آیا علت اشتیاق انسان‌ها به گناه با روح خدایی که در کالبد آنها دمیده شده است، در تضاد نیست؟

واژه تضاد ممکن است در معانی ذیل و در علوم ذیل به کار رفته باشد: کاربرد در علوم اسلامی• تضاد (اصول)، رابطه بین دو امر وجودی یا دو قضیه کلّیه غیر قابل جمع• تضاد (فقه)، اختلاف و تضاد در آرای فقهی و ریشه آن؛ همچنین عوامل تضاد در روایات• تضاد (فلسفه)، دو امر وجودی غیر متضایف غیرقابل جمع در محل واحد، زمان واحد و از جهت واحد• تضاد (منطق)، اصطلاحی در منطق و از اقسام تقابل• تضاد (علم بدیع)، از صنایع معنوی در علم بدیع کاربردهای دیگر• تضاد حقیقی، تعارض ذاتیِ مدلولِ دو دلیل• تضاد عرضی، تعارض مدلولِ دو دلیل ناشی از قرینه خارجی• تعارض تضادی، تنافیِ به صورت تضاد میان مدلول دو یا چند دلیل

گناه به معنای خلاف است و در اسلام هر گونه کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد گناه است.

روح آفريده‌ای از عالم غیب است که از آن در بابهايی نظير طهارت، صلات، تجارت، صید و ذباحه و دیات سخن گفته‌اند.

کلمات کلیدی: قرآن، ذکر، پاداش، آثار، اعراض، کیفر، بصیرت.

عوامل، گاوها یا شتران به کار‌ گرفته در کارهایی چون شخم زدن، خرمن کوبیدن و آب کشیدن از چاه را گويند. [۱] [۲]

حیات‌ مقابل ممات است. از آن به مناسبت در بسیاری از ابواب فقه نظیر طهارت، حج، وصیت، نکاح، استیلاد، اطعمه و اشربه، ارث و دیات سخن رفته است.

عامل در چند معنی آمده است.

اللّه، اسم خاصی که بر ذات دارای جمیع اوصاف کمالی خداوند اطلاق می‌شود. این واژه که مشهورترین اسم خداوند است، در اصل عربی است و احکام خاصی دارد؛ مانند ممنوعیت لمس کردن لفظ نوشته شده آن بدون طهارت. از جمله مهمترین خصوصیات این واژه می‌توان به قرار گرفتن در کلمه توحید و شهادت به توحید و ممنوعیت استفاده از آن برای غیر خداوند اشاره کرد.

غفلت و متذکر نشدن را سَهْو گویند. و تفاوت آن با نسیان اینست که در سهو صورت علمی شیء تنها از قوه ذاکره محو شده ولی در نسیان صورت علمی از خزانه حافظه هم پاک شده است. از احکام عنوان یاد شده در باب صلات سخن گفته‌اند.

گناه به معنای خلاف است و در اسلام هر گونه کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد گناه است.

مرگ یعنی انتقال از دنیا به آخرت. مرگ‌از قوانین فراگیر جهان هستی است که همه موجودات طعم آن را خواهند چشید. [۱] [۲]

برد يمني ـ برد عدني) پارچه‌اي از پشم شتر که در يمن بافته مي‌شده است.

واژه جسم ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • جسم فلسفی، از اقسام‌ موجود بماهو موجود و از آن‌ جهت‌ که‌ دستخوش‌ تغییر می‌شود، موضوع‌ علم‌ طبیعی‌• جسم بسیط عنصری، هر یک از عناصر چهارگانه در حال خلوص و محوضت و عدم اختلاط با یکدیگر• جرم (ماده دارای جسمیت ملموس)، جرم به کسر جیم به معنای مواد دارای جسمیت• جسم تعلیمی، در مقابل جسم طبیعی

دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .