمت‌های آیه بر گروه‌های مختلف وجود دارد: 1.1. منظور از کلیات آیه، یهودیان در طول زمان است؛ «الَّذینَ آمَنُوا» منظور یهودیانی‌اند که به حضرت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» اما بعد گوساله‌پرست شدند. همچنین به جانشین حضرت موسی(ع) نیز وفادار نماندند «ثُمَّ آمَنُوا» اما مجدد به شریعت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» به این‌که حضرت عیسی(ع) را انکار کردند «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به این‌که نبوّت پیامبر اسلام را نیز انکار کردند.‏[2] 2.1. برخی «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» اول را پیرامون یهودیان دانسته‌اند و «ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» دوم را در مورد مسیحیان دانسته‌اند و «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به این است که آنها نبوت پیامبر را انکار کرده‌اند.[3] و تفاسیر دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.[4] 2. شیخ طوسی و برخی از مفسّران؛ این آیه شریفه را مربوط به کافران و منافقان و گمراهی آنها می‌دانند. در این آیه، اشاره به حالت جمعی از آنان کرده که هر روز شکل تازه‏ای به خود می‌گیرند، روزی در صف مؤمنان، و روز دیگر در صف کفار، و باز در صف مؤمنان، و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار می‌گیرند که البته این ایمان آنها در بیشتر مواقع، تظاهر به دین‌داری می‌باشد و زمانی که پیش غیر مسلمانان می‌رفتند، حقیقت خود را نشان می‌دادند.[5] 3. برخی نیز قول اول و دوم را محتمل دانسته‌اند.[6] ب. «لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً»؛ مغفرت خداوند شامل حال آنها نمی‌شود؛ زیرا آنها یا اصلاً ایمانی نداشته و تنها تظاهر می‌کردند و یا این‌که استقرار بر ایمان ندارند و امر خدا را ملعبه‏ای برای بازی و سرگرمی خود قرار داده‌اند و کسی که حالش چنین باشد، یقیناً ثبات قدمی بر ایمان جدی و ایمانی که از آنان قبول شود ندارند. البته اگر آنها ایمان جدی بیاورند، مغفرت و هدایت خداوند شامل حالشان می‏شود.[7] در برخی از روایات، مصادیقی برای این آیه بیان شده است اما باید گفت که اعلام برخی مصادیق، آسیبی به کلیت آیه نخواهد زد بلکه این آیه شامل هر فردی خواهد بود که دائماً بین ایمان و کفر، متزلزل و متحیر است. [1] . نساء، 137. «کسانی که ایمان آوردند، سپس کفر ورزیدند، باز ایمان آوردند، و بار دیگر کافر شدند، آن گاه بر کفر خود افزودند، خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد، و به راهی هدایت کند». [2] . شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 128، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1412ق؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 211، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق. [3] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 295، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ مغنیه، محمد جواد، التفسیر المبین، ص 126، قم، بنیاد بعثت، بی‌تا. [4] . ر.ک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 1، ص 414، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق. [5] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 359، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 168، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 2، ص 385، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق. [6] . ر.ک: فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 1، ص 510 – 511، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق. [7] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 113، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
تغییر انسانها از بدی به خوبی و از بیراهه به راه راست رفتن؛ یقیناً امری خردپسند و تحسین برانگیز است. به همان اندازه سیر از حقیقت و درستی به پلیدی، امری نکوهیده و مذموم میباشد. حال بسیاری از انسانها با علم به حقیقت و درستی، راه باطل را بر میگزینند و این به جهت منافع و یا تعصبهای بیجای آنها است. قرآن در آیهای درباره اینگونه از افراد میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً».[1] برای بررسی این آیه، آنرا در دو قسم مجزا تقسیم میکنیم:
الف. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً»؛ بر این آیه تفاسیر متعددی وجود دارد که در ذیل بدانها میپردازیم:
1. برخی از مفسران این آیه را پیرامون اهل کتاب دانستهاند و برای آن مصادیقی ذکر کردهاند. البته در میان اینان نیز اختلافهایی در تطبیق قسمتهای آیه بر گروههای مختلف وجود دارد:
1.1. منظور از کلیات آیه، یهودیان در طول زمان است؛ «الَّذینَ آمَنُوا» منظور یهودیانیاند که به حضرت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» اما بعد گوسالهپرست شدند. همچنین به جانشین حضرت موسی(ع) نیز وفادار نماندند «ثُمَّ آمَنُوا» اما مجدد به شریعت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» به اینکه حضرت عیسی(ع) را انکار کردند «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به اینکه نبوّت پیامبر اسلام را نیز انکار کردند.[2]
2.1. برخی «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» اول را پیرامون یهودیان دانستهاند و «ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» دوم را در مورد مسیحیان دانستهاند و «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به این است که آنها نبوت پیامبر را انکار کردهاند.[3] و تفاسیر دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.[4]
2. شیخ طوسی و برخی از مفسّران؛ این آیه شریفه را مربوط به کافران و منافقان و گمراهی آنها میدانند. در این آیه، اشاره به حالت جمعی از آنان کرده که هر روز شکل تازهای به خود میگیرند، روزی در صف مؤمنان، و روز دیگر در صف کفار، و باز در صف مؤمنان، و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار میگیرند که البته این ایمان آنها در بیشتر مواقع، تظاهر به دینداری میباشد و زمانی که پیش غیر مسلمانان میرفتند، حقیقت خود را نشان میدادند.[5]
3. برخی نیز قول اول و دوم را محتمل دانستهاند.[6]
ب. «لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً»؛ مغفرت خداوند شامل حال آنها نمیشود؛ زیرا آنها یا اصلاً ایمانی نداشته و تنها تظاهر میکردند و یا اینکه استقرار بر ایمان ندارند و امر خدا را ملعبهای برای بازی و سرگرمی خود قرار دادهاند و کسی که حالش چنین باشد، یقیناً ثبات قدمی بر ایمان جدی و ایمانی که از آنان قبول شود ندارند. البته اگر آنها ایمان جدی بیاورند، مغفرت و هدایت خداوند شامل حالشان میشود.[7]
در برخی از روایات، مصادیقی برای این آیه بیان شده است اما باید گفت که اعلام برخی مصادیق، آسیبی به کلیت آیه نخواهد زد بلکه این آیه شامل هر فردی خواهد بود که دائماً بین ایمان و کفر، متزلزل و متحیر است. [1] . نساء، 137. «کسانی که ایمان آوردند، سپس کفر ورزیدند، باز ایمان آوردند، و بار دیگر کافر شدند، آن گاه بر کفر خود افزودند، خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد، و به راهی هدایت کند». [2] . شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 128، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1412ق؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 211، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق. [3] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 295، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ مغنیه، محمد جواد، التفسیر المبین، ص 126، قم، بنیاد بعثت، بیتا. [4] . ر.ک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 1، ص 414، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق. [5] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 359، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 168، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 2، ص 385، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق. [6] . ر.ک: فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 1، ص 510 – 511، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق. [7] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 113، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
- [سایر] شیوه تفسیری شیخ طوسی(ره) در تفسیر تبیان چگونه است؟
- [سایر] در تفسیر التبیان شیخ طوسی در ذیل آیه 8 سوره ممتحنه این عبارت آمده است: (و قال ابن الزبیر: هو عام فی کل من کان بهذه الصفه، و الذی علیه الاجماع و المفسرون بان بر الرجل من شاء من اهل دار الحرب قرابه کان او غیر قرابه لیس بمحرم، و انما الخلاف فی اعطائهم الزکاه و الفطره و الکفارات، فعندنا لا یجوز. و فیه خلاف). منظور از این عبارت چیست؟
- [سایر] علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، ذیل آیه 149 سوره نساء، در جمله (فان الله کان عفوا قدیرا)، نوشتهاند در حقیقت سببی است که در جای مسبب خود آمده است. لطفاً در اینباره توضیح بیشتری بدهید.
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء چیست؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه 105 سوره نساء چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] شخصی کتابی درباره وقف نوشته است و در آن کتاب با استناد به آیه هفتم سوره مبارکه نساء وقف خاصّ به اولاد ذکور را احیای سنّت جاهلیّت معرفی نموده است آیا تفسیر این آیه اینگونه است؟
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه (وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً) از سوره نساء چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 103 سوره نساء در باره نماز چیست؟
- [سایر] با عرض سلام و احترام. در تفسیر المیزان ذیل آیه 166 سوره نساء نوشته شده است؛ کلمه لکن به ما میفهماند که در این آیه از مطالب قبل استدراک شده و سپس گفتند؛ استدراک در بحث در معنای استثنای منقطع است. لطفاً درباره این دو کلمه و ارتباطش با آیه مورد بحث توضیح دهید.
- [سایر] شأن نزول و تفسیر آیه شریفه «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» از سوره نساء چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله مکارم شیرازی] شایسته است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس والصافات واحزاب وآیْ الکرسی وآیه پنجاه وچهارم از سوره اعراف وسه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.